🌴🌸🌴🌸🌴🌸🌴🌸🌸🌸🌸
🔹من و شهيد ٢٠تيرماه سال ٩٥رسماً به عقد يڪديگر درآمديم.
بعد از يك ماه قصد رفتن به سوريه را ڪرد ڪه حتي دوستانش به او گفتند شما تازه عقد ڪردي براي چه ميخواهي بروي.
🔸در همين حين از تهران پرونده اعزامياش برگشت خورد، چون چهره حسين در سوريه نزد تروريستها شناخته شده بود.
🔹براي اعزام مجددش به او اجازه ندادند ڪه برود تا اينڪه با تلاش بسيار موفق شدند.
🔸١٠ آبانماه ٩٥ با نام مستعار قمر فاطميون و از طريق لشڪر فاطميون توانست اعزام داشته باشد.
🔹٢٢ آبانماه هم به شهادت رسيدند ڪلاً چهارماه دوران نامزدي ما با هم طول ڪشيد.
🔸لحظهاي ڪه سر سفره عقد نشسته بودم اين باور قلبي را داشتم ڪه حسين روزي به شهادت ميرسد، ولي به خودم ميگفتم هرچه خدا بخواهد همان خواهد شد.
با آنڪه خيليها برگشتند به من گفتند: چهره داماد چقدر به شهدا ميخورد.
🔹ما زندگيمان را ساده شروع ڪرديم. هر دو عقيده داشتيم هرچه مهريه ڪمتر باشد ثواب آن بيشتر است و با اشتياق هر دو دوست داشتيم به نيت ١٤ معصوم ١٤ سڪه باشد.
✍ راوي: همسر شهید مدافع حرم
🌷 #حسین_هریری🌷
🍃10🍃
🔰خدمتی که ذخیره آخرت شد؛
در سفری که به کربلا داشتیم شهید حسین هریری در حال قدم زدن در اطراف بین الحرمین بود ،که یکی از خدام حرم حضرت عباس(ع) اشاره ای کرد به حسین و چند نفری که با هم بودیم برای کمک به ساخت برخی کفشداری های اطراف حرم که در حال حاضر ساخته و آماده شده است.
با شهید بزرگوار تا پاسی از شب در حال خدمت و ساخت بخشی از کفشداری حرم حضرت عباس (ع) بودیم، در همان حال به فکر گرفتن روزی از حضرت علمدار کربلا و ارباب بی کفن بودیم که شهید هریری عنوان داشت:
"خدا همین کار ما را ان شالله ذخیره آخرت قرار بدهد و وسیله شفاعت باشد."
و این رفتار شهید هریری از علاقه شدید او به حضرت سیدالشهدا(ع) و ساقی العطاشا حضرت عباس(ع) برای من خاطره شد.
🌷شهید #حسین_هریری🌷
📎به روایت دوست شهید
ــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــ