eitaa logo
شهدای مدافع حرم
912 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
1هزار ویدیو
30 فایل
🌷بسم الرب الشهدا والصدیقین🌷 🌹هر روز معرفی یک شهید🌹 کپی با ذکرصلوات ازاد میباشد ایدی خادم الشهدا @Yegansaberenn
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام دوستان مهمون امروزمون حاج کمال هست✋ 🏴 شهید سید کمال فاضلی🌹 تاریخ تولد: ۳ / ۴ / ۱۳۴۲ تاریخ شهادت: ۲۳ / ۱۱ / ۱۳۶۴ محل تولد: شهر کرد محل شهادت : فاو 🌹فرمانده گردان یازهرا(س) تیپ 44 قمر بنی هاشم (ع) عملیات محرم مجروح شد. طوری که دکترا ازش قطع امید کرده بودند . حضرت فاطمه اومده بود به خوابش ، فرموده بود : «پسرم تو شفا گرفتی ، برخیز ، فقط باید قول بدهی که جبهه را ترک نکنی.»🌺 بعد از این خواب ، سر از پا نمی شناخت ... در عملیات والفجرمقدماتی شرکت کرد و دوباره مجروح شد🖤. پس از مدتی استراحت باایمان واخلاص عجیبی که داشت قسمتهای زیادی ازمواضع دشمن را با یارانش بدون آب وغذا و مهمات به قول خودش تنها با استعانت از امام زمان( عج) و بعد از چندین ساعت در‌گیری فتح نمود🌺 عملیات خیبر فرمانده گردان حضرت علی اکبر شد از بس حضرت زهرایی بود اسم گردانش رو عوض کرد گذاشت "یازهرا"🌺 برادرش شهید سید احمد فاضلی نیز در عملیات بدر به شهادت رسید حاج کمال در بهمن ماه ۶۳، مصادف با دهه فاطمیه بود که در عملیات پیروزمندانه والفجر ۸ با نشانه هایی از حضرت زهرا (س) از ناحیه پیشانی و پهلو🖤 مورد اصابت ترکش قرارگرفت و به دیدارحق شتافت..🕊🕋 "این همان راه خدا، راه فنا، راه بقاست/ راه زهرا و علی، راه شهیدان خداست"🕊 سردار شهید سید کمال فاضلی دهکُردی شادی روحش صلوات💙🌹 🍂اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🍂 @moarefi_shohada
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش حسین هست✋ شهید حسین بَواس🌹 تاریخ تولد: ۲۹ / ۱۰ /۱۳۶۰ تاریخ شهادت: ۲۱/ ۱/ ۱۳۹۵ محل تولد: شهرستان لنگرود مزار: چالوس محل شهادت: خان طومان/ سوریه 🌹+به حسین بواس گفتن: _حسین! تو که پاسـدار نیستی نمیترسے بعد از شهادتـــــــت، فراموش بشے؟! +میگفت :ما ڪارگر انقلابیم و به شوخے میگفت اگر شهید شدم بزنید ڪارگر شهید حسین بواس.. از او پسری به نام محمد جواد به یادگار مانده است🌺 و پسری دیگر به نام محمد حسین که بعد از شهادت پدر، به دنیا آمد🌺 همان پسری که وقتی حاج قاسم سلیمانی نماز میخواند گلی را در نماز به او میدهد🌹 شهید ما علاقه خاصی به شهید صیاد شیرازی داشت یک شب بدون اینکه شهید حامد کوچک زاده را بشناسد خوابش را دید، از فردا عضو کانال شهید و از این طریق ارادت خاصی به او پیدا کرد. در عالم خواب شهید کوچک زاده به او گفته بود به زودی به شهادت می رسی، روزی که با شهادت یکی از بزرگان ایران مصادف است. و آن بزرگ صیاد شیرازی بود که در ۲۱فروردین به شهادت رسیده بود👌 حسین سه بار به سوریه رفت که سرانجام در ۲۱ فروردین ماه سال ۹۵ طبق خوابی که دیده بود در خان طومان سوریه به شهادت رسید و به ملکوت اَعلیٰ پرواز کرد🕊🕋 شهید حسین بَواس شادی روحش صلوات💙🌹 🍂اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🍂
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش علی هست✋ شهید علی جمشیدی🌹 تاریخ تواد: ۱۵ / ۸ / ۱۳۶۹ تاریخ شهادت: ۱۷ / ۲ / ۱۳۹۵ محل تولد: شهرستان نور محل شهادت: خان طومان سوریه 🌹در بین شهدای خان‌طومان علی تنها بسیجی آن جمع بود چون بسیجی بود او را بر میگرداندند اما او به هر نحوی که شد رفت او فدایی ولایت فقیه بود؛ از زبان خواهر↓ علی دانشجو بود و تصمیم داشتیم برایش زن بگیریم.🎀خواهرم که رفته بود کربلا برای علی سوغاتی یک پارچه چادر عروسی آورده بود، وقتی خواست بدهد او را آرام کشید کنار و گفت: من برای همه سوغاتی خریدم اما برای تو فرق دارد. پارچه چادر عروس خریدم، یک انگشتر هم داریم.💍هر کسی را در نظر داری فقط به ما بگو، می‌رویم خواستگاری💐 علی تا شنید فرار کرد و گفت: من تا نروم سوریه و بیایم راضی به ازدواج نمی‌شوم💙 اتفاقاً ما خواهرها تصمیم گرفتیم این دفعه که برگشت برویم برای او خواستگاری و مقدماتش را هم آماده کردیم. لحظه شماری می‌کردیم تا برگردد داماد شود اما او برنگشت ):🖤 درکارش عاشق گمنامی بود حتی امضایی که میزد زیرش مینوشت شهید گمنام علی در منطقه خان طومان سوریه به همراه ۱۲ تن دیگر به شهادت رسیدند و به آرزوی دیرینه اش رسید وبه یاران شهید گمنام خود ملحق شد و پیکرش به وطن بازنگشت.🕊🕋 شهید علی جمشیدی شادی روحش صلوات💙🌹 اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج ثواب_نشر_مطالب_هدیه_به_امام_زمان_عج
