⚡ آیتالله سید کمال حیدری و هزینههای هنگفت اظهارات وی برای شیعیان
♻ امنیتیشدن یک پروژه فکری
✏ طه حیدرینژاد
🔹 یک.
طی سالهای گذشته اظهارنظرها و سخنان آقای سید کمال حیدری -از کنشگران فکری حوزه علمیه قم- همواره محل تأمل اساتید و حوزویان بوده است. اظهاراتی که هرچه جلوتر حرکت کرد به سمت و سوی جریان روشنفکری دینی نزدیکتر شد و با ایشان همگراتر و به همان میزان از جریانات فکری اصیل موجود در حوزه فاصله گرفت! همین مسأله کافی بود تا از شخصیتهای نهادهای انقلابی همچون جامعه مدرسین گرفته تا جریانات سنتی حوزه نسبت به سخنان وی واکنش نشان دهند.
🔹 دو.
یکی از سنتهای همیشگی در حوزههای علمیه سنت مباحثه، گفتوگو و نقد و ابرام بوده و همانطور که از کتابهای کلاسیک حوزه نیز برمیآید قلت و انقلت، روندی جاری و ساری در حوزههاست. بر اساس این مبنا حوزویان حق دارند در چهارچوبهای موجود به اظهارنظر پرداخته و دیدگاههای خود را در مسائل گوناگون مطرح کنند و هماکنون نیز در حوزههای علمیه جریانات مختلف فکری با وجود همه اختلافات تلاش میکنند این سنت را حفظ کنند.
🔹 سه.
علیرغم همه تاکیدات رهبر معظم انقلاب بر مقوله آزاداندیشی در حوزه معالاسف آنگونه که بایسته بود به برقراری کرسیهای آزاداندیشی پرداخته نشد. غالب کرسیها در فضای اختلافات سلیقه و نه اختلافات مبنایی تشکیل میشود و همین مسأله برخی پروندههای مهم را به سرانجامی نامعلوم میکشاند. ماجرای تحولخواهی یکی از همان دست پروندههاست که همچنان حوزه در خصوص آن نتوانسته به یک نظریه واحد برسد. افکار و اظهارات سید کمال حیدری نیز از آن دسته از جریاناتی است که حوزه میتوانست و امکان آن بود که در غالب یک سلسله تمهیدات درونحوزوی از جمله کرسی آزاداندیشی، ضعفهای فکری وی عیان و آسیبهایش کمتر شود.
🔹 چهار.
به نظر میرسد که سید کمال حیدری -که از جمله نظریات شاذ وی میتوان به جواز تعبد به ادیان، جواز تعدد قرائتها از دین، تمایز بین مرجعیت فقهی و دینی اشاره داشت- با اظهار نظر اخیر خود مبنی بر «تکفیر اهل سنت توسط تمام علمای شیعه»، پروژه فکری خود را وارد فاز جدیدی نمود. انتشار این اظهار نظر در روزهایی که نزدیک به هفته وحدت میشویم موجی از تعارضات و تنشها را در درون جامعه شیعی به راه انداخته است. در مقطعی که باید فعالانه به دنبال دفع نقشههای استکبار جهانی در ایجاد تنش بین مسمانان بود، طیفی از بزرگان حوزه قم درگیر دفع و پاسخگویی به شبهات ایشان شده تا از تنشزا شدن فضا و از امنیتیشدن یک تفکر جلوگیری کنند.
🔹 پنج.
مهمترین سوال بسیاری از دغدغهمندان در چنین شرایطی این است که چه باید کرد و فضای تنشزای موجود را چگونه میتوان کنترل کرد؟ به نظر میرسد هر تفکری در سه سطح نمود پیدا میکند:
🔸 سطح اول: سطح فکری و نظری
در این سطح تفکر و اندیشه در قالب کتاب، نظریه، کرسی آزاداندیشی و ... عرضه گردیده و تنشزایی آن منجر به ابعاد اجتماعی و سیاسی و امنیتی نمیگردد.
🔸 سطح دوم: سطح سیاسی و اجتماعی
برخی از تفکرات و اندیشهها در سطوح مختلف امتداد پیدا میکنند و رفته رفته با جذب افراد به سطوح سیاسی و اجتماعی امتداد پیدا میکنند.
🔸 سطح سوم: سطح امنیتی
این سطح بالاترین سطح تخاصم یک اندیشه با چهارچوبهای موجود میباشد. به عنوان مثال داعش و تفکر تکفیری به عنوان یک اندیشه در میان سلفیت در سالهای متوالی، صرفا در سطح فکری بود و عرصه میدانی نداشت اما در سالهای گذشته سطح امنیتی پیدا کرد و باعث جنگها و ریختن خونهای زیادی در بین مسلمانان شد.
در نهایت به نظر میرسد با اظهار نظر اخیر آقای سیدکمال حیدری در شبکه الاخباریه عراق، این جریان فکری خیلی زود وارد سطح سوم گردید، سطحی که احتمالا در صورت اهمال دلسوزان میتواند در سالهای آینده هزینههای زیادی برای کشور و فعالان تشیع در سایر کشورها داشته باشد.
http://mobahesat.ir/23090
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡ واکاوی سخنان اسلامستیزانه امانوئل مکرون؛ اهداف و راهکارها
🔸 مقدمه:
امانوئل مکرون، روز جمعه در سخنانی اسلام را دینی توصیف کرد که امروزه در سراسر دنیا دچار بحران شده است. او در مراسمی در غرب پاریس اسلامگرایی را یک ایدئولوژی مرگبار توصیف کرد. وی افزود: اسلام دینی است که امروز در همه جای دنیا دچار بحران است، ما فقط این را در کشور خود نمیبینیم. وی افزود قانون اساسی فرانسه به مردم اجازه میدهد به هر اعتقادی که انتخاب میکنند تعلق داشته باشند، اما نمایش ظاهری وابستگی مذهبی در مدارس و خدمات عمومی ممنوع است. مکرون مدعی شده که در پی تصویب لایحهای است که قصد دارد تا مانع از تأثیرگذاری عوامل خارجی بر مسلمانان این کشور شود. این لایحه بهطورکلی در خصوص تقویت سکولاریسم و جدا کردن نهادهای مذهبی ازجمله کلیساها از دولت است، اما مقابله با سرمایهگذاری خارجی برای ساخت مساجد و مدارس مذهبی خصوصی و تقابل با ائمه جماعت دارای تابعیت خارجی در فرانسه را نیز در برمیگیرد. وی مدعی شده است که هدف از اجرای این لایحه مواجه با مشکل افزایش افراطگرایی اسلامی در فرانسه و تقویت «توانایی در زندگی در کنار یکدیگر» خواهد بود.
🔹 اهداف
- مقابله با گسترش اسلام در اروپا و فرانسه: بسیاری از کارشناسان معتقدند که با روند رو به گسترش اسلام در غرب جمعیت مسلمانان در این کشورها بهشدت افزایش پیدا میکند این اتفاق به مذاق سیاستمداران غربی خوش نمیآید و سعی دارند با اعمال سیاستهای ضد دینی و کمک به گسترش گروههای تکفیری به مقابله با چهره رحمانی اسلام واقعی بپردازند.
- اسلام هراسی و ارائه خوانشی خشن، غیرمنطقی از اسلام در غرب: دایرةالمعارف مطالعات قومی و نژادی مینویسد که در یک مطالعه موردی در انگلیس در فاصله سالهای ۱۹۹۴ و ۲۰۰۴، دیدگاههای مسلمانان در رسانهها در خصوص موضوعات مرتبط با آنها کمتر گزارش میشوند و معمولاً گزارشها، تصویری منفی از مسلمانان ارائه میکنند. او مینویسد که مسلمانان و اسلام بهعنوان تهدیدی برای امنیت و ارزشهای غربی به تصویر کشیده میشوند.
- بهرهبرداری انتخاباتی مکرون: مکرون خود را برای انتخابات دور آینده فرانسه آماده میکند، گروههای راست افراطی که اکثراً اسلامستیز هستند رابطه خوبی با مکرون ندارند، مکرون سعی دارد با اعمال محدودیت علیه اسلام در این کشور این گروهها را با خود همراه سازد.
- فرانسه خود را مهد آزادی و برابری و مبدع و منشأ بسیاری از مکاتب فکری میداند، اما همیشه سعی داشته به مقابله با مظاهر اسلامی مانند حجاب و... بپردازد.
- فرانسه سعی دارد فعالیت مساجد، وعاظ، ائمه جماعات و مراکز دینی را زیر نظر داشته باشد تا مانع فعالیتهای افراطی در این مراکز قرار گیرد، شایانذکر است وهابیت در این کشور بهشدت در حال فعالیت است.
🔹 پیشنهادها
- لزوم آگاهسازی جوامع غربی و تمییز قائل شدن بین اسلام حقیقی و اسلام افراطی که زاییده تفکر غرب است.
- حمایت از انجمن و گروههای مذهبی در خارج از کشور و فراهم آوردن خوراک فکری برای بیان اسلام واقعی و برخورد مناسب با چالشها و تهمتهایی که علیه اسلام زده میشود.
- تصویب قانون حمایت از مقدسات الهی در مجامع بینالمللی مانند سازمان ملل، یونسکو، قوانین داخلی کشورها تا برای برخورد با این اقدامات ضمانت اجرایی صورت گیرد؛ بهطور مثال در نظام حقوقى انگلستان «کامن لا» فقط نسبت به مقدسات دین مسیحیت، حمایتهای حقوقى اعمال گردیده و سایر ادیان الهى مورد پشتیبانى قانونى قرار نگرفتهاند، به همین دلیل باوجودآنکه قضیه توهین «سلمان رشدى» به پیامبر گرامى اسلام (ص) در کشور انگلستان واقعشده و این کشور محل وقوع جرم محسوب مىگردید ولى دادگاههای این کشور عمل مزبور را غیرقابلتعقیب اعلام نمودند که این مسأله نهتنها موجبات اعتراض شدید مسلمانان را برانگیخته بلکه برخى از حقوقدانان غربى نیز نتوانستهاند در مورد تبعیضآمیز بودن این قاعده و غیرمنطقی و ناعادلانه بودن آن سکوت نمایند.
