363.5K
#واحد تند
#امام_حسین علیه السلام
محرم ۱۴٠۳
سلام ما به محضر محترم تو
به پرچم و کتیبه ی محتشم تو
خدا رو شکر بازم محرمت رو دیدم
اول سال نوکراس محرم تو
زنده م، تا ابد آقا، با دم روضت، شکراً لله
زهرا، دعوتم کرده، تا بیام هیئت، شکراً لله
با تو، با همین اشکا، می کنم بیعت، شکراً لله
شب اول اومدم، شب اولم بیا
توی تاریکی قبر، چش به راهتم آقا
ابی عبدالله، ثارالله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خداروشکر که زیر سایه ی حسینیم
تو جمع نوکرای شاه عالمینیم
قرارمون همین شب اول روضه
ایشالا اربعین توو بین الحرمینم
آقا، پای این پرچم، سینه می کوبم، یا ثارالله
اسم، دلربای تو، ذکر محبوبم، یا ثارالله
وقتی، کربلا باشم، توو حرم خوبم، یا ثارالله
کس و کار من تویی، پس منو رها نکن
از پر علامتا، دستمو جدا نکن
ابی عبدالله، ثار الله
#وحید_محمدی ✍
#واحد_تند
#امام_حسین_واحد_تند
https://eitaa.com/mjnonraza_rahmatipoor
در نام رقیه فاطمه پنهان است
از این دو یکی جان و یکی جانان است
در روی کبود این دو پیداست خدا
آینه بزرگ و کو چکش یکسان است
┈┈┈┈••✦•••✿•••✦••┈┈┈┈
یاد آن روز که رخسار همه نیلی بود
هرچه می گفت حسین پاسخ او سیلی بود
.....
آنحضرت رقیه پیش پدر ناز کند
گره کرببلای همه را باز کند
┈┈┈┈••✦•••✿•••✦••┈┈┈┈
کسی ازشامیان ایمان ندارد 2
که پاس حرمت اینان ندارد
ز ال ا...طفلی در خرابه است
مگر این شهرقبرستان ندارد
┈┈┈┈••✦•••✿•••✦••┈┈┈┈
بیاای عمه جان کامشب زمرگ خودخبردارم
هوای دیدن رخسار زهرا را به سر دارم
خبر کن دختران شام را از بهر دیدارم
که تا ثابت کنم من هم در این عالم پدر دارم
┈┈┈┈••✦•••✿•••✦••┈┈┈┈
اگه دست پدر بودی به دستم
چرا من در خرابه می نشستم
اگر می بود بابای نکویم
نمی زد شمر دون سیلی به رویم
الهی طفل بی بابا نماند
میان غصه ها تنها نماند
الهی از قفای کاروانی
یتیمی در بیان جا نماند
┈┈┈┈••✦•••✿•••✦••┈┈┈┈
ای پدر کاش به جای سر تو
می بریدند سر دختر تو
کی به پیشانی تو سنگ زده
کی زخون بر رخ تو رنگ زده
┈┈┈┈••✦•••✿•••✦••┈┈┈┈
دست عدو بزرکتر از صورت من است
بابا : یک ضربه زد کونه ی سرخم کبود شد
┈┈┈┈••✦•••✿•••✦••┈┈┈┈
زهرای حزین به اشگ وآه آمده است
جبریل پریشان به نگاه آمده بود
درکنج خرابه در میان طبقی
خورشید به مهمانی ماه آمده بود
┈┈┈┈••✦•••✿•••✦••┈┈┈┈
گرچه آن طفل سه ساله تاب در پیکر نداشت
تاب سیلی داشت تاب دیدن آن سر نداشت
تاسر بابا در آغوشش گرفت آن نازنین
برلب او لب نهاد واز لبش لب برنداشت
┈┈┈┈••✦•••✿•••✦••┈┈┈┈
خاک قدم رقیه باشی عشق است
زیر علم رقیه باشی عشق است
با مهدی صاحب الزمان از ره لطف
یک شب حرم رقیه باشی عشق است
┈┈┈┈••✦•••✿•••✦••┈┈┈┈
مداحی حضرت رقیه ی
ای که نامت نام زهرای مطهر گشته است
نام زیبای تو در عالم مسخر گشته است
