حرف دلم ...
شهداء
مانده ام از کدامتان
بنویسم..
بخوانم..
بشنوم..
هر کدامتان را صفتی ست
ک شُهره شده اید به آن..
هر کدامتان را اخلاقی ست
ک جادوانه شده اید به آن..
اما می دانم
همه ی شما را اگر خلاصه کنم
می شود عبد..
و تمام پیام تان را اگر خلاصه کنم...
می شود حق...
دعا کنید ما را تا عبد حق شویم...
رهایمان نکنید...
🍃🌹
...
1526565809342.mp3
7.17M
طلاییه قطعه ای از بهشت🌸
ان شاء الله شفاعت همه شهدا🌷
شامل حال همهی ما🌸
🌿🌸🌿
🌸🌿
شرط شهید شدن
شهید بودن است
اگرامروز کسی
را دیدید
که بوی شهید
ازکلام
رفتار
اخلاق او
استشمام شد
بدانید او شهیدخواهدشد
وتمام شهدا
این مشخصه راداشتند
🌷
4_203544779399626956.mp3
9.87M
بارون بارون حال و هوای دل من
زنجیر دنیاست به دست و پای دل من
کاشکی بشنوه اقام صدای دل من
اهای شما که تک به تک رفتین و کیما شدین مدافعان حرم دختر مرتضی شدید
التماس دعانگاهی هم به ما کنید😔
شهدااااا.....!!!!
شنیـــــدم شبـــــای جمعه که میشه مهـــــمون
ارباب هستین با لبــــاسای خــــــــــاکیتون ....
آقــــــــــا از عـــــاشورا میگــــــــــن و شما از شلمچـه....
چزابــــــــــه....
فکــــــــــه و.....
ده ها جای دیگه ....
میشــــــــــه منو هم یــــــــــاد کنید پیش اربــــــــــاب !!!!
نوکــــــــــری در به در و
دل خستــــــــــه و
گنهـــــکارم .....
آی شهــــــــــدااااا .....
چشــــــــــم و امیــــــــــدم به لطف شماست .....
دلــــــــــم تنفــــــــــس هوااای خاکیــــــــــتون رو میخواد...
شلمچه ، فکه ، طلائیه
میشــــــــــه امشب منو هم یاد کنید!!!!
میشه !!!!!
میشه امضــــــــــای شهــــــــــادتم رو از آقـــــا بگیرین!!!!
مادرم نشون نداره
منم نشون نمیخوام
از خدا خواستم که بشم
منم شهید گمنام
یا زهــــــــــرا مددی
خدایا به اشک های مادران شهدا قسم میدهم
اللهم الرزقنا شهادت فی سبیل الله
❃«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»❃
شهید_احمد_پلارک_فرمانده_آرپی_چی_زنهای_گردان_عمار_لشکر_27_محمد_رسول_الله
🔸نام پدر: عباس
🔹تاریخ تولد: ۷ اردیبهشت ۱۳۴۴
🔸محل تولد: تهران
🔹تاریخ شهادت: ۲۲ فروردین ۱۳۶۶
🔸محل شهادت : شلمچه
🔹محل دفن: بهشت زهرای تهران
سالروز_شهـادت
فرازے_از_وصیت_نامہ:
✍حسین(ع)جان وقتی کہ مابہ جبهه میرویم بہ این نیت میرویم
انتقام سیلی بازوی ورم
و سینہ سوراخ شده را بگیریم
شهید_سید_احمد_پلارک
@moarefi_shohada
🍃1🍃
می گویند شهید پلارک مثل یکی از سربازان پیامبر (ص)؛ «غسیل الملائکه» بوده است و به همین علت مزار او همیشه خوشبو و عطرآگین است.
🍃2🍃
به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛فرمانده آرپی چی زنهای گردان عمار لشکر 27 محمد رسول الله، همان شهیدی است که مزار عطرآگینش مورد توجه بسیاری از افراد بوده و زیارتگاه مراجعه کنندگان به گلزار شهدای تهران شده است. نام اصلی این شهید بزرگوار «منوچهر پلارک» است که نزد بیشتر افراد به «سید احمد پلارک» شهرت دارد. وی در 7 اردیبهشت 1344 دیده به جهان گشود و اصالتی تبریزی داشت.
🍃3🍃
شهید سید احمد پلارک در زمان جنگ در یکی از پایگاه های شلمچه، به عنوان یک سرباز معمولی همیشه مشغول نظافت توالت های آن پایگاه بود، به طوری که بوی بدی بدن او را فرا می گرفت. تا اینکه در سال 66 در یک حمله هوایی هنگامی که او به مانند سایر روزها در حال نظافت بود، موشکی به آنجا برخورد کرده و او شهید و در زیر آوار مدفون می شود. پس از این اتفاق هنگامی که امدادگران در حال جمع آوری زخمی ها و شهیدان بودند، متوجه بوی شدید گلاب از زیر آوار می شوند، پس آوار را کنار زده و با پیکر پاک این شهید که غرق در بوی گلاب بود؛ مواجه می شوند.