- بیان استدلالی و منطقی و ضرورت احترام به مقدسات الهی برای نخبگان، روشنفکران، دانشجویان و مردم: شایانذکر است توهین به مقدسات در حقوق اسلام، همانا برخورد با «نظم و اخلاق عمومى» است زیرا در یک جامعه دینى بهویژه جامعه مبتنى بر «حکومت دینى»، با توجه به تعلقخاطر شدید افکار عمومى پیروان ادیان الهى به مقدسات و رهبران دینى که علاوه بر دارا بودن شخصیت خاص، از شخصیت حقیقی ویژهاى نیز برخوردارند.
- باید توجه داشت که تنفر پراکنی، به حاشیه راندن، اعمال محدودیت بر آزادی و حقوق دیگران، همزیستی محقق نخواهد شد؛ بلکه همزیستی از طریق عدالت، آزادی مسئولانه و برابری برای همگان بدون هیچ نوع تبعیض، محقق میشود.
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡ نگاهی به اندیشه های مهدی نصیری
✏ نویسنده: حسن جلالالدینی
🔹 مهدی نصیری از فعالان فکری جریان های انقلابی، با معرفی عصر غیبت به عنوان عصر ضلالت سردرگمی وحیرت، با استناد به تعدادی از احادیث، امکان تحقق تمدن اسلامی در غیاب امام معصوم را منتفی میداند.
🔹 وی سردبیر سابق کیهان و فعال فرهنگی جبهه انقلابی با انتشار کتابی با عنوان عصر حیرت، با استناد به روایت غیرموثق وضعیف السند، در صدد اثبات این ادعاست که تمدن اسلامی در دوران غیبت به دلیل نبود امام معصوم و نپرداختن به موضوع سقیفه و سیطره مدرنیته منتقی است. نصیری در تبیین مدعای خود به روایاتی استناد میکند که پیشتر گروههای مخالف نظام مانند انجمن حجتیه با استناد آن، انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را باطل اعلام میکردند.
🔹 نصیری در توضیح روایتی از پیامبر که در آن اشاره میشود که او ظهور میکند و زمین را از عدالت دادگری سرشار میکند، آن گونه که از انحراف وستم پر شده بود. ضمن اشاره به مملو بودن فساد در زمین، مینویسد: «اگر انقلاب اسلامی رخ میدهد و نظامی دینی مانند جمهوری اسلامی در ایران مستقر میشود، اولا در مقایسه تباهی و فساد جهانی، بخشی اندک محسوب میشود و ثانیا شاهد بسیاری از کاستیها، تباهیها و بیتعادلیها در درون همین نظام اسلامی و جامعه ایران هستیم که حاکی از فاصله عظیم وعمیق آن با یک جامعه و نظام تراز آرمان ها وارزش های دینی است».
🔹 مهدی نصیری علاوه بر غیبت امام معصوم، نوع نگاه به سقیفه را عامل محقق نشدن جامعه وتمدن تراز تشییع و دین می داند. او که زیرکانه و تلویحا اندیشه تقریبی نظام را مردود دانسته، به گفتمان انقلاب اسلامی میتازد که چرا استعمار ستیزی داشته است، اما سقیفهستیزی نداشته است. در واقع او خواستار اولویت دادن به مساله سقیفه بعد از استعمار ستیزی است وخروجی آن به جز تفرقه و جنگ های شعیه و سنی چه دستاوردی میتواند داشته باشد.
🔹 نگاه نصیری به مدرنیته، گرایش سلفیگری را در وی آشکار میکند. او مدرنیته را بدعتی بزرگ میداند که در برابر سنتهای دینی و درخلا، حاکمیت امام معصوم ایجاد شدهاست و سپس به آثار مدرنیته و جامعه ایران اشاره میکند و مصادیق آنرا خروج جامعه روستا محور به جامعه صنعتی و شهرنشین، استقرار آموزش پرورش به جای مکتبخانههای سنتی، استقرار نظام سیاسی مبتنی بر انتخابات، بیرون آمدن زنان از خانه و حضور در اجتماع بر خلاف سیره متشرعه،...میشمارد.
🔹 نصیری درباره انقلاب اسلامی نیز برخلاف نظریه مشهور، انقلاب اسلامی را نه اسلامی بلکه حرکتی ناشی از الگوگیری از نگاه چپ مارکسیستی می داند. نصیری خوب میداند که مرحوم امام رضوانالله از شارحین و استوانههای فلسفه اسلامی در حوزهای معاصر هستند اما بدون ذکر نام ایشان، ضمن حمله به جریان فلسفه در حوزههای علمیه، فلسفه اسلامی را بخاطر اشتراک با مدرنیته و باور به عقل خود بنیاد طرد میکند و غیر مستقیم فلاسفه اسلامی را به دلیل قائل شدن به نظریه پیشرفت خطی و تکامل که نافی ربوبیت است را ملحد میخواند.
🔸 پینوشت:
🔺 مهدی نصیری از فعالان فکری و فرهنگی حزبالله تلقی میشود او با سه دهه کار رسانهای وفعالیت مطبوعات نام خود را بر پیشیانی جریان انقلابی حک کرده است. سردبیر سابق روزنامه کیهان، نشریه صبح و سخنرانی در مجامع بسیج دانشجویی وگروههای موسوم به لباس شخصی را در کارنامه خود دارد. او بر تریبونی نشسته است که ارتفاع صدا و مطالبات او از صدای دلسوزترین افراد به اسلام در جامعه مانند ولی فقیه و مرجعیت، بلندتر بوده است. انگاره او نسبت تحولات اخیر جامعه ایران در قالب نقد مدرنیته به عنوان بدعت دینی، نگاهی است که در بخش هایی از مدیریت حوزه علمیه و موسسات حوزوی وجود دارد. تلاش برای بازگشت به جامعه سنتی از طریق ترویج طب اسلامی، تلاش های وافر برای تاسیس مکتبخانهها به سبک قدیم تحت عنوان محلات مسجد محور در قم و مشهد و رد صددرصدی نظام آموزشی کشور، بخشی از اشتراکاتی است که نصیری دربارهي آن مینویسد. جریانهایی که متاسفانه متکی به نهادهای نظام نیز هستند و به آن عمل میکنند.
🔺 گفتمانی که مهدی نصیری درکتاب عصر حیرت از آن رونمایی کردهاست قریب دو دهه است به صورت خزنده و آرام در مراکز مختلف رسوخ کرده است. تا جایی که تفکیک عناصر انقلابی با این جریان فکری به سختی صورت میگیرد. با این وصف اگر کار فکری ونظاممندی در کشور صورت نگیرد همواره شاهد بروز و ظهور جریانهای انحرافی با ورژن های جدید خواهیم بود.
🔸 در همین زمینه:
گفتوگوی تصویری مباحثات با مهدی نصیری و بررسی اندیشههای او
http://mobahesat.ir/22104
🔸 مشاهده متن کامل یادداشت:
http://mobahesat.ir/23099
🔻🔻🔻
@mobahesat
مباحثات/
شیخ علیاکبر تهرانی یکی از مدعیان دروغین ارتباط با ائمه معصومین، روز گذشته فوت کرد.
وی در سالهای گذشته ادعاهای واهی در خصوص ارتباط با امام زمان و برخی ادعاهای دیگر هم مطرح کرده بود که متاسفانه برخی افراد ناآگاه هم جذب وی شدند.
سال گذشته کلیپی از نوهی وی منتشر شده بود
https://www.aparat.com/v/XwsPn
🔻🔻🔻
@mobahesat
حجتالاسلام والمسلمین دکتر محمدجواد ارسطا:
⚡ مرحوم دکتر فیرحی با تحفظ بر فقه جواهری سعی میکرد خوانش روزآمدی از فقه سیاسی شیعه ارائه دهد
🔹 اختصاصی مباحثات/در مورد مرحوم آقای دکتر داود فیرحی - که برای بنده سخت است ایشان را با عنوان «مرحوم» یاد کنم ـ عرض کنم که حدود سی سال با ایشان رفاقت داشتهام. پیش از آنکه وارد تدریس در دانشگاه باقرالعلوم شوند با یکدیگر آشنا شدیم و در روند فعالیتهای همدیگر قرار گرفتیم. علایق مشترک علمی داشتیم واز نظر روحی و اخلاقی هم با هم قرابت داشتیم و همین امر باعث شد یک رابطهی دوستی عمیق و ریشهداری بین ما شکل بگیرد. بنده مرحوم اقای فیرحی را در این مدت متمادی به سلامت نفس شناختم؛ واقعا انسان سلیمالنفسی بود. اورا به تواضع شناختم، به راستی متواضع بود، نه اینکه به شکل تصنعی تواضع داشته باشد. انسان عالم وعلاقمند به علم بود. دغدغهی مسائل علمی داشت و حتی پس از اخذ مدارج عالی به ارائه دروس اکتفا نمیکرد و برای کسب دانش به صورت جدی و با پشتکار ستودنی تلاش میکرد و الحق که توفیقات بسیار خوبی در این مسیر پیدا کرد.
🔹 ایشان توجه بسیار خوبی به رابطهی تاریخ و فقه سیاسی دارد.به این مهم توجه داشت که شکلگیری اندیشه سیاسی در میان فقها تحت تاثیر وضعیتهای تاریخی هرزمانی بودهاست.
🔹 در واقع به «تاریخمندی شکلگیری اندیشه سیاسی در میان فقها» توجه پیدا کرده بود. اینکه چه اتفاقی افتاد که در عصر مشروطه برخی از فقها وارد حوزه فقه سیاسی شدند و مسائلی را مطرح کردند که پیش از آن در کلام فقها دیده نمیشد و یا حداقل با آن نحوه بیان و تفصیل دیده نمیشد، از مسائلی بود که از ابتدا مورد توجه او قرار گرفت و پایاننامه مقطع ارشد ایشان هم مرتبط با این موضوع کلان بود.
