⚡️کرونا، برخورد نزدیک با اندیشههای دور
🖋فریدالدین فریدعصر، پژوهشگر حوزه دین و فلسفه
🔹از پیامدهای شیوع ویروس کرونا در ایران، یکی هم داغ شدن نزاع طب اسلامی و پزشکی جدید است. کسانی که با مباحث فلسفه علم آشنایند، به فراست دریافتهاند که ورود این نزاع از سطح مباحثه نظری به کارزار عملی در همین یکی دو ماه اخیر، چه تجدیدنظرهایی را در باب علم اسلامی موجب خواهد شد. بسیاری از فرضیهها یا نظریههایی که در زمان عافیت و بیعملی در محافل علمی، بیرقیب طرح و ترویج میشوند، با وقوع طوفانهایی مانند کرونا به سختی در معرض امتحان و بازپرسی قرار میگیرند.
🔹 این نوشته تلاش میکند تا با تشخیص و تحریر محل نزاع در اختلاف طب اسلامی و پزشکی مدرن، ریشههای فکری را که خاستگاه دو طرف نزاع بوده، واکاود و تناقضهای رفتاری این روزها را یادآوری کند.
🔹 در این راستا به دو مساله «منشاء یا خاستگاه علم» و نیز «روش علمی بودن» توجه شده است و متناسب با طرفین اختلاف، باورهای رایج در پس هرکدام تبیین اجمالی شده است.
🔹 ممکن است گفتهشود که باورهای مورد اشاره در این نوشتار مورد اتفاق همه اهل علم در حوزه و دانشگاه نیست. اما اگر به پیشفرضها و بنیانهای باورها توجه شود، زود روشن خواهد شد که طیفی از این باورها به نحو مشکّک در جامعه ایمانی از یک سو و در فرهنگ مدرن از سوی دیگر حضور دارد.
🔹ماجرای این نزاع زمانی به اوج میرسد که بدانیم امروز مخاطب این هر دو اندیشه، انسان پسامدرن است. انسانی که اگر هم دیندار باشد نه سنتی است و نه مدرن. او سنت را به مثابه یک نوستالژی جذاب مزه مزه میکند، اما در عین بیاعتمادی به علم مدرن، به آن تن میدهد.
🔸مشاهده متن کامل یادداشت:
http://mobahesat.ir/22773
🔻🔻🔻
@mobahesat
مباحثات/
🔹اینفوگرافی بخشی از کمکهای نقدی و غیرنقدی دفتر حضرت آیتاللهالعظمی وحید خراسانی برای جامعه پزشکی و مراکز خدمات رسانی به بیماران مبتلا به کرونا
🔹گفتنی است مراجع عظام تقلید از نخستین روزهای انتشار خبر شیوع بیماری، از طرق مختلف نقش موثری در هدایت جامعه برای مقابله با این ویروس داشتهاند.
🔻🔻🔻
@mobahesat
مباحثات/
🔹جمعی از علما و فضلای برجسته حوزه علمیه قم در پیامی مشترک، درگذشت آیت الله سید جعفر کریمی مسئول شورای استفتائات مقام معظم رهبری و عضو شاخص جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را تسلیت گفتند.
🔹در این پیام آمده است: درگذشت فقیه بزرگوار، مرحوم آیة الله آقای حاج سیّد جعفر کریمی رضوان الله تعالی علیه، قلب دوستداران و ارادتمندان این عالم بزرگ را به درد آورد.
🔹پیام افزوده است: این عالم بزرگوار در روزگار تبعید امام خمینی (ره) و اقامت ایشان در نجف اشرف، از افراد برجسته و پرتلاش حلقه درسی و علمی ایشان بود. در سالهای پس از پیروزی انقلاب نیز به حکم امام خمینی(ره) در شورای عالی اقتصاد، و نیز ریاست دادگاه عالی انتظامی قضات، ایفای نقش کرد.
🔹در پیام علما و فضلای حوزه علمیه قم آمده است: آیت الله کریمی همچنین در مجلس خبرگان قانون اساسی و نیز دو دوره در مجلس خبرگان رهبری عضویت داشت و در همه این مدت، به تحقیق و تدریس و پاسخ دهی به استفتائات شرعی اهتمام جدی گماشت. ایشان همچنین چندین دهه، عضو اصلی شورای استفتائات رهبری و نیز بعثه مقام معظم رهبری در حج بودند و به خدمات ارزشمند خود در این عرصه استمرار بخشیدند.
🔹پیام تاکید کرده است که اینک و در آستانه هفتمین روز درگذشت آن عالم خدمتگزار، ضایعه رحلتش را به ساحت حضرت ولی عصر (عج)، مقام معظم رهبری، حوزه مقدسه علمیه، شاگردان گرامی و خانواده معزّز ایشان تسلیت عرض نموده، و رحمت و مغفرت و علوّ درجات آن فقید سعید را از خدای رحمان مسئلت می کنیم.
🔹در پایان این پیام، دعای"فرحمه الله رحمة واسعة، و أسکنه فی أعلی علّیین مع أجداده الطاهرین، صلوات الله علیهم أجمعین" در حق این عضو جامعه مدرسین ذکر شده است.
⚡️حضرات آیات و حجج اسلام، ابراهیم امینی، سید جواد شهرستانی، محمد محمدی ری شهری، رضا استادی، علی اکبر مسعودی، سید مصطفی محقق داماد، مرتضی مقتدایی، احمد مروی، علیرضا اعرافی، محمود محمدی عراقی، شیخ مصطفی هرندی، سید عباس صالحی، سید محمد غروی، محمد جواد فاضل، سید عبدالفتاح نواب، محسن فقیهی، سید علی قاضی عسکر، شیخ علی کورانی، سید محمدرضا حسینی جلالی، حسین ملکا، مرتضی جوادی آملی، احمد واعظی، حمید پارسانیا، محمدعلی مهدوی راد، محمد مهدی معراجی، مهدی مهریزی، احمد عابدی، محمد حسین فلاح زاده، رضا مختاری، مهدی نجف، محمد حسن مظاهری، محسن الویری، محمد تقی سبحانی، رضا برنجکار، سید محمد کاظم طباطبایی، عبدالهادی مسعودی و رسول جعفریان از صادرکنندگان این پیام هستند.
🔻🔻🔻
@mobahesat
یادداشت وارده/
دفاع بیدردسر وهجمه کمخاصیت
🖋سید محمود مظلومی/استاد حوزه علمیه قم
🔹چندی پیش در سالروز میلاد قمر منیر بنیهاشم گزارش خبرنگار محترمی از قاب جادوئی تلویزیون پخش شد که علیالظاهر به اشتباه جملهای را گفت که مورد انتقاد بهحق مدافعین حریم ولایت اهلبیت علیهمالسلام قرار گرفت. ایشان در آن بیان بجای تعبیر به تبعیت ابالفضل علیهالسلام از «امام زمان خویش» تعبیر به تبعیت از «ولیفقیه زمان خویش» مینماید، که ناگفته پیدا است تعبیر بسیار نادرستی است و همانطور که حضرات منتقدین هم اشاره فرمودهاند طبق بیان امیرالمؤمنین علیهالسلام «لایقاس بآل محمد من هذهالامة احد».
لکن خود مستحضرید که برد منفی این بیان در حد گفتار در همان لحظه یا نهایتا یک گفتمانسازی بعیدالطریقی بود که شاید بسنده کردن به یک تذکر مختصر هم کفایت میکرد.
🔹اما غفلت عمومیای که در بین حضرات مدافعین حریم اهلبیت علیهمالسلام و اعزه وطلاب گرانسگ (ادامالله عزهم) فراگیر شده غفلتی نابخشودنی و خوابی بمانند خواب چوپان در کنار گرگهای درنده است که اگر دیر به داد آن برسند جز ذلت دنیا وسرافکنی عُقبی در محضر چهرههای نورانی آلالله نتیجهای نخواهد داشت.
🔹چندی است در مشهد مقدس شخصی به تعبیر خودش صوفی مسلک و همفکراناش تمام سرمایههای تشیع را به سخره گرفته و مُدرس عقاید شیعه در میان طلاب و حتی دانشآموزان گشته بطوری که اداره امور جوانان آستان مقدس رضوی علیه افضلالتحیة والسلام در اختیار اینان است.
🔹یادم هست در اوان جوانی به فلسفه علاقهای وافر داشتم وبدین منظور و جهات دیگر از مشهد به قم هجرت نمودم تا فلسفه را بیطرفانه بفهمم و قضاوت کنم، وبه نصایح بزرگان کمتر گوش دادم که این جمله را در گوشم زمزمه میکردند که طبق فرمایش علی علیهالسلام در تمثیل برای استفاده از بیانات آلالله علیهمالسلام «یردونه ورود الهیم العطاش»، باید همانند تشنه بر استخر ولایت ایستاد تا سیرابت کنند (کنایه از اینکه اگر خودت را جای دگر سیر کردهای حتی دریای اهلبیت برایت مفید نیست).
لکن از همان اوان که گفتند اصالةالوجود، نفهمیدم اصالت یعنی فرش، یعنی عرش، یعنی پدر، یعنی مادر، یعنی چه. گفتند عرض بدون جوهر نمی شود، گفتم خب جوهر هم بدون عرض نمیشود و شکل نمیگیرد و دهها سؤال انباشه وبیپاسخ دیگر. اما بالاخره ما را اینگونه توجیه کردند که لسان فلسفه لسان مبارزه با ملحدان و آتوئیستها و در یک کلمه دینناباوران است، تا با شمشیر برهان و استدلال و مغلطه و سفسطه و ... دهان یاوهگویان ضد دین را ببندند و در مخاصمه روانی و رسانهای غالب گردند، که سلمنا قبول کنیم و دین مبین اسلام را نعوذ بالله عاجز از تسلیم کردن بیدینان بدانیم و مناظرات عقائدی ائمه مظلوممان را نعوذ بالله به تاریخ پیوسته بپنداریم.
🔹ولی این آقایان مشارالیه چندی است در مشهد کارگاه دوره معارف کاربردی را در حد وسیع و در اردوگاه های اطراف مشهد (در میان مکاتب عقائدی بی خاصیت مشهد) بهپا کرده و زیرکانه بجای بحث نبوتشناسی یا امامتشناسی آن را تبدیل به راهنماشناسی نمودهاند. اینان نبوت را تقسیم به تشریعی وانبائی، وبرای راه یافتگان خود مقام تشریع قائلند و با نوشتن کتبی چون تطهیرالشیعة عن حدیقةالشیعة، شهید عارف و ... فقهای ما همچون مقدس اردبیلی وشهید اول (رض) را به مسلخ کینهتوزانه و جاهلانه خود میبرند.
🔹در خود آستان مقدس رضوی دوره کشوری تربیت استاد عقائد اسلامی برگزار و از میان هزاران داوطلب 170 طلبه جوان با دل پاک ولی از همهجا بیخبر را در کام اژدهای جهل خود میریزند و آنها را بر دامن جوانان پاک شیعه می نشانند.
🔹راستی در دوره عقائد اسلامی غیر از فلاسفهی مطرح عقائد شناس دیگری وجود نداشت؟! آیا اسمی از تراث کلامی شیعه به نحو صحیح در آن دوره ها برده میشود؟ راستی مگر قرار نبود این به ظاهر اساتید فلسفه فقط بیدینان را به صراط دینداران دعوت کنند، از کی استاد عقائد شدهاند ما خبر نداریم؟!
🔹اینجاست که با کمال خجلت از طرف خودم و همه کسانی که در کوچکترین مضال مدافعان ولایتاند از محضر ثامنالحجج علیهالسلام پوزش میطلبم و شرمندگی خودم را از طلبه بودن و سرباز درگاه آن بزرگواران ابراز مینمایم.
به امید ظهور آن کسی که به تعبیر امیر علیه السلام «يَعْطِفُالْهَوَى عَلَىالْهُدَى إِذَا عَطَفُواالْهُدَى عَلَىالْهَوَى وَ يَعْطِفُ الرَّأْيَ عَلَىالْقُرْآنِ إِذَا عَطَفُوا الْقُرْآنَ عَلَىالرَّأْيِ»
💥توجه: این یادداشت لزوما دیدگاه مباحثات نیست و آماده دریافت نظرات مخاطبان هستیم.
http://mobahesat.ir/22778
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡ دستگاه روحانیت و ضرورت موضعگیری در قبال الهیات کنونی
✏ محمد فروزمند(طلبه سطح عالی حوزه)
🔹 شاید اولین و اصلیترین سوال در حوزه الهیاتی این باشد که آیا اساسا قائل به نوعی از بحران در حوزه الهیات کنونی هستیم یا خیر؟ آیا میپذیریم که بعد از انقلاب و مخصوصا در دو دهه ی اخیر الهیات ما نتوانسته جوابگوی پرسشگری های عقول پرسشگر و تامین کننده نیازهای دینی و دنیایی نیازمندان باشد؟ آیا همانگونه که برخی از سیاسیون و اندیشهورزان حوزه سیاست قائل به انسداد سیاسی در حوزه حکمرانی جمهوری اسلامی شدهاند ما هم می پذیریم که در حوزه الهیات دچار انسداد شدهایم و یا اینکه به انسدد قائل نیستسم و بحرانهای الهیاتی را به یکسری از خلاءها، خطاها و احیانا کمکاری ها نسبت میدهیم. در فرض دیگر هم میتوانیم وضعیت کنونی را بحرانی ندانیم و در مجموع نمره الهیات موجود را در نسبت با هجمه های معرفتی عقیدتی و فشارهای مادی معیشتی تمدن غرب نمرهی قابل قبولی بدانیم.
