بچه ها که از اردوگاه شهید باکری برمیگشتن سمت اصفهان با بغض و حالت ناراحتی میگفتن نمیخوان برگردن.. یکیشون دیشب می‌گفت میشه من بیام اتاق خادمان بخوابم فردا باهاشون برنگردم؟؟ چیه اینجا که هرکسی میاد دلشو جا میزاره و خودش برمیگرده.. اردوگاه شهید باکری با چاشنی طلوع امروز #روایت_راهیان_نور۱۴۰۳ | رسانه خط مقدم | ✓@moazeni81

دلم میخواست آسمون الان خرمشهر رو نشون میدادم ولی متأسفانه تواناییش رو ندارم و عکس از پنجره ی داخل خوابگاه گرفتم 😬😁 فرض کنید یه آسمون نزدیک به غروب هست با بک گراند آبیییی و ابر های سفیدی که پخش شدن رو صفحه.. خلاصه خیلی قشنگن 🥲 #روایت_راهیان_نور۱۴۰۳ | رسانه خط مقدم | ✓@moazeni81

امروزی که تایم استراحت داشتیم و تازه خادما باهم بعد ۴ روز آشنا شده بودن😂😂🚶‍♂ تجربه ی خیلی جالبیه خادمی.. فکر کن از چند تا شهرستان با افکار و فرهنگ های متفاوت دورهم جمع میشید و کارهای تیمی انجام میدید حتی اگر باب میلتون نباشه با عشق انجامش میدید به نظرم اینکه با عشق انجامش میدی خیلی با ارزشه...🥲 پ‌ن: طلوع خرمشهر اردوگاه شهید باکری ؛) #روایت_راهیان_نور۱۴۰۳ | رسانه خط مقدم | ✓@moazeni81

این روز ها زندگی میکنیم نفس میکشیم واقعا نفس میکشیم.. و برای آنچه که باید زندگی میکنیم کاش که برای همیشه برای همون چیزی که هست زندگی کنیم.. #روایت_راهیان_نور۱۴۰۳ | رسانه خط مقدم | ✓@moazeni81

شماهم همراه من هستید همه جا در هر کاری همراهم هستید ... ایندفعه هیچی دست خودم نبود نمیدونم چیشد که دیدم اینجام نمیدونم چی شد که دیدم در خدمت زائرهای شهدام .. #روایت_راهیان_نور۱۴۰۳ | رسانه خط مقدم | ✓@moazeni81

شب های آخریه که اینجاییم 🥲 #روایت_راهیان_نور۱۴۰۳ | رسانه خط مقدم | ✓@moazeni81

آخرین نماز خادمی رو تو نمازخونه اردوگاه شهید باکری خوندیم و با بغض و گریه سوار اتوبوس شدیم که برگردیم سمت اصفهان... خیلی خیلی اتفاقات متفاوتی افتاد ان‌شاءالله فرصت کنم و بنویسم از این تجربه ی جدید ؛) #روایت_راهیان_نور۱۴۰۳ | رسانه خط مقدم | ✓@moazeni81

نماز مغربم رو خوندم و رفتم سمت در ورودی برای خوش آمد گویی زائرهایی که از شلمچه میومدن و با این صحنه رو به رو شدم... گفتم چیشده؟ چرا همتون دارید گریه می‌کنید و بغض دارید ؟! هرکسی یه طرف نشسته بود ... یکی از بچه ها گفت آخرین خوش آمد گویی ای هست که داریم🚶‍♂ همونجا بود که احساس کردم دلم میسوزه واسه همین ساعتای خوش آمد گویی که به ظاهر کوچیک ترین کاره ولی واکنش زائر ها جالب بود.. وقتی خسته و پر از بغض میرسه به اردوگاه و با خادمایی رو به رو میشه که با لبخند و صدای پر از انرژی بهش میگن سلام عزیزدلم خوش اومدی عزیزم قبول باشه دختر قشنگ و زائر هایی که صورتشون از این 🥴 به این 😎 تبدیل میشه یکی از زائر ها چند روز پیش وقتی خودش رسید اردوگاه ایستاد کنارمون و به بقیه خوش آمد گویی میگفت😁 #روایت_راهیان_نور۱۴۰۳ | رسانه خط مقدم | ✓@moazeni81

این سفر آقا مصطفی رو برام انتخاب کرد برای همیشه آقا محسن حججی رو نشون داد و بهم ثابت شد با واسطه گری شهدا هرچی خواستی از خدا اگه به صلاحت باشه خیلی زودتر بهت میده؛) اگه به صلاحت نباشه هم نه... من هم خیلی زود رسیدم به چیزایی که میخواستم هم نرسیدم به چیزی که میخواستم.. خدایا من راضی ام به رضای تو ...❤️‍🩹 #روایت_راهیان_نور۱۴۰۳ | رسانه خط مقدم | ✓@moazeni81

+چوب پر +قدم های تند تند +خوابگاه های دانش آموزان +رفتن به سمت زائرین شهدا +و اون هارو به سمت منطقه روونه کردن -فقط خادما متوجهن چی میگم ؛) ؛کاش هیچوقت اون روزا تموم نمیشد🥲 #روایت_راهیان_نور۱۴۰۳ | رسانه خط مقدم | ✓@moazeni81

این کار تقریبا هر روز انجام میشد ولی هیچوقت تکراری نمیشد بلافاصله بعد از صرف نهار خادمان باید میرفتن سمت خوابگاه ها و هربار با عشق انجام میشد کسی از خادما غر نمی‌زد حرف اضافه نمیزدن با اینکه یه وقتایی خیلی سخت میشد ولی تو مسیر حق بودن مگه آسونه ؟ کار برای امام زمان و شهدا مگه راحته؟ نه اصلا... آدمی اگر عاشقه باید راه و رسم عاشقی رو بلد باشه اونم اینه که تموم سختی هارو به جون بخره و تموم کارهایی که انجام میده هدف داشته باشه هدفش هم باشه رضایت خدا... ( اونجا بود که دیدم بچه ها چقدر عاشقانه کار میکنند ❤️‍🩹 ) #روایت_راهیان_نور۱۴۰۳ | رسانه خط مقدم | ✓@moazeni81

این #روایت_راهیان_نور۱۴۰۳ رو بخونید تا ببینید جریان چیه ؛)