سلام دوستان مهمون امروزمون حاج جواد هست✋ شهید سید جواد اسدی🌹 تاریخ تولد: ۱۸ / ۷ / ۱۳۵۹ تاریخ شهادت: ۱۶ / ۲ / ۱۳۹۵ محل تولد: روستای امره ساری محل شهادت: خان طومان/ سوریه 🌹او تعزیه خوان امام حسین بود. از او یک فرزند به نام سید جواد به یادگار مانده 🌺 برادرش سید خیرالله اسدی نیز در سال ۶۷ به شهادت رسیده🕊 جواد دومین شهید این خانواده است که با زبان نوحه سرایی و عمل جهادی در راه خدا، وارد صحنۀ نبرد با تکفیری‌ها شد.. مادرش خواب حضرت زهرا (س)را میبیند و میگوید پسرت را به من هدیه بده و از شهادت فرزند دیگرش بعد از ۲۰ سال دیگر میگوید.. دوستش میگوید: با هم نشسته بودیم که سید جواد گفت خواب دیدم روحم به سمت آسمان بالا آمد از بالای جنازه ام به پیکر بی جانم نگاه کردم،میخندم و لذت میبرم بعد گفت من در منطقه خان طومان شهید میشوم و دومین شهید خانواده میشوم بهش گفتم سید تو برادر شهیدی شهادت برای تو ممنوع هست مواظب خودت باش و بعد خداحافظی کردیم چن روز بعد طبق خوابی که دیده بودند سید جواد و محمود رادمهر در کنار هم با ۱۱ تن دیگر در خان طومان به شهادت رسیدند🕊🕋 و پیکر سید جواد بعد از ۲ سال مفقودی به وطن بازگشت 🖤و مادرش پیکر کوچکی که از فرزندش مانده بود را در آغوش گرفت🕊 بیمار و پراکنده و بیخواب شدم🖤 رفتی و خودم پشت سرت آب شدم🖤🕊 شهید حاج سید جواد اسدی شادی روحش صلوات💙🌹
سلام دوستان مهمون امروزمون حاج رحیم هست✋ شهید حاج رحیم کابلی🌹 تاریخ تولد: ۱۱ / ۷ / ۱۳۴۲ تاریخ شهادت: ۱۷ / ۲ / ۱۳۹۵ محل تولد: بهشهر مازندران محل شهادت: خان طومان سوریه 🌹از زبان همسرش↓ حاج رحیم سابقه ۸۰ ماه رزمندگی در دفاع مقدس را داشت. او بعد از بازنشستگی هم برای دفاع حرم تلاش میکرد اعزام به سوریه به عقب افتاده بود و میگفت چشده است که جامانده ام.. دیگر طاقت نداشت و به حرم امام رضا ع رفت که از آنجا با ایشان تماس گرفتند که میتوانند به سوریه بروند،، نمیدانم که به امام رضا(ع) چه گفته بود✨ او عاشق رفتن بود و باز هم رفت.. و اینبار دیگر برنگشت همیشه می‌گفت یعنی می‌شود من هم مثل حضرت زهرا (س) بمیرم و گمنام باشم؟! که همینطور هم شد.🌷 دعا برای برگشتنش میکردم یک شب به خواب عروسم می آیدو میگوید « دعا نکنید جنازه ام برگردد جایم خوب است و در کنار مادر سادات حضرت فاطمه (س) هستم» او با دهان روزه به شهادت رسید💫 و به همراه ۱۲ تن دیگر در منطقه خان طومان با اسارت تیر به قلب و پهلو🖤شربت شهادت را نوشید و پیکرش به وطن بازنگشت🕊🕋 شهید جاویدالاثر شهید حاج رحیم کابلی شادی روحش صلوات💙🌹 ➖🔝🍂اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🍂🔝
سلام دوستان مهمون امروزمون حاج محمد هست✋ * * *شهید محمد بلباسی*🌹 تاریخ تولد: 1358 تاریخ شهادت: 1395 محل تولد: قائم شهر محل شهادت: خانطومان سوریه 🌹شهید بلباسی پیکرش نیامد امام کتابش آمد کتابی به اسم *(برای زینِ اَب)* 🎀زینب چهارمین فرزند اوست که بعد از شهادت پدر به دنیا آمد *و هرگز طعم پدر را نچشید*🖤 هر وقت بهش میگفتند بیا کفن بخریم و ببریم حرم برای طواف ،طفره میرفت و میگفت *دو کفن ببریم پیش یک بی کفن؟؟؟*🖤 غذا که به بچه ها نمیرسید غذای خودش را نمیخورد و به دوستانش میداد از زبان همسرش↓ شنیده‌ام که قرار است مقتل تو تفحص شود، شاید نیزه شکسته ها را کنار بگذارند و پیکر رنجورت از دندان گرگ ها را بیابند، سخت می شود تو را از گودال برگرداند عزیزم، کاش بوریا داشته باشند... خواستم بگویم محبوبه هنوز روی حرفت حرف نمی آورد، حرف آخر را تو بزن، خواستی بیایی، بیا، قدمت روی چشم، به تو حق می دهم دامن دختر رسول الله، زهرای اطهر را به خاک سرد ترجیح دهی، ولی مرد مومن! *بچه ها دلشان پدر می خواهد* کاش می شد یک توک پا میان بوریا می آمدی و باز می رفتی، قدر یک نگاه، قدر یک لبخند....".