eitaa logo
معلم معمولی
89 دنبال‌کننده
7 عکس
6 ویدیو
2 فایل
راه ارتباطی: @Sh_anooshe
مشاهده در ایتا
دانلود
دختری با چشم‌های قهوه‌ای روشن و موهای فرفری که فرقش رو از وسط باز می‌کرد ... شنبه‌ها با اون‌ها کلاس داشتم ولی دوشنبه‌ و چهارشنبه‌ها هم که مدرسه بودم، آخر ساعت می‌آمد در کلاسِ من و سلام و احوال‌پرسی می‌کرد ... گاهی هم سوالی اگر داشت می‌پرسید ... یک روز که برای کاری زودتر از کلاس بیرون آمده بودم و کلاس را به خانم دیگری سپرده بودم، دیدم آمد دفتر و گفت: خانوم! فقط اومدم شما رو ببینم! گفتم خب حالا که تا اینجا اومدی بگذار بغلت کنم ... در حالی که بغض کرده بود گفت: خانوم! چه انرژی خوبی دارید ... با لبخند گفتم آخر هفته خوبی داشته باشی دخترم ... بهت خوش بگذره ... تا اینکه جلسه بعد در راهروی مدرسه من رو دید و گفت: خانوم! دوست دارم راجع به شما یک داستان بنویسم ... کسی که آدم‌ها رو بر اساس ظاهرشون قضاوت نمی‌کنه ... داشتم فکر می‌کردم این بچه‌ها چقدر به دیده شدن ... به شنیده شدن ... به شخصیت داده شدن ... به هویت بخشیده شدن ... نیاز دارند ... و ما در مدرسه‌هامون داریم به کجا می‌ریم ...؟! ✍️ یک معلم معمولی در مدرسه‌ای در حاشیه شهر کرج https://eitaa.com/moalem_mamooli313