امتداد شاگردان علامه در انقلاب اسلامی
به مناسبت سالروز رحلت
🔸۲۴ آبان در تقویم رسمی کشورمان بهعنوان روز بزرگداشت آیتﷲ علامه «سید محمدحسین طباطبایی» ثبت شده است. علامه طباطبایی از سرآمدان حوزه علمیه قم در روزگار معاصر کنونی بود که با تفسیر المیزان شناخته میشود؛ اما آثار و خدمات او بیش از المیزان بود، هر چند که جایگاه المیزان قابلانکار نیست. حوزه علمیه قم عالمان برجستهای در طول حیات با برکت خود تربیت کرده است؛ اما کم بودند کسانی که ابعاد جامعی داشته باشند و علامه طباطبایی در کنار امام خمینی(ره) در ابعاد مختلف سرآمد بود. در روزگار مهجوریت فلسفه اهل فلسفه بود و همان روزگار هم دل در گروی عرفان داشت.
🔹اهمیت مکتب فکری علامه طباطبایی
اهمیت محمدحسین طباطبایی به جهت زنده کردن حکمت و فلسفه و تفسیر در حوزههای تشیع، بعد از دوره دودمان صفویان بوده است. بهویژه اینکه وی به بازگویی و شرح حکمت صدرایی بسنده نکرده، به تأسیس معرفتشناسی در این مکتب میپردازد. همچنین با انتشار کتب فراوان و تربیت شاگردان، در دوران مواجهه با اندیشههای غربی، نظیر مارکسیسم، به اندیشه دینی حیاتی دوباره بخشیده، حتی در نشر آن در مغربزمین نیز میکوشد.
از دیگر اتفاقات حیات فکری طباطبایی در دوره زندگی در قم، آمدن هانری کربن، از فرانسه به ایران و ملاقات با طباطبایی در قم و تهران است. این ملاقاتها که باعث شکلگیری حلقه فلسفی مهمی در آن دوران میشود، به همت هانری کربن تشکیل شد و بسیاری از فلاسفه بعدی ایران معاصر به همراه کربن نزد طباطبایی به فلسفهآموزی و مباحث عمیق فلسفی پرداختند. کربن فیلسوفی هایدگری بود که در پی پرسشهای بیپاسخ خود، در نهایت سر از ایران درآورده بود تا در حضور طباطبایی بهعنوان فیلسوفی شیعی، پاسخهایی برای پرسشهای بیجواب خود بیابد. خود کربن اذعان داشت که طباطبایی، پاسخهای دقیق و قانعکنندهای به او میدادهاست.
علامه طباطبایی اولین متفکر دوران معاصر است که به بحثهای معرفتشناسی پرداخته است. او در کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم به شبهات مکاتب سوفسطایی، شکاکیت و تجربهگرایی افراطی در عدم اعتماد به عقل در دریافت حقیقت پاسخ داده است و فلسفه اسلامی را نظام رئالیستی مبتنی بر عقلگرایی معرفی میکند. وی همچنین به نقش بیبدیل عقل در فهم حقایق دینی توجه دارد و نکات مهمی را در اینباره متذکر میشود. میتوان گفت علامه در دو جبهه از خردورزی دفاع کرده است، اول: در برابر حسگرایی و تجربهگرایی افراطی که در غرب به شکاکیت و نسبیتگرایی در همه حوزههای اعتقادی و اخلاقی منجر شد و دوم: در برابر ظاهرگرایان و اخباریونی که با بیاعتبارکردن حجت عقل وحی را نیز بیاعتبار کردند و به تعطیلی دین و عقل با هم رسیدند. بررسی موضع علامه موضوع این نوشتار است.
🔹شاگردان علامه
علامه طباطبایی شاگردان برجستهای تربیت کردند که بخش زیادی از این شاگردان بعد از انقلاب اسلامی مسوولیتهای کلان انقلاب را بر دوش گرفتند. آیتالله جوادی آملی، آیتﷲ محمد امامی کاشانی، محمد مؤمن قمی، محمد محمدی گیلانی،مصباح یزدی، محمد مفتح و شهید مرتضی مطهری بخشی از این شاگردان مهم علامه هستند که هر کدام نقش مهمی در تحولات جامعه ایران در دهه چهل و پنجاه ایفا کردند.
شهید مطهری بهعنوان یکی از اصلیترین شاگردان علامه طباطبایی تبدیل به نظریهپرداز انقلاب و مورد اعتمادترین فرد امام خمینی(ره) شد. بهنحویکه در بسیاری از تصمیمات دوران انقلاب مؤثر بود. در واقع شهید مطهری در انقلاب اسلامی، امتداد خط فکری علامه طباطبایی است. با اینکه علامه اهل موضعگیریهای تند و صریح سیاسی نبود؛ اما منش و گفتمانی که پایهگذاری کرد، درختی را آبیاری کرد که میوه آن درخت، انقلاب اسلامی بود. توجه علامه طباطبایی به فلسفه در روزگاری که مخالفان فلسفه در حوزه قدرت فزایندهای داشتند، از مهمترین نقطه عطفهای زندگی علمی ایشان است.
اما میراث علامه طباطبایی در روزگار کنونی جامعه ما کمتر به نسل جدید و به مخاطب تشنه معارف معرفی شده است. زندگی علمی و فردی علامه این ظرفیت را دارد که به جامعه بهعنوان یک الگو و نخبه فرهنگی و فکری معرفی و اسوه فعالان این عرصه شود؛ اما متأسفانه این مشکلی است که گریبان کشور ما را گرفته و آن این است که به داشتهها و سرمایههای خود کم توجه هستیم. این رویه باعث شده که امکان استفاده از این ذخایر علمی، فرهنگی و مذهبی در کشور برای مردم فراهم نشود. باید افسوس و حسرت خورد و آرزو کرد که نامگذاری امروز به نام علامه، تلاشی درخور و مؤثر برای کاستن از این مهجوریت علامه صاحب سبک ما باشد.
⚡️مشاهده متن کامل یادداشت:
Mobahesat.ir/24226
🔻🔻🔻
@mobahesat
💫آزمون اجتهاد مجلس خبرگان به چه صورت برگزار میشود؟
خبرگان ملت/5
🔹پس از مرحله قطعی شدن ثبتنام کاندیداهای ششمین دوره انتخابات مجلس خبرگان، مرحله اختصاصی این مجلس یعنی آزمون کتبی و شفاهی داوطلبان در روز ۳۰ آبانماه در در مصلای شهر مقدس قم برگزار خواهد شد.
🔹موضوع آزمون اجتهاد برای کاندیداهای مجلس خبرگان همواره موضوعی بحثبرانگیز بودهاست که از دومین دوره انتخابات این مجلس یعنی سال ۱۳۶۹ مورد انتقاد طیفی از کاندیداها قرار گرفت. در آن دوره برخی بزرگان حوزه مانند آیتﷲالعظمی صافی گلپایگانی و مرحوم آیتﷲ سیدمحمود هاشمی شاهرودی ممتحنین شفاهی آزمون بودند.
در چارمین و پنجمین دوره انتخابات مجلس خبرگان نیست سوالات کتبی از سوی مرحوم آیتﷲ محمد مؤمن تنظیم شد.اگرچه در دورههای بعد و در آستانه انتخابات، موضوع چگونگی احراز درجه اجتهاد داوطلبان با برخی تبصرهها همراه شد اما همچنان بخش عمدهی داوطلبان از طریق آزمون مورد بررسی قرار میگیرند.
🔸اما آزمون احزار شرایط علمی کاندیداهای خبرگان به چه صورت برگزار میشود؟
🔹این آزمون برخلاف سایر آزمونهای رایج، اطلاعرسانی قبلی ندارد و فقط زمان و مکان و برخی شرایط حضور در آزمون اعلام میشود.
🔹برای اینکه بدانیم آزمون دورهی پیشین خبرگان به چه صورت برگزار شد، مباحثات اطلاعات دقیقتری در این زمینه ارائه میدهد. این اطلاعات احتمالا تا حدودی برای کاندیداهای ثبتنام شده مفید باشد.
🔹در آزمون کتبی سال ۱۳۹۴ سه برگه برای شرکتکنندگان داده شد. برگه نخست سوالات اصول و با محوریت کتاب کفایةالاصول بود. برگه دوم سوالات فقه با محوریت مکاست و موضوع خیارات . برگه سوم سوالات شبه اجتهادی بود که برخی فروع کاربردی را از شرکتکنندگان سوال کرده و درخواست ارائه نظر همراه با استنادات شده بود.
🔹اما در آزمون شفاهی که پس از اخذ نمره قبولی در آزمون کتبی انجام میگیرد به این صورت بود: متنی از یکی از فروع کتاب عروه شامل متنی از مرحوم آیتﷲ حکیم در مستمسک و همچنین فرمایشات مرحوم آیتﷲ خوئی در موسوعه به داوطلبان ارائه شد تا پس از ساعتی تامل به بیان و نظرات تحلیلی خود در این زمینه بپردازند.همچنین در ادامه سوالاتی اجتهادی توسط ممتحنین مطرح شد.
⚡️درصورتی که شما هم اطلاعات تکمیلی درباره انتخابات خبرگان دارید برای ما ارسال کنید تا در پست بعدی منتشر شود⚡️
@mobahesat
📌 تاریخ شفاهی علما و ضرورت توجه به اقتضائات، فهم جریانها و رعایت حساسیتها
📍 در سومین برنامه از سهشنبههای تاریخ شفاهی مطرح شد
🔻 .. نجمی در پاسخ به پرسشی درباره شرایط مصاحبهکننده گفت: ما قبل از مصاحبه با راوی رفتوآمد داریم و تا حدودی از علاقمندیها، فعالیتها و دغدغههایشان آگاهی پیدا میکنیم و مقالات و کتبشان را میخوانیم و از نزدیکانشان پرسوجو میکنیم. تقریبا اشراف به موضوع پیدا میکنیم و همین مقدار برای مصاحبههای ما کافی است و لازم نیست ما در موضوعی متخصص بشویم. بله اگر قرار به انجام مصاحبه مفصل باشد، لازم است مصاحبهکننده اشراف کامل به تخصص راوی پیدا کند یا اگر درباره مکان خاصی است تمام ابعاد آن مکان را بشناسد. اینکه میبینید من تاریخ شفاهی حج را انجام دادم به این علت بوده است که از چند سال قبل با بعثه سفرهای مختلفی داشتم و کارهای رسانهای میکردم و ساختار حج را میشناختم؛ مثلا از آشپزخانه و سردخانه و هیئت پزشکی و امور حج کاملا آگاهی داشتم و کار رسانهای درباره آنها انجام داده بودم و حتی وقتی قرار شد تاریخ شفاهی حج را شروع کنم یک مطالعه حسابی انجام دادم و تمامی مطالب مربوط به حج از ابتدای انقلاب و مسائل مربوط به آن را از روزنامهها استخراج کرده بودم و کامل خوانده بودم و نقاط عطف حج را شناسایی کرده بودم.
