سرانجام#شهید حسین صافی هم در تاریخ 7/9/1360 و در سن #12 سالگی در #جبهه بستان و در #عملیات طریقالقدس به آرزویش که همانا #شهادت در راه خدا بود رسید.
🍃⚘🍃
مزار#شهید در شهرستان جم، استان بوشهر.
🍃⚘🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز
💠شهید حسین صافی💠
🌷 صلوات 🌷
✨ التماس دعای فرج وشهادت✨
یاعلی مدد
#شهید مدافع حرم#بی سر لبنانی ،
ذوالفقار حسن عزالدین🍃⚘🍃
#شهید#۱۸ساله و مجرد
🍃⚘🍃
در تاریخ ۱۳۷۴/۲/۱۱ در کشور لبنان در خانواده ای متدین و مذهبی متولد شد.
تروریست ها پس از یاسارت دقیقا مانند #شهید حججی سر از تنش جدا کردند.💔
🍃⚘🍃
در اولین روز های درگیری های منطقه ی غوطه ی #سوریه توسط #اصابت مین #مجروح شد و به #اسارت تکفیری ها در آمد و به #شهادت رسید.
🍃⚘🍃
تروریست های تکفیری قبل از به #شهادت رساندنش چندین سؤال از ایشان پرسیدند و پس از آن مانند سرور و سالار #شهیدان
#امام حسین (ع)⚘ سر از تنش جدا کردند.
🍃⚘🍃
به روایت از مادر#شهید:
#پیکر ذوالفقارم ۵ سال در دست تروریست های تکفیری موند و #جاوید الاثر بود. 😭😭
🍃⚘🍃
زمانی که خبر #شهادت فرزندم را شنیدم به #فرماندهان گفتم : پسرم را مانند #امام حسین (ع)⚘ ذبح کردند چون او به من و چند تن از دوستانش گفته بود. 😭
🍃⚘🍃
در ایام #جاوید الاثری #پسرم تصویر اون لحظه رو بزرگ قاب کردم و در اتاقش زدم و میگفتم که ما نمی بینیم اما #پسر #حضرت فاطمه (س)⚘ اینجاست و #سر پسرم را بر دامن داره. 😭😭
🍃⚘🍃
من روز قیامت با افتخار می ایستم در حالی که سر خونی تو را در بغل دارم و با دست خودم خون تو را به آسمان پرتاب میکنم تا فرشتگان با خون تو بال های خود را آراسته کنند ...
🍃⚘🍃
در همون ایام در تاب دوری از فرزندم نامه ای براش نوشتم که : فرزندم #ذوالفقار ... خدا تو را رو سفید بگرداند همینطور که مرا در مقابل
#حضرت زهرا (س)⚘ رو سفید کردی ... 😭😭
🍃⚘🍃
شکایت خود را از قومی که با بریدن سر فرزندم قلب مرا شکستند و مرا از شرکت در عروسیش ( تشییع جنازه ) محروم کردند به #امیرمؤمنان علی (ع)⚘ خواهم کرد ... فرزندم خون تو ضامن من نزد خدا خواهد بود و باعث افتخار من است. 😭😭
🍃⚘🍃
تکفیری ها همان موقع سر از بدن #شهید ذوالفقار حسن جدا کردند و بعد دستانش را قطع کردند و ......💔⚘
پیکرایشان#مفقود بود تا اینکه بعد از #۵ سال #پیکر #بی سرش به کشور بازگشت.
🍃⚘🍃
سرانجام#شهید ذوالفقار حسن عزالدین در تاریخ ١٣٩٢/۰٩/۰٣ در #سوریه به آرزویش که همانا #شهادت در راه خدا بود رسید.
🍃⚘🍃
#پیکرایشان پس از تشییع با شکوهی که انجام شد در زادگاهش لبنان خاکسپاری شد.
🍃⚘🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز
💠شهید لبنانی ذوالفقار حسن عزالدین💠
🌷 صلوات 🌷
✨ التماس دعای فرج وشهادت✨
یاعلی مدد
#شهید از_زبان احمد ترابي،
دوست و همرزمش مي گويد:« در دبيرستان كه با هم بوديم، اهل فعاليت هاي سياسي بود و در تمام صحنه ها حضور داشت، اين اواخر هم هميشه مي گفت: در مقابل حضرت امام بايد صم بكم باشيم . خط ايشان، خط امام و اطاعت محض از ايشان داشت.»
🍃⚘🍃
او همه چيز و حتي زندگي خصوصي خود را بر مبناي انديشه امام برنامه ريزي مي كرد. حضرت امام را خوب مي شناخت و علاقه زايدالوصفي به ايشان داشت. بيشتر وقت خود را صرف ديدار از خانواده #شهدا مي كرد و به شهرهاي دور مانند پادگان مي رفت دوشنبه ها و پنج شنبه ها به گلزار #شهدا مي رفت و به فعاليت هاي اجتماعي مي پرداخت.
🍃⚘🍃
بهترين صفت ايشان #خضوع و #خشوع در #عبادت بود كه نسبت به همه صفات خوب ديگران ايشان برتري داشت.
🍃⚘🍃
در اواخر حكومت شاه و آغاز انقلاب با امام آشنا شد و حدود 10 عدد نوار كاست از سخنراني هاي او باقي مانده و ترجمه دعاي كميل به صورت شعر از #شهيد موجود است.
🍃⚘🍃
اوايل انقلاب ايشان از سازمان تبليغات كتاب مي گرفت و بعضي از منافقين كتاب ها را از او مي گرفت.
🍃⚘🍃
#عملیاتهای شهید⚘🍃
ایشان در #حفظ #تپه های 175 در منطقه عملیاتی شهر نفتی زبیدات عراق حماسه آفرید.
🍃⚘🍃
در #عملیات #والفجر1و2و4 و سپس #خیبر حضور داشت.#احمد در تابستان1363ش با دختر مؤمنه ای ازدواج کرد و زندگی مشترک را در خانه پدری با مراسم بسیار ساده آغاز نمود و به #جبهه بازگشت.
🍃⚘🍃
او در #عملیات# بدر در #هور الهویزه حماسه ها آفرید. در همین #عملیات #برادرش #علی به #شهادت رسید.
لذا ناگزیر برای مراسم وی به اصفهان رفت و پس از مراسم چهلم برادرش و با وجود این که قرار بود تا چند روز دیگر فرزندش متولد شود، چون #اسیر دنیا و فرزند نبود و دل در گرو #شهادت داشت، به #منطقه برگشت و #فرمان و #فرماندهی لشکر #شهید خرازی را با اشتیاق پذیرفت و برای #حفظ جاده در منطقه #عملیاتی #بدر #مأموریت پیدا کرد و به همراه #گردانش در این منطقه مستقر شد.
🍃⚘🍃
سرانجام #شهیداحمد خطيبي در تاريخ
1364/3/21 در جاده خندق و مصادف
با21 ماه مبارك رمضان به آرزوی خودش که همانا #شهادت در راه خدا بود رسيد.
🍃⚘🍃
#شهیدعبدالرسول زرین🍃⚘🍃
معروف به #صیاد خمینی
اهل روستایی به اسم دهدشت از توابع استان کهکیلویه وبویراحمد،
سال 1320 متولد شد.
4ساله بود که پدرش و6ساله بود که مادرش به رحمت خدا رفتند، ودایی ایشان شد سرپرستش.
🍃⚘🍃
همین که #15ساله شد وپشت لبش یه کوچولو سبز شد،دیگه طاقتش طاق شد وزد از دهات بیرون،سعی اش این بود که روپای خودش بایستد،
رفت اصفهان وتا #27سالگی که دوباره رفت وخانواده شو پیدا کرد،ازشون بیخبر بود،ودرواقع گمشون کرده بود.
🍃⚘🍃
تواین مدت ازدواج کرد ،ویه مغازه ی لباس فروشی حوالی مسجدبابا علی عسگر باز کرد وآنجا مشغول بود.
البته کنار لباس فروشی علیه طاغوتی های هم یه فعالیت هایی میکرد.
ساواک هم خیلی تلاش میکرد از ایشان آتو بگیرد وانقلاب شد.
🍃⚘🍃
ایشان بعد از انقلاب عضو سپاه شده بود.
همه جوره فدایی بود وگوش به فرمان امام،
رفت کردستان برای جنگ با ضد انقلاب،
با#شهید حسین خرازی آنجا آشنا شد. وشدند یار غار.
🍃⚘🍃
ایشان شد #تک تیرانداز، او بود ویه #تفنگ اس وی دی،
زد وجنگ شد، ایشان رفت #جبهه ی جنوب،
🍃⚘🍃
این تیرهای تک #شهید بدجور اعصاب بعثی هارو ریخته بود بهم،
یه بار یه تپه دست بعثی ها بود،بچه هارو کلافه کرده بودند،
ایشان باهمین اس وی دی آزادش کرد.
