اگر کسی عمدا روزه ماه مبارک رمضان را باطل کند، کفاره آن چیست؟
کفّاره_افطار_عمدی روزه ماه رمضان عبارتند از:
1⃣ آزاد کردن یک بنده، (البته در این زمانه برده وجود ندارد و این حالت را نمی توان انتخاب کرد)
2⃣ یا دو ماه روزه گرفتن که یک ماه تمام و یک روز از ماه دوم (رهبری و آیت الله مکارم: بنابر احتیاط واجب 31 روز آن) پی در پی باشد.
3⃣ یا شصت فقیر را سیر کردن یا به هر کدام یک «مُد» طعام -تقریباً 750 گرم- (امام و آیت الله سیستانی: طعام یعنی) گندم یا جو (امام، رهبری و آیت الله سیستانی: یا نان) (رهبری و آیت الله مکارم: یا ماکارونی) و مانند آنها دادن. (آیت الله مکارم: و به جاى گندم مىتواند مقدار نانى بدهد که گندم آن به اندازه یک «مُد» است)
🔹 #نکته: کسی که روزه ماه رمضان را عمدا باطل نموده علاوه بر کفاره باید روزه خود را نیز قضا کند و گناه نیز انجام داده است.
🌼🌸🌼
https://eitaa.com/Amirebyan
کانال مؤسسه فرهنگی تبلیغی امیربیان (واحدخواهران)
🌸🌼🌸
یه #نکته میگم همیشه یادتون باشه
💥 بخش بزرگی از سیر و سلوک در #ذهن انسان انجام خواهد شد...
اگه خواستید میتونید جمله بالا رو بزنید به دیوار اتاقتون و گاهی وقتا بهش نگاه کنید👌
بخش عمده ای از عبادت در اندیشه انسان هست...
✅ ذهنمون رو مهم و مقدس بدونیم....
🌺اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🌺 https://eitaa.com/joinchat/1670905862C36a08a3394
#نکته اول
پیام باید روشن، ساده، روان و قابل فهم و درک برای همه باشد . از این رو باید از بکار بردن عبارات و کلمات سخت و نا مانوس و غیر قابل فهم پرهیز کرد . زیرا قرآن کریم می فرماید: «وما علی الرسول الا البلاغ المبین » و بلاغ مبین یعنی رساندن پیام به صورت روشن و بدون هر گونه ابهام .
🌷@moasesa_boshra
#نکته دوم
فقط از خداوند باید گفت نه از هیچ کس دیگر . قرآن کریم می فرماید: «الذین یبلغون رسالات الله » و البته پیام خداوند همان چیزی است که در قرآن و سنت بیان شده است . پس فقط از قرآن و حدیث بگوئیم .
🌷@moasesa_boshra
#نکته سوم
باید با ملایمت و نرمی با طرف مقابل سخن گفت و از بکارگیری تندی و خشونت پرهیز کرد; زیرا نرمی و ملایمت اثر و نتیجه مطلوب تری دارد . قرآن کریم می فرماید: وقولا له قولا لینا لعله یتذکر او یخشی
🌷@moasesa_boshra
#نکته چهارم
از اثر بخشی تبلیغ نباید نا امید بود هر چند طرف خطاب فرعون باشد . «لعله یتذکر او یخشی » .
🌷@moasesa_boshra
#نکته پنجم
تکیه گاه مبلغ در مقام تبلیغ فقط باید خداوند باشد . پس امید به کسی جز او نباید داشت . «علیه توکلت » .
🌷@moasesa_boshra
#نکته ششم
امید و حرکت مبلغ همیشه باید به سوی خداوند باشد . «والیه انیب » .
🌷@moasesa_boshra
#نکته هفتم
توفیق و مساعدت را فقط از خداوند باید خواست . «وما توفیقی الا بالله » .
🌷@moasesa_boshra
#نکته هشتم
دلسوز و جدی بودن و خود را برای نجات و هدایت مردم به آب و آتش زدن از ویژگی های مبلغان موفق است . «حریص علیکم » .
🌷@moasesa_boshra
#نکته نهم
در تبلیغ باید از روی عشق و علاقه و با محبت و مهربانی با مردم رفتار کرد . «رؤوف رحیم ».
🌷@moasesa_boshra
#نکته دهم
در برابر دشمنان قسم خورده و بی رحم، باید قاطع و سازش ناپذیر و نسبت به مؤمنان باید مهربان و دلسوز بود . «اشداء علی الکفار رحماء بینهم » .
#نکته دهم
در برابر دشمنان قسم خورده و بی رحم، باید قاطع و سازش ناپذیر و نسبت به مؤمنان باید مهربان و دلسوز بود . «اشداء علی الکفار رحماء بینهم » .