دختر پاک حسینی یا رقیه(س) کن نظر
هر چه گل باشد ز تو پاک و معطّر گشته است
مظهر مظلومی بابا تویی کز نام تو
خاندان شیعه در عالم منور گشته است
سفره و هم روضه ات بس داده حاجات همه
با دو دست کوچکت بخشش میسّر گشته است
من غلام خانه زاد این درم یا فاطمه
ذهن هر انسان ز داغ تو مکدر گشته است
در خرابه چون زدی فریاد بابایم حسین(ع)
پایه های کاخ دشمن سست یکسر گشته است
ناله کردی تا رسیدی در کنار باب خود
در جنان گریان ز تو زهرای اطهر(س) گشته است
با پدر گفتی ز زجر و سیلی و موی پریش
عمه ات زینب ز داغت زار و مضطر گشته است
جان به جانان دادی و رفتی سوی حق
منتظر از بهر تو زهرا و حیدر گشته است
من چه گویم زین مصیبت قدسیان هم سوختند
بیگمان صاحب زمان زین غصه مضطرگشته است
یا رقیه یک نظر کن بر علائی ذاکرت
شعر او از نام تو چون نور و اختر گشته است
┈┈┈┈••✦•••✿•••✦••┈┈┈┈
مداحی حضرت رقیه س
یارب گل بنفشه ~ نیلی شدن ندارد ۲
یک دختر سه ساله ~ سیلی زدن ندارد۲
بابا مه خرابه ~ دختر بشم چو اختر
دختر غریب بابا ~ بابا غریب دختر
بعد از سفر پدرجان ~ دیدار دختر آمد
(مردم) نشناخت دخترش را ، کاندم که باسرآمد
( آخی ~ یه دختر سه ساله مگه دست به کمر
می گیره و راه میره، بگم چه کردند با دخترت)
یا اباعبدالله : دخترت ~ از لگد شمر کمردردگرفت
( ناله داری بسم الله) دخترت ....
دخترت مشت و لگد خورد~ که سردرد گرفت
بلند : بابا ~ تازیانه به تنم کرداثر، درد گرفت
( باغیرت ها)
ته نیزه به سرم خورد ، سرم درد گرفت
( روضه اینطوری میگن ، از محضر امام زمان عج
معذرت میخوام ، سادات بنی الزهرا...)
پیش عباس به ناموس تو لبخند زدند ۲
بی حیاها به منو عمه کمر بند زدند
بین بازار به اطفال تو پابند زدند
چوب را با لب و دندان تو پیوند زدند ۲
( انشالله کسی ....از در خونه ای این سه ساله
نا امید و دست خالی بیرون نمی ره،با دست های
به ظاهر کوچکش ، گره های بزرگی رو باز کرده
و میکنه این خانم ، مریض دار،گرفتار
دل تنک های مدینه و کربلا)
گفت بابا: دور از چشم عمو ~ بزم شرابم بردند
( انشالله کسی متوجه نشه این روضه رو)
من نمی رفتم و با زور طنابم بردند
میگساران همه با قلب کبابم بردند
وبه دنبال سر طفل ربایم بردند
اما بابا : یک شب از نافه فتادم ای پدرجان
همگان رفتند و من ماندم هراسان
ناگهان وحشت سرو پایایم گرفت
یک نفر از پشت موهایم گرفت ۲
هی گفتم بهش ، میام میام میام
موهام و نکش ، میا میام میام
بابا: زجر بی حیاست ، بابا بابا
پس عمو کجاست ، بابا بابا ( بهره ....
گفت بابا : دست عدو بزرگتر از صورت من است
یک ضربه زد و گونه ی سرخم کبود شد
عرضم تمام
گفت بابا : آهسته شکوه می کنم ازمن به دل نگیر
امروز هم گذشت و غذایی نخورده ام ۲
تو ناله هایی که اهل خرابه با این نازدانه میزدند
غوغایی شده بود ، یه وقت دیدند صدای .......