🖤 محمد به همراه تعدادی در منطقه خان طومان سوریه به فیض شهادت نائل آمد و هرگز *پیکرش بازنگشت*🕊🕋 پرپر شده اند لاله، عباسی ها🖤 مشتاقی و کابلی و بَلباسی ها🖤🕊 *شهید محمد بلباسی* *شادی روحش صلوات*💙🌹 اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش علیرضا هست✋ شهید علیرضا هاشم نژاد🌹 تاریخ تولد: ۵ / ۴ / ۱۳۴۱ تاریخ شهادت: ۲۵ / ۱۰ / ۱۳۶۵ محل تولد: فسا / شیراز مزار: شیراز محل شهادت: کربلای۵ 🌹مسئول مخابرات لشکر ۱۹ فجر عمليات بدر در منطقه عملياتي جزيزه مجنون، عمليات والفجر 8 در منطقه عملياتي فاو، و کربلاي 4 و 5 شرکت داشت و از ناحيه هاي مختلف بدن در کل عمليات چندين بار مجروح گرديد🖤 ولي وقوع اينگونه حوادث او را مقتدرتر از پيش ساخت💫 تا وارد اتاقش شدم از خواب پرید عرق کرده بود... گفتم چی شده⁉ گفت یک ساعته دارم با حضرت زهرا(س) حرف میزنم💙 بعد سرشو انداخت پایین وگفت: من روز شهادت بی بی شهید میشم🕊 توی عملیات کربلای ۵ بچه ها خیلی سختی کشیدند علیرضا گفت نگران نباشید فردا ساعت ۱۰ کار دشمن تمومه✅ همانطور که پیش بینی کرده بود ساعت ۱۰صبح🕙 کار دشمن تمام شد✅ و او سرانجام طبق حرفهایش💫 در هفتمین روز از عملیات کربلای۵ دقیقأ روز شهادت حضرت زهرا(س)🖤 داشت نماز صبح میخوند📿 توی قنوت نماز بود🤲 که ترکش پهلویش رو شکافت🖤 و شربت شهادت را نوشید🕊🕋 و در گلزار شهدای شیراز به خاک سپرده شد. سردار شهید علیرضا هاشم نژاد شادی روحش صلوات💙🌹 اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج @moarefi_shohada
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش محمد هست✋ ....❓ شهید محمد رضا فخیمی هریس🌹 تاریخ تولد: ۵ / ۱۰ / ۱۳۷۰ تاریخ شهادت: ۲۸ / ۹ / ۱۳۹۴ محل تولد: شهرستان هریس/ تبریز محل شهادت: حلب / سوریه 🌹شهيد محمدرضا فخيمي، دلير مرد ۲۴ ساله از اهالي شهرستان هريس و ساكن تبريز بود 💫که باوجود قبولی در آزمون پزشکی میتوانست پزشک شود اما دفاع از حرم حضرت زینب (س) را به پزشک شدن ترجیح داد💫 از زبان مادرش↓🌺 هنگام خداحافظي با برادر كوچكش حرف هایی درگوشش زد كه بعدها فهميدم به برادرش سپرده بود كه من ديگر باز نخواهم گشت، مراقب پدر و مادرمان باش، اين رفتن برگشتي نخواهد داشت...🕊 💫او شب ها دعای عهد و زیارت عاشورا را ترک نمیکرد و حتی همرزم هایش میگویند او هرشب در سوریه این کارها را انجام میداد..💫 🔹هوای حلب سرد بود که محمدرضا در این هوا، مشغول راز و نیاز با خدا بود و صبح نیز با این حال بدون صبحانه عملیات را آغاز کرد که موشک هدایت شده، سمت تانکش شلیک کرد🖤 او به شدت مجروح🖤 و پس از ۲ روز ماندن در کما در سن ۲۴ سالگی🖤 به فیض شهادت نائل شد🕊🕋 به حجله می روم شـادان🎊 ولی زخمی به سر دارم🖤 به جایِ رَختِ دامــادی💐 لبــاسِ خـون به تن دارم . . .🖤 شهید محمد رضا فخیمی هریس شادی روحش صلوات💙🌹 🍂اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🍂
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش مسعود هست🌹✋ * * * *🌹 تاریخ تولد: 8/ 6 / 1369 تاریخ شهادت : 1394/8/21 محل تولد: تهران محل شهادت: سوریه 🌹او به پرواز علاقه داشت و رشته خلبانی را به طور حرفه ای دنبال میکرد و همین باعث شد که پرواز کند سمت خدا🕊 🍃 عشق به اهل بیت باعث شد عاشق دفاع از حریم اهل بیت شود و تصمیم به رفتن بگیرد بار اول که رفت سوریه به کسی حرفی نزد دو روز بعد برگشت و شکلات از سوریه آورده بود مامان پرسید کجا بودی ؟؟ گفت جایی کار داشتم دور شکلات نوار عربی داشت. گفت متوجه میشم کجا بودی ):🖤 گفت مامان به کسی نگوگفت باشه مادرش نوار عربی دور شکلات ها را برداشت که کسی متوجه نشود *موتورش را فروخت و وسایل رفتن به سوریه را آماده کرد* آنقدر رفت به سوریه که آخر در روز شهادتش راننده توپ هنگام چرخاندن لوله به سمت آنها دو پدال زد که در هر پدال 12 تیر خارج شد و هر گلوله نیز بعد از شلیک به چند گلوله تقسیم می شد که همین باعث شد *بدن مسعود پودر دستش قطع و یک چشمش تخلیه شود* ):🖤🕊🕋 *شهید مدافع حرم حضرت زینب (س)* *شهید مسعود عسگری* *شادی روحش صلوات*💙🌹