🔹 نکته دیگر اینکه وی دغدغه مستمری در تبیین فقه سیاسی مشروطه داشت. در راستای این تبیین چندین سال کار پیگیر و مداوم پژوهشی انجام داد و تا همین اواخر – دو سه ماه پیش که چند جلسه علمی مفصل داشتیم – دیدم ذهن ایشان همچنان درگیر فقه سیاسی مشروطه است. یکی از آثار ارزشمندی که ایشان در همین زمینه تالیف کرد کتاب « درآستانه تجدد» است که در واقع شرح و تفصیل «تنبیه الامه و تنزیه المله»مرحوم نائینی است.
🔹 مرحوم دکتر فیرحی شناخت دقیقی نسبت به موضوعات سیاسی پیدا کرد و با توجه به تحصیلاتی که در حوزه داشت شناخت بسیار خوبی هم در مورد فقه به دست آورد و توانست بین این دو امر رابطهی دقیقی را برقرار کند. که یک نفر هم در علم مبدا صاحبنظر باشد و هم در علم مقصد.
🔹 مثلا هم در علوم سیاسی وشاخهی معینی از آن علم مانند اندیشه سیاسی صاحبنظر باشد وهم در علم فقه مطالعات خوب و اجتهادی داشته باشد تا بتواند با ذهنی که آشنایی تخصصی با مفاهیم اندیشه سیاسی دارد به سراغ بازخوانی منابع فقهی برود و در این بازخوانی موفق شود نظام احتمالی اسلام در مورد اندیشه سیاسی را استخراج کند که بی تردید کار بسیار دشوار و واندیشهسوزی است.
مرحوم دکتر فیرحی سعی کرد از همین شیوه استفاده کند تا بتواند تبیین جدید و روزآمدی از فقه سیاسی داشته باشد و توفیقات خوبی نیز به دست آورد.
🔹 مرحوم دکتر فیرحی در طول مدت چند دهه تلاش علمی و پژوهشی خود، سعی داشت تحفظ بر شیوه فقه جواهری را حفظ کند و با رعایت این شیوه به طرح مباحث نوین یا تحلیل های جدید در اندیشه سیاسی بپردازد.
🔹 در جلسات علمی که بنده توفیق حضور داشتم کاملا شاهد این تلاش ایشان بودم. اینطور نبود که ایشان بخواهد شیوه اجتهادی موجود در فقه را کنار بگذارد و– به تعبیر برخی افراد- اجتهاد در مبانی را ارائه بدهد. ایشان براساس همان مبانی پذیرفته شده در فقه شیعه و همان شیوه و روش اجتهاد جواهری سعی میکرد نیازهای زمان را به خوبی تشخیص دهد و با تحفظ برشیوهی اجتهاد جواهری خوانش جدید و روزآمدی از فقه سیاسی شیعه ارائه دهد که به نظر من در عبارتی کوتاه باید بزرگترین خدمتی دانسته شود که ایشان در صدد انجام آن بود و توفیقات بسیار خوبی هم در آن مسیر پیدا کرد.
مشاهده متن کامل گفتوگو:
http://mobahesat.ir/23113
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡توسل به متشابهات و متشابه نمودن محکمات براي تحقق ليبراليسم
(نگاهي انتقادي به انديشههاي دکتر داود فيرحي با تأکيد بر کتاب «آستانهي تجدد»)
✏ عليرضا جوادزاده /استاديار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره)، گروه تاريخ انديشه معاصر
(اختصاصی مباحثات)
🔸 اشاره: نوشتار حاضر، برگرفته از پژوهشي تفصيلي درباره زندگي و انديشه سياسي ميرزاي نائيني است که تدوين آن پايان يافته و در آينده منتشر خواهد شد. با توجه به وفات دکتر داود فيرحي و برخي ابهامات و سؤالاتي که بعضا درباره انديشهها و ديدگاههاي وي مطرح ميشود، نگارنده، نوشتة پيشرو را ـ که به مناسبت در بخشي از آن تحقيق ذکر شده است ـ براي انتشار ارائه ميدهد.
🔻🔻🔻
http://mobahesat.ir/23121
🔻🔻🔻
@mobahesat
درگذشت معلم مجاهد و سختکوش جناب حجتالاسلام والمسلمین راستگو را خدمت شاگردان و اساتید عرصه تربیت و اخلاق تسلیت عرض میکنیم
گفتوگوی مباحثات با مرحوم راستگو
http://mobahesat.ir/22404
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡ نقد تشیع معتزلی
✏ نوید ثانی/ حوزه علمیه قم مقدسه
⭕ یاددااشت وارده
🔸 ما شیعیان_ثبّتنا الله_ قبل دنیا از باقیمانده طینت (گِل) اهل بیت _صلوات الله علیهم_ آفریده شدهایم. به شرح زیر؛
🔹 ۱. این احادیث با اسناد مختلف نقل شده به گونهای که میتوان برای آن ادعای تواتر کرد. بسیاری از بزرگان و ثِقات شیعه در قرن دوم و سوم (زمان حضور فیزیکی ائمه) و قرن چهارم، این روایات را نقل کردهاند و در سند و طریق به آن قرار گرفتهاند. از جمله: زراره، محمد بن مسلم، هشام بن سالم، ابوحمزه ثمالی،/ ابن ابی عمیر، حِمیَریان، حسین بن سعید، ابنا قولویه، برقیان،/ صفار، سعد اشعری، کلینی، عیاشی، ابنا بابویه و...
جالب اینجاست که غُلُوستیزترین علمای شیعه هم جزو ناقلین هستند مانند: احمد ابن عیسی اشعری (او کتابی هم با عنوان الاَظِلّه داشته که متاسفانه به دست ما نرسیده ر.ک: فهرست نجاشی)، ابن غضائری (پدر) و ابن ولید. اعلی الله مقامهم اجمعین
🔹 ۲. شیخ مفید و سید مرتضی _رحمة الله علیهما_ ساکن بغداد بودند و میان معتزله سنّی تنفس میکردند و از ادبیات کلامی آنها متاثر بودند. شیخ مفید اخبار عالم ذرّ را به قائلین به تناسخ نسبت میدهد و آیه اَلَست را حمل بر مجاز میکند! و سید مرتضی نظر مشهور شیعه و سنی در شرح ظاهر آیه الست را مخالف عقل میداند!
علامه مجلسی _اعلی الله مقامه_ در کتاب شریف بحارالانوار بعد از نقل مطالب شیخ مفید میفرماد: دور انداختن ظاهر آیات و اخبار مستفیضه با آن دلایل ضعیف و مطالب سبک، "جُرأةٌ علی الله و علی ائمة الدین" (ج۵، ص۲۶۷، چاپ مشهور). البته سهوی که از قلم شریف آن دو بزرگ رخ داده چیزی از قدر و منزلتشان نمیکاهد.
اما شیخ طوسی (شاگرد شیخ مفید و سید مرتضی) در کتاب امالیاش حدیث طینت را نقل میکند. همچنین سید رضی (شاگرد شیخ مفید) در نهج البلاغه. فلذا نتیجه میگیریم تمام مکاتب حدیثی شیعه (کوفه، قم، خراسان و بغداد) در انتقال این احادیث نقش داشتهاند در صورتیکه رُوات معمولا حدیثی که قبول نداشتند را نقل نمیکردند و اجازه نقل آن را هم نمیدانند و به اصطلاح رجالی "استثناء" میکردند.
🔹 ۳. اوج داستان آنجاییست که فخر رازیِ سنی ادله معتزله در ردّ ظاهر آیه الست را نقل و به زیبایی رد میکند اما شیخ مفید و سید مرتضی ادله معتزله را میپذیرند!
🔹 ۴. متاسفانه آقای حسن انصاری _که از معرفین تشیع در غرب هستند و خدمات شایانی داشتهاند_ نیز احادیث طینت را انکار و به غُلات نسبت داده و آنها را متّخذ از عرفان گنوسی و افکار نُصَیریه میپندارند!! و عجیبتر اینکه گفتهاند احادیث طینت و اظله و... "همه اصلی سنّی دارند"!! در حالیکه در هیچ کدام از منابع حدیثی نُهگانه اهل سنت چنین احادیثی موجود نیست جز یک حدیث در مورد عالم ذر که در مسند احمد بن حنبل نقل شده و خودشان حکم به ضعف سندش کردهاند.
مضاف بر اینکه در منابع شیعه هیچ حدیثی در رد طینت و اظله نداریم که بشود از آن نتیجه گرفت احادیث اثبات طینت از روی تقیه صادر شده.
🔹 ۵. چنانکه علامه مجلسی و دیگر بزرگان فرمودهاند؛ طینت انسان علت سعادت و شقاوت او نیست بلکه حکایت از علم سابق و نامتناهی باری تعالی به افعال اختیاری و سرنوشت او دارد.
🔹 ۶. اهل بیت _صلوات الله علیهم_ به ما امر فرمودهاند که "اگر حدیثی شما را مشمئز کرد، آن را انکار نکنید و علمش را به ما بازگردانید مگر اینکه مخالف حکم فطری و قطعی عقل یا نص قرآن کریم باشد".
ادراکات عقلی محدود است و نمیتواند سر از کیفیت بالای عرش یا قبل و بعد دنیا دربیاورد.
و ما هرگز حاضر نخواهیم شد حتی یک حدیث معتبر را ولو به قیمت شیعه شدن کل جهان انکار کنیم.
🔹 ۷. فمن اراد التفصیل فلینظر: بحارالانوار، ج۵، ص۲۲۵-۲۷۶ الذي هو دائرة معارف الشيعة.
http://mobahesat.ir/23140
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡ تکلیف ما با ترورهای ناجوانمردانهی دشمن چیست؟
🔹 با انتشار خبر ترور ناجوانمردانهی یکی دیگر از دانشمندان هستهای و سرباز خدوم نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، بار دیگر خشم مردم ایران بویژه جوانان انقلابی شعلهور شد و داغ شهادت شهید سلیمانی در دلها تازه شد.