بزن بر دامنش دست توسل
که او مشگل گشای عالمین است
مداحی حضرت رقیه س
من کیستم رسول خدارا سلاله ام
اندر حریم زاده زهرا غضاله ام
نامم رقیه و دختر سلطان کربلا
باب الحوائجم گرچه سه ساله ام
بخدا اگه سه ساله است از در خونش نمی تون
بگذری ؛ ای گرفتارا ...خدا میدونه باب الحوائج
با اون دست های کوچکش گره های زیادی رو
باز می گنه دلارو روانه کنید خرابه شام اجازه
بدید روضه من همین باشه و بس
آخی : رقیه رحمت و للعالمین
آخ سه ساله کودکی ویرانه شین
به دامانش بزن دست توسل
که او مشگل گشای مومنین است
┈┈┈┈••✦•••✿•••✦••┈┈┈┈
مداحی حضرت رقیه س
به هر دردی دوا دارد رقیه
به عهد خود وفا دارد رقیه
به دنبال طبیب و نسخه هستی
بیا دارو الشفا دارد رقیه
بنازم بر جلال و شوکت او
هزاران آشنا دارد رقیه
بیا ای مدعی با چشم خود بین
عجب خیمه سرا دارد رقیه
اگر اشکی فشانی در عزایش
بدان بر تو دعا دارد رقیه
ز گوشش گوشواره رفت اما
رواقی از طلا دارد رقیه
اگر چه در خرابه جان سپرده
هوای کربلا دارد رقیه...
ازهمین جا دلارو روانه کنیم کنار مضجع
شریف این سه ساله فقط یه جمله عرض کنم هرکس گرفتاره ... به یاد غربت این سه ساله
گریه کنه
به خدا قسم اشک چشم به هرکسی نمیدهند
بخدا اگه سه ساله است از در خونش نمی تون
بگذری ؛ ای گرفتارا ..خدا میدونه باب الحوائج
با اون دست های کوچکش گره های زیادی رو
باز می گنه دلارو روانه کنید خرابه شام اجازه
بدید روضه من همین باشه و بس
صدا زدپدرجان : کوثرت را می شناسی
گل نیلوفرت را می شناسی
نگاهی کن به حال وروزم امشب
ببینم دخترت را می شناسی
ببخشید منو: یه جمله میگم امام رضا
بخشش منو ، صدا زد بابا
برنیزه ها از دور می دیدم سرت را
بابا توهم دیدی چشم دخترت را
چشمانم از داغ توشد باغ شقایق ( کی)
درخون رها وقتی که دیدم پیکرت را
این خط هم نظر فرج امام زمان عج
صدازد بابا:
یک روز بودم یاس باغ آرزویت
حالا بیا با خود ببر نیلوفرت را
https://eitaa.com/mjnonraza_rahmatipoor
┈┈┈┈••✦•••✿•••✦••┈┈┈┈
مداحی حضرت رقیه س
خبر آمد که ز معشوق خبر می آید
ره گشاید که یارم ز سفر می آید
کاش می شد که ببافند کمی مویم را
آب و آینه بیارید پدر می آید
نه تو از عهده ی این سوخته بر می آید
نه دگر موی سرم تا به کمر می آید
جگرت بودم و درد تو گرفتارم کرد
واله بندت بدنبال جگر می آید
راستی هست به یادت دم خیمه گفتید
دخترم به تو چادر چقدر می آید
( نه چادری – نه معجری ... حسین )
ازهمین جا دلارو روانه کنیم کنار مضجع شریف
این سه ساله فقط یه جمله عرض کنم هرکس
گرفتاره ... به یاد غربت این سه ساله گریه کنه
به خدا قسم اشک چشم به هرکسی نمیدهند
بخدا اگه سه ساله است از در خونش نمی تون
بگذری ؛ ای گرفتارا ...خدا میدونه باب الحوائج
با اون دست های کوچکش گره های زیادی رو
باز می گنه دلارو روانه کنید خرابه شام اجازه
بدید روضه من همین باشه و بس
┈┈┈┈••✦•••✿•••✦••┈┈┈┈
https://eitaa.com/mjnonraza_rahmatipoor
گریز روضه حضرت رقیه(س)،
شرح حال یوسف (ع) به یعقوب
بعد از آنکه یعقوب(ع) به وصال یوسف(ع)
رسید به او گفت سرگذشت خود را برایم بگو.
آن حضرت امتناع کرد که ای پدر تو را تاب
شنیدن نیست. گفت: اگر همه را نمیگویی
بعضی از آنها را بگو. یوسف گفت: ای پدر!
بعد از آنکه برادران با شمشیر به من روی آوردند
بدنم به لرزه درآمد از ترس گریختم و به زیر
دامن یکی از برادران پناه بردم تا آنکه
از قتل من گذشتند اما پیراهنم را از تنم
درآوردند و مرا در چاه انداختند.