🍃⚘🍃
#شهید حسین خرازی به ایشان میگفت #گردان تک نفره
🍃⚘🍃
یک بار ایشان بایه تک تیر انداز بعثی مستقیم رودر رو شدند،یه جور دوئل بود،باهم شلیک کردند، ایشان مغزشو پوکوند☺️،اما گلوله ی اون فقط
لاله ی گوش #شهید رو برد،
🍃⚘🍃
یک خاطره از #شهید:
نزدیک بعثی ها بودند،خیلی فاصله نداشتند باهم، هیچ حرکتی نمیکردند
ایشان هم که خسته شده بود
یهو بلند شد به عربی گفت جاسم کیه؟
یکی از آن طرف بلند شد و گفت من
ایشان هم او را زد.
یه مدت گذشت پاشد داد زد
رحمان کیه؟
یکی بلند شد گفت من
بازم هم #شهید زدِش😂
بعثی ها که تازه دوزاری شان افتاده بود،#شهید زرین که میشناختن یهو بلند شدند گفتند رسول کیه؟
به خیال خودشون بچه زرنگ بغداد بودند
ایشان جواب نداد
یه چند دقیقه دیگه بلند شد گفت
کی بود با رسول کار داشت؟
یکی بلند شد گفت من
و باز شهید کسی که بلند شد را زد.😂
🍃⚘🍃
صدام حسابی از ایشان کفری بود و20تا تک تیرانداز رواجیر کرده بود برای کشتن #شهید عبدالرسول زرین،
آنقدر ترکش ریز ودرشت تو تنش داشت که 60درصد از کار افتاده شده بود.
🍃⚘🍃
سرانجام هم تو #عملیات خیبر به آرزوی همیشگی اش که #شهادت در راه خدا بود رسید.
🍃⚘🍃
●سایت دفاعی پاکستان درباره #رسول زرین مینویسد: #عبدالرسول زرین متولد 1941 تا 1983 جز #بهترین #نظامیان #ایرانی در جنگ ایران و عراق بوده که با #700 شلیک موفق منجر به# نتیجه #موفقترین #اسنایپر (تک تیرانداز ایرانی است).
🍃⚘🍃
مزار#شهید
گلستان #شهدای اصفهان
🍃⚘🍃
این آقا که اسمش کریس کایل هست و160تا شلیک موفق داشته
درحالی که #شهید عبدالرسول زرین کمترینش #700تا شلیک داشته است👌
و تفنگ کریس کایل ساچمه ای بوده که خیلی سبک تر از اس وی دی هست،
•••
البته مهم نیست ها،#شهیدان ماکه برای ثبت رکورد واین حرفا تیر رها نمیکردند،
آنان رفته بودند فرمان ولی فقیه را لبیک بگویند ودر راه خدا بجنگند
وبه عند #ربهم یرزقون... دلخوش بودند.
نه #شهید رسول زرین،نه هیچ کدام از هم قطارانش دنبال #معروفیت نبودند،☺️
ولی بذارید دلشان را خوش کنند و برای این شخص فیلم بسازند وبگویند بهترین تک تیرانداز جهان هست😁
کسی نداند ما که میدانیم نیست😁 ویک پنجم#شهید ما شلیک نداشته است،👌⚘🍃
•••
تنها کسانی #شهید می شوند که #شهید باشند...
به این سادگی ها نیستـــــ
باید قتلگاهی رقم زد
باید کُشت!!
منیت را
تکبر را
دلبستگی را
غرور را
غفلت را
آرزوهای دراز را
حسد را
ترس را
هوس را
شهوت را
حب دنیا را...
باید از خود گذشت!
باید کشت «نَفس» را...
#شهادت درد دارد!
دردش کُشتن " لذت " هاست...
باید کشته شویم تا #شهید شویم! بايد اقتدا كرد به #شهدا⚘🍃
تکتیرانداز فیلمی به کارگردانی علی غفاری و تهیهکنندگی ابراهیم اصغری محصول بنیاد فرهنگی روایت فتح در سال ۱۳۹۹ است.
درباره ی یک تک تیرانداز ایرانی به نام #عبدالرسول زرین است که در جنگ غوغا به پا کرده است و تمام عراقی ها دنبال او هستند تا او را از پا دربیاورند. سرهنگ راشد خمیس داوطلب میشود تا او را از پا دربیاورد و...
#شهید عبدالرسول زرین⚘🍃
#شهید مدافع حرم ،
محمد تقی اربابی🍃⚘🍃
در تاريخ ۱۳۶۱/۰۵/۰۷ در شهر درق از توابع شهرستان گرمه ی خراسان شمالی در خانواده اي مذهبی و متدین متولد شد.