سلام دوستان مهمون امروزمون حاج حسین هست✋ ۱۷ 🖤 شهید حاج حسین دخانچی🌹 تاریخ تولد: ۲۹ / ۵ / ۱۳۴۴ تاریخ شهادت: ۲۸ / ۱۲ / ۱۳۸۱ محل تولد: قم محل شهادت: عملیات بدر/ بیمارستان 🌹پس از پيروي انقلاب وارد بسيج و سپاه شد؛ پس از آن به جبهه رفت و چندين بار هم مجروح شد و ديگر موفق به ادامه‌ي تحصيل نشد. در نوزده سالگي در عمليات آبی – خاکی بدر در شرق دجله شرکت کرد و در تاريخ ۲۴ / ۱۲ / ۱۳۶۳ به درجه‌ی جانبازی از ناحيه‌ی نخاع نائل آمد او ۱۷ سال قطع نخاع بود 🖤 ۱۷ سال خوابیدن روی تخت🖤 ۱۷ سال زجر و سختی🖤 ): خواهرش میخواست مشرف بشه عتبات عالیات حاج حسین بهش گفت:سرقبر مسلم(ع) که رفتید من حاجتی دارم از ایشان بخواهید حاجت من را برآورده شود. تعجب کردم برام جای سئوال داشت چون هرکسی کربلا میره سراغ امام حسین(ع) یا حضرت عباس (س) میره برای گرفتن حاجت اما حاجی گفت سرقبر مسلم (س) هرچه اصرار کردم چرا مسلم ابن عقیل (ع) جواب نداد 💫 وقتی شهید شد تازه راز حرفش رو فهمیدم شهادتش مصادف شد با روز شهادت حضرت مسلم (ع)....💫 لحظه های آخر او سخت تر شد. تهوع،خونریزی و مشکل تنفسی برای او به وجود آمد🖤 او دچار ایست قلبی شد و شروع به لرزیدن کرد همسرش متوجه حرکت لبهایش شد که حسین میگوید: جایم را در بهشت میبینم و سپس به ملکوت اَعلیٰ پرواز کرد..🕊🕋 شهید حاج حسین دخانچی شادی روحش صلوات💙🌹 🍂اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🍂
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش عباس هست✋ ۴۰ ✨ طلبه شهید علی عباس حسین پور🌹 تاریخ تولد: ۲۵ / ۲ / ۱۳۴۶ تاریخ شهادت: ۲۳ / ۱۱ / ۱۳۶۴ محل تولد: خرم آباد مزار:خرم آباد محل شهادت: والفجر ۸/ ام الرصاص 🌹شرایط سخت و نفس گیر بود ... باید در سرمای زمستان و سکوتِ شب به آب می‌ زدند. معلوم نبود چند نفر از آن همه بر خواهند گشت و یکبار دیگر روی خاک قدم خواهند زد.💫 عملیات والفجر۸ آغاز شد این عملیات که آبی-خاکی بود.نیازمند رزمندگانی بود که در آن سرمایِ طاقت فرسا به آب بزنندو غواصی کنند.. یکی از این رزمندگان عباس بود که درس ودانشگاه را رها کرد و عازم جنگ شد🌷 او توانست در سیاهی شب همراه با ديگر همرزمان خود خط مستحكم دشمن را ساحل فاو را بشكند و راه را براي عبور نيروهاي پياده هموار سازد💫 عباس که گویا حس کرده بود به خواسته‌اش یعنی شهادت در راهِ خدا میرسد🌹 چهل روز روزه گرفت و سرانجام در روز چهلم و در غروبِ ۲۳ بهمن ۱۳۶۴ در فاو هنگام گرفتن وضو از ناحیه گلو مورد اصابت ترکش بمب‌شیمیایی قرارگرفت🖤و درحال گفتن "یا زهرا " به شهادت رسید و به ملکوت اعلی پرواز کرد🕊🕋 نکته:پیکر مطهر شهید، اشتباهاً به مشهد مقدس فرستاده شد و او توانست حرم مطهر امام رضا(ع) را طواف کند✨ طلبه شهید علی عباس حسین پور شادی روحش صلوات
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش حسین هست✋ 🖤 دانلود عکس👆 شهید حسینعلی عالی🌹 تاریخ تولد: ۱۳۴۶ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵ محل تولد: زابل محل شهادت: کربلای ۵ 🌹از زبان همرزم↓ برای انجام کار شناسایی هر شب باید مسیر ۴ کیلومتری آب و باتلاق را،راه می‌رفت، وقتی برمی‌گشت، حتماً جایی از بدنش با سیم‌های خاردار دشمن زخمی می‌شد. شب بعد دوباره باید با این زخم‌ها از داخل آب شور رد می‌شد🖤 حسین صبح ها اطلاعات را باید به سردار سلیمانی میداد💫 دوربین دید در شب را باید با خودمان می‌بردیم و آب تا ناحیه سینه‌مان را می‌پوشید، شنا كردن لازم نبود. دوربین را روی سرمان می‌گذاشتیم و داخل آب راه می‌رفتیم یک شب دشمن متوجه حضور ما شد و همینطور تیراندازی میکردند،هنوز بچه‌های تخریب فرصت پاره كردن سیم‌ها را پیدا نكرده بودند كه حسین خودش را روی سیم‌ها انداخت و فریاد می‌زد از روی من رد شوید🖤 اوعارف به تمام معنی بود، هیچکس دلش نیامد از روی او رد شود🖤💫 اما حسین فریاد می‌زد: «زود باشید! عجله كنید! معطل نشید! از روی من رد شوید و خود را به خشکی برسانید و ما رد شدیم🖤 صبح روز بعد، پیكر بی جان حسین را در حالی كه سیم‌های خاردار را در بغل داشت و تیر دشمن پهلوی نازنینش را شكافته بود🖤 در همان نقطه پیدا كردیم🕊🕋 شهید حسینعلی عالی شادی روحش صلوات💙🍂اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🍂
