*بدترین روزهای عمر جیمی کارتر رئیس جمهور اسبق امریکا*
رییس سابق ستاد کاخ سفید در کتاب خود روایتهای دست اول و تکاندهنده از واپسین روزهای حکومت شاه، ماجرای گروگانگیری و حمله به طبس را به مخاطب ارائه داده است.
بخشهایی از یادداشتهای روزانه *هامیلتون جردن* را که به واقعه طبس و تبعات آن اختصاص دارد در ذیل می آید:
*پنجشنبه ۲۴ آوریل ۱۹۸۰ (* ۴ *اردیبهشت ۱۳۵۹* )
نزدیک ظهر رییسجمهوری مرا احضار کرد، وقتی که وارد دفترش شدم او را خیلی افسرده و ناراحت دیدم. پیش از اینکه من سخن بگویم خود او شروع به صحبت کرد و گفت: «الان خبر بدی به من دادند. دو هلیکوپتر ما در شروع عملیات سقوط کرده است.» و بلافاصله اضافه کرد: «اما من برای دادن این خبر شما را احضار نکردهام. ونس (وزیر امور خارجه آمریکا) میخواهد استعفا بدهد.»
از شنیدن این خبرها گیج و مبهوت شدم. سقوط هلیکوپترها و احتمال شکست عملیات نجات و استعفای ونس ضربه سنگینی بود. کارتر که متوجه بهت و ناراحتی من شده بود، گفت: «راجع به این موضوع فعلا با هیچ کس صحبت نکن، من فقط ماندیل را در جریان گذاشتهام. فکر کن چه باید بکنیم.»
کارتر پس از بیان این مطلب بلند شد و به اتفاق به طرف اتاق کابینه رفتیم. ماندیل (معاون رییسجمهور)، ونس، برژینسکی (مشاور امنیت ملی) و جودی پاول (سخنگوی مطبوعاتی رییسجمهور) دور میز نشسته بودند و براون (وزیر دفاع) هم چند دقیقه بعد وارد شد. براون خبر داد که شش هلیکوپتر به منطقه معروف به «بیابان ۱» (صحرای طبس) رسیدهاند ولی دو هلیکوپتر در بین راه سقوط کرده یا در جایی فرود آمده و نتوانستهاند به مقصد برسند. براون افزود: اگر اشکال دیگری پیش نیاید و در موقع ورود هواپیماها و هلیکوپترها به فضای ایران متوجه آنها نشده باشند برنامه پیشبینی شده را با شش هلیکوپتر هم میتوان انجام داد.
پس از ختم جلسه هر یک به اتاقهای خود رفتیم و با ناراحتی در انتظار شنیدن خبرهای تازهای بودیم. ساعت چهار و نیم بعدازظهر جلسهای درباره برنامه مبارزات انتخاباتی داشتیم، اما فکر ما متوجه وقایعی بود که هزاران کیلومتر دورتر از ما در میان بیابانی متروک جریان داشت. انتظار ما زیاد به طول نینجامید و با تلفن کارتر، من و ماندیل و جودی هر سه به طرف دفتر رییسجمهوری به راه افتادیم.
کارتر با حالتی پریشان در پشت میز دفتر کار خصوصی خود ایستاده بود و با برژینسکی صحبت میکرد. وقتی ما وارد شدیم، گفت: «خبر بدی برایتان دارم. باید ماموریت نجات را لغو کنیم!»
هر سه ما بهتزده شدیم و در آن لحظه هیچ یک نمیدانستیم چه باید بگوییم. کارتر ادامه داد: «دو هلیکوپتر به مقصد نرسیده و از شش هلیکوپتر باقیمانده یکی دچار نقص فنی شده است. با پنج هلیکوپتر هم نمیتوان به موفقیت برنامه امیدوار بود.»
من گفتم: «نظر سرهنگ بکویث (فرمانده کماندوهای آمریکایی) چیست؟» کارتر گفت: «من با بکویث و ژنرال جونز و هارولد (براون) صحبت کردم. هر سه آنها میگویند باید برنامه را لغو کنیم.»