یعقوب دیگر طاقت شنیدن نداشت و نعره
کشید و بیهوش شد. این در حالی بود که
یوسف اش زنده بود اما چه دلی داشت
دختر ابی عبدلله ، وقتی سر بریده بابا رو
براش آوردند
یاأبَتاه! مَن ذَا الَّذي خَضَّبَكَ بِدِمائِكَ؟
یاأبتاه! مَن ذَا الَّذي قَطَعَ وَریدَكَ؟
یاأبتاه! مَن ذَا الَّذي أیتَمَني عَلی صِغَرِ سِنّي؟
وقتى سر بريده امام حسين(ع)را برای رقیه(س) آوردند گفت: این سر کیست؟
به او گفتند: سر پدرت حسین است.
سر را با احتیاط از داخل طشت برداشت و به
سینه چسبانید و با گریه های سوزناك خود
خطاب به سر چنین گفت: «پدر چه کسی تو
را به خون آغشته کردچه کسی رگ های
گردنت را برید؟ پدر چه کسی در خردسالی
یتیمم کرد؟ پدر دختر یتیم تو به چه کسانی
پناه ببرد تا بزرگ شود؟ پدرجان کاش فدایت
می شدم. پدرجان ای کاش بیش از این نابینا
می شدم و تو را اینگونه نمی دیدم.
پدرجان کاش پیش از این در خاک خفته بودم
و محاسنت را آغشته به خون نمی دیدم.»
سپس لب ها را بر لب های پدرش
امام حسین(ع) نهاد و چنان گریست که
همان لحظه بیهوش شد و وقتی او را
حرکت دادند دریافتند که از دنیا رفته است.
┈┈┈┈••✦•••✿•••✦••┈┈┈┈
روضه
هر بابای که از سفر بر می گرده اول سراغ
دخترشو می گیره ( دختر دارا بهتر می دونند )
اول سراغ دختر میره او رو، رو زانوش میگذاره
شاید گفت باباحالاکه منو بغل نمی کنی من سر
تورو بغل می کنم
چرا بی خبر آمدی ای پدر
ز عشقت اسیرم دعا کن بمیرم کنار سرت
ابتا حسین جان ...
ز اشکم رخت را بشویم پدر
به جا پد ر من شد م چون سپر
بپرس حال زار مرا ای پدر
زعشقت اسیرم دعاکن بمیرم کنارسرت
ابتاحسین جان ابتاحسین جان ابتاحسین
زنم بوسه بر این رگ حنجرت
ببین روی من کشته چون مادرت
به رویم نشانه شده تازیانه عزیز دلم
ابتاحسین جانا ن ابتاحسین جانان
┈┈┈┈••✦•••✿•••✦••┈┈┈┈
مداحی حضرت رقیه س
تا در ره عشق مبتلای تو شدم
بیگانه زخویش و آشنای تو شدم بی بی جان
هرجا که روم باز به بامت آیم
من کهنه کبوترهوای تو شدم
آخی : درهررگ دست تو کرم موج زند
خوشبخت منم من که کدای تو شدم
بر خاک تو سرنها ده ام خرده مگیر
چون خار خلیده گربه پای تو شدم
ببینم این بیت با دلت چه می کنه
فردا به عزیز مصر هم می نازم
کامروز غلام بی بهای تو شدم
از عرش فرشته گویدم حج مقبول
تا زائر مجلس عزای تو شدم
محتاج نیم به غیر تا هستی تو
عمریست که سرخوش از عطای تو شدم
https://eitaa.com/mjnonraza_rahmatipoor
نوحه سینه زنی حضرت رقیه س
من سه ساله رهبر عشق و جهادم
در سنین کودکی با گل مرادم
من یتیمم3)
آه: گوشه ی ویرانه با رنگ پریده (2)
