✔پاسخ دکتر محمد محمدرضایی به مدعیات دکتر عبدالکریم سروش
در مسأله«خدا به هر دردی نمیخورد»
🔸چندی پیش به مناسبت انتشار ویروس کرونا در جهان، مصاحبهای از دکتر عبدالکریم سروش، تحت عنوان "خدا به هر دردی نمیخورد" در رسانههای مجازی منتشر شد. در ادامه پاسخ دکتر محمدرضایی را به ایشان می خوانید.
🔶مطالب دکتر سروش:
🔹هیچ دلیل عقلی و نقلی معتبری نداریم که امام مدفون در خاک، صدای زائران را بشنود و به آنها پاسخ بدهد و یا اساساً قدرت برآوردن حاجات آنها را داشته باشد.
🔹آتش غربزدگی توسط برخی افراد نادان همه چیز غربی را از غربال انکار گذارند، علوم انسانی غربی را و حالا طب غربی را.
🔹این که در زمان میرزای شیرازی، شیعیان با خواندن زیارت عاشورا وبا را برطرف کردند، قطعاً دروغ بوده و یک دروغ تفرقهافکنانه است که یک نوع خداپرستی قبیلهگرایانه را تبلیغ میکند.
🔹خدا به هر دردی نمیخورد و این که شما در هر حادثهای پای خدا را به میان بکشید، قطعاً خطا است. خدا به درد تنهایی روح میخورد، به درد عاشقی میخورد.
🔹امید ضعیفی دارم که مساله شرّ در الهیات اسلامی همانند الهیات غربی جدی گرفته شود. با مساله شرور باید ارتباط خود را با خدا از نو تعریف کنیم.
🔷پاسخ های دکتر محمدرضایی
🔸سروش: امامان، صدای زائران را نمی شنوند.
نقد: برخلاف دیدگاه آقای سروش، آیات و روایات، دلالت بر آن دارند که پیامبر گرامی اسلام(ص) و حضرات معصومین که به جهت عنایت ویژه خداوند به آنها و به جهت مقام و منزلت آنها نزد خداوند هم سخن ما را میشنوند و هم میتوان از آنها درخواست نمود که برای آموزش ما به درگاه خداوند دعا کنند.
🔸 سروش: انکار طب و علوم انسانی غربی
نقد: طب غربی اولاً دستاورد کل بشریت است، نه تنها غربیان و ثانیاً بزرگان و مراجع تقلید در حوزه کرونا هیچ کدام طب غربی را انکار نکرده، بلکه همواره سفارش کردهاند که دستوارت پزشکی را رعایت نمایید.
سردمداران علوم انسانی غربی، اولاً این علوم را براساس مادیگرایی و تجربهگرایی محض بنا نموده و ثانیاً انسان را که موضوع این علوم است، حیوانی برخاسته از تنازع بقاء و بریده از مبداء و منتها میدانند ... مسلماً دانشی که براساس این مبانی شکل بگیرد، نمیتواند تصویر درستی از انسان ارائه بنماید.
🔸سروش: خداپرستی قبیلهگرایانه و دروغ بودن قرائت زیارت عاشورا و توسل به امام حسین(ع) جهت رفع وبا.
نقد: اصولاً فلسفه بهشت و دوزخ و عدالت خدا، دلالت بر آن دارد که انسانها در این عالم در پذیرش سخنان حق به اختیار خود برابر نیستند، برخی مفسد و کافر و برخی دیگر مومن و پرهیزکارند و از این رو، عدالت خداوند اقتضاء میکند که به دو شیوه متفاوت با آنها برخورد نماید.این سخن دکتر سروش که "اگر خداوند تفاوتی بین بندگان قایل شود و حاجات یکی را بپذیرد و حاجات دیگری را نه و یا به کمک یکی برود و به کمک دیگری نه، خداپرستی قبیلهگرایانه است"، به هیچ وجه با آموزههای قرآنی سازگاری ندارد.
🔸سروش: توسل به امام حسین(ع) (قرائت زیارت عاشورا) در رفع بیماری وبا قطعاً دورغ است.
نقد: کسانی که خداوند را از سر اخلاص بخوانند و یا برای برآورده شدن حاجات خود به انبیاء و اولیای الهی متوسل شوند، در صورت مصلحت، حاجات آنها برآورده می شود و جای انکار ندارد.نتیجه این که اگر شیعیان، متوسل به امام حسین(ع) شوند و از او بخواهند که در حق آنها دعا کند تا مورد عنایت خاص الهی قرار گیرند یا بیماری آنها برطرف گردد، جای انکار ندارد.
🔸سروش: خدا به هر دردی نمیخورد
نقد: از دکتر سروش سوال میشود پس چه کسی کارگردان عالم هستی است؟ مشکل بتپرستان چه بود که این قدر مورد مذمت قرآن قرار گرفتهاند؟ آنها هم اعتقاد داشتند که خدا به هر دردی نمیخورد و در برخی حوادث، پای خدا در میان نیست و به جای خدا اله ها و بتها این وظیفه را به عهده گرفتهاند. اگر خدا به هر دردی نمیخورد و در برخی حوادث حضور ندارد، چه کسی مدبر آن حوادث است؟ این سخن خطای محض است که با عرض معذرت بیشتر شبیه اعتقاد بتپرستان عصر جاهلیت است.
🔸سروش: تغییر و رنسانس الهیات اسلامی و یا سکولاریسم شیعی و کرونا
نقد: از مطالب ایشان برمیآید: در اروپا بعد از رنسانس مساله شرّ را جدی گرفتند، اما در الهیات اسلامی همانند آنجا مساله شرّ جدی گرفته نشده است. تفاوت الهیات اسلامی با غربی هم در رویکرد و پرداختن به مساله شر است و هم در یکسان انگاشتن رنج و شر. تعجب آن است که دکتر سروش آرزو میکند که همان گونه که مساله شرّ برای الهیات غربی مشکل آفرین است و در اعتقاد به وجود خدا مشکل پیدا کردهاند و خدا را عاجز از رفع شرور میدانند، در الهیات اسلامی نیز این گونه شود و از نو ارتباط خود را با خدا تعریف کنند.
ادامه مطلب
👇👇👇
http://mobahesat.ir/22834
لینک متن کامل pdf
👇👇👇
http://mobahesat.ir/wp-content/uploads/2020/04/111.pdf
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡ گزارش ویژه
نخستوزیر جدید عراق کیست و مواضع ایران چه خواهد بود؟
🔸 مقدمه
بعد از مطرح شدن گزینههایی برای پذیرش نخست وزیری، سرانجام عدنان الزرفی از طرف برهم صالح به عنوان نخستوزیر معرفی شد، وی سابقه سه دوره استانداری نجف، نمایندگی در پارلمان، دبیرکلی تشکل الوفاء را بر عهده داشته است. اما به علت نزدیکی به آمریکا نتوانست مورد حمایت گروههای شیعه قرار گیرد و مجبور به کنارهگری شد. در این بحبوبه بود که نام مصطفی الکاظمی مسئول سازمان امنیت عراق برای تصدیگری پست نخستوزیری در محافل سیاسی مطرح شد. دیدگاه موافق و مخالفی در میان گروههای شیعه، کرد و اهل سنت در مورد وی وجود دارد. در این گزارش سعی شده به صورت مختصر مواضع الکاظمی و سایرین موردبررسی قرار گیرد.
🔹 زندگینامه
مصطفی عبداللطیف مشتت ملقب به مصطفی الکاظمی 52 سال سن دارد، او دارای مدرک فوقلیسانس حقوق است. وی از معارضین رژیم صدام بوده و مدت طولانی را نیز در خارج از کشور گذرانده و در سال ۱۹۸۹ بهطور غیابی به اعدام محکوم شده بود. کاظمی مدت زیادی را به کار روزنامهنگاری مشغول به فعالیت بود و سردبیری مجله الاسبوعیه را بهعهده داشت، مدتی سردبیر بخش عراق پایگاه اینترنتی بینالمللی مونیتور شد و مقالههایی به منظور ترویج افکار همزیستی اجتماعی در عراق، حفظ آینده و جایگاه تاریخی کشور و رفع نقاط ضعف نظام سیاسی جدید آن نوشت. گفته میشود که وی فردی مستقل و به هیچیک از احزاب سیاسی عراقی وابستگی ندارد.
🔹 مواضع گروهای مختلف عراقی:
🔺 شیعیان:
پنج فراکسیون بزرگ شیعه عراق شامل «الفتح» (هادی العامری)، «دولت قانون» (نوری المالکی)، «جریان ملی حکمت» (سید عمار حکیم)، «جنبش العطاء» (فالح الفیاض) و حزب فضیلت اسلامی در نشست اخیر خود در خانه «هادی العامری» درباره معرفی الکاظمی به عنوان نامزد فراکسیونهای شیعه برای تصدی پست نخستوزیری عراق به اجماع نظر رسیدند.
🔺 جریان صدر
جریان صدر عراق که به تنهایی در میان احزاب عراق در اکثریت است و در طول یکسال گذشته تلاش فراوانی برای بازگرداندن آرامش در عراق کرده از الکاظمی حمایت کرده است، این جریان معتقد است وی مشرف به پروندههای مفسدین عراقی است و دولت آتی قادر به مبارزه جدی با فساد است.
🔺 حزب ا... عراق
مهمترین مخالف کاظمی برای تصدی پست نخستوزیری گردانهای حزبالله هستند،آنان با صدور بیانیهای ضمن ابراز تأسف، آن را «انحطاط» در عرصه سیاسی عراق دانستند؛ ابو آلاء الولائى دبیر کل كتائب سيدالشهداء در توييتى معنادار پس از انتخاب الكاظمى به نخستوزیری نوشت: هنگامیکه فروختن خون شهيد كارت عبورى براى رسيدن به قدرت باشد، انتقام عنوانى براى كرامت وفاداران خواهد بود؛ و هنگامیکه بههمریختگی دليلى بر ناتوانى و فروپاشى باشد، پايدارى بهمثابه وفادارى به خونهای شهدا خواهد بود.
🔺 کردهای عراق
در سطح کردها الکاظمی با استقبالی کم سابقه همراه شده است. در همین راستا شاهد هستیم که علاوه بر حمایت همهجانبه رسانههای خبری اقلیم کردستان، نهاد نخست وزیری این اقلیم در اطلاعیه ای، از تماس تلفنی مسرور بارزانی نخست وزیر با مصطفی کاظمی مامور تشکیل دولت جدید عراق اعلام پشتیبانی و تاکید کرده است که اقدامات دو جانبه ای برای حل و فصل مسائل و مشکلات میان اقلیم و دولت فدرالی با تکیه بر قانون اساسی عراق انجام گیرد. اتحادیه میهنی کردستان عراق که برهم صالح رئیسجمهور عراق نیز وابسته به آن است با صدور بیانیهای رسماً از نامزدی الکاظمی اعلام حمایت کرده است.
🔺 حمایت نسبی آمریکا از الکاظمی
آمریکا از تعیین الکاظمی برای تصدی پست نخست وزیری استقبال کرده است. دیوید شنکر، معاون وزیر امور خارجه آمریکا در امور خاورمیانه در سخنانی از تعیین مصطفی الکاظمی، رئیس دستگاه اطلاعات عراق به عنوان نخستوزیر جدید این کشور استقبال کرده و گفته است، الکاظمی در مسؤولیتهای پیشین خود ثابت کرد که یک شخصیت ملی و باکفایت است. شنکر ابراز امیدواری کرد که الکاظمی هرچه سریعتر موفق به تشکیل یک دولت مستقل و قوی شود.
🔹 نتیجهگیری
انتخاب مصطفی الکاظمی هرچند با اما و اگرهایی همراه بوده است، ولی باید توجه داشت اگر مسائل یا نکاتی هم باشد، الآن زمان عنوان یا بحث در موردآن نیست. در چند ماه اخیر سخنانی از تجزیه عراق، تقسیم آن به اقالیم مختلف و ... به کرات شنیده شد. همدلی امروز مسئولان عراقی و اعلام ائتلاف مجدد بیت شیعی در مسئله کاظمی درواقع آب سردی بود بر این آتش تندروی هدایتشده از بیرون مرزهای عراق. تأملی در تحولات عراق در ۷ ماه گذشته که با ناآرامی و اغتشاش آغاز شد و در بیسامانی و فقدان ثبات استمرار یافت حتماً سیاسیون عراق را به این جمعبندی رسانده است که همدلی امروز را در در دوره زمانی پیش رو و تشکیل کابینه ادامه دهند.