🔻 احمد نجمی سپس به بیان برخی تجربیات کاربردی در تاریخ شفاهی حوزه و روحانیت به این شرح پرداخت: اول. امتیازی که در این کار به ما کمک میکند آن است که افرادی مسن و معمر، معمولا حافظه بلندمدت خوبی دارند. آنان حوادث مربوط به چند دهه پیش را با جزئیات به یاد میآورند و بیان میکنند. ممکن است حافظه کوتاهمدت خوبی هم نداشته باشند. بنابراین پیری و معمر بودن بودن افراد نباید ما را از کار منصرف کند.
🔻 دوم. تجربه من این است که هنگام مصاحبه با فرد، یک مثلث شکل میگیرد: 1. من یا مؤسسهام 2. راوی 3. مخاطبان و افرادی که مصاحبه را خواهند دید و شنید و استفاده خواهند کرد. من همیشه ضلع اول را کمرنگ جلوه میدهم و خارج میکنم. اگر نفعی دارم آن را بیان نمیکنم. در همان صحبت اولیه برای متقاعد کردن راوی، اصلا آنچه که مربوط به خودم است را مطرح نمیکنم. طرح منفعت خودمان یا مؤسسهمان ممکن است در راوی ایجاد انگیزه نکند و یا حتی او را از انجام کار منصرف کند. ما بیشتر خود شخصیت را مطرح میکنیم. تجربه این سالها نشان میدهد که بسیاری از افراد با این مطلب هم مشکل دارند. آنان بدون اینکه بخواهند بازی کنند، با «من» و «منیت» رابطهای ندارند و اساسا سخن گفتن از خود، برای آنها سخت است. این ویژگی بسیاری از علماست. گرچه شخصیتهای سیاسی زیادی را میبینیم که حیاتشان در این است که هر روز یا هر هفته تیتر اول روزنامهها و مجلات باشند و اگر اینگونه نشود احساس سقوط به آنها دست خواهد داد. اگر ببینم عالمی اینگونه است سعی میکنم از راه دیگری برای متقاعد کردن او استفاده کنم؛ مثلا از راه استادان او و اینکه آنها را باید معرفی کرد. وقتی وارد گفتگو میشویم طبیعی است که همه سؤالها را مطرح میکنیم. اول باید راوی را متقاعد کرد تا احساس تکلیف بکند. افرادی که ما با آنها سروکار داریم تا احساس تکلیف نکنند متقاعد نمیشوند.
🔻 سوم. راویان نباید احساس بکنند که ما یک فروشنده دورهگرد هستیم بلکه باید ما را همچون کاسب محل ببیند و احساس کند که ما با او هستیم و اینگونه نیست که از راه نرسیده، میخواهیم خاطرات او را بگیریم و برویم. همان دیدار اول درخواست مصاحبه نکنیم چون ممکن است کار خراب شود. معمولا علما رفتوآمد و جلسات روضه و درس دارند و مصاحبهکننده چند جلسه برود و خودش را نشان بدهد. بر همین اساس باید قبل از مصاحبه با او معاشرت کنیم تا او ما را از خودش بداند و به محض اینکه گفتگو تمام شد او را رها نکنیم. .
📌 مطالعهی متن کامل این گزارش در سایت ما؛ اینجا
🔻🔻🔻
@mobahesat
🔅تلاشهای فقهی فضای مجازی، معلق بین نظام و مردم؟
🖋احمد نجمی
🔸روز گذشته دکتر سیدمحمدامین آقامیری دبیر شورای عالی فضای مجازی در سفر به قم، ضمن دیدار با مدیران عالی حوزوی، نشستهایی با اساتید حوزه و فعالان فضای مجازی برگزار کرد.
متن ذیل سخنانی است که توسط اینجانب در این نشست هماندیشی ارائه شدهاست.
بسماللهالرحمنالرحیم
عرصه فضای مجازی در کشور دو ساحت جدی دارد. یکی ساحت حاکمیتی و سیاستگذاری که سیاستهای آن توسط ساختار رسمی حاکمیت اعمال و اجرا میشود و دوم عموم مردم و کاربران فضای مجازی. آنچه که به سادگی قابل فهم و مشاهده است این است که نظام براساس نیازها و اقتضائات و برنامههای خود تصمیماتی را اتخاذ میکند و از سوی دیگر مردم نیز براساس سلایق و معیارهای خود، روشی مستقل و منحصر به خود را در پیش گرفتهاند.
در این بین ممکن است سیاستها و برنامههای اعمالی حاکمیت در برخی موارد مورد نیاز یا پسند مردم قرار گیرد، اما آمارها و مشاهدات عینی نشان میدهد بخش قابل توجهی از زیست مردم در فضای مجازی متفاوت با نظر رسمی اتخاذ شده است. استفاده بسیار گسترده از برخی شبکههای اجتماعی فیلترشده یا رمزارزها شاهد این مدعاست. پس نسبت تصمیمات اتخاذ شده نظام با مسیر انتخاب شدهی مردم «عموم و خصوص منوجه است».
از سوی دیگر شاهد یک اتفاق مبارک در حوزههای علمیه هستیم که برخی از علما و اساتید و پژوهشگران براساس نیازهای جامعهی امروزی در موضوع فضای مجازی در قالب برگزاری دروس خارج، نشستهای تخصصی و پژوهشهای علمی تلاش میکنند نسبت فقه و دین با این عرصه را مشخص نمایند.
با توجه به دو گزارهی مطرح شده، این سوال جدی پیش میآید که نقشآفرینی فقها و اساتید حوزه در ساحت فنآوریهای نوین و فضای مجازی در راستای سلایق و نظرات حاکمیت است یا عموم مردم؟ به صورت طبیعی میتوان این انتظار را داشت که فقها و حوزههای علمیه وظیفه خود میدانند تا از مسائل حاکمیت و نظام اسلامی پشتیبانی فکری و نظری داشته باشند و نظام نیز پشتوانهی فکری خود را در حوزههای علمیه جستجو کند.
اما این نگرانی وجود دارد که نگاه مطلق فقها و پژوهشگران به جانب تامین نیازهای حاکمیت باشد و از واقعیتهای جامعه و نیازها و سلایق عموم مردم غفلت نماید. هماینک زیست بخش قابل توجهی از مردم در فضاها و شبکههایی است که از نظر حاکمیت ممنوع و فیلتر شدهاست و بی توجهی به این بخش از واقعیت جامعه عملا تلاشهای علمی حوزویان را ابتر و غیرواقعبینانه خواهد کرد.
در گام نخست لازم است فقها و اساتید و پژوهشگران حوزوی موقعیت و جایگاه خود را در تلاشهای علمی مشخص کنند که قرار است در کدام جایگاه نقشآفرینی کنند و از جایگاهی بالاتر اطلاع کافی از عرصهی دیگری داشته باشند.
همچنین برای جلوگیری از این آسیب مهم انتظار میرود مرکز پژوهشهای فضای مجازی و همچنین نمایندگی این مرکز در قم که رابط و حلقه وصل حوزویان با شورای عالی فضای مجازی است، کلیهی فعالیتهای علمی صورت گرفته در حوزه را رصد کرده و با دو عرصه یعنی نیازهای فکری حاکمیت و همچنین اقتضائات و واقعیت موجود بین عموم مردم و کاربران فضای مجازی تطبیق دهد و تلاش کند تعادلی بین این تلاشها و نیازهای موجود ایجاد شود.
مشاهده متن در سایت
🔻🔻🔻
@mobahesat
🔅القاب علمی؛ پیشینه ،کارکردها و چالشها/۱
🖌حجتالاسلام دکتر علی راد
🔸چندی است بحث از چالش آیتﷲ دکتر یا حجتالاسلام دکتر در محافل حوزوی و دانشگاهی داغ است و رویکردهای موافق و مخالف در مواجه با آن پدید آمدهاست. در این یادداشت به این پدیده از منظر یک چالش کهن در تاریخ و میراث مسلمین می نگرم و به اختصار ابهامات آن را مرور میکنم و پژوهش درباره بنیانها و زمینههای تاریخی و فرهنگی آن را ضروری میدانم.
🔹القاب علمی از گونه لقب تشریف و تکریم از اقسام سهگانه القاب است که بر تمایز و برتری شخص در یک وصف یا ویژگی دلالت دارد (ابن حمدون, محمد, التذکرة الحمدونیة , ج ۹ , ص ۳۵۷ ). گرایش به نامگذاری اشخاص به لقب در کنار اسم و کنیه در فرهنگ عرب پیش از نزول قرآن رویهای شناخته شدهاست (قلقشندي , أحمد , صبح الأعشى في صناعة الإنشاء , ج ۵ , ص ۴۱۳ – ۴۱۴ ) و قرآن ( « وَلا تَنَابَزُوا بالأَلْقَابِ » حجرات / ۱۱ ) و سنّت ضمن تایید این آیین انسانی در محاورات فقط کاربرد القاب منفی را ممنوع کرد (ابن حنبل , مسند أحمد , ج ۴ , ص ۶۹ , ص ۲۶۰ ) .
🔹شماری از القاب بسیار معنادار و جریانساز هستند و پیامدهای نظری و عملی مهمی در گفتمانهای سیاسی, علمی, مذهبی, اجتماعی, هنری و … به دنبال دارند و هماره در تاریخ و فرهنگ مسلمین جریانهای قدرت، سیاست، علم، صنعت، هنر و … برای امتداد اجتماعی مرجعیت و مشروعیت جایگاه خود از ظرفیت القاب در تثبیت و توسعه هیمنه خود استفاده کردند و گویی القاب پیوندی ناگسستنی با اقسام قدرت و توسعه در ساحتهای گوناگون حیات انسان دارد (بنگرید : قلقشندي , أحمد , صبح الأعشى في صناعة الإنشاء , ج ۵ , ص ۴۵۰ – ۴۱۸ ).
دانشوران علوم حدیث، رجال و تراجم بیش از دیگران به القاب پرداختهاند. در نگاه حدیث پژوهان پیشین القاب شامل نامها، کنیهها، نسب و حتی مشاغل نیز هست لذا مفهوم لقب در علوم حدیث اعم از مفهوم نحوی و عرفی آن است که در تقابل با اسم و کنیه است (بنگرید : ابن حجر عسقلاني , نزهة الألباب في الألقاب , ص ۳۸ ).
🔹مسائل نظری و بنیادین لقب پژوهی از اهمیت زیادی برخوردار است و همچنان ابهامات زیادی در مبانی، تاریخچه، رویکردها، معیارها و اهداف آن وجود دارد.
