eitaa logo
شهدای مدافع حرم
910 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
1هزار ویدیو
30 فایل
🌷بسم الرب الشهدا والصدیقین🌷 🌹هر روز معرفی یک شهید🌹 کپی با ذکرصلوات ازاد میباشد ایدی خادم الشهدا @Yegansaberenn
مشاهده در ایتا
دانلود
قهرمان قصه ما ✨ یک «نانوای بسیجی» است که ۴ فرزند دارد، اما به ندای امامش لبیک می‌گوید و در سال ۱۳۶۴ عازم جبهه می‌شود.🌼 دفاع از مرز و بوم ادامه دارد تا اینکه سال ۱۳۶۶ فرا می‌رسد، قهرمان قصه ما همراه ۳ همرزم در سنگری بودند که ناگهان خمپاره‌ای نزدیکی آنها منفجر شد، 🍂 دو همرزم به فیض شهادت نائل می‌شود🕊 و دو نفر هم مجروح می‌شوند که یکی از این دو نفر «بابارجب» قصه ماست، ❤️ همو که وقتی ترکش به صورتش برخورد می‌کند، دیگر چیزی متوجه نمی‌شود و او را به بیمارستان منتقل می‌کنند و وقتی همسرش خبر جانبازی‌اش را می‌شنود، بر بالین همسرش حاضر می‌شود، او را نمی‌شناسد، 😭 بله همسر فداکاری که صورتش را از دست داده بود، ابتدا پزشکان قطع امید کرده بودند، اما پزشک فداکار دیگری به سراغش می‌آید و به مداوای بابارجب مشغول می‌شود...🌺🍃 4⃣
همســر بزرگوار بابارجب✨ من وقتی همسرم را دیدم، بیهوش شدم...🍂 چراکه کاملاً صورت خود را از دست داده بودند و حتی صحبت هم نمی‌کردند🌾 ، ایشان ۲۶ بار جراحی شدند و ۱۸ ماه در بیمارستان فاطمه زهرا(س) تهران بستری بودند.🍁 ۲۹ سال با ایشان زندگی کردم و گله‌ای هم ندارم، چون عاشق همسرم بودم❤️ و اگر زمان به عقب برمی‌گشت باز هم او را انتخاب می‌کردم و مخالفتی با رفتن به جبهه نداشتم....🌹🍃 5⃣
♦️چرا با وجود وضعیت خاصی که بابا رجب داشتند، حاضر شدید به‌ زندگی با ایشان ادامه دهید؟✨ من ۲۹ سال با ایشان زندگی کردم و هیچ‌گاه هم به‌ خدا گله‌ای نکردم، 🍃 چراکه زمانی که ایشان زیبا بود و مشکلی نداشتند، من ایشان را قبول کرده بودم و حال که برای حفظ میهن و دفاع از دین و ناموس، از جانش گذشته بود و زیبایی خود را از دست داده بود، حاضر نبودم ترکش کنم و وجدانم به‌ من اجازه ترک همسر و فرزندانم را نمی‌داد.🌹 در زندگی اگر کسی را دوست نداشته باشی، مجبور نیستی با او زندگی کنی، من ایشان ر ا دوست داشتم ❤️ و البته ایشان جدا از شرایط خاص چهره ایشان، و داشتند🌺 که نسبت به‌ ایشان داشتم سبب این تصمیم شده بود و هیچ‌گاه از سر دلسوزی یا اجبار فردی، نماندم...🌈 6⃣
وی در گفتگویی تنها آرزوی خود را دیدار با رهبر انقلاب عنوان کرده بود؛ ❤️ همزمان با نوروز 94 و حضور مقام معظم رهبری در مشهد مقدس آرزوی دیرینه بابا رجب که در تمام رسانه‌ها بازگو شده بود شکل تازه‌ای گرفت🌹 و یازدهم فروردین در جریان تشرف مقام معظم رهبری به مشهد مقدس، آرزوی بابا رجب و خانواده‌اش برآورده شد🌸 و آنها در تالار آینه حرم مطهر رضوی با مقام معظم رهبری دیدار کردند...🌈 7⃣
نهایت 21 تیر ماه1395 حاج رجب محمدزاده، ✨ بر اثر عفونت ریه در بیمارستان امام حسین(ع) مشهد بستری شد🍂 و سرانجام در تاریخ 14 مرداد 1395 با پر کشیدن به آسمان به جمع یاران شهیدش پیوست....🕊🥀 8⃣
🌹شادی ارواح طیبه شهدا و اینکه عاقبت ما ختم به شهادت بشه صلوات🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀 السلام اے وادے ڪرب وبلا السلام اے سرزمین پر بلا 🥀 السلام اے جلوه گاه ذوالمنن السلام اے ڪشتہ‌هاے بےکفن @moarefi_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20200818-WA0000.mp3
