eitaa logo
شهدای مدافع حرم
909 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
1هزار ویدیو
30 فایل
🌷بسم الرب الشهدا والصدیقین🌷 🌹هر روز معرفی یک شهید🌹 کپی با ذکرصلوات ازاد میباشد ایدی خادم الشهدا @Yegansaberenn
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹☘ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ☘🌹
من و جان 💞 اللهم ارزقنا 💌 👸💍💍🤴 @moarefi_shohada
💟🍃| کـــتــــاب...📚✨💞
شهدای مدافع حرم
❤️🍃|روایتی عاشقانه از زندگی شهید مدافع حرم،حمیدسیاهکالی مرادی 🌷🕊
❤️🍃|روایتی عاشقانه از زندگی شهید مدافع حرم،حمیدسیاهکالی مرادی 🌷🕊
شهدای مدافع حرم
❤️🍃|روایتی عاشقانه از زندگی شهید مدافع حرم،حمیدسیاهکالی مرادی 🌷🕊
❤️🍃|روایتی عاشقانه از زندگی شهید مدافع حرم،حمیدسیاهکالی مرادی 🌷🕊
شهدای مدافع حرم
❤️🍃|روایتی عاشقانه از زندگی شهید مدافع حرم،حمیدسیاهکالی مرادی 🌷🕊
❤️🍃|روایتی عاشقانه از زندگی شهید مدافع حرم،حمیدسیاهکالی مرادی 🌷🕊
شهدای مدافع حرم
❤️🍃|روایتی عاشقانه از زندگی شهید مدافع حرم،حمیدسیاهکالی مرادی 🌷🕊
❤️🍃|روایتی عاشقانه از زندگی شهید مدافع حرم،حمیدسیاهکالی مرادی 🌷🕊
شهدای مدافع حرم
❤️🍃|روایتی عاشقانه از زندگی شهید مدافع حرم،حمیدسیاهکالی مرادی 🌷🕊
❤️🍃|روایتی عاشقانه از زندگی شهید مدافع حرم،حمیدسیاهکالی مرادی 🌷🕊
شهدای مدافع حرم
❤️🍃|روایتی عاشقانه از زندگی شهید مدافع حرم،حمیدسیاهکالی مرادی 🌷🕊
❤️🍃|روایتی عاشقانه از زندگی شهید مدافع حرم ،حمیدسیاهکالی مرادی 🌷🕊
شهدای مدافع حرم
❤️🍃|روایتی عاشقانه از زندگی شهید مدافع حرم ،حمیدسیاهکالی مرادی 🌷🕊
❤️🍃|روایتی عاشقانه از زندگی شهید مدافع حرم،حمیدسیاهکالی مرادی 🌷🕊
شهدای مدافع حرم
❤️🍃|روایتی عاشقانه از زندگی شهید مدافع حرم،حمیدسیاهکالی مرادی 🌷🕊
❤️🍃|روایتی عاشقانه از زندگی شهید مدافع حرم،حمیدسیاهکالی مرادی🌷🕊
آقا اجازه! دست خودم نیست خسته‌ام؛ در درس عشق، من صف آخر نشسته ام؛ ‌ یعنی نمی‌شود که ببینم سحر رسید؟ درس غریب «غیبت کبری» به سر رسید؟ ‌ آقا اجازه! بغض گرفته گلوی‌مان آنقدر رد شدیم که رفت آبرویمان! ‌ استاد عشق! صاحب عالم! گل بهشت! باید که مشق نام تو را تا ابد نوشت! ‌ سلام اقا جان! صبحت به خیر!... ✨ اللهم عجل الولیک الفرج✨ 🌤 به رسم عاشقی روزمون رو با سلام بر پدر مهربانمون آغاز می کنیم السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدی یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران✨📖 ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے ْ الاَمان الاَمان.