مهم ترین سویه های ابهام در القاب علمی عبارتند از :
۱) ابهام در چرایی، زمینهها و آغازه پدیداری لقبگزینی میان دانشوران
۲) ابهام در نظام القاب علمی از آغاز تا فرجام
۳) ابهام در مبانی دینی برخی از القاب خاص
۴) ابهام در معیارهای احراز و اعطای القاب
۵) ابهام در فرایندهای حاکم بر ترفیع القاب
۶) ابهام در توالی و ترتیب منطقی القاب
۷) ابهام در مراجع ذیصلاح در اعطای القاب
۸) ابهام در شاخصهای سنجش اصالت القاب
۹) ابهام در تشخیص القاب اکتسابی از القاب اعطایی
۱۰) ابهام در بنیانها، رویکردها و اهداف القاب اعطایی
۱۱) ابهام در پیشینه و تطورات فرایندهای اعطای القاب
۱۲) ابهام در زمینهها و بسترهای مذهبی و سیاسی القاب اعطایی
۱۳) ابهام در تاریخگذاری، تداول، اشتهار و تواتر القاب
۱۴) ابهام در تعامل جریانهای قدرت، سیاست و مذهب با القاب
۱۵) ابهام در نقش حوزهها، مکاتب و مدارس فکری در القاب اعطایی
۱۶) ابهام در فراگیری تاریخی و گستردگی جغرافیایی القاب در تاریخ اسلام
۱۷) ابهام در کارکردها و پیامدهای القاب
۱۸) ابهام در تناسب و وجه شبه دارندگان القاب با مفهوم حقیقی لقب
۱۹) ابهام در تبیین چرایی کثرت و تنوع القاب
۲۰) ابهام در جواز مَجاز و غلو در القاب
۲۱) ابهام در چرایی تمایل دانشوران مسلمان به تکثیر القاب
۲۲) ابهام در پیوند القاب با جایگاه اجتماعی و سیاسی اشخاص
۲۳) ابهام در نقش سیاست و ثروت در اعطای القاب به اشخاص.
این ابهامات درباره القاب دانشوران علوم اسلامی دیگر چون فقه، تفسیر، کلام، اصول و … نیز مطرح است. در بخشی از کتاب اسطوره بخارا به این مسئله و ابهامات آن پرداختهام.
🔸مشاهده متن در سایت:
https://mobahesat.ir/24242
🔻🔻🔻
@mobahesat
🔅القاب علمی؛ از حقیقت تا مَجاز/2
🖌حجتالاسلام دکتر علیراد
🔸القاب علمی در مکتوبات مسلمین بیشترین حضور را در کتابهای رجالالحدیث و تراجمالرجال دارند ولی بازتاب و کاربست القاب به محدّثان اختصاص ندارد و دانشوران دیگر علوم اسلامی نیز هماره از القاب علمی برای تعیین و تثبیت جایگاه خود در گفتمانهای علمی روزگار خود بهرهمند هستند. لذا القاب با هویت صنفی و اجتماعی دانشوران پیوندی ناگسستنی دارد و البته سویههای اخلاقی، جامعهشناختی، سیاسی و فرهنگی نیز دارد .
🔹میدانیم که دانش رجال به شیوههای شناخت و داوری و بیان اوصاف و احوال راویان و محدّثان بر پایه اصول فنی و معیارهای ویژه این دانش میپردازد . اصول و پیشفرضهای دانش رجال اثر پذیرفته از مبانی کلامی، سیاسی و مذهبی مکاتب و جریانهای رجال پژوهی است و هیچ رویکرد و کتاب رجالی پیراسته از این اصول علمی و مبانی فکری رجالیان نیست. بنابراین هر چند ضابطهمندی و مبناگروی از بنیانهای دانش رجال است ولی نتایج آن به نسبیت تاریخی دچار است و اثبات واقعنمایی برایندها و نتایج این دانش از حقیقت راویان بسیار دشوار است لذا برخی از راویان در داوری رجالیان به دوگانگی و تضاد در اوصاف دچار هستند و یک راوی نزد گروهی مقبول و نزد گروهی دیگر متروک است.
🔹این وضعیت در کتابهای تراجمالرجال که به شرح و حال نگاری مفاخر علوم و فنون، سَرآمدن قدرت و سیاست، ناموران تاریخ و فرهنگ و تمدن اختصاص دارند، بسیار پیچیده تر است و دستیابی به تصویر واقعی یک شخصیت در کتابهای تراجم دشوارتر از دانش رجال است. زیرا افرون بر آسیب اثر پذیری از مبانی ایدئولوژیک مولفان این آثار، اغراق و غلو، عصبیت، قبیلهگرایی، تفاخر به ملت و امت، تقابل با جریانها و گفتمانهای رقیب، سانسور و فروکاست شخصیتهای مخالف، مصادره به مطلوب و دستبرد در اسناد و مدارک تاریخی، استناد به مدارک و شواهد سست و برساخته، همسویی با حاکمیت و قدرت، کرامتسازی و فضیلتتراشی و … در غالب آنها موج میزند و این همه در قامت و کسوت القاب متنوع خود را پنهان ساخته است.
🔹این چالش زمانی عمیق تر و پیچیدهتر میگردد که یک رجالی بر پایه رویکرد و داده های تراجمنویسان به وصف یک محدّث بپردازد یا درباره جایگاه و منزلت او داوری نماید؛ یا بر عکس مولف کتاب تراجم با رویکرد گزینشی فقط از دیدگاه های رجالی همسو و موافق درباره یک محدّث استفاده کند و دیدگاههای انتقادی درباره او را حذف و سانسور نماید. اینگونه است که تعارض در این آثار پدید میآید و خواسته یا ناخواسته محدّثی از فرود بر فراز یا از فراز بر فرود میآید.
🔹تصویر محدّثان در قاب دوگانههای تناقض تعظیم و تنقیص، متروک و مقبول، عادل و فاسق، غالی و معتدل، علامه و نادان، واهی و ضابط و … ترسیم میشود و تصویر اصیل و معیار محدّث در کرانههای ناپیدای تعصب و تقلید مولفان این آثار محو میگردد و تشخیص حقیقت از مجاز سخت و دشوار میشود.
🔹این تناقضات چنان عمیق و پیچیده هستند که به سادگی در نگاه اول به کتابهای رجال و تراجم قابل رویت نیستند و اکتشاف آنها به واکاوی عمیق، تتتبع طاقت سوز در گردآوری دادهها و داوری اندیشهسوز در سنجش آراء و انظار نیازمند است. هر چند آسیب یاد شده به معنای انکار ارزش تلاشهای مولفان کتب علم رجال و تراجم نیست اما تحقیق اجتهادی و نقد تاریخی را برای پژوهشگران در جستجوی تصویر راستین و اصیل یک شخصیت از میان آرای رجالیان و تراجم نویسان ضروری میسازد و از اعتماد پیش از تحقیق، استناد قبل از نقد و ایمان پیش از پرسش برحذر میدارد.
🔹برای برون رفت از این آسیب ناگزیر از رویکرد علمی در لقبپژوهی هستیم . بر پایه این رویکرد لقبپژوهی، گرایش علمی بینا رشتهای، استوار بر مبانی نظری، بهرهمند از منطق تحلیلی و فرایند علمی از فهم تا نقد و دارای سنجههای داوری در ارزیابی القاب علمی است. مسئله اصلی لقبپژوهی شناسایی، اثبات و ارزیابی روشمند اصالت و اعتبار القاب علمی است و غرض آن پاسخ به ابهامات و مسائل القاب علمی است. در الگوی تحلیلی القاب علمی به مسائل معطوف به هر لقب پاسخ علمی و قابل دفاع ارائه میشود.
🔹مهم ترین مسائل هر لقب علمی عبارتند از: مفهوم و ماهیت، پیشینه و تبار، جایگاه لقب در نظام القاب، القاب هم تراز : تفاوت ها و تمایزها، کهن الگوی لقب، لقب گذاری: فرایند و تاریخ، اسناد و مدارک مُثبِته، جلوهها و پیامدها، شهرت و تواتر، سویه های سیاسی و ایدئولوژیک القاب.
بنا بر این لقبپژوهی گرایش تخصصی است که از دستاوردهای دانشهای متنوع در پاسخ به مسائل و دستیابی به هدف خود بهرهمند است و در شناخت حقیقت از مجاز در القاب علمی سودمند است.
مشاهده متن در سایت:
https://mobahesat.ir/24239
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡️حوزه علمیه نجف و نظریه دولت
🖌گزارش نشست
🔹کرسی علمی- ترویجی با موضوع «حوزه علمیه نجف و نظریه دولت» در تاریخ ۱۴ آذر ۱۴۰۲ در محل پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد. در این نشست دکتر عبدالوهاب فراتی به ارائه بحث پرداخت. متن ذیل، ارائهی دکتر فراتی در این نشست است که تقدیم میشود.
🔸مشاهده متن کامل گزارش:
https://mobahesat.ir/24248
🔻🔻🔻
@mobahesat
🔅با فقدان موضوعشناسی دقیق در فقه سیاسی مواجه هستیم
🎤حجتالاسلام دکتر رنجبر
⚡️فقه سیاسی در حوزه علمیه/1
🔹چون حکومت در اختیار فقها نبود و حکومتها در اختیار طاغوت بود و چون حکومتهای طاغوتی در رأس کشورها بودند، لذا جنس سؤالات مراجعه کنندگان از جنس حکومتی – سیاسی نبود و خیلی کم و اندک و بیشتر برای رفع تکلیفهای خودشان بود. در چنین شرایطی، امام بزرگوار ما یک انقلابی در فقه به وجود آوردند و هم در ساحت مسئله و هم در ساحت شیوهی استدلال، مواد استدلال یک انقلابی به وجود آوردند و در واقع به صورت جدی به قصه و ماجرای فقه سیاسی ورود کردند.
🔹از زمانهای که بحث ولایت فقیه حضرت امام در درس خارجشان مطرح میشود که در «کتابالبیع» به مناسبتی این را مطرح میکنند، موضوع بحث فقه سیاسی به صورت جدی وارد حوزهها میشود. یعنی قبلا ما تکستارهها و تکمضرابهایی داشتیم، اما اینکه بخواهد به صورت مدون یک فقه سیاسی باشد که مبتنی بر آن کلانمسئلههای مربوط به قیام و انقلاب علیه طاغوت، ایجاد نظام سیاسی، دولت، حکومت، مجموعههای حاکمیتی و قانون اساسی باشد که فقها بنشینند و راجع به اینها بحث و گفتگو کنند، تا قبل از حضرت امام این به صورت جدی وارد حوزهها نشده بود. اما بعد از انقلابی که ایشان در عرصهی فقهی که عرض کردم، انجام دادند و بعد انقلاب اجتماعی امام و نیاز حکومت جدیدی که در انقلاب اسلامی به وجود آمده، برای قانون اساسی، تعبیهی نهادها و تأسیس نهادی مثل شورای نگهبان و اینها لاجرم فقه سیاسی هم وارد ادبیات حوزوی شد و جدیتر شد.