🍃4🍃
پیکر پاک شهید پلارک در بهشت زهرای تهران (قطعه 26، ردیف 32، شماره 22) به خاک سپرده شده است، اما نکته قابل توجه درباره این شهید که آن را از سایر شهدا متمایز می کند، بوی گلابی ست که از مزار مطهرش به مشام می رسد. همچنین سنگ قبر این شهید همواره نمناک بوده، به طوری که اگر سنگ قبر وی را خشک کنیم، از سمت دیگر خیس شده و از گلاب سرشار خواهد شد. به همین دلیل او را «شهید عطریِ قطعه 26» لقب داده اند. می گویند شهید پلارک مثل یکی از سربازان پیامبر (ص) در صدر اسلام، «غسیل الملائکه» بوده است. «غسیل الملائکه» به کسی می گویند که ملائکه غسلش داده باشند و به همین علت مزار او همیشه خوشبو و عطرآگین است.
@moarefi_shohada
🍃5🍃
خاطراتی از شهید پلارک:
قبل از عملیات کربلای 8 با گردان رفته بویم مشهد. یک روز صبح دیدم سید احمد از خواب بیدار شده ولی تمام بدنش می لرزد. گفتم: «چی شده؟» گفت: «فکر کنم تب و لرز کردم.» بعد از یکی دو ساعت به من گفت: «امروز باید حتما برویم بهشت رضا (ع)». اتفاقا برنامه آن روز گردان هم بهشت رضا (ع) بود. از احمد پرسیدم: «چی شده که حتما باید بریم بهشت رضا (ع)؟» او به اصرار من گفت: «دیشب خواب یک شهید را دیدم که به من گفت: تو در بهشت همسایه منی. من خیلی تعجب کردم تا به حال او را ندیده بودم، گفتم: تو کی هستی الان کجایی؟ گفت: در بهشت رضا (ع)». احمد آن روز آنقدر گشت تا آن شهید را که حتی نام او را نمیدانست پیدا کرد و بالای مزار آن شهید با او حرفها زد.
🍃7🍃
یکی از آشنایان خواب شهید سید احمد پلارک را میبیند. او از شهید تقاضای شفاعت میکند. که شهید پلارک به او میگوید: «من نمیتوانم شما را شفاعت کنم. تنها وقتی میتوانم شما را شفاعت کنم که شما نماز بخوانید و به آن توجه وعنایت داشته باشید. همچنین زبانهایتان را نگه دارید. در غیر اینصورت هیچ کاری از دست من برنمیآید».
🍃8🍃
آخرین مسئولیت شهید پلارک، فرماندگی دسته بود. در والفجر 8 از ناحیه دست و شکم مجروح شد، اما کمتر کسی میدانست که او مجروح شده است. اگر کسی درباره حضورش در جبهه سوال میکرد؛ طفره میرفت و چیزی نمیگفت. یکدفعه در منطقه خواستیم از یک رودخانه رد شویم، زمستان بود و هوا به شدت سرد. شهید پلارک رو به بقیه کرد و گفت: «اگر یک نفر مریض بشود، بهتر از این است که همه مریض شوند». یکی یکی بچهها را به دوش کشید و به طرف دیگر رودخانه برد. آخر کار متوجه شلوار او شدیم که یخ زده و پاهایش خونی شده بود.
@moarefi_shohada
🍃9🍃
قسمتی از وصیتنامه شهید سید احمد پلارک:
«مادر! توجه کن! اگر من به زیارت امام رضا (ع) می رفتم، مگر شما نگران بودید، بلکه خوشحال بودید که به زیارت و پابوس امام خویش رفتم. حال شما اصلا نباید نگران باشید، چراکه من به زیارت خدایم و خالق و معشوقم می روم. پس همچون مادران شهیدپرور، استوار و محکم باش و هر کس خواست کار خلافی بر ضد انقلاب انجام دهد، جلویش بایست، حتی اگر از نزدیکترین کسان باشند.» (ظهر عاشورا 1406 - 65/6/24)
روحش شاد و یادش گرامی
🍃11🍃
حسین جهاندیده روایت کرد: وقتی بالای سر سید احمد رسیدم، هنوز چشمهایش باز بود. در آن لحظه به یاد 48 ساعت قبل و حرکت از تهران افتادم. دلم آرام نمیشد تا اینکه صورتم را روی صورت سید احمد گذاشتم. همه خاطراتم با وی از سال 63 تا آن لحظه جلوی چشمانم آمد.
🍃12🍃
گروه حماسه و جهاد دفاع پرس: نام شهید «سیداحمد پلارک» برای ملت ایران به ویژه مردم تهران نامی آشناست. مزارش امروز زیارتگاه افرادی است که شهدا را واسطه اجابت حاجتشان میکنند. ماجرای عطر مزار وی زبانزد عام و خاص است. از این رو ماجراهای متعددی در خصوص ویژگیهای رفتاری وی تا نحوه شهادتش روایت شده است. جهت رفع ابهامات پیش آمده، روایت «حسین جهاندیده» همرزم این شهید بزرگوار را که شاهد شهادت سیداحمد نیز بود، در ادامه بخوانید:
🍃13🍃
دشمن، از ناحیه سینه با تیر دشمن مجروح شد. پیکر مجروح احمد را سید محمد شکری و عباس بیات به عقب بازگرداندند. محمد شکری به سید احمد میگفت که اگر تو آنجا مجروح نشده بودی و من مجبور نبودم که پیکرت را به عقب ببرم، حتما پشت دژ شهید میشدم. 40 روز بعد محمد شکری در تکمیلی عملیات کربلای 5 با اکبر بدیع عارض و محسن منفرد در یک سنگر به شهادت رسیدند.
🍃14🍃