فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦄 #طراحی_ناخن 💜
💋 💋
پیج اینستاگرام 👇
👱🏻♀️مجله ما را دنبال کنید
💄 @delbarikon ┅┄✶💞✶┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦄 آموزش میکاپ چشم 💜
💋 💋
پیج اینستاگرام 👇
👱🏻♀️مجله ما را دنبال کنید
💄 @delbarikon ┅┄✶💞✶┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میکاپ لب
💋 💋
پیج اینستاگرام 👇
👱🏻♀️مجله ما را دنبال کنید
💄 @delbarikon ┅┄✶💞✶┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میکاپ چشم
💋 💋
پیج اینستاگرام 👇
👱🏻♀️مجله ما را دنبال کنید
💄 @delbarikon ┅┄✶💞✶┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦄 #طراحی_ناخن 💜
💋 💋
پیج اینستاگرام 👇
👱🏻♀️مجله ما را دنبال کنید
💄 @delbarikon ┅┄✶💞✶┄
🌸❄🌸❄🌸❄🌸
❄🌸❄🌸❄🌸
🌸❄🌸❄🌸
❄🌸❄🌸
🌸❄🌸
❄🌸
🌸
#𝒑𝒂𝒓𝒕_68
چند ثانیه مکث میکند و سپس میگوید
- باشه. هر طور که بخوای. چیزی لازم نداری؟
- نه مرسی.
خداحافظی میکند و تلفن را قطع میکند. گوشی را سر جایش برمیگردانم.
اتاق را جمع و جور میکنم و چمدان ها را به اتاق لباس ها میبرم. وارد اشپزخانه میشوم. چایساز روی کابینت را پر از آب میکنم و خودم هم به حمام میروم. لباس هایم را عوض میکنم و بیرون می آیم. کابینت ها را که باز میکنم، با بسته ی قهوه ی فوری مواجه میشوم. دو فنجان که آماده میکنم. صدای زنگ در به گوشم میرسد.
فنجان ها را روی میز وسط اتاق میگذارم و به سمت در میروم. از چشمی نگاه میکنم. آرمین است. در را باز میکنم. آرمین با دیدنم ابرویی بالا می اندازد
- چه خوشگل!
لباسم، لباس راحتی بود که طرح خرگوش برجسته ای رویش نقش بسته بود. گوش هایش هم آویزان بود و جذابیتش را بیشتر کرده بود. لای همان لباس هایی که خودش خریده بود پیدا کرده بودم.
وارد اتاق میشود
- اینجا چی دیدی نخواستی بریم بیرون؟
در را میبندم و میگویم
- هیچی. فازشو نداشتم.
به سمتم میچرخد
- فاز؟
دستش را بالا می آورد و نوک انگشت اشاره اش را آرام روی نوک دماغم میزند
- نگفتم این شکلی حرف نزن؟
خوشش نمی آمد از این کلمات استفاده کنم.
- حالشو نداشتم.
🌸❄🌸❄🌸❄🌸
❄🌸❄🌸❄🌸
🌸❄🌸❄🌸
❄🌸❄🌸
🌸❄🌸
❄🌸
🌸
#𝒑𝒂𝒓𝒕_69
- ببین دلی. دیشب هم بهت گفتم. هر چیزی که لازمه بدونی خودم بهت میگم. باقی مسائل مهم نیست و من هم دلم نمیخواد که بهت بگم! خودتو چرا درگیر این مسئله کردی؟
- من فقط کنجکاوم...
بلند میشود و من حرفم را قطع میکنم. دو قدم برمیدارد و دقیقا پشت سرم می ایستد. خم میشود. دست هایش را از کنارم رد میکند و روی میز میگذارد
- تو درگیر این باش که چه جوری زندگیمون رو آروم کنی. درگیر ترسی باش که از من داری. کنجکاوی هاتو خرج این زندگی کن تا زودتر حالش خوب شه دلی. میدونی که من ایوب نیستم. صبرمم نامحدود نیست.
تهدید بود یا هشدار، در هر حالت ترسی را به بدنم القا کرد که لرز کل وجودم را برداشت. لب هایش را کاملا نزدیک گوشم آورد
- دقیقا کنجکاویت رو خرج همین لرزی که داری بکن دلی!
بازویم را میگیرد و بلندم میکند. مرا مقابل پنجره میکشاند و خودش پشت سرم می ایستد
- این شهر رو نگاه کن. دقیق! توی این شهر و شهرای دیگه کمتر مردی پیدا میشه برای طبیعی ترین و ساده ترین نیازش صبر کنه. حتی میشه گفت پیدا نمیشه. من آدم صبوریم دلی، صبر کردم هم به خاطر تو هم به خاطر خودم. صبر کردم تا خودت هم به این نتیجه برسی که بتونی یه کاری کنی. اما وقتی ببینم هیچ کاری نمیکنی و برعکس، فکرتو درگیر مسائل دیگه میکنی، من هم صبرم تموم میشه.