با نگاهی به شبکههای اجتماعی آنچه که بر همهی مطالبات غلبه دارد انتقام از عاملان ترور است.
از ده سال پیش که مجددا ترور شخصیتهای نظام ازجمله دانشمندان هستهای رقم خورد همواره مسئولان امنیتی و نظامی بر انتقام از عاملان آن تاکید کردهاند.
با شهادت شهید سلیمانی این انتقام بسیار پر رنگتر شد و تبدیل به مطالبهی اصلی بخش زیادی از جامعه گردید.
اما به جز حملهی موشکی به پایگاه نظامی آمریکا که آن هم بخاطر آشفتگی در اطلاعرسانی و چندگانگی سخنان مسئولان نظامی بلاتکلیف باقی ماندهاست هیچ حرکت موثری مشاهده نشدهاست.
🔹 نوع واکنش به این اقدامات تروریستی از دو حالت خارج نیست:
1- سعهی صدر براساس مصلحت و پیگیری احقاق حقوق ایران از طریق محاکم بینالمللی و دیپلماسی
2- پاسخ متناسب و هم جنس با هراقدام دشمن
🔹 در این گفتار مسئولان نظام مورد خطاب هستند. چنانچه گزینه نخست انتخاب شده و به هر دلیل قرار است بدون هرگونه اقدام متناسب و فقط از طریق دیپلماسی این ضربهها پاسخ داده شود باید صادقانه مردم را در جریان قرار دهند. این درست نیست که مسئولان نظامی بارها و بارها از انتقام سخت سخن بگویند، انتظار افکار عمومی را به مسیر انتقام نظامی سوق دهند اما در پشت پرده تصمیم نظام بر عدم پاسخ متناسب باشد!
یا آنکه عملا امکان انتقام سخت و نظامی برای جمهوری اسلامی ایران مقدور نباشد اما مسئولان در تریبونهای رسمی و برای بالابرددن روحیهی مردم بهگونهای دیگر سخن بگویند!
چنانچه به هر دلیلی تصمیم نظام آن است که وارد انتقام همجنس با ضربهی دشمن نشود باید نوع سخنان فرماندهان و تبلیغات نهادهای نظامی متناسب با تصمیم باشد.
🔹 اما چنانچه گزینهی دوم اتخاذ شدهاست طبیعی است که اجرای آن بسیار پیچیده و حساس است. افکار عمومی نیز به خوبی شرایط آن را درک میکند و انتظار نمیرود که جزییات آن علنی شود. اما آنچه که عقل حکم میکند مدیریت افکار عمومی و ایجاد توازن در مطالبهی مردمی است.
🔹 در گزینهی دوم نیز نباید پیش از اقدام، انتظار و مطالبهی عمومی به حدی بالا برود که عملا تحقق آن از عهدهی نیروهای نظامی خارج باشد. نوع تبلیغات و اطلاعرسانی واظهارنظرمسئولان نظامی بسیار مهم است. شاید بهترین توصیه در این مورد فرمایش گرانسنگ امام جواد علیهالسلام است که میفرمانید:« : إظهارُ الشَّيءِ قَبلَ أن يُستَحكَمُ مَفسَدَةٌ لَهُ (آشكار كردن چيزى پيش از استوار شدن، مايه تباهى آن است )/ [ تحف العقول ، ص 457]
http://mobahesat.ir/23150
🔻🔻🔻
@mobahesat
هدایت شده از MESBAHYAZDI.IR
‼️ #اطلاعیه
باسمه تعالی
🔹 دوستداران حضرت آیت الله مصباح یزدی حفظه الله مکرراً جویای وضعیت سلامتی ایشان شدند.
🤲 باتوجه به شدت یافتن بیماری این یاور راستین انقلاب و رهبری، از جمیع علما، فضلا، شاگردان، دوستان و عموم ولایتمداران و علاقمندان به ایشان تقاضا داریم با توسل به ذیل عنایت ائمه اطهار علیهم السلام برای شفای عاجل و کامل ایشان دعا کنند.
٩۹/۹/۱۱
💠 @mesbahyazdi_ir
⚡ درس خارج!
✏حسین شمسیان
🔹 تقریبا همهی هفته قبل را برای چند کار اداری خوزستان بودم. یک روز باران آمده بود و بسیاری از جاهای استان را دو روز تعطیل کرده بود!
راننده تاکسی در منطقه «آخر اسفالت» از چند نفر اسم کوچهی مقصد را پرسید، نمی دانستند! ناچار لو دادم که دنبال منزل «آیتالله موسویفر» هستم، راننده با خنده و لهجه قشنگ عربی گفت:«خب از اول میگفتی! از آن سر اهواز هم که میپرسیدی، همه بلد بودند»
در که زدم، آیتالله خودش آمد دم در و کریمانه به داخل دعوتم کرد.
کنار نعلینش، چکمه خیسی بود که روایتگر جهادش در شبهای آبگرفتگی اخیر اهواز بود ...
🔹 در خوزستان بلا زده، سید نقطه امید و محبوب قلبهای زیادی شده، عرب و لر و بقیه اقوام دوستش دارند.
اما چرا!؟
انقلاب که پیروز شد، مجتهدانی مثل حضرات دستغیب و صدوقی و مدنی اشرفی اصفهانی و...، امام خمینی هایی بودند در حد خودشان، «آقایانِ» بی تکلف و با سوادی که مثل مردم زندگی میکردند و انعکاس آیتالله بودن و سوادشان در کوچه و بازار، همنشینی و همدلی با غم و رنج مردم بود نه صرفا محدود در مَدرَس وحجره و حوزه.
اما بعدها، عده ای رفتند دنبال حوزهداری و درس خارج!
کار مهم و لازمی که کم کم جای کار اصلی را گرفت، جای همنشینی و همدردی با مردم را !
میگفتند میخواهیم کادرسازی کنیم، کادرسازی مدرسه میخواست، پول میخواست و...
اما یادشان رفت که کادر اصلی، محرومان و مستضعفان کف جامعه هستند و باید هوای آنها را داشت.
🔹 حالا امام جمعه اهواز دوباره مزه همان روزها را به مردم میچشانَد؛
در سیلاب وسط آب حاضر است، در روستای ابوالفضل و غیزانیه و میدان ترهبار الغدیر کنار مردم است، در توزیع آذوقه نفر اول صف است و خلاصه، همه مناسبات غلط این سالها را زیرپا گذاشته، به قیمت قربانی کردن آسایش و آرامشش.
🔹 میگویند تندرو است! چون حرف دل مردم را بی واهمه میزند.
میگویند کلاس علمایی ندارد! چون همنشین فقرا و حاشیهنشینان است.
زندگی در گل و لای و خانه اجارهای را به همنشینی با اشراف و اغنیا و حضور در مهمانیهای آنچنانی و زندگی در خانههای فلان شرکت و بهمان اداره ترجیح میدهد.
خلاصه نشان داد که درس خارج برای امام جمعه یعنی:«از خانهات خارج شو و به یاری مردم بشتاب»
🔸نظر شما درباره این یادداشت چیست؟🔸
http://mobahesat.ir/23161
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡ مصباحِ ِ«غیردوستان»!
✏ یادداشت وارد
🔹 اخیرا یکی از طلاب حوزه علمیه قم که در معرفینامهی صفحهاش دکترای علوم سیاسی درج شده درباره آیتالله مصباح یزدی توئیتی منتشر کرده که مورد توجه قرار گرفتهاست. این توئیت شامل دو بخش تحلیل و خبر است. در بخش تحلیل وی مدعی شدهاست«آیت الله مصباح انسان متفکری است اگرچه سالها معاندان و مخالفان نظام بیشترین بهره را از نظراتش بردهاند و بسیاری از انحرافات سه دههی اخیر نظام ثمرهی ایدههای متحجرانه او بود».
در بخش بعد، از وقایع تاریخی خبر دادهاست« او انقلابی نبود و پس از امام انقلابی خوانده شد»
🔹 قاعدتا هرکس میتواند براساس مستنداتی که دارد تحلیلهای خود را ارائه دهد. اگرچه تویئتر بخاطر محدودیتهای خاص خود امکان ارائه مطالب و مستندات مشروح را ندارد اما انتظار میرود نویسنده از طریق سایر رسانهها و با توجه به پیامهای زیادی که ذیل توئیت فوق آمدهاست مستندات تحلیل خود را ارائه دهد که پس از چهار روز محقق نشدهاست.
اما در بخش دوم دربارهی یک گزارهی تاریخی باتوجه به اینکه مانند گزاره قبلی هیچ مستندی ارائه نشدهاست به صورت خلاصه بیان چند نکته ضروری است:
🔹 این ادعا که اساسا آیتالله مصباح یزدی پیش از انقلاب هیچ نقشی و فعالیتی در نهضت نداشتهاست نخستین بار پس از دوم خرداد مطرح شد. تعدادی از این ادعاها توسط سردبیران و نویسندگان مختلف روزنامهها مطرح شد که گاه با تعریض و تمسخر همراه بود. این افراد نه استنادی برای ادعاهای خود داشتند و نه در فضای پیش از انقلاب حوزه علمیه حضور داشتند.