🔹متأسفانه علیرغم اوجی که فقه سیاسی در ابتدای انقلاب گرفت به دو یا سه علت این اوج دچار فرود شد که عرض کردیم یک علت شهادت برخی از بزرگان بود، یک علت هم ورود بزرگان و شاگردان امام در مناصب اجرایی بود که چارهای هم نبود و یک علت هم انقطاعی بود که به وجود آمد. الان هم که این مسئله دارد پیش میآید، یعنی مجدد با تأکید ویژهی رهبری ورود حوزهها صورت گرفته است. آدم احساس میکند که دوباره اینها به سراغ آن ابتکارات امام نرفتند که خدمتتان توضیح دادم و اسیر خردهمسئلهها شدهاند.
🔹رهبر انقلاب احساس کردند که ما برای ورود به گام سوم انقلاب که دولتسازی است، دچار یک خلاء تئوریک هستیم و لذا تأکید کردند که باید حوزههای علمیه به این عرصه ورود کنند؛ عرصههای نظریهپردازی حول مسائل کلان مملکتی که یکی موضوعات سیاسی و لاجرم فقه سیاسی است.
به همین خاطر فضلای جوان به خاطر آن روحیه و انگیزهی ولایتپذیری دارند، نسبت به بزرگترهایی که سنی از آنها گذشته و خیلی ورودی به این مباحث ندارند، احساس کردند که باید ورود کنند و ورود هم کردند که این جای تقدیر دارد. من باز تأکید میکنم که متأسفانه این ورود، ورود بعضا مبتنی بر یک نقشهی راه و دقیق نیست که در سؤالات بعدی شما اگر بود به این موضوع هم اشاره خواهم کرد که چه مشکلاتی دارد.
🔹ما میخواهیم راجع به فقه سیاسی حرف بزنیم، حتما باید سیاستگذاریهای کلان اقتصادی، سیاستگذاریهای کلان فرهنگی، سیاستگذاریهای کلان نظامی، امنیتی، سایبری و همهی اینها را بلد باشیم، چون ما میخواهیم راجع به سرنوشت یک کشور صحبت کنیم، نه یک فرد خاص و خود این شناخت موضوع به تطبیق بهتر و کاملتر کبری بر این موضوع کمک میکند.
یعنی شناخت کبری در بحث فقه سیاسی کفاف نمیدهد، شرط لازم است اما کافی نیست. باید حتما و حتما خود آن فقیه کارشناس آن موضوعی شود که میخواهد راجع به آن، تطبیق حکم و تطبیق کبری داشته باشد.
لذا من با این ایده که مثلا در کنار یک فقیه کارشناسانی قرار بگیرند موافق نیستم. خود آن فقیهی که میخواهد وارد آن حوزه شود باید کارشناس آن امر شود. لذا مسئله یک مسئلهی بسیط و ساده نیست که ما مثلا فرضا شنبه بگوییم که فقه اقتصاد میگوییم، یکشنبه فقه بانک میگوییم، دوشنبه فقه روابط بینالملل میگوییم، سهشنبه فقه هنر میگوییم، چهارشنبه فقه سینما یا فلان میگوییم. اصلا اینطور نیست که ما بخواهیم اینقدر یله و باز وارد شویم. بعد هم بگوییم که ۲-۳ کارشناس در کنار ما قرار بگیرند، ما میخواهیم تعیین تکلیف کنیم و تمام شود. خیر، به هیچ وجه اینطور نیست. خود آن فقیه و خود آن فردی که میخواهد فقاهت کند در کنار شناخت کبری حتما باید کارشناس هم باشد. این نیاز اولیه برای ورود به پژوهشهای فقه سیاسی است که یکی از خلاءهای آن متأسفانه همین است. حالا این در ساحت موضوع بود.
🔸مشاهده متن کامل گفتوگو:
https://mobahesat.ir/24253
🔻🔻🔻
@mobahesat
🔅توسعهی بحثهای فقه سیاسی بدون دو تخصص سیاست و فقه خطرساز است
🎤حجتالاسلام دکتر مهدی ابوطالبی:
فقه سیاسی در حوزه علمیه/2
🔹اینگونه مباحث مربوط به فقه سیاسی به این معنای گسترده از زمان معصومین(ع) بوده است، و خصوصا این که برخی صاحب نظران برخی اقدامات اصحاب خاص ائمه علیهم السلام را هم مصداق اجتهاد و تفقه میدانند به این معنا بحث فقه سیاسی از عصر حضور مطرح بوده است. به یک معنا و یک نظر هم فقاهت به معنای اجتهاد مصطلح یعنی استنباط حکم شرع از ادله تفصیلی از عصر غیبت کبری آغاز شده است و به این معنا مباحث فقه سیاسی از این دوره آغاز شده است.
🔹بعد از پیروزی انقلاب اسلامی طبیعتا این بحث به دلیل اینکه تشکیل حکومت بر مبنای ولایت فقیه انجام شد دچار یک تحول جدی شد. بحثهای خیلی مفصلی از شروع تدوین قانون اساسی و ادارهی کشور تحت حاکمیت ولیّ فقیه، مطرح شد و توسعهی بسیار بیشتری پیدا کرد و ابعاد مختلف بحث ولایت فقیه، حاکمیت، قانونگذاری، بحث بانک، بحثهای اقتصادی حاکمیت، بحثهای حقوقی چه در بحثهای قانونگذاری و تقنین و چه در بحثهای حقوق جزا و مجازات و دادگاهها و بحثهای مربوط به قوّهی قضائیه را شاهد هستیم.
🔹مهمترین عامل توجه طلاب نسبت به این بحث، بحث تأکید مقام معظم رهبری و احساس وظیفهی طلاب نسبت به بحثهای حاکمیتی از نگاه فقهی است و همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند که حوزه مادر انقلاب بود و باید این نسبتش را ادامه دهد و وظیفهی حوزه است که نظریهپردازی و تئوریپردازی و پشتیبانی تئوریک از نظام و مسائل حکومت کند، این باعث شد که طلبهها بیشتر نسبت به این بحث اقبال نشان دهند و وارد این حوزه شوند.
ما در بحثهای حاکمیتی هم در بحث نحوهی قانونگذاری، خصوصا در بحث نسبت شورای نگهبان و مجلس و مجمع تشخیص مصلحت بحثهای مفصلی داریم. خود اینکه شورای نگهبان فتوای مشهور را میخواهد معیار قرار دهد. فتوای معیار چه چیزی باید باشد؟ فتوای ولیّ فقیه باشد؟ اینها مباحثی است که در بحث فتوای معیار هست. بحث شورا در افتاء هم یک بحثی است که بعضی مطرح کردهاند و مباحث حقوقی مفصلی که ما به آنها نیاز داریم، از جمله همین بحث اخیری که راجع به معاملات و اسناد مربوط به معاملات مطرح شده که هماکنون در مجمع تشخیص در حال بررسی است. همچنین در حوزهی تقنین و ادارهی کشور و بحثهای مربوط به فقه امنیت و اطلاعات که مورد نیاز نهادهای امنیتی ماست و بحث مربوط به مواجهه با مخالفین نظام، بحثهای مربوط به اجرای احکام اسلامی مثل بحث حجاب و الزام از نگاه حاکمیتی و … مباحث مفصلی است که به نظر میرسد جای کار دارد.
🔹یک نکتهای که به نظر من مهم است و می تواند یکی از آسیبهای تحقیق و آموزش در بحث فقه سیاسی باشد، این است که کسانی که وارد بحث فقه سیاسی میشوند قطعا دو توانایی را نیاز دارند: هم توانایی فقهی و استنباطی و حداقل یک اجتهاد متجزی، یکی هم شناخت مسائل سیاسی و بحثهای روز علم سیاست، چه بحثهای سیاست داخلی و حکومت و حاکمیت و چه بحثهای مربوط به سیاست خارجی و حتی اگر بخواهیم وارد بحثهای حقوقی شویم، بحث نظامهای حقوقی و اینگونه بحثهایی که مربوط به این حوزه هستند.
🔸مشاهده متن کامل گفتوگو:
https://mobahesat.ir/24257
🔻🔻🔻
@mobahesat
🔅مصداق کوثر، منحصر در حضرت زهراست
🎤استاد مهدوی راد
🔸امشب شب شهادت کوثر قرآن، فاطمه زهرا(س) و به تعبیر لطیف یکی از شاعران خراسانی، شب شهادت مادر فرزندان آرزو است. این شب بهانه و زمینهای است برای آنکه امت مسلمان، دلدادگان به حق و شیفتگان معارف اهلبیت(ع) هر چه بیشتر با معارف، حقایق و آموزههای آن عزیزان آشنا شوند.
موضوع بحث بنده تفسیری از سوره کوثر است. در آیات متعدد و روایات صحیحی، در ضمن انوار مطهر دیگر یا به صورت اختصاصی به شخصیت والا و ارزشمند حضرت زهرا(س) اشاره شده است. همچنین گاهی فهم قرآنی اقتضا میکند که یکی از مصادیق آن آیات و یا مصداق منحصر به فرد آن، این بانوی مکرم باشد. مصداق منحصر به فرد کوثر در این سوره، حضرت زهرا(س) است.
🔸مشاهده متن کامل:
https://mobahesat.ir/2764
🔻🔻🔻
@mobahesat
🔅الکلام فیالمُجیز!
تأملی در صدور اجازات اجتهاد در عصر حاضر
🎤با گفتاری از استاد رضا مختاری
🔸چندی پیش در یکی از گروههای حوزوی بحث چگونگی اعطای اجازه اجتهاد در عصر فعلی مطرح گردید و در ادامه از جناب استاد رضا مختاری درخواست شد تا باتوجه به اشراف و تخصصی که در خصوص اجازات مختلف از جمله اجازه روایت و اجتهاد و … دارند به سابقه و انواع اجازات و مسائل حاشیهای آن بپردازند و در ادامه نیز به برخی سوالات پاسخ دادند. متن ذیل مشروح این بحث و گفتوگو است که تقدیم میشود:
🔹رایجترین و قدیمترین نوع اجازه، اجازۀ روایت است. روایت در اینجا نه به معنای حدیث شریف بلکه مطلق کتاب، روایت مطلق کتب یعنی نقل کتب است. در زمانی که صنعت چاپ نبود، در قرون گذشته کسی که کتابی تالیف میکرد، برای تایید انتساب کتاب به مؤلف لازم بود که مولف نقل آن کتاب را به شاگردانش و دیگران اجازه بدهد و معمولا شاگردان کتاب را نزد استاد میخواندند ونسخهی خود را تصحیح میکردند بعد که تصحیح میشد استاد نقل آن کتاب را به شاگردانش اجازه میداد و همینطور شاگردانِ شاگردان به ترتیب. قدیمترین اجازهای که از شیعه موجود است، از قرن چهارم و از ابوغالب زراری است که سالها پیش با تصحیح حضرت استاد سیدمحمدرضا حسینیجلالی -عافاهﷲ – و به همت بوستان کتاب منتشر شد. این قدیمیترین اجازۀ روایت موجود شیعه است.
