خلاصه تصمیم قطعی گرفتم برم .با خانواده مطرح کردم شکر خدا پذیرفتن
مادرم گفتن' ای کاش ده تابرادردیگه هم داشتی و همه به دفاع از حریم ال الله میرفتین"....
همونطور که میدونید ماترک ها علاقه عجیبی به علمدار کربلا داریم ....
همیشه دوست داشتم هر جا روضه اقام ابوالفضله منم شرکت کنم ...
دوست داشتم مثل اقام شهید بشم ....
به نقل از خانواده شهید:
حامد را باهمان خوشحالی راهی میدان کردیم که گویی قراراست لباس دامادی برتن کند ......
🌺عشق به علمدار شهادتش را مانند حضرت عباس(علیه السلام)رقم زد
بدون دست وچشم ......
با بدنی پر از ترکش....
بار آخری که رفتم سوریه قرار عروسیمو کنسل کردم .....اگر دلتنگی خانواده نبود حتی مرخصی هم نمیومدم
تا اینکه مجروح شدم وآوردنم تهران🌹
وقتی مجروح شدم پدرم اومده بودسوریه برا اینکه منو برگردونن ....میخواست اونجا بمونه وبه جای من بجنگه ولی خوب بنا به دلایلی قبول نکرده بودن
خلاصه بر گردوندنم تهران وتوبیمارستان بستری شدم .....
بیمارستان که بودم حضرت آقا یه نامه به پدرم نوشتن وفرمودن ما علاوه بر جهاد ثواب هجرتم میبریم،همون نامه کلی باعث آرامش پدرم شد..
بعدشهادتم🌹سید حسن نصرالله یه انگشتر رافرستادن وآقاهم تبرک کردن وهمراه چفیشون به خانوادم دادن ...خیلی بهم لطف داشتن هدیه ارزشمندی بود.
1_5931381.mp3
4.94M
ای خوش آن ڪه جانش به تو شده هدیه
خورده بر مزارش شھید زینبیه
#اللهم_ارزقنا_شهادة
#سید_رضا_نریمانی
🌺وصیت نامه شهید حامد جوانی🌺
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا اباعبدالله
یاحسین تا آخرین قطرهی خون نمیگذاریم دوباره خواهرت به اسارت برود. تنها دلخوشی من برادر زادهام علی است که وقتی او بزرگ شد بگوید که عمویت برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) رفته و شهید شده است، بگذارید علی افتخار کند.
مادر عزیزم اگر بنده توفیق شهادت پیدا کردم و برای من مجلس یادبود گرفتید در عزای من گریه نکنید چرا که دشمنان اسلام شاد و خرم میشوند و اگر گریه کنی در روز قیامت حلال نمیکنم و نیز مادرم بنده انشاالله در این سفر که به سوریه میروم عمودی میروم و افقی به ایران بازمیگردم و نیز به گروه موزیک لشکر بگویید چون من با شما سابقه دوستی و همکاری داشتم موقع ورود پیکر من به تبریز بصورت عالی و منظم به نواختن موزیک بپردازید. پدر عزیزم به دلم افتاده که این آخرین سفر من به سوریه میباشد و میدانم که شهید خواهم شد لذا از صمیم قلب مرا حلال کنید.
ای عاشقان اهل بیت رسول الله من خیلی آرزو داشتم که ۱۴۰۰ سال پیش بودم و در رکاب مولایم امام حسین(ع) میجنگیدم تا شهید شوم و حال وقت آن رسیده که به فرمان مولایم امام خامنهای لبیک گفته و از اهل بیت پیامبر دفاع بکنم. لذا به همین منظور عازم دفاع از حرمین به سوریه میشوم و آرزو دارم همچون حضرت عباس(ع) در دفاع از خواهر بزرگوارشان شهید بشوم.
۲۵ فروردین ۹۴