eitaa logo
مُـؤَثِـر
1.2هزار دنبال‌کننده
669 عکس
306 ویدیو
3 فایل
" بِسمِ ربِ المَهدی . . . ـ‌ شیعه به دنیا آمده‌ایم که #مُـؤَثِـر در تحقق ظهور مولا باشیم :)🌱 خطِ مُؤَثِـر بفرمایین ؛ https://daigo.ir/secret/7485886301 نذرِ قدومِ سَبزِش :)💚
مشاهده در ایتا
دانلود
میگن همیشه آدم با چیزایی که دوست داره امتحان میشه:)! اره خیلی جمله درستیِ... ولی امام حسین"ع" مارو اینطوری امتحان نکن قربونت برم! بخدا طاقت نداریم... چقدر دیگه باید این فراقُ تحمل کنیم؟ بس نیست اقا؟ بخدا بیشتر از اون چیزی که باید امتحان شدیم، تو ام که دیگه بخوای مارو راه ندی که بیچاره ایم اقا بیچاره... ولی میگن اگه به رقیه ات متوسل بشیم ایشون پادر میونی کنن شما امضا میکنی دعوت نامه رو... الان به دخترت قسمت بدم! یعنی اربعین کربلام؟ یا باز جا میمونم... ولی اقا قول میدم اگه بزاری بیام چیز زیادی ازت نخوام... فقط میام میشینم یه گوشه انقدر نگات میکنم و گریه میکنم انقدر باهات حرف میزنم که شاید بلکه یکم از این دلتنگیِ رفع بشه:) اما نه گمون نکنم، این دلتنگی که من میبینم تا عمر دارم رفع نمیشه! اخه دلتنگی برای شما که رفع شدنی نیست:))) به قول اقای پویانفر: جوونیم و حاضرم بدم برای یه ساعتِ حرم وضو میگیرم به یاد اون نمازِ جماعتِ حرم... قشنگ حرف دلِ منُ میزنه:))) اما خودمونیم گریه کردن برات خودش دنیاییِ ااا اصلا میدونی این چشما فقط باید برای شما گریه کنه... خلاصه که امام حسین"ع" به ما دوری نیومده... مارو اینطوری امتحان نکن آقا:)💔
دلتنگم، دلتنگِ اون وقتی که باور نمیکردم بغلم کنی ؛ ولی دعوتم کردی و خیلی قشنگ خریدی منِ گدارو... دلتنگِ اون استرسِ دمِ مرز ، که چه استرس شیرینی بود :) خیلی دلتنگم امام حسین "ع" خیلی... دلتنگ اون لحظه ایم که برای اولین بار پامو گذاشتم بین و الحرمین :) دلتنگِ اون وقتی که نمدونستم اول کدوم سمتی باید بیام ! طرفِ برادرتون عباس"ع" یا طرفِ شما :))) یا اصلا بشینم همونجا و فقط نگاهتون کنم... دلتنگِ اون پله برقی های داخلِ حرم :) یا دلتنگِ کوچه پس کوچه های نزدیکِ حرم که ردشون میکردیم تا برسیم به گنبدِ نورانیتون :))) دلتنگِ اون مغازه های دورِ حرمت:)) دلتنگِ.... دلتنگم امام حسین"ع" دلتنگم هیچی این دلتنگی رو نسبت به شما کم نمیکنه، حتی اگه بازم بیام پیشت همچنان برای همیشه دلتنگت خواهم بود:)💔 ـ دلتنگی های آخرِ شبیِ یه نوکر برای حسین"ع" ؛
گفتم از چی بگم؛ از دلتنگی هام که دائمی ان... بهم گفت: اره اصلا دلتنگی رو برام تعریف کن؟ گفتم: دلتنگی، دلتنگی همونه که هر روز صبح با روشن شدنِ هوا و باز شدن چشم هات میاد سراغت تو نا دیده اش میگیری! اما اون باهات صبحانه میخوره درس میخونه کار میکنه عکس میگیره حرف میزنه مهمونی میره غذا درست میکنه و... ولی یه جایی موقع استراحت و تنهاییت گوشهٔ تاکسی یا اتوبوس کنجِ اتاقت... موقع مسواک زدن یا سرِ نماز بلاخره خِرِت و میگیره و بغض میشه تو گلوت اَشک میشه تو چشمات لرزش میشه تو دستات خشم میشه تو رفتارت بعد اون وقته که بهت میگه؛ ببین من هنوز هستما... اره دلتنگی همون حسیِ که ساعت ها میشینی و هزار تا دلیل و منطق برای خودت میاری که، به این دلیل و اون دلیل نباید دلتنگ باشی:) اما درست یه ساعت بعد یه چیزی چنگ میزنه به دلت و میگه: تو هر چقدر میخوای حرف بزن اما من که هنوز هستم... دلتنگی، همون حسیِ که کمرنگ میشه اما تموم نمیشه دلتنگی، همونِ که ازت یه ادمِ دیگه میسازه، یه ادم جدید... یه ادمی که هیچ شباهتی به روز های قبل از دلتنگی نداره یه ادمی که برای خودتم غریبه اس که چیشد اینجوری شد؟ یه ادمی که یه روز تیکه هاشُ جمع کرده و بهم چسبونده و یه یا علی گفته و از جاش بلند شده و تصمیم گرفته سرد تر قبل، خشک تر از دیروز، محکم تر از گذشته قدم برداره... تو این راه کلی تشویق میشه، قدرتش تحسین میشه... اما این وسط فقط خودش میدونه و خدا که چقدر شکننده تر و نحیف تر از دیروز و پارسال و قبل شده:) در کل دلتنگی آدمُ عوض میکنه بی حوصله، بد اخلاق، حواس پرت و... میکنه، اون وقته که دیگه خودتم نمیدونی چی میتونه حالتُ خوب کنه! خلاصه آدما رو تو دلتنگی نزارین، یهو برمیگردین میبینین هیچی سر جاش نیست مخصوصا خودِ اون شخص. اصلا این دلتنگی چیز خیلی عجیبیِ...
ولی چطور میتونیم همچین روزایی و فراموش کنیم ؟! اصلا مگه فراموش شدنیِ.. میره میشینه اون کنج از فکرمون و یجایی میشکنه این قوی بودنُ :) روزایی که باید خوب میگذشت با غم و غصه و گاهی گریه گذشت شهادت حاجی، داستان شهدای دیگه... یا این اتفاقات اخیر طوری که شهید ارمان و شهید کردن طوری که دو تا رفیق با هم به شهادت رسیدن طوری که یه همسر شهید 17 سالِ برای همیشه دلتنگ میمونه :) یا دلتنگی های یه برادر که برای داداشش دائمیِ :) یا دلتنگی های فرزندانِ شهدا که هر کدومشون قلبمُ به درد میاره :) شهادت جوون سبزواری :)) دلتنگی و گریه های مادرِ شهدا از فراقِ بچه هاشون . . . ادمی شاید برای همیشه دلتنگ بمونه و با یه نشونه بشکنه و خورد بشه :) و خیلی چیزای دیگه که نمیتونم تو چنتا کلمه جا بدم این حسِ فراموش نشدنیُ... ولی خیلی بده که ما این روزارو میگذرونیم و حتی بعضی ها یه نمه به این چیزا فکر نمیکنن و دارن راهِ خودشونُ ادامه میدن . . . واقعا جاهلی تا کی ؟ کی قراره به خودتون بیایین ! بس نیست ؟ خواهش میکنم هیزم دشمن نباشید . . . اصلا چرا باید کشوری که همه به امنیت و ارامشش غبطه میخوردن از داخل ضربه بخوره . . . که بدترین ضربه اس ! هعیی . . . قلبم از این همه درد تعجب کرده، دیگه توان نداره .
ـ به نامِ خدای قلب های نا آرام ـ دیدین یه موقع گردنِ ادم میگیره، مثلا عضله اش میگیره . . . یا جاییت درد میکنه یا یه وقت سرت تیر میکشه ، یه ژلوفنی، استامینوفنی . . . خب یکم ارومت میکنه ! ولی این دِل کجای آدمه . . ! که بعضی وقتا یه جوری میگیره ، نه ژلوفن نه نوافن نه هیچ مُسکنی نمیتونه دوای دردش باشه :)! حالا قرص و دوا به کنار بعضی وقتا حتی گریه و گوش دادن به مداحی و روضه ام دوای دردِ این دِل نمیشه :)💔 خیلی وقتا مثلِ همین الان دوای این دِل حرمِ ، حرم . . . خودت یه نگاهی به دل نا آروممون بکن ابی عبدالله "ع" :)) خودمونی بگم امام حسین"ع" ؛ به دادِ دلمون برس:) ولی اشکام نمیزارن دیگه بیشتر از این بنویسم . . .