🔸 مشاهده متن کامل گزارش:
http://mobahesat.ir/22863
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡ به بهانه ۲۸ فروردین، سالروز درگذشت علامه سید حیدر جوادی
یادی از عالِم هندوستان
🔹 تعدد ادیان در هندوستان، سبب نشده که دین اسلام مورد توجه قرار نگیرد. دومین دین رسمی این کشور را اسلام تشکیل میدهد. در نسب نامه برخی عالمان مسلمان نیز نامی از هندوستان دیده میشود. میرزا ابوالحسن جلوه از جمله عارفان و فیلسوفان عهد قاجار است که در گجرات هندوستان زاده شده بود. وی اما به ایران آمد و درس و مشق فلسفه آموخت و از نامداران این عرصه لقب گرفت. در نسب نامه امام خمینی نیز نام سید احمد موسوی هندی – پدر بزرگ وی- دیده میشود. سید مرتضی پسندیده برادر بزرگتر امام- در خاطرات خود، حضور نیاکانش در هند را توصیف کرده بود.
🔹 در این میان، نام روحانی پر نویسی به نام علامه سید حیدر جوادی نیز به چشم میخورد که یکی از عالمان شیعه در هندوستان محسوب میشد. وی در ۱۳۱۷ ش در روستایی از توابع ﷲ آباد هند به دنیا آمده بود. به تحصیل حوزوی گرایش یافته و عازم نجف میشود. از محضر حضرات سید محسن حکیم، سید ابوالقاسم خویی، محمد باقر صدر نیز بهره میبَرَد. ده سال حضور او در نجف سبب اخذ اجازههای روایی و حسبیه از مراجع نجف نیز میشود.
🔹 وی پس از تحصیل در نجف، برای انجام خدمات به کشور خود باز میگردد. موج گرایش به مادی گرایی هندوستان را فرا گرفته و او را بر آن میدارد تا در این زمینه به نگارش کتبی اقدام کند. بیش از یکصد تألیف و پنجاه ترجمه را به انجام میرساند. ترجمه و تفسیر قرآن، نهج البلاغه، مفاتیح الجنان، صحیفهی سجادیه به زبان اردو در کارنامهی او ثبت شده است. او همچنین سخنرانیهای عدیدهای میکند. پانزده هزار نوار صوتی و تصویری از او به جای مانده است.
🔹 علاوه بر تألیف و تدریس، به امور اجتماعی نیز اقدام میکند و دهها مسجد، مدرسه، حسینیه، درمانگاه را در هندوستان پایه گذاری میکند. وی همچنین اقدام به تأسیس سازمان «تنظیم المکاتب» میکند. این سازمان، فعال در امور دینی و تدریس کتب اسلامی است. وی همچنین سفرهای بسیاری به اروپا و امریکا جهت تبلیغ اسلام انجام میدهد.
🔹 از مرحوم جوادی اشعاری نیز بر جای مانده است که در مجموعههای منظوم سلام کلیم، کلام کلیم، سوز اسلام منتشر شده است.
🔹 اقدامات و فعالیتهای جوادی در زمینه امور دینی سبب شد تا رهبر معظم انقلاب در حکمی، وی را به وکالت از خود در هندوستان منصوب کند. این روحانی فعال هندی اما عمر کوتاهی داشت و در ۲۸ فروردین ماه ۱۳۷۹ زمانی که ۶۲ سال بیشتر نداشت، دیده از جهان فروبست و در زادگاه خود، به خاک سپرده شد
http://mobahesat.ir/22871
🔻🔻🔻
@mobahesat
پاسخ وارده:
🔹با سلام چندی پیش شخصی به نام سید محمود مظلومی که به عنوان استاد حوزه علمیه قم معرفی شده بود یادداشتی را در سایت و کانال ایتای مباحثات منتشر نمود که حاوی مطالب غیر علمی و اهانت به حجة الاسلام و المسلمین وکیلی از اساتید حوزه علمیه مشهد مقدس بود بهمین جهت نکاتی را از باب تذکر عرض می نمایم .
🔹اولا نویسنده به استاد لقب صوفی مسلک داده اند اگر منظور از صوفی معنای رایج امروزی است که با خانقاه دراویش مرتبط هستند و اعمال مخالف شریعت مرتکب می شوند این تهمتی بیش نیست و نویسنده اگر تقوا دارد توبه نموده و حلالیت طلب کند.
🔹 ثانیا ادعا نموده اند که استاد وکیلی تمام سرمایه های تشیع را به سخره گرفته اند واقعا جای تعجب است کسی استاد حوزه باشد و به راحتی قضیه موجبه کلیه اینچنینی به کار ببرد منظور از سرمایه های تشیع چیست ؟ سرمایه های تشیع روایات اهل بیت در درجه اول و خواجه نصیر ها ،علامه حلی ها ،شهیدین ،سیدین ،شیخین و آثار آنها در مرتبه بعدی می باشند واین افترایی دیگر به استادی است که عمرطلبگی خود را در احیای این سرمایه های گرانقدر صرف نموده است.
🔹ثالثااز مطاوی کلام ایشان به دست می آید که معتقدند اگر کسی بخواهد با فلسفه دهان منکرین دین را ببند به معنای این است که نعوذ بالله دین را عاجز و مناظرات ائمه را دور انداخته است. در حالی که یکی از اهداف خواندن فلسفه درک مطالب غامض اعتقادی در بیان اهل بیت است .یکی از اساتید فلسفه می فرمودند اگر مخالفان فلسفه بتوانند خطبه های توحیدی حضرت امیر علیه السلام را برای ما توضیح دهند دست از فلسفه بر می داریم
به راستی فهمیدن مناظرات امام رضا با عمران صابئی بدون خواندن فلسفه میسور است؟
🔹رابعا اگر محتوای کتابهای ایشان و کارگاه های مذکور از جهت علمی مشکلی داند آنها را نقد علمی کنید شما کتاب جایگزین بنویسید اینکه دور بایستیم و فقط تخریب کنیم آیا وضعیت اعتقادی جوانان ما رو به رشد و کمال میرود.
🔹خامسا پرسیده بودید آیا جز فلاسفه مطرح عقائد شناس دیگری وجود نداشت !؟ جواب شما این که در همین مشهد بودند و هستند کسانی که به اسم بیان عقائد نتوانستند کاری پیش ببرند و فقط شبهات اعتقادی در نسل جوان افزایش پیدا کرده است به طوری که حضرت آیت الله سبحانی جای خالی کتابهای دوره معارف کاربردی را گوشزد نمودند
بگذریم از تعاریف مقام معظم رهبری از این گروه به اعتقاد شما صوفی مسلک.
🔹سادسا راههای دیده شدن در فضای علمی منحصر به توهین و افترا نیست راههای دیگر را امتحان کنیم.
در پایان از شما می خواهم تقوای الهی را پیشه کنید وبا همان خجلت و شرمندگی که خود ابراز داشتید به سوی حق برگردید.
و السلام علی من اتبع الهدی
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡ دکتر مهدی گلشنی در گفتؤگو با مباحثات تبیین کرد:
جامعۀ دینی باید به یافتههای علم احترام بگذارد/غرور بعضی از حاکمان باعث شد که هشدارهای کرونائی جدی گرفته نشود
🔸 مقدمه:حواشی پیش آمده در خصوص عمل به دستورات پزشکی توسط برخی از اساتید حوزه و حامیان طب سنتی این سوال جدی را مطرح کردهاست که آیا اساسا بین آموزههای دینی و علمی تقابل و تضادی وجود دارد؟ در این بین نقش حاکمیت و نظام چگونه میتواند باشد؟ دکتر مهدی گلشنی در گفتوگوی اختصاصی با مباحثات به این سوالات پاسخ دادهاست. وی فیزیکدان و نظریهپرداز ایرانی، پژوهشگر فلسفه علم،استاد بازنشسته دانشگاه صنعتی شریف، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، و عضو پیوسته فرهنگستان علوم ایران است. دکتر مهدی گلشنی از برگزیدگان همایش چهرههای ماندگار در عرصهٔ فیزیک و برندهٔ کتاب سال جمهوری اسلامی ایران است.
🔹 بنده کار علمی را بخشی از دین میدانم، اما با ابزار خودش. نماز و روزه به روش خاص خود هستند. کار علمی هم با کاوش علمی و تجربه و نظریهپردازی وغیره همراه است. اما همانطور که وقتی شما در خیابان میروید، مجاز هستید که بین خطوط حرکت کنید و نباید تخلف کنید، و باید یکسری قواعد را رعایت کنید. در مورد علم هم گروهی از اصول حاکم است و این اصول از خود علم گرفته نشدهاند. مثلا، اینکه ما میتوانیم جهان را بفهمیم، یا میتوانیم جهان را به زبان ریاضی توضیح دهیم. اینها را نمیتوانیم با تجربه ثابت کنیم. دین هم گروهی از اصول را مطرح کرده است که در علم تاثیر دارد. یکی از آنها همین است که ما میتوانیم جهان را بفهمیم. اتفاقا سخن انیشتین این بود: اینکه ما میتوانیم جهان را بفهمیم، از دین گرفته شده است.دین با ابزارهای خودش علم را در بر دارد و باید مراعات یافتههای علم را کرد. جامعۀ دینی هم باید به یافتههای علم احترام بگذارد.
🔹 منطق این است که اسلام به ما دائرة المعارف پزشکی تحویل نداده است. کار اسلام هدایت است. اتفاقا از ما خواسته است که خودمان برویم و کشف کنیم که چه کارهایی را به چه طریقی میتوان انجام داد. یک مرد عربی در حضور پیامبر(ص) شتر خود را رها کرد و گفت: «توکلت علی ﷲ» پیامبر اکرم(ص) به او فرمود: «اعقل و توکَل»، یعنی شتر را پایبند بزن و توکل بر خدا کن. پس توکل، دعا به درگاه الهی و غیره باید باشد، اما سایر ابزارها همچون عقلانیت و محکمکاری و تدبیر نیز باید وجود داشته باشد. بنابراین، وظیفه یک مسلمان این است که برای بیماری همراه با دعا به پزشک هم رجوع کند. در دورۀ تمدن اسلامی دقیقا این برداشت وجود داشت. پس دستور و کار علمی سر جای خودش است و باید دستوراتش را عمل کرد، ولی ضمنا دعا هم باید کرد، چون هر دو موثر است.
🔹 یکی از کارهای خیلی خوبی که در بحث کرونا اتفاق افتاد، هشدارهای سریع وزارت بهداشت بود. متاسفانه بعضی از دولتمردان خیلی به آنها توجه نکردند. دستورات وزارت بهداشت خیلی عاقلانه بود. اگر همان اول اقدام میشد، و در همان ده پانزده روز اول کشور به کلی قرنطینه شده بود و جلوی مسافرتها را میگرفتند، الان مشکلات ما خیلی کمتر بود. به نظر من جهالت، غرور در بعضی از حاکمان و عدم توجه به نصایح نخبگان باعث شد که ما این موضوع را خیلی جدی نگیریم. بنابراین، بسیاری از امکانات از دست ما خارج شد. اما با این وجود، هیچگاه دیر نیست.
🔹 ما با حادثهای مواجه شدیم که در دهههای گذشته بسیار کمسابقه بوده است. این حادثه تمام جهان را فراگرفته و مصیبتهای زیادی به بار آورده است. به نظر من مهمترین کاری که میتوان انجام داد، این است که در جهت خوداتکایی کشور درس بگیریم، و برای حوادثی اینچنین آمادگی خود را زیاد کنیم. برخی از کشورها یاد گرفتهاند که این کار را انجام دهند. باید در جهت استفادۀ از دین و عقل و علم نیز هشیارانه عمل کنیم. به نظر من اگر جامعۀ ما آگاه شود که جای هر چیزی کجا است، آن وقت خسارات ما در این گروه از حوادث بسیار کمتر خواهد بود.به طور خلاصه، بنده در دراز مدت این شری را که اتفاق افتاد، وسیله خیر کثیر برای آینده میبینم. امیدوارم که عاجلاً از آن استفاده عقلانی شود.
