May 11
May 11
بسمه تعالی
عرض ادب و احترام خدمت همراهان گرامی و بزرگوار.
🔸درصورت فیلتر شدن کانال تلگرامی مجمع شعرای آئینی کمیت در کانال ایتا به ادامه فعالیت خواهیم پرداخت.
ما را به دیگران معرفی فرمایید.
🔹مجمع کمیت قزوین
اولین کانال انتشار آثار شعرای آئینی استان قزوین
🔺آدرس ما در کانال ایتا:
https://eitaa.com/mkomeit
شعر هیأت :
#امام_حسین علیهالسلام
#غزل_مثنوی
🔹آفتاب و باران🔹
تو را اینگونه مینامند مولای تلاطمها
و نامت غرش آبی آوای تلاطمها
تو را اینگونه میفهمند مجذوبان كه اربابی
و نامت مونس هموارهٔ شبهای بیخوابی
تو را پیغمبر بیسرترین پیغام میدانند
تو را بنیانگذار اصلی اسلام میدانند
و تو تكثیر حق در جان هفتاد و دو پیغمبر
كه پیغام تو را بردند از لاهوت آنسوتر
تو میلادت شروع جنبش خونین آزادیست
تو میلادت برای عاشقان غم، عارفان شادیست
نمیدانیم یعنی چه تلاطم از دل دریا
نمیفهمیم یعنی چه تولد از دل زهرا
تو را بر محملی از دل، از آن بالا فرستادند
تمام آسمان و اهل آن در پایت افتادند...
تو را كه مصطفی همواره از جبریل میپرسید
علی در قاب چشم فاطمه هرشب تو را میدید
برایت قبل از آنی كه بیایی گریه میكردند
برای تو شهید كربلایی گریه میكردند
برای تو زمین تنگ است میدانم تحمل كن
برایت زندگی ننگ است میدانم تحمل كن
برای تو ـ بلوری كه تراشیده شدی در عرش ـ
زمین و آسمان سنگ است میدانم تحمل كن
برای تو كه گوشَت پر از آهنگ بهشتیهاست
كلام من بدآهنگ است میدانم تحمل كن
و دنیا و نزول چشمهای روشنت در شب
زمین هر صبح دلتنگ است میدانم تحمل کن
تو و با ظلم سازش؟ هرگز این آیین مردان نیست
تو حرف آخرت جنگ است میدانم تحمل كن
زمین میماند و تو ظهر شورانگیز عاشورا
و یک روز حماسی و غرورانگیز عاشورا
به پیش بادها استادهای، ای روح طوفانی
نگاه تو عمیق و ساده چون آیات قرآنی
خدا را هرچه با اثبات خود اثبات میكردی
تمام عقلها و روحها را مات میكردی
كنون من ماندهام بین سرود مرثیه حیران
منم یک لحظه زیر آفتاب و لحظهای باران
كنون من ماندهام با عقدههای تو، گره خورده
دلی كه با ضریح كربلای تو گره خورده
قلم از عشق تو آقا زیارتنامه میخواند
و فطرس در جوار تو برایت نامه میخواند
یكی از نامهها خیس است همراهش سلام ماست
و تو با مهربانی مینویسی این غلام ماست
📝 #هادی_جانفدا
📗 #کفشداری_یازده
@mkomeit
هدایت شده از سایت خبری صبح قزوین
گزارش تصویری؛
نشست صمیمانه مذهبی سرایان و نوحه سرایان استان قزوین
http://sobheqazvin.ir/album/1109/tt
@sobheqazvin
هدایت شده از سایت خبری صبح قزوین
شاعر آئینی کشور در قزوین:
باید نگاه دغدغهمندانه نسبت به شعر آئینی داشته باشیم/ برگزاری جلسه "نوحه سرایان" در قزوین اتفاق بسیار مبارکی است
http://sobheqazvin.ir/News/302322-tt
@sobheqazvin
دل ما خورده گره بر ورق دفتر عشق
درس ها یاد گرفتیم از این منبر عشق
کسب تکلیف نمودیم اگر از در عشق
عشقمان بوده بمانیم فقط محضر عشق
عشق با عاشق دلداده ی تو همزاد است
آری آری به خدا عشق همه"سجاد" است
مرد شبهای مناجات علی بن حسین
ای برآورده ی حاجات علی بن حسین
نوه ی مادر سادات علی بن حسین
ذکر ما در همه اوقات علی بن حسین
ای به قربان تو و سفره ی با اکرامت
ای علی بن حسین بن علی میخوامت
شده شب شیفته ی طرز دعاخوانی تو
اثر خوف خدا هست به پیشانی تو