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش مصطفی هست🌹✋ * *🎊 *شهید سید مصطفی موسوی*🌹 تاریخ تولد: ۱۸ / ۸ / ۱۳۷۴ تاریخ شهادت: ۲۱ / ۸ / ۱۳۹۴ محل تولد: تهران محل شهادت : حلب سوریه +مادرش گفت دنیا رو بدون تو نمیخوام.💙 -گفت مامان از من دِل بکَن، آخرتت رو آباد میکنم. + مادر گفت از این حرفها نزن. - گفت اون دنیا جواب حضرت زینب(س)رو میدی؟؟؟ + و دیگه مادر جوابی نداشت..🌹🖤 مصطفی که از نسل دهه 70 بود، بر خلاف خیلی از هم نسل‌هایش، خیلی زود راه و هدف خود را پیدا کرد. شیفته شهید بابایی بود و از وقتی با این شهید آشنا شد شوق پرواز درونش، شعله ور شد. *تنها ۳ روز از تولدش گذشته بود که در ۲۰ سالگی و ۳ روزش*🎊 همزمان با شب اول ماه صفر در عملیات آزاد سازی شهرالعیس با رشادت هایی که از خودش نشان داد در درگیری نزدیک با مسلحین تکفیری از فاصله ۱۰ متری در اثر شلیک توپ جنگی 23 و ترکش بر قسمت های *گلو،🖤 قلب🖤 پهلو🖤 چانه🖤 و پیشانی🖤 به فیض شهادت نائل آمد* ): 🕊🕋 *شهید مدافع حرم* *شهید سید مصطفی موسوی* *شادی روحش صلوات*💙🌹 🍂اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🍂
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش حامد هست✋ شهید حامد جوانی🌹 تاریخ تولد: ۲۶ / ۸ / ۱۳۶۹ تاریخ شهادت: ۴ / ۴ / ۱۳۹۴ محل تولد: آذربایجان محل شهادت: لاذقیه/ سوریه 🌹مادرش میگوید: ایام فاطمیه بود در مسجد روضه حضرت زهرا (س) را داشتیم،🏴حامد گفت: مادر یک نیتی دارم شما بروید استکان های چای را بشورید. و من به نیتش همینکار را انجام دادم🌷 او داوطلبانه به سوریه رفت.🕊️ در منطقه لاذقیه یک روستای شیعه‌نشین در محاصره تکفیری‌ها بوده و اوضاعش آنقدر وخیم بوده که حتی خود نظامی‌های سوری برای آزادی آنجا پیشقدم نمی‌شدند❌ اما حامد و چند نفر ازدوستانش به کمک مردم روستا می‌روند💙چون حامد متخصص توپ وموشک بود، توانسته بودند ضربه‌های مهلکی به تکفیری‌ها بزنند💥 و آنها را تا اندازه ای عقب برانند. اما آنها حامد را شناسایی کرده بودند و بالاخره او را از چهارطرف اسیر و با موشک زده بودند🖤 او روی خاک بدون دست🖤 بدون چشم🖤 و با یک تن پر از ترکش🖤 او از همان روز به کُما رفت.. او به شهید ابوالفضلی معروف شد.. در قسمتی از وصیت نامه اش نوشته بود: دوست دارم مانند حضرت ابوالفضل به شهادت برسم. و در دفترچه ای یک نقاشی را که مردی بدون دست و چشم بود ترسیم کرده بود🌹🖤 و او مطابق وصیت نامه و نقاشی اش به شهادت و به آرزویش رسید🕊️🕋 @moarefi_shohada
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش منوچهر هست✋ 🖤🌹 شهید منوچهر شمس الدینی🌹 تاریخ تولد: ۵ / ۲ / ۱۳۴۳ تاریخ شهادت ۲ / ۱۲ / ۱۳۶۴ محل تولد: شهرستان رابر کرمان محل شهادت: اروند رود 🌹از زبان دوستش↓ من و منوچهر معمولا" نیمکت نشین اخر کلاس بودیم.معلم ما خانمی بود که بدون حجاب و با ظاهری نامناسب در کلاس حضور پیدا می کرد. چون شهید صدای خیلی قشنگ و رسا و دلنشین داشت،💫 معلم همیشه به او می گفت که کتاب را بخواند. منوچهر میگفت:شرطی دارد و آهسته به معلم گفت.خانم معلم ناراحت شد و قبول نکرد.❌چون شرطش با حجاب شدن معلم بود، و شهید هم دیگر هیچوقت کتاب نخواند.🌷 او با شهید محمد حسین یوسف الهی🌹 و چن تن دیگر، در عملیات والفجر۸ با انفجار راکت، شیمیایی شدند🖤 آنها به سختی با یک قایق از اروند گذشتند و وارد منطقه عملیاتی شدند هنوز چیزی نرفته بودند که حال شمس الدینی به هم میخورد چون اولین مشکلی که برای یک مصدوم شیمیایی پیش می آید تهوّع است🖤 او بر اثر انفجار راکت های شیمیایی تمامی سینه و ریه هایش حالتی سوخته پیدا میکند🖤 و بیمارستان برای او کاری نمیتواند انجام دهد🥀 منوچهر را برای درمان به آلمان میفرستند و او در هواپیما به محض رسیدن به آلمان تمام میکند 🖤و در آن لحظه شربت شهادت را مینوشد🕊️🕋 شهید منوچهر شمس الدینی شادی روحش صلوات💙🌹 🍂اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🍂
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش محسن هست✋ 💫 شهید محسن قوطاسلو🌹 تاریخ تولد:۷ / ۱۱ / ۱۳۶۹ تاریخ شهادت: ۲۱ / ۱ / ۱۳۹۵ محل تولد: پاکدشت تهران محل شهادت: حلب/ سوریه 🌹از زبان دوستش←او پسری مهربان بود یک شب در بسیج پسر بچه ای در صف شر و شلوغ کاری میکرد او را تنبیه کردند❌ اما باز هم در صف شلوغ کرد❌ اینبار محسن جای آن پسر گفت من بودم✋🏻 و معذرت خواهی کرد آن شب محسن را خیلی تنبیه کردند و مسئولان نمیدانستند محسن تکاور ارتش هست و او مدام سینه خیز میرفت و تنبیه بدنی شد🥀 محسن این فداکاری را کرد فقط به خاطر اینکه اون پسر بیشتر از این اذیت نشه و از بسیج فاصله نگیره🌷. محسن خیلی روی اینکه کسی از بسیج فاصله نگیره تاکید داشت👌🏻و سر همین موضوع خیلی سختی و حرف شنید🥀او تصمیم به سوریه رفتن گرفت و آرزویش شهادت بود🕊️ و همیشه میگفت مطمئن باشید من شهید میشوم، خواب دیده ام و سند شهادتم امضا شده، خودش با اطمینان قلبی از شهادتش آگاه بود🕊️ عملیات سختی داشتیم، تا رسیدن نیروهای خودی محسن چندساعتی با نبرد تن به تن خط را به تنهایی نگه داشته بود🌷تا اینکه او را به شهادت رساندند. نیروهای دشمن بعد از شهادت محسن برای اطمینان از مرگ او، به او تیر خلاص زدند و تمام وسائلش را با خودشان بردند🖤در نهایت او در ۲۵ سالگی شربت شهادت را نوشید🕋🕊️ شهید محسن قوطاسلو شادی روحش صلوات💙🌹 ➖🔝🍂اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🍂🔝