به هر حال به نظر میرسد بحران کرونا با ظهور و شدت بیشتری که دارد موجب شده که ما موضع خود را در قبال الهیات پس از انقلاب مشخص کنیم و در قدم بعد به آسیبشناسی، باز خوانی، بازیابی و احیانا در افکندن طرحی نو در این زمینه بپردازیم.
🔹 به نظر نگارنده چگونه پرداختنِ به مسائل الهیاتی از قبیل نقش خدا در نظام هستی، جبر و اختیار، اراده انسانی، مسئله علم و دین، مسئله شرور، عدل الهی، قضا و قدر و … بستگی به موضع اختیار شده در قبال الهیات جاری دارد.
🔹 متاسفانه علیرغم اینکه حوزه و دستگاه روحانیت به عنوان متولیان رسمی دین مسئول اصلی پرداختن به چالشها و مسائل الهیاتی موجود هستند در طی این مدت کمتر به بحث و ارائه نظر در این موارد پرداخته و اغلب به دادن نسخه و تجویزاتی برای دفع این بحران بسنده کردهاند و درمقابل اصحاب علوم انسانی در دانشگاهها بیشترین نقش را در ارائه تحلیل و پرداختن به اینگونه مسائل داشتهاند. چرایی این عدم توجه و کمتر پرداختن روحانیت به مسائلی از این دست ممکن است دلایل متفاوتی داشته باشد و از جمله دلایل آن همانگونه که ذکر شد مشخص نکردن موضع و عدم تصور صحیح از نسبت خود با الهیات موجود و فهم بازخوردهای آن در جامعه است.
🔹 در بحران اخیر و در میان اصحاب علوم انسانی جریان مدعی روشنفکری دینی اصلیترین جریانی است که در تلاش است تا با تفسیر و قرائت خاص خود از دین، پروژه اصلی خود را که همانا اثبات امکان دینداری در قالب درانداختن الهیاتی جدید و متناسب با اقتضائات عصر مدرن است را به پیش برد. بنابراین این جریان علیرغم اینکه از یکسو اختلافات بنیادین و مبنایی با قرائت رسمی حاکم از دین دارد اما از سوی دیگر مدعی به ظهور آوردن الهیاتی است که تا حدی جوابگوی نیازهای انسان مدرن خواهد بود و بحرانها و مشکلات الهیات کنونی را نخواهد داشت. قابل توجه است که این جریان موضع خود را در مواجه با الهیات حاضر کاملا مشخص کرده است.
🔹 تا زمانی که حوزه و روحانیت به عنوان متکفل و متولیان رسمی بسط و اشاعه دین برآورد صحیحی از نسبت کارکرد الهیات کنونی در قبال جامعه نداشته باشند و موضع خود را مشخص نکنند عملا وارد فضای نقد و تبادل نظر نخواهند شد و در چنین وضعی نه تنها راه به روی هر گونه اصلاح احتمالی بسته خواهد شد بلکه فضا برای به صحنه آمدن گفتمان های الهیاتی رقیب باز شده و بیش از پیش مرجعیت دینی روحانیت از دست خواهد رفت.
🔹 نکته دیگر اینکه در این بزنگاه فرصتی پدید آمده تا نهاد حوزه بار دیگر نسبت خود را با جریاناتی نظیر روشنفکری، نو اندیشی و اصلاحگری دینی به عنوان مطرحترین جریانات مدعی بسط و اصلاح تفکر دینی مشخص کند و در صورت به رسمیت شناختن آن ها در یک فضای آزاد و به دور از پیش فرضهای عقیدتی سیاسی وارد دیالکتیک و گفتگو شود. البته قبل از آن لازم است به این سوال پاسخ دهد که آیا اساسا این جریانات را رقیب و مانعی در برابر اشاعه فرهنگ و تفکر دینی میداند و یا اینکه ظهور و بروزشان را از جهاتی – و نه الزاما به تمامه – موجب رشد و شکوفایی دین و به طور کلی الهیات حال حاضر تلقی میکند.
🔻🔻🔻
@mobahesat
مباحثات/ بازنشر پرونده به مناسبت 19 فروردین سالروز شهادت شهید محمدباقر صدر
🔹 گفت و گو با دکتر عبدالله نصری
هرمنوتیک اجتهاد در آرای شهید صدر
🔻
http://mobahesat.ir/8107
///////////
🔹 بر اساس روایت شیخ علی کورانی؛
حزب الدعوة، حزب نجفیها
🔻
http://mobahesat.ir/5516
//////////
🔹 در همایش «اندیشه سیاسی شهید صدر» بیان شد:
از نگاه شهید صدر، دولت در متن دین و پدیدهای وحیانی است
🔻
http://mobahesat.ir/13915
//////////
🔹 شهید سید محمدباقر صدر و طراحی نظام معرفتی اسلامی
🔻
http://mobahesat.ir/6962
//////////
🔹 انديشههای حكمی و اجتهادی شهيد صدر منتشر شد
🔻
http://mobahesat.ir/1421
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡️کدام امید و کدام ناامیدی؟!
✒️سید محمدامین درخشانی (طلبه حوزه علمیه قم)
🔹"تا این امیدتان ناامید نگردد فرج امام زمان فرا نمیرسد! " شاید شما هم بارها این جمله را شنیده باشید. غالب این افراد چنین میپندارند که" اگر امید همین چند مجاهد هم از تلاش برای اقامه قسط و داد ناامید شود" آنگاه همه یک صدا حجة بن الحسن را صدا خواهند زد و منجی خواهد آمد.
🔹پیامبر اکرم میفرمایند: افضل اعمال امتی انتظار الفرج من الله. (کمال الدین ج2، ص 644) فرج و گشایش در هنگام وقوع در سختی و مضیقه است، یعنی کسی تا احساس تنگنا نکند، به دنبال گشایش نمیگردد. گشایش مطرح در حدیث الهی و ربانی است نه عادی و معلولی. پس در مفهوم انتظار فرج هم ناامیدی و احساس تنگنا از شرایط فعلی وجود دارد هم امید به آیندهای گشوده از تنگناها.
🔹این "ناامیدی و احساس عجز" و "امید فرج الهی" مطرح در حدیث کاملا مطلوب و باعث رشد و سعادت بشر و ظهور منجی است، اما ممکن است کسی مصداق دیگری را جایگزین کند و بین امید و ناامیدی مطلوب و نامطلوب خلط کند، در این نوشتار سعی بین تفکیک همین دو مقوله میباشیم.
🔹 میتوانیم تمام افراد انسانی در زمان خویش را چنین دسته بندی کنیم:
الف. انسانهای که از شرایط حاضر جهان (=عصر غیبت) احساس سختی ندارند، (=امیدواری نامطلوب) که خود دو گروه هستند:
🔸 انسانهای که بالفعل احساس سختی ندارند، یعنی مرفهان اعم از مقدس و غیر مقدس. (مرفهان مقدس اولین گروه قاعدین هستند.)
انسانهای که بالقوه احساس سختی ندارند، یعنی اگرچه دارای مشکلات مادی-روحی است و تا حدی احساس نارضایتی دارد، اما معتقد است که اگر نظم حاکم بر جهان فعلی که همان تمدن غربی است، به صورت کامل اجرا شود، او نیز از مشکلاتش رها خواهد شد، به عبارت دیگر نسخههای موجود در دنیای غیرالهی فعلی را درمان دردهای خود میداند. این گروه طیفی وسیعی از مذهبی و غیر مذهبی را شامل میشود و نقطه مشترک همه اینها این است که تغییرات را دوست دارند و تغییر مورد نظر آنها توسعه یافتگی به مفهوم غربی آن است،(امید نامطلوب) البته طیف غیر مذهبی این گروه به دنبال تغییرات فقط با روشهای عادی است ولی طیف مذهبی این گروه برخی به روشهای عادی امید دارند، و برخی دیگر چنین تغییر اساسی در کل جهان را فقط به دست منجی ممکن میدانند و به همین خاطر چندان تلاشی نمیکنند و دیگران را از تلاش بیهوده منع میکنند.
تمرکز بر گروه اخیر بسیار مهم است، این افراد قسمت عمدهی قاعدین را شکل میدهند(گروه دوم از قاعدین)، یعنی کسانی که به شرایط فعلی و تمدن مدرن بسیار خوشبین هستند ولی تحقق چنین چیزی را فقط به دست منجی میدانند. اینها همان کسانی هستند " در غرب اسلام را میبینند ولی مسلمان نمیبینند" پس به منجیای نیاز دارد که اسلام(=تمدن غربی) را در جهان پیادهسازی کند و کافرانی که به اسلام عمل میکند را مسلمان کند!
ب. انسانهای که از شرایط حاضر جهان (=عصر غیبت) احساس تنگنا دارند،(= ناامیدی مطلوب) اینها نیز چند گروه میشوند:
🔸کسانی که آیندهای روشن پیش روی خود نمیبینند، پس برای تغییر تلاشی نمیکنند. اینها نیز گروه دیگری (سوم) از قاعدین زمان ما هستند. (=ناامیدی نامطلوب)
🔸 کسانی که به واسطه امید به ظهور شخص امام زمان آینده جهان را روشن میبینند ولی با تلاش مخالف هستند و میگویند همه باید به عجز و ناامیدی برسند تا امام زمان ظهور کند. اینها نیز گروه دیگری (چهارم) از قاعدین زمان ما هستند. (ناامیدی از شراطی فعلی مطلوب ولی نه چندان عمیق و شدید)
3. کسانی که به فرج الهی ایمان دارند و برای وصول به آن تلاش و مجاهدت میکنند. عدالتطلبان و مصلحان معتقد به مهدویت در این قسم جای میگیرند. (ناامیدی از شراطی فعلی مطلوب ولی نه چندان عمیق و شدید)
🔹نکته مهم مقایسه این دو گروه اخیر است: این دو گروه اگرچه هر دو از شرایط فعلی ناامید هستند ولی گروه اول از حیث نظری فقط با بنبستهای جهان معاصر روبرو میشود و احساس عجز عمیق در وجود او شکل نمیگیرد ولی گروه دوم هم به صورت نظری و هم عینی با بنبستهای جهان حاضر روبرو میشود و احساس ناامیدی از شریط فعلی به شکلی عمیق در وجود او احساس میشود، پس مجاهدان بیشترین ناامیدان از زمانهی خویش و امیدواران به آینده روشن هستند.
متن کامل یادداشت:
http://mobahesat.ir/22791
🔻🔻🔻
@mobahedat
⚡ کرونالوژیِ تصویرِ برساختهء رسانهها از دین و روحانیت
✏ حسینعلی رحمتی(استاد حوزه و دانشگاه)
🔸 جستار حاضر در صدد پاسخ به این سوال است که به رغم دیدگاههای متفاوت و گاه متضادی که از سوی روحانیون، به عنوان مبلغان دین، درباره کرونا (و موضوعاتی شبیه آن) بیان می شود، چرا برخی گروه ها و کانال های موجود در فضای مجازی یا شبکه های ماهواره ای فارسی زبان عمدتا سخنان کسانی را برجسته سازی رسانه ای می کنند که از پشتوانه منطقی و عقلی ضعیف تر، و ظرفیت تحقیر و تمسخر بالاتری برخوردار است. این در حالی است که اخلاق رسانه ای اقتضا می کند درباره یک موضوع، انواع دیدگاه کامل و درست بیان، و سپس نقد شود. نگارنده با بهره گیری از «مغالطه پهلوان پنبه» (Straw-man Fallacy) تلاش می کند یکی از دلائل یا انگیزه های چنین رفتاری را بیان کند..
🔹 وقایع کروناییه این ایام در کنار مصایب و مشکلاتی که برای جامعه ما ایجاد کرد، و امیدوارم هرچه زودتر پایان یابد، در عرصه دین و دینداری مباحثی را موجب شد که به احتمال بسیار زیاد حتی پس از دفع این ویروس نیز ادامه خواهد یافت، و از این منظر شکل گیری شاخه ای از دین پژوهی که من عنوان «مطالعات دینی کرونا-محور»را برای آن پیشنهاد می کنم، بعید نیست (البته کرونا در این جا می تواند استعاره ای از حوادث طبیعی یا غیر طبیعی فراگیر باشد، نه صرفا یک ویروس خاص که در چند ماه اخیر منتشر شده است)..
🔹 برای آسیب شناسی نگاهِ رسانه های فوق به گفتار و رفتار مبلغان دین، و نهایتا به خود دین، باید دو ساحت را از یکدیگر متمایز کرد: یکی «واقعیتِ موجود» و دیگر «واقعیتِ برساختهء رسانه ها». بی توجهی به این تفکیک موجب می شود که مخاطبِ غافل از نقشِ «حقیت-ساز» (Truth-Maker) رسانه، تصویر ناقص یا دست کاری شده ای از واقعیت را به جای تصویر واقعی بپذیرد و تحت تاثیر «قیومیّت و هژمونی رسانه» اولا شالوده معرفت شناسانه باورهای دینی خود را مورد تردید یا تغییر قرار دهد، ثانیا بر اساس این تصویر جدید، نوع رفتار خود با دیندارانی که همسایه، همشهری، هم دین، یا هم وطن او هستند را بازتعریف کند؛ رفتاری که بر اساس سامانه های ارزشی پیشین او ممکن است حتی غیراخلاقی به شمار آید. به عنوان مثال بنگرید به میزان خشونت های کلامی و توهین و تمسخرهای منتشر شده در شبکه های اجتماعی درباره مردم قم یا درباره طلاب و روحانیون؛ خشونت هایی که در مواردی در فضای حقیقی نیز بازتولید شد.