و زمین تشنه لب گونه ی بارانی تو
عزت ماست همان یک رگ ایرانی تو
ای مسیحای همه هرم تبت راعشق است
پسر بانوی ایران نسبت را عشق است
توچه سوزی وچه حالی به عبادت داری
زینت سجده -به سجاده ارادت داری
به روی شانه ی خود شال سیادت داری
گفتنی نیست چه اندازه رشادت داری
مصلحت بود که شمشیر نگیری آقا
ورنه اندازه ی حیدر تو دلیری آقا
قسمتت بود پیام آور قرآن باشی
دور از معرکه و ورطه ی میدان باشی
با صحیفه همه ی عمر رجزخوان باشی
سال ها گریه کن داغ شهیدان باشی
کربلا بود ولی شام امانت را برد
خنده های سر بازار دلت را آزرد
#محمدحسن_بیات_لو
@mkomeit
#شعر_توحیدی
#دعا #رباعی
💠 #امام_سجاد (علیهالسلام)
وَ سَهِّلْ إِلَى بُلُوغِ رِضَاكَ سُبُلِی
[خدایا] راهم را در رسیدن به خشنودیات هموار نما!
📗 صحیفه سجادیه، دعای مکارم الاخلاق
🔹خوشنودی یار🔹
آن سوی حصار را ببینیم ای کاش
آن باغ بهار را ببینیم ای کاش
وقتی که رسیدیم به پایان مسیر
خوشنودی یار را ببینیم ای کاش
#محمدرضا_شفیعی
@mkomeit
تا بگیرد زندگانی ام صفا گفتم حسین
با همه بی بندوباری بارها گفتم حسین
دست هایم راگرفتی هرکجا خوردم زمین
تا نهادم دست خودرا روی پا گفتم حسین
اشک هایم را خریدی،خنده دادی جای آن
در میان خنده ها و گریه ها گفتم حسین
هرکه باهرنیّتی خوانده تورا دادی جواب
گاهی بااخلاص وگاهی با ریاگفتم حسین
گاهی در تنهایی ام نام تو را ناله زدم
گاهی دربزم عزایت بی صدا گفتم حسین
تا که دیدم نوکرانت یک به یک زائر شدند
ناگهان بغضم شکست وبی هواگفتم حسین
"ازحرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین"
اربعین،من از وطن تاکربلا گفتم حسین
حال میخواهی جواب شعرمن را هم نده
ابتدا گفتم "حسین" و انتها گفتم حسین
#محمدحسن_بیات_لو
@mkomeit
زخمی دلم از مردم نادان دارد
حرمت شکنی چقدر می آزارد
قلب سیه ازنور چه خواهد فهمید؟
«کافرهمه را به کیش خود پندارد»
#کمیل_یزدی
#سکوت_ممنوع
@mkomeit
حضرت #علی_اکبر علیه السلام
#مهدی_نظری
شب عشق است بیارید همه دلها را
به مدینه برسانید سلام ما را
آسمان خاک نشین در میخانه شده
تا بنوشد قدحی از می این صهبا را
ماه امشب به زمین آمده با عشق و جنون
تا ببوسد کف پای نوه مولا را
یوسفان، ماه رخان، از پی هم می آیند
تا ببینند جمال پسر لیلا را
به سوی عرش تبرک ببرند از امشب
خاک زیر قدم عشق بنی الزهرا را
خنده های علی اکبر روی دستان حسین
بیشتر از همه کس برده دل سقا را
شب میلاد شده موج کرم می آید
امشب از راه، اذان گوی حرم می اید
هیچکس از علی اکبر به خدا سرتر نیست
بیشتر نیست ز پیغمبر اگر، کمتر نیست
تا که چشمان خودش را به عمویش واکرد
عمویش گفت روی دستِ علی اکبر، نیست
علی آمد که به لیلا همه تعظیم کنند
علی آمد که بدانند حسین ابتر نیست
این چنین گل پسری قسمت هر بابا نیست
این چنین گل پسری قسمت هر مادر نیست
دست او سفره اگر پهن کند می بینی
هیچ دستی بجز این دست گداپرور نیست
عالم بی علی اکبر به خدا عالم نیست
محشر بی علی اکبر به خدا محشر نیست
جای دارد که به هر ثانیه حسرت بخورد
هرکسی پا به رکاب نوه حیدر نیست
به جنون می رسد عالم ز تماشات علی
عرش هم سجده کند به قد و بالات علی
خاک زیر قدمش تاج سر شاهان است
روح او جان جهان است و جهان جان است
دلش آئینه وحی است و جمالش قرآن
نفسش باد صبا، چشم ترش باران است
پیش او قیمت نوکر چقدر می ارزد!!!
