🌺
مُجاهد مُهاجر آسمان دمشق،به گمانم دخیل خود را به مِعجر سوخته ی سه ساله بستی که سه سال است اذن دخول ابدی یافتی برای ورود به خیمه گاه حرم..!
عشق به #جهاد-حسینی در ضمیر سینه ات به قدری نهان شده بود که پیشگام شدی برای نوش عسل و قاسمت را رهایی دادی تا خود مرد به میدان آید در معرکه ی عمل...
راهی نبرد شام شدی...
شام بلا...
همان زخم کهنه ی غروب نینوا،همانجا که رگهای غیرت دریده شد،وقتی غارت کردن پیراهن از تن بی سر...
و شما پاسبانان حریم زینب(س)،لوای عباس بر دوش گرفته و نوای #کُلّنا-مُنتَقِم-الحُسین سر دادید...
روزی که سجاد رفت...
روحت بست مانده بود در بستر چوبی اش...
هراسان دل و بیقرار از پروای عقب ماندن از پرواز..
چه روزهایی..
و
چه اشک هایی برای معبر تنگ شهادت ریختی..ـ
تا عاقبت پای سفره ی شهادت،با آن دیرین رفیقِ همرزم،هم بزم شدی...
حاج رضای اخلاص،خلاص کردی روحت را از تن فرسوده ی زمین و مشتاقانه پر کشیدی به سوی قربةََ الی العشق...
ما رکب خور تاریخ شدیم و جا ماندیم،
امّا مرکب کربلا پس از هزارو چهارصد سال مکررا یاران عاشورایی اش را با خود برد..
#گمنام✍
#سالروزشهادتشهیدمدافعحرمرضاالوانی