بوسه بگرفته زِ رگ های بریده
من یتیمم (3)
آه : تا نبیند عمه ام نیلی تن من (2)
بر دل شب شد کفن پیراهن من
من یتیمم (3)
راس بابا ، کودک گریان چه دیده (2)
بلبل و گل،گوشه ای ویران چه دیده
من یتیمم(3)
بود از مظهرِ حق ، دخترکی در اوسرا (2)
موکنان(2) جامه در آن نوحه سرا
قامتت 2باریتیمی شده یک بارُدوتا
وزغمِ دربه دری کرده به سرخاروبه پا
┈┈┈┈••✦•••✿•••✦••┈┈┈┈
https://eitaa.com/mjnonraza_rahmatipoor
نوحه
یا ابا المظلوم
سید العطشان(۴)
عمه بنگر ~ پدرِ من
پدرِ تاجِ ~ سرِ من
آمده کنج ~خرابه
شده قرص~ قمرِ من
سر خونین پدر تا که بغل می گیرم
تا سحر منتظرم کی بشود می میرم
مَلَکِ عرش حسینم
گل شاه عالمینم
یا ابا المظلوم
سید العطشان(۴)
سر او بر ~سر زانو
نظرم بر ~خم ابرو
چه کنم با ~لبِ خونش
خاک و خاکسترِ ~گیسو
پدرم تا که عدو خود شرر من می شد
عمه زینب همه لحظه سپرِ من می شد
شده چشمان تر من
مرهم زخم تن من
یا ابا المظلوم
سید العطشان(۴)
از فراقش ~چه بگویم
سر او گشته ~سبویم
پدرم از~ غم سیلی
چه کبودی ~شده رویم
مرحم زخم مرا چون به نمک می کردند
بهر تسکین دلم یادِ کتک می کردند
وای از این آه و فغانم
بی پدر زنده نمانم
یا ابا المظلوم
سید العطشان(۴)
https://eitaa.com/mjnonraza_rahmatipoor
41.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هیئت جوانان بنی هاشم خیان احمد ، خیابان رضا بین رضای ۳۴ و۳۶
https://eitaa.com/mjnonraza_rahmatipoor
Shab04Moharram1393[02].mp3
10.82M
مولا حسین، ما با توییم تا پای جون
مولا حسین، ما با توییم تا پای جون
مبادا زینبت بشه دل نگرون
صد بار اگر بمیریم و زنده بشیم
محاله از یاری تو دست بکشیم
یکی یکی، فدا می شیم به پات
فدای زینبت، فدای بچه هات
نمی ذاریم نگاه دشمنات
بیفته سمت خیمه هات
(یا مولا بنفسی انت یا حسین)
فدای اون، دقیقه های آخِرت
فدای اون ندای هل من ناصِرت
غریبونه تکیه به شمشیرت دادی
اصحابتو یکی یکی صدا زدی
کو مسلم و کو هانی و زهیر
کو عابس و کو وهب و بریر
یکی یکی شدن فدای تو
یارای عاقبت به خیر
(یا حسین غریب دشت نینوا)
قربون اون، لبای خشک پر تَرَک
مظلوم آقا یا لیتنا کنّا معک
ای کاشُ بودم کربلا همراه تو
می شد سرم از تن جدا در راه تو
کاشکی منم، بیام به سوی تو
کاشکی بشم، شهید کوی تو
تا بذارم، تا آخرین نفس
سرمو رو زانوی تو
(یا حسین یا لیتنا کنّا معک)
شاعر: محمد مهدی سیار و میلاد عرفان پور
https://eitaa.com/mjnonraza_rahmatipoor
مداحی حبیب بن مظاهر ع
اسدی، حبیب عترت! گل باغ آشنایی!