🔹 در حالی که «اخلاق حرفه ای» (Professional Ethics) و «اخلاق رسانه» (Media Ethics) اقتضا می کند که در انتقال خبر، واقعیت و صداقت مراعات شود، مشاهده می شود که در برخی شبکه های اجتماعی یا شبکه های ماهواره ای از قبیل «من و تو» یا «صدای آمریکا»، از بین نظرات متنوع روحانیون، دیدگاه گروه اول، که معقول و منطقی تر است، یا اصلا مطرح نمی شود یا به صورت ناقص منتشر می شود، اما دیدگاه های گروه دوم که برای مخاطب «نامعقول تر»، «غیرقابل دفاع تر» و حتی «تمسخرآمیزتر» است به صورت پررنگ تر مطرح می شود.
🔹 چرا این تصویر گزینشی یا مخدوش ارائه می شود؟ دلایل متعددی را می توان مطرح کرد که به نظر نگارنده، «یکی» از آنها ترس از تردید مخاطب این رسانه ها نسبت به تصویر نادرستی است که آنان پیش تر و در طول زمان از دین و دینداران ارائه کرده اند. رسانه ای که (به دلائل مختلف که در جای خود باید بررسی شود) به طور مستقیم و غیرمستقیم در طی چند سال از یک سو دین را برای مخاطبان خود به عنوان امری مربوط به زمان های گذشته و عامل عقب ماندگی جوامع، و از سوی دیگر، دین داران (و به طور خاص مبلغان دین) را انسان های غیرمنطقی، بی سواد، خرافاتی و دین ستیز معرفی کرده است، حالا اگر بخواهد سخنان روحانیونی را منتشر کند که معقول و منطقی سخن می گویند، یا باید از مدعای پیشین خود دست بکشد یا باید به نقد علمی این دیدگاه ها بپردازد.
🔹 و نکته آخر: در برابر این واقعیت سازی و فریب رسانه ای چه باید کرد؟ این موضوعی است که جداگانه و به طور مفصل باید بررسی شود ولی در این جا به طور مختصر باید گفت مبلغان دینی برای ایفای هرچه بهتر مسئولیت خود در عصر حاضر لازم است اولا دفاع معقول و منطقی از دین را وجهه همت خود سازند، ثانیا با تحولات فکری و فرهنگی و اجتماعی جامعه امروز ایران که متاثر از عوامل گوناگون، به ویژه گسترش شبکه های اجتماعی و شبکه های ماهواره ای است، بیش از پیش آشنا شوند. البته مخاطبان رسانه ها نیز اخلاقا موظفند ضمن توجه به تنوع دیدگاه های دینی، با تقویت سواد رسانه ای، به کارگیری عقل انتقادی، و مراجعه به منابع متعدد، خود را از افتادن در دام مغالطه های رسانه ها نجات دهند.
مشاهده متن کامل یادداشت:
http://mobahesat.ir/22815
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡ سراشیبی فقاهت به روزنامهنویسی
✏احمد صادقنیا
🔹 حجتالاسلام والمسلمین استاد سروش محلاتی در چند فایل صوتی و با معیار قرار دادن خاطرات دهه هفتاد مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی به برخی نتایج بسیار مهم و مبنایی در حکمرانی جمهوری اسلامی ایران رسیده است. «نظام خطابه محور»، «نظام خودسری پذیر»، «نظام مدیریت دوگانه»و... از جمله آنان است.
🔹 همه کسانی که در متن نظام جمهوری اسلامی ایران بودهاند، از جایگاه خاص و کاملا تاثیرگذار مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی آگاه و بدان معترف هستند. در این بین خاطرات روزنگاشت ایشان نیز یکی از اسناد مهم وقایع چهل ساله جمهوری اسلامی ایران است. اما آنچه که انگیزه اصلی نگارش این نقد شده است اقدامی دور از مبانی تحقیقی و منصفانه در چند فایل صوتی اخیر توسط استاد سروش محلاتی است. یکی از اصول و روشهای مهم برای نتیجهیابی کلی درباره مجموعه رفتارهای حاکمیتی، نگاهی جامع به همهی دیدگاههای مختلف است. اساسا معیار قرار دادن تک خاطره بدون حتی درصدی احتمال خطا در دیدگاه و روایت، اقدامی دور از انصاف و دور از شأن و ساحت محققین و اندیشمندان است. بنده نگاه کاملا منفی درباره روایت و خاطرات مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی را دور از انصاف میدانم و به همین میزان نیز اعتماد مطلق را هم کاملا نادرست. اقدامی که متاسفانه جناب سروش محلاتی در این مجموعه مطالب مرتکب شده است.
🔹 ایشان بدون ذرهای احتمال خطا در روایت، یا نادرستی در دیدگاههای راوی خاطرات، به نتایج کلی حکمرانی در جمهوری اسلامی دست یافته است. از جناب سروش محلاتی جای تعجب است که ندانند عرصه سیاسی توأمان با رقابت، همیشه دیدگاهها و روایتهای بازیگران این عرصهها را تحتالشعاع قرار میدهد. منافع سیاسی، حزبی، اقتصادی و... قدرتمندان باعث میشود واقعیات را آنگونه که مطابق منافع خودشان است، ببینند و روایت کنند.
🔹 برای نمونه در فایل نخست به ماجرای هشدار رهبری در خصوص «ثروتهای بادآورده»پرداخته شده است. آنگونه که آقای هاشمی روایت کرده است مسئولان مختلف با گرایشهای سیاسی گوناگون در گفتوگو با ایشان از تاثیرات نامطلوب این مواضع ابراز نگرانی کرده و آن را تهدیدی بر سرمایهگذاری و رشد اقتصادی دانستهاند. این در حالی است که همگان بر نوع نگاههای اقتصادی و مبانی عدالتی مرحوم آقای هاشمی واقف بوده و مخالفت ایشان با نظر رهبری در این زمینه را به خوبی میدانند. طبیعی است که -حتی ناخواسته- زاویه دید ایشان در نوع دریافت دیدگاهها و روایت آن تاثیر مستقیم داشته باشد. اما از یک پژوهشگر فقهی جای تعجب است که حتی احتمال چنین تاثیرپذیری را ندانسته و روایتهای مطرح شده را تمام واقعیت موجود انگارد.
🔹 اگرچه خارج از موضوع بحث است، اما خطای بعدی استاد سروش محلاتی این است که هنوز متوجه نشده است که مفاسد اقتصادی و هزاران اختلاس و مانور ثروت در دههی اخیر، حاصل سه دهه بیتوجهی به رانتبازی اربابان ثروت و قدرت است -از دولت آقای هاشمی گرفته تا احمدینژاد- و اگر از همان اواسط دهه هفتاد این هشدارها جدی قلمداد میشد، امروزه مفاسد اقتصادی در این حد گسترش نمییافت. گویا جناب سروش محلاتی در فضایی دیگر از مردم ایران زندگی میکنند و متوجه نیستند این مفاسد مردم را چگونه به ستوه آورده است!
🔹 با عرض پوزش و تاسف باید نکتهای را صراحتا بیان کرد. اگرچه تصور نمیکردم به این زودی زمان بیان آن فرا رسیده باشد! بسیاری از خوانندگان نخبگانی آثار استاد سروش محلاتی-از طیفهای مختلف حوزه و دانشگاه با گرایشهای گوناگون سیاسی- معتقد بودند مبانی ورود ایشان به مسائل و زاویه دید و مبنای نقد، براساس کینهی خاصی است که ایشان نسبت به برخی افراد یا جایگاههای حاکمیتی دارند.
🔹 جالب اینجاست که این درک و فهم از شخصیت ایشان با انتشار فایلهای اخیر و مورد بحث، از سطح نخبگانی به سطح عمومی هم گسترش یافته و حتی یک مخاطب با سطح اطلاعات عمومی هم میتواند به خوبی منشأ این نگاه را درک کند. به اعتقاد بنده خیلی زود بود که استاد سروش محلاتی جایگاه خود را از یک محقق حوزوی به یک ستوننویس روزنامه تقلیل دهد. در واقع خود ایشان باعث شدهاند نامشان از لیست محققین به گزارشنویسان ساده و پرغلط منتقل شود و نباید در آینده از بیتوجهی به آثار و سخنان خود گلهمند باشند.
http://mobahesat.ir/22824
🔻🔻🔻
@mobahesat
✔پاسخ دکتر محمد محمدرضایی به مدعیات دکتر عبدالکریم سروش
در مسأله«خدا به هر دردی نمیخورد»
🔸چندی پیش به مناسبت انتشار ویروس کرونا در جهان، مصاحبهای از دکتر عبدالکریم سروش، تحت عنوان "خدا به هر دردی نمیخورد" در رسانههای مجازی منتشر شد. در ادامه پاسخ دکتر محمدرضایی را به ایشان می خوانید.
🔶مطالب دکتر سروش:
🔹هیچ دلیل عقلی و نقلی معتبری نداریم که امام مدفون در خاک، صدای زائران را بشنود و به آنها پاسخ بدهد و یا اساساً قدرت برآوردن حاجات آنها را داشته باشد.
🔹آتش غربزدگی توسط برخی افراد نادان همه چیز غربی را از غربال انکار گذارند، علوم انسانی غربی را و حالا طب غربی را.
🔹این که در زمان میرزای شیرازی، شیعیان با خواندن زیارت عاشورا وبا را برطرف کردند، قطعاً دروغ بوده و یک دروغ تفرقهافکنانه است که یک نوع خداپرستی قبیلهگرایانه را تبلیغ میکند.
🔹خدا به هر دردی نمیخورد و این که شما در هر حادثهای پای خدا را به میان بکشید، قطعاً خطا است. خدا به درد تنهایی روح میخورد، به درد عاشقی میخورد.
🔹امید ضعیفی دارم که مساله شرّ در الهیات اسلامی همانند الهیات غربی جدی گرفته شود. با مساله شرور باید ارتباط خود را با خدا از نو تعریف کنیم.
🔷پاسخ های دکتر محمدرضایی
🔸سروش: امامان، صدای زائران را نمی شنوند.
نقد: برخلاف دیدگاه آقای سروش، آیات و روایات، دلالت بر آن دارند که پیامبر گرامی اسلام(ص) و حضرات معصومین که به جهت عنایت ویژه خداوند به آنها و به جهت مقام و منزلت آنها نزد خداوند هم سخن ما را میشنوند و هم میتوان از آنها درخواست نمود که برای آموزش ما به درگاه خداوند دعا کنند.
🔸 سروش: انکار طب و علوم انسانی غربی
نقد: طب غربی اولاً دستاورد کل بشریت است، نه تنها غربیان و ثانیاً بزرگان و مراجع تقلید در حوزه کرونا هیچ کدام طب غربی را انکار نکرده، بلکه همواره سفارش کردهاند که دستوارت پزشکی را رعایت نمایید.
سردمداران علوم انسانی غربی، اولاً این علوم را براساس مادیگرایی و تجربهگرایی محض بنا نموده و ثانیاً انسان را که موضوع این علوم است، حیوانی برخاسته از تنازع بقاء و بریده از مبداء و منتها میدانند ... مسلماً دانشی که براساس این مبانی شکل بگیرد، نمیتواند تصویر درستی از انسان ارائه بنماید.
🔸سروش: خداپرستی قبیلهگرایانه و دروغ بودن قرائت زیارت عاشورا و توسل به امام حسین(ع) جهت رفع وبا.
نقد: اصولاً فلسفه بهشت و دوزخ و عدالت خدا، دلالت بر آن دارد که انسانها در این عالم در پذیرش سخنان حق به اختیار خود برابر نیستند، برخی مفسد و کافر و برخی دیگر مومن و پرهیزکارند و از این رو، عدالت خداوند اقتضاء میکند که به دو شیوه متفاوت با آنها برخورد نماید.این سخن دکتر سروش که "اگر خداوند تفاوتی بین بندگان قایل شود و حاجات یکی را بپذیرد و حاجات دیگری را نه و یا به کمک یکی برود و به کمک دیگری نه، خداپرستی قبیلهگرایانه است"، به هیچ وجه با آموزههای قرآنی سازگاری ندارد.
🔸سروش: توسل به امام حسین(ع) (قرائت زیارت عاشورا) در رفع بیماری وبا قطعاً دورغ است.
نقد: کسانی که خداوند را از سر اخلاص بخوانند و یا برای برآورده شدن حاجات خود به انبیاء و اولیای الهی متوسل شوند، در صورت مصلحت، حاجات آنها برآورده می شود و جای انکار ندارد.نتیجه این که اگر شیعیان، متوسل به امام حسین(ع) شوند و از او بخواهند که در حق آنها دعا کند تا مورد عنایت خاص الهی قرار گیرند یا بیماری آنها برطرف گردد، جای انکار ندارد.
