eitaa logo
معلمانه
1.1هزار دنبال‌کننده
439 عکس
472 ویدیو
37 فایل
معلم دوره ابتدایی معلم فلسفه برای کودکان فعال در حوزه تربیت کودک @ali_2269
مشاهده در ایتا
دانلود
☑️امروز ۵ اردیبهشت‌ماه، سالروز شکست حمله نظامی آمریکا به ایران در طبسه. 🔺چه کسی هلی‌کوپترهای آقای کارتر را که می‏‌خواستند به ایران بیایند، ساقط کرد؟ ما ساقط کردیم؟ شن‌ها ساقط کردند، شن‌ها مامور خدا بودند، باد مامور خداست. امام خمینی (رحمةالله علیه) @moalemieshqe
ماجرای آن مرد جهنمی 🌀شبى اميرالمومنين(ع) از مسجد كوفه بيرون آمد و كه به منزل برود. يك چهارم شب سپرى گرديده وكميل بن زياد با آن حضرت بود. بين راه از در منزل مردى عبور كردند كه در آن وقت شب با صداى گرم و حزن آور قرآن مى خواند و اين آيه شريفه را تلاوت مى نمود: أمّن هو فانت آناء الليل ساجدا و قائما يحذر الآخرة و يرجو رحمة ربّه قل هل يستوى الذين يعلمون و الذين لا يعلمون انما يتذكر اولوالالباب .((1 كميل در باطن ، عمل او را بسيار نيكو تلقى نمود و به شگفت آمد، بدون اين كه سخنى بگويد. ناگاه حضرت على(ع) متوجه او شد و فرمود: آهنگ اين مرد تو را به شگفت نياورد، او جهنمى است و به زودى تو را از وضعش آگاه خواهم ساخت . كميل سخت متحيرشد، از اين جهت كه اولا انديشه درونش براى امام(ع) مكشوف و مشهود است وثانيا اين كه با قاطعيت مى فرمايد اين قارى قرآن ، جهنمى است . طولى نكشيد كه جنگ خوارج پيش آمد. عده اى با پيروى از انديشه باطل خود به دشمن گرايش يافتند ومقابل امام معصوم(ع) قيام نمودند و كشته شدند. على(ع) بين سرهاى جدا شده آنان عبور مى كرد و شمشير در دست داشت. كميل بن زياد با آن حضرت بود. فوضع رأس السيف على رأس من تلك الرؤوس و قال ياكميل أمّن هو قانت آناء الليل ساجدا و قائما أى هو ذلك الشخص الذى كان يقراء القرآن فى تلك الليلة فأعجبك حاله.(2) نوك شمشير را بر يكى از سرهاى جدا شده گذارد و متوجه كميل گرديد و آيه شريفۀ أمّن هو قانت آناء الليل را قرائت كرد و فرمود: اى كميل ! صاحب اين سرشخصى است كه در آن شب ، قرآن مى خواند و تو از حسن حالش به شگفت آمده بودى. ((3 پی نوشت ها: -1سوره مباركه زمر،آيه 9. 2- بحارالانوار، ج 33، ص 400. 3- شرح و تفسير دعاى مكارم الاخلاق ، ج 3، ص 404. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @moalemieshqe
49.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روش ایجاد گفتگو فلسفی بعد از خواندن داستان 👌تقویت خوب شنیدن 👌 نقد کردن 👌استدلال کردن @moalemieshqe
نماهنگ ذبیح العطشان.mp3
2.35M
شلوغ بود دل آسمون گرفته بود و بی فروغ بود کاشکی روضه های قتلگاه تو دروغ بود @moalemieshqe
26.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❓❓چیست ویژگی انسان؟ 📌پی نوشت: این انسانی که ما می‌خواهیم تربیت کنیم یک تفاوت اساسی با تمام هستی دارد. تربیتی که این تمایز فوق العاده را نادیده بگیرد، بی‌راهه است. 👤 @moalemieshqe
حضرت علی علیه السلام می‌فرمایند:«عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أعيُنِهِم»؛ عظمت خالق در درون متقین کاری می‌کند که هر چه غیر او به چشمشان نمی‌آید. ✍چشم راه ورود به دل است. وقتی چیزی در چشم تو بزرگ بیاید به دلت راه پیدا می‌کند؛ اما وقتی چیزی به چشمت حقیر بیاید، راهی به دل پیدا نمی‌کند. در دلی که خالق آن را پر کند، جا برای هیچ مخلوق دیگری باقی نمی‌ماند. 📚 آسمان لاجوردی، ص ۱۵۶ @moalemieshqe