🔸 مشاهده متن کامل گفتوگو:
http://mobahesat.ir/22801
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡️پاسخ وارده:
با سلام و تشکر از توجه شما به نظرات کاربران
نقدی بر آقای صادقنیا در پست «سراشیبی فقاهت به روزنامه نویسی»
🔹 اگر ایشان مستندات آقای سروش را ساده نویسی پر غلط میدانند چرا در رد آنها بجای آوردن مستندات غیر ساده (؟) و کاملا درست چیزی ننوشتند تا نقدشان فقط حرف نباشد حرفهایی که فقط نقد موصوع خاصی نیس بلکه تخطئه و خراب کردن شخصیت آقای سروش هست و این شیوه نقد قابل قبول مجامع علمی نیست خصوصا در حوزه که باید سعه صدر و روشهای علمی اخلاق مدارانه بیش از هر جا مطرح باشد
🔹خوب بود ایشان برای تنویر افکار مخاطبان خود در باره "نوع نگاههای اقتصادی و مبانی عدالتی هاشمی و ....." مستنداتی ارائه میدادند و سپس آن مستندات را بشیوه علمی رد میکردن
🔹 همچنین کینه های خاص آقای محلاتی نسبت به بعضی افراد و جایگاههای حاکمیتی اگر قابل اثبات باشد هتک آبرو و اگر غیر قابل اثبات و نادرست باشد دروغ و تهمت است (اعاذنالله)
و البته تعمیم دادن چنین نظری(کینه های خاص ایشان....) به خوانندگان نخبگانی حوزه ودانشگاه کاری سطحی و غیر علمی است
همچنین حذف کردن نام افراد از لیست محققین تنگ نظرانه و خارج از حیطه ایشان است
🔹این نقد را صرفا بخاطر علاقه به حوزه های علوم دینی و دانش آموختگان آن نوشتم و آشنایی با آثار آقای محلاتی ندارم اما معتقدم اینگونه برخوردهای غیر اصولی که بیشتر از نقد مطلب بر محور تخریب شخصیت میچرخد لطمه های جبران ناپذیری به دین، علوم دینی و متولیان آن میزند طیف مخاطبان نخبگانی حوزوی ودانشگاهی توانایی ارزیابی دارند
مهارت شنیدن اقوال مختلف و انتخاب " احسن " آن بفرموده قرآن انسان را در سلک مهتدین و خردمندان وارد میکند کما اینکه پیشوای کامل خردمندان امیرمومنان از ما میخواهد که به ماقال توجه کنیم نه به من قال
🔹بگذاریم حوزه در فضایی امن و عاری از تنگ نظری نفس بکشد و بازهم بزرگانی مثل امام خمینی و علامه طبا طبا یی و اقای بروجردی و... تحویل دهد
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡ حوزویان و نوع مواجهه با پدیدهای به نام بحران کرونا!
✏ محمد وکیلی/حوزه علمیه قم
🔹 با شروع بحران ویروس کرونا در چین و وضعیت گسترش یابندگی شدید آن، از همان ابتداء مشخص بود دیر یا زود پای آن به ایران نیز باز خواهد شد. اتفاقی که با تأخیری چند هفتهای بلاخره به وقوع پیوست و گزارشهایی از آغاز شیوع این بیماری در چند شهر ایران مخابره شد. با گسترش این بیماری با توجه به موج فراگیری و تاثیرگذاری آن، بسیاری از نهادهای اجتماعی نیز وارد عرصه مواجهه با آن شدند؛ از مراکز و نهادهای بهداشت و سلامت گرفته که در خط مقدم مقابله با این بحران بودند تا نهادهای نظامی و انتظامی تا آموزشی و… در این میان یکی از نهادها و سازمانهای اجتماعی کنشگر که در بسیاری از تحولات اجتماعی، وارد کنشگری شده و به ایفای نقش میپردازند، نهاد روحانیت و سازمان حوزههای علمیه است. به دلیل جایگاه اجتماعی و اثرگذاری ویژهای که این قشر دارند نوع مواجه این نهاد با چنین بحران فراگیر و فراجنبهای، می تواند مورد توجه و کنکاش قرار گیرد. همچنان که به دلیل این جایگاه خاص و اثرگذاری بالای اجتماعی، عملکرد و نوع مواجهه آنها در مقابل تحولات و بحرانها مورد توجه و ارزیابی کارشناسان قرار گرفته و از سویی دیگر زیر ذره بین رسانه ای قرار گرفته است. از همین روی جریانشناسی نوع مواجهه این قشر از جامعه در بحران کرونا میتواند مورد توجه قرار گیرد. از این منظر می توان نوع مواجهه روحانیت با این پدیده کرونا را به سه دسته کلی تقسیم کرد:
🔹 طیفی از روحانیت که مواجه ای منفی و سلبی با این پدیده کرونا داشتند. طیفی که با انکار و تشکیک در وجود چنین بیماری یا در فراگیری و شیوع آن، تلاش مینمودند توصیهها و تجویزهایی کاملا متعارض با توصیههای نهادها و مراکز رسمی مواجهه با این بیماری صادر نمایند. طیفی که با زیر سوال بردن تمام مبانی و حتی مسلمات دانش و یافتههای پزشکی، به موج آنارشیسم علمی و بیاعتباری نهادهای مرجع دامن زده و موجب نوعی سردرگمی در میان مخاطبان خود در مواجهه با این پدیده شدند؛ در سطح رسانهای به نمونههایی چون آتش زدن کتاب طبی هاریسون که هر چند قبل از کرونا اتفاق افتاد اما این نوع مواجه در زمان شیوع کرونا نیز ادامه یافت، توصیه به نادیده گرفتن قرنطینه، تأکید بر دید و بازدید و شکستن طرح فاصلهگذاری اجتماعی، مقاومت در مقابل بسته شدن اماکن مذهبی زیارتی تا حرم لیسی و… اشاره کرد. این طیف نقش پررنگی در دادن سوژههای تخریب روحانیت توسط بعضی از رسانه ها را داشت. به همین دلیل نیز می توان این نوع از نقشآفرینی در چنین بحرانی را نقشآفرینی منفی به حساب آورد.
🔹 در کنار طیف اول، طیف دیگری طیفی از روحانیت حضور داشتند که با شیوع و گسترش این بیماری، در انفعال کامل فرو رفتند و نتوانستند برای خود در چنین بحرانی نقشی مفید و اثر گذار تعریف نمایند. هر چند بهانه این طیف از روحانیت همراهی با وضعیت قرنطینه بوده است اما انتظار و توقع جامعه از ظرفیت و جایگاه اجتماعی این طیف، اقتضا می نمود که بتوانند نقشی فعال در این شرایط ایفا نمایند. مصادیق این طیف را می توان در کسانی یافت که در شرایط عادی، میداندار و تریبون داری می کردند اما در شرایط بحران، اسمشان از زبان رسانهها افتاد و به ناگه در سکوت و غیبت فرو رفتند. میتوان گفت این طیف از روحانیت نیز نقشی خنثی و حتی منفی در شرایط بحرانی جامعه ایفا نمودند. طیفی که نباید در شرایط بحرانی به هیچ وجه روی آنها حساب کرد و یا امید داشت پا به میدان بگذارند و میدان داری کنند.
🔹 و اما در این میان، طیف سومی نیز بودند که از روزهای نخست شیوع این بیماری، ضمن درک شرایط واقعی جامعه و همراهی با نهادهای مسئول و تصمیمگیر، تلاش نمودند نقش و کنشگری فعال برای خود، مجموعه روحانیت و حوزههای علمیه تعریف نمایند. این طیف از روحانیت که میتوان از آنها به عنوان «روحانیت مسئولیت پذیر» و آماده پذیرش مسئولیت اجتماعی نام برد توانست با تحلیل واقع بینانه شرایط، ضمن ارتباط با سایر نهادها و مجموعههای درگیر بحران، برای خود وظیفه و مسئولیت تعریف نماید. مولفههای شناخت این طیف را می توان در صدور فتاوایی مبنی بر حجیت همراهی و توجه به دستورات ستاد بحران، تشکیل ستاد بحران حوزوی، ارائه مساعدتهای مختلف به ستاد مدیریت بحران، مشارکت در فعالیتهای جهادی، استفاده از تریبونهای حوزوی در تبیین شرایط بحران، و تلاش برای اتحاد و هبستگی نهادهای مذهبی و دینی بینالمللی در مواجهه همدلانه با این بحران اشاره کرد. تجربه ثابت کرده است که این طیف از روحانیت توانایی و ظرفیت بینظیری در کمک به جامعه جهت عبور از شرایط بحرانی را دارند و به همین دلیل نیز میتوان این طیف را به عنوان طیفی با نقشآفرینی مثبت در بحرانها قلمداد کرد.
http://mobahesat.ir/22880
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡️پاسخ وارده:
🖋سیدمحمود مظلومی
با سلام و احترام
مطالبی در رابطه با پاسخ به مقاله دفاع بی دردسر و هجمه بی خاصیت عرض می شود:
🔹 جوابهای ناشی از عجله وبدون تأمل (که حتی اسم مبارک را هم ذکر نفرمودید) بیشتر شائبه حزب گرائی را مطرح می کند تا جواب علمی. (کل حزب بلما لدیهم فرحون).
🔹لقب صوفی لقبی است که خودشان به آن تمسک می کنند هر چند سابقا موضع می گرفتند. ای کاش واضح منظور خود را از صوفی بیان می کردند تا به قول شما متهم به تفاسیر خلاف تقوی نشویم. هر چند به نظر بسیاری از اساتید کمی هم از همان صوفی اصطلاحی ندارند.
🔹 ای کاش از اشکالات علمی و قول به تشریع و تحلیل حرام الهی و تحریم حلال الهی توسط اقطاب ایشان هم جوابی می فرمودید وعلت تبدیل امامت و نبوت شناسی را به راهنما شناسی بدون تعارف برای جوانان بیان می کردید.
🔹 ادعا فرمودید روایات اهل بیت را با فلسفه می فهمیم، ولابد وبعد از فهم به نسل جوان تحویل می دهیم. سؤال این است که شما فقط چند نمونه روایت را که از ظاهرش منحرف نکرده باشید و به قول شیخ اعظم رض (در مکاسب محرمه) خلق الله را در دام اضلال نینداخته باشید ذکر کنید ممنون میشم. علاوه بر اینکه مگر شما نمی گوئید فهم فلسفه نیاز به 20 سال استخوان خورد کردن و استاد دیدن دارد. آنگاه چطور با این دوره های فشرده می خواهید مفاهیم صعب و سخت برگرفته از فلسفه را به جوانانی نوپا و خالی الذهن تحویل دهید؟ عجبا! مگر اتهام تجهیل نسبت به مخالفین فلسفه و معرفی آنان به عنوان منبری و درس نخوانده از غیر مکتب شما برخواسته؟ با اینکه اینان خود تمام دوره های فلسفی شما را هم طی کرده اند ولی چون خلاف فهم شما فهمیده اند جاهلانند.
🔹 آیا به راستی در زمان ائمه علیه السلام هشام ها و دیگران با فهم فلسفی روایات و آیات به مبارزه با مخالفین می رفتند که حال حضرات ادعا دارید بدون خواندن فلسفه میسور نیست؟! این حرفها خیلی قدیمی شده و خواهشا دیگر در جایی تکرار نکنید که خریدار ندارد.
🔹 اینکه فرمودید اگر راست می گوئید شما تلاشی بکنید، عرض می کنم اولا: مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان. ثانیا: اتفاقا آن مقاله برای برانگیختن اصحاب قلم و معارف فهم های راستین برای اقدام در مقابل توطئه خطرناک حضرات بود. همان چیزی که شما برای آن دلسوزی کردید. واستاد عقائد ناب چند نفر می خواهید تا محضرتان معرفی کنم (که صد البته با حضرات شما حدود 180 درجه اختلاف نظر دارند).
🔹 دوست داشتم یک مورد از توهین ها و افترائاتی که حقیر به زبان آوردم را متذکر می شدید تا بقیه قضاوت کنند. آیا استفاده کردن از عناوین دهان پر کن و بدون مورد بی تقوایی نیست!!!
🔹 اما قصه حضرت آیة الله سبحانی را هم که همه خبردار شدند نیاز به اطاله نمی بینم.
به راستی که امیدی به هدایت آنان نیست مگر به تعبیر یکی از اساتید( که کلام ایشان مستدل به آیات مبارکه است که از باب ادب ذکر نمی کنم) تولدی دوباره حاصل گردد انشاء الله.
هدانا الله و ایاکم.
🔸پاسخهای منتشر شده دیدگاه مباحثات نبوده و برای آگاهی مخاطبان منتشر میشود
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡زوایهی متفاوت از ماجرای سیدحسن آقامیری
«نظارت استصوابی مردمی بر روحانیون»
✏ محمد لیاقت/حوزه علمیه قم
🔹 سوره ی بقره
وَ مِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لا يَعْلَمُونَ الْكِتابَ إِلاَّ أَمانِيَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَظُنُّونَ (78) فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ (79)
برخی از یهودی ها، بی سوادهایی اند که تصور می کنند، معارف کتاب خدا در حدّ آرزوهای پوچ آنهاست و آنها فقط پيرو گمان و خیالات خویش اند [نه تحقيق و علم](78) [ولی] وای بر عالمانشان که دست نوشته هایی آماده می کنند و آن وقت می گویند:«این نوشته ها از طرف خداست!» تا با فروختنش مبلغ ناچیزی به جیب بزنند. پس وای بر آن ها با این دست نوشته هایشان و وای بر آنها با چیزی که از این راه به دست می آورند! (79)
🔹 در تفسیر آیات مذکور حديثى از امام صادق علیه السلام نقل شده است كه داراى نكات بسیار قابل ملاحظه است:
" مردى به امام صادق علیه السلام عرض كرد با اينكه عوام يهود اطلاعى از كتاب آسمانى خود جز از طريق علمايشان نداشتند، چگونه خداوند آنها را نسبت به تقليد از علماء و پذيرش از آنان مذمت مىكند؟!آيا عوام يهود با عوام ما كه از علماى خود تقليد مىكنند تفاوت دارند؟ ...
امام فرمود: بين عوام ما و عوام يهود از يك جهت فرق و از يك جهت مساوات است، از آن جهت كه مساوى هستند خداوند عوام ما را نيز مذمت كرده همانگونه كه عوام يهود را نكوهش فرموده.
