eitaa logo
مجمع کمیت قزوین
157 دنبال‌کننده
809 عکس
165 ویدیو
3 فایل
اولین کانال انتشار آثار شعرای آئینی استان قزوین کانون شعر و ادب دفتر آستان قدس رضوی قزوین
مشاهده در ایتا
دانلود
بی توچه سخت میگذردانتظارها پایان رسیدعمرهمه روزگارها صدپاره شد قلب زمان ازوفور زخم خون میچکد زچشم زمین برمدارها درامتداد ظلمت این فصلهای سرد جلوه نمیکنند چرا نوبهارها؟ پژمرده ایم درپس این انحطاط محض جامانده ایم درپس این انحصارها برگل نشسته زورق دلهای بی شکیب طوفان زده به ساحل چشم انتظارها دراین شب سیاه طلاقی خیروشر گلگون شده حنجر حق روی دارها درانتظارجلوه ات ای صبح بی بدیل صبری نمانده بردل این بیقرارها ماییم وموج فتنه وطوفان حادثات ازتو ولی رسیده به مااقتدارها @mkomeit
آهِ مظلوم شود سِلسِله جُنبان آخر قطره ی خونْ شود این سیلِ خروشان آخر شده هنگامه ی طوفانِ اَلْاَقصیٰ ؛هُش باش که شوی غَرقه در این وَرطه ی طوفان آخر به پریشانیِ احوالِ فلسطین سوگند که شودخواب خوشت سخت پریشان آخر شده افسانه دگر داعیه ی هیبت تو چون کشیدیم به رویت خطِ بطلان آخر چون کنی داعیه یِ جنگ تو ای روبَه پست ؟!! کم بزن لاف تو در خِطه ی شیران آخر گنبدِ آهنی یَت هیچ ندارد ثمری خیلِ موشک کُند این کاخ تو ویران آخر به جز از طفل کُشی کار نمانده ست تورا به جز از مَکر چه داری تو به میدان آخر؟ محو بایدشوداین لکه ی ننگت ز جهان کرده تکلیف چنین پیر جماران آخر به تنِ چاکِ زَن و کودکِ در غزه قسم می کَنَد ریشه ی مَنحوس تو ایران آخر @mkomeit
چون صبح صادق دمیدی برتارک روزگاران مدیون مهر تو باشد سرسبزی نوبهاران روشن شده از عبورت این ظلمت بی ستاره بنیان ظلم و سیاهی از هرم تو گشته ویران چون سرو آزاده بودی چون چشمه پاک ومطهر چون موج بودیّ وهرگز پروا نکردی زطوفان با ارمغانی زباران شستی غبار از تن دشت شبنم شدیّ و نشستی بر چهره گلعذاران با آن نفسهای گرم و گلواژه های کلامت پیچیده عطر بهاری در شام تار زمستان مانده ست در خاطر ما آن سادگی و وقارت کرده دل ما هوای صحن وسرای جماران زنده ست تا مکتب تو این راه واندیشه تو در اهتزاز و غرور است این پرچم سبز ایران تو روح پاک خدایی از نسل سرخ شقایق نامت چه زیبا نشسته بر تارک روزگاران @mkomeit
بادادن رأی مفتخر خواهم شد با نورو سپیده همسفر خواهم شد با رأی به آقای جلیلی هردم بر قامت دشمنان شرر خواهم شد @mkomeit
صادق (۲) بنگر تو صدق وعده های صادق مارا در هم شکسته هیبت بتهای دنیارا فرعون اگر با لشگرش آید به سوی ما بیند دوباره معجزاتِ دستِ موسیٰ را لبریز گردد کاسه های صبرمان روزی هرگز نمی بینی دگر خورشید فردا را بشنو غریو غرش سجیل ها مان را بنگر شکوه ضربه های بی محابا را گلگون نمودی پهنه ی بیت المقدس را ویران نمودی غزه را؛صبرا ؛شتیلا را لاله برویَد دم به دم از زیر هر آوار در خون نشاندی تو هزاران سرو رعنا را چه مادران داغداری که عزادارند چه دخترانی که نبوسیدند بابا را کوک کشی شد شیوه ومشی ومرام تو با چشم خود دیدیم که بردند سرها را نفرین به تو با نیمه شب هایی پُر از موشک از کودک غزه گرفتی خواب و رؤیا را نفرین به تو از ناله های بی ثمر مانده از حنجری که خوانده این آیات ِ عظمیٰ را ما را بُکش؛ ما کربلای تازه ای هستیم بنگر کنون این آتش گشته شکوفا را وای از دمی این خویشتن داری به سَر آید یا از گلیم خویشتن بیرون نهی پا را با لشگری از نسل موشکهای تهرانی عاری کنیم از لکهُ ننگ تو دنیارا @mkomeit