🔹❓آشنایی و ازدواج شما چگونه رقم خورد؟
ما سنتی آشنا شدیم و ازدواج کردیم. من دانشجو بودم که مادر و خواهر محمدحسین از امور دانشجویی دانشکده شماره تماس مرا گرفته بودند. اول خانوادهها با هم آشنا شدند و بعد من و همسرم با هم آشنا شدیم. سال ۷۸ هم ازدواج کردیم. سه فرزند، یک پسر و دو دختر دارم. پسرم علیاکبر متولد ۸۰، فاطمه متولد بهمن ۸۳ و دخترکوچکم هم متولد فروردین ۹۴ است.
🔹❓با سه فرزند برای شما سخت نبود که رضایت دهید همسرتان به عنوان مدافع حرم آن هم داوطلبانه به سوریه برود؟
ما از روز اول نقطه اشتراکی که داشتیم روی #مسائل#اعتقادی و ولایی بود. یکسری تفاوتها بین خانوادهها و افراد طبیعی است، ولی آن چیزی که برای ما در درجه اول مهم بود بحث #اعتقادات و #ولایت_پذیری بود. ما در این مورد مشکلی با هم نداشتیم، لذا برای رفتن به سوریه هیچ مخالفتی نکردم اگرچه دوری همسرم برای ما خیلی سخت بود. محمدحسین آرزوی #شهادت داشت و از من میخواست تا دعا کنم به مرگ طبیعی از دنیا نرود.
6⃣
🌄 میگفت اگر امیرالمومنین یک سیب را نصف میکرد و میفرمود نصفاش حرام است و نصفاش حلال، مالکاشتر حتی در دلش هم سوال ایجاد نمیشد که چرا؟!
الحق که #حاج_قاسم، مالکاشتر زمانه بود.
#ولایت_پذیری
#اللهم_عجلـــ_لولیڪ_الفرجـ 🤲