🔹 اما از آن جهت كه با هم تفاوت دارند اين است كه عوام يهود از وضع علماى خود آگاه بودند، مىدانستند آنها صريحا دروغ مىگويند، حرام و رشوه مىخورند و احكام خدا را تغيير مىدهند، آنها با فطرت(؛معارف قلوبشان) خود اين حقيقت را دريافته بودند كه چنين اشخاصى فاسقند و جايز نيست سخنان آنها را در باره خدا و احكام او بپذيرند، و سزاوار نيست شهادت آنها را در باره پيامبران قبول كنند، به اين دليل خداوند آنها را نكوهش كرده است (ولى عوام ما پيرو چنين علمايى نيستند).
و اگر عوام ما از علماى خود فسق آشكار و تعصب شديد و حرص بر دنيا و اموال حرام ببينند هر كس از آنها پيروى كند مثل يهود است كه خداوند آنان را به خاطر پيروى از علماى فاسق نكوهش كرده است،
فاما من كان من الفقهاء صائنا لنفسه، حافظا لدينه، مخالفا على هواه، مطيعا لامر مولاه فللعوام ان يقلدوه.
🔹 نسبت و مناسبات نظارتی بین مردم و روحانیون به عنوان علمای دین، مطلبی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
دیدگاه ها و مطالب منتشر شده در رابطه با نسبت سنجی میان وظایف متقابل روحانیت و مردم، بیشتر در جهت تبیینِ وظایف و رسالات روحانیون نسبت به هدایت مردم بوده است تا وظایف مردم نسبت به روحانیون و علما.
🔹 مسئله ی بسیاری مهمی که به نوعی در لایه و افقی، ضامنِ صیانت دین و به تبع آن حفظِ عالمان و جامعه ی دینی از اوهام و انحرافات است، مسئله ی تعاملِ مسئولانه ی مردم با روحانیون و نهاد روحانیت است.
🔹 مواجهه ی مسئولانه ی نظارتی مردم با سازمان روحانیت و روحانیون، تعاملی است که بر معیارِ تقوا و خداترسی مردم(پاکی و صداقت در عمل و گرایشات) و ثانیا مبتنی بر فهم مردم از محکمات و اصول قطعی دین می باشد و این حدّ از فهم و درک، می تواند معلول درک قطعی عقلی و فطری(معارف قلوب) خود مردم یا معلولِ رجوع به گفتار و رفتار اولیاء و علمای راستین دین باشد.
🔹 باتوجه به آیه ی مذکور و حدیثی که در ذیل آن وارد شده است به علاوه ی احادیث دیگری که در ارتباط با این موضوع است، می توان مدعی شد که در لایه و سطحی از تعامل و ارتباط مردم با روحانیون، مردم به عنوان مخاطب تبلیغی روحانیون، موظف به داشتن رویکردی نه صرفا تقلیدی و چشم بسته بلکه رویکردی تحقیقی برای احراز تقوا و عدم مخالفت رفتار و دیدگاه علما و روحانیون، با اصول و معارف فطری و عقلی قطعی هستند؛ رویکردی که نهایتا به انتقاد و انکار روحانیونی منجر شود که در مقام عمل و نظر نافی محکمات دینی هستند.
🔸 مشاهده متن کامل یادداشت:
http://mobahesat.ir/22884
🔻🔻🔻
@mobahesat
بسم الله الرحمن الرحیم
ماه خدا از راه میرسد و رایحه رحمت الهی در فضای ویروسی منیتها میوزد. رمضان المبارک را بهار «قرآن» نیز مینامند زیرا کتاب خدا دراین ماه چنان بذری بر قلب پیامبر فرود آمد و به تدریج جوانه زد؛ رویید و ساق و برگ گرفت و تنومند گشت و 1400 سال بعد، انقلابی جهانی را در ایران ایجاد کرد. انقلاب اسلامی در عصری که از مرگ خدا سخن گفته میشد، کلام خدا را سرِدست گرفت و بارانی از معارف گوارای قرآن را برای بشریت عرضه کرد. امام خمینی(ره) به عنوان یک فقیه اسلام شناس و عارف حقیقی و یکی از فلاسفه و مفسران بزرگ قرآن، موجی از خیزش اسلامی بهراه انداخت که قابل توقف نبود..
رهبر معظم انقلاب، آیت الله العظمی خامنه ای، نیز که در سال 1354 یادداشت های «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» را نگاشت، بعدها مباحث قرآنی خویش را در قالب جلسات تفسیر قرآن ادامه داد و علاوه بر الگوسازی برای تثبیت نظام، تمدن سازی بر اساس قرآن را نیز به خوبی تبیین کرد. پیشینه حدودا 45ساله رهبرانقلاب در تفسیر قرآن، نگرش تمدنی و افق دید بلند ایشان و جایگاه ولایت و زعامت وی بر مسلمانان جهان، ظرفیت عظیمی برای تبیین الگوی «رهبری قرآنی»، «جامعه قرآنی» و «تمدن قرآنی» ایجاد کرده است. در بهار قرآن و در شرایط ویژه کرونایی که فرصت دیدارهای عمومی با رهبرحکیم انقلاب مهیا نیست، بهترین فرصت برای بهرهمندی از تبیین های قرآنی معظم له میباشد.
و لذا جمعی از حوزویان اعم از اساتید طلاب و فضلای حوزههای علمیه قم و تشکلهای حوزوی و مجمع حوزویان رسانه ای جبهه انقلاب از رهبر فرزانه انقلاب اسلامی تقاضا کردند که در اولین سال از گام دوم انقلاب و در روزهایی که از دیدارهای عمومی و مراسمات افطاری ایشان محروم هستیم، نسبت به تبیین معارف قرآن در رسانه ملی اقدام نمایند. مردم عزیز ما مستحضرند این درخواست ما نه تنها ایجاد زحمت جانبی بر رهبر معظم انقلاب نیست بلکه برآمده از رسالت رهبران الهی در هدایت امت و تبیین الگوهای قرآنی برای مردم است و همچنین فصل جدیدی از پرداختن به مبانی، اصول و الگوهای قرآنی را در طلیعه گام دوم انقلاب خواهد گشود و الگوئی برای حوزههای علمیه است آنهم در شرایطی که متاسفانه جایگاه قرآن و مسائل تفسیری در مراکز علمی ما رضایتبخش نیست و إظهار طلب و عطش تعلّم معارف الهی وظیفه امتهاست و با این اقبال قلوب امید آن میرود که «إن قومی اتخذوا هذا القرآن مهجورا» شامل حال ما نگردد.
والسلام علیکم و رحمت الله
@mobahesat
🔸به مناسبت درگذشت آیت الله ابراهیم امینی
رحلت فقیه مصلح و انقلابی
(سیری در زندگی براساس کتاب خاطرات)
🔹آیتالله ابراهیم (حاجی) امینی متولد 1304ش در نجف آباد اصفهان است. آنطور که آیتالله امینی در خاطراتش اشاره میکند، نجف آباد شهری مذهبی و طلبه پرور بوده است و همین فضا باعث علاقه ایشان به تحصیل دروس حوزوی شد. در آغاز راه طلبگی در فروردین 1321 به قم آمد(ص52) اما به دلیل فشار اقتصادی و قحطی شدیدی که در آن سالها به دلیل اشغال ایران توسط متفقین ایجاد شده بود(ص54) تصمیم به ادامه تحصیل در حوزه اصفهان گرفت.
🔹با ارتحال آیتالله العظمی بروجردی و بالا گرفتن آتش اعتراضات به حکومت پهلوی، در سالهای 41-42 جمعی از فضلای روشنفکر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از جمله را تشکیل دادند که آیتالله امینی نیز در بین این افراد حضور داشت(ص209). تبعید امام به ترکیه(سال 43) زمینه را برای حضور فعالتر روحانیون انقلابی آماده کرده بود و جامعه مدرسین در این دوره «نه به صورت یک تشکّل خاص، بلکه به عنوان جزئی از مجموعه غالبا از دیگران فعالتر بودند»(ص210). پس از پیروزی انقلاب اسلامی آیتالله امینی از اعضای فعال و منظم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بود که مسئولیتهایی همچون ریاست، نایب رئیس، سخنگو و... را در این جامعه بر عهده داشته است(ص225).
🔹یکی از برهههای مهم زندگی سیاسی آیتالله امینی، از نصب تا عزل آیتالله منتظری توسط خبرگان رهبری است. آیتالله امینی در دورههای اول، دوم و سوم مجلس خبرگان حضور داشت و خود بشخصه شاهد مهمترین وقایعی بود که در مجلس خبرگان تا به امروز رقم خورده است.
🔹در آبان سال 1364 بحث قائم مقامی آیتالله منتظری که سابقه مبارزاتیاش برای پیروزی انقلاب برای هیچکدام از اعضای خبرگان پوشیده نبود، به تصویب اکثریت خبرگان رسید. به گفته آیتالله امینی این تصمیم پس از مباحث مقدماتی و چهار جلسه چهار ساعته و یک اجلاس فوق العاده(ص258) به نتیجه رسید. اما در عین حال فضای حاکم بر روند بحث، فضایی احساسی بود که به نظر آیتالله امینی مخالفت با آن نتیجهای نداشت. آیتالله امینی میگوید: «ناگفته نماند در بین خبرگان هم در آن زمان افراد معدودی از علاقهمندان ایشان بودند که به دلایلی با این شیوه انتخاب موافق نبودند ولی در اثر جو احساساتی غالب، جرأت اظهار نظر صریح نداشتند و اگر هم اظهار نظر میکردند نتیجه نداشت.»(ص259) البته ایشان تصریح نمیکند که منظور از «بعضی از علاقهمندان ایشان» چه کسانی بودند و آیا خود ایشان نیز بین این علاقهمندان بودهاند یا نه؟
🔹آیتالله امینی ضمن اشاره به عدم همراهی امام با این تصمیم میگوید: «در آن زمان که خبرگان در اجلاس فوق العاده در رابطه با انتخاب آقای منتظری به قائم مقامی در حال مذاکره بودند، آقای محمدی گیلانی در بیخ گوش من گفت: «من در جماران بودم، در بیت امام گفته میشد که امام با انتخاب آقای منتظری به قائم مقامی موافق نیست. من نیز همین مطلب را به آقای هاشمی رفسنجانی گفتم، ایشان گفتند امام که نهی نکرده، به علاوه در شرایط فعلی طرح این مطلب به مصلحت نیست، تا ببینیم چه پیش میآید»(ص260).
🔹روایت آیتالله امینی از روند چهار ساله پس از این تصمیم خبرگان و اختلافات بین امام و آیتالله منتظری، روایتی است در میانه دو جریان حامیان امام و حامیان آیتالله منتظری. آیتالله امینی میگوید: «جریان تعدیل آقای منتظری و آماده ساختن او برای تصدّی مقام رهبری از طریق اصلاح دفتر و اعضای بیت مدتی ادامه داشت، و امام همچنان امیدوار بود به هر طریق ممکن در افکار و رفتار او تأثیر بگذارد و عملا شاهد صلاحیت او برای تصدی مقام رهبری باشد ولی متأسفانه نه تنها به نتیجه مطلوب نرسید، بلکه با گذشت زمان و تکرار حوادث، تردید امام بیشتر میشد تا اینکه جریان بازداشت و محاکمه سید مهدی هاشمی و موضعگیریهای سخت آقای منتظری در برابر این اقدام پیش آمد.»(ص262).
🔹ایشان که چند روز گذشته در "بیمارستان شهید بهشتی قم" بستری بود شامگاه امروز جمعه 5 اردیبهشت 1399 و همزمان با شب اول ماه مبارک رمضان 1441 دار فانی را وداع گفت.
مشاهده متن کامل گزارش:
http://mobahesat.ir/22890
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡️کرونا و بازهم چالش رفتار سنجیده حوزویان
🔹ادامهی ممنوعیت تشرف به اماکن و حرمهای مقدس و برگزاری تجمعات مذهبی در ماه مبارک رمضان باعث افزایش نگرانی بسیاری از مردم و متدینین شد. در این بین برخی از چهرههای مطرح تبلیغی و دینی نیز هر یک به سهم خود تلاش کردند این مشکل را برطرف کنند. اما روز گذشته حجتالاسلام والمسلمین رفعتی که عنوان سخنگوی مدیریت حوزههای علمیه را هم دارد نامهای صریح و عتابآمیزی خطاب به مسئولان عالی تصمیمگیر در مدیریت بحران کرونا نوشت.
🔹مباحثات پیش از این، زمانی که تغسیل شرعی فوت شدگان کرونا آغاز شد نسبت به تصمیم عجولانه برخی از بزرگان گلایه کرده بود.