🔹و اما اجازات اجتهاد به شکل مستقل، سابقۀ چندانی ندارد و از قرن سیزدهم شروع شدهاست. یعنی صاحبجواهر و فرزندان شیخ جعفر کاشفالغطاء صاحب کشفالغطاء و به ترتیب بعدیها، اجازات اجتهاد مستقلی به شاگردانشان دادند. قبل از این تاریخ، تأیید اجتهادی که داریم در اجازات، ضمن اجازات روایت هست و اجازۀ مستقل اجتهاد قبل قرن سیزدهم دیده نشد. اجازۀ مستقل اجتهاد، از زمان صاحبجواهر یعنی از قرن سیزدهم هجری رایج شده و بین بزرگان حوزهها یعنی علمای تراز اول حوزه، اعم از اینکه مرجع تقلید باشند یا مدرس تراز اول رایج بوده است.
🔹معمولا اینطور بوده که فضلای حوزهها بعد از اینکه در نجف اشرف یا حوزۀ قم تحصیل میکردند و عازم شهر و بلاد خودشان میشدند، آنها که مجتهد بودند، مراجع تراز اول و علمای تراز اول به آنها اجازۀ اجتهاد میدادند و آنها که مجتهد نشده بودند، اجازۀ امور حسبیه به آنها میدادند که در شهر و استان خودشان دستشان باز باشد برای اینکه بتوانند وظائف فقیه را انجام بدهند و نمونههایی فراوانی از این اجازات داریم ولی نکتۀ مهم این است نه این افراد مُصر به دریافت اجازۀ اجتهاد بودند و نه بعد از اجازه گرفتن اجتهاد، خیلی در بوق و کرنا میکردند که دنبال اغراض شخصی یا تایید مقام علمی خودشان باشند.
🔹چند نکته در اینجا حائز اهمیت است: اولا این کار را علمای تراز اول انجام میدادند آن هم بدون سر و صدا و بدون اعلان و ثانیا میدانیم اجازۀ اجتهاد اثر ثبوتی ندارد. یعنی اگر کسی مجتهد نباشد با اجازۀ اجتهاد مجتهد نمیشود و اگر مجتهد باشد، بدون اجازۀ اجتهاد هم مجتهد است و اجازه هیچ تاثیری ندارد. لذا آیتﷲ شبیری (حفظه ﷲ) میفرمودند که پدر من و بنده هیچوقت دنبال گرفتن اجازۀ اجتهاد نبودیم، چون ثبوتا که هیچ اثری ندارد و دنبال آثار اثباتی آن هم نبودیم و همچنین من ندیدم که امامخمینی (اعلیﷲ مقامه) از کسی اجازۀ اجتهاد گرفته باشد و اجازۀ اجتهاد داشته باشد و اگر هم داشته، کسی خبردار نیست و در جایی ثبت نشده است. یعنی دنبال این نبودند که اجازه بگیرند برای جهات اثباتی واثر ثبوتی هم که ندارد.
🔹عالمی از شیخانصاری اجازه اجتهاد میخواست و شیخ اجازه نمیداد و این شخص رفت نزد عالمی و اجازۀ اجتهاد گرفت و آن اجازۀ اجتهاد را آورد نزد شیخانصاری که شیخانصاری هم ذیلش بنویسد «قد صدر من اهله و وقع فی محله» ولی بر خلاف توقع وی، شیخانصاری زیرش نوشت «الکلام فی المُجیز». یعنی کلام در این است که اصلا خود اجازه دهنده مجتهد است یا مجتهد نیست!
🔹مشاهده متن کامل گفتوگو:
https://mobahesat.ir/24264
🔻🔻🔻
@mobahesat
🎤دکتر عبدالوهاب فراتی:
ما باید مشکلات فقه سیاسی نظام را حل و فصل کنیم اما نه از طریق آمریت برون حوزوی/ حوزه نجف ناگزیر به ورود در عرصه فقه سیاسی است
💫پرونده فقه سیاسی در حوزه /3
🔹آنچه امروزه در فضای علمی حوزه در باب فقه سیاسی رخ میدهد تفاوت های بسیاری با تبار همین حوزه در سالهای قبل از انقلاب دارد. امروزه سیاست نه امری مذموم و نه سیاستمداری مذمت بشمارمی آید. اگر در گذشته برخی از روحانیون بنا به سنت مدرسه ای حوزه بر موضوعاتی از فقه متوقف می شدند و پیرامون ابعاد سیاسی آن بحث می کردند امروزه تامل در باره موضوعات سیاسی فقه تبدیل به عادت شده و بحث نکردن در باره آنها را خلاف سنت می شمارند.
🔹طبعا ما با این وضعیت از بحثهای سیاسی وارد انقلاب شدیم اما اتفاق بزرگی در این دوره رخ داد ادعای بزرگی بود که در این انقلاب مطرح شد و آن، مفهومبندی زندگی سیاسی مردم بر سیگنالها یا نشانههای سیاسی نصوص اسلامی بود. در واقع شاید بتوان ادعا کرد که بزرگترین آورده یا ایدهی بزرگ انقلاب این بود که میخواست مدنیت ما را بر خلاف جهان سکولار، بر اساس نشانههای سیاسی نص مفهومبندی کند و ما را بر مدار نص نگه دارد. طبیعتا چون این ایده برخاسته از حوزه و روحانیت بود، خود همین منشأ درگیر شدن بیشتر فقه عمومی با امور سیاسی و در نتیجه تولیدات بیشتری در فقه سیاسی شد.
🔹نظریهای که آیت الله منتظری در اواسط دهه شصت تحت عنوان نظریهی انتخاب مطرح کرد که به تدریج به نظریهی رقیب نظریه انتصاب در ایران و در حوزه تبدیل شد، شاید بیش از 2.5 دهه از انرژی ما را در حوزهی فقه سیاسی گرفت. به چه معنا؟ به این معنا که اکثر تلاشهای محققین یا نویسندگان حوزوی در حوالی اثبات، رد یا تحلیل این دو نظریه مصروف شد و به نظر من شاید اگر متولیان فقه سیاسی این همه به آن دو حوزه نمیپرداختند و وارد دیگر مسائل حکومت دینی و نظریات جدید میشدند و اجازه میدادند نظریات در سطح دوم تولید شود و یا گزارههای بیشتری را تحلیل میکردند، بهتر بود.
🔹من وقتی گرایش اساتید و علمای پا به سن گذاشتهی دورهی خودمان را در ورود به بحث فقه سیاسی میبینم، مشاهده می کنم که این عزیزان متولدان اواخر دهه سی و اوایل دهه چهل شمسی اند. اینها کسانی هستند که دورهی آزادی اندیشه و فضای باز در ایران و حوزهی اول انقلاب درک کردهاند، اما همواره به خاطر جوانیشان منتقدین ساکت بودند.اما در آن دوره منتقد ساکت بودند یعنی به جاهایی از اندیشه های فقهی و یا مسائل جاری حکومت دینی در ایران انتقاد داشتند، اما ایرادات خود را بنابر ملاحظاتی مطرح نمی کردند اما الان که به لحاظ علمی خودشان را در حوزه علمیه ثابت کردهاند، دغدغههای گذشتهی خود را نه در قالب بحثهای خیابانی، بلکه در قالب بحثهای علمی و حوزوی مطرح میکنند.
🔹ما باید مشکلات فقه سیاسی نظام را حل و فصل کنیم، کمک و مساعدت کنیم، اما نباید بگذاریم که نظام یا آمریت سیاسی به برخی از گفتگوها اجازه ی حضور بدهد و به برخی اجازهی حضور ندهد. به نظر من این خطری است که میتواند متوجه بحثهای فقه سیاسی در حوزه شود و حوزه باید مانع مداخلات نهادهای سیاسی و امنیتی در سمت و سوی دانش فقه سیاسی شود، چون میدانید که ممکن است خارج از مداخلاتی که در سمت و سوی دانش ممکن است اتفاق بیافتد، حتی ممکن است محتوا را هم تغییر دهد، یعنی خیلیها هستند که یک پژوهش میکنند اما حرف نهایی خودشان را در کتاب نمیزنند. چرا؟ چون میگویند موسسه متولی بشرط حذف فلان عبارت یا مبحث اجازه چاپ می دهد.
🔹اگرچه حوزه نجف دامن خود را جمع کرده است تا آنچه که در حوزه سیاسی اتفاق میافتد به پایش نوشته نشود اما به نظر بنده این روش برای حوزهای که بنیانهای قوی از علم و دانش دارد کفایت نمیکند و باید گامی جلوتر بردارد و در خصوص آنچه در عرصه سیاسی اتفاق میافتد نظر دهد و ناگزیر از آن است و این حرکت همانند قم میتواند بالنده شود.
🔸مشاهده متن کامل گفتوگو:
https://mobahesat.ir/24275
🔻🔻🔻
@MOBAHESAT
🔅گذری بر اندیشه فرهنگستان علوم اسلامی
در نشست گروهی از فضلای حوزوی مرور شد؛
🔸اندیشههای مرحوم آیتﷲ سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی که در قالب فرهنگستان علوم اسلامی قوام و توسعه یافته است همچنان مورد سوال جدی بسیار از پژوهشگران دینی است. برای اطلاع بیشتر از این اندیشهها این موضوع با حضور یکی از دانشآموختگان فرهنگستان علوم در گروه «آینه حوزه» مورد بررسی قرار گرفت.
مشاهده متن کامل:
https://mobahesat.ir/24283
🔻🔻🔻
@mobahesat
هدایت شده از برنامۀ «ماجرا»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
• برنامه ماجرا
💠 ماجرای تأسیس حوزه
به مناسبت ۱۰ بهمن سالروز درگذشت مؤسس حوزه علمیه قم آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی
🔹 میهمانان:
۱. رضا مختاری، رئیس موسسه کتاب شناسی شیعه.
۲. مصطفی پورمحمدی، رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
۳. علیرضا پیروزمند، عضو هیئت علمی و قائم مقام دفتر فرهنگستان علوم اسلامی.
🔸 همراه با بررسی اسناد حوزه علمیه قم در یکصد سال اخیر به روایت آقای مسعود پیرانی رئیس مرکز اسناد حوزه و روحانیت.
📆 زمان: ۸، ۹ و ۱۰ بهمن، ساعت ۱۶
بازپخش: روز بعد ساعت ۹
شبکه ۴ سیما
@majara_tv4
⚡️مطالبهگری حوزوی یا ژورنالیستی؟
🔹در ماههای اخیر اظهارات یکی از اساتید جوان حوزوی در نقد حاکمیت و اقدامات رهبران جمهوری اسلامی ایران درس و تجربهی مهمی برای طیفهای حوزوی بود.