نگاهت می کنم چقدر بی انتهائی تـــو غیرت و بزرگیت را پایانی نیست ای نسل آسمانی .. 🌷شهید احمد مشلب🌷 📎سلام ، صبـحتون شهـدایـی
🌷 🔅 خدایا! یک جان بیشتر ندارم و در این آخرین فراز‌های وصیت‌نامه از تو می‌خواهم که مهدی (عج) ما را برسانی و اگر هم ما زنده نبودیم، آرزو داریم که صد‌ها جان داشتیم تا فدای مهدی (عج) کنیم و این همان مقدمه انقلاب مهدی موعود است به رهبری امام خمینی. @moarefi_shohada
~♡~ 📖 یک روز ابراهیم را در وضعیتی دیدم که خیلی تعجب کردم😳 ~دو کارتن بزرگ روی دوشش بود~ جلوی مغازه ای کارتن هایش را روی زمین گذاشت... جلو رفتم و گفتم: آقا ابرام برای شما زشته😐💕 این کار باربر هاست نه شما؛ ابراهیم جواب داد: کار که عیب نیست🙂🍃 این کاری که من انجام میدم برای خودم خوبه😉 مطمئن میشم هیچی نیستم...! جلوی غرورم رو میگیره🤞🏻 @moarefi_shohada
پیامبر اکرم (ص)می فرمایند: أرضُ القِيامَةِ نارٌ ما خَلا ظِلَّ المُؤمِنِ ؛ فإنَّ صَدَقَتَهُ تُظِلُّهُ. سرزمين قيامت سراسر (گرما) آتش است، مگر سايه مؤمن؛ زيرا كه صدقه اش بر او سايه مى افكند. الكافی: ۴ / ۳ / ۶ @moarefi_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹☘ لحظاتی با معرفی شهید ☘🌹
سلام علیکم بزرگواران ✋😊 فدایی حضرت زینب سلام الله شهید حامدبافنده هستم،سپاسگزارم که در سالروز شهادتم به کانال شهدا دعوت شدم ☺️🌸 @moarefi_shohada 🍃1🍃
متولد سال 1366 هستم و اصالتا اهل مشهد، اما ساکن شهر رفسنجان در استان کرمان ، نام جهادیم:علیرضاامینی بود✋🌸 🍃2🍃
متاهل بودم ویک دخترگل به یادگاردارم ❤️فاطمه خانم گلم❤️✋ 🍃3🍃
در سن سه سالگی پدر خود را از دست دادم😔، از این رو در تمام کارهایم به حضرت رقیه(س) توسل می‌کردم، همچنین از حضرت علی اصغر(ع) هم استمداد می‌گرفتم،مادربزرگوارم ،برام هم پدربودندوهم مادر✋🌸  🍃4🍃
مداح اهل بیت (ع) بودم، در مراسم یادبود همرزمان شهیدم هم حضور داشتم و مداحی می‌کردم. صدای گرمم که در مراسم‌های مختلف برای فاطمیون می‌خوندم، یادم را در دل‌های رزمندگان مقاومت جاودانه کرد😊🌸 @moarefi_shohada 🍃5🍃
از ۱۵ سالگی در هیئت علی اصغر(ع) واقع در آزاد شهر مداحی می‌کردم، واقعا صدای خوشی داشتم که بسیار به دل می‌نشست با این وجود برای هیئات مذهبی به صورت رایگان مداحی می‌کردم، شاید همین امر موجب شد برای شهادت برگزیده بشم☺️✋🌸 🍃6🍃
مهربون وخوش اخلاق بودم وخوش برخورد،نمازم همیشه اول وقت بود ،احترام زیادی برای خانواده ومخصوصامادربزرگوارم قائل بودم، ..... تااین که تصمیم به ازدواج گرفتم ✋🌸 🍃7🍃
به روایت از همسربزرگوارم: سال ۸۳پدرم مبتلا به سرطان تیروئید شدند تصمیم گرفتیم برای درمان به شهر مشهد سفر کنیم مدت تقریبا چهار ماه انجا بودیم در مسیر رفت و امد ما حامد من را دیده بود و پسندیده بود و موضوع را با خانواده در میان گذاشته بود؛ یک روز نشسته بودیم که حامد با همراهی مادرش به منزل ما در مشهد امدند و من را خواستگاری کردند🌸 🍃8🍃