هدایت شده از محمدحسین شهبازی
شعری تقدیم به طرفداران قالیباف و جلیلی
(قبل از خواندن شعر، به این نکته توجه فرمایید که بنده برای رأی منتطر اتمام مناظرات و مشخص شدن تصمیم نهایی جبههٔ انقلاب هستم)
به تیغ تفرقه ما را دو دسته میخواهند
قسم به سنگ که ما را شکسته میخواهند
به دست خالی ما سنگ افترا دادند
هدف چه بود؟ که ما را نشان ما دادند
به روی آتش فتنه به جوش آمدهایم
دهنگشاد برای خروش آمدهایم
چقدر داغ شدیم و چقدر داد زدیم
برادرانه به هم تهمت فساد زدیم
منی که داد پرستم، تویی که همهمهخواه
به جان یکدگر افتادهایم در یک راه
دو صف شدیم مقابل به هم، دوتا دیوار
و چیست آخر این اتفاق جز تَکرار
شدیم نابلد و مفسد و... بگو... بس نیست؟
برنده کیست؟ کمی فکر کن، مشخص نیست؟
در این میانه کسی از علاقه دم میزد
نداشت طرح، ز نهج البلاغه دم میزد
و گفت نوبت تغییرهای بنیادیست
غرض هنوز زن و زندگی و آزادیست
من و تو گرم جدل، او شعار میفرمود
به این میانهروی افتخار میفرمود
بس است، صحنهٔ سختیست پیش رو، بس نیست؟
برنده کیست؟ کمی فکر کن، مشخص نیست؟
غلاف کن غضبت را در این مسیر، غلاف
یکی ست رای من و تو #سعید_قالیباف