eitaa logo
شهدای مدافع حرم
893 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
1هزار ویدیو
30 فایل
🌷بسم الرب الشهدا والصدیقین🌷 🌹هر روز معرفی یک شهید🌹 کپی با ذکرصلوات ازاد میباشد ایدی خادم الشهدا @Yegansaberenn
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🍃🌷 سلام و عرض ادب خدمت امام زمان (عج) سلام خدمت شهدای حاضر و ناظر؛ و شهدای این روز 💐 سلام و عرض ادب خدمت مهمانان عزیز شهدا و خانواده ی معزز شهدا که در گروه حاضر هستند امشب در خدمت جانباز گرانقدر از تبریز و شهید مدافع حرم هستیم. 🌺🌹🌺 @moarefi_shohada 🍃1🍃
آنان که خط به خط زِ شهادت قلم زدند از عشق سرخ خون خداوند، دم زدند برخاستند از دل خاک و رها شدند  تا آسمان عشق، پس از آن قدم زدند... 🍃🌺 #شهید_صادق_عدالت_اکبری ✊ #مدافع_حرم ❤️ #اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک @moarefi_shohada 🍃12🍃
❤️ سلام مرا به رهبرم امام خامنه ای برسانید و به ایشان بگویید از ایشان شرمنده ام چون یک جان بیشتر نداشتم تا در راه دفاع از حریم اسلام و انقلاب تقدیم نمایم. ✍ #وصیت_نامه 🍃🌺 #شهید_صادق_عدالت_اکبری ✊ #مدافع_حرم @moarefi_shohada 🍃37🍃
#شهید_صادق_عدالت_اکبری در مراسم تشییع پیکر مطهر #شهید_وحید_نومی_گلزار (سیدهادی) ❤️ تولد : تبریز 🌷 شهادت : سوریه @moarefi_shohada 🍃41🍃
شادی روح شهدای گلگون کفن به خصوص شهدای امروز و شادی روح فاتحه و صلواتی ختم کنیم 🌷🌷💐💐
تدارک مراسم #نیمه_شعبان #شهید_صادق_عدالت_اکبری
#شهید_صادق_عدالت_اکبری❤️ تو نہ مثل آفتٖابى ڪہ حضور و غيبت افتد دگران روند و آيند و تـــو همچنان ڪہ هستى... 🌹✨ @moarefi_shohada ✨🌹
♡•• در شعر شاعران همه گشتم که مصرعی در شأن خنده های تو پیدا کنم ، نشد.. 💚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@moarefi_shohada
از وقتی ازدواج کرده بود، قناری و سُهره‌هایش را هی کم و کمتر می‌کرد. محدثه می‌گفت: «دلم می‌گیرد طفلی‌ها را توی قفس می‌بینم.» از آن‌همه پرندهِ قفسی که روزی جانش به جان‌شان بسته بود، یک سُهره مانده بود برایش که آن‌را هم همان روز بعدازظهر، قبل رفتنش برد با محدثه‌سادات رهایش کرد. شب، وقتی می‌خواست برود، با همه که آمده بودند برای بدرقه‌اش، تک به تک خداحافظی و دیده‌بوسی کرد و آخر از همه، خم شد و کف دست‌هایم را گذاشت روی صورتش و بوسیدشان. دست‌هایم را حلقه کردم دور گردنش و یک دل سیر بویش کردم. درِ گوشم گفت: «ننه! دعا کن شهید برگردم...» و زل زد توی چشم‌هایم و گفت: «اگر شهید شدم، رخت سیاه نپوش و نگذار کسی رخت سیاه بپوشد. توی مجلسم جای خرما و حلوا، شیرینی و شکلات خیرات کنید...» و تنگ در آغوشم کشید و لحظه‌ای بعد، از حلقه دست‌هایم بیرون خزید و رفت که رفت... ✍به روایت مادربزرگوارشهید 🌷 ●ولادت : ۱۳۶۷/۲/۲ تبریز ، آذربایجان‌شرقی ●شهادت : ۱۳۹۴/۲/۴ دلامه ، سوریه 🕊🕊