در بخشی از این متن آمده است؛«اگرچه عمل کردن به توصیههای بهداشتی امری بدیهی بود و قاطبهی مراجع و علما تبعیت از نظرات پزشکان و مسئولان بهداشتی را لازم دانستند، اما در این مورد هم مانند مدیریت بحران، شاهد دستپاچگی بودیم. تبعیت مطلق از نظرات پزشکی و مسئولان دقیقا همان بخش دستپاچگی است. به نظر میرسد در امور شرعی باید یک همفکری و همافزایی بین فقها و پزشکان صورت میگرفت و از «سپردن مطلق» این امور به نظر پزشکان خودداری میشد.
برای نمونه تدفین فوتشدگان تا روز گذشته بدون غسل و به صورت تیمم صورت میگرفت و علت آن عمل به توصیههای پزشکی و فراهم نبودن زیرساختها اعلام شد. اما نکتهی اصلی همان عملکرد منفعلانه فقهاست. لازم بود در تمامی تصمیمگیریها فقها نیز وجوب تشریفات دینی را تبیین و بر آن اصرار میکردند. چرا که همان تحیر در مواجهه با بحران که دامنگیر جامعه پزشکی شده بود به تشخیص ضرورتهای امور شرعی نیز تسری پیدا کرد»
🔹حال به نظر میرسد پس از آن رفتار منفعلانه، به گونهای دیگر دچار اشتباه برای درخواست بازگشایی اماکن مقدسه شدهایم. ادبیات برخی از این درخواستها به جای آنکه تعاملی و خیرخواهانه باشد عملا تحکمآمیز و توبیخی است که در نتیجه باعث میشود حواشی رسانهای و سیاسی برای بهانهجویان فراهم شود.
🔹شاید اقدام سنجیده مدیر محترم حوزههای علمیه که همراه با حضور موثر و نقشآفرین در جلسه رسمی با ریاست جمهور و طرح درخواست بازگشایی اماکن مقدسه بود بهترین الگو برای اینگونه رفتارها باشد.
🔹امیدواریم همیشه شاهد عقلانیت و رفتار سنجیده سطوح مختلف حوزویان در همهی مسائل از جمله بحرانهای اجتماعی و فرهنگی باشیم.
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡️با مهدی نصیری چه باید کرد؟
🖋مصطفی قناعتگر
🔹رسانهایهای قَدَر، بهرهای از جامعهشناسی نیز دارند. وقتی جامعهشناس شوی، یا دین را به کناری میاندازی و یا آن را در چارچوب واقعیات اجتماعی و نه بیشتر، قابل جریان میدانی.
نمیتوان گفت «مهدی نصیریِ» پسا«صبح»، ناامید از اصلاح است؛ اما میتوان دید که دیگر با هیجان مطالبهگری نمیکند. نمیتوان گفت نویسنده «عصر حیرت»، نسبت به برداشتش از متون روایی مدافع نیست؛ اما می توان دید که دیگر با ذوق زدگی از آن برداشتها دم نمیزند. او مدتی است که در مرزبندیهای سیاسی و اعتقادیش، ملایمتر و دوستداشتنیتر شدهاست.
🔹«حیرتی» که نصیریِ کمتر روادار را به نصیریِ خیلی روادار تبدیل کرد، مولودِ همه آرزوها، همه امیدها، همه تلاشها، همه بنبستها،همه پیروزیها و همه شکستهای یک حکومت دینی است.
🔹او وقتی با مراجعه به متون مقدس شیعی، مفاهیمی چون تقیه و مدارا را به خصوص در عصر غیبت لمس کرد، صدای شکستهشدن استخوانهای تکصدایی را بیشتر شنید.
🔹این کیهانیِ دیروز و توییتریِ امروز، بر آن است که برچسبهایی مانند التقاطی، سکولار، واداده، حجتی، اخباری و نه چندان انقلابی را از خویش بکَنَد؛ چه آشفتن و نیاسودنی.
🔹او میگوید من آنچه را از ظلمت آخرالزمان و قدرت محدود اصلاحگری در آن را در روایات خوانده بودم، در دو چیز به عیان مکاشفه کردم:
سالها کوشش کم اثر فسادستیزانهام؛
سالها تعمق در تمدن تاریک و نوین جهانی و مطالعات انتقادیام.
🔹البته او پیوسته در شرح اینکه چه مقدار از پسوندهای اسلامی در دوره پیشاظهور امکان بروز دارند، پریشان سخن رانده است؛ کمتر از پنجاه درصد، چهل درصد، سی درصد. شاید این پریشانیِ نصیری، ریشه در این دارد که هنوز نتوانسته است به دقت، گستره شریعت را به شکلی کمّی تصویر کند تا اینکه پس از آن بداند چه درصدی از آن، قابلیت پیاده سازی دارد.
🔹اما او امروز به این آگاهی رسیده که رسانهها، کمک شایانی به خروج بشریت از استضعاف دینی نکردهاند. باید بیشترِ کافران عصر انفجار اطلاعات را جاهلانی بی گناه و گیج شده قلمداد کرد. به واقع، رسانهها به حیرت ذاتی عصر غیبت دامن زدهاند؛ از شانتاژ دنیاگرایی تا آمیختن حق و باطل و ناامید کردن تودهها از درک حقیقت در پسِ ارائه مذاهب متکثر.
🔹نصیری، اهل روستای «ایستا»ی طالقان نیست؛ اما آن سامان را خیلی هم دور از آبادی نمیداند. او «مهندس و بازرگان» نیست؛ اما به تازگی آنها را بیشتر درک میکند.
نمیگویم نظریات این پژوهشگر حوزه دین، در میان پژوهشگران بیسابقه است؛ اما عقیده دارم شنای در دریای متون مقدس و دویدن در جنگل تاریک تجدد، از او یک ضد فلسفه انقلابیِ اخبارگرایِ آوینیگون ساختهاست.
🔹انسانهای چند بُعدی، همیشه خلّاق بودهاند و البته هیچ کس کامل نیست.
🔻🔻🔻
@mobahesat
دوست عزیز و فرهیخته گرامی حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ علی ورسه ای دامت توفیقاته
با خبر شدیم والده گرامی حضرت عالی که مادر بزرگوار شهید بود، به رحمت خدا رفته است. درگذشت آن بانوی گرامی را که موفق به تربیت فرزندانی چون حضرت عالی شدند که طی چند ده سال، سهم بسزایی در توسعه فرهگ حج و زیارت داشته اید، خدمت شما، اخوی گرام تان جناب آقای مظفر ورسه ای، و دیگر اعضای محترم خانواده تسلیت عرض کرده، در این ماه قرآن و عبادت، برای آن مرحوم طلب مغفرت و آمرزش می کنیم. ان شاءالله خداوند متعال، روح آن شهید و مادر عزیزتان را با حضرت امام مجتبی (ع) که ایام ولادتش به خاک سپرده شد، محشور گرداناد.
سید محمدرضا حسینی جلالی، سید علی قاضی عسکر، سید عبدالفتاح نواب، احمد عابدی، هادی فلاح زاده، محمد قاینی، عبدالرضا ایزد پناه، محمد مهدی معراجی، مهدی مهریزی، محمدعلی مهدوی راد، محمدعلی مقدادی، محمد حسین فلاح زاده، حسین رضوانی، رسول جعفریان، عبدالرحیم اباذری، سید جواد ورعی، رضا مختاری، محمدرضا هدایت پناه، جواد محدثی، علی اکبر فصیحی، محمد رحمانی، عبدالرحیم حجتی، رضا فلاح زاده، عباس ظهیری، علی اکبر ضیایی، اکبر رضایی، منصور مظاهری، امیری قزوینی، سید احمد سجادی، سید احمد علوی، حسینی اطهر، حسین واثقی، حمید احمدی، محمود شریفی اقدم، حجت الله بیات، مسلم درگاهی، سید جواد مظلومی، محمد تقی سبحانی، نور الدین صالحی، مجتبی کلباسی. سید کاظم شمس، برکت رضایی، احمد نجمی
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡ مصائب مدیریت مالی حوزه و چند پیشنهاد
✏ داود احمدی علیایی
طلبه سطح عالی
🔹 «مدعیان تمدن نوین اسلامی،آنهم با گسترهی قلمرو جهانی، در سادهترین مسائل اداری_مالی خود درماندهاند»
این جمله ای است که یکی از رسانههای ضدانقلاب در توضیح تصویری از صف شهریهی طلاب قم نوشته بود.
یکی از بزرگترین مشکلات موجود در نهاد حوزه، روحانیت و مرجعیت، مسئله اداری _ مالی است. مسالهای به ظاهر ساده اما در واقع مهم، حساس و تا حدودی پیچیده است. نحوهی پرداختها اعم از شهریه، افطاری، مرحمتی و... توسط بزرگان، بهترین شاهد مثال برای اثبات ضعف مدیریت مالی حوزه است.
🔹 لکن برای وضوح بیشتر به چند نمونه از نتیجهی این مدیریت ناکارآمد اشاره میشود:
۱.مبلغی به عنوان افطاری مقام معظم رهبری (حفظهالله) به حساب مبلغین حوزوی واریز میشود ،اما به حسابی که ربطی به برنامه تبلیغی حوزیان ندارد.یعنی به حساب خدمات کارت. البته ناگفته نماند که همین مَبلغ هم به حساب همهی مبلغین واریز نمی شود که در نهایت میبینیم ، برخی از مبلغین از این برکت بینصیب مانده، مبتلا به خستگی روانی و سر درگمی میشوند و شاید هم، کمی از کوره در رفته، ابراز ناراحتی کنند.
۲.چندی پیش مبلغی به عنوان هدیه از محل فروش اموال آیتاللهالعظمی اراکی (رحمهالله) واریز میشود. اما این بار هم، برعکس همهی واریزیهای حوزه، مبلغ مذکور به حساب کارت هوشمند(صادرات) طلاب واریز میگردد. کارت هوشمندی که شاید هنوز برخی از طلاب رنگش را ندیده باشند. که نتیجهاش میشود: صف کشیدن برخی از طلاب در مقابل شعب بانکی در سطح شهر و آن جنجالهایی که پیش آمد...
۳. صفهای طولانی شهریه و تقسیمی هم که نیازی به توضیح نداشته، معرف حضور همگان است. نکتهی جالب راجع به پرداخت شهریه این است که یک شهریهی ساده، به اشکال مختلف دستی امضایی ، دستی با کارت دفتر شهریه ی مرجع تقلید معظم، دستی با کارت ملی ، واریز به حساب بانکی و... که این همهی ماجرا نیست و چالشهای دیگری هم دارد که بماند...
۴. شهریهی پرداختی در حوزه را می توان به دو قسم رسمی(شهریهی مرسوم مراجع تقلید) و غیر رسمی(شهریه اساتید و علمای بلاد به شاگردان و طلاب شهر خود) تقسیم کرد که این امر نیز به تشدید پدیدهی نا مطلوب اختلاف طبقاتی میان طلاب کمک میکند.
۵.طلبه را حوزه پذیرش میکند، اما به مرحلهی شهریه که میرسد، خصوصا هنگام ایجاد مشکل، میگوید که شهریه به ما ربطی ندارد و ما فقط معرفی میکینم تا اگه دفاتر شهریه مراجع عظام،صلاح دانستند اقدام کنند و اسم شما را در لیست شهریه درج کنند و در صورت عدم اقدام ایشان، کاری از دست ما ساخته نیست و...
🔹 به نظر میرسد، تنها راه موفقیت و بهرهگیری بیشتر، از وضعیت موجود؛ این است که همهی بزرگان حوزه و روحانیت (اعم از مراجع عزیز و کسانی که وجوهات پرداختی به طلاب را تامین میکنند) مدیران کلان حوزه (مرکز مدیریت و مرکز خدمات و...) و طلاب دست به دست هم داده و در اقدامی جهادی، با هم وحدت کرده، اقدامات زیر را انجام دهند:
1. هرچند مرکز خدمات، کامل ترین بانک اطلاعاتی طلاب را دارد، لکن در ساختار بانکی خود اصلاحاتی انجام دهد تا بانک موجود کاملتر شده و به اصطلاح مو لای درزش نرود. نتیجهی این بانک باید چنین باشد که طلاب با توجه به مشخصات تعیین شده، رتبهبندی شوند و که در این صورت ،رتبهبندی صرفا بر اساس سطح تحصیلات نخواهد بود.
به طوری که اگر فردی گفت: من میخواهم به طلاب متاهل پایه 7 و دارای ۳ فرزند و ممتاز پژوهشی هدیهای بدهم، مرکز خدمات در طی ۱ روز لیست این افراد را آماده کند.
انجام این کار بسیار راحت بوده و صرفا کمی خلاقیت و پشتکار میخواهد تا با تدوین پروتکل طراحی بانک و اجرای آن(طراحی و اجرای این بانک مقاله ای مجزا میطلبد)، نتیجهی مطلوب به راحتی در دسترس قرار گیرد که البته مرکز خدمات بیشتر راه را رفته و کافی است کمی در راستای تکمیل آن اقدام کند.
2. طلاب عزیز با مراجعه به سامانهی سخا و تکمیل اطلاعات خود، ضلع دیگر این طرح را تکمیل نمایند.