🔸سروش: خدا به هر دردی نمیخورد
نقد: از دکتر سروش سوال میشود پس چه کسی کارگردان عالم هستی است؟ مشکل بتپرستان چه بود که این قدر مورد مذمت قرآن قرار گرفتهاند؟ آنها هم اعتقاد داشتند که خدا به هر دردی نمیخورد و در برخی حوادث، پای خدا در میان نیست و به جای خدا اله ها و بتها این وظیفه را به عهده گرفتهاند. اگر خدا به هر دردی نمیخورد و در برخی حوادث حضور ندارد، چه کسی مدبر آن حوادث است؟ این سخن خطای محض است که با عرض معذرت بیشتر شبیه اعتقاد بتپرستان عصر جاهلیت است.
🔸سروش: تغییر و رنسانس الهیات اسلامی و یا سکولاریسم شیعی و کرونا
نقد: از مطالب ایشان برمیآید: در اروپا بعد از رنسانس مساله شرّ را جدی گرفتند، اما در الهیات اسلامی همانند آنجا مساله شرّ جدی گرفته نشده است. تفاوت الهیات اسلامی با غربی هم در رویکرد و پرداختن به مساله شر است و هم در یکسان انگاشتن رنج و شر. تعجب آن است که دکتر سروش آرزو میکند که همان گونه که مساله شرّ برای الهیات غربی مشکل آفرین است و در اعتقاد به وجود خدا مشکل پیدا کردهاند و خدا را عاجز از رفع شرور میدانند، در الهیات اسلامی نیز این گونه شود و از نو ارتباط خود را با خدا تعریف کنند.
ادامه مطلب
👇👇👇
http://mobahesat.ir/22834
لینک متن کامل pdf
👇👇👇
http://mobahesat.ir/wp-content/uploads/2020/04/111.pdf
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡ گزارش ویژه
نخستوزیر جدید عراق کیست و مواضع ایران چه خواهد بود؟
🔸 مقدمه
بعد از مطرح شدن گزینههایی برای پذیرش نخست وزیری، سرانجام عدنان الزرفی از طرف برهم صالح به عنوان نخستوزیر معرفی شد، وی سابقه سه دوره استانداری نجف، نمایندگی در پارلمان، دبیرکلی تشکل الوفاء را بر عهده داشته است. اما به علت نزدیکی به آمریکا نتوانست مورد حمایت گروههای شیعه قرار گیرد و مجبور به کنارهگری شد. در این بحبوبه بود که نام مصطفی الکاظمی مسئول سازمان امنیت عراق برای تصدیگری پست نخستوزیری در محافل سیاسی مطرح شد. دیدگاه موافق و مخالفی در میان گروههای شیعه، کرد و اهل سنت در مورد وی وجود دارد. در این گزارش سعی شده به صورت مختصر مواضع الکاظمی و سایرین موردبررسی قرار گیرد.
🔹 زندگینامه
مصطفی عبداللطیف مشتت ملقب به مصطفی الکاظمی 52 سال سن دارد، او دارای مدرک فوقلیسانس حقوق است. وی از معارضین رژیم صدام بوده و مدت طولانی را نیز در خارج از کشور گذرانده و در سال ۱۹۸۹ بهطور غیابی به اعدام محکوم شده بود. کاظمی مدت زیادی را به کار روزنامهنگاری مشغول به فعالیت بود و سردبیری مجله الاسبوعیه را بهعهده داشت، مدتی سردبیر بخش عراق پایگاه اینترنتی بینالمللی مونیتور شد و مقالههایی به منظور ترویج افکار همزیستی اجتماعی در عراق، حفظ آینده و جایگاه تاریخی کشور و رفع نقاط ضعف نظام سیاسی جدید آن نوشت. گفته میشود که وی فردی مستقل و به هیچیک از احزاب سیاسی عراقی وابستگی ندارد.
🔹 مواضع گروهای مختلف عراقی:
🔺 شیعیان:
پنج فراکسیون بزرگ شیعه عراق شامل «الفتح» (هادی العامری)، «دولت قانون» (نوری المالکی)، «جریان ملی حکمت» (سید عمار حکیم)، «جنبش العطاء» (فالح الفیاض) و حزب فضیلت اسلامی در نشست اخیر خود در خانه «هادی العامری» درباره معرفی الکاظمی به عنوان نامزد فراکسیونهای شیعه برای تصدی پست نخستوزیری عراق به اجماع نظر رسیدند.
🔺 جریان صدر
جریان صدر عراق که به تنهایی در میان احزاب عراق در اکثریت است و در طول یکسال گذشته تلاش فراوانی برای بازگرداندن آرامش در عراق کرده از الکاظمی حمایت کرده است، این جریان معتقد است وی مشرف به پروندههای مفسدین عراقی است و دولت آتی قادر به مبارزه جدی با فساد است.
🔺 حزب ا... عراق
مهمترین مخالف کاظمی برای تصدی پست نخستوزیری گردانهای حزبالله هستند،آنان با صدور بیانیهای ضمن ابراز تأسف، آن را «انحطاط» در عرصه سیاسی عراق دانستند؛ ابو آلاء الولائى دبیر کل كتائب سيدالشهداء در توييتى معنادار پس از انتخاب الكاظمى به نخستوزیری نوشت: هنگامیکه فروختن خون شهيد كارت عبورى براى رسيدن به قدرت باشد، انتقام عنوانى براى كرامت وفاداران خواهد بود؛ و هنگامیکه بههمریختگی دليلى بر ناتوانى و فروپاشى باشد، پايدارى بهمثابه وفادارى به خونهای شهدا خواهد بود.
🔺 کردهای عراق
در سطح کردها الکاظمی با استقبالی کم سابقه همراه شده است. در همین راستا شاهد هستیم که علاوه بر حمایت همهجانبه رسانههای خبری اقلیم کردستان، نهاد نخست وزیری این اقلیم در اطلاعیه ای، از تماس تلفنی مسرور بارزانی نخست وزیر با مصطفی کاظمی مامور تشکیل دولت جدید عراق اعلام پشتیبانی و تاکید کرده است که اقدامات دو جانبه ای برای حل و فصل مسائل و مشکلات میان اقلیم و دولت فدرالی با تکیه بر قانون اساسی عراق انجام گیرد. اتحادیه میهنی کردستان عراق که برهم صالح رئیسجمهور عراق نیز وابسته به آن است با صدور بیانیهای رسماً از نامزدی الکاظمی اعلام حمایت کرده است.
🔺 حمایت نسبی آمریکا از الکاظمی
آمریکا از تعیین الکاظمی برای تصدی پست نخست وزیری استقبال کرده است. دیوید شنکر، معاون وزیر امور خارجه آمریکا در امور خاورمیانه در سخنانی از تعیین مصطفی الکاظمی، رئیس دستگاه اطلاعات عراق به عنوان نخستوزیر جدید این کشور استقبال کرده و گفته است، الکاظمی در مسؤولیتهای پیشین خود ثابت کرد که یک شخصیت ملی و باکفایت است. شنکر ابراز امیدواری کرد که الکاظمی هرچه سریعتر موفق به تشکیل یک دولت مستقل و قوی شود.
🔹 نتیجهگیری
انتخاب مصطفی الکاظمی هرچند با اما و اگرهایی همراه بوده است، ولی باید توجه داشت اگر مسائل یا نکاتی هم باشد، الآن زمان عنوان یا بحث در موردآن نیست. در چند ماه اخیر سخنانی از تجزیه عراق، تقسیم آن به اقالیم مختلف و ... به کرات شنیده شد. همدلی امروز مسئولان عراقی و اعلام ائتلاف مجدد بیت شیعی در مسئله کاظمی درواقع آب سردی بود بر این آتش تندروی هدایتشده از بیرون مرزهای عراق. تأملی در تحولات عراق در ۷ ماه گذشته که با ناآرامی و اغتشاش آغاز شد و در بیسامانی و فقدان ثبات استمرار یافت حتماً سیاسیون عراق را به این جمعبندی رسانده است که همدلی امروز را در در دوره زمانی پیش رو و تشکیل کابینه ادامه دهند.
🔸 مشاهده متن کامل گزارش:
http://mobahesat.ir/22863
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡ به بهانه ۲۸ فروردین، سالروز درگذشت علامه سید حیدر جوادی
یادی از عالِم هندوستان
🔹 تعدد ادیان در هندوستان، سبب نشده که دین اسلام مورد توجه قرار نگیرد. دومین دین رسمی این کشور را اسلام تشکیل میدهد. در نسب نامه برخی عالمان مسلمان نیز نامی از هندوستان دیده میشود. میرزا ابوالحسن جلوه از جمله عارفان و فیلسوفان عهد قاجار است که در گجرات هندوستان زاده شده بود. وی اما به ایران آمد و درس و مشق فلسفه آموخت و از نامداران این عرصه لقب گرفت. در نسب نامه امام خمینی نیز نام سید احمد موسوی هندی – پدر بزرگ وی- دیده میشود. سید مرتضی پسندیده برادر بزرگتر امام- در خاطرات خود، حضور نیاکانش در هند را توصیف کرده بود.
🔹 در این میان، نام روحانی پر نویسی به نام علامه سید حیدر جوادی نیز به چشم میخورد که یکی از عالمان شیعه در هندوستان محسوب میشد. وی در ۱۳۱۷ ش در روستایی از توابع ﷲ آباد هند به دنیا آمده بود. به تحصیل حوزوی گرایش یافته و عازم نجف میشود. از محضر حضرات سید محسن حکیم، سید ابوالقاسم خویی، محمد باقر صدر نیز بهره میبَرَد. ده سال حضور او در نجف سبب اخذ اجازههای روایی و حسبیه از مراجع نجف نیز میشود.
🔹 وی پس از تحصیل در نجف، برای انجام خدمات به کشور خود باز میگردد. موج گرایش به مادی گرایی هندوستان را فرا گرفته و او را بر آن میدارد تا در این زمینه به نگارش کتبی اقدام کند. بیش از یکصد تألیف و پنجاه ترجمه را به انجام میرساند. ترجمه و تفسیر قرآن، نهج البلاغه، مفاتیح الجنان، صحیفهی سجادیه به زبان اردو در کارنامهی او ثبت شده است. او همچنین سخنرانیهای عدیدهای میکند. پانزده هزار نوار صوتی و تصویری از او به جای مانده است.
🔹 علاوه بر تألیف و تدریس، به امور اجتماعی نیز اقدام میکند و دهها مسجد، مدرسه، حسینیه، درمانگاه را در هندوستان پایه گذاری میکند. وی همچنین اقدام به تأسیس سازمان «تنظیم المکاتب» میکند. این سازمان، فعال در امور دینی و تدریس کتب اسلامی است. وی همچنین سفرهای بسیاری به اروپا و امریکا جهت تبلیغ اسلام انجام میدهد.
🔹 از مرحوم جوادی اشعاری نیز بر جای مانده است که در مجموعههای منظوم سلام کلیم، کلام کلیم، سوز اسلام منتشر شده است.
🔹 اقدامات و فعالیتهای جوادی در زمینه امور دینی سبب شد تا رهبر معظم انقلاب در حکمی، وی را به وکالت از خود در هندوستان منصوب کند. این روحانی فعال هندی اما عمر کوتاهی داشت و در ۲۸ فروردین ماه ۱۳۷۹ زمانی که ۶۲ سال بیشتر نداشت، دیده از جهان فروبست و در زادگاه خود، به خاک سپرده شد
http://mobahesat.ir/22871
🔻🔻🔻
@mobahesat
پاسخ وارده:
🔹با سلام چندی پیش شخصی به نام سید محمود مظلومی که به عنوان استاد حوزه علمیه قم معرفی شده بود یادداشتی را در سایت و کانال ایتای مباحثات منتشر نمود که حاوی مطالب غیر علمی و اهانت به حجة الاسلام و المسلمین وکیلی از اساتید حوزه علمیه مشهد مقدس بود بهمین جهت نکاتی را از باب تذکر عرض می نمایم .
🔹اولا نویسنده به استاد لقب صوفی مسلک داده اند اگر منظور از صوفی معنای رایج امروزی است که با خانقاه دراویش مرتبط هستند و اعمال مخالف شریعت مرتکب می شوند این تهمتی بیش نیست و نویسنده اگر تقوا دارد توبه نموده و حلالیت طلب کند.
🔹 ثانیا ادعا نموده اند که استاد وکیلی تمام سرمایه های تشیع را به سخره گرفته اند واقعا جای تعجب است کسی استاد حوزه باشد و به راحتی قضیه موجبه کلیه اینچنینی به کار ببرد منظور از سرمایه های تشیع چیست ؟ سرمایه های تشیع روایات اهل بیت در درجه اول و خواجه نصیر ها ،علامه حلی ها ،شهیدین ،سیدین ،شیخین و آثار آنها در مرتبه بعدی می باشند واین افترایی دیگر به استادی است که عمرطلبگی خود را در احیای این سرمایه های گرانقدر صرف نموده است.