🔹حافظهی تاریخی و اسناد مختلف نشان میدهد از زمان مرحوم آیتالله العظمی بروجردی همواره طلاب نسبت به مسائل درون حوزوی مطالباتی داشتند. پس از انقلاب نیز در چند دهه این روند جاری بودهاست. آنچه که تا اوایل دهه 90 و قبل از همهگیری رسانههای دستهجمعی قابل مشاهده است، بیان مطالبات براساس هنجارهای حوزوی است.
مطالبهگران تلاش میکردند نظرات و نقدهای خود را از طرق مختلف با تصمیمگیران حوزههای علمیه مطرح کنند. این تصمیمگیران در سطوح مختلف مراجع تقلید و علما و مسئولان وجود داشتهاست. اما با بروز رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی، متاسفانه این مطالبهگری در برخی موارد از هنجارهای حوزوی، به شگردهای رسانهای تغییر وضعیت پیدا کردهاست.
🔹نمونه بارز این روشها، اقدامات و سیر حرکت جناب آقای اکبرنژاد است که از همان مراحل نخست نیز دلسوزان و باتجربگان حوزوی به وی هشدار و انذار میدادند که حرکتهای تخریبی و نوع مطالبهگری میدانی و کف حوزوی مطابق با هنجارهای حوزوی نیست و انتظار نداشته باشید که بزرگان حوزه به مطالبات شما وقعی نهند.
مطالبات آقای اکبرنژاد که ظاهرا مسائل صنفی و علمی بود خیلی زود وارد انتقادهای تخریبی سیاسی شد و آنچه که امروز در تغییر مبنا و فکر ایشان میبینیم محصول روش غلطی است که از ابتدا در پیش گرفت. تاثیر قالب بر محتوا امری ثابت شده در هر حرکت و برنامهای است.
روشنگری نسبت به شبهات مطرح شده از سوی آقای اکبرنژاد که اغلب با ادبیات عامیانه سالهاست در رسانههای زرد اپوزوسیون مطرح میشود امری بدیهی است و به همان میزان نیز مسئولان قضائی تدابیر لازم جهت مواجهه قانونی را اندیشیدهاند.
🔹🔹با بیان این مقدمه مناسب است به حرکتی که در ماههای اخیر در برخی رسانههای حوزوی شاهد بودهایم اشاره کنیم. ادبیات تخریبی و درخواست تغییر ریاست محترم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مطالبهای است که ظاهرا با دغدغهای انقلابی مطرح شدهاست، اما دقیقا همان روش و سبکی است که آقای اکبرنژاد بر آن اصرار داشت.
🔹اساسا تصمیمگیریها و اقدامات درون حوزوی بسترها و هنجارهای کاملا منحصربه فرد خود را دارد و نمیتوان در فضای حوزه زیست اما تابع این هنجارها نبود. هیاهوی رسانهای برای مواجهه با نهادی مثل جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و ریاست آن روشی ژورنالیستی مطابق با فضای سیاسی و دانشگاهی است. این گونه اقدامات حتی اگرپشت پردهی شکلگیری قدرت رقیب را نداشته باشد، کمکی هم به حل مشکلات مدنظر مطالبهگران نمیکند و باعث وارد شدن آنان به مسیری میشود که امروز شاهد آن در مسیر انحرافی آقای اکبرنژاد هستیم.
🔹نقد عملکرد مسئولان و به صورت کلی عملکرد نهادهای حوزوی حق طبیعی عموم حوزویان بویژه رسانههای حوزوی است، اما این حق طبیعی اگر با روشهای صحیح و راه درست صورت نگیرد عملا سرانجام تلخی خواهد داشت که مصادیق آن را این روزها دیدهایم.
🔹امید است مطالبهگران حوزوی در مسیر صحیح مطالبهگری حرکت کنند و به همان میزان که مطالبه را حق بدیهی خود میدانند، به تذکرات اساتید و دلسوزان هم توجه کنند.
مشاهده در سایت:
https://mobahesat.ir/24299
🔻🔻🔻
@mobahesat
هدایت شده از مباحثات
مباحثات/
مروری بر پیامهای مراجع عام تقلید مبنی بر لزوم مشارکت حداکثری مردم در انتخابات
🔻🔻🔻
@mobahesat
هدایت شده از مباحثات
روحانیت و سیاست اخلاقی در انتخابات(۸): حجتالاسلام والمسلمین عالمزاده نوری:
✔ ورود مصداقی روحانیت در انتخابات، مصداقی از اهتمام به امور مسلمین است
🔹 در ادامه سلسلهگفتوگوهایی که ذیل عنوان «روحانیت و سیاست اخلاقی در انتخابات» داشتهایم، اینبار به سراغ حجتالاسلام والمسلمین محمد عالمزاده نوری رفتیم؛ پژوهشگر و عضو هیأت علمی گروه اخلاق و تربیت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی. به باور وی، بخشی از بدنهی روحانیت بهتر است در جریان انتخابات ورود مصداقی داشته باشند.
🔹 آیا شأن نهاد عالمان دین ـ که وارثان انبیا هستند ـ در امتداد شأن پیامبران الهی این است که نسخهای بدهند و بروند؟ یا علاوه بر آن باید دل بسوزانند و در مقام اجرا، تحقق و اقامهی این نسخه کاری انجام دهند، مقداری تلخیها را بگیرند و شرایط را جهت اجرا آماده کنند؟
🔹 اگر واقعاً اسلام برای شما مهم است و میخواهید اقدام مؤثری برای اسلام انجام دهید، به مطلب نوشتن در کنج کتابخانه یا یک سخنرانی معمولی دربارهی اسلام اکتفا نکنید؛ دغدغهی آن را داشته باشید که اسلام در بهترین صورت و مؤثرترین حضور خود مطرح شود و آن حضور، حضور حاکمیتی است. پس از حدود ۱۴۰۰ سال قدرت سیاسی در اختیار مکتب تشیّع قرار گرفته که باید آن را شاکر بود؛ شکر آن نیز بدین صورت است که اجازه ندهیم ــ بهتعبیر حضرت امام ـ انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد.
🔹 روحانیت برای همه اقشار و احزاب و جناحها باید شأن پدری داشته باشد و وظیفه تبلیغ دین را برای همگان به خوبی انجام دهد؛ بنابراین نباید دیگران را از زیر پوشش خود خارج کند. اما این منافات ندارد با اینکه کسی را که اصلح میداند ــ یعنی برای تحقق آن ملاکهای کلی مناسبتر میبیند ـ معرفی کند.
🔹 حمایت مصداقی نباید به صورت کلی باشد؛ حداقل از گذشته تجربه بگیریم و همیشه معرفی مصداقی ما مشروط بر سلامت این فرد باشد؛ یعنی در کنار آنکه یک فرد را مصداقی برای اصلح تأیید میکنیم، بلافاصله او را مشروط کنیم بر آنکه این فرد تا زمانی مورد حمایت است که در این راه مستقیم است و با توجه به اینکه انسانها فسادپذیر هستند، بعد از آن اگر موردی دیدیم، خود ما اولین نفری هستیم که مقابل او خواهیم ایستاد.
⚡️این گفتوگو بمناسبت انتخابات سال ۱۳۹۶ انجام شده است که باتوجه به اهمیت محتوا بازنشر میشود.
http://mobahesat.ir/14151
🔻🔻🔻
@mobahesat
هدایت شده از مباحثات
حجتالاسلام بوسلیکی در گفتوگو با مباحثات
:
روحانیت باید ضمن اعلام بیطرفی، با بصیرتافرایی حامی دغدغههای مردم باشد
✔ روحانیت در انتخابات با چه جالشهای اخلاقی روبرو است؟ و چه راهکارهایی برای حل این معضلات وجود دارد؟ این سؤالات را با حجتالاسلام و المسلمین دکتر حسن بوسلیکی، عضو هیأت علمی موسسه آموزش عالی اخلاق و تربیت و مدیر گروه تربیت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی مطرح نمودیم.
🔹 شاید امروزه باید مقداری به نفع مردم تبعیض مثبت داشته باشیم؛ یعنی به جای توجیه کاندیداها و دولتهای قبلی، حامی مردم باشیم. ما باید بیشتر داعیهدار اخلاق باشیم و فراموش نکنیم که عنصریترین محور تفکر اخلاقی، بیطرفی و عدالت است؛ به خصوص به دلیل اینکه حکومت منسوب به ماست.
🔹 در هرحال افرادی که بسیار از ما دغدغهمندتر هستند و در مورد کاندیداها نسبت به ما اطلاعات بیشتری دارند، این افراد را تأیید صلاحیت کردهاند؛ بنابراین نباید فکر کنیم که اگرفلان کاندیدا رأی بیاورد، اصل نظام از بین میرود و ما وظیفه داریم به نفع رقیب وارد عمل شویم.
🔹 متأسفانه بیش از آنکه صحبت اثباتی داشته باشیم، به دنبال تخریب فرد مقابل هستیم؛ یعنی حتی حمایت ما از نفر الف با این توجیه است که میخواهیم آقای ب رأی نیاورد؛ یعنی دفاع جانانهای از نفر الف نداریم؛ ولی از ترس انتخاب شدن نفر ب، از آقای الف حمایت میکنیم.
🔹 پیروزی انقلاب اسلامی این زمینه را به وجود آورد که روحانیت آن چیزی را که بالای منبرها میگفتند عملاً به مردم نشان دهد. دید مردم به همین صورت است که ما آنچه که میگوییم را عمل میکنیم و آنچه که در عمل اتفاق میافتد را به پای دین مینویسند.
🔹 اگر واقعاً انتقاد صحیحی مطرح شد، بگوییم که این مربوط به این دولت و یا آن دولت نیست؛ بلکه تا کنون جمهوری اسلامی نتوانسته است این هدف را محقق کند. اتفاقاً پذیرفتن یک نقد منصفانه، تقویت نظام است و بسیار بهتر از این است که شما متعصبّانه همه مشکلات را انکار کرده و مدام موفقیتها را به نمایش بگذارید.
🔹 در مملکت ما، کسانی که به آمار دسترسی دارند میگویند که تا شب انتخابات وضعیت مشخص نیست. این موضوع بسیار بدی است؛ یعنی اصلاً مهم نیست که چه کسی ۴ سال خدمت یا خیانت کرده است؛ بلکه مهم این است که در این یک هفتهی آخر چطور توانسته است رأی مردم را جمع کند
http://mobahesat.ir/23374
🔻🔻🔻
@mobahesat
هدایت شده از مباحثات
⚡ جامعهشناسی سیاسی جمهوری اسلامی ایران و مرجعیت انتخاباتی روحانیت
✏ دکتر محمد شفیعیفر:
🔸 مطلب پیشرو، گفتاری است از دکتر محمد شفیعیفر استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران با موضوع «جامعه شناسی سیاسی جمهوری اسلامی ایران و مرجعیت انتخاباتی روحانیت» ذیل موضوع «جامعهشناسی کنشگری روحانیت در انتخابات» که برای انتشار در اختیار مباحثات قرار گرفته است.