چه سعادتی از این به، که شدی تو نینوایی
تو حبیب پاکبازی، تو هماره سرفرازی
به ولایت حسینی، به محبت خدایی
تو اسیر زلف یاری، همه عمر بی قراری
تو شدی ز نوجوانی، به هوای ما هوایی
که در این سیاهی شب، ببرد خبر به زینب
که حبیب، پیر کوفه، شده پیر کربلایی
زکرامت سرشتت، همه بوده سرنوشتت
که به پای عشق جانان، سر و جان کنی فدایی
به خدا قسم حبیبی، که تو یاور غریبی
چه خوش است با غریبان، شب غربت آشنایی
چو مرا غریب دیدند، همگان زمن بریدند
منم ودیار غربت، منم و غم جدایی
شده چشم هاجرانم همه چشمه های زمزم
به جز العطش ندارد لب خشکشان صدایی
شده قسمتت سعادت، زهی از چنین عبادت
که کند عذار سرخت، زحسین دلربایی
زمحبت تو میثم، به عنایتت زند دم
شب و روز، فکر و ذکرش شده منقبت سرایی
غلامرضاسازگار
┈┈┈┈••✦•••✿•••✦••┈┈┈┈
مداحی حبیب بن مظاهر ع
من حبیب پسر فاطمه ام، یار حسینم
بنده ام بنده ولی بنده ی دربار حسینم
درس آزادگیم داده از آغاز، معلّم
که رها گشته ام از خویش و گرفتار حسینم
دل بریدم زهمه عالم و او برد دلم را
دیده بستم زهمه، عاشق دیدار حسینم
سر و جان طرفه کلافی است به بازار محبت
که به این هدیه ی ناچیز خریدار حسینم
شرر تشنگی و تابش خورشید، حلالم
که جگر سوخته ی اشک علمدار حسینم
این تن خسته واین فرق سراین صورت خونین
همه وقف قدم یار که من یار حسینم
به ولای علی و مالک و عمار رشیدش
من در این دشت بلا، میثم تمارِ حسینم
آب دریا چه کند با جگر سوخته ی من
که پر از سوز دل و آه شرربار حسینم
تاجر عشقم و کالای محبت همه هستم
سر به کف دارم و آشفته ی بازار حسینم
میثم این گفته ی آن پیرحسینی است که گوید
که حبیبم من و سرباز فداکار حسینم
غلامرضاسازگار
https://eitaa.com/mjnonraza_rahmatipoor
نوحه حبیب بن مظاهر
یا حسین بر تو غلامم 2
بر تو وزینب سلامم
آمدم تا کنم جان فدایت
جان فدای تو در کربلایت
سیدی سیدی یا حسین جان 2
با ولایت آشنایم 2
کربلای تو منایم
من ز تو گشته شاها هدایت
کعبه عشق من کربلایت
سیدی سیدی یا حسین جان 2
یا حبیبی من حبیبم 2
بی قرار و بی شکیبم
می شوم در ره دین فدایی
تا حسین جان شوم کربلایی
سیدی سیدی یا حسین جان 2
این بود تنها امیدم 2
بر درت اول شهیدم
جان خود بهرت آماده کردم
آمدم تا که دور تو گردم
سیدی سیدی یا حسین جان 2
┈┈┈┈••✦•••✿•••✦••┈┈┈┈
https://eitaa.com/mjnonraza_rahmatipoor
نوحه حبیب بن مظاهر
ای نور عالمین ، یا حضرت حسین 2
صحرای کربلا گشته منای من
زینب به زمزمه دارد ندای من
زینب کند سلام ، خوانده مرا به نام
از بهرِ این قیام
ای نور عالمین ، یا حضرت حسین 2
در روز محشرم هر دو امیدِ من
باشد محاسن و موی سپیدِ من
چشمم به سوی یار ، دستم سبوی یار
قربانِ روی یار
ای نور عالمین ، یا حضرت حسین 2
فرمان بده حسین تا جان فدا
در سنِ پیری ام محشر به پا کنم
هستم حبیبِ تو ، دل، بی شکیب تو
یارِ غریبِ تو
ای نور عالمین ،یا حضرت حسین
2https://eitaa.com/mjnonraza_rahmatipoor
مداحی وروضه حر
اگر برآستان خوانی مرا ، خاک درت گردم
وگر از در برانی خاک پای لشگرت گردم
به دامانت غبار آسا نشستم برنمی خیزم
وگربفشانیم چون گرد برگرد سرت گردم
علی شیر خدا باب تو شیرخود به قاتل داد
تو ای دلبند او مپسند نومید از درت گردم
ببین از کرده خود سر به پیشم سربلندم کن
مرا رخصت بده تا پیش مرگ اکبرت گردم
به صد تعظیم نام فاطمه آرم به لب زآنرو
که خواهم رستگار از فیض نام مادرت گردم
روضه
کیه این آقا ، کسی که پلی شد بین ما
گنه کاره یه سلام بدیم به آقامون
شب.... زیارتی ابی عبدالله السلام علیک ...