اما تعدادی دیگر توسط روحانیون مبارز و فعال در نهضت بیان شدهاست. مانند آقایان عبائی خراسانی، محتشمیپور، سیدحسین موسوی تبریزی و منتجبنیا. استناد این افراد همگی بر حافظه تاریخی خود و مشاهدات یا مسموعات است. این افراد یا مدعی «هیچگونه سابقه انقلابی» هستند یا اینکه«سابقه انقلابی آیتالله مصباح در حد امضای چند بیانیه است و پس از سال 42 سرخورده شده و از مبارزه کنار کشید»
🔹در مقابل این ادعاهای که مستند به «حافظهی تاریخی» و یا اینکه «ما همراه امام بودیم و ایشان را ندیدیم» اسناد مختلفی از ساواک یا خاطرات علما وجود دارد که عملا آنها را نقض میکند. این مستندات نشان دهندهی فعالیت آیت الله مصباح در چند محور است:
الف: امضای بیانیههای جامعه مدرسین:بررسیها نشان میدهد آیتالله مصباح یزدی پس از مرحوم آیتالله خلخالی بیشترین امضاها را در بیانیههایی که دستهجمعی و دارای نام است داشتهاست. جهت مشاهده و مقایسه بیانیههای جامعه مدرسین میتوانید به مجموعه 8 جلدی «جامعه مدرسین از آغاز تاکنون» تالیف «سیدمحسن صالح» مراجعه کنید.
ب: انتشار نشریات انقلابی: آیتالله مصباح یزدی ابتدا در انتشار نشریه بعثت با مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی همکاری داشت و بعد از آن نشریهی انتقام را با همت و تلاش خود و همکاری چند نفر از دیگر علما منتشر کرد. این نشریه که به تعبیر سایر علما بسیار تند بود در چند شماره ومخفیانه منتشر شد. میتوانید به کتاب «اسناد نهضت اسلامی ایران» تالیف مرحوم استاد سیدهادی خسروشاهی مراجعه کنید.
ج: اتهام برگزاری جشن نیمهشعبان علیرغم نهی حضرت امام خمینی در موسسه دارالتبلیغ: این ادعا را نخستین بار آقای محتشمیپور مطرح کردند. برای این ادعا نه تنها سندی ارائه نشده بلکه مشاهدهی عینی ایشان هم نبوده و در حد مسموعات است. در پاسخ به این ادعا آیتالله رضا استادی در نامهای با تیتر «کمحافظگی و دروغ» قویا این اتهام را تکذیب کردند. میتوانید به روزنامه رسالت 8 شهریور 78 مراجعه کنید.
د: پس پیروزی انقلاب آیت الله مصباح یزدی به نمایندگی از سوی جامعه مدرسین در شورای عالی انقلاب فرهنگی حضور یافت تا مسئلهی بازگشائی دانشگاهها و تدوین ساختار دروس دانشگاهی منطبق با مبانی اسلامی را تدوین نماید. همچنین دهها جلسه سخنرانی نقد و بررسی افکار التقاطی در مراکز مختلف برگزار نمود که برخی از آنان در قالب مناظره با سران این جریانها از طریق تلویزیون پخش شد. میتوانید به کتاب «گفتمان مصباح» تالیف رضا صنعتی مراجعه کنید.
🔹 این یادداشت تلاش داشت به صورت خلاصه و مستند به ادعاهای مطرح شده پاسخ دهد. ادعاهایی که به جز «شنیدهها» و «ما که ندیدیم»! مدرکی ندارد.
🔹 به نظر میرسد نگارندهی توئیت بخاطر تقابل سیاسی با جریان همفکر آیتالله مصباح حتی بدیهیترین مستندات تاریخی را انکار کردهاست. توصیه بنده به این دکتر علوم سیاسی آن است که در نقد شخصیت سیاسی افراد احساسات را کنار گذاشته و از روشهای درست استفاده کند. شما میتوانید به موضعگیریهای سیاسی آیتالله مصباح در انتخابات یا عملکرد برخی اطرافیان و شاگردان نقد وارد کنید اما قرار نیست به این بهانه تاریخ را هم تحریف کنید!
http://mobahesat.ir/23168
🔻🔻🔻
@mobahesat
پاسخ وارده:
Mohsen
🔹با سلام...متن شما در پاسخ به توییت اهانتکننده به آیتالله مصباح بسیار دقیق و با ادبیات کاملا محترمانه نوشته شده بود. با دیدن این توییت به یاد یک واکنش در طیف مقابل افتادم.
مدتی پیش با فوت مرحوم دکتر فیرحی نقد و بررسی نظریات ایشان در قالبهای مختلف منتشر شد. بنده در زمان حیات مرحوم فیرحی به نظرات ایشان ایراد جدی داشتم. نقدهای پس از فوت را هم بررسی و به دوستان معرفی میکردم.
اما متاسفانه برخی خارج از انصاف بود. برای نمونه در شام تدفین دکتر فیرحی یکی از افرادی که ظاهراً سالها با ایشان مانوس و جلسات منظم علمی داشت به صورت آنلاین بیش از یک ساعت به نقد نظرات ایشان پرداخت.
اما متاسفانه به دور از هنجارهای اخلاقی، در یک جمله هم برای ایشان طلب مغفرت نکرد و در طول بیش از یک ساعت حتی یک بار کلمه «مرحوم» هم به کار نبرد و در پایان صحبت فرمود: «فوت دکتر فیرحی در این سن لطف خدا بود که عذاب وی کمتر باشد!!»
برآیند صحبتهای این فرد این بود که مرحوم دکتر فیرحی حتی مسلمان هم نیست و گویا درباره یک بهایی سخن میگوید!
بله صحبتهای آن بزرگوار معمم چیزی شبیه همین توییت بود که نقد کردید.
هردو به بهانهی نقد اندیشه، پمپاژ نفرت و کینه نسبت به شخص است!
⚡️نقل نظرات به منزله تایید نیست و مباحثات آمادگی انتشار نقدها و نظرات وارده را دارد
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡ پایگاه اطلاعرسانی جامعه مدرسین حوزه ی علمیه قم به پرسش و پاسخهای جدیدی درباره تقلید از مراجع عظام که از سوی این جامعه معرفی شده است، پاسخ داد.
متن پرسش ها و پاسخ ها که سوم آذرماه ۱۳۹۹ به روزرسانی شده است، به این شرح است:
🔹 پرسش: فردی که مرجع تقلیدش از دنیا رفته است کدام مرجع را به عنوان مرجع تقلید زنده خود انتخاب کند؟
✏ بسم الله الرحمن الرحیم
بر اساس بیانیه جامعه مدرسین تقلید از هر یک از مراجع ذیل صحیح میباشد.
۱ـ حضرت آیتالله العظمی خامنهای
۲ـ حضرت آیتالله العظمی وحید خراسانی
۳ـ حضرت آیتالله العظمی شبیری زنجانی
۴ـ حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی
۵ـ حضرت آیتالله العظمی صافی گلپایگانی
۶ـ حضرت آیتالله العظمی سیستانی
(دامت برکاتهم)
🔹 پرسش: آیا ترتیب مذکور در میان مراجع عظام تقلید معرفی شده در بیانیه جامعه مدرسین به معنی اولویت در انتخاب آنهاست؟
✏ ترتیب مذکور، موضوعیت ندارد.
🔹 پرسش: آیا مراجعی که از سوی جامعه مدرسین معرفی شدهاند مساوی هستند؟
✏ از بیانیه جامعه مدرسین مساوی بودن مراجع مذکور استفاده نمیشود.
🔹 پرسش: آیا نیاز به تحقیق جداگانه برای انتخاب مرجع تقلید از میان مراجع مذکور در بیانیه وجود دارد؟
✏ بر اساس بیانیه جامعه مدرسین تقلید از هر یک از مراجع ذیل صحیح میباشد و تحقیق جداگانه نیاز نیست.
۱ـ حضرت آیتالله العظمی خامنهای
۲ـ حضرت آیتالله العظمی وحید خراسانی
۳ـ حضرت آیتالله العظمی شبیری زنجانی
۴ـ حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی
۵ـ حضرت آیتالله العظمی صافی گلپایگانی
۶ـ حضرت آیتالله العظمی سیستانی
(دامت برکاتهم)
🔹 پرسش: اگر مقلد یکی از مراجع مذکور در بیانیه جامعه مدرسین هستیم و میخواهیم تغییر مرجع بدهیم چکار باید بکنیم؟
✏ برای تغییر مرجع تقلید، طبق فتوای مرجع تقلید فعلی خود عمل نمایید.
🔹 پرسش: مقلد یکی از مراجع مذکور در بیانیه جامعه مدرسین هستم و در مسئلهای که مرجعم احتیاط واجب دارد نیاز به انتخاب مرجع دیگری دارم. کدام مرجع را میتوانم انتخاب کنم؟
✏ برای این منظور، میتوانید یکی از مراجع مذکور در بیانیه جامعه مدرسین را انتخاب نمایید.
🔹 پرسش: از فردی خارج از لیست بیانیه جامعه مدرسین تقلید میکنم آیا این تقلید صحیح است؟
✏ چنانچه بر اساس یکی از طرق مذکور در رسالههای عملیه مرجع خود را انتخاب کردهاید، تقلیدتان صحیح میباشد
⭕ مشاهدهی صفحهی پرسشهای متداول در سایت جامعه مدرسین
https://www.jameehmodarresin.org/2014-01-23-07-32-22.html
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡ دعوت به تشیع آری یا خیر؟
✏محمد خادمی
نویسنده ای با تمسک به برخی روایات در نگاشته نقدی بر شیعهسازی اهلسنت فتوا داده که دعوت مردم به تشیع در دین نهی شدهاست.
(http://okhowah.ir/fa/13555)
🔹 در اینجا به شکل کوتاه به نقد این نوشتار میپردازیم.
1. ادله بسیاری در مجموعه آیات و روایات وجود دارد که امر به معروف، تبلیغ دین، هدایت و احیاء مردم را مورد تأکید قرار داده است و این ادله، به اندازهای از حیث کمیت و کیفیت روشن است که نیازی به تبیین آن نمیباشد.
2. این عمومات علاوه بر تأکید بر دعوت و تبلیغ و ارشاد مردم، بر وجوب آن نیز دلالت میکند.
3. اگر نگوییم مقصود از بسیاری از این ادله، هدایت از حیث اعتقادات اصیل است، اما قدر متیقن از این عمومات لااقل تبلیغ باورهای صحیح میباشد.