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش حسین هست✋ 🖤 👆 شهید محمد حسین علم الهدی🌹 تاریخ تولد: ۱۳۳۷ تاریخ شهادت: ۱۶ / ۱۰ / ۱۳۵۹ محل تولد: اهواز محل شهادت: هویزه 🌹او زیر ذره‌بین ساواک بود. در سنین ۱۴ تا ۲۱ بارها او را زندانی و شکنجه دادند ؛ پس از مدتی خانواده موفق به دیدنش می‌شوند، وی در پاسخ به این‌که چه چیزی لازم داری که برایت بیاوریم، گفت: «فقط یک جلد قرآن برایم بیاورید.»🌹 صدای قرآن و نماز جماعت توی بند بلند بود حسین رو گرفتند و شکنجه اش دادند🖤 اما یکبار هم اطلاعات رو لو نداد🌷 همرزمش میگوید← شب قبل از شهادتش میخواست بره حمام گفتیم تو این سرما فردا عملیات هست خاکی میشی!! زد زیر خنده و بعد آروم گفت فردا جای مهمتری میخوام برم. گفتیم کجا؟؟؟؟ گفت ملاقات خدا....🕊️ فردای آن روز عملیات نصر، عملیات سختی بود مرا به تانکی بستند که از روی پیکر مبارک حسین گذشت🖤 در صورتی که او هنوز جان داشت🖤 هر چند چفیه اش روی صورتش بود و نمیتوانست عذاب کشیدن مرا ببیند اما من صدای خرد شدن استخوان های حسین را شنیدم🖤 ): پیکر او در سال 1361، از روی قرآن و آرپیجی که در آخرین لحظات در کنارش بود شناسایی شد و پس از تشییع باشکوه در اهواز، در گلزار شهدای هویزه با ۲۲ سال سن به خاک سپرده شد.🕊️🕋 شهید سید محمد حسین علم الهدیٰ شادی روحش
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش علی هست✋ 🖤 شهید علی باکری🌹 تاریخ تولد: ۱۳۲۲ تاریخ شهادت: ۳۱ / ۱ / ۱۳۵۱ محل تولد: میاندوآب محل شهادت: دادگاه پهلوی 🌹مردی که ترک آذربایجان بود سه فرزند شهیدش، شهیدان علی باکری💫 حمید باکری💫 و مهدی باکری بود💫 هر سه در راه خدا به شهادت رسیدند🕊️،که جنازه هیچکدامشان برنگشت 🥀 و پدری ماند بدون هیچ سنگ قبری از فرزندانش🥀، فرزندانی که با خدا معامله کردند🕊️ هِمّت این باکری ها غارت و سودا نبود. بین این برادران از علی کمتر یاد میشود🌹🕊️ علی باکری در سال ۱۳۴۱ با رتبه ۱ در مهندسی شیمی دانشکده فنی دانشگاه تهران به تحصیل مشغول گردید و در سال ۱۳۴۵ با رتبه اول از دانشگاه فارغ التحصیل شده و بلافاصله پس از آن به تدریس در دانشگاه پرداخت.💫 علی در شهریور ۱۳۵۰ به دام ساواک افتاد و پس از شکنجه های فراوان🖤 در دادگاه نظامی پهلوی به اعدام محکوم، و حکمش اجرا شد و اعدام گردید🖤 پیکر او به دست ساواک تکه تکه شد و پیکرش را پس نداد🖤 بدون هیچ سنگ قبری،🥀 بدون هیچ اثری از او🥀و شهید برای همیشه مفقود الجسد ماند🕊️🕋 مجاهد شهید علی باکری شادی روحش صلوات💙🌹 ➖🔝🍂اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🍂🔝
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش علاء هست✋ 💫 شهید علاء حسن نجمه🌹 تاریخ تولد: ۱۷ / ۶ / ۱۳۷۱ تاریخ شهادت: ۲۹ / ۷ / ۱۳۹۵ محل تولد: لبنان محل شهادت: سوریه 🌹یتیمی بود که برای خواهر و برادران یتیمش پدری می‌کرد.در کنار مادرش سرپرستی خواهر و سه برادرش را بر عهده داشت. 💫 به خاطر سیمای زیبایش بارها برای بازیگری در تلویزیون دعوت شده بود اما او راه و رسم دیگری در پیش گرفته بود؛ باید می‌رفت تا به گونه ای دیگر بدرخشد و ستاره باشد.💫 او داوطلبانه به حرم حضرت زینب(س) رفت🌷 آخرین نماز صبح «علاء نجمه» نماز وداع او بود، گویی دیگر دنیا برایش تنگ شده بود و فرصتی برای برآورده شدن آرزوی مادرش و دیدن او در لباس دامادی باقی نمانده بود🖤🌹 کسی فکر نمیکرد متنی را که در صفحه شخصی‌اش در فیسبوک نوشته است وداع آخر قبل از شهادتش باشد🕊️ او چند روز قبل از شهادتش نوشت: «اشک‌های جاری خود را آماده کنید». این جمله را درباره استقبال از عاشورای حسینی نگاشت🏴 «علاء» آماده شهادت بود، چه سخت بود وداع آخر مادر شهیدی که تنها آرزویش داماد کردن پسر یتیمش بود🎊 در حالیکه باید او را در لباس سفید و کفن بدرقه می‌کرد.🖤 او در ایام عزاداری اباعبدالله🏴 توسط تروریست های تکفیری به شهادت رسید و به ملکوت اعلی پرواز کرد🕊️🕋 شهید علاء حسن نجمه شادی روحش صلوات💙🌹 ➖🔝🍂اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🍂🔝➖ ➬ @mataleb_mazhabi313