🌷@moasesa_boshra
#نکته یازدهم
مبلغ باید با تمام وجود خود را از مردم بی نیاز بداند و به آنان اعلام کند که پاداش و مزد نمی خواهد . «قل لا اسئلکم علیه اجرا » .
#نکته دوازدهم
حلم و بردباری مبلغ باید بی نظیر بوده، مناسب، درست و صحیح برخورد کند . «انک لعلی خلق عظیم » .
🌷@moasesa_boshra
یک #داستان یک #نکته
بچه که بودم آرزو داشتم خیلی پولدار شوم!
و اولین چیزی هم که میخواستم بخرم یک یخچال برای "ننهنخودی" بود.
ننهنخودی پیرزنِ تنهای محل ما بود که هیچوقت بچهدار نشده بود.
میگفتند جوان که بوده شاداب و سرحال بوده، سرخاب میزده، برای بقیه نخود میریخته و فال میگرفته.
پیر که شده، دیگر نخود نریخته ؛ اما "نخودی" مانده بود تهِ اسمش.
زمستان و تابستان آبیخ میخورد، ولی یخچال نداشت.
مامان میگفت: "جگرش داغه!"
ننه برای خنک کردنِ جگرش، شبها راه میافتاد میآمد درِ خانهی ما را میزد و یک قالب بزرگ یخ میگرفت.
توی جایخیِ یخچالمان، یک کاسه داشتیم که اسمش "کاسهی ننهنخودی" بود.
ننه با خانهی ما ندار بود.
درِ کوچه اگر باز بود بیدر زدن میآمد تو ، و اگر سرِ شام بودیم یک بشقاب هم میآوردیم برای او.
با بابا رفیق بود!
برایش شالگردن و جوراب پشمی میبافت و باهاش که حرف میزد توی هر جمله یک "پسرم" میگفت.
سلام پسرم ؛ خوبی پسرم؟ رنگت پریده پسرم ؛ خداحافظ پسرم...
یک شبِ تابستان که مهمان داشتیم و توی حیاط جمع بودیم ؛ ننه، پرده را کنار زد و آمد تو.
بچهی فامیل که از ورود یکبارهی یک پیرزن کوچولوی موحنایی ترسیده بود ، جیغ زد و گریه کرد.
ننه به بچه آبنبات داد. نگرفت، بیشتر جیغ زد.
بچه را آرام کردیم و کاسهی ننه نخودی را از توی جایخی آوردیم.
بابا وقتی قالب یخ را میانداخت توی زنبیل ننه، آرام گفت:
"ننه! از این بهبعد در بزن!"
ننه، مکث کرد.
به بابا نگاه کرد؛ به ما نگاه کرد و بعد بیحرف رفت.
و بعد از آن، دیگر پیِ یخ نیامد.
کاسهی ننهنخودی ماند توی جایخی و روی یخش، یک لایه برفک نشست.
یک شب، کاسه را برداشتیم و با بابا رفتیم درِ خانهی ننه.
در را باز کرد.
به بابا نگاه کرد.
گفت: "دیگه آبِ یخ نمیخورم، پسرم!"
قهر نکرده بود؛ ولی نگاهش به بابا غریبه شده بود.
شبیه مادری شده بود که بچههایش بیهوا برده باشندش خانه سالمندان.
درِ خانهی بابا را زدن برای ننه، شبیه کارتزدن بود برای ورود به شرکت خودش.
او توی خانهی ما کاسه داشت، بشقاب داشت و یک "پسر".
برای اثبات مادرانگیاش به خودش و بقیه، نیاز داشت که کاری را بکند که بقیهی مادرها مجاز به انجامش نبودند
"بیدر زدن به خانهی پسرش رفتن"
یک در ، یک درِ آهنی ناقابل ،
ننه را پرت کرد به دنیای خودش و این واقعیت تلخ را یادش آورده بود که "پسرش" پسرش نبوده!
ننهنخودی یک روز داغ تابستان مُرد.
توی تشییعجنازهاش کاسهی یخ ننه را انداختیم توی کلمن و بابا قدِ یک پسرِ مادرمرده اشک ریخت و مدام آب یخ خورد. جگرش داغ شده بود.
یک حرف، یک عکس العمل، یک نگاه،... چقدر آثاربه همراه دارد....
کاسه یخ ؛ انگار بهانه ی عشق و مهربانی بود ..
اتفاقا ننه نخودی هرگز دوست نداشت یخچالی داشته باشه ..
تا بی در زدن ، بهانه هاش رو
جواب بده ...
خدا میدونه کاسه یخ هر کدوم از ما کی؟ کجا؟ در یخچال دل چه کسانی ؟
هزار بار
برفک گرفت و شکست و پرت شد و دیده نشد !
حواسمون به هم باشه 🌹
✾͜͡🕊࿐✰•.
🌷@moasesa_boshra