#نسبت_آمریکا_و_لیبرالهای_ایرانی
✍سید یاسر جبرائیلی
💥یک تصور غلط درباره نسبت آمریکا و لیبرالهای ایرانی وجود دارد و آن اینکه واشنگتن حاضر است به تهران امتیازهایی (نظیر لغو تحریم) بدهد تا جریان سیاسی مطلوبش در انتخابات ایران پیروز شود. خطای این برآورد ناشی از درک نادرست از راهبرد تحریمی آمریکاست.
🔻پرسش اساسی اینجاست که آمریکا با کدام هدف ایران را تحریم کرده است؟
🔻آیا هدف تحریمها غیر از فشار بر مردم برای سرنگونی جمهوری اسلامی به عنوان مانع اصلی چپاول ایران و منطقه توسط آمریکاست؟
🔻سوال بعدی اینکه آمریکا چرا از جریان لیبرال در ایران حمایت میکند؟
🔻آیا غیر از این است که اینها را برای تضعیف مولفههای قدرت ایران مستعدتر میداند؟
⭐️اگر این گزاره را بپذیریم که علت تمایل آمریکا به روی کار آمدن جریان لیبرال در ایران، فراهم شدن فضایی مساعدتر برای تضعیف جمهوری اسلامی است، این واقعیت با لغو تحریمهای ایران برای اثرگذاری روی انتخابات ۱۴۰۰ در تناقض است.
👇از دیگر سو، آمریکا به درستی میداند که آنچه بهدنبالش است، یعنی تضعیف قدرت موشکی و اقتدار منطقهای ایران برای وارد آوردن ضربات بعدی، در چارچوب اختیارات رئیسجمهور نیست که بخواهد با ارائه امتیازهایی، به نوعی برای اخذ امتیازهای بزرگتر سرمایهگذاری کند.
🔴آنچه میماند، ادای امتیازگیری از جانب لیبرالهای ایرانی و حمایتهای رسانهای از این جریان از جانب غربیهاست.
حمایت رسانهای-تبلیغاتی آمریکا و شرکای اروپایی آن از روی کار آمدن یک جریان مطلوب در ایران، هزینهای برای غرب ندارد، اما در قضیه برجام روشن شد که
#اولا این جریان میتواند یک اهرم فشار بر حاکمیت برای امتیازدهی به غرب باشد،
#ثانیا از آنجائیکه این جماعت برای حل مسائل ایران مسیری جز امتیازدهی به غرب نمیشناسد، میتواند به جای شکوفاسازی توانمندی داخلی، اقتصاد ایران را معطل مذاکره و رفع تحریم نگه دارد و در نتیجه فشار بر مردم ایران تشدید شود.
👇لیبرالها اما در این سو، همسو با راهبرد تبلیغاتی غرب، ادای امیتازگیری در میآورند تا از ایننمایش در انتخابات سود ببرند. تعابیری خلاف واقع نظیر "توبه آمریکا" را باید در این چارچوب دید.
✔️سخن آخر اینکه راهبرد جریان انقلابی، نباید چیزی جز "لغو راستیآزماییشدهی تحریمها" باشد. هرگونه کوتاه آمدن از این راهبرد، کمک به شوی تبلیغاتی مشترک آمریکا-لیبرالها برای پیروزی این طیف در انتخابات ۱۴۰۰ است.
از مجلس شورای اسلامی انتظار میرود در اسرع وقت مکانیسمی معقول برای راستیآزمایی لغو تحریمها طراحی نماید.
تصویب یک طرح و شاخصگذاری برای راستیآزمایی لغو تحریمها (مشخصا تجارت اقلام تحریمی در حداقل ارقام تعیین شده) میتواند در این زمینه راهگشا باشد.
#اگر_می_پسندید_به_اشتراک_بگذارید
@mmenhaj
حال سؤال اینجاست که اگر منابع عمومی نباید به مصارف اختصاصی برسد، محل مصرف عادلانه این منابع کجاست؟
اگر مکانیسم قیمت روش مناسبی برای توزیع نیست، روش مطلوب چیست؟
🔷 رهبر حکیم انقلاب اسلامی قاعدهای را که باید بر توزیع منابع عمومی حاکم باشد، به روشنی بیان فرمودهاند.