🔹ثالثااز مطاوی کلام ایشان به دست می آید که معتقدند اگر کسی بخواهد با فلسفه دهان منکرین دین را ببند به معنای این است که نعوذ بالله دین را عاجز و مناظرات ائمه را دور انداخته است. در حالی که یکی از اهداف خواندن فلسفه درک مطالب غامض اعتقادی در بیان اهل بیت است .یکی از اساتید فلسفه می فرمودند اگر مخالفان فلسفه بتوانند خطبه های توحیدی حضرت امیر علیه السلام را برای ما توضیح دهند دست از فلسفه بر می داریم
به راستی فهمیدن مناظرات امام رضا با عمران صابئی بدون خواندن فلسفه میسور است؟
🔹رابعا اگر محتوای کتابهای ایشان و کارگاه های مذکور از جهت علمی مشکلی داند آنها را نقد علمی کنید شما کتاب جایگزین بنویسید اینکه دور بایستیم و فقط تخریب کنیم آیا وضعیت اعتقادی جوانان ما رو به رشد و کمال میرود.
🔹خامسا پرسیده بودید آیا جز فلاسفه مطرح عقائد شناس دیگری وجود نداشت !؟ جواب شما این که در همین مشهد بودند و هستند کسانی که به اسم بیان عقائد نتوانستند کاری پیش ببرند و فقط شبهات اعتقادی در نسل جوان افزایش پیدا کرده است به طوری که حضرت آیت الله سبحانی جای خالی کتابهای دوره معارف کاربردی را گوشزد نمودند
بگذریم از تعاریف مقام معظم رهبری از این گروه به اعتقاد شما صوفی مسلک.
🔹سادسا راههای دیده شدن در فضای علمی منحصر به توهین و افترا نیست راههای دیگر را امتحان کنیم.
در پایان از شما می خواهم تقوای الهی را پیشه کنید وبا همان خجلت و شرمندگی که خود ابراز داشتید به سوی حق برگردید.
و السلام علی من اتبع الهدی
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡ دکتر مهدی گلشنی در گفتؤگو با مباحثات تبیین کرد:
جامعۀ دینی باید به یافتههای علم احترام بگذارد/غرور بعضی از حاکمان باعث شد که هشدارهای کرونائی جدی گرفته نشود
🔸 مقدمه:حواشی پیش آمده در خصوص عمل به دستورات پزشکی توسط برخی از اساتید حوزه و حامیان طب سنتی این سوال جدی را مطرح کردهاست که آیا اساسا بین آموزههای دینی و علمی تقابل و تضادی وجود دارد؟ در این بین نقش حاکمیت و نظام چگونه میتواند باشد؟ دکتر مهدی گلشنی در گفتوگوی اختصاصی با مباحثات به این سوالات پاسخ دادهاست. وی فیزیکدان و نظریهپرداز ایرانی، پژوهشگر فلسفه علم،استاد بازنشسته دانشگاه صنعتی شریف، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، و عضو پیوسته فرهنگستان علوم ایران است. دکتر مهدی گلشنی از برگزیدگان همایش چهرههای ماندگار در عرصهٔ فیزیک و برندهٔ کتاب سال جمهوری اسلامی ایران است.
🔹 بنده کار علمی را بخشی از دین میدانم، اما با ابزار خودش. نماز و روزه به روش خاص خود هستند. کار علمی هم با کاوش علمی و تجربه و نظریهپردازی وغیره همراه است. اما همانطور که وقتی شما در خیابان میروید، مجاز هستید که بین خطوط حرکت کنید و نباید تخلف کنید، و باید یکسری قواعد را رعایت کنید. در مورد علم هم گروهی از اصول حاکم است و این اصول از خود علم گرفته نشدهاند. مثلا، اینکه ما میتوانیم جهان را بفهمیم، یا میتوانیم جهان را به زبان ریاضی توضیح دهیم. اینها را نمیتوانیم با تجربه ثابت کنیم. دین هم گروهی از اصول را مطرح کرده است که در علم تاثیر دارد. یکی از آنها همین است که ما میتوانیم جهان را بفهمیم. اتفاقا سخن انیشتین این بود: اینکه ما میتوانیم جهان را بفهمیم، از دین گرفته شده است.دین با ابزارهای خودش علم را در بر دارد و باید مراعات یافتههای علم را کرد. جامعۀ دینی هم باید به یافتههای علم احترام بگذارد.
🔹 منطق این است که اسلام به ما دائرة المعارف پزشکی تحویل نداده است. کار اسلام هدایت است. اتفاقا از ما خواسته است که خودمان برویم و کشف کنیم که چه کارهایی را به چه طریقی میتوان انجام داد. یک مرد عربی در حضور پیامبر(ص) شتر خود را رها کرد و گفت: «توکلت علی ﷲ» پیامبر اکرم(ص) به او فرمود: «اعقل و توکَل»، یعنی شتر را پایبند بزن و توکل بر خدا کن. پس توکل، دعا به درگاه الهی و غیره باید باشد، اما سایر ابزارها همچون عقلانیت و محکمکاری و تدبیر نیز باید وجود داشته باشد. بنابراین، وظیفه یک مسلمان این است که برای بیماری همراه با دعا به پزشک هم رجوع کند. در دورۀ تمدن اسلامی دقیقا این برداشت وجود داشت. پس دستور و کار علمی سر جای خودش است و باید دستوراتش را عمل کرد، ولی ضمنا دعا هم باید کرد، چون هر دو موثر است.
🔹 یکی از کارهای خیلی خوبی که در بحث کرونا اتفاق افتاد، هشدارهای سریع وزارت بهداشت بود. متاسفانه بعضی از دولتمردان خیلی به آنها توجه نکردند. دستورات وزارت بهداشت خیلی عاقلانه بود. اگر همان اول اقدام میشد، و در همان ده پانزده روز اول کشور به کلی قرنطینه شده بود و جلوی مسافرتها را میگرفتند، الان مشکلات ما خیلی کمتر بود. به نظر من جهالت، غرور در بعضی از حاکمان و عدم توجه به نصایح نخبگان باعث شد که ما این موضوع را خیلی جدی نگیریم. بنابراین، بسیاری از امکانات از دست ما خارج شد. اما با این وجود، هیچگاه دیر نیست.
🔹 ما با حادثهای مواجه شدیم که در دهههای گذشته بسیار کمسابقه بوده است. این حادثه تمام جهان را فراگرفته و مصیبتهای زیادی به بار آورده است. به نظر من مهمترین کاری که میتوان انجام داد، این است که در جهت خوداتکایی کشور درس بگیریم، و برای حوادثی اینچنین آمادگی خود را زیاد کنیم. برخی از کشورها یاد گرفتهاند که این کار را انجام دهند. باید در جهت استفادۀ از دین و عقل و علم نیز هشیارانه عمل کنیم. به نظر من اگر جامعۀ ما آگاه شود که جای هر چیزی کجا است، آن وقت خسارات ما در این گروه از حوادث بسیار کمتر خواهد بود.به طور خلاصه، بنده در دراز مدت این شری را که اتفاق افتاد، وسیله خیر کثیر برای آینده میبینم. امیدوارم که عاجلاً از آن استفاده عقلانی شود.
🔸 مشاهده متن کامل گفتوگو:
http://mobahesat.ir/22801
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡️پاسخ وارده:
با سلام و تشکر از توجه شما به نظرات کاربران
نقدی بر آقای صادقنیا در پست «سراشیبی فقاهت به روزنامه نویسی»
🔹 اگر ایشان مستندات آقای سروش را ساده نویسی پر غلط میدانند چرا در رد آنها بجای آوردن مستندات غیر ساده (؟) و کاملا درست چیزی ننوشتند تا نقدشان فقط حرف نباشد حرفهایی که فقط نقد موصوع خاصی نیس بلکه تخطئه و خراب کردن شخصیت آقای سروش هست و این شیوه نقد قابل قبول مجامع علمی نیست خصوصا در حوزه که باید سعه صدر و روشهای علمی اخلاق مدارانه بیش از هر جا مطرح باشد
🔹خوب بود ایشان برای تنویر افکار مخاطبان خود در باره "نوع نگاههای اقتصادی و مبانی عدالتی هاشمی و ....." مستنداتی ارائه میدادند و سپس آن مستندات را بشیوه علمی رد میکردن
🔹 همچنین کینه های خاص آقای محلاتی نسبت به بعضی افراد و جایگاههای حاکمیتی اگر قابل اثبات باشد هتک آبرو و اگر غیر قابل اثبات و نادرست باشد دروغ و تهمت است (اعاذنالله)
و البته تعمیم دادن چنین نظری(کینه های خاص ایشان....) به خوانندگان نخبگانی حوزه ودانشگاه کاری سطحی و غیر علمی است
همچنین حذف کردن نام افراد از لیست محققین تنگ نظرانه و خارج از حیطه ایشان است
🔹این نقد را صرفا بخاطر علاقه به حوزه های علوم دینی و دانش آموختگان آن نوشتم و آشنایی با آثار آقای محلاتی ندارم اما معتقدم اینگونه برخوردهای غیر اصولی که بیشتر از نقد مطلب بر محور تخریب شخصیت میچرخد لطمه های جبران ناپذیری به دین، علوم دینی و متولیان آن میزند طیف مخاطبان نخبگانی حوزوی ودانشگاهی توانایی ارزیابی دارند
مهارت شنیدن اقوال مختلف و انتخاب " احسن " آن بفرموده قرآن انسان را در سلک مهتدین و خردمندان وارد میکند کما اینکه پیشوای کامل خردمندان امیرمومنان از ما میخواهد که به ماقال توجه کنیم نه به من قال
🔹بگذاریم حوزه در فضایی امن و عاری از تنگ نظری نفس بکشد و بازهم بزرگانی مثل امام خمینی و علامه طبا طبا یی و اقای بروجردی و... تحویل دهد
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡ حوزویان و نوع مواجهه با پدیدهای به نام بحران کرونا!
✏ محمد وکیلی/حوزه علمیه قم
🔹 با شروع بحران ویروس کرونا در چین و وضعیت گسترش یابندگی شدید آن، از همان ابتداء مشخص بود دیر یا زود پای آن به ایران نیز باز خواهد شد. اتفاقی که با تأخیری چند هفتهای بلاخره به وقوع پیوست و گزارشهایی از آغاز شیوع این بیماری در چند شهر ایران مخابره شد. با گسترش این بیماری با توجه به موج فراگیری و تاثیرگذاری آن، بسیاری از نهادهای اجتماعی نیز وارد عرصه مواجهه با آن شدند؛ از مراکز و نهادهای بهداشت و سلامت گرفته که در خط مقدم مقابله با این بحران بودند تا نهادهای نظامی و انتظامی تا آموزشی و… در این میان یکی از نهادها و سازمانهای اجتماعی کنشگر که در بسیاری از تحولات اجتماعی، وارد کنشگری شده و به ایفای نقش میپردازند، نهاد روحانیت و سازمان حوزههای علمیه است. به دلیل جایگاه اجتماعی و اثرگذاری ویژهای که این قشر دارند نوع مواجه این نهاد با چنین بحران فراگیر و فراجنبهای، می تواند مورد توجه و کنکاش قرار گیرد. همچنان که به دلیل این جایگاه خاص و اثرگذاری بالای اجتماعی، عملکرد و نوع مواجهه آنها در مقابل تحولات و بحرانها مورد توجه و ارزیابی کارشناسان قرار گرفته و از سویی دیگر زیر ذره بین رسانه ای قرار گرفته است. از همین روی جریانشناسی نوع مواجهه این قشر از جامعه در بحران کرونا میتواند مورد توجه قرار گیرد. از این منظر می توان نوع مواجهه روحانیت با این پدیده کرونا را به سه دسته کلی تقسیم کرد:
🔹 طیفی از روحانیت که مواجه ای منفی و سلبی با این پدیده کرونا داشتند. طیفی که با انکار و تشکیک در وجود چنین بیماری یا در فراگیری و شیوع آن، تلاش مینمودند توصیهها و تجویزهایی کاملا متعارض با توصیههای نهادها و مراکز رسمی مواجهه با این بیماری صادر نمایند. طیفی که با زیر سوال بردن تمام مبانی و حتی مسلمات دانش و یافتههای پزشکی، به موج آنارشیسم علمی و بیاعتباری نهادهای مرجع دامن زده و موجب نوعی سردرگمی در میان مخاطبان خود در مواجهه با این پدیده شدند؛ در سطح رسانهای به نمونههایی چون آتش زدن کتاب طبی هاریسون که هر چند قبل از کرونا اتفاق افتاد اما این نوع مواجه در زمان شیوع کرونا نیز ادامه یافت، توصیه به نادیده گرفتن قرنطینه، تأکید بر دید و بازدید و شکستن طرح فاصلهگذاری اجتماعی، مقاومت در مقابل بسته شدن اماکن مذهبی زیارتی تا حرم لیسی و… اشاره کرد. این طیف نقش پررنگی در دادن سوژههای تخریب روحانیت توسط بعضی از رسانه ها را داشت. به همین دلیل نیز می توان این نوع از نقشآفرینی در چنین بحرانی را نقشآفرینی منفی به حساب آورد.