پیش او قیمت یوسف چقدر ارزان است
تا که می گوید اذان عرش به خود می گوید
چقدر این نوه فاطمه خوش الحان است
قطره ای از سکناتش، وجناتش دریا
شرح و تفسیر کمالش خود "المیزان" است
شب میلاد علی بس که همه کف زده اند
دست ها سرخ شده یا که حنابندان است
علی اول ارباب دو عالم آمد
هشتمین بانی شبهای محرم آمد
موقع هوهوی تو ارض و سما می لرزد
لشگر از رزم تو بی چون و چرا می لرزد
تو اگر "نصر من الله" بگویی به خدا
آسمان، خاک، زمین، آب، هوا می لرزد
مثل عباس، تو با سبک علی می جنگی
تو به میدان بزنی کرببلا می لرزد
نعره در خاک بزن تا که ببینی اصلاً
شنوا هیچ، تن ناشنوا می لرزد
تو اراده بکنی تیغ اگر برداری
بدن نحس تمام رقبا می لرزد
تو و عباس که یکباره به میدان بزنید
عرش هم زیر قدمهای شما می لرزد
هم علی هستی و هم احمد و هم فاطمه ای
تو علی اکبر اربابی و عشق همه ای
تو به میدان زدی و لحظه ایثار آمد
موقع حمله شاگرد علمدار آمد
پیرمردان همگی جنگ رها کردند و
همه گفتند به هم احمد مختار آمد
ناگهان نام علی روی لبت صاعقه زد
زهره ها آب شد از آن طرف آمار آمد
آنچنان چرخش تیغ تو سرانداخت زمین
فکر کردند همه حیدر کرار آمد
داشت دشمن ز رجزخوانی تو در میرفت
زیر پاهای عُقاب تو به اجبار آمد
مثل آن روز که حیدر به دل خیبر زد
ملک الموت دگرباره به احضار آمد
باجگرها همه شان بی جگر و خوار شدند
همه در پنجه تیغ تو گرفتار شدند
یا علی گفتی و کفر همه بالا آمد
کینه و بغض علی باز به دلها آمد
تیغی از راه رسید و به سرت دست کشید
بعد از آن موقع لرزیدن دلها آمد
ابر بارید ولی قطره به قطره خون بود
اشک هم در دل دیده به تماشا آمد
اسب برگشت ولی خیمه نه، سمت لشکر
نیزه ها پشت سر هم همه بالا آمد
ارباً اربا شدن پیکر تو حتمی شد
لحظه گریه و خم گشتن بابا آمد
یک نفر پشت سرش سینه زنان می آمد
عمه ات هم وسط لشکر اعدا آمد
تا حرم گریه کنان تا خبرت را بردند
پیکرت را نه، کمی بال و پرت را بردند
@mkomeit
🇮🇷ستاد مردمی جبهه فرهنگی استان قزوین
📲از این پس اطلاعرسانی درباره اخبار و مطالب مربوط به ستاد مردمی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان قزوین در پیامرسانهای زیر انجام خواهد شد:
▫️ eitaa.com/qazvin_1357
▫️ sapp.ir/qazvin.1357
▫️ iGap.net/qazvin1357
یا شهزاده علی اکبر ع
رسیده بعد پیمبر پیمبری دیگر
حسین دیگری ودلرباتری دیگر
خدا هوای نبی کرد و بازهم آورد
میان قاب حسینش پیمبری دیگر
چه جای فاطمه خالیست تا ببیند که
ظهور کرده به دنیا غضنفری دیگر
علی است نام خداوند اکبر و آمد
دوباره نام علی قبل اکبری دیگر
پدر کنار علی و جهان شده خیره