طبق بیانات ایشان، در نگاه اسلام #اولاً «تولید ثروت ملی» یک ارزش است، #ثانیاً «توزیع عادلانه ثروت ملی» نیز یک ارزش است، #ثالثاً منابع و امکانات عمومی باید عادلانه توزیع شود و #رابعاً باید تلاش شود که منابع و امکانات عمومی موجود بیشتر شود تا به همه بیشتر برسد.
مراد ایشان از «توزیع عادلانه» نیز، مساوات کمونیستی نیست که نه ممکن است و نه مطلوب، بلکه مراد «برخورداری عمومی» و «بالا رفتن سطح رفاه عمومی جامعه» است. ایشان نتیجه میگیرند که اگر منابع عمومی عادلانه توزیع شود، «شکاف طبقاتی پیش نمیآید؛ آن شکاف و آن درههای طبقاتی دیگر تحقق پیدا نمیکند. تفاوت هست، اما آن شکاف طبقاتی دیگر نیست.»
استفادهای که میتوان از این بیانات کرد، این است که منابع عمومی یا باید صرف پیشرفت کشور شود یا اینکه همه مردم باید از این منابع برخوردار شوند.
✔️اگر بخواهیم امتداد این اصل اسلامی را در اقتصاد سیاسی دنبال کرده و برای نمونه تکلیف ارز را به عنوان یکی از منابع عمومی روشن کنیم، باید بگوییم درآمدهای ارزی یا باید صرف ارتقای الگوی تولید کشور شود (تحصیل فناوری و عوامل تولید) یا صرف واردات کالاهایی شود که جزو نیازهای اساسی عموم مردم است و الگوی تولید جاری کشور توان پاسخدهی به این نیاز عمومی را ندارد.
از این نگاه غلط و مولد شکاف طبقاتی که معتقد است ارز و دیگر منابع عمومی، باید به بالاترین قیمت به صاحبان ثروت فروخته شده و عایدی آن صرف طبقات محروم شود نیز باید به شدت بر حذر بود.
چه، درآمدی که از این محل حاصل شده و میان فقرا توزیع میشود، به هیچ وجه توان آن را ندارد که خسارات ناشی از شکاف طبقاتی ایجاد شده در نتیجه مصارف لوکس و متمایز ثروتمندان را جبران کند.
✅بنابراین، ارز به عنوان یکی از اجزای منابع عمومی، باید یک امکان و ابزار در اختیار حاکمیت باشد و حاکمیت نیز در یک سطح با هدف «صیانت از عدالت اجتماعی»، اجازه تخصیص آن برای مصارف اختصاصی را ندهد و در سطحی دیگر برای «افزایش رفاه اجتماعی»، مصرف ارز در جهت ارتقای توان تولید ملی یا تأمین نیازهای عمومی را مدیریت کند.
👇لازمه تحقق این اهداف، این است:
۱- ارز حاصل از صادرات همه صادرکنندگان، همچون منابع عمومی، در اختیار حاکمیت باشد.
۲-لیستی هوشمند از مصارف مجاز و مصارف غیرمجاز تهیه شده و ارز صرفاً برای مصارف مجاز (مرتبط با ارتقای الگوی تولید ملی یا تأمین نیاز اساسی عمومی) تخصیص داده شود یا اینکه تعرفههای بازدارنده چند صددرصدی وضع شود که واردات کالای غیرضرور را از حالت مقرون به صرفه خارج سازد.
۳- از آنجایی که واردات کالاهای مشابه داخلی در تضاد با سیاست ارتقای الگوی تولید است، به هیچ عنوان برای این کالاها ارز تخصیص داده نشود (در لیست غیرمجاز قرار گیرند).
۴- در مواردی که ارز به پروژههای مرتبط با ارتقای الگوی تولید تخصیص داده میشود، تکالیف تولیدکننده مشخص شده و انجام این تکالیف رصد شود (بدون داشتن سیاست صنعتی چنین امری محال است).
۵- در مواردی که ارز برای تأمین نیازهای عمومی- که الگوی تولید کشور پاسخگوی آنها نیست- تخصیص داده میشود، اولا کالای وارد شده باید در سیستم توزیع رهگیری شود تا مصرفکننده نهایی به قیمت گزافی که میتواند ناشی از انگیزه کسب سود گزاف واردکننده باشد، کالا را مصرف نکند؛ ثانیاً به موازات ایجاد ظرفیت تولید داخل، از سهمیه واردات کاسته شده و نهایتاً این سهمیه حذف شود.
@mmenhaj