کجا ببریم این بارِ غمُ قربونت برم ! همه روز تولدت دورت جمع شدن . . . یعنی یه جا برای مایی که دلتنگت بودیم نبود :)! باشه امام رضا"ع" باشه . . . فقط آقا مارا نتکانی ، نتکانی ، نتکانی !' و به وقتِ شب دلامونُ دست میگیریم و سلام میدیم ؛ و پر میدیم سمتِ مشهد مهربون از راه دور بپذیر سلام مارو :)💔
دیدی شبا حالت بده ، هیچی اصلا حالتُ خوب نمیکنه . . . نمدونم اون لحظه انگار یچیزی کم داری یا انگار ناخواسته یچیزی اذیتت کرده . . . ولی مثلِ اینکه یچیزی همینطوری هعی داره به قلبت چنگ میزنه و تو مجبوری به درد کشیدن ؛ و چقدر اون لحظه عذاب آوره :).. خواستم بگم همون لحظه بلند شین وضو بگیرید یه سجاده پهن کنید نماز بخونید و فقط گریه کنید :) ارامشی که بهت دست میده ستودنیِ حتی اگه گریه هات هنوز بند نیومده باشه =) ـ اندر احوالاتِ دیشب ـ
راستشُ بخوای من همه ی عمرم به بی برادریم فکر میکنم و غصه میخورم . . . یه بار یادمِ تو خونه گفتم ؛ من اگر برادر داشتم انقدر اذیت نمیشدم و فلان اتفاق برام نمی افتاد . . . یهو همون لحظه بابام گفت من برادرت ، پدرت و همه ی اون چیزی که باید هستم . اما نه نمیشه ، میدونی برادر یعنی اصلا کار به دیگری نرسه ، برادر یعنی بایسته سینه سپر کنه و انتقام بگیره و . . . برادر یعنی پشتت به یه کوهِ بزرگ گرم باشه:) برادر یعنی . . . میخوام بگم که حسین روزِ واقعه تنها یه "برادر" داشت ؛ اصلا میفهمی "اَلاُن اِنکَسَرَ ظَهری" یعنی چی؟! برادرت که دریا باشد بی آبیِ تو را تاب نمی آورد . برادرت که ماه باشد چشمانش را تاب نمی آورد . و برادرت که "عباس" باشد افتادنش را تاب نمی آوری💔. . حالا بگویم "اَلاُن اِنکَسَرَ ظَهری" یعنی چه:)!
حسین جان ! چیکار کردی با دل ما؟! میخواد محرم شه برات گریه می‌کنیم . . محرم میشه برات گریه می‌کنیم . . محرم تموم میشه برات گریه می‌کنیم . . صبح پا میشیم تشنه‌مونه برات گریه می‌کنیم . . شب میخوایم بخوابیم بهت سلام میدیم برات گریه می‌کنیم . . طفل شش ماهه می‌بینیم برات گریه می‌کنیم . . بچه سه ساله می‌بینیم برات گریه می‌کنیم . . تازگی ها ، آب هم می‌بینیم برات گریه می‌کنیم :)) دیگه فکر کنم کار من از دیوونگی گذشته چون امروز آسمون هم می‌دیدم برات گریه می‌کردم خودت یه کاری کن واسه ما دورت بگردم . ماها رو از دست خودمون و نفس مون نجات بده ؛ دست ما رو بذا تو دستای خودت . . قلب ما رو آروم کن به بودن کنارِ خودت ، نه فقط تو دنیا ها ! هم تو دنیا هم تو آخرت . . تو با ارزش‌ترین کسی هستی که من با خودم دارم اربابِ بی‌بدیلِ من :))!💔
برای امشب حرفِ خاصی ندارم ! فقط میتونم بگم امشب نامه رسونِ بینِ من و تو ، پسرت حسین بن علیِ:) تو گاهی وقتا روی عباست و زمین میندازی . . ولی روی حسین و چطور؟:) میدونم شدن دردسر داشت . . ولی الان گره همه دردسرا دست شماست خانم:) من و به حسینت ببخش ، لطفاً🥲❤️‍🩹.
چه شبیِ ولی .. از یه طرف ولادت حضرتِ مادرِ ، از یه طرف سالگرد شهادتِ حاج قاسم .. عجب عنایتی شده به این شهید ! باید تنظیم بشه با تولدِ مادرش "س" یه جوری شده که اسمشم میاد همه یادِ "س" میوفتیم:) خیلی قشنگه نه؟ اینا نتیجه‌ی توجه ویژه تو این دنیا به اون خانومِ:)🥲