🔹 جریانهای التقاطی تا دهه شصت و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی حضور دارند و حتی در مجلس اول؛ اما از سال ۱۳۶۰ به بعد جریان فقاهتی تقریباً بهصورت کامل حاکمیت را به دست میگیرد و قانون اساسی نیز به دست اینها نوشته میشود؛ در مجلس خبرگان از ۷۳ نماینده، ۵۸ نفر روحانی بودند. آزادترین انتخابات بعد از انقلاب همین انتخابات خبرگان بود؛ نه شورای نگهبان بود، نه بررسی صلاحیت بود و نه محدودیتی جنسیتی داشت؛ بهگونهای که یک زن نیز در مجلس خبرگان قانون اساسی بود (منیره گرجی) و اتفاقاً کاندیدای همین جریان فقاهتی بود.
🔹 در دهه چهل و پنجاه اسلام التقاطی در مقابل اسلام فقاهتی قرار میگیرد که همگی بازتابی از شکاف سنت و تجدد هستند. این جدیترین شکافی است که در جامعه ما و دوران معاصر وجود داشته و بسیاری از تحولات را متأثر کرده است.
🔹 این جریان فقاهتی از دهه شصت به بعد و بلافاصله بعد از حاکمشدن، درون خودش دچار انشعاب میشود که این شکاف نیز بر اساس شکاف سنت و تجدد است. کاربست اسلام برای حل مشکلات اجتماعی باعث میشود قرائتها و برداشتهای مختلفی از اسلام در حاکمیت سیاسی پیدا کنیم. قبلاً اسلام در حاکمیت سیاسی نبود. علما، روحانیون و مراجع در جامعه نیازهای فردی را پاسخ میدادند و کنشگری آنها در این حد بود؛ نهایتاً در حکومت اعمال نفوذ میکردند. اما اکنون حکومت در اختیار خودشان است و باید نیازهای جامعه را پاسخ دهند؛ نه نیازهای فردی را. همین برداشتهای مختلف فقهی مبنای جناحبندی در جمهوری اسلامی شد.
🔹بنده معتقدم مبنای نظری جناحبندی، همین بحثهای فقهی است؛ نحوه کاربست اسلام برای حل مشکلات سیاسی و گرهگشایی مسائل حکومتی. همین مسأله باعث شکلگیری جناج چپ و راست شد؛ مبتنی بر فقه پویا و سنتی. البته این به معنای این نیست که یکی درست است و دیگری غلط؛ بلکه اینها دو طیف هستند که یک طرف طیف سنت است که هیچ چیز جدیدی را نمیپذیرد و طرف دیگر طیف مدرنیته است که معتقد است باید همه الزامات جدید را بپذیریم. خود جمهوری اسلامی که در هسته است، هم بهدنبال حفظ اصول و مبانی است و هم مقتضیات زمان را میبیند.
🔹 جایگاه روحانیت نیز همینجاست؛ یعنی از یکسو الزامات زمان را درک کنیم و از سوی دیگر اصول و مبانی خود را نیز داشته باشیم. از همین جاست که چالش برای ما درست شده است و همیشه وجود خواهد داشت؛ در دورههای مختلف و به اشکال گوناگون؛ دوران بازرگان: مکتبی و غیر مکتبی؛ دوران بنی صدر: لیبرال و خط امامی؛ دهه شصت: چپ و راست؛ دهه هفتاد: اصلاح طلب و اصولگرا و… همهی اینها ذیل شکاف سنت و تجدد شکل گرفتهاند. حتی اگر شرایط بهگونهای پیش رود که اکنون اصلاحطلبان از سیستم سیاسی حذف شوند، باز خود اصولگرایان در درون خودشان یک اصولگرا و یک اصلاحطلب درست خواهند کرد.
مشاهده متن کامل:
http://mobahesat.ir/23365
🔻🔻🔻
@mobahesat
هدایت شده از مباحثات
⚡ حجتالاسلام والمسلمین مسعود آذربایجانی:مرزهای اخلاقی باید برای نامزدهای انتخابات مشخص شود
🔹 ما باید شخصیت حقوقی و حقیقی روحانیت را از هم تفکیک کنیم. آحاد طلاب و روحانیون میتوانند در این عرصه بهعنوان یک شخصیت حقیقی مانند سایر شهروندان موضعگیری داشته باشند و فعالیتهای سیاسی خودشان را پیگیری کنند؛ اما بهنظر میرسد روحانیت بهعنوان شخصیت حقوقی، اگر بتواند ـ جز در موارد حادّ و ویژه که واقعاً مشکل اهمّی مطرح میشود ـ جنبهی پدری و بیطرفی خود را در اینگونه موارد حفظ کند.
🔹 البته افراد و اشخاص میتوانند در سخنرانیهایشان، برای مردم مسائل را ذکر کنند و توضیح دهند؛ اما ورود به این مسأله توسط بزرگان حوزه و شخصیت حقوقی روحانیت نیاز به توجیه بیشتری دارد و حداقل ابهام دارد و میتواند در دینداری مردم تأثیر معکوسی داشته باشد؛ این عملکرد میتواند جایگاه روحانیت و نفوذ آن را به تدریج تضعیف کند. خصوصاً برخی روشها تأثیرات منفی و ماندگاری بر مردم دارد؛ مانند اینکه یک کاندیدا را مساوی با اسلام قرار دهیم و کاندیدای مقابل آن را مساوی با کفر بدانیم.
🔹 برخی از موارد مرزی است که وظیفهی اخلاقی کاندیدا خیلی روشن نیست؛ مثلاً فردی که در مناظره شرکت میکند، تا چه مقدار حق دارد در حریم خصوصی رقیب خود یا همراهان او و یا همحزبیهای او ورود پیدا کند؟ باید مقداری این مسأله را از نظر اخلاقی روشن کنیم. این موضوع شاید حتی برای برخی از کاندیداها نیز مشتبه باشد و خیلی شفاف و روشن نشده باشد؛ مثلاً اینکه میگوییم حریم خصوصی هم مسائل خانوادگی و هم برنامهها و فعالیتهای آنان را شامل میشود. معنای مناظره قطعاً نقد برنامهی طرف مقابل هست؛ اما نقد شخصیت خود فرد شاید قابل دفاع نباشد. علاوه بر بحثهای حریم خصوصی، این هم نکتهای است که باید روشن شود. هنگامی که ما باید به نقد برنامههای طرف مقابل بپردازیم، این برنامهها باید تا چه حدی نقد شوند؟
🔹 قطعاً در مواقعی که هیجانات جامعه شدیدتر است، طبیعی است که هم امکان آسیبپذیری و هم امکان خروج از خطوط صحیح بیشتر است و به همین دلیل نیاز به کنترل هیجانات نیز بیشتر خواهد بود. به نظر من روحانیت باید یکی از لنگرهایی باشد که این هیجانات را کنترل کند و باعث شود که مردم بر اساس عقلانیت، بصیرت و معیارهای درستی که عقل و شرع آنها را بیان میکند و و بزرگان، مراجع تقلید و رهبر معظم بر آن تأکید دارند، تصمیم بگیرند.
مشاهده متن کامل گفتوگو:
http://mobahesat.ir/23355
🔻🔻🔻
@mobahesat
هدایت شده از مباحثات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥اختصاصی مباحثات
🔹آیا حضور در انتخابات یک «تکلیف شرعی» است؟
🎥حجتالاسلام والمسلمین رضا اسلامی پاسخ میدهد.
🔸متن کامل گفتوگو
http://mobahesat.ir/22665
🔻🔻🔻
@mobahesat
هدایت شده از مباحثات
روحانیت و سیاست اخلاقی در انتخابات(۸): حجتالاسلام والمسلمین عالمزاده نوری:
✔ ورود مصداقی روحانیت در انتخابات، مصداقی از اهتمام به امور مسلمین است
🔹 در ادامه سلسلهگفتوگوهایی که ذیل عنوان «روحانیت و سیاست اخلاقی در انتخابات» داشتهایم، اینبار به سراغ حجتالاسلام والمسلمین محمد عالمزاده نوری رفتیم؛ پژوهشگر و عضو هیأت علمی گروه اخلاق و تربیت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی. به باور وی، بخشی از بدنهی روحانیت بهتر است در جریان انتخابات ورود مصداقی داشته باشند.
🔹 آیا شأن نهاد عالمان دین ـ که وارثان انبیا هستند ـ در امتداد شأن پیامبران الهی این است که نسخهای بدهند و بروند؟ یا علاوه بر آن باید دل بسوزانند و در مقام اجرا، تحقق و اقامهی این نسخه کاری انجام دهند، مقداری تلخیها را بگیرند و شرایط را جهت اجرا آماده کنند؟
🔹 اگر واقعاً اسلام برای شما مهم است و میخواهید اقدام مؤثری برای اسلام انجام دهید، به مطلب نوشتن در کنج کتابخانه یا یک سخنرانی معمولی دربارهی اسلام اکتفا نکنید؛ دغدغهی آن را داشته باشید که اسلام در بهترین صورت و مؤثرترین حضور خود مطرح شود و آن حضور، حضور حاکمیتی است. پس از حدود ۱۴۰۰ سال قدرت سیاسی در اختیار مکتب تشیّع قرار گرفته که باید آن را شاکر بود؛ شکر آن نیز بدین صورت است که اجازه ندهیم ــ بهتعبیر حضرت امام ـ انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد.
🔹 روحانیت برای همه اقشار و احزاب و جناحها باید شأن پدری داشته باشد و وظیفه تبلیغ دین را برای همگان به خوبی انجام دهد؛ بنابراین نباید دیگران را از زیر پوشش خود خارج کند. اما این منافات ندارد با اینکه کسی را که اصلح میداند ــ یعنی برای تحقق آن ملاکهای کلی مناسبتر میبیند ـ معرفی کند.
🔹 حمایت مصداقی نباید به صورت کلی باشد؛ حداقل از گذشته تجربه بگیریم و همیشه معرفی مصداقی ما مشروط بر سلامت این فرد باشد؛ یعنی در کنار آنکه یک فرد را مصداقی برای اصلح تأیید میکنیم، بلافاصله او را مشروط کنیم بر آنکه این فرد تا زمانی مورد حمایت است که در این راه مستقیم است و با توجه به اینکه انسانها فسادپذیر هستند، بعد از آن اگر موردی دیدیم، خود ما اولین نفری هستیم که مقابل او خواهیم ایستاد.