3. مراجع عزیز و سایر عزیزانی که در صدد دستگیری از جامعه طلاب هستند (اعم از اساتید بنام، علمای بلاد، مجمع طلاب شهرهای مختلف، دفتر تبلیغات اسلامی، سازمان اوقاف و.....) لطف کرده، و این کارتهای مختلف بانکی ، دستی و امضایی و.... را جمع کرده و واریزی های خود را صرفا از طریق خدمات کارت انجام دهند.
🔹 لازم است، طلاب محترم به صحنه آمده و از طرق مختلفی این امر مهم را با ارسال نامه ، نماینده و... از مدیران کلان حوزه و مرجعیت عزیز مطالبه نمایند.
لذا پیشنهاد میگردد، کارگروهی تشکیل شود تا با بررسی طرق ابراز مطالبهی مذکور این امر مهم را دنبال کند.
مشاهده متن کامل یادداشت:
http://mobahesat.ir/22903
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡ سنجهای برای جریان ولائی در حوزه
🔹 در روزهای اخیر بخشی از سخنان حجتالاسلام حامد کاشانی در برنامه تلویزیونی مورد توجه افراد مختلف قرار گرفت. بخشی که در تبیین جایگاه توحید و ولایت بود و تلاش میکرد توضیح دهد در دیدگاه شیعه شناخت توحید هم باید از مسیر ولایت و اهلبیت باشد.
🔹 سبق لسان یا سوء تفاهم و یا هر دلیل دیگر وجود دارد که گوینده منظور خود را نتواند به خوبی بیان کند یا اینکه به دلایل مختلفی سخنان به صورت گزینشی در شبکههای اجتماعی منتشرشود – همانطور که متاسفانه مصادیق زیادی وجود دارد- اما واکنشها و نوع مواجهه جریانهای مختلف از جهتی برای بنده جالب بود. بدیهی است که هر فردی ممکن است اشتباهاتی داشته باشد و مطلب پش رو به منزله حمایت مطلق از حجتالاسلام کاشانی نیست.
🔹 قریب به اتفاق کسانی که سخنان حجتالاسلام کاشانی را مورد انتقاد قرار داده و فراتر از آن وی را تخریب کردند کسانی بودند که اساسا باورهای دینی را قبول ندارند و به هر بهانه تلاش میکنند بنیانهای دینی و اعتقادی جامعه را متزلزل کنند. انتقاد این افراد در ماجری اخیر ظاهرا غلو جایگاه اهلبیت و تحتالشعاع قرار گرفتن توحید بود، اما نگاهی به سابقه آنان نشان میدهد که توحید و تعبد در امور شرعی هم نقش پررنگ و محوری در اعتقادات و سبک زندگی آنان ندارد.
🔹 به نظر میرسد اساسا مشکل این افراد نه نگرانی برای باورهای دینی بلکه بیشتر هجمه به هرآنچه که مربوط به ارتباط فکری یا سیاسی با نظام اسلامی است.
اما در این بین نوع واکنش و مواجههی یکی از جریانهای موجود در حوزه جالب توجه بود و چه بسا میتوان گفت آزمونی بود برای رفتار این جریان.
🔹 در حوزه خرده جریانی در دل جریان سنتی وجود دارد که ولایت و اهلبیت مشخصهی اصلی آنان است. این جریان فکری «اهلبیت» و «ولایت» را پرچم فعالیتهای خود و شاخص و مرز اصلی با دیگران قرار دادهاند. ناگفته پیداست در اعتقادات شیعه و باورهای همهی حوزویان در سطوح مختلف ارادت عقلی و قلبی به اهلبیت امری بدیهی است، اما این جریان – به زعم خود- پررنگتر از دیگران به این موضوع میپردازند.
هرجا که به نوعی دفاع از ساحت اهلبیت باشد بلافاصله با تمام وجود ورود پیدا میکنند. برای نمونه زمانی که یکی از چهرههای ورزشی در شادی پس از گل نوشتهای در روی پیراهن خود را نشان داد که باعث بحثهای مختلف مذهبی شد، این جریان تمامقد از او حمایت کردند.
اما چرا این جریان در ماجرای حمله به حجتالاسلام کاشانی سکوت مطلق داشتند؟ مگر نهاین است که او هم بخاطر تعظیم جایگاه اهلبیت سخنانی گفته بود؟
🔹 سکوت مطلق این جریان در ماجرای اخیر نشان میدهد متاسفانه رفتارهای حزبی و باندی که در فضای سیاسی کشور رایج است به نوعی در همین جریانها – احتمالا ناخواسته یا نادانسته- حاکم است. رفتار سیاسی میگوید ما حامی کسی هستیم که فراتر از ایدئولوژی، از هرجهت در تیم و باند خودمان باشد و الا حتی اگر دقیقا همان افکار ما را داشته باشد ولی در گروه و باند خودمان نباشد برایمان مهم نیست.
🔹 برآیند رفتار اخیر این جریان حوزوی به عبارت ساده این شد که: « ما برای اهلبیت از فردی حمایت میکنیم که از جهات مختلف از جمله نسبت سیاسی با نظام در تیم خودمان باشد!»
🔹 چگونه است که هجمه به یک ورزشکار بخاطر اهلبیت او را به جایگاهی میرساند که به دیدار برخی از مراجع و بزرگان این جریان برود، صفحات اینستاگرام این جریان همگی شعار « ما همه شایان مصلح هستیم» شود اما هیچگاه هجمه به یک حوزوی نه دیده شود و نه ذرهای مورد توجه این جریان قرار گیرد؟ آیا هجمه به حجتالاسلام کاشانی بخاطر تعظیم جایگاه اهلبیت در اعتقادات شیعه نبود؟
🔹 اگرچه در حسن نیت قاطبهی این جریان و بزرگان آنان در ارادت به اهلبیت و ولایت شکی نیست اما رفتارها و واکنشها نیز به اندازه اعتقادات در سنجش دیگران مهم است و این افراد نباید انتظار داشته باشند رفتار آنان سلیقهای و براساس نسبتهای اجتماعی و سیاسی برآورد نشود!
http://mobahesat.ir/22906
🔻🔻🔻
@mobahesat
🔹مباحثات ضمن تقدیر از خدمات جناب آقای استادیان، انتخاب فاضل ارجمند آقای علیرضا داوودی را به عنوان سردبیر خبرگزاری رسا به ایشان و سایر همکاران رسانهای در این خبرگزاری تبریک عرض کرده و امیدوار است این رسانهی حوزوی در فصل جدید از فعالیتهای خود بیش از گذشته موفق باشد.
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡دو پاسخ وارده به مطلب «سنجهای برای جریان ولائی در حوزه»
🔹 خواجه پندارد که طاعت میکند
با سلام و قبولی طاعات .سخنان کارشناس برنامه سحری شبکه ۳ را از منظری دیگری نیز ببینیم ؛
رسانه صدا و سیما رسانه ای عام و فراگیر است لذا موضوعی که در آن مطرح میشود باید عام و فراگیر باشد ماه رمضان و روزه، حکم شرعی و عمومی همه مسلمانان است ولی متاسفانه این برنامه گویا در انحصار یک فکر خاص و یک مذهب خاص است ثانیا ملاحظه عام بینندگان اعم از شیعه و اهل سنت در آن نشده است .ضمن رد نظریه عدالت کل صحابه، که از سوی عامه با اغراض مختلف صورت گرفته ، به بهانه فضیلت گویی امام علی ع سایر اصحاب پیغمبر از طعن و کنایه گوینده هرگز در امان نیستند. اثبات خدمات علی ع به زعم گوینده مساوی با طرد سایر اصحاب است.ثالثا در فضیلت گویی توسط گوینده چه ملاکی حاکم است گویا یک برنامه عمومی تلویزیونی را گوینده با منبر در جمع شیعه شدیدا ولایی اشتباه گرفته و گویا بر اسب سرکشی نشسته که بر جاده یک طرفه می کوبد و میرود و مجری برنامه نیز منفعلانه جز به به گفتن چیزی ندارد که ابراز کند .
باید توجه داشت که تفسیر تاریخ مبتنی بر اصول و ضوابطی است و نیز شأن نزول آیات. آیا علامه طباطبایی و مفسرین دیگر، قرآن را فقط بر مدار فضیلت گویی تنظیم کرده اند؟ که گوینده هیچ امر دیگری را نمی داند یا نمی تواند بیان کند . مطمئنا این روش انحصاری کردن مفاد دین و قرآن و تاریخ هیچ خدمتی به شیعه و دین نمی کند .
نکته دیگر اینکه تأثیر اینگونه سخن گفتن در فضای امروز جامعه به چه مقدار است؟ آیا بررسی جامعه شناختی و روانشناختی از نیاز مخاطب صورت گرفته یا خیر؟ آیا جامعه پرسش هایی را در این زمینه ها طرح کرده که ما در صدد پاسخ به آن هستیم ؟یا خیر
آیا این شیوه گفتن از تاریخ نیاز مخاطب امروزی حتی از جامعه شیعه است یا آنکه سلیقه گوینده فعلا این را می پسندد.
مفتی عقل در این مسئله لایعقل بود…
کارشناس محترم ومجری گرامی برنامه! لطفا به شعور و فهم مخاطب عمومی رسانه تلویزیون احترام بگذارند و از یک سو نگری در بیان مفاهیم دینی دست بکشند که این خدمت به شیعه و دین نیست.
✏ رزاقی ، پژوهشگر کلام اسلامی مراکز تخصصی از حوزه علمیه قم،
////////////////////////////////////
⚡اتفاقا در حسن نیت بزرگان این جریان که مدعی ولایت اهلبیت علیهم الصلاةوالسلام هستن شک و شبهه است زیرا رکن اول ایمان برائت از دشمنان اسلام است و برائت یعنی دشمنی با دشمنان لکن این جریان برائت را به رقص و فحاشی و…تنزل داده و مع الاسف با انگستان خبیث و جنایتکار رابطه خوبی دارن و به سیدحسن نصرالله توهین میکنن ولی به سعودی های کودک کش و داعشی های پلید هرگز اعتراضی نمیکنند…
http://mobahesat.ir/22906
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡پاسخ وارده به مطلب «مصائب مدیریت مالی حوزه و چند پیشنهاد»
🔹چند پیش فرض عجیب در متن مقاله فوق وجود دارد
اول اینکه کامل ترین بانک اطلاعاتی طلاب وجود خارجی ندارد و تعداد طلاب هیچ گاه معلوم نبوده و نیست دلیل آن از نگرانی برخی طلاب از مسائل امنیتی و خلع لباس شدن طلاب گرفته تا این مساله است که مراکزی مثل دانشگاه امام صادق و یا دانشگاه … طبق قراردادی با حوزه به دانشجویان خود اجازه معمم شدن می دهند بطوریکه الان برخی از اساتید درس خارج یا اعضای مجلس خبرگان رهبری بطور کلی معمم نیستند و تحصیلات دانشگاهی دکتری دارند
دوم در زمانی که شهریه طلاب در بدوی ترین شکل ممکن پرداخت می شد یعنی تمامی شهریه به شکل دستی در صحن فیضیه داده می شد و هیچ سیستم کامیپوتری مطلقاً وجود نداشت یعنی تقریباً شاید ده یا پانزده سال پیش مقدار شهریه بسیار بیشتر از زمان فعلی بود بطوریکه شهریه یک طلبه پایه هفتم متأهل دویست هزار تومان بود (آن زمان سکه طلا نیز دویست هزار تومان بود) به عبارت دیگر یک طلبه پایه هفتم متأهل در حدود ده پانزده سال پیش معادل هفت میلیون و دویست هزار تومان الان شهریه می گرفته است. این احتمال را می توان داد که واریز شدن شهریه ها به حساب های بانکی ، تشکیل بانکهای اطلاعاتی از طلاب و اختصاص بودجه دولتی به طلاب … در کاهش یافتن شهریه بی تأثیر نبوده باشد
سوم از حدود بیست سال قبل مدارس تخصصی فقهی در قم تأسیس شدند که شهریه طلاب آنها تقریباً دو برابر شهریه طلاب عادی بوده است (یعنی با در نظر گرفتن سفرهای زیارتی تغذیه رایگان کمک هزینه خرید کتاب … ) نتیجه این مدارس تخصصی الان چه بوده است؟ هر دوره اگر پنجاه نفر در کل قم پذیرفته شده باشند الان نزدیک دویست وپنجاه طلبه در قم داریم که پانزده سال است در مدارس تخصصی فقهی شهریه کلان به دلیل نخبگی دریافت می کنند ، این دویست و پنجاه نخبه به چه کاری آمده اند؟ اگر فقط در حال تدریس هستند که خوب هزار استاد دیگر هم در قم مشغول تدریس هستند دیگر چه نیازی به این همه تشکیلات وجود داشت
شما در نظر بگیرید وقتی به طلاب این مدارس دو برابر طلاب عادی شهریه پرداخت می شده است به اساتید این مدارس چه مبلغی به عنوان حق التدریس داده می شده است خوب بعد از گذشت بیست سال چه نتیجه ای به دست آمده است که اکنون می خواهیم با عناوینی نظیر طلاب ممتاز پژوهشی به برخی طلاب شهریه بیشتری بدهیم؟ این اساتید که بیست سال است حق التدریس کلان می گیرند و با اتوموبیل های آژانس به محل تدریس آورده می شوند و کمک هزینه های مختلفی از سوی محل تدریس می گیرند و … الان به چه کاری آمده اند؟ فقط تدریس می کنند؟ خوب صدها نفر دیگر هم همین کار را انجام می دادند.
http://mobahesat.ir/22903
🔻🔻🔻
@mobahesat
استاد محترم جناب حجت الاسلام و المسلمین دکتر الویری
در ماه غفران و رحمت و در آستان لیالی قدر والد ماجد حضرت عالی زندگی را بدرود گفت.