خسته و دل مرده از بار گناه (2)
با سرشک دیده با روی سیاه
یه وقت با خودت نگی من کجا خیمه
ابی عبدالله کجا- با همه ی آلودگی ها
آقامون خریده و آورده حسین دیگه با
همه فرق داره حیف از آقایی که پلی شد
بین ما گنهکارا نخونیم
روضه حر می نمایاند به ما
شیوه برگشت و راه توبه را
راه را برروی شاه عشق بست
قلب زینب دخت زهرا را شکست
شاه طفلان را که در دلشوره دید
دید زینب را که می لرزد چو بید
چشم روی حر به رحمت بازکرد
عشق زینب دلبری آغاز کرد
ابی عبدالله میدونه از روز اول اسم حررو
تولیست شهدا دیده-حالا می بینه اومده
مقابل حضرت ایستاده هرچه ابی عبدالله
نگاه تو صورت حر می کرد می گفت :
لاحول ولا قوة الا بالله گفتند چرا آقا
اینقدر لاحول ولا قوة الا بالله می کنی
گفت آخه من دیدم این جزء کسانی است
که ظهر عاشورا منو یاری می کنه همه دنیا
می خوان مارو بکشونند ه سوی گناه اما
ماارباب داریم حواست جمع باشه عزیز من
از ازل جونش زجانان دیده بود
نام او را در شهیدان دیده بود
لب کشودو ظاهرا نفرین نمود
شه دعایش کرد نه نفرین نمود
میخواست توجهش بده به بی بی حضرت
زهرا وقتی گفت مادرت به عزات بشینه
می خواست ادبشو ببینه درخونه حضرت
زهرا چیه تا گفت مادرت به عزات بشینه
حر پیچید شد در تاب و تب
نام زهرا برد اما با ادب
دور بود و دربه در افتاده بود
رشته را(2) اما به زهرا داده بود
خوشابه حال کسی که دستش رو راه ورو
شش رو بده دست خانم ، به به همه ابیات
یک طرف این بیت یک طرف
گرچه نامش دررقم آزاده بود
پیش زهرا بسته در قلاده بــود
(حر یعنی آزاده)اگه گدای در خونش بشی
نجات میده ، من از زبون همه شما بگم :
اومدم ساده بشم
بسته به قلاده بشم
آقا به جون مادرت
حواله بر کسم مده
دلی رو که دادم به تو
تورو خدا پسش مده
آقام آقام آقام .........
گرچه نامش در رقم آزاده بود
پیش زهرا بسته در قلاده بود
حر مخیر گشت در عشق و بلا
خیمه زد تا شاه در کربُبَلا
دید از حلقوم شَه آید برون
نغمه ی انا اله راجعو
┈┈┈┈••✦•••✿•••✦••┈┈┈┈
بعضی نقل ها نوشتن وقتی حر با سپر وازگون و دستهای برسر گذاشته و سربزیر خدمت امام اومد، خودِ ابی عبدالله دست برد زیرِ محاسنِ حر سرشُ آورد بالا ..
تو از اولشم برا ما بودی .. حر دو تا ادب کرد، این دو تا ادب نجاتش داد .. ادبِ اول رو زمانی مرتکب شده که نشان داد اهلِ نجاتِ .. گفتگوی میانِ ابی عبدالله و حر به اذان ظهر ختم شد .. موقع اذان ابی عبدالله به حر گفت متوقف کن حرف زدن رو الان وقتِ نمازِ .. حر، من با لشکرم به نماز می ایستم تو هم برو با لشکرت نماز بخوان.. بعد نماز دوباره با هم حرف میزنیم.. یه نگاه به ابی عبدالله کرد گفت آقاجان شما باشید من خودم نماز بخوانم؟!! دستور داد همه به ابی عبدالله اقتدا کردن ایستاد پشتِ سر امام .. دشمنِ امامِ به ظاهر اما گفت تو فرزندِ رسول خدایی .. ادب دومم وقتی ابی عبدالله اون جملۀ معروف رو فرمود که مادرت به عزات بشینه .. این جمله احساساتِ حر رو تحریک کرد ، تا حضرت فرمود «ثکَلتک اُمک» .. این نفرین نیست ، این ناسزا نیست .. عرب یه زمانی که میخواست اوجِ ناراحتیش رو نشون بده این جمله رو بکار میبرد .. حضرتم میدونست نقطه ای که حر رو بر میگردنه اینجاست اصلاً این حرفُ زد که حر این جواب رو بده .. تا گفت مادرت به عزات بشینه سرشُ انداخت پایین .. گفت آقاجان هر کسی غیر شما اسم مادرم رو میاورد خونش رو میریختم .. اما چه کار کنم مادرِ شما فاطمه ست .. شما فرزندِ دخترِ رسول خدایید ..*
روضه بخوانم .. همچین که حر افتاد رو زمین لحظه های آخر .. یه لحظه به خودش اومد دید رو خاک داره میغلته .. فرقِ سرش شکافته نفس های آخرِ .. به خودش نهیب زد نکنه توقع داری حسین بیاد بالاسرت .. آخه شنیده بود بعضیا رو ابی عبدالله خودش میره بالاسرشون .. بعضی از شهدا رو ابی عبدالله رفت بالاسرشون نزدیک به نه شهید خودِ ابی عبدالله اومد بالاسرشون، یکی از اون شهدایی که خودِ الی عبدالله اومد؛ حر ابن یزید ریاحیِ .. یه لحظه چشمشُ باز کرد دید به دستِ مهربان سرش رو برداشت .. یه لحظه نگاه کرد دید سر تو بغلِ حسینِ .. مقتل میگه خاک رو صورتش نشسته بود .. دید صورت حر خاکیه با گوشۀ آستین خاک ها رو پاک کرد ..
