مباهله را
باید نوشت
وگرنه حقیقت را
در تن مرداب های بی نیلوفر چال می کنند
وگرنه ازخاطر می رود
ترسی که از سینه ی اُسقُف ها
مثل ریگ صحرا راه افتاد
و از مفاصل صلیب بیرون ریخت
دیدند
رزم نفرین است
دیدند
تیر از کمان دو لب بیرون نیفتاده!
آسمان می غرد
و زمین به سرخی رودی در رگها
مرگ را به جریان می اندازد
دیدند
شجاعت پنج حرف است
پنج پرتوی نور
که جامه ی رزم پوشیدند
و خورشید پنج بار به تکرار تابید
محمد، علی، فاطمه، حسن، حسین،
سدی که رو به روی سیلاب ایستاده است
ایستاده نعره ی سکوت
دیدند
و نجران فرو افتاد
در پنج چشمه ی جوشان
که کویر را
تشنه تر می کرد
این مباهله را
باید نوشت
آغاز دوازده راه روشن
غدیری قبل از غدیر
#زینب_رحمانی
https://eitaa.com/mobahelerey