#نکته شماره ۳۲:
#زبان_بدن شما
حاوی #اطلاعات
زیادی است.
یادتان باشد، به محض ورود
به کلاس شما در معرض
سی جفت چشم 👀
قرار میگیرید که بدنبال
#سرنخ هایی میگردند...
اینکه شما نرمخو هستید؟!
با تجربه هستید؟!
عصبی هستید؟!
میدانید چکار میکنید؟!
و...
پس
۱. با #اعتماد_به_نفس بنگرید و عمل کنید.
۲. راست بایستید و #قوز نکنید.
۳. چشمانتان نظارهگر دانش آموزان باشد.
۴. مدام با بازگویی مشاهدات تان از کلاس نشان دهید حواستان به کلاس هست.
۵. علائمی برای تعیین اقدامات موردنظرتان رایج کنید.
۶. با گامهای استوار قدم بردارید.
۷. گاهی در آخر کلاس بایستید و بر همه نظارت داشته باشید.
#معلم_تراز
@moallem_taraz
#دفترچه_خاطرات
شماره یکم
📌 معلم دقیق و دلسوز!
حسین، پسری زیبارو و بلند قامت بود و به خاطر جُثه و قامتش بر نیمکت آخر کلاس می نشست.
حسین در درس املا همیشه با مشکل مواجه بود. همیشه نمرات پایینی کسب میکرد و همین عامل #اعتماد_به_نفس او را بسیار کم کرده بود.
آقای نورمحمدی تلاش بسیاری کردند اما راه به جایی نمیرسید. تا این که یک روز در زنگ املا، معلم به طور اتفاقی در هنگام گفتن املا در فاصله نزدیکی از حسین می ایستد و املا می گوید.
در همان روز حسین نسبت به دفعات قبل نمره بالاتری کسب کرد. معلم با مشاهده این اتفاق در دفعات مختلف دچار شک می شود و در فاصله ی دور و نزدیک به او املا میگوید و متوجه تفاوت در نمرات او می شود.
به خاطر همین با پدر و مادر حسین مشورت میکند، سپس او را به شنوایی سنجی ارجاع میدهد. متوجه میشوند که گوش حسین دچار مشکل است و باید از #سمعک استفاد کند.
اما مادر حسین با گذاشتن سمعک مخالفت میکرد تا وقتی که دید حسین املایش روز به روز پیشرفت می کرد و مورد توجه و تشویق معلم و دانش آموزان قرار می گرفت.
این امر موجب شد که روحیه حسین بهتر و بهتر شود، مادرش هم راضی شد که تا بهبودی کامل پسرش، مطابق دستورات پزشک عمل کند.
#معلم_تراز
@moallem_taraz