نفس عمیقی میکشم تا بتوانم ترس و انقباضات بدنم را جمع و جور کنم. بی حال مینالم
- منظوری نداشتم. من فقط...
- هیس! توضیح نمیخوام!
عقب میرود. دستم را به شیشه تکیه میزنم و تنم را میچرخانم تا ببینمش. روی تخت نشسته و نگاهش را به زمین زیر پاهایمان دوخته.
- من تمام تلاشمو میکنم، نسبت به تو و این زندگی هم بی توجه نیستم. منو آدم نفهم و کم شعوری ندون که درکت نمیکنه.
سر بالا می آورد. بغض کرده ام و اشک هایم سماجت زیادی به خرج میدهند تا بیایند و روی گونه هایم بغلتند
- من اگ.. اگه نمیخواستم این زندگی...
بلند میشود و دوباره نزدیکم میشود. دو طرف صورتم را میان دستانش میگیرد
- هیس! ناراحت نکن خودتو.
به چشم هایم نگاه میکند
- یه قطره بیاد پایین من با تو دلی!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بافت مو خیلی آسونه
#دم_اسبی 🌹🎊
💋 💋
پیج اینستاگرام 👇
👱🏻♀️مجله ما را دنبال کنید
💄 @delbarikon ┅┄✶💞✶┄
#بررسی_استایل
آستین های پُف دار و کار شده برای خانم هایی که دست های کوتاهی دارند بهتر است استفاده نشود،بهتر است آستین ساده تر باشد و مقداری از حالتِ معمول بلند تر باشد،به این نکته به این دلیل اشاره شد تا اندامتان مربع شکل به نظر نرسد.
💋 💋
پیج اینستاگرام 👇
👱🏻♀️مجله ما را دنبال کنید
💄 @delbarikon ┅┄✶💞✶┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه کتی برای چه اندامی مناسبه؟😍
💋 💋
پیج اینستاگرام 👇
👱🏻♀️مجله ما را دنبال کنید
💄 @delbarikon ┅┄✶💞✶┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وای چقدر نازه😍😍😍
مدل موی دخترونه مخصوص موفرفریااا
💋 💋
پیج اینستاگرام 👇
👱🏻♀️مجله ما را دنبال کنید
💄 @delbarikon ┅┄✶💞✶┄
🌸❄🌸❄🌸❄🌸
❄🌸❄🌸❄🌸
🌸❄🌸❄🌸
❄🌸❄🌸
🌸❄🌸
❄🌸
🌸
#𝒑𝒂𝒓𝒕_70
انگشت های شصتش را روی چشمانم میکشد و اشک هایم را پاک میکند. صورتش را خم میکند و دو چشمم را میبوسد. بوسه هایش ریزش را تا کنار لبم ادامه میدهد و در آخر میگوید
- اگه من درصدی احساس میکردم تو مایل نیستی به این زندگی، صبر خرجت نمیکردم که زورکی پا بند این زندگی میکردمت.
حتی حین دلداری دادن هم زورگو بود.
مینالم
- کاش یکم دلرحم باشی!
آرام میخندد. سرش را لای گردنم فرو میبرد. ناخودآگاه دستم کمرش را چنگ میزند
- دل رحمی توی گروه خونی من نیست، اما به تو میرسم عجیب غریب آرومم. الانم دلم میخواست روی این تخت تا خود صبح با این ویو، جفتمونم آروم میکردم اما خب...
عقب میکشد. رگه های سرخ توی چشم هایش اذیتم میکند.
- برم حموم. بگو شام بیارن.
یک قدم به عقب که میرود میگویم
- نه...
متعجب نگاهم میکند.
- چرا؟
چیزی نمیگویم. یعنی نمیدانم چطور از او بخواهم.
- دلی! حواست هست داری چیکار میکنی؟
- زجر میکشم وقتی مجبوری عقب میکشی.
- تا خود صبح حوصلت سر نمیره بوست کنم؟
- نه!
شجاع شده بودم!
- حوصلت سر نمیره بغلت کنم؟
- نه!
- اذیت نمیشی دست هام انقدر روی تنت بالا پایین شن که جفتمونم سیر بشیم؟
- نه!
- دلی...
همزمان با صدا زدنش خم میشود و مرا بلند میکند و روی تخت میگذارد.
- میشه ازت بخوام پیراهنم رو تو در بیاری؟