فلسفی پس کی بود؟! با حکمت این آیه شریفه و ما اصابک من سیئه فمن نفسک... هر چه کنی به خود کنی.... بعد از خواندن داستان می توانید سؤالات زیر را بپرسید👇👇 چه کسی مقصر سیاه شدن آب بود؟ هشت پا اسب آبی خارپشت ماهی ها اسب آبی قایق ارکا بلاخره چه کسی آرامش ارکا را بهم ریخته بود؟ آیا، ممکن است سختی هایی که بر ما وارد می شود، علتش خودمان باشیم؟ آیا ممکن است، آزار دیگران، به خودمان برگردد؟ @moalemieshqe
9.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تفکر در باب مرگ، عبور از این عالم، لحظه خروج روح از بدن و ملاقات جناب ملک الموت ... این لحظه برای همه ما پیش میاد، می‌چشیم همه این رو ... حال ما در این لحظه چگونه است؟ @moalemieshqe
ناصر الدین شاه و ملا هادی سبزواری ناصر الدین شاه در سفر به مشهد مقدس از هر شهری که عبور می‌کرد پیش از حضور وی اهالی شهر خبر می‌شدند تا اسباب استقبال فراهم شود؛ هنگامی که کاروان همایونی به شهر سبزوار رسید مورد استقبال مردم، علما و کسبه قرار گرفت، اما در میان علما و روحانیون خبری از ملاهادی سبزواری نبود. نقل شده خود ناصرالدین شاه یا یکی از اطرافیان شاه می‌گوید که ملاهادی شاه و وزیر نمی‌شناسد که شاه قاجار نیز می‌گوید اگر او شاه را نمی‌شناسد ما حکیم را می‌شناسیم و به دیدار او می‌رویم. حاجی سبزواری برای پذیرش شاه وقت تعیین کرد که شاه در وقت مقرر حوالی ناهار به خانه محقر مرحوم سبزواری رفت؛ رفتن و رسیدنی که هیچ استقبال شاهانه‌ای نداشت و شاه نیز بر روی همان نمد اتاق حاجی نشست. شاه قاجار در مذاکرات خود با حاجی سبزواری اظهار می‌کند که هر نعمتی شکری دارد و شکر سلطنت هم برطرف کردن حاجت مردم است و شما هر حاجتی دارید بفرمایید که انجام دهم؛ ملاهادی سبزواری هیچ نمی‌خواهد. شاه نیز برای اینکه مذاکراتش خالی از مواهب نباشد گفت که شنیدم زراعتی دارید و دستور می‌دهم که خراج زراعت را از شما نگیرند تا لطفی به شما کرده باشم. حکیم سبزوار در پاسخ نکات جالبی می‌گوید که بهتر است همان نثر زیبای قاجاری (منسوب به آن دوران) منعکس شود: «اینک اگر من مالیات ندهم ناچار از طرف اولیای امور مقدار آن به سایر آحاد و رعیت سرشکن شده و ممکن است یک قسمت آن به فلان بیوه زن و یا به یتیمی تحمیل شود، شما راضی نباشید معافیت مالیات من، سبب تحمیل بر یتیمی یا بیوه زنی یا باقی مردم باشد، علاوه بر این، دولت نیز مخارجی دارد که تهیه آن بر عهده رعایا است من هم باید سهم خود را بدهم و به دوش دیگران نیندازم، بگذارید رزق ما حلال بماند.» ناصرالدین شاه از ناهار خوردن با ملاهادی استقبال می‌کند که ملا به خادمش می‌سپارد غذا را بیاورند؛ یک سینی چوبی با کاسه‌ای دوغ و چند تکه نان خشک غذای حاجی بوده که به شاه هم تعارف می‌کنند. شاه قاشق اول را می‌خورد و می‌گوید که این غذا مناسب من نیست، اما نان‌ها را برای تبرک و استشفا در هنگام مریضی با خود می‌برم. @moalemieshqe
ضرب المثل های مصور با کمک هوش مصنوعی ‌‌ ۱. دوستی خاله خرسه ۲. مثل کبک سرش را زیر برف کرده است ۳. شتر در خواب بیند پنبه دانه ۴. دیوار موش داره، موش هم گوش داره ۵. آب که سربالا بره قورباغه ابوعطا می‌خونه ۶. مثل خر در گل ماندن ۷. گرگی در لباس میش ۸. موش تو سوراخ نمی‌‌رفت جارو به دمش می‌بست ۹. مار در آستین پروراندن ۱۰. به بوی کباب آمدیم دیدیم خر داغ می‌کنند @moalemieshqe