بیگمان فرزندان فاضل و خدمتگذار و کوشندگان در تشیید مبانی دین و تبلیغ آیین مبین، ثمره گرانقدری است از نیکاندیشی و آرمان پاک آن بزرگوار .
از خداوند سبحان غفران و رضوان و رحمت الهی برای آن بزرگوار و صبر جمیل و اجر جزیل برای خانواده، ،به ویژه فرزندان فاضل آن عزیز از دست رفته خواهانیم.
تحریریه مباحثات
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡ فقر معرفتی در عدالت و ولایت
✏ سیدفرید حاجیسیدجوادی/ استاد حوزه
🔹 بحثهایی که این سالها بر سر نسبت میان حکومت ولایی و عدالت بر سر منابر و نیز در رسانهها پیدا شده، اگر چه جذابیت رسانهای بالایی دارد، اما غالبا فاقد محتوای معرفتی درخور توجه است. حامیان سویه ولایت، معمولا با استناد به مطلقه بودن ولایتفقیه، هرگونه کنش و جنبش اجتماعی و سیاسی را در چارچوب و امتداد پذیرش ولایت رهبری میپسندند و هرگونه تکاپوی کنشگران را که نشانههای واضحی از همسویی و تایید در بیانات رهبری نداشته باشد، انحراف در ولایتپذیری قلمداد مینمایند.
🔹 در سوی مقابل عدالتطلبان، فلسفه برپایی حکومت اسلامی و یکی از مهمترین اهداف آن را اقامه قسط در جامعه میدانند و بر این باورند که کارنامه جمهوری اسلامی در زمینه عدالت نیازمند بازخوانی و نقد اساسی است تا راهی برای اصلاح روندهای حکمرانی به سوی عدالت گشوده شود. مطالبه گران عدالت طیف گستردهای را از دلدادگان انقلاب تا دلبستگان به اندیشههای نومارکسیستی در بر میگیرند. با وجود گستردگی دامنه، جمعیت کنشگران آنها چندان پرشمار نیست و محدودیت حضور خود در رسانههای جمعی را با تلاش و تکاپو در رسانههای اجتماعی جبران می کنند.
🔹 فراسوی منازعات رسانهای، شیعیان، «ولایت» و «عدالت» را به عنوان دو اصل مذهبی متمایز خود از عامه مسلمانان میشناسند. طبعا برای اجتناب از تقابل میان این دو اصل بنیادین مذهب، لازم است تبیین و تقریر نظری مناسبی از آنها ارائه شود که همسازی اصول مذهب را اثبات و تثبیت نماید. شوربختانه باید گفت منازعاتی این چنین، که عالمان دینی میتوانند با حضور موثر خود، افکار و اندیشههای آحاد جامعه را به سرچشمههای هدایت رهنمون شوند، در بازار مجادلات قدرت و سیاست به تهدیدی برای باور دینی تبدیل شدهاست. واقعیت غیرقابل انکار آن است که ادبیات معرفت دینی ما در بنیادهای نظریِ چنین موضوعاتی رشدی متناسب با پیدایش مسائل و ابهامها نداشته و در سالیان اخیر بیشتر به میوهچینی از تبیینها دلخوش کردهایم که در دهههای گذشته ارائه شدهاند.
🔹 در سالهای پس از انقلاب، درباره عدالت چه در معنای الهیاتی آن و چه در ساحت اجتماعی آن محصول علمی درخور توجهی نداشتهایم، که پسندیده اصحاب اندیشه باشد. هنوز هم خوشهچین آثار شهید مطهری ماندهایم که عدل الهی را در پاسخ به پرسشها و نیازهای فکری آن سالها ارائه شده بود. امتداد حکومتی مباحث ولایت نیز که امام خمینی – ره – ۵۰ سال قبل در ۱۳ جلسه تدریس فرمودند در سالیان پس از آن چندان بسط و تفصیل نیافت. آنچه امام تدریس فرمودند در اثبات اصل تشکیل حکومت به دست فقیه جامعالشرایط در عصر غیبت بود، اما بسیاری از مسائل و فروعات آن باقی ماند که در سالیان پس از انقلاب با کممهری حوزههای علمیه مواجه شد. شاید مهتمرین و مبسوطترین مباحث حکومت در اسلام همان درسهای آیتﷲ منتظری در دهه ۶۰ باشد که با تغییر مناسبات ایشان با نظام مهجور ماند.
🔹 تا زمانی که ولایت و عدالت را در تراز فروعات فقهی و با مراجعه به شواهد تاریخی درنظر آوریم راهی برای تبیین نسبت میان این دو بنیاد مذهب تشیع گشوده نمیشود، چنانکه توحید و نبوت نیز با روشهای فقهی و تاریخی قابل شناخت و تبیین نیستند. استناد به برخی شواهد تاریخی برای تقدم عدالت بر ولایت یا بالعکس، مناسب جدالهای رسانهای و سیاسی است، اما نیاز جامعه امروز ما بازشناسی نسبت میان این دو در حوزه اندیشه و معرفت است. جالب آنکه در سلسله نشستهای «اندیشههای راهبردی» که در محضر رهبر انقلاب برگزار میشد، یک جلسه به عدالت اختصاص یافت و آنجا نیز معلوم بود، نظریه ای درباره عدالت در چنته نداریم.
🔹 امید آنکه، در پایان این منازعات که نشانهای بود بر مساله خیز بودن عدالت در حکومت اسلامی، از رخوت فکری گذشته در این عرصه به نشاط و تکاپویی معرفتی برآییم.
http://mobahesat.ir/22915
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡ مروری بر تدبیر شیخ عبدالکریم حائری درباره مسأله فلسطین
🔸 مؤسس حوزه؛ پایهگذار مبارزه با اسرائیل
✏احمد نجمی
🔹 در کارنامه سیاسی آیتﷲ شیخ عبدالکریم حائری یزدی، مؤسس حوزه عملیه قم، نقاط درخشانی وجود دارد که با بررسی دقیق آنها، علاوه بر شناخت بیشتر بینش والا و صحیح وی در رخدادهای مهم، تأثیرات شگرف تصمیمات آیتﷲ حائری نمایان میشود.
یکی از این مسائل، واکنش آیتﷲ حائری یزدی به تصمیم دولت انگلیس در الحاق کشور فلسطین به مستمرات خود و اعطای این سرزمین به یهودیان و دولت صهیونیست است.
🔹 در بحبوحه جنگ جهانی اول، دولت استعمارگر انگلیس با دولت فرانسه، در سال ۱۹۱۶ (۱۲۹۵) قراردادی را امضا کردند که به «موجب آن، این دو کشور پیش از پایان جنگ، میراث امپراتوری عثمانی را در خاورمیانه میان خود تقسیم کردند. به موجب این قرارداد، سوریه و لبنان و بخشی از جنوب ترکیه به عنوان سهم فرانسه و فلسطین و مناطق اطراف خلیج فارس و سرزمین کنونی عراق تا بغداد سهم انگلستان شناخته شد»
🔹 بعد از رسمی کردن تسلط انگلیس بر فلسطین، به علت پیوندی که دولت استعماری انگلیس با یهودیان داشت، در سال ۱۹۲۲ با تنظیم لایحه سرپرستی فلسطین و ارسال آن به جامعه ملل به اهداف و تعهدات خود با صهیونیستها جامه عمل پوشاند. هنگامی که تعهد بین این دو فاش شد، همواره در میان ساکنان مسلمان و اعراب مناطق اشغالی با دولت انگلستان و صهیونیستها نبردها و مبارزاتی خونین به وقوع پیوست.
در سال ۱۹۳۳ (۱۳۱۲) استعمار انگلیس با حمایت از صهیونیستها و سرکوب مسلمانان، زمینهای فلسطینیان را از دست آنان خارج و به یهودیان مهاجر واگذار میکرد. در حقیقت انگلستان با غصب زمینهای فلسطینیان و ساکنان اصلی آن، در فراهم آوردن مهاجرت یهودیان نقش اصلی را ایفا کرد. در همین زمان بود که آیتﷲ شیخ عبدالکریم حائری و به تبع وی سایر روحانیون ایران برای دفاع از مردم فلسطین دست به کار شدند.
🔹 حرکت اصلی مؤسس حوزه در این زمان، ارسال نامهای به رضاشاه بود. آیتﷲ حائری در دیماه ۱۳۱۲ این نامه را توسط آیتﷲ سید محمد بهبهانی به رضاشاه ارسال کرد. چرا که «وی فرزند سیدعبدﷲ بهبهانی رهبر مشروطیت بود و به علت روابطی که با رضاخان داشت، میان علما و شاه و دربار نقش واسطه را ایفا کرده و مورد احترام شاه بود»
🔹 متن تلگراف آیتﷲ شیخ عبدالکریم حائری یزدی به رضاخان چنین است: «حضور مبارک اعلیحضرت شاهنشاهی خلدﷲ ملکه. بعد از دعاگویی صمیمی، امروزه مسلمین در این هجوم یهود به فلسطین و بیتالمقدس مستغیث به آن یگانه حامی است و چشم همگی به الطاف خاصه ملوکانه است. امید به اعانت پروردگار جل و علا این غایله مهم با توجهات خاصه مرتفع، موجب مزید دعاگویی این ضعیف و عامه مسلمین گردد. الاحقر عبدالکریم حائری»
🔹 البته آیتﷲ شیخ عبدالکریم شرط کرده بود که این نامه در جراید نیز درج شود که به تفصیل بدان خواهیم پرداخت.موضوع تلگراف آیتﷲ حائری توسط آیتﷲ بهبهانی در تاریخ ۷ دی ۱۳۱۲یعنی آخرین روزهای ۱۹۳۳ به اطلاع نخستوزیری میرسد. متن آن چنین است:«به عرض میرساند با تقدیم عرض دعاگویی مصدع است از طرف حضرت آیتﷲ آقای حاج شیخ عبدالکریم و جملهای از وجوه علمای اعلام قم دامت برکاتهم، تلگرافاً راجع به فلسطین، تظلماتی به حضور مبارک اقدس شاهنشاهی خلدﷲ سلطانه شده است و صورتشان را سرکار آیتﷲ معظم برای حقیر فرستادهاند اینک تقدیم میشود و در صورتی که مقتضی بدانند مقرر فرمایید در جراید نشر شود. شاید این چند روزه از سایر ولایات هم قریب به همین مضامین مخابراتی شود. به نظر قاصر حقیر درج آنها در جراید بیمناسبت نیست. دیگر موکول به تصویب حضرت اشرف عالی است. الاحقر محمد موسوی بهبهانی»
🔹 شخصیت بیبدیل آیتﷲ شیخ عبدالکریم حائری یزدی از هر جهت الگوی علمای بعد از خود است. محوریت و قدرت او بود که پایهگذاری شد و به ید توانای او گردبادهای مخوف را یک به یک پشت سر نهاد و مستحکم شد. از این رو میتوان نتیجه گرفت که سنگ بنای آگاهی و مخالفت علمای شیعی در ایران با اشغال سرزمینهای فلسطین و ماهیت رژیم صهیونیستی را آیتﷲ شیخ عبدالکریم حائری بنا نهاد. علمای حوزه عملیه و متدینان و روشنفکران متعهد، بعد از وی با تأسی از حرکت آیتﷲ حائری، خطر رژیم صهیونیستی را احساس کرده و همواره به طرق مختلف به مخالفت و مبارزه با آن پرداختند.
🔸 مشاهده متن کامل یادداشت:
http://mobahesat.ir/683
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡ رؤیت هلال،از اختلاف تا واکنشها
🔹 اختلاف مبنا در رؤیت هلال و در نتیجه اثبات حلول ماه در بین مراجع اگرچه امری کاملا فقهی و ریشهای تاریخی دارد اما در برخی از ایام سال مانند روزعید فطر مورد توجه جدی جامعه قرار میگیرد.