4.91M
💠زمزمه حسین حسین 🎤 با صدای علی فانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹☘ لحظاتی با معرفی شهید ☘🌹
سلام علیکم دوستان😊 شهید مدافع حرم ، حسینعلی پور ابراهیمی هستم ☺️ سپاسگزارم از دعوتتون به کانال شهدای مدافع حرم 😍✋💐
در تاریخ ۱۳۵۰/۱/۲ در شهر آستانه اشرفیه، استان گیلان در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشدم 😊💐
دوران کودکی و نوجوانی ام با پیروزی نظام مقدس جمهوری اسلامی و دوران دفاع مقدس همراه بود✋💐
در سن چهارده سالگی به جبهه رفتم و در عملیات های متعددی در گردان حمزه سیدالشهدا ع به فرماندهی شهید مهدی خوش سیرت شرکت کردم و حماسه ها آفریدم😊
متاهل بودم و دوتا دسته گل به یادگاردارم، آقا مهدی و آقا مصطفی😍💐
به روایت از آقا سید مصطفی همسر خواهرم : شهید قبلا در جبهه های دفاع مقدس حضور داشت ولی بازهم مسیر زندگیش را به سوی جنگ و دفاع از حرم حضرت زینب (س) انتخاب کردند 👇👇👇👇
در سفر اربعین سال 94 که با هم بودیم نمی دانم در تل زینبه چه اتفاقی افتاد که ایشان ازهم آنجا تصمیم جدی خود را گرفتند و داوطلبانه برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) راهی شدند.👇👇👇👇
وقتی از کربلا آمد بحث رفتن به سوریه را پی گیر شد و حتی آموزش های نظامی را در همین زمینه دید. در صورتی که خودش نیروی بسیجی بود،و به عنوان رزمنده و جانباز جبهه های 8 سال دفاع مقدس بودند👇👇👇
شهید بار اول دو ماه سوریه بود و بعد از مدت کوتاهی با شنیدن خبر شهادت  دو تن از همرزمانش به ویژه شهید سید مسافر که سابقه دوستی صمیمانه ای با وی داشت نتوانست ماندن را طاقت بیاورد و مجدد عازم سوریه شد.😭👇👇👇👇
شهادت برای شهید مشیعت الهی بود که در دومین اعزامش به سوریه اتفاق افتاد چرا که  آنقدر آماده شهادت شده بود که خودش از قبل؛ محل تدفینش را به همسرش نشان داده بود.😭👇👇👇👇
عضو بسیج مسجد صاحب الزمان روستای درگاه بود و از بچگی در همان محله بزرگ شده بود،حسین با بچه های مسجد ابوذر کرد محله در ارتباط بود و فعالیت های فرهنگی بسیاری در این مسجد انجام می دادند.👇👇👇👇
در سن 14 سالگی درست در عنفوان نوجوانی در جبهه های دفاع مقدس حضور داشته و در عملیات های زیادی به عنوان تخریب چی شرکت کرده بود و بعد از آن نیز به عنوان خادم بسیج مسجد محل خدمت می کرد👇👇👇
طوری که حتی در 8 سالی که برای انجام مأموریت کاری ساکن تهران بود و چه بعد از ساکن شدن در رشت لحظه ای از خادمی و فعالیت در بسیج دست نکشید.👇👇👇👇
چون شهید  برادر خانمم  هستند، رابطه ای بسیار دوستانه با هم داشتیم ،حضور در سوریه را به علت مسایل سیاسی و اجتماعی مملکت یک ضرورت فرض می کردند 👇👇👇👇
اما به فرمایشات مقام معظم رهبری به نوعی حضور در جنگ با دشمنان سوریه واجب است که پیگیری شود. از دلایل دیگر رفتن  شهید به سوریه این بود که حالا فرصت جهاد پیش آماده  است چرا از آن استفاده نکنیم
به روایت از همسر بزرگوارم : همسرم ۲۰ سال با خاطرات دفاع مقدس زندگی کرد😔 تمام سال‌هایی که بعد از دفاع مقدس زندگی کرد، با یادآوری خاطرات آن روزها روزگار گذراند😔👇👇👇
هر وقت هفته دفاع مقدس می‌شد، حالات چهره و روحیه‌اش تغییر می‌کرد، گویا در دوران دفاع مقدس است، همان‌گونه عاشق و شیدا و بی‌قرار روزهای جنگ و به‌ویژه همرزمان شهید خود می‌شد