🔹 در کنار طیف اول، طیف دیگری طیفی از روحانیت حضور داشتند که با شیوع و گسترش این بیماری، در انفعال کامل فرو رفتند و نتوانستند برای خود در چنین بحرانی نقشی مفید و اثر گذار تعریف نمایند. هر چند بهانه این طیف از روحانیت همراهی با وضعیت قرنطینه بوده است اما انتظار و توقع جامعه از ظرفیت و جایگاه اجتماعی این طیف، اقتضا می نمود که بتوانند نقشی فعال در این شرایط ایفا نمایند. مصادیق این طیف را می توان در کسانی یافت که در شرایط عادی، میداندار و تریبون داری می کردند اما در شرایط بحران، اسمشان از زبان رسانهها افتاد و به ناگه در سکوت و غیبت فرو رفتند. میتوان گفت این طیف از روحانیت نیز نقشی خنثی و حتی منفی در شرایط بحرانی جامعه ایفا نمودند. طیفی که نباید در شرایط بحرانی به هیچ وجه روی آنها حساب کرد و یا امید داشت پا به میدان بگذارند و میدان داری کنند.
🔹 و اما در این میان، طیف سومی نیز بودند که از روزهای نخست شیوع این بیماری، ضمن درک شرایط واقعی جامعه و همراهی با نهادهای مسئول و تصمیمگیر، تلاش نمودند نقش و کنشگری فعال برای خود، مجموعه روحانیت و حوزههای علمیه تعریف نمایند. این طیف از روحانیت که میتوان از آنها به عنوان «روحانیت مسئولیت پذیر» و آماده پذیرش مسئولیت اجتماعی نام برد توانست با تحلیل واقع بینانه شرایط، ضمن ارتباط با سایر نهادها و مجموعههای درگیر بحران، برای خود وظیفه و مسئولیت تعریف نماید. مولفههای شناخت این طیف را می توان در صدور فتاوایی مبنی بر حجیت همراهی و توجه به دستورات ستاد بحران، تشکیل ستاد بحران حوزوی، ارائه مساعدتهای مختلف به ستاد مدیریت بحران، مشارکت در فعالیتهای جهادی، استفاده از تریبونهای حوزوی در تبیین شرایط بحران، و تلاش برای اتحاد و هبستگی نهادهای مذهبی و دینی بینالمللی در مواجهه همدلانه با این بحران اشاره کرد. تجربه ثابت کرده است که این طیف از روحانیت توانایی و ظرفیت بینظیری در کمک به جامعه جهت عبور از شرایط بحرانی را دارند و به همین دلیل نیز میتوان این طیف را به عنوان طیفی با نقشآفرینی مثبت در بحرانها قلمداد کرد.
http://mobahesat.ir/22880
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡️پاسخ وارده:
🖋سیدمحمود مظلومی
با سلام و احترام
مطالبی در رابطه با پاسخ به مقاله دفاع بی دردسر و هجمه بی خاصیت عرض می شود:
🔹 جوابهای ناشی از عجله وبدون تأمل (که حتی اسم مبارک را هم ذکر نفرمودید) بیشتر شائبه حزب گرائی را مطرح می کند تا جواب علمی. (کل حزب بلما لدیهم فرحون).
🔹لقب صوفی لقبی است که خودشان به آن تمسک می کنند هر چند سابقا موضع می گرفتند. ای کاش واضح منظور خود را از صوفی بیان می کردند تا به قول شما متهم به تفاسیر خلاف تقوی نشویم. هر چند به نظر بسیاری از اساتید کمی هم از همان صوفی اصطلاحی ندارند.
🔹 ای کاش از اشکالات علمی و قول به تشریع و تحلیل حرام الهی و تحریم حلال الهی توسط اقطاب ایشان هم جوابی می فرمودید وعلت تبدیل امامت و نبوت شناسی را به راهنما شناسی بدون تعارف برای جوانان بیان می کردید.
🔹 ادعا فرمودید روایات اهل بیت را با فلسفه می فهمیم، ولابد وبعد از فهم به نسل جوان تحویل می دهیم. سؤال این است که شما فقط چند نمونه روایت را که از ظاهرش منحرف نکرده باشید و به قول شیخ اعظم رض (در مکاسب محرمه) خلق الله را در دام اضلال نینداخته باشید ذکر کنید ممنون میشم. علاوه بر اینکه مگر شما نمی گوئید فهم فلسفه نیاز به 20 سال استخوان خورد کردن و استاد دیدن دارد. آنگاه چطور با این دوره های فشرده می خواهید مفاهیم صعب و سخت برگرفته از فلسفه را به جوانانی نوپا و خالی الذهن تحویل دهید؟ عجبا! مگر اتهام تجهیل نسبت به مخالفین فلسفه و معرفی آنان به عنوان منبری و درس نخوانده از غیر مکتب شما برخواسته؟ با اینکه اینان خود تمام دوره های فلسفی شما را هم طی کرده اند ولی چون خلاف فهم شما فهمیده اند جاهلانند.
🔹 آیا به راستی در زمان ائمه علیه السلام هشام ها و دیگران با فهم فلسفی روایات و آیات به مبارزه با مخالفین می رفتند که حال حضرات ادعا دارید بدون خواندن فلسفه میسور نیست؟! این حرفها خیلی قدیمی شده و خواهشا دیگر در جایی تکرار نکنید که خریدار ندارد.
🔹 اینکه فرمودید اگر راست می گوئید شما تلاشی بکنید، عرض می کنم اولا: مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان. ثانیا: اتفاقا آن مقاله برای برانگیختن اصحاب قلم و معارف فهم های راستین برای اقدام در مقابل توطئه خطرناک حضرات بود. همان چیزی که شما برای آن دلسوزی کردید. واستاد عقائد ناب چند نفر می خواهید تا محضرتان معرفی کنم (که صد البته با حضرات شما حدود 180 درجه اختلاف نظر دارند).
🔹 دوست داشتم یک مورد از توهین ها و افترائاتی که حقیر به زبان آوردم را متذکر می شدید تا بقیه قضاوت کنند. آیا استفاده کردن از عناوین دهان پر کن و بدون مورد بی تقوایی نیست!!!
🔹 اما قصه حضرت آیة الله سبحانی را هم که همه خبردار شدند نیاز به اطاله نمی بینم.
به راستی که امیدی به هدایت آنان نیست مگر به تعبیر یکی از اساتید( که کلام ایشان مستدل به آیات مبارکه است که از باب ادب ذکر نمی کنم) تولدی دوباره حاصل گردد انشاء الله.
هدانا الله و ایاکم.
🔸پاسخهای منتشر شده دیدگاه مباحثات نبوده و برای آگاهی مخاطبان منتشر میشود
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡زوایهی متفاوت از ماجرای سیدحسن آقامیری
«نظارت استصوابی مردمی بر روحانیون»
✏ محمد لیاقت/حوزه علمیه قم
🔹 سوره ی بقره
وَ مِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لا يَعْلَمُونَ الْكِتابَ إِلاَّ أَمانِيَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَظُنُّونَ (78) فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ (79)
برخی از یهودی ها، بی سوادهایی اند که تصور می کنند، معارف کتاب خدا در حدّ آرزوهای پوچ آنهاست و آنها فقط پيرو گمان و خیالات خویش اند [نه تحقيق و علم](78) [ولی] وای بر عالمانشان که دست نوشته هایی آماده می کنند و آن وقت می گویند:«این نوشته ها از طرف خداست!» تا با فروختنش مبلغ ناچیزی به جیب بزنند. پس وای بر آن ها با این دست نوشته هایشان و وای بر آنها با چیزی که از این راه به دست می آورند! (79)
🔹 در تفسیر آیات مذکور حديثى از امام صادق علیه السلام نقل شده است كه داراى نكات بسیار قابل ملاحظه است:
" مردى به امام صادق علیه السلام عرض كرد با اينكه عوام يهود اطلاعى از كتاب آسمانى خود جز از طريق علمايشان نداشتند، چگونه خداوند آنها را نسبت به تقليد از علماء و پذيرش از آنان مذمت مىكند؟!آيا عوام يهود با عوام ما كه از علماى خود تقليد مىكنند تفاوت دارند؟ ...
امام فرمود: بين عوام ما و عوام يهود از يك جهت فرق و از يك جهت مساوات است، از آن جهت كه مساوى هستند خداوند عوام ما را نيز مذمت كرده همانگونه كه عوام يهود را نكوهش فرموده.
🔹 اما از آن جهت كه با هم تفاوت دارند اين است كه عوام يهود از وضع علماى خود آگاه بودند، مىدانستند آنها صريحا دروغ مىگويند، حرام و رشوه مىخورند و احكام خدا را تغيير مىدهند، آنها با فطرت(؛معارف قلوبشان) خود اين حقيقت را دريافته بودند كه چنين اشخاصى فاسقند و جايز نيست سخنان آنها را در باره خدا و احكام او بپذيرند، و سزاوار نيست شهادت آنها را در باره پيامبران قبول كنند، به اين دليل خداوند آنها را نكوهش كرده است (ولى عوام ما پيرو چنين علمايى نيستند).
و اگر عوام ما از علماى خود فسق آشكار و تعصب شديد و حرص بر دنيا و اموال حرام ببينند هر كس از آنها پيروى كند مثل يهود است كه خداوند آنان را به خاطر پيروى از علماى فاسق نكوهش كرده است،
فاما من كان من الفقهاء صائنا لنفسه، حافظا لدينه، مخالفا على هواه، مطيعا لامر مولاه فللعوام ان يقلدوه.
🔹 نسبت و مناسبات نظارتی بین مردم و روحانیون به عنوان علمای دین، مطلبی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
دیدگاه ها و مطالب منتشر شده در رابطه با نسبت سنجی میان وظایف متقابل روحانیت و مردم، بیشتر در جهت تبیینِ وظایف و رسالات روحانیون نسبت به هدایت مردم بوده است تا وظایف مردم نسبت به روحانیون و علما.
🔹 مسئله ی بسیاری مهمی که به نوعی در لایه و افقی، ضامنِ صیانت دین و به تبع آن حفظِ عالمان و جامعه ی دینی از اوهام و انحرافات است، مسئله ی تعاملِ مسئولانه ی مردم با روحانیون و نهاد روحانیت است.
🔹 مواجهه ی مسئولانه ی نظارتی مردم با سازمان روحانیت و روحانیون، تعاملی است که بر معیارِ تقوا و خداترسی مردم(پاکی و صداقت در عمل و گرایشات) و ثانیا مبتنی بر فهم مردم از محکمات و اصول قطعی دین می باشد و این حدّ از فهم و درک، می تواند معلول درک قطعی عقلی و فطری(معارف قلوب) خود مردم یا معلولِ رجوع به گفتار و رفتار اولیاء و علمای راستین دین باشد.
🔹 باتوجه به آیه ی مذکور و حدیثی که در ذیل آن وارد شده است به علاوه ی احادیث دیگری که در ارتباط با این موضوع است، می توان مدعی شد که در لایه و سطحی از تعامل و ارتباط مردم با روحانیون، مردم به عنوان مخاطب تبلیغی روحانیون، موظف به داشتن رویکردی نه صرفا تقلیدی و چشم بسته بلکه رویکردی تحقیقی برای احراز تقوا و عدم مخالفت رفتار و دیدگاه علما و روحانیون، با اصول و معارف فطری و عقلی قطعی هستند؛ رویکردی که نهایتا به انتقاد و انکار روحانیونی منجر شود که در مقام عمل و نظر نافی محکمات دینی هستند.
🔸 مشاهده متن کامل یادداشت:
http://mobahesat.ir/22884
🔻🔻🔻
@mobahesat
بسم الله الرحمن الرحیم
ماه خدا از راه میرسد و رایحه رحمت الهی در فضای ویروسی منیتها میوزد. رمضان المبارک را بهار «قرآن» نیز مینامند زیرا کتاب خدا دراین ماه چنان بذری بر قلب پیامبر فرود آمد و به تدریج جوانه زد؛ رویید و ساق و برگ گرفت و تنومند گشت و 1400 سال بعد، انقلابی جهانی را در ایران ایجاد کرد. انقلاب اسلامی در عصری که از مرگ خدا سخن گفته میشد، کلام خدا را سرِدست گرفت و بارانی از معارف گوارای قرآن را برای بشریت عرضه کرد. امام خمینی(ره) به عنوان یک فقیه اسلام شناس و عارف حقیقی و یکی از فلاسفه و مفسران بزرگ قرآن، موجی از خیزش اسلامی بهراه انداخت که قابل توقف نبود..
رهبر معظم انقلاب، آیت الله العظمی خامنه ای، نیز که در سال 1354 یادداشت های «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» را نگاشت، بعدها مباحث قرآنی خویش را در قالب جلسات تفسیر قرآن ادامه داد و علاوه بر الگوسازی برای تثبیت نظام، تمدن سازی بر اساس قرآن را نیز به خوبی تبیین کرد. پیشینه حدودا 45ساله رهبرانقلاب در تفسیر قرآن، نگرش تمدنی و افق دید بلند ایشان و جایگاه ولایت و زعامت وی بر مسلمانان جهان، ظرفیت عظیمی برای تبیین الگوی «رهبری قرآنی»، «جامعه قرآنی» و «تمدن قرآنی» ایجاد کرده است. در بهار قرآن و در شرایط ویژه کرونایی که فرصت دیدارهای عمومی با رهبرحکیم انقلاب مهیا نیست، بهترین فرصت برای بهرهمندی از تبیین های قرآنی معظم له میباشد.