به دلبری که شده محو دلبری
درون خانه رحمت،به وسع جود حسین
برای سائل ها واشده دری دیگر
همینکه او نوه ی مرتضی است فتاح است
اگر که سد بشود باز خیبری دیگر
به زوج اکبر و عباس میرسد آیا
اگر به معرکه آیند، لشکری دیگر؟
قیاس ذره مع الفارق است با خورشید
به حدّ او نرسد قدّ سروری دیگر
#علی_اکبر_نازک_کار
#ولادت_علی_اکبر_حسین_ع
@mkomeit
#حضرت_علی_اکبر علیهالسلام
#مدافعان_حریم_اهل_بیت علیهمالسلام
#قصیده
🔹وعده دیدار🔹
باید که تن از راحت ایام گرفتن
دل را، ز صنمخانۀ اوهام گرفتن
ناکام شد آنکس که به یک عمر ندانست
از ساغر دنیا نتوان کام گرفتن
از تیر و کمان اجلت نیست رهایی
هر گور نشانیست ز بهرام گرفتن...
تا چند سرا از قفس دام گزیدن؟
تا چند سراغ هوس خام گرفتن؟
ای دل بطلب وعده دیدار که زیباست
آرام دل از یارِ دلارام گرفتن
فرمود که باید دل از این دام گرفتن
عبرت ز دغلکاری ایام گرفتن
فرمود بترسید که رایج شود اینبار
مروان شدن و مردِ خدا نام گرفتن
از مثل یزید آیۀ تطهیر شنیدن
از آلامیه خطِ اسلام گرفتن
از خدعۀ دشمن بهراسید، روا نیست
پیغام به او دادن و پیغام گرفتن
باید به شب میکدۀ شوق، رسیدن
از جام شهادت میِ گُلفام گرفتن
قربانی جان را به منا بدرقه گفتن
اینگونه ز تن جامۀ احرام گرفتن
یا همره سردار حسین همدانی
امضای بهشت از سفرِ شام گرفتن
یا مثل حبیب و وهب و عابس و عباس
با سوختنِ جان و تن آرام گرفتن
پروانه علیاکبرِ مولاست که آموخت
با شمع سحر بالِ سرانجام گرفتن
اظهار عطش کرد پسر تا بتواند
از کوثر لبهای پدر کام گرفتن
فرمود مخواه آب که دیگر شده نزدیک
از دست رسول دو سرا جام گرفتن
خیزید و به صیاد بگویید روا نیست
مرغانِ حرم را به چنین دام گرفتن
میخواست پدر فدیه و قربانی حج را
با جان جوانان خود انجام گرفتن
این وعدۀ وصل است که هر آینه باید
با وصلت این فاصله فرجام گرفتن
برخیز بسیجی صف اعزام شلوغ است
سخت است کمی برگۀ اعزام گرفتن
📝 #جواد_محمدزمانی
📗 #شهادتنامه
@mkomeit
صدانزدیک می آید صدای پای پیغمبر
جوانی می رسد از راه با سیمای پیغمبر
به آغوش نبوت بازگردانده است یثرب را
تو گویی احمدی دیگر نشسته جای پیغمبر
دوباره با اذانش جان گرفته رکن حنانه
نهفته بین لب هایش دم عیسای پیغمبر
نگاهش قطره قطره آیه ی «والشفع و الوتر» است
ندارد صوت قرآنش به جز آوای پیغمبر
به هنگام نظر کردن به آن خلق نکوی او
می افتد هرکسی یاد جوانی های پیغمبر
شنیدن ها به دیدن ختم شد آن هم چه دیداری
نشد برخیزد از جایش به پیش پای پیغمبر
به دنیای تو اول راه می یابند و بعد از آن
جوان ها انس می گیرند با دنیای پیغمبر
#عباس_همتی
@mkomeit