4. یکی از این باورهای اساسی اعتقاد به ولایت ائمه علیهمالسلام و خلافت بلافصل ایشان پس از رسول خدا صلیالله علیهم اجمعین و همچنین تبرّی از دشمنان ایشان است که پشتوانه محکمی از ادله را داراست.
5. در کنار عمومات ارشاد و هدایت مردم که شامل دعوت آنان به تشیع است، نیز ادله ای به شکل خاص، تبلیغ تشیع را امری نیک شمرده و بدان دستور میدهند.
6. متأسفانه نویسنده مذکور چون به دنبال اثبات پیش فرضهای خود بوده با روایات گزینشی برخورد نموده و صرفا به"بَابٌ فِي تَرْكِ دُعَاءِالنَّاسِ" اشاره کرده اما سائر روایات ابواب دیگر کتب روایی که دعوت به ایمان(ولایت) و تشیع را مورد تأکید قرار میدهد را ذکر نکردهاست!!!
در این مجال کوتاه صرفا برخی عناوین این ابواب را ذکر کرده و مطالعه روایات ذیل هرباب را به خواننده محترم واگذار میکنم.
ابوابی چون:
- " بَابُ اسْتِحْبَابِالدُّعَاءِ إِلَى الْإِيمَانِ وَ الْإِسْلَامِ"
- " بَابٌ فِي إِحْيَاءِ الْمُؤْمِنِ"
- " استحباب الدعاء إلى الإيمان مع الإمكان"
- "باب إظهار الحق"
- " باب ثوابالهداية و التعليم و فضلهما و فضل العلماء و ذم إضلال الناس"
- روایاتی که در ذیل برخی آیات مانند"مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعا" ذکر شده است.
7. روایاتی که نویسنده مذکور بدان تمسک جسته یا از لحاظ سند قابل اعتماد نیستند و یا چنانچه بزرگان نیز بیان کردهاند، مقصود از آن ها اصرار وحرص بر شیعه شدن عامه بوده و از قبیل "ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغ" میباشد.
احتمال دیگر، مقصود دعوتی است که سبب جدال و در نهایت ایجاد کینه توزی با شیعیان گردد، چنانچه مرحوم برقی در محاسن نیز چنین نامی را برای عنوان باب روایات انتخاب نموده"باب من ترك المخاصمة لأهل الخلاف" وگرنه مناظره به روش علمی دستور خود قرآن است "ادْعُ إِلى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَن" آن هم در مسأله ولايت و خلافت بلافصل اميرالمؤمنين عليه السلام که در قرآن، ترک تبلیغ آن توسط رسول خدا به مثابه ترک تبلیغ اسلام و رسالتش قلمداد شده است.
احتمال سوم آن است که با توجه به شرائط سختی که در زمان ائمه علیهمالسلام بوده، امکان حمل این روایات در شرائط تقیه نیز وجود دارد.
8. اگر بر فرض هم سند و دلالت روایات "تَرْكِ دُعَاءِالنَّاسِ" را بپذیریم، پس از تعارض با ابواب روایی مذکور، ادله دعوت به حق و تشیع به دلیل کثرت و شهرت و همچنین سیره عملی اصحاب و بزرگان- مبنی بر کتابت کتب کلامی و تبلیغ و مناظرات علمی- مقدم بر روایات"تَرْكِ دُعَاءِ النَّاسِ" میباشد. و برفرض هم این نکته را نپذیریم، بازهم این روایات به دلیل موافقتش با عمومات قرآنی"امر به معروف و هدایت و تبلیغ دین" و سنت قطعی، مقدم میشود. در وهله آخر بر فرض که هیچ مرجحی را قبول نکنیم، روشن است که پس از تساقط هر دو طرف تعارض، نوبت به عمومات قرآن و روایات عام میرسد و پر واضح است که قدرمتیقن این عمومات ادله تبلیغ و هدایت و امر به معروف، دعوت به خلافت بلافصل و ولایت امیرالمؤمنین است زیرا این مقوله، اساسی ترین اعتقاد است که سبب هدایت و نجات بشر از عقاب میگردد وگرنه پرواضح است که دعوت به توحید و نبوت بدون ولایت که دعوت به حق وهدایت نیست.
9. توجه به این نکته نیز ضروری است که یکی از اهداف خلقت، هدایت مردم در راستای بندگی خداوند متعال است و بندگی خدا در گرو اعتقادات اصیل میباشد و چنین امری جز با ارشادات انبیاء و حجج الهی و پس از آن عالمان و مبلغان دین شکل نمی گیرد که در غیر این صورت این هدف لغو خواهد شد، بنابراین اگر روایتی بر خلاف این نکته مسلم و اساسی یافت شد، بایستی تأویل گردد چنانچه ذکر شد.
10. در انتها با توجه به نوع نگاشتههای نویسنده، ایشان را به آیات و روایاتی که در مذمت اضلال مردم وارد شده ـ که بعید میدانم گناهی بزرگ تر از آن باشد ـ را ارجاع می دهم.
http://mobahesat.ir/23173
🔻🔻🔻
@mobahesat
🔹 مرحوم آیتالله محمد یزدی را میتوان یکی از متخلقترین سیاستمداران انقلاب دانست. دقیقا برخلاف چهرهای که در سی سال اخیر برخی رسانهها از اون نمودار میکردند.
آنانی که توفیق درک حضور ایشان را داشتند شیفتهی تواضع و بزرگواری او میشدند. سخنان یا مکتوبات گاه تند آیتالله یزدی نیز از سر تکلیفی بود که برای حفظ انقلاب و اسلام احساس میکرد.
رحمت غفران الهی را برای آن بزرگ مرد انقلاب آرزو میکنیم
(تصویر: اعلام موضع جامعه مدرسین در انتخابات سال ۱۳۸۸)
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡ از شیعه شدن تا شیعهسازی
✏مهدی مسائلی
🔸 پس از انتشار نوشتار "نقدی بر شیعهسازی اهلسنت" که در آن به تعدادی از روایات اهلبیت(ع) استناد کرده بودم، عدهای بدون توجه به استدلالهای برگرفته از این روایات، درصدد برآمدند که تعارضی میان این روایات و تمام آیات و روایاتِ تبلیغ دین، دعوت به حق و امر به معروف ایجاد کنند.
اخیرا نیز با همین رویکرد یادداشتی با عنوان "دعوت به تشیع آری یا خیر؟" در سایت مباحثات منتشر شد. در ادامه مختصرا چند نکتهای را دراینباره بیان میکنم:
🔹 بحث ما عدم تبلیغ دین یا مذهب نیست بلکه بحث بر سر چگونگی تبلیغ دین و مذهب است. پس اینکه وی کوشیده تا میان سخنان و استدلالهای بنده و "مجموعه آیات و روایات امر به معروف، تبلیغ دین، هدایت و احیاء مردم" تعارض ایجاد کند، ناشی از آن است که روش تبلیغ دین و مذهب را منحصر در مجادلههای مذهبی میبینند.
🔹 پیش از این بنده در یادداشتی بیان کردم که مسلما از دید هرکسی که به مذهبی اعتقاد و پایبندی دارد، آن مذهب بر حق است و پذیرش آن مذهب توسط سایرمسلمانان و افزون شدن پیروانش امری مطلوب است. اما شیعه شدن یکطرف سکهی است و شیعه کردن روی دیگر آن. تلاش برای شیعهسازی اهلسنت به صورت یک پروژه یا رویهی تبلیغی، مفاسد اجتماعی و مذهبی بسیاری دارد که به بیان آنها پرداختم.
🔹 قرآن کریم روش دعوت به حق را به ما آموخته است، قرآن گفتگو با ادیان الهی را با مجادله بر اختلاف ادیان آغاز نمیکند و خواستار دستکشیدن آنها از دینشان نمیشود، بلکه آنها را به اشتراکات میان ادیان الهی ارجاع میدهد و میفرماید: «قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ...؛ بگو: «ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است؛ که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم؛ و بعضی از ما، بعضی دیگر را -غیر از خدای یگانه- به خدایی نپذیرد»(آل عمران/64)
خداوند ما را از مجادله با اهلکتاب جز بر طریق احسن منع میکند و میفرماید:«وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ؛ با اهل کتاب جز به روشی که از همه نیکوتر است مجادله نکنید، مگر کسانی از آنان که ستم کردند.» و بلافاصله مجادله احسن را بر اساس نزدیک کردن ادیان معرفی میکند نه گفتگو بر محور اختلافات؛ و میفرماید: «بگویید ما به تمام آنچه از سوی خدا بر ما و شما نازل شده است ایمان داریم، معبود ما و شما یکی است، و در برابر او تسلیم هستیم»(عنکبوت/46)
🔹 نویسنده این یادداشت بدون آنکه به بررسی سند احادیث باب «تَرْكِ دُعَاءِالنَّاسِ» بپردازد، سند آنها را ضعیف قلملداد می کند، در حالیکه این باب هفت حدیث دارد که شش حدیث آن صحیح و موثق هستند. افزون بر این، روایاتی بسیاری در کتابهای روایی وجود دارد که بنده در مقام گردآوری همه آنها نبودم.
🔹 نویسنده درصدد برآمده توجیهاتی برای این روایات بیان کند، از جمله اینکه میگوید:«مقصود دعوتی است که سبب جدال و در نهایت ایجاد کینه توزی با شیعیان گردد» سؤال این است که در چه صورتی دعوت شما به دعوت به تغییر مذهب اهلسنت سبب جدال و در نهایت ایجاد کینه توزی با شیعیان نمیشود؟! سؤالی برعکس بپرسیم، آیا شما اجازه میدهید در شهر قم یا اصفهان یا تهران و... علمای اهلسنت با حفظ احترام و متانت برای تغییر مذهب شیعیان اقدامی داشته باشند؟! آیا صرف تلاش برای تغییر مذهب، مخاصمه و نفرتمذهبی را افزون نمیکند؟!