و لذا جمعی از حوزویان اعم از اساتید طلاب و فضلای حوزههای علمیه قم و تشکلهای حوزوی و مجمع حوزویان رسانه ای جبهه انقلاب از رهبر فرزانه انقلاب اسلامی تقاضا کردند که در اولین سال از گام دوم انقلاب و در روزهایی که از دیدارهای عمومی و مراسمات افطاری ایشان محروم هستیم، نسبت به تبیین معارف قرآن در رسانه ملی اقدام نمایند. مردم عزیز ما مستحضرند این درخواست ما نه تنها ایجاد زحمت جانبی بر رهبر معظم انقلاب نیست بلکه برآمده از رسالت رهبران الهی در هدایت امت و تبیین الگوهای قرآنی برای مردم است و همچنین فصل جدیدی از پرداختن به مبانی، اصول و الگوهای قرآنی را در طلیعه گام دوم انقلاب خواهد گشود و الگوئی برای حوزههای علمیه است آنهم در شرایطی که متاسفانه جایگاه قرآن و مسائل تفسیری در مراکز علمی ما رضایتبخش نیست و إظهار طلب و عطش تعلّم معارف الهی وظیفه امتهاست و با این اقبال قلوب امید آن میرود که «إن قومی اتخذوا هذا القرآن مهجورا» شامل حال ما نگردد.
والسلام علیکم و رحمت الله
@mobahesat
🔸به مناسبت درگذشت آیت الله ابراهیم امینی
رحلت فقیه مصلح و انقلابی
(سیری در زندگی براساس کتاب خاطرات)
🔹آیتالله ابراهیم (حاجی) امینی متولد 1304ش در نجف آباد اصفهان است. آنطور که آیتالله امینی در خاطراتش اشاره میکند، نجف آباد شهری مذهبی و طلبه پرور بوده است و همین فضا باعث علاقه ایشان به تحصیل دروس حوزوی شد. در آغاز راه طلبگی در فروردین 1321 به قم آمد(ص52) اما به دلیل فشار اقتصادی و قحطی شدیدی که در آن سالها به دلیل اشغال ایران توسط متفقین ایجاد شده بود(ص54) تصمیم به ادامه تحصیل در حوزه اصفهان گرفت.
🔹با ارتحال آیتالله العظمی بروجردی و بالا گرفتن آتش اعتراضات به حکومت پهلوی، در سالهای 41-42 جمعی از فضلای روشنفکر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از جمله را تشکیل دادند که آیتالله امینی نیز در بین این افراد حضور داشت(ص209). تبعید امام به ترکیه(سال 43) زمینه را برای حضور فعالتر روحانیون انقلابی آماده کرده بود و جامعه مدرسین در این دوره «نه به صورت یک تشکّل خاص، بلکه به عنوان جزئی از مجموعه غالبا از دیگران فعالتر بودند»(ص210). پس از پیروزی انقلاب اسلامی آیتالله امینی از اعضای فعال و منظم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بود که مسئولیتهایی همچون ریاست، نایب رئیس، سخنگو و... را در این جامعه بر عهده داشته است(ص225).
🔹یکی از برهههای مهم زندگی سیاسی آیتالله امینی، از نصب تا عزل آیتالله منتظری توسط خبرگان رهبری است. آیتالله امینی در دورههای اول، دوم و سوم مجلس خبرگان حضور داشت و خود بشخصه شاهد مهمترین وقایعی بود که در مجلس خبرگان تا به امروز رقم خورده است.
🔹در آبان سال 1364 بحث قائم مقامی آیتالله منتظری که سابقه مبارزاتیاش برای پیروزی انقلاب برای هیچکدام از اعضای خبرگان پوشیده نبود، به تصویب اکثریت خبرگان رسید. به گفته آیتالله امینی این تصمیم پس از مباحث مقدماتی و چهار جلسه چهار ساعته و یک اجلاس فوق العاده(ص258) به نتیجه رسید. اما در عین حال فضای حاکم بر روند بحث، فضایی احساسی بود که به نظر آیتالله امینی مخالفت با آن نتیجهای نداشت. آیتالله امینی میگوید: «ناگفته نماند در بین خبرگان هم در آن زمان افراد معدودی از علاقهمندان ایشان بودند که به دلایلی با این شیوه انتخاب موافق نبودند ولی در اثر جو احساساتی غالب، جرأت اظهار نظر صریح نداشتند و اگر هم اظهار نظر میکردند نتیجه نداشت.»(ص259) البته ایشان تصریح نمیکند که منظور از «بعضی از علاقهمندان ایشان» چه کسانی بودند و آیا خود ایشان نیز بین این علاقهمندان بودهاند یا نه؟
🔹آیتالله امینی ضمن اشاره به عدم همراهی امام با این تصمیم میگوید: «در آن زمان که خبرگان در اجلاس فوق العاده در رابطه با انتخاب آقای منتظری به قائم مقامی در حال مذاکره بودند، آقای محمدی گیلانی در بیخ گوش من گفت: «من در جماران بودم، در بیت امام گفته میشد که امام با انتخاب آقای منتظری به قائم مقامی موافق نیست. من نیز همین مطلب را به آقای هاشمی رفسنجانی گفتم، ایشان گفتند امام که نهی نکرده، به علاوه در شرایط فعلی طرح این مطلب به مصلحت نیست، تا ببینیم چه پیش میآید»(ص260).
🔹روایت آیتالله امینی از روند چهار ساله پس از این تصمیم خبرگان و اختلافات بین امام و آیتالله منتظری، روایتی است در میانه دو جریان حامیان امام و حامیان آیتالله منتظری. آیتالله امینی میگوید: «جریان تعدیل آقای منتظری و آماده ساختن او برای تصدّی مقام رهبری از طریق اصلاح دفتر و اعضای بیت مدتی ادامه داشت، و امام همچنان امیدوار بود به هر طریق ممکن در افکار و رفتار او تأثیر بگذارد و عملا شاهد صلاحیت او برای تصدی مقام رهبری باشد ولی متأسفانه نه تنها به نتیجه مطلوب نرسید، بلکه با گذشت زمان و تکرار حوادث، تردید امام بیشتر میشد تا اینکه جریان بازداشت و محاکمه سید مهدی هاشمی و موضعگیریهای سخت آقای منتظری در برابر این اقدام پیش آمد.»(ص262).
🔹ایشان که چند روز گذشته در "بیمارستان شهید بهشتی قم" بستری بود شامگاه امروز جمعه 5 اردیبهشت 1399 و همزمان با شب اول ماه مبارک رمضان 1441 دار فانی را وداع گفت.
مشاهده متن کامل گزارش:
http://mobahesat.ir/22890
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡️کرونا و بازهم چالش رفتار سنجیده حوزویان
🔹ادامهی ممنوعیت تشرف به اماکن و حرمهای مقدس و برگزاری تجمعات مذهبی در ماه مبارک رمضان باعث افزایش نگرانی بسیاری از مردم و متدینین شد. در این بین برخی از چهرههای مطرح تبلیغی و دینی نیز هر یک به سهم خود تلاش کردند این مشکل را برطرف کنند. اما روز گذشته حجتالاسلام والمسلمین رفعتی که عنوان سخنگوی مدیریت حوزههای علمیه را هم دارد نامهای صریح و عتابآمیزی خطاب به مسئولان عالی تصمیمگیر در مدیریت بحران کرونا نوشت.
🔹مباحثات پیش از این، زمانی که تغسیل شرعی فوت شدگان کرونا آغاز شد نسبت به تصمیم عجولانه برخی از بزرگان گلایه کرده بود.
در بخشی از این متن آمده است؛«اگرچه عمل کردن به توصیههای بهداشتی امری بدیهی بود و قاطبهی مراجع و علما تبعیت از نظرات پزشکان و مسئولان بهداشتی را لازم دانستند، اما در این مورد هم مانند مدیریت بحران، شاهد دستپاچگی بودیم. تبعیت مطلق از نظرات پزشکی و مسئولان دقیقا همان بخش دستپاچگی است. به نظر میرسد در امور شرعی باید یک همفکری و همافزایی بین فقها و پزشکان صورت میگرفت و از «سپردن مطلق» این امور به نظر پزشکان خودداری میشد.
برای نمونه تدفین فوتشدگان تا روز گذشته بدون غسل و به صورت تیمم صورت میگرفت و علت آن عمل به توصیههای پزشکی و فراهم نبودن زیرساختها اعلام شد. اما نکتهی اصلی همان عملکرد منفعلانه فقهاست. لازم بود در تمامی تصمیمگیریها فقها نیز وجوب تشریفات دینی را تبیین و بر آن اصرار میکردند. چرا که همان تحیر در مواجهه با بحران که دامنگیر جامعه پزشکی شده بود به تشخیص ضرورتهای امور شرعی نیز تسری پیدا کرد»
🔹حال به نظر میرسد پس از آن رفتار منفعلانه، به گونهای دیگر دچار اشتباه برای درخواست بازگشایی اماکن مقدسه شدهایم. ادبیات برخی از این درخواستها به جای آنکه تعاملی و خیرخواهانه باشد عملا تحکمآمیز و توبیخی است که در نتیجه باعث میشود حواشی رسانهای و سیاسی برای بهانهجویان فراهم شود.
🔹شاید اقدام سنجیده مدیر محترم حوزههای علمیه که همراه با حضور موثر و نقشآفرین در جلسه رسمی با ریاست جمهور و طرح درخواست بازگشایی اماکن مقدسه بود بهترین الگو برای اینگونه رفتارها باشد.
🔹امیدواریم همیشه شاهد عقلانیت و رفتار سنجیده سطوح مختلف حوزویان در همهی مسائل از جمله بحرانهای اجتماعی و فرهنگی باشیم.
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡️با مهدی نصیری چه باید کرد؟
🖋مصطفی قناعتگر
🔹رسانهایهای قَدَر، بهرهای از جامعهشناسی نیز دارند. وقتی جامعهشناس شوی، یا دین را به کناری میاندازی و یا آن را در چارچوب واقعیات اجتماعی و نه بیشتر، قابل جریان میدانی.
نمیتوان گفت «مهدی نصیریِ» پسا«صبح»، ناامید از اصلاح است؛ اما میتوان دید که دیگر با هیجان مطالبهگری نمیکند. نمیتوان گفت نویسنده «عصر حیرت»، نسبت به برداشتش از متون روایی مدافع نیست؛ اما می توان دید که دیگر با ذوق زدگی از آن برداشتها دم نمیزند. او مدتی است که در مرزبندیهای سیاسی و اعتقادیش، ملایمتر و دوستداشتنیتر شدهاست.
🔹«حیرتی» که نصیریِ کمتر روادار را به نصیریِ خیلی روادار تبدیل کرد، مولودِ همه آرزوها، همه امیدها، همه تلاشها، همه بنبستها،همه پیروزیها و همه شکستهای یک حکومت دینی است.
🔹او وقتی با مراجعه به متون مقدس شیعی، مفاهیمی چون تقیه و مدارا را به خصوص در عصر غیبت لمس کرد، صدای شکستهشدن استخوانهای تکصدایی را بیشتر شنید.
🔹این کیهانیِ دیروز و توییتریِ امروز، بر آن است که برچسبهایی مانند التقاطی، سکولار، واداده، حجتی، اخباری و نه چندان انقلابی را از خویش بکَنَد؛ چه آشفتن و نیاسودنی.
🔹او میگوید من آنچه را از ظلمت آخرالزمان و قدرت محدود اصلاحگری در آن را در روایات خوانده بودم، در دو چیز به عیان مکاشفه کردم:
سالها کوشش کم اثر فسادستیزانهام؛
سالها تعمق در تمدن تاریک و نوین جهانی و مطالعات انتقادیام.
🔹البته او پیوسته در شرح اینکه چه مقدار از پسوندهای اسلامی در دوره پیشاظهور امکان بروز دارند، پریشان سخن رانده است؛ کمتر از پنجاه درصد، چهل درصد، سی درصد. شاید این پریشانیِ نصیری، ریشه در این دارد که هنوز نتوانسته است به دقت، گستره شریعت را به شکلی کمّی تصویر کند تا اینکه پس از آن بداند چه درصدی از آن، قابلیت پیاده سازی دارد.
🔹اما او امروز به این آگاهی رسیده که رسانهها، کمک شایانی به خروج بشریت از استضعاف دینی نکردهاند. باید بیشترِ کافران عصر انفجار اطلاعات را جاهلانی بی گناه و گیج شده قلمداد کرد. به واقع، رسانهها به حیرت ذاتی عصر غیبت دامن زدهاند؛ از شانتاژ دنیاگرایی تا آمیختن حق و باطل و ناامید کردن تودهها از درک حقیقت در پسِ ارائه مذاهب متکثر.
🔹نصیری، اهل روستای «ایستا»ی طالقان نیست؛ اما آن سامان را خیلی هم دور از آبادی نمیداند. او «مهندس و بازرگان» نیست؛ اما به تازگی آنها را بیشتر درک میکند.
نمیگویم نظریات این پژوهشگر حوزه دین، در میان پژوهشگران بیسابقه است؛ اما عقیده دارم شنای در دریای متون مقدس و دویدن در جنگل تاریک تجدد، از او یک ضد فلسفه انقلابیِ اخبارگرایِ آوینیگون ساختهاست.
🔹انسانهای چند بُعدی، همیشه خلّاق بودهاند و البته هیچ کس کامل نیست.