بسمالله الرحمن الرحیم
#اللهمعجللولیکالفرج
#ولادت_حضرت_صاحبالزمان_عجلالله
بيشتر از بيشتر از بيشتر
میشود از عشق دلم ريشتر
من كه اويسم ز قَرَن آمدم
وقت ندارم به خدا بيشتر
ليلهى قدرِ حسنِ عسکرى
كاش قرارِ تو شود پيشتر
ناوَکِ مژگانِ تو و جانِ ما
خونِ همه گردن آن نيشتر
-
واى كه ديوانه شدم يک كلام
سورهى والعصر علیک السلام
همسفرِ هر سحرِ سامرا
اى پسرِ خوشخبرِ سامرا
اى نوهى حضرت هادى سلام
حصن تو در دور و بر سامرا
در حرم تازهى باباى تو
جامعه خوانديم درِ سامرا
كارگریاش كه نشد قسمتم
رُفتهگرم رُفتهگرِ سامرا
-
آمدهام تا بزنم يک دو جام
سورهى والعصر علیک السلام
تا كه پدر بر لبِ تو بوسه داد
بوى گلِ نرگسى آورد باد
در شبِ ميلادِ تو جودت شكُفت
لطفِ تو شد از سرِ عالم زياد
دَم پرِ جبريل شدم بال زد
بال زدم از درِ بابُ الجواد
بُرد مرا اولِ شب كاظمين
بُرد مرا كرب و بلا بامداد
-
اى عَلوى جود و جوادى مرام
سورهى والعصر علیک السلام
"آمدم اى شاه پناهم بده
خط امانى زِ گناهم بده"
پنجره فولاد مرا راه داد
جانِ رضا خوانده و راهم بده
ماه مبارک من و دست تُهى
سوزِ جگر آتش آهم بده
كنجِ حرم يا دَمِ پايين پا
باز از آن لطف نگاهم بده
-
میرسد عطرِ رضوى بر مشام
سورهى والعصر علیک السلام
كعبهى هفتم شد و حاجات داد
بابِ حوائج شد و خيرات داد
مادر من سفرهى نذرش گرفت
حاجت ما اكثرِ اوقات داد
ندبهى تعجيلِ فرج رزق ما
با نَفَسِ جدهى سادات داد
اَفضَل اعمال بُوَد انتظار
ذكر فرج حالِ مناجات داد
-
من به مناجاتِ توأم مستدام
سورهى والعصر علیک السلام
كاش كه مردانِ ظهورت شويم
صاحبِ يک سيرت و صورت شويم
كاش كه در غيبت تو استوار
مثل زمانهاى حضورت شويم
حضرت صادق تويى و كاش ما
شيعهى تو مَردِ تنورت شويم
گفت كه دربانىِ تو مىكند
كاش كه ما خاک عبورت شويم
-
تو خودِ معراجى و ما زيرِ گام
سورهى والعصر علیک السلام
با قدمت عِلم تناور شود
عِلم و عمل ريشهى باور شود
شام غم جهل و خرافاتها
با نَفَس باقرىات سر شود
فصل شكوفايى عقل است و دل
جاى رواياتِ پيمبر شود
نور زمين ، نور زمان ، سايه نور
خاک از اين معجزهها زر شود
-
لحظه شماريم براى قيام
سورهى والعصر علیک السلام
دستِ من و بركتِ آبادىات
از پَرِ سجادهى سجادىات
لطفِ دعاى تو شده مستدام
بر سرِ ما سايهى شمشادىات
مثل على ابن حسينى تو و
میرسد آوازهى آزادىات
فخر خدا میكند از سجدهات
كاش شوم مُحرِم اين وادىات
-
رو به تو شد سجدهى بيت الحرام
سورهى والعصر علیک السلام
چشم تو در كارِ حسين است و بس
كارِ تو تكرارِ حسين است و بس
بيرقِ سنگينِ تو وقتِ قيام
دستِ علمدار حسين است و بس
قلب تو انگار گرفتارِ اوست