⚡️این گفتوگو بمناسبت انتخابات سال ۱۳۹۶ انجام شده است که باتوجه به اهمیت محتوا بازنشر میشود.
http://mobahesat.ir/14151
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡️نقدی بر مصاحبه آیتالله قائنی با موضوع نهی از منکر
🖌مهدی برزگر(استاد سطوح عالی حوزه)
(یادداشت وارده)
🔹ایشان فرمودهاند: «وظیفه لسانی در نهی از منکر، جایی است که احتمال تاثیر داده شود و اگر احتمال تاثیر آن منتفی باشد، نهی از منکر دیگر موضوع ندارد. لذا اینکه میبینید خیلی از متدینین بیاعتنا از کنار بعضی از مظاهر منکر رد میشوند به دلیل این است که خودشان را مکلف نمیبینند. چون موضوع تکلیف، احتمال تأثیر است وقتی که احتمال تأثیر نمیدهند یک حالت عناد و تقابلی احساس میکنند، تکلیف را از خودشان ساقط میبینند و دیگر داعی ندارند به هر قیمتی برای دیگران ایجاد حساسیت کنند.» درباره این فرمایش ایشان چند نکته قابل تأمّل است:
🔸اولاً احتمال تاثیر به معنای احتمال تاثیر فردی و فوری نیست و چنانچه در موردی با تعدّد امر به معروف و نهی از منکر احتمال تاثیر وجود داشته باشد یا این که احتمال تاثیر در آینده داده شود، وجوب آن قطعی است و تکلیف ساقط نمیشود. درباره بحث حجاب و عفاف آیا اگر واقعاً ده نفر یا بیست نفر در یک روز شخصی را نهی از منکر کنند، آیا فرد خاطی باز هم به خود اجازه میدهد با همان سر و وضع سابق به اماکن عمومی برود؟ چرا شما به جای ترغیب متدینین به توسعه امر به معروف و نهی از منکر، توجیهگر بی اعتنایی آنان به اعظم فرائض الهی میشوید؟
🔸ثانیاً احتمال تاثیر هر چند ضعیف و هر چند در دراز مدت در اغلب موارد امر به معروف و نهی از منکر منتفی نیست و مکلّف نباید به بهانه عدم احتمال تاثیر از تکلیف قطعی شرعی شانه خالی کند که اگر این گونه شد منکرات همه جامعه را فرا میگیرد و امنیت روانی و فضای ایمانی برای قاطبه مؤمنین به شدت خدشهدار میشود.
🔹جناب استاد قائنی فرمودهاند: «برخی خیال میکنند که نهی از منکر از این مسیر است، در حالی که اینها نهی از منکر نیست؛ بلکه تسبیب به منکر و موجب نفرت است. لذا خیلی اسباب تأثر است. ممکن است اولیای امر خیال میکنند با مجال و فرصت دادن به این اشخاص، مذهب و دین و شعائر ترویج میشود؛ در حالی که اینگونه نیست. … همچنین ممکن است بعضی از آقایان گاهی با اغراض دیگری این کارها را انجام دهند. مثلاً برای ثبت و مواردی از این قبیل، اینها دیگر ربطی به امر به معروف ندارد. اگر بخواهند از کسی در حال انجام منکر عکس بگیرند، برای اینکه آن را به یک ادارهای منتقل کنند این کار ممکن است عکسالعملهای خوبی نداشته باشد و اشخاص به خاطر حیثیتشان منفعل شوند و عکسالعمل نشان دهند، لذا نقض غرض است.»
🔸اولاً بر فرض که طلبه مذکور از آن خانم عکس گرفته باشد تا در مجامع قضایی ارائه دهد، هیچ دلیلی بر حرمت عمل مذکور وجود ندارد. چرا که عکس گرفتن در یک مکان عمومی بوده نه حریم خصوصی و کسی که در حریم عمومی مرتکب جرم میشود، تهیه عکس از جرم او برای اثبات جرم نه تنها اشکالی ندارد بلکه اگر تنها راه قلع ماده فساد منحصر به آن شود، واجب هم خواهد بود. نظیر عکس گرفتن دوربینهای پلیس از رانندگان متخلف و نظیر عکس گرفتن دوربین های فروشگاهها از کسانی که دستبرد می زنند و … .
🔸ثانیاً این که شخص خاطی به خاطر عکسی که از وی تهیه شده منفعل شود و عکسالعمل نشان دهد، چه ربطی به نقض غرض نهی از منکر دارد؟ بسیاری از افراد مجرم و خاطی وقتی در دادگاه محکوم میشوند عکسالعمل نشان میدهند و قاضی را ظالم را مینامند. آیا این منجر به نقض غرض تشکیل دادگاه میشود؟ امروزه عکس گرفتن از مجرمان چه توسط دوربینهای مداربسته و چه توسط اشخاص، یکی از راههای اثبات جرم برای قاضی است و عکسالعمل فرد خاطی در برابر آن هم امری طبیعی است و هرگز نقض غرض نیست.
🔹سوم: ایشان در پاسخ این پرسش که «برخی از آقایان معتقدند چنین برخوردی وهن به اسلام و روحانیت است. دیدگاه شما چیست؟» می فرمایند: «قطعاً همینطور است.»
🔸مگر روحانی مذکور چه خطایی مرتکب شده که رفتار او را وهن به اسلام و روحانیت -که از بزرگترین کبائر است – می دانید؟ و جالب این که حضرتعالی نهی از منکر توسط این طلبه را وهن اسلام و روحانیت مینامید ولی نسبت به جسارتهای پیدرپی و فحّاشیهای آن خانم به یک روحانی معمّم اعلان موضع نمیکنید و کار وی را موجب وهن روحانیت نمی نامید!! به راستی چرا در این مواقع، مظلومیت ناهی از منکر و کسی که مورد تعرّض و فحّاشی قرار گرفته دیده نمیشود؟ آیا فکر نمیکنید با نگاهی که حضرتعالی درباره فریضه امر به معروف و نهی از منکر دارید و روشی که حضرتعالی مروّج آن هستید، باید بساط این فریضه را عملاً جمع کنیم؟
🔸امیدوارم حضرت عالی این چند سطر را نه جسارت یا اظهار فضل، بلکه درسی ببینید که در محضر یک استاد پس داده میشود تا ان شاءﷲ تاثیرات مثبتی در ادای رسالت حوزههای علمیه درباره فریضه امر به معروف و نهی از منکر داشته باشد.
🔅مشاهده متن کامل یادداشت:
https://mobahesat.ir/24306
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡️استاد واعظ موسوی با اشاره به اتفاق درمانگاه قران و عترت قم:
دشمن به دنبال تقابل بین مردم به بهانههای دینی است
🔹با کمال تأسف اخیرا اتفاق ناخوشایندی در درمانگاه قرآن و عترت شهر قم رخ داد. اتفاقی که چه بسا نظایر آن در جوامع مختلف و در مراکز و نهادهای گوناگون ممکن است به طور طبیعی روی دهد. اولا امربهمعروف و نهیازمنکر دو فرع از فروع دهگانهی دین مبین اسلام بوده و از واجبات شرعی به حساب میآیند اما مشهور بین فقها این است که این دو واجب از واجبات مشروط و دارای شرایط هستند و لذا هر کسی در هر جایی و در هر شرایطی نمیتواند اقدام به امربهمعروف و نهیازمنکر کند و اگر شرایط موجود باشد انجام این دو عمل واجب بوده و بر عهدهی مکلف خواهد بود و نمیتواند از آن شانه خالی کند.
🔹نکتهی دوم این است که روحانیت آگاه از دیرباز همراه به عنوان تکیهگاه مطمئن و مأمن مردم بوده و در صحنههای دفاع از کیان دین و کشور به خوبی نقش ایفا کرده و پیشتاز بوده است و اینکه جوّ منفی از سوی دشمن علیه روحانیت آگاه و مسئولیتپذیر راه افتاده است، با حمایت قاطع از این طیف مظلوم باید مانع دشمن از رسیدن به مقاصد شومش شد و از پیاده شدن اهداف دشمن ممانعت نمود.
🔹هر جامعهای مخصوصا اگر از مدنیتی برخوردار باشد دارای قانون خاص به خودش است و مسلماً هنجارهایی دارد که از فرهنگ و باورهای قلبی آن جامعه سرچشمه میگیرد.بنابراین وجود تفاوتهای فرهنگی و آداب و رسوم مختلف در جامعهی متکثری مثل ایران اسلامی که کشور پهناوری است و هم اعتقادات و باورهای دینی مختلف و هم گویشها و نژادهای متعدد در کنار هم زندگی میکنند باید به نحوی برنامهریزی شود که آنچه که دشمن میخواهد از آن به عنوان تهدیدی علیه یکپارچگی ایران اسلامی استفاده کند به فرصت تبدیل شود، کمااینکه در بیش از ۴ دههی گذشته روال برنامهریزیهایی که حاکم بر ایران بوده اینگونه بود و برای حفظ این انسجام و یکپارچگی و جلوگیری از افتادن در تلهی دشمن همهی آحاد جامعه باید خطوط قرمزی که ترسیم میشود را مراعات کنند و اگرنه اگر هر کسی به آنچه که مطلوب اوست پایبند شود و درصدد زمینهسازی برای اجرایی کردن منویات و آرمانها و اعتقادات خودش باشد، چه بسا حادث شدن دوقطبی در جامعه و تقابلی که خواست دشمن است لابد منه خواهد بود و راه چاره و فراری وجود نخواهد داشت.
🔹خواهشی که از جامعهی نخبگانی دارم این است که درصدد کامل کردن پازل دشمن و بازی در زمین او نباشند. یعنی از هر گونه قضاوت عجولانه و اظهارنظر سریعی که چه بسا موجبات تشویش اذهان عمومی در جامعه میشود خودداری کنند و اجازه دهند تا نهادهای تصمیمگیر در این قضیه نیز بر اساس مدارک موثق موجود به نتیجهی لازم برسند و سرانجام مطلوبی را ترسیم کنند و اگرنه اگر دوقطبیهایی که خواستهی دشمن است در بین فرهیختگان جامعه نهادینه شود و در مسائل فرعی اینچنینی هر کسی بر اساس اطلاعات اولیهای که در اختیار او است اظهارنظر کند و جامعه، مخصوصا نخبگان و فرهیختگان جامعه به جان هم بیافتند و مباحثی را در فضای مجازی و یا حتی در فضای حقیقی جامعه پیش بیاورند، چه بسا از نقشههای شومی که دشمن برای عقب نگه داشتن ملت بزرگ ایران اسلامی کشیده است غافل شوند و حرکت انقلابی ملت بصیر ایران که خصوصا در کاتالیزور ماه مبارک رمضان و ایام بزرگی که در پیشروی ما است خنثی شده و نمیتوانیم از معنویات در انتظار این ماه بزرگ بهره بگیریم.
🔹همچنین از همهی عزیزان خصوصا کسانی که قلم یا میکروفونی در دست دارند و اهل رسانهای هستند تقاضا میکنم که از هر گونه اظهارنظر شتابزده و گاهی بدون سند و مدرک خودداری کنند تا مسائل جامعه سامان لازم را پیدا کند .
🔸مشاهده متن کامل گفتوگو:
https://mobahesat.ir/24309
🔻🔻🔻
@mobahesat