🔹 نویسنده بدون بررسی راویان و مکان و زمان بیان روایات مورد نظر، احتمال تقیه را در مورد آنها مطرح میکند، حمل کردن روایات ناهیهی اهلبیت(ع) بر تقیه یکی از توجیهاتی است که تنها بحث مورد نظر ما با آن روبرو نیست، بلکه در زمان اهلبیت(ع) نیز غالیان روایات نهی از خداباوری ائمه(ع) و تکفیر غلات را حمل بر تقیه میکردند.
🔹 نویسنده میگوید که: «دعوت به توحید و نبوت بدون ولایت که دعوت به حق وهدایت نیست.» برای بطلان این نظر یک سؤال میپرسم، چگونه است که خداوند اهلکتاب را قبل از پذیرش اسلام، دعوت به توحید میکند و میفرماید:«قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ ...» آیا اهلکتاب معتقد به ولایت امام علی(ع) بودند؟!
🔹 نویسنده اتهام تضعیف تشیع و تقویت جبهه باطل را به بنده نسبت داده و من را از گناه اضلال مردم برحذر داشته است. بنده نیز این هشدار را به ایشان میدهم که هر تبلیغی، تقویت تشیع نیست، طبق فرمایش ائمه(ص) بعضی از دوستان چنان ضربهای به مکتب اهلبیت(ع) میزنندکه خسارتش از ناصبی سرکشی که به جنگ آنها آمده، بیشتر است و گناه بعضی از این اظهار دوستیها بالاتر از امامکُشی است.
🔸 مشاهده متن کامل یادداشت:
http://mobahesat.ir/23180
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡ نگاهی به مواجههی علما با اجرای احکام فرزندان خود
⭕ برزخ میان مهر پدری و انقلاب
🔸 خبر اعدام روحالله زم مدیر کانال «آمدنیوز» اگرچه غافلگیرانه اما برای بسیاری دور انتظار نبود. نخستین واکنشهای قابل توجه به خبر اعدام روحالله زم یادداشتی بود که از سوی پدر 64 سالهی او منتشر شد. در این یادداشت فضای معنوی و عاطفی است که از ملاقات با روحالله یک روز پیش از اعدام به تصویر کشیده شدهاست.اما این اعدام تنها اعدام فرزند یک روحانی دارای مسئولیت در جمهوری اسلامی نیست. تعدادی از روحانیون سرشناس نیز با اعدام یا کشتهشدن فرزندشان در درگیری با نیروهای انقلابی مواجه شدهاند.
🔹 حسنی علیه ضدانقلاب حتی اگر پسرش باشد!
حجتالاسلام غلامرضا حسنی از جمله روحانیونی است که فرزند او بخاطر عضویت در مجاهدین انقلاب اعدام شد. او درباره فرزندش می گوید:«پسر بزرگم رشيد پس از پيروزی انقلاب، ناگهان به گروه سياسی سازمان فدائيان خلق پيوست و از سران آنها شد، به طوری كه مسئوليت شاخه آذربايجان غربی بر عهده او بود. خيلی با او صحبت كردم تا در راهش تجديد نظر كند، ولی نكرد. جايش را شناسايی كرديم. در كميته انقلاب تهران با آيتالله مهدویكنی تماس گرفتم و گفتم يك موردی هست، چند نفر مسلح بفرستد. نگفتم پسرم هست. گفتم اگر مقاومت يا فرار كرد بزنيد نگذاريد فرار كند و اگر هم تسليم شد، دستگير كنيد و به كميته تحويل بدهيد. آنها رفتند و او را دستگير كردند. محاكمه و به اعدام محكوم شد و بلافاصله حكم اجرا گرديد.وقتي خبر اعدام رشيد را شنیدم، چون به وظيفه خود عمل كرده بودم هيچ ناراحت نشدم. من در مورد انقلاب با هيچ شخصی ولو پسرم باشد، شوخی ندارم و با هيچ احدی در اين مورد عقد اخوتی هم نبستهام. »
🔹 آیتالله طالقانی در برزخ پدری یا انقلابی
23 فروردین سال 1358 مجتبی طالقانی به خاطر ارتباطش با مارکسیست دستگیر میشود. محمدرضا فرزند دیگر آیت الله طالقانی که برای پیگری ماجرا به مرکز سپاه پاسداران رفته بود اتومبیل برادرش را در محوطه همان مرکز میبیند، آیتالله بعد از شنیدن شرح ماجرایی که بر فرزندانش رفته و دانستن اینکه بازداشت کنندگان به علت ارتباط مجتبی با شاخه مارکسیست سازمان مجاهدین خلق، سفری قهرگونه به خارج از تهران در پیش میگیرد. زیرکی حضرت امام غائله را ختم به خیر کرد. امام خمینی در مصاحبهای ﺑﻪ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮی ﭘﺴﺮ ﺁﻳﺖﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘـﺎﻧی ﺍﺷـﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩﻧـﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨـﺪ : «ﺍﮔـﺮﺍﺣﻤﺪ ﻣﻦ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮ میﻛﺮﺩﻧﺪ ﻣﻦ ﺣﺮﻓی ﻧﻤی ﺯﺩﻡ ». ﺍﻳﻦ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺁﻳﺖﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧی ﺑﻪ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﺮﮔﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﻗﻢ ﺑـﺎ ﺣـﻀﺮﺕ ﺍﻣـﺎﻡﻣﻼﻗـﺎﺕ ﻛﻨﻨﺪ.
🔹 دادستان علیه فرزند خود
آیتالله محمد محمدی گیلانی در خرداد سال 1360 فرزندان خود را در جمع تعدادی زیادی از منافقین مییابد. روایتها دربارهی صدور حکم مستقیم اعدام توسط پدر متناقض است و سند قطعی در اینباره نیست. اما آنچه که مشهور است روایت اطرافیان آیتالله است«از حاج آقا گیلانی این مسئله پرسیده شد که چنانچه با فرزندان شما مواجه شویم چگونه عمل کنیم، پاسخ دادند هر کاری که در موارد دیگر انجام میدهید» از این پاسخ مشخص است که پدر خود را دربرابر قانون و انقلاب مطیع میدانست و از آن مهمتر آنکه در صورت بازداشت، بخاطر فعالیت فرزندانش حکم اعدام آنان قطعی بود. فرزند او در درگیری با نیروهای سپاه در خانهی تیمی در تهران کشته شد.
🔹 روز شکرگزاری آیتالله جنتی
محمدحسین جنتی یکی از فرزندان آیتالله جنتی است که از سالهای پیش از انقلاب به عضویت سازمان مجاهدین خلق در آمد. از آنجا که پس از اعلان جنگ مسلحانه سازمان منافقین علیه جمهوری اسلامی، برخورد با آنان در دستور کار قرار گرفته بود، اما، آیتالله جنتی هیچ دخالتی در این امر نکرد تا نظام به وظیفه خود عمل کند؛ در نتیجه فرزند وی در درگیری با پاسداران انقلاب اسلامی کشته شد .از برخی افراد روایت شده که « آیتالله جنتی نذر کرده بوده که اگر پسرش حسین جنتی که فراری است و روند انقلاب را قبول ندارد دستگیر یا اعدام شود 40 روز روزه شکر بگیرد»
🔹 بیانیه ای در برائت از فرزند
روایت برخورد انقلابی پدران با فرزندان تنها به اوایل انقلاب برنمیگردد. سی سال پس از انقلاب هم میتوان چنین برخوردهایی را در بین مسئولان نظام یافت. به این جمله دقت کنید:«از نزدیکان و خویشاوندانمان دوری و برائت میجوئیم اما از آرمانهای خود و انقلاب دست بر نمیداریم». این جملهای است که آیت الله ابوالقاسم خزعلی رئیس بنیاد بین المللی غدیر در سال 88 درباره اظهارات و عملکرد فرزندش مهدی به زبان آورده است.
🔹 نگاهی گذرا به وقایع انقلاب اسلامی در چهلسال اخیر درسها و آموزهای مهمی برای خود دارد. اگرچه مهر و محبت فرزند امری فطری و ناگریز است اما باید در در تضارب بین مهر پدری و انقلاب و مبانی اسلامی کدام کدام یک را میتوان انتخاب کرد. قطعا آزمونی بسیار و سخت است!
مشاهده متن کامل یادداشت:
http://mobahesat.ir/23183
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡ جامعه مدرسین پس از آیتالله یزدی
🔸 ریاست شورای عالی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم پس از فوت آیتالله مشکینی در سال 1386 از جمله مسئولیتهای مهم حوزوی آیتالله یزدی شمرده میشد. او ترجیح داد تکلیف این مسئولیت را هم در زمان حیات از دوش خود بردارد. به همین دلیل به اعضای آن صراحتا پیام داده بود که برای ریاست جامعه مدرسین نیز تصمیمی اتخاذ کنند. خبر فوت آیتالله محمد یزدی در صبح روز 19 آذر غافلگیر کننده بود، چرا که حال وی نسبتا مساعد بود و نشانههای خاصی از بحران مشاهده نمیشد.با فوت ریاست جامعه مدرسین حوزه علمیه قم این سوال مطرح است که ریاست این شورا برعهده چه کسی خواهد بود؟
🔹 مهمترین کارکرد جامعه مدرسین ابتدا در بین حوزویان است. از سطوح عالی یعنی مراجع عظام تقلید، علما و پژوهشگران واساتید تا طلاب جوان که بدنهی حوزه نامیده میشوند. طبیعی است ریاست این شورا باید برعهدهی کسی باشد که دو مولفهی مهم«مقبولیت شخصیتی در بین حوزویان» و «مقبولیت جایگاه برای رأیآوری از اعضای جامعه مدرسین» را داشتهباشد.
