#برشے_از_زندگینامه_شهید
#در_مسیر_شهدا..
⚜می خواستند #بنرهای درست کنند برای شهدای اطلاعات که به خانواده هایشان هدیه بدهند . رشته تحصیلی من کامپیوتر بود . خیلی وقت ها می نشستیم با همدیگر این عکس را درست می کردیم و از من نظر می خواست من هم پیشنهاد می دادم بعد آنها را #قاب می کردند و قابها را می آوردند خانه ما سر هم می کردیم که هر #هفته منزل هر شهید ببرند .
⚜خیلی از ما می خواست برای شهادتش #دعا کنیم ما هم دعا می کردیم و اصلاً به این فکر نمی کردیم که دعای ما یعنی #یتیمے و نبود #پدر یادم هست شب آخر که می رفتند ماموریت در منزل حرف #شهادت شد ، پدرم گفت دعا کنید من هم شهيد بشوم ، من گفتم #انشاءالله که شهید میشی بابا ؛ مادرم بغض کرد و ناراحت شد اما پدر اشک شوق در چشمانش #حلقه زد شاید خیالش از بابت ما راحت شد...🕊
✍به روایت:دخترشهید
#شهید_موسوے_نژاد