در این موقع ونس و براون هم به جمع ما پیوستند. کارتر پشت میز خود نشست و چند ثانیه سکوت برقرار شد. هر کسی در درون خود به عاقبت کار میاندیشید و یارای سخن گفتن نداشت. این سکوت مرگبار را صدای زنگ تلفن شکست. کارتر گوشی را برداشت و گفت: «دیوید (جونز) چه خبر؟»
ما حرفهای جونز (رییس ستاد مشترک نیروهای مسلح) را نمیشنیدیم، *ولی حالت چهره کارتر و پریدگی رنگ او نشان میداد که خبرهای بدی میشنود.کارتر لحظهای چشمانش را بست و در حالیکه به زحمت آب دهانش را قورت میداد* ، پرسید: «آیا کسی هم مرده است؟»... همه ما به دهان و چشمان او زل زده بودیم. چند ثانیه بعد گفت: «میفهمم... میفهمم» و گوشی تلفن را گذاشت. هیچ کس سوالی نکرد تا اینکه خود کارتر پس از چند ثانیه سکوت گفت: «مصیبت تازهای پیش آمده. یکی از هلیکوپترها به یک هواپیمای سی۱۳۰ خورده و آتش گرفته و احتمالا چند نفری هم کشته شدهاند...»
هیچ کس حرفی نزد... و جای سخن گفتن هم نبود. فقط صدای ونس بود که سکوت را شکست و او هم به گفتن این چند کلمه اکتفا کرد که «آقای رییسجمهوری، من خیلی خیلی متاسفم...»
از اتاق کوچک دفتر خصوصی رییسجمهوری به اتاق کابینه رفتیم و در انتظار خبرهای تازه نشستیم. فوریترین مساله این بود که بقیه افراد گروه سالم از ایران خارج شوند و پس از آن میبایست درباره آنچه باید به ملت آمریکا و کشورهای دوست و متحدمان و رهبران کنگره و خانوادههای گروگانها گفته شود تصمیم بگیریم. تصور اینکه گروهی از داوطلبان نجات گروگانها، خود جان باخته و در یک بیابان دور در آن سوی دنیا به خاک هلاک افتادهاند چون کابوسی بر فکر و روح من سنگینی میکرد. از اتاق کابینه بیرون آمدم تا کمی در هوای آزاد قسمت جنوبی کاخ قدم بزنم و افکار خود را منظم کنم، ولی هوای خفه و مرطوب بیرون بیشتر ناراحتم کرد. با حال تهوع به داخل کاخ ب
🔴مصوبه سران قوا درباره ممنوعیت واردات خودرو پایان اردیبهشت منقضی میشود
حجت الله فیروزی، عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس:
🔹هیچ قانونی مبنی بر ممنوعیت واردات خودرو در کشور وجود ندارد و محدودیت موجود ناشی از مصوبه سران قوا در سال ۱۳۹۷ است.
🔹در واقع به دلیل مدیریت بازار ارز و کمبود این منابع، براساس تصمیم سران قوا واردات برخی کالاها از جمله خودرو به کشور ممنوع شد.
🔹مدت اجرای مصوبه سران قوا درباره ممنوعیت واردات خودرو پایان اردیبهشت ماه به اتمام میرسد.
🔹 با انقضای این مصوبه شرایط واردات خودرو تسهیل میشود و دست دولت برای واردات مدیریت شده خودرو به گونهای که به تولید داخل لطمه وارد نشود، باز خواهد شد.
🔹سطح کلاس خودروهای وارداتی باید به گونهای باشد که مردم عادی نیز توانایی خرید این خودروها را داشته باشند.
🔹با واردات، خودروسازان نیز ملزم میشوند که کیفیت خودروهای تولیدی را ارتقا دهند همچنین زمینه انتقال تکنولوژیهای مربوط به تولید خودروهای به روز و باکیفیت فراهم میشود.
@mmenhaj