سلام دوستان مهمون امروزمون حاج عباس هست✋ 🕊️ شهید عباس کریمی🌹 تاریخ تولد: ۱۳۳۶ تاریخ شهادت: ۲۴ / ۱۲ / ۱۳۶۳ محل تولد: قهرود/کاشان محل شهادت: عملیات بدر 🌹روستا بود و پدر و مادر و دختر شیر خواری که به سختی🥀 به دنیا آمده بود🌷 آخر مادر بدزا بود و نمیتوانست بچه ای را نگه دارد🥀 در بارداری، حال مادر و فرزند در خطر بود، پدر راهی کربلا شد به حرم حضرت عباس (ع) که رسید، دخیل بست و زار زد و خواهش کرد تا فرزند دیگری از خدا برایش بخواهد، آنقدر گفت و گفت که دیگر به دلش برات شد که خدا حاجتش را میدهد.🌺 مدتی بعد از بازگشتش، بانو باردار شد و بچه به دنیا آمد🌷پسر بود و سالم، پدر که فرزندش را هدیه حضرت عباس (ع) میدانست، نام عباس را برایش انتخاب کرد🌹 آن روزها او نمیدانست که سال ها بعد قرار است عباسش فرمانده ای باشد برای سپاهی که کارش دفاع از میهن است💫 و جانش را تقدیم پروردگارش میکند🕋 عباس در تمامی نبردها، سربازی لایق بود✨ او بعد از شهادت شهید حاج ابراهیم همت، فرماندهی لشگر 27 محمد رسول الله را بر عهده گرفته بود🌷 او در ۲۴ اسفند ۶۳ بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سرش🖤 به شهادت رسید🕊️ پیکر غرق در خونش زمانی به تهران منتقل شد که تنها چند روز از سالگرد شهادت شهید همت میگذشت در نهایت او به دوستان شهیدش پیوست🕊️🕋 سردار شهید عباس کریمی شادی روحش صلوات💙🌹 @moarefi_shohada
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش منصور هست✋ 🖤👆 شهید منصور مهدوی نیاکی🌹 تاریخ تولد: ۳ / ۱/ ۱۳۴۶ تاریخ شهادت:۴ / ۱۰ / ۱۳۶۵ محل تولد: آمل محل شهادت: ام الرصاص 🌹متولد ۳ فروردین 1346 است🌷 این غواص شهید اعزامی از لشکر 25 کربلا بود. قبل از او برادرش ناصر مهدوی نیاکی به شهادت رسیده بود🕊️ که پیکرش به آغوش مادرشان رسید. اما منصور←💫همرزمش میگوید←زمانی که ما به جزیره ام الرصاص رفتیم متوجه شدیم بچه هایی که جلو رفتند دشمنان آن ها را غافلگیر میکردند🥀 چون آن ها از ام الرصاص باید به سمت ام الباقی میرفتند و از داخل نیزار وارد شدند که غافلگیری دشمن باعث شهادت خیلی از بچه ها شد🖤 که دشمن یا انها را توی آب می انداختند یا روی آن ها آهک می ریختند که جسد تجزیه شود🖤 ،اودر عملیات کربلای ۴ به شهادت رسید🕊️ با داغ سید ناصر و داغ در آغوش کشیدن سیدمنصور، پدر چشم از جهان فروبست🖤🥀 و بعد سینه مادر را 23 سال سوزاند و مادر همچون شمعی آن‌قدر سوخت تا خاموش شد؛🖤🥀 اما 5 سال پس از رحلت مادر، نام شهید منصور مهدوی نیاکی در بین 175 شهید غواص و خط‌شکن اروندرود درخشید و شناسایی شد. شهیدی که عکس پیکرش با دستان بسته در رسانه‌ها مشهور شده بود🖤 پس از 28 سال به وطن بازگشت🕊️ اما نه پدری بود نه مادری🥀 و در کنار مزار برادر شهیدش آرمید.🕊️🕋 شهید سید منصور مهدوی نیاکی شادی روحش صلوات💙🌹 اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج ثواب_نشر_مطالب_هدیه_به_امام_زمان_عج
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش رضا هست✋ متولد : 1367/4/20 محل تولد روستای دامرود بخش روداب شهرستان سبزوار تاریخ شهادت: 1394/7/25 محل شهادت حلب سوریه رضا دامرودی در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود، وی در مدرسه راهنمایی شمس آباد تحصیل نمود و برای تحصیل در رشته گیاه پزشکی در سال 1387به آموزشکده کشاورزی نیشابور رفت. پس از اخذ مدرک کاردانی، به دانشگاه جهاد دانشگاهی کاشمر رفت تا مدرک کارشناسی خود را اخذ نماید؛ در سال 1390 ازدواج نمود و پس از بیست روز به خدمت سربازی اعزام گردید؛ پس از پایان خدمت با خرید یک دستگاه خودرو سواری، مشغول امرار معاش گردید؛ بعد از گذشت مدتی فروشگاه سموم و دفع آفات کشاورزی در روداب دایر نمود و به خاطر اینکه در خانه ای استیجاری در سبزوار زندگی می کردند هر روز صبح از شهر سبزوار به روداب می آمد، در سال 93 خداوند دختری به ایشان هدیه نمود و نام او را نیایش نهاد، وی پس از عضویت بسیجی در گردان 22 امام حسین(ع) لشکرعملیاتی مردم پایه پنج نصر با مسئولیت تیربارچی مشغول خدمت گردید؛تا این که درغروب شنبه 25 مهر ماه 1394در نزدیکی شهر حلب کشور سوریه در دفاع از شیعیان بی پناه سوریه و عقیله بنی هاشم جانمان به فیض شهادت نائل آمدند. شهید رضا دامرودی شادی روحش صلوات💙🌹 ➖🔝🍂اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🍂🔝➖ @moarefi_shohada