تحصيلاتش را تا مقطع فوق دیپلم رشته ی فن آوری اطلاعات ( IT ) در دانشگاه علمی کاربردی بجنورد ادامه داد.
متاهل بود. سال ۱۳۷۹ ازدواج کرد که دو فرزند به یادگار دارد که زمان #شهادتش ، حامد ۸ ساله و علی ۲ ساله بود.
🍃⚘🍃
در یک خانواده ای متدین متولد شد که مادرش خانه دار و پدرش در اداره ی مخابرات کار میکرد. از هشت سالگی هم روزه میگرفت و نماز میخواند.
🍃⚘🍃
اهل مسجد و بسیجی هم بود. بعد از این که تحصیلاتش را تا دبیرستان ادامه داد به شوق حضور در سپاه ، درس رو رها کرد.
🍃⚘🍃
در سال ١٣٧٩ جهت استخدام به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست. حدود ١۵ سال در سپاه مشغول به خدمت بود.
🍃⚘🍃
اگر چه دوران جنگ تحمیلی را درک نکرده بود اما گویا خاطرات #شهدا و #رزمندگان و دفاع از اسلام و #اهل بیت (ع)⚘ در نهادش عجین شده بود.
🍃⚘🍃
به روایت از همسر #شهید:
ما به اصطلاح خونه ی یکی بودیم و من نوه عمه ی محمد تقی می شدم. با خواهرش هم دوست بودم و خلاصه این که کاملا یکدیگر را می شناختیم.
پدر بزرگم عاقد و بزرگ روستا بودند و گفتند که محمد تقی به خواستگاری اومده. او پسر خوبیه و ما هم موافقیم.
اگر سکوت میکردیم میگفتند موافق است و اگر اعتراض میکردیم هم که مخالف بودیم. من ١۶ ساله بودم و محمد تقی هم ١٩ ساله.
مادرم میگفت : چون دایی من ( پدر محمد تقی ) #جانباز است دوست ندارم دلش را بشکنم و پسرش هم پسر خوبیه و من هم رضایت داشتم.
پدر بزرگم بعد از دو روز اومد و برگه ای را آورد تا من امضا کنم و عقدنامه را خوند. از #شهید هم در خونه اش امضا گرفت ، به همین سادگی
بعد از ۶ سال حامد به دنیا اومد. همون سال ایشون در اصفهان براش ماموریتی پیش اومد که هر دو یا سه هفته می رفت اصفهان و چند روز هم پیش ما می اومد.
در تاریخ ١٣٧٩/۰٧/۰٢ عقد کردیم که با عید غدیر همزمان شد. بهمن ماه ١٣٨١ هم عروسی گرفتیم. تا خرداد ماه منزل مادر شوهرم بودم تا اینکه به بجنورد نقل مکان کردیم.
🍃⚘🍃
آدمی بود که #سختی براش #مهم #نبود. میگفت : ما برای این روزها ساخته شده ایم و حقوقمون را برای این روزها میگیریم و اگه می خوایم #حلال باشه باید الان ظاهر بشیم.
🍃⚘🍃
در مسائل کاری خیلی #حساس بود و میگفت : این مسائل نباید گفته بشه. واقعا حفاظت گفتار داشت. حتی من تا زمان #شهادت نمیدونستم درجه شون چیه و چند بار هم پرسیده بودم که میگفت :
ما برای #رضای خدا کار میکنیم و گفت با اعزام ما هم موافقت شده و ان شاءالله شما هم راضی هستید. گفتم که هر چه خدا بخواد اما دلم آشوب بود. راهی بود که شاید برگشت نداشته باشه. 😭
🍃⚘🍃
وقتی که میخواست بره از زیر قرآن که رد شد گریه ام گرفت. گفتم : میری و بر نمی گردی. میگفت واقعا ؟ برای من دعا کن تا #شهادت نصیبم بشه. شما رو هم شفاعت میکنم. و همسرم رفت. 😭😭😭
🍃⚘🍃
سرانجام#شهید محمد تقی اربابی هم در تاریخ ۱۳۹۴/۱۱/۲۳ در #عملیات آزاد سازی منطقه ی نبل الزهرا به آرزویش که همانا #شهادت در راه خدا بود رسید.
🍃⚘🍃
مزار #شهیددر شهر درق ، از توابع شهرستان
گرمه ی خراسان شمالی.