ابی عبدالله یه بار اسم مادرِ حر رو برد فرمود مادرت به عزات بشینه میدونست این تو دلِ حر مونده میخواست از دلش در بیاره اینجا تلافی کرد سر رو که بغل کرد گفت تو حُری .. چقدر اسم قشنگی مادرت روت گذاشته .. تو آزاده ای ..
ابی عبدالله نگاه کرد دید فرق حر بد شکافت خورده خون داره فواره میزنه هر کاری کرد با دست فرقُ ببنده نشد ، دستمالی درآورد سر و پیشانی حر رو بست تا خون بند بیاد .. یه جمله ای بگم اهل روضه صدا ناله شون بلند شه .. سادات ببخشن، بزرگترا، علما ببخشن .. آدم وقتی سرش زخم میشه با دستمال زخمشُ میبنده با دستمال خون رو پاک میکنه .. بمیرم خودش وقتی روزِ عاشورا سنگ به پیشانیش خورد دیگه دستمالی نداشت خونش رو پاک کنه .. بگم ناله ت بلند بشه؟!!.. چه کرد!! پیراهنِ عربیش رو بالا زد .. همچین که پیراهنُ بالا زد سفیدی سینۀ حسین پیدا شد .. یا اباعبدالله کاش دستمال داشتی خونِ سرتُ با دستمال پاک میکردی .. وقتی حرمله دید صدرالحسین نمایان شد سه شعبه رو گذاشت تو کمان .. یه جوری قلبِ حسینُ زد ..
حسین ..https://eitaa.com/mjnonraza_rahmatipoor
نوحه حر ابن یزید ریاحی
حرم و دل خسته ام من
دل به لطفت بسته ام من
گرچه بر درگهت روسیاهم
جان زهرا نما یک نگاهم
یا حسین یا حسین یا حسین جان۲
من گنهکارم حسین جان
بر تو بیمارم حسین جان
گرچه راه تو را من ببستم
تا ابد از تو شرمنده هستم
یا حسین یا حسین یا حسین جان۲
بین که در رنج و ملالم
ای حسین جان کن حلالم
خاک پای تو پور بتولم
توبه کردم مرا کن قبولم
یا حسین یا حسین یا حسین جان۲
یا حسین در شور و شینم
خاک پای زینبینم
من فدای تو و غصه هایت
آمدم تا کنم جان فدایت
یا حسین یا حسین یا حسین جان۲
حرم و شرمنده هستم
بر سر راهت نشستم
شد گناهم که ره بر تو بستم
قلب تو قلب زینب شکستم
یا حسین یا حسین یا حسین جان۲
https://eitaa.com/mjnonraza_rahmatipoor
دهه اول محرم هرشب به نام کیست؟
شب اول: #مسلمبنعقیل
شب دوم: #ورودکاروانبهکربلا
شب سوم: #حضرترقیهس
شب چهارم: #حضرتحر(ع) وحبیب
شب پنجم: #عبداللهابنالحسن(ع)
شب ششم: #حضرتقاسم(ع)
شب هفتم: #حضرتعلیاصغر(ع
شب هشتم: #حضرتعلیاکبر(ع)
شب نهم: #حضرتعباس(ع)
شب دهم: #شبعاشورا
شب امام حسین
https://eitaa.com/mjnonraza_rahmatipoor
Hamid-Alimi-Moharam-Salam.mp3
2.18M
🔸 #واحد
🎵 محـرم سـلام 💔 ....
🎶 کربلایی #حمید_علیمی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
https://eitaa.com/mjnonraza_rahmatipoor