🔻🔻🔻
@mobahesat
دوست عزیز و فرهیخته گرامی حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ علی ورسه ای دامت توفیقاته
با خبر شدیم والده گرامی حضرت عالی که مادر بزرگوار شهید بود، به رحمت خدا رفته است. درگذشت آن بانوی گرامی را که موفق به تربیت فرزندانی چون حضرت عالی شدند که طی چند ده سال، سهم بسزایی در توسعه فرهگ حج و زیارت داشته اید، خدمت شما، اخوی گرام تان جناب آقای مظفر ورسه ای، و دیگر اعضای محترم خانواده تسلیت عرض کرده، در این ماه قرآن و عبادت، برای آن مرحوم طلب مغفرت و آمرزش می کنیم. ان شاءالله خداوند متعال، روح آن شهید و مادر عزیزتان را با حضرت امام مجتبی (ع) که ایام ولادتش به خاک سپرده شد، محشور گرداناد.
سید محمدرضا حسینی جلالی، سید علی قاضی عسکر، سید عبدالفتاح نواب، احمد عابدی، هادی فلاح زاده، محمد قاینی، عبدالرضا ایزد پناه، محمد مهدی معراجی، مهدی مهریزی، محمدعلی مهدوی راد، محمدعلی مقدادی، محمد حسین فلاح زاده، حسین رضوانی، رسول جعفریان، عبدالرحیم اباذری، سید جواد ورعی، رضا مختاری، محمدرضا هدایت پناه، جواد محدثی، علی اکبر فصیحی، محمد رحمانی، عبدالرحیم حجتی، رضا فلاح زاده، عباس ظهیری، علی اکبر ضیایی، اکبر رضایی، منصور مظاهری، امیری قزوینی، سید احمد سجادی، سید احمد علوی، حسینی اطهر، حسین واثقی، حمید احمدی، محمود شریفی اقدم، حجت الله بیات، مسلم درگاهی، سید جواد مظلومی، محمد تقی سبحانی، نور الدین صالحی، مجتبی کلباسی. سید کاظم شمس، برکت رضایی، احمد نجمی
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡ مصائب مدیریت مالی حوزه و چند پیشنهاد
✏ داود احمدی علیایی
طلبه سطح عالی
🔹 «مدعیان تمدن نوین اسلامی،آنهم با گسترهی قلمرو جهانی، در سادهترین مسائل اداری_مالی خود درماندهاند»
این جمله ای است که یکی از رسانههای ضدانقلاب در توضیح تصویری از صف شهریهی طلاب قم نوشته بود.
یکی از بزرگترین مشکلات موجود در نهاد حوزه، روحانیت و مرجعیت، مسئله اداری _ مالی است. مسالهای به ظاهر ساده اما در واقع مهم، حساس و تا حدودی پیچیده است. نحوهی پرداختها اعم از شهریه، افطاری، مرحمتی و... توسط بزرگان، بهترین شاهد مثال برای اثبات ضعف مدیریت مالی حوزه است.
🔹 لکن برای وضوح بیشتر به چند نمونه از نتیجهی این مدیریت ناکارآمد اشاره میشود:
۱.مبلغی به عنوان افطاری مقام معظم رهبری (حفظهالله) به حساب مبلغین حوزوی واریز میشود ،اما به حسابی که ربطی به برنامه تبلیغی حوزیان ندارد.یعنی به حساب خدمات کارت. البته ناگفته نماند که همین مَبلغ هم به حساب همهی مبلغین واریز نمی شود که در نهایت میبینیم ، برخی از مبلغین از این برکت بینصیب مانده، مبتلا به خستگی روانی و سر درگمی میشوند و شاید هم، کمی از کوره در رفته، ابراز ناراحتی کنند.
۲.چندی پیش مبلغی به عنوان هدیه از محل فروش اموال آیتاللهالعظمی اراکی (رحمهالله) واریز میشود. اما این بار هم، برعکس همهی واریزیهای حوزه، مبلغ مذکور به حساب کارت هوشمند(صادرات) طلاب واریز میگردد. کارت هوشمندی که شاید هنوز برخی از طلاب رنگش را ندیده باشند. که نتیجهاش میشود: صف کشیدن برخی از طلاب در مقابل شعب بانکی در سطح شهر و آن جنجالهایی که پیش آمد...
۳. صفهای طولانی شهریه و تقسیمی هم که نیازی به توضیح نداشته، معرف حضور همگان است. نکتهی جالب راجع به پرداخت شهریه این است که یک شهریهی ساده، به اشکال مختلف دستی امضایی ، دستی با کارت دفتر شهریه ی مرجع تقلید معظم، دستی با کارت ملی ، واریز به حساب بانکی و... که این همهی ماجرا نیست و چالشهای دیگری هم دارد که بماند...
۴. شهریهی پرداختی در حوزه را می توان به دو قسم رسمی(شهریهی مرسوم مراجع تقلید) و غیر رسمی(شهریه اساتید و علمای بلاد به شاگردان و طلاب شهر خود) تقسیم کرد که این امر نیز به تشدید پدیدهی نا مطلوب اختلاف طبقاتی میان طلاب کمک میکند.
۵.طلبه را حوزه پذیرش میکند، اما به مرحلهی شهریه که میرسد، خصوصا هنگام ایجاد مشکل، میگوید که شهریه به ما ربطی ندارد و ما فقط معرفی میکینم تا اگه دفاتر شهریه مراجع عظام،صلاح دانستند اقدام کنند و اسم شما را در لیست شهریه درج کنند و در صورت عدم اقدام ایشان، کاری از دست ما ساخته نیست و...
🔹 به نظر میرسد، تنها راه موفقیت و بهرهگیری بیشتر، از وضعیت موجود؛ این است که همهی بزرگان حوزه و روحانیت (اعم از مراجع عزیز و کسانی که وجوهات پرداختی به طلاب را تامین میکنند) مدیران کلان حوزه (مرکز مدیریت و مرکز خدمات و...) و طلاب دست به دست هم داده و در اقدامی جهادی، با هم وحدت کرده، اقدامات زیر را انجام دهند:
1. هرچند مرکز خدمات، کامل ترین بانک اطلاعاتی طلاب را دارد، لکن در ساختار بانکی خود اصلاحاتی انجام دهد تا بانک موجود کاملتر شده و به اصطلاح مو لای درزش نرود. نتیجهی این بانک باید چنین باشد که طلاب با توجه به مشخصات تعیین شده، رتبهبندی شوند و که در این صورت ،رتبهبندی صرفا بر اساس سطح تحصیلات نخواهد بود.
به طوری که اگر فردی گفت: من میخواهم به طلاب متاهل پایه 7 و دارای ۳ فرزند و ممتاز پژوهشی هدیهای بدهم، مرکز خدمات در طی ۱ روز لیست این افراد را آماده کند.
انجام این کار بسیار راحت بوده و صرفا کمی خلاقیت و پشتکار میخواهد تا با تدوین پروتکل طراحی بانک و اجرای آن(طراحی و اجرای این بانک مقاله ای مجزا میطلبد)، نتیجهی مطلوب به راحتی در دسترس قرار گیرد که البته مرکز خدمات بیشتر راه را رفته و کافی است کمی در راستای تکمیل آن اقدام کند.
2. طلاب عزیز با مراجعه به سامانهی سخا و تکمیل اطلاعات خود، ضلع دیگر این طرح را تکمیل نمایند.
3. مراجع عزیز و سایر عزیزانی که در صدد دستگیری از جامعه طلاب هستند (اعم از اساتید بنام، علمای بلاد، مجمع طلاب شهرهای مختلف، دفتر تبلیغات اسلامی، سازمان اوقاف و.....) لطف کرده، و این کارتهای مختلف بانکی ، دستی و امضایی و.... را جمع کرده و واریزی های خود را صرفا از طریق خدمات کارت انجام دهند.
🔹 لازم است، طلاب محترم به صحنه آمده و از طرق مختلفی این امر مهم را با ارسال نامه ، نماینده و... از مدیران کلان حوزه و مرجعیت عزیز مطالبه نمایند.
لذا پیشنهاد میگردد، کارگروهی تشکیل شود تا با بررسی طرق ابراز مطالبهی مذکور این امر مهم را دنبال کند.
مشاهده متن کامل یادداشت:
http://mobahesat.ir/22903
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡ سنجهای برای جریان ولائی در حوزه
🔹 در روزهای اخیر بخشی از سخنان حجتالاسلام حامد کاشانی در برنامه تلویزیونی مورد توجه افراد مختلف قرار گرفت. بخشی که در تبیین جایگاه توحید و ولایت بود و تلاش میکرد توضیح دهد در دیدگاه شیعه شناخت توحید هم باید از مسیر ولایت و اهلبیت باشد.
🔹 سبق لسان یا سوء تفاهم و یا هر دلیل دیگر وجود دارد که گوینده منظور خود را نتواند به خوبی بیان کند یا اینکه به دلایل مختلفی سخنان به صورت گزینشی در شبکههای اجتماعی منتشرشود – همانطور که متاسفانه مصادیق زیادی وجود دارد- اما واکنشها و نوع مواجهه جریانهای مختلف از جهتی برای بنده جالب بود. بدیهی است که هر فردی ممکن است اشتباهاتی داشته باشد و مطلب پش رو به منزله حمایت مطلق از حجتالاسلام کاشانی نیست.
🔹 قریب به اتفاق کسانی که سخنان حجتالاسلام کاشانی را مورد انتقاد قرار داده و فراتر از آن وی را تخریب کردند کسانی بودند که اساسا باورهای دینی را قبول ندارند و به هر بهانه تلاش میکنند بنیانهای دینی و اعتقادی جامعه را متزلزل کنند. انتقاد این افراد در ماجری اخیر ظاهرا غلو جایگاه اهلبیت و تحتالشعاع قرار گرفتن توحید بود، اما نگاهی به سابقه آنان نشان میدهد که توحید و تعبد در امور شرعی هم نقش پررنگ و محوری در اعتقادات و سبک زندگی آنان ندارد.
🔹 به نظر میرسد اساسا مشکل این افراد نه نگرانی برای باورهای دینی بلکه بیشتر هجمه به هرآنچه که مربوط به ارتباط فکری یا سیاسی با نظام اسلامی است.
اما در این بین نوع واکنش و مواجههی یکی از جریانهای موجود در حوزه جالب توجه بود و چه بسا میتوان گفت آزمونی بود برای رفتار این جریان.
🔹 در حوزه خرده جریانی در دل جریان سنتی وجود دارد که ولایت و اهلبیت مشخصهی اصلی آنان است. این جریان فکری «اهلبیت» و «ولایت» را پرچم فعالیتهای خود و شاخص و مرز اصلی با دیگران قرار دادهاند. ناگفته پیداست در اعتقادات شیعه و باورهای همهی حوزویان در سطوح مختلف ارادت عقلی و قلبی به اهلبیت امری بدیهی است، اما این جریان – به زعم خود- پررنگتر از دیگران به این موضوع میپردازند.
هرجا که به نوعی دفاع از ساحت اهلبیت باشد بلافاصله با تمام وجود ورود پیدا میکنند. برای نمونه زمانی که یکی از چهرههای ورزشی در شادی پس از گل نوشتهای در روی پیراهن خود را نشان داد که باعث بحثهای مختلف مذهبی شد، این جریان تمامقد از او حمایت کردند.
اما چرا این جریان در ماجرای حمله به حجتالاسلام کاشانی سکوت مطلق داشتند؟ مگر نهاین است که او هم بخاطر تعظیم جایگاه اهلبیت سخنانی گفته بود؟
🔹 سکوت مطلق این جریان در ماجرای اخیر نشان میدهد متاسفانه رفتارهای حزبی و باندی که در فضای سیاسی کشور رایج است به نوعی در همین جریانها – احتمالا ناخواسته یا نادانسته- حاکم است. رفتار سیاسی میگوید ما حامی کسی هستیم که فراتر از ایدئولوژی، از هرجهت در تیم و باند خودمان باشد و الا حتی اگر دقیقا همان افکار ما را داشته باشد ولی در گروه و باند خودمان نباشد برایمان مهم نیست.
🔹 برآیند رفتار اخیر این جریان حوزوی به عبارت ساده این شد که: « ما برای اهلبیت از فردی حمایت میکنیم که از جهات مختلف از جمله نسبت سیاسی با نظام در تیم خودمان باشد!»
🔹 چگونه است که هجمه به یک ورزشکار بخاطر اهلبیت او را به جایگاهی میرساند که به دیدار برخی از مراجع و بزرگان این جریان برود، صفحات اینستاگرام این جریان همگی شعار « ما همه شایان مصلح هستیم» شود اما هیچگاه هجمه به یک حوزوی نه دیده شود و نه ذرهای مورد توجه این جریان قرار گیرد؟ آیا هجمه به حجتالاسلام کاشانی بخاطر تعظیم جایگاه اهلبیت در اعتقادات شیعه نبود؟
🔹 اگرچه در حسن نیت قاطبهی این جریان و بزرگان آنان در ارادت به اهلبیت و ولایت شکی نیست اما رفتارها و واکنشها نیز به اندازه اعتقادات در سنجش دیگران مهم است و این افراد نباید انتظار داشته باشند رفتار آنان سلیقهای و براساس نسبتهای اجتماعی و سیاسی برآورد نشود!
http://mobahesat.ir/22906
🔻🔻🔻
@mobahesat