هركه گرفتارِ حسين است و بس
پرده گشا ديدنِ روى شما
لحظهى ديدار حسين است و بس
-
رو به دلِ زينبىات صبح و شام
سورهى والعصر علیک السلام
زائرِ هم سفرهى غمها حسن
عشقِ تو آقاى كَرَمها حسن
روزِ ظهورِ تو مهم است چون
دارد از آن روز حرمها حسن
میرسد آن روز كه ببينيم ما
بينِ بقيع نقشِ عَلمها حسن
روى ضريحى كه تماشايى است
نقش نمايند قلمها حسن
-
اى حَسنى جلوه و حُسن ختام
سورهى والعصر علیک السلام
جاىِ حرم غربتِ زهرا كه هست
يك نفر از عترتِ زهرا كه هست
گرچه گره در گرهام ، نيست غم
دستِ شما تربتِ زهرا كه هست
پيشِ تو گيريم نداريم جاى
خُب قسمِ حضرتِ زهرا كه هست
ما كه نباشيم چه غم ؟ تو بيا
ديدن تو قسمت زهرا كه هست
-
روز تقاص است و تويى انتقام
سورهى والعصر علیک السلام
هيبت تو رفته به مولا على
حيدرى و محوِ تماشا على
میرسد از شش جهتِ ذوالفقار
لات و هُبَل را بشكن ياعلى
خاطرهى رزمِ على در نبرد
مثل تو مىگشت مُهيا على
نيست تو را قبلهاى الا حسين
نيست تو را كعبهاى الا على
-
روز تقاص است و تويى انتقام
سورهى والعصر علیک السلام
جلوه گرِ حضرت ختمى مآب
حضرتِ خورشيد محمد بتاب
خاتم انگشترىِ خاتمى
جذبهى فيزورهى احمد ركاب
جاذبهى گنبد خضرا بيا
تا بدرد سينهى خود آفتاب
اى شرف و الشمس پيمبر لبت
راز مسلمانىِ اهل كتاب
-
ذكر سلام و صلواتم مدام
سورهى والعصر علیک السلام
(حسن لطفی)
@mkomeit
#امام_عصر علیهالسلام
#مربع_ترکیب
🔹عدل علی🔹
...هر کوچه و هر خانهای از عطر، چو باغیست
در سینهٔ هر اهل دل و دلشده داغیست
آویخته بر سر درِ هر خانه چراغیست
بر هر لبی از موعد و موعود، سراغیست
از شوق، همه رو به سوی میکده دارند
یاری ز سفر، سوی وطن آمده دارند
کی یار سفر کردهٔ ما از سفر آید
بعد از شبِ دیجورِ محبان، سحر آید
از باب صفا، قبلهٔ ما کی به در آید
بیبال و پران را پر و بالی دگر آید
کی پرده گشاید ز رخ آن روی گشاده
کز رخ کند از اسب، دو صد شاه، پیاده
ای عطر بهشت از رخ تو ای گل نرگس
ای روشنی محفل و ای رونق مجلس
ای راز غمت درس مدرّس به مدارس
تو منعم کل هستی و ما فرقهٔ مفلِس
جز تو، به زمان نیست کسی مصلح و صاحب
یا مهدیِ بِن عسکری ای حاضر غائب!
تو در پی خود، قافله در قافله داری
در سلسلهٔ زلف، دو صد سلسله داری
با آنکه خود از منتظرانت گله داری
سوگند به آن اشک که در نافله داری
با یک نگه خود مس ما را تو طلا کن
آن چشم که روی تو ببیند تو عطا کن
ای گمشدهٔ مردم عالم به کجایی؟
کی از مه رخسارهٔ خود پرده گشایی؟
ما ریزهخوریم و تو ولینعمت مایی
هر جمعه همه چشم به راهیم بیایی
یک پرتو از آن چاردهم لمعه نیامد
بیش از ده و یک قرن شد، آن جمعه نیامد...