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش مهدی هست✋   ◻️تاریخ ولادت: ۱۳۶۴/۰۲/۱۴ ◻️محل ولادت: گنبد کاووس ◻️تاریخ شهادت: ۱۳۹۶/۰۱/۱۶ ◻️محل شهادت: سوریه 🍃🌷ای شهید؛ از چشمانـت، از امتداد نگاه روشنت، می‌توان یافت، مسیر "شهادت " را ...😔 ✍ ◽️زمانی مهدی خبر ماموريتش به سوريه را مطرح كرد كه پلاک رزمندگی گرفته بود و من هم وقتی اصرار بيش از اندازه او را برای دفاع از حرم اهل بيت (ع) و شهادت در راه آنان ديدم، رضايت داده و او را به حضرت زينب (س) سپردم. ◽️زمانی هم كه خبر مجروح شدن او را شب قبل از اعلام رسمی خبر شهادتش، از پدرش شنيدم، ابتدا باور نداشتم و همان شب خواب ديدم كه جنازه‌ای را در مقابل من گذاشته‌اند و وقتی به جنازه نگاه كردم گفتم مهدی تو هستی مادر، كه از خواب بيدار شدم و چند ساعت بعد خبر شهادت او را به ما اعلام كردند. ◽️البته من و خانواده، شهادت او را باور نداشتيم، چون هنوز بيشتر از ۱۸ روز از اعزامش به كشور سوريه نمی‌گذشت كه خبر شهادت او را به ما دادند.🕊 شهید مهدی شکوری شادی روحش صلوات💙🌹 🌷🍃 اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش داوود هست✋ ☑️ شهید داوود عابدی🌹 تاریخ تولد: ۷ / ۱ / ۱۳۴۲ تاریخ شهادت: ۲۲ / ۱۱ / ۱۳۶۳ محل تولد: دخر آباد مزار: تهران محل شهادت: عملیات بدر 🌹همرزمش میگوید← داوود گفت می خوام دم آخری روضه مادرم زهرا(س) رو بخونم🏴یکی یکی بچه ها آمدند و دورمان جمع شدند💫 شاکی شدم و گفتم: «بابا، چه خبره؟ یواش‌تر. الان همه‌مون لو میریم.»❌ آخرش داوود شعری خواند، همه‌مان گریه کردیم🥀. به دلم افتاد داوود رفتنی است. واقعا آسمانی شده بود. از رخش پیدا بود.💫 نگاهش کردم. دیدم شانه‌اش رو از جیبش در آورد و موهایش رو شونه کرد گفتم: «داوود، انگار ملاقاتی داری؟؟.»💫 گفت: « سید امشب می خوام حقم رو بگیرم !»💫🕊️ دور و بر ساعت 12، تو سکوت کامل و به ستون راه افتادیم. پاهایم درد داشتو بچه ها از من دور تر شدند🥀 وقتی رسیدم دیدم چند نفر حلقه زدند دور یک نفر🥀 رفتم جلو و دیدم داوود است🥀 سر داوود روی قبضه بود و نمی توانست بلندش کند. فقط گفت: «یا علی، سید، دیدی من مسافر شدم؟»🕊️ گفتم:«سلام منو به مادرم فاطمه زهرا (س) برسون🌷، گفت منتظرتم سید💫.. بغلش کردم و ماچش کردم. او بلند شد دست به سینه گذاشت تعظیم کرد و بعد به شهادت رسید🕊️ او طی عملیات بدر بود که با تیری به پهلو🖤شربت شهادت را نوشید🕊️🕋 شهید داوود عابدی شادی روحش صلوات💙🌹 اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🍂
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش محمد هست🥰✋ شهیدے که در روز تولدش به سرزمین عشق اعزام شد🕊️ شهید محمد تاج بخش🌹 تاریخ تولد: ۱۶ / ۴ / ۱۳۶۸ تاریخ شهادت: ۱۶ / ۵ / ۱۳۹۶ محل تولد: خوزستان/ گتوند محل شهادت: تدمر / سوریه 🌹مادرش← محمد متولد ۱۶ تیر ماه است🎊 قرار بود محمد را داماد کنیم💐اما او بطور سربسته با پدربزرگش درباره سوریه رفتنش صحبت کرده بود🌷ایشان هم گفته بودند که پسر خوب ما سه تا شهید دادیم، دیگر خانواده تحمل داغ تازه ندارد🥀🖤 محمد هم گفته بود که اعمال هرکسی برای خودش نوشته میشود💫ما نمیدانستیم که او به سوریه رفته است در روز تولدش به سوریه اعزام شده بود🕊️ و بعد از رسیدن تلفن کرد که من حرم حضرت زینب(س)هستم🌷 همرزم←محمد دلاورانه می جنگید. بچه ها را سازمان میداد و به دشمن شلیک میکرد💥 نزدیک دو ساعت از آغاز حمله گذشته بود و فشنگ های ما رو به اتمام بود🥀 محمد در انتهای خاکریز و خطرناک ترین جا نشسته بود✖️مدام تصویر اسارت و بریده شدن سرهایمان را میدیدم🥀در اوج ناامیدی رو به محمد فریاد زدم: «حسین میگوید که جناح راست با شما👉 به حالت سجده درآمده بود تا حرف هایم را بشنود فریاد زد: بگو خیالت راحت تا آخرین گلوله میجنگم💥 این را گفت و خواست دوباره شلیک کند وقتی که روی زانو ایستاد، نقش زمین شد🥀🖤و او توسط تکفیری ها به شهادت رسید🕊️🕋 شهید محمد تاج بخش شادی روحش صلوات💙🌹 ➖🔝🍂اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🍂🔝➖ @moarefi_shohada