#پدر_شهید
این عکس را پسربزرگم انداخت. ما رفته بودیم معراج شهدا برای شناسایی نوید. فکر کنم هشتم آذر بود. من وقتی به نوید رسیدم دیگر طاقت نیاوردم. همانجا دویدم و نوید را در آغوش گرفتم. بچهام بود دیگر. دلم برایش تنگ شده بود. میدانستم زندگی با نوید خواب و خیالی بود که دیگر تکرار نمیشود. به خاطر همین محکم در آغوشش گرفتم و گریه کردم.
@moarefi_shohada
🍃37🍃
🍃🍃🍃🌺🌺🍃🍃🍃
#خاطره
بعد از ماجرای مجروحیت علی تازه کمی سرحال شده بود 😊
یه شب شام منزل ما بودند . با هم سر سفره نشسته بودیم و بعد از مدت ها دور هم جمع بودیم ☺️
دیدم تلفنش زنگ زد ...🤔
از لشگر بود . 😳
خبر داده بودند که اون شب بچه ها داشتن اعزام میشدند به سوریه
دیدم علی قند تو دلش آب شده بود😟
عین یک گنجشکی که طاقت نشستن نداره داشت پر میکشید ...🕊
سراسیمه از سر سفره بلند شد
ما همه تعجب کرده بودیم..😳
که تازه فهمیدم بله علی آقا تصمیم گرفته و میخواد خودش رو به کاروان برسونه و از غافله عقب نمونه...😟
با رفتنش ذره ای مخالفت نکردم
شام رو نصفه کاره رها کرد
سریع وسیله هاش رو جمع کرد
منم بردمش خونشون که یه مقدار هم اونجا وسیله داشت از اونطرف هم رسوندمش ساری ...
نمیدونستم این دیدار آخر من و علی هست ...
عمه جان حضرت زینب (سلام الله علیها) طلبیده بودش...
شوق شهادت به علی بال و پر داده بود و همین شد که علی پرواز کرد...
خاطره ای از #پدر_شهید مدافع حرم
#شهید_علی_عابدینی
🌹🌹🌹
#سفر_آخر
#سفره_شام
#خان_طومان
#مدافعان_حرم
🌴۳۰🌴
همیشه میگفت دعا کنید تا وقتی توفیق زیارت #کربلا نصیبم نشد که اگر میخوام از این دنیا برم #شب_جمعه این اتفاق بیفته🍃
چون تا الان #کربلا نرفتم😔 ومیخوام حداقل بعد مرگم توفیق زیارت نصیبم بشه💔
به آرزوش رسید🕊،شب جمعه۱۷ اردیبهشت ۹۵شب #عید_مبعث حضرت رسول(ص) در کربلای #خانطومان آسمانی شد🕊🕊🕊
کربلا نرفته کربلایی شد وپیکرش مانند مادرش زهرا(س) #جاویدالاثر مانده😔💔
راوی: #پدر_شهید🌹
#شهید_حسن_رجایی_فر 🌺🍃
@moarefi_shohada