بشکسته ببین سنگ گنه بال و پر از ما
کس نیست در این قافله، واماندهتر از ما
ما بیخبریم از تو و تو باخبر از ما
ما منتظِر و خونْ دلت ای منتظَر از ما
ما شبزدهایم و تو همان صبح سپیدی
تنها تو پناهی، تو نویدی، تو امیدی
عشق ابدی و ازلی با تو بیاید
شادی ز جهان رفته، ولی با تو بیاید
آرامش بینالمللی با تو بیاید
ای عِدلِ علی! عَدلِ علی با تو بیاید
عمریست که در بوتهٔ عشقت بهگدازیم
هر کس به کسی نازد و ما هم به تو نازیم
هرچند که ما بهرهور از فیض حضوریم
داریم حضور تو و مشتاق ظهوریم
نزدیک تو بر مایی و ماییم که دوریم
با دیدهٔ آلوده چه بینیم؟ که کوریم
در کوه و بیابان ز چه رو دربدری تو؟
هم منتظِر مایی و هم منتظَری تو...
📝 #علی_انسانی
📗 #گلاب_و_گل
@mkomeit
﷽
#سرود_شور
#نیمه_شعبان
#ولادت_امام_زمان_عج
کوچه هامون ریسه بندونه
لب اهل آسمــون خندونــه
همه شادن همه خوشحالن
کیه امشب تــو دلا مهمونه
دلا غوغائه اگه شیدائه
شب ولادت گل پسر زهرائه
دلا پرشوره غم از ما دوره
بساط دل و دلدادگیمون باز جوره
*(مدد یا مولا مدد یا مولا
مدد یا اباصالح گل نرگس مولا)
بـه فــــدای تــو من آقا شم
دستمو بگیر که از جا پاشم
آرزومــــه کـه روز مـوعـود
سیاه لشکـــر سپاهت باشم
امید دلها بقیه الله
روز جمعه ی ظهورت بیاد ایشالا
تویی سامونم عزیز جونم
دعای فرجو به زیر لب میخونم
*(مدد یا مولا مدد یا مولا
مدد یا اباصالح گل نرگس مولا)
ضربان قلب مــن یا مهدی
وارث حیدر و زهرا مهدی
اگه تـــو راه مــولا باشیـم
تضمینه بهشت ما با مهدی
شب میلاده دلامون شاده
رسیده گل نرگس همه جا آباده
دل و دلداره آره سالاره
وجودش چه قدر عطر ابالفضل داره
*(مدد یا مولا مدد یا مولا
مدد یا اباصالح گل نرگس مولا)
توی راه تو جون افشونیم
پای عشق تو همه میمونیم
یه روزی پشت سرت ایشالا
نماز جمعه مونو میخونیم
امام عشقی کلام عشقی
خودت کعبه ای و بیت الحرام عشقی
عدالت داری زعامت داری
روی شونه ت آقا شال سیادت داری
*(مدد یا مولا مدد یا مولا
مدد یا اباصالح گل نرگس مولا)
محمد حسن بیات لو
#روح_الله_نوروزی
@mkomeit
کشیده از همان آغاز، نرجس انتظارش را
نه چندین روز و شب، نُه ماه خالص انتظارش را
ولایت گر که شد معیار و روضه گر که شد مقیاس
برای شیعیان کردند شاخص انتظارش را
اگر شب منتظر باشی برای دیدن خورشید
یقین اینگونه بهتر میکنی حس انتظارش را
فقط فصل بهار و فصل تابستان نشو خیره
مکش ای پنجره اینگونه ناقص انتظارش را
پرانده با شمیم خویش شب بو عطر نامش را
کشیده با همان یک چشم نرگس انتظارش را
مفاتیح الجنان صد جلد دیگر داشت در توشیح
اگر میگفت مرحوم محدث انتظارش را
نه تنها آل یاسین و سمات از او نشان دارند
نوشته در امینالله و وارث انتظارش را
شده کرب و بلا آیینهای از مُنتظرها پس
کشیده موقع جان دادن عابس انتظارش را
منم من روضهی عباس تا اینکه بیاید او
کشیدم در خودم مجلس به مجلس انتظارش را
#مهدی_رحیمی