🔹 آنگونه که در برگهای تاریخ موجود است این اختلاف نظر بین مراجع تقلید که به مبنای فقهی آنان برمیگردد همیشه بوده و خواهد بود. چه آنکه رهبر معظم انقلاب نیز در یکی از سخنرانیهای خود این اختلاف را طبیعی دانسته و توصیه نمودند نباید این اختلاف را بزرگ کنیم. اما نوع واکنشها به این اختلافنظر میتواند از جهات مختلف مهم باشد.
🔸 بخش عمدهای از متدینین که مقلد چند تن از مراجع تقلید هستند، اگرچه در ابتدا دچار تحیر میشوند اما براساس اعتقاداتی که دارند و پس از تحقیق و سوال به وظایف خود عمل میکنند. برخی احتیاط کرده و در یومالشک با خروج از شهر افطار میکنند . برخی دیگر ممکن است نظر حاکم را حجت بدانند و بدان عمل کنند. عدهای نیز براساس نظر مرجع تقلید خود همچنان امساک کرده و روز سیام را آخرین روز ماه مبارک رمضان میدانند. همهی این افراد بخاطر ریشهی دینی و اعتقادی که دارند به وظیفه خود عمل میکنند و همهگی ماجور هستند.
🔸 عدهای قلیل از فعالان مذهبی یا سیاسی که در هر اتفاق یا چالشی، تلاش میکنند مردم و جامعه را در مقابل نظام قرار دهند در این موضوع نیز فرصت را مغتنم شمرده و اساسا اختلاف مراجع را سیاسی عنوان میکنند. برخی این دیدگاه را ترویج میکنند که حوزههای علمیه و مراجعی که در رویت و اثبات هلال اختلاف نظر دارند چگونه میتوانند پاسخگوی نیازهای روز جامعه باشند!
ایرادات این افراد به قدری مضحک و بیاساس است که هیچگاه مورد توجه اهل فهم حتی جریان اپوزوسیون هم قرار نمیگیرد.
🔸 بخش سوم واکنشها مربوط میشود به طیفی از افرادی که وابستگی و تعلق خاطر خاصی به انقلاب دارند و بخاطر عدم اطلاع کافی از مسائل فقهی، تصور میکنند این اختلاف نظر تضعیف جایگاه حاکم و ولیفقیه است و برخی سخنان نسجیده ابراز می کنند. اما عدهای دیگر از افراد خبره و اهل فن حوزوی و فقهی نیز در واکنشهایی هرگونه نظر متفاوت از ولی فقیه و حاکم را غیرموجه و عمل بدان نظرات را حرام عنوان کردهاند. ناگفته پیداست که ارائه نظریه فقهی امری بدیهی است و این عده چنانچه نظرات خود را در فضایی کاملا علمی ارائه دهند باعث رشد علمی خواهد بود اما بیان آن در قالب بیانیه نهتنها کمکی به رشد علمی حوزویان نمیکند بلکه باعث تشویش فضای جامعه میشود.
🔹خالی از لطف نیست در پایان به اتفاق خوبی که در سالهای اخیر بین مراجع تقلید و دفتر رهبر معظم انقلاب رخ داده اشارهای کنیم. براساس رویهی چهل سالهی اخیر، نظر ولی فقیه در اعلام روز عید فطر مبنای مراکز رسمی و صداوسیما بوده و اغلب مردم نیز بدان عمل میکنند. اما در برخی سالها که برخلاف رهبری برخی مراجع ماه مبارک را 29 روزه دانسته و اقدام به برگزاری نماز عید میکردند و دفتر نیز تلاش زیادی برای اطلاعرسانی انجام میداد که باعث تشویش خاطر بسیاری از مردم بود.
اما در ده سال اخیر و به همت برخی از فضلا از جمله حجتالاسلام والمسلمین فلاحزاده و بزرگواری و همراهی مراجع عظام تقلید بنا براین شد که در صورت اختلاف نظر مراجع با رهبری، دفاتر مراجع در قم یا شهرستانها اقدام به برگزاری نماز ننمایند و تنها در پاسخ به سوال مقلدین، نظر مراجع تقلید را بیان نمایند.
🔹 رهبرمعظم انقلاب نیز در سخنان خود در سال 1388 به این نکته اشاره کرده و فرمودند:«ما این اختلاف را خیلی بزرگ نکنیم؛ چه اهمیتی دارد؟ چه اشکالی دارد؟ یک نفری است، فتوائی دارد یا مقلدینی هم دارد، یا ندارد و طبق فتوای خودش عمل میکند. منتها البته امسال هم مشاهده کردید، با اینکه بعضی از آقایان بزرگ و محترم و مراجع عظام نظرشان نظر دیگری بود، هیچ تظاهری به این نظر مخالف انجام نگرفت؛ شما ملاحظه کردید. این خیلی چیز مهمی است؛ این خیلی چیز عظیمی است؛ خیلی باید قدردانی کرد. اینجور نبود که حالا یک نماز عید روز یکشنبه تشکیل بشود مثلاً در اصفهان یا در مشهد یا در تهران یا جای دیگر، یک نماز عید هم روز دوشنبه. همچین کاری اتفاق نیفتاد؛ این خیلی مهم است.
خوب، بزرگان انصافاً - همینطور که همیشهی عقیدهی ما بوده و الان هم هست - به مصالح نظام، به مبانی نظام خیلی پایبندند، خیلی معتقدند؛ انسان اینها را میبیند؛ و واقعاً باید قدردانی کرد، شکرگزاری کرد.
بنده خیلی از آقایان محترم و بزرگی که فتوایشان هم غیر از آن چیزی بود که مبنای حکم ما بود، متشکرم، اما در عین حال، به مخالفت تظاهری نکردند؛ این خیلی چیز مهمی است»
این همراهی و همدلی مراجع عظام تقلید برای آنانی که در فضای حوزه حضور دارند پیام بزرگی دارد و جا دارد ما نیز از این اقدام سپاسگزاری کنیم.
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡ حوزویان و پدیدهی هم جنس گرائی
✏یادداشت وارده
🔹 در روزهای گذشته انتشار پوستری که در آن تصویری از «همجنس گرائی» به عنوان یکی از روشهای ارتباطی در کنار ازدواج نشان داده میشد مورد اعتراض بخشی از حوزویان و دغدغهمندان قرار گرفت.
علت اصلی این اعتراض انتشار پوستر فوق توسط یکی از بانوان نزدیک به رئیسجمهور بود. کسی که پیش از این مسئولیت امور زنان و خانواده در دولت را نیز برعهده داشت. اگر چه بعدا منتشر کننده تصاویر، اعلام کرد تصویر به صورت سهوی منتشر شدهاست اما موضوع پرداختن به «همجنس گرائی» مجددا مورد توجه رسانهها قرار گرفت.
🔹 براساس دستورات دینی و باور فرهنگی ایرانیان اساسا «همجنس گرائی» اقدامی خلاف شرع و عرف بوده و یکی از وقیحترین رفتارهایی است که در جامعه دینی ما ممکن است رخ دهد. واکنش دغدغهمندان و حوزویان به هرگونه تبلیغ یا عادیسازی این موضوع کاملا طبیعی و قابل ستایش است.
🔹 اما نکه مورد توجه این یادداشت نوع واکنش به مسئله فوق است.
🔹 متاسفانه در سالهای اخیر بخاطر گسترش شبکههای اجتماعی و تغییر مذاق و هویت جوانان، مسئلهی «همجنس گرائی» از اقدامی بسیار شنیع و قبیح به یک «تمایل روانی طبیعی» در بین برخی افراد تغییر یافته است. آنچه که در رسانههای مختلف تبلیغ شدهاست و در واقع نگاه و باور غربی است، این است که «همجنس گرایی» یک اختلال و تفاوت! روانی در بین برخی از افراد است که به جای انکار یا مقابله با آن باید به رسمیت شناخت و تلاش کرد این نیاز را برآورده ساخت.
🔹 در بررسیها و تحقیقاتی که از مشاوران خانواده و جنسی داشتهام این موضوع تا حدودی در کشور ما نیز تبدیل به یک هنجار طبیعی شدهاست. بویژه در بین جوانان که بیشتر تحت تاثیر رسانهها هستند.
باید توجه داشته باشیم که مدافعان و مبلغان نظریه رسمیت شناختن «همجنس گرائی» استدلالهای مختلف علمی و روانششناختی و اجتماعی و تاریخی برای خود دارند و با این استدلالها مخاطبان خود را با خود همراه میسازند. این تبلیغات تا جایی پیش رفت که چند سال پیش یک فرد به ظاهر طلبه با لباس روحانیت خود را یک «همجنسگرا» معرفی کرد و در فیلمی که در یکی از کشورهای همسایه تهیه شدهبود تلاش میکرد «همجنس گرائی» را امری طبیعی جلوه دهد!
🔹 حال با این شرایط باید دید مواجههی دینمداران و حوزویان با چنین پدیدهای چگونه باید باشد؟ آیا بیان آیات و روایات مبنی بر قبیح و شنیع و حرام بودن این فعل مخاطبان را اقناع میکند؟ جوانان و نوجوانانی که کمترین نسبت را با آموزههای دینی دارند و متاسفانه در جامعه ما تعداد قابل توجهی نیز هستند با این روش قانع خواهند شد؟
🔹 به نظر میرسد نوع مواجهه حوزویان با برخی مسائل مخصوصا ماجرای فوق سادهترین روش و حداقلترین کاری است که انجام دادهاند و پس از محکوم کردن واقعه، موضوع به فراموشی سپرده خواهد شد. جا دارد برخی از فضلا و پژوهشگران حوزوی تلاش کنند در مورد اخیر و سایر موارد مشابه ابتدا فضای فکری و منطق تبلیغ مبلغین و مدافعین ناهنجاریها را بررسی کرده و سپس با توجه به منطق و استدلالهای طرف مقابل پاسخهای اقناعی نسبت به مسائل فوق ارائه دهند.
🔹 خوشبختانه در حوزه علمیه مراکز علمی و موسسات و پژوهشگاههای مختلف وجود دارد که انتظار میرود این پیشنهاد را مورد توجه قرار دهند و فراتر از فضای رسانهای تلاش کنند پاسخهای اقناعی نسبت به شبهات یا ایجاد وسوسهها و تفکرات شیطانی ارائه دهند.
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡️پاسخ وارده/
🖋محمد رجبی
کارشناس ارشد مهندسی برق دانشگاه شهید بهشتی
اخیرا مطلبی درباره آقای نصیری در کانال مباحثات درج شد که در برخی موارد قابل نقد به نظر میرسد.
🔹آقای نصیری از کیهان به یادداشتهای توئیتری و عصر حیرت رسیدند. اما به نظر میرسد این سیر نه نوعی گشودگی بلکه نوعی بازگشت به مرزهای تشیع سنتی است. به عنوان کسی که تجربیاتی از برخورد با حوزویان دارم هر چه فرد سنتی تر باشد کمتر با واژگانی مثل سکولار و غیرانقلابی و خودی و غیرخودی سر و کار دارد و در عوض زبانش مملو میشود از واژگانی چون اهل کتاب و صوفیه و فلسفه مصطلح و ابن عربی و اهل عامه.
🔹آقای نصیری در تجربه سیاسی خود از پیاده کردن اسلام شکست خوردند. باالهام از نظریات لاکتوش در فلسفه علم میتوان گفت وقتی یک قرائت از مکتبی شکست بخورد انسان علاقه مند به آن مکتب در وهله اول آن مکتب را طرد نمیکند.بلکه به سراغ دیگر قرائتها از آن میرود. آقای نصیری هم به سراغ قرائتهای دیگر تشیع رفتند و لازمه اش این شد که کلا تجدد بشود مادیگری و مساله مهمشان هم بشود عصر حیرت.
🔹شاید نویسنده محترم از این غافل اند که نصیری که دیگر زیاد اهل تک صدایی نیست چرا وقتی به مولوی و بقیه عرفا میرسد زبانش همان زبان کیهان است و هیچ فرقی در منشش حاصل نشده است؟ و چرا وقتی نوبت به صوفیه میرسد اتفاقا خیلی هم برداشت خود از روایات را صحیح میدانند و دیگر خبری از تسامح نیست؟ جز اینکه این سخت گیری بر صوفیه و تساهل در امر حکومت رویه غالب شیعه سنتی در طول تاریخ بوده که همیشه دشمن خود را اهل سنت و صوفیه دیده اند؟ البته آقای نصیری کتاب در نقد تجدد نوشته اند. اما در همان کتاب هم بازگشتشان به نگاه غالب شیعه سنتی است و حتی نوع معرفت شناسی ایشان هم همان نگاه شیعه سنتی است که اگر امام نباشد بشر هیچ چیز نمیتواند بفهمد.
🔹مورد آقای نصیری یکی از جالب ترین سرگذشتهای شیعیان در دوران مدرن است. شیعیانی که با توکل به خدا و امید به امداد الهی وارد مبارزه شدند. اما پس از شکست و مواجه شدن با نهیلیسم آشکار از فهم دقیق صحنه ناتوان شدند و به دامان نهیلیسم پنهان مستتر در کلام اسلامی و شیعه سنتی شدند.
🔻🔻🔻
@mobahesat