🍃⚘🍃
یک سالی بود در خانه ما بیشتر صحبت از #شهادت بود🕊
یک روزی گفت:
«خانم اگر من شهید شوم چه میکنی؟» گفتم:« خدا را شکر میکنم.»☺️
گفت:«اگر جنازه من را بیاورند دست روی صورت من میکشی😢؟» گفتم: «آقا شاید تو سر نداشته باشی.»
گفت: «خدا را شکر پیش امام حسین شرمنده نمیشوم.»🌹 گفت: «دستم چه؟» گفتم: «شاید دست هم نداشته باشی.»
گفت: «آن زمان هم خدا را شکر میکنم که شرمنده #حضرت_ابوالفضل نیستم.»🌹
بعد گفتم: «شاید تانک از روی شما رد شود و چیزی از تو باقی نماند.» گفت:« آن وقت پیش #علیاکبر شرمنده نیستم.»💔
بعد گفت: «اگر جنازهام برنگردد پیش خانم #فاطمه_الزهرا هستم
و به عروسم که از سادات است❤️ گفت: «شما از خانم فاطمه زهرا بخواهید اگر #شهید شدم جنازهام برنگردد...
شهید مدافع حرم #رحیم_کابلی 🌸
#شهید مسیحی دفاع مقدس
هراچ هاکو پیان🍃⚘🍃
در تاریخ ۱۳۴۴/۴/۱۴ در شهر اصفهان در خانواده ای مسیحی متولدشد.
#شهید ۲۲ ساله و مجرد.
#شهید گمنام بود.🍃⚘🍃
پیکرایشان ، چندروز پیش شناسایی شده.
دوران کودکی روپشت سرگذاشت و وارد مدرسه شدوادامه تحصیل داد تا دبیرستان و دیپلم گرفت.
با شروع جنگ تحمیلی ایشان هم به جبهه رفت تا از کشور دفاع کند.🍃⚘🍃
مدتی در جبهه بود که در تاریخ 20 فروردین سال 66 در #عملیات کربلای 9 شرکت کرد و در این عملیات به #شهادت رسید.🍃⚘🍃
#هدف این عملیات #آزاد سازی منطقه باباهادی در #شمال شرق قصر شیرین بود تا این مناطق ازدست دشمن آزاد شود.
بعداز #شهادتش پیکرش در منطقه ماند وهمرزمانش نتوانستند پیکر #شهید را به عقب منتقل کنند پیکرش همان جا ماند
و#گمنام شد.🍃⚘🍃
سال ها #گمنام بود تااین که بعد از#۲۵ سال در #سال ۱۳۹۱ در #منطقه بابا هادی #پیکرشهید تفحص شد ولی چون مدارکی نداشت، شناسایی نشد و
#گمنام بود.🍃⚘🍃
حالا بعداز #هفت سال از طریق آزمایش DNA از #گمنامی درآمدو مشخص شد #شهید آرمیده در دانشگاه زاهدان متعلق به ایشان است.🍃⚘🍃
در تاریخ#۲۵ فروردین ۹۲ مصادف با #شهادت حضرت زهرا (س)⚘ایشان همراه #شهید گمنام دیگه ای میهمان دانشگاه آزاد اسلامی واحد زاهدان شد، وطی تشییع با شکوهی که انجام شد خاکسپاری شد.🍃⚘🍃
سنگ مزار یادبودی هم در شهر اصفهان برای#شهید گذاشته بودند که پدرومادر وخانواده و دوستان یادش می کردند.
🍃⚘🍃
#سنگمزار #شهید گمنام دانشگاه آزاد اسلامی زاهدان به نام خود{شهید هراچ هاکوپیان}مزین شد.🍃⚘🍃
#دوشهید گمنام در دانشگاه زاهدان بودند،
ان شاءالله شهید گمنام همسایه شهید هراچ هم شناسایی شود.😔🍃⚘🍃
سرانجام #شهید هراچ هاکوپیان هم درتاریخ ۱۳۶۶/۱/۲۰ در عملیات کربلای۹به آرزویش که همانا #شهادت رسید.🍃⚘🍃
#پیکرایشان به زادگاهش شهر اصفهان منتقل و خاکسپاری خواهدشد.🍃⚘🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسئولین و ازجمله سردار باقرزاده ، مسئول تفحص شهدا، به منزل#شهید هراچ هاکوپیان 🍃⚘🍃تشریف آوردند وبه پدرومادر ایشان اطلاع دادند.
شهادت..
بهخونوتیروترکشنیست..!
آنروزکهخُداراباهمهچیز
ودرهمهجادیدیمونشآندادیم،
شهیدشدهایم..
#شهید_محمد_بلباسی
#شهید حاج _رحیم_کابلی