🔹 جامعهای برای همهی حوزویان:
طبیعتا تحقق وظایف ذاتی این نهاد در سایهی رابطهی«دوسویه» مبتنی بر هنجارها و سنتهای حوزوی ، ارتباط محترمانه با مراجع عظام و علما و اساتید حوزه و رابطه پدرانه با طلاب جوان است. همین مناسبات حوزوی است که علیرغم وجود اختلافنظرها میتواندرابطهی محترمانه را تداوم بخشد.
البته ضرورت بیان شده ممکن است یکی از چالشهای ریاست بعدی جامعه مدرسین هم باشد. چراکه تفکری با هواداران محدود اما پرسروصدا بخاطر بیاطلاعی از مناسبات حوزوی این تعامل را برنمیتابد و معتقد است تنها تفکری حق حیات در حوزه را دارد که از جهات مختلف مخصوصا سیاسی صددرصد مطابق نظر آنان است. مدیر فعلی حوزههای علمیه جناب آقای اعرافی که با درک صحیحی از ویژگیهای حوزههای علمیه سعی کردهاست طبق هنجارهای بیان شده حرکت کند همواره مورد تهاجم این طیف بسیار محدود است.
احیاء جایگاه جامعه مدرسین جامعه مدرسین با تقویت ساختار و ارتباط کامل با همهی طیفها و سطوح حوزوی و کمک گرفتن از نخبگان حوزوی برای نقشآفرینی در تحولات یا چالشهای روز جامعه و حوزههای علمیه حاصل میشود.
🔹 جامعهی حوزوی اما با کارکرد سیاسی:
شاید علت اصلی نقشآفرینی بیان شده از ابتدای انقلاب تا اواخر دههی هشتاد اعتبار و ارتباطات معاونت جامعه و نظام و دفتر جامعه مدرسین است. ارتقای معاونت جامعه و نظام از «اطلاعرسانی درون تشکیلاتی» به «دیپلماسی سیاسی تاثیرگذار با نهادها و جریانهای حاکمیتی» از جمله اولویتهای ریاست بعدی جامعه مدرسین است.
اما همهی آنچه که از برنامهها و تحولات لازم برای آیندهی جامعه مدرسین گفتهشد مشروط بر تحول در دفتر جامعه مدرسین و انتخاب مدیری در سطح این تشکیلات است. مسئول دفتر جامعه مدرسین باید از نظر حقیقی نیز شأنیتی شناخته شده و توانمندی تعامل با سطوح عالی حوزه و نظام را داشته باشد. بیراه نیست اگر یکی از دلایل اصلی نزولی جامعه مدرسین در دههی نود تاکنون را ضعف در همین بخش بدانیم.
🔹 گزینهای با مقبولیت درون حوزوی و برون حوزوی:
با توجه به شرایط بیان شده و اولویتهای بعدی ریاست جامعه مدرسین این سوال مطرح میشود که چه کسی میتواند پس از مرحومین آیتالله مشکینی و آیتالله یزدی بر این مسند تکیه بزند؟ به نظر میرسد در بین اعضای جامعه مدرسین حضرات آیات مقتدائی و بوشهری گزینههای واجد شرایط برای این سمت باشند.
آیتالله مرتضی مقتدائی از اعضای نسل اول جامعه و از منصوبان امام خمینی است. وی تجربهی ریاست شورای عالی و مدیریت حوزههای علمیه را هم در سوابق خود دارد. اما برخی معتقدند بخاطر شرایط جسمانی احتمال پذیرش این مسئولیت توسط ایشان ضعیف است.
اما آیتالله حسینی بوشهری را میتوان جدیترین گزینهی عهدهداری این مسئولیت دانست. وی از ابتدای دههی هفتاد مسئولیتهای متعددی در سطوح معاونت و پس از آن مدیریت حوزههای علمیه داشته است. در کنار آن عضویت در شورای عالی و سپس ریاست شورای عالی حوزه این شخصیت را چهرهای قابل قبول و مورد اطمینان برای طیفهای و سلیقههای مختلف حوزوی کردهاست. ارتباط خوب او با مراجع عظام تقلید و علما و اساتید نقطهی قوت بسیار مهمی است که میتواند به یک فرصت تبدیل شود. مقبولیت برون حوزوی آیتالله حسینی بوشهری نیز جبرانکنندهی ضعف ارتباطات و نقشآفرینی این نهاد در لایههای مختلف حاکمیتی و سیاسی است.
باید منتظر بود و زمان داد تا آیتالله حسینی بوشهری با اقدامات و تغییرات جدی در تشکیلات جامعه مدرسین مانند «معاونت جامعه و نظام» و «دفتر جامعه مدرسین» و ایجاد برخی سازوکارها از جمله ارتباط با طلاب جوان این نهاد مقدس را دوباره به جایگاه واقعی خود برگرداند.
مشاهده متن کامل یادداشت
http://mobahesat.ir/23188
🔻🔻🔻
@mobahesat
هدایت شده از حوزه توییت (توییتر طلاب)🇵🇸
#نظرسنجی
👓 بنظر شما کدامیک از بزرگواران برای تصدی ریاست جامعه مدرسین، «فقیه اصلح انقلابی» است؟
💠 آیت الله شب زنده دار
💠 آیت الله عبداللهی
💠 آیت الله کعبی
💠 آیت الله اعرافی
💠 آیت الله اراکی
💠 آیت الله بوشهری
🔖 در لینک زیر، نظر خود را ثبت کنید:
EitaaBot.ir/poll/tfid?eitaafly
#جامعه_مدرسین
@HozeTwit
⚡ جامعهی مدرسین در بوتهی نظرسنجی
🔹 انتخاب رئیس آتی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که جانشین حضرت آیات مشکینی و یزدی خواهد بود خوشبختانه مورد توجه و حساسیت بخش زیادی از طلاب بویژه طلاب جوان قرار گرفتهاست. این توجه و حساسیت را باید به فال نیک گرفت و از زاویهای نقطه قوت جامعه مدرسین دانست که در بین بدنهی حوزه همچنان مهم است.
🔹 در همین راستا نظرسنجی توسط یکی ازکانالهای حوزوی منتشر شد که بخاطر امتیاز رایدهی آسان و اقدام خلاقانه، مورد توجه و بازنشر زیادی قرار گرفت. در نظرسنجی فوق این پرسش مطرح شده بود که کدام یک از اسامی نام برده شده واجد صلاحیت «فقیه اصلح انقلابی» برای تصدی مسئولیت جامعه مدرسین هستند. نتیجهی این رایگیری به این شرح است:
کل آراء ۷۴۶۱
میزان آراء به ترتیب:
آیت الله کعبی ۳۱۲۶ رای
آیت الله شب زنده دار ۱۹۲۶ رای
آیت الله عبداللهی ۷۶۳ رای
آیت الله اعرافی ۶۵۸ رای
آیت الله اراکی ۶۰۸ رای
آیت الله حسینی بوشهری ۳۸۰ رای
🔹 با توجه به مشخص شدن نتیجهي این نظرسنجی بیان چند نکته ضروری است:
🔸 نظرسنجیهای اینترنتی بخاطر «انحصار قشری، سنی و بویژه انحصار پیامرسان» رایدهندگان نمیتواند معیار تامه نظرات جامعهی حوزوی باشد، نامعلوم بودن هویت رایدهنگان نیز از دیگر ابهامات نظرسنجیهای اینترنتی است. اما در عین حال میتواند نمایانگر نظر بخشی از جامعهی صاحب رای و نظر باشد که با توجه به همین انحصار دارای پیام است.
🔸 چنانچه نتیجه نظرسنجی را معیاری برای قضاوت کلی قرار دهیم نشان میدهد که افراد دارای سابقهی اجرایی در حوزه نمرهی قابل قبولی در بین طلاب ندارند. مانند حضرات آیات اعرافی و حسینی بوشهری و از سوی دیگر افرادی بالاترین رتبه را آوردهاند که عملا مسئولیت اجرائی در حوزه نداشتهاند و یا بسیار محدود و مقطعی بودهاست.
🔸 بسیاری از طلاب بیشتر به کارکردهای درونحوزوی جامعه مدرسین توجه دارند. این نکته نشان میدهد که جامعه مدرسین باید برای معرفی کارکردهای برونحوزوی و ملی خود نیز اطلاعرسانی داشته باشد.
🔸 در عین احترام به همهی افرادی که اسامی آنان درج شدهاست به نظر میرسد معیارهای رایدهی طلاب تنها بخش محدودی از معیارهایی است که اعضای بصیر و خبیر جامعه مدرسین مدنظر داشته و براساس آن ریاست جامعه مدرسین را انتخاب میکنند. لذا انتظار میرود در صورتی که نظر نهائی جامعه مدرسین متفاوت از این نظرسنجی باشد، طلاب محترم با سعهی صدر تلاش کنند وسعت نظر و سویهی دیدگاههای خود را تقویت نمایند.
🔸 برای نخستین بار است که از امکان نظرسنجی آنلاین برای یک موضوع حوزوی استفاده شده است که در عین امتیازات، ممکن است در آینده چالشهایی برای موضوعات مهم ایجاد کند.
🔻🔻🔻
@mobahesat
هدایت شده از خبرگزاری حوزه
🔻در پی گستاخی و سادهلوحیهای اخیر اعلام شد؛
✊ تجدید بیعت حوزههای علمیه با امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی
◻️حوزههای علمیه پیمان خود را با رهبری عظیمالشأن انقلاب اسلامی تجدید و از برخی ساده لوحیها و گستاخیهای دشمنپسند اخیر اعلام برائت و حرمتشکنان بیانصاف را به بازگشت به دامن انقلاب و مردم و ارزشهای اخلاقی و توبه در پیشگاه خداوند متعال فرا میخواند و مسؤلان محترم را به پیروی از رهبری معظم و اهتمام به انجام وظایف خود و اوامر رهبری و گره گشایی از کار مردم شریف و پیگیری مسائل سفارش میکند.
🔴 برای تجدید بیعت و ثبت امضای اینترنتی وارد این لینک شوید:👇
hawzahnews.com/news/933757