eitaa logo
مباحثات
1.6هزار دنبال‌کننده
210 عکس
98 ویدیو
2 فایل
@ahmadnajmi ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
⚡ حوزویان و نوع مواجهه با پدیده‌ای به نام بحران کرونا! ✏ محمد وکیلی/حوزه علمیه قم 🔹 با شروع بحران ویروس کرونا در چین و وضعیت گسترش یابندگی شدید آن، از همان ابتداء مشخص بود دیر یا زود پای آن به ایران نیز باز خواهد شد. اتفاقی که با تأخیری چند هفته‌ای بلاخره به وقوع پیوست و گزارش‌هایی از آغاز شیوع این بیماری در چند شهر ایران مخابره شد. با گسترش این بیماری با توجه به موج فراگیری و تاثیرگذاری آن، بسیاری از نهادهای اجتماعی نیز وارد عرصه مواجهه با آن شدند؛ از مراکز و نهادهای بهداشت و سلامت گرفته که در خط مقدم مقابله با این بحران بودند تا نهادهای نظامی و انتظامی تا آموزشی و… در این میان یکی از نهادها و سازمانهای اجتماعی کنشگر که در بسیاری از تحولات اجتماعی، وارد کنشگری شده و به ایفای نقش می‌پردازند، نهاد روحانیت و سازمان حوزه‌های علمیه است. به دلیل جایگاه اجتماعی و اثرگذاری ویژه‌ای که این قشر دارند نوع مواجه این نهاد با چنین بحران فراگیر و فراجنبه‌ای، می تواند مورد توجه و کنکاش قرار گیرد. همچنان که به دلیل این جایگاه خاص و اثرگذاری بالای اجتماعی، عملکرد و نوع مواجهه آنها در مقابل تحولات و بحرانها مورد توجه و ارزیابی کارشناسان قرار گرفته و از سویی دیگر زیر ذره بین رسانه ای قرار گرفته است. از همین روی جریان‌شناسی نوع مواجهه این قشر از جامعه در بحران کرونا می‌تواند مورد توجه قرار گیرد. از این منظر می توان نوع مواجهه روحانیت با این پدیده کرونا را به سه دسته کلی تقسیم کرد: 🔹 طیفی از روحانیت که مواجه ای منفی و سلبی با این پدیده کرونا داشتند. طیفی که با انکار و تشکیک در وجود چنین بیماری یا در فراگیری و شیوع آن، تلاش می‌نمودند توصیه‌ها و تجویزهایی کاملا متعارض با توصیه‌های نهادها و مراکز رسمی مواجهه با این بیماری صادر نمایند. طیفی که با زیر سوال بردن تمام مبانی و حتی مسلمات دانش و یافته‌های پزشکی، به موج آنارشیسم علمی و بی‌اعتباری نهادهای مرجع دامن زده و موجب نوعی سردرگمی در میان مخاطبان خود در مواجهه با این پدیده شدند؛ در سطح رسانه‌ای به نمونه‌هایی چون آتش زدن کتاب طبی هاریسون که هر چند قبل از کرونا اتفاق افتاد اما این نوع مواجه در زمان شیوع کرونا نیز ادامه یافت، توصیه به نادیده گرفتن قرنطینه، تأکید بر دید و بازدید و شکستن طرح فاصله‌گذاری اجتماعی، مقاومت در مقابل بسته شدن اماکن مذهبی زیارتی تا حرم لیسی و… اشاره کرد. این طیف نقش پررنگی در دادن سوژه‌های تخریب روحانیت توسط بعضی از رسانه ها را داشت. به همین دلیل نیز می توان این نوع از نقش‌آفرینی در چنین بحرانی را نقش‌آفرینی منفی به حساب آورد. 🔹 در کنار طیف اول، طیف دیگری طیفی از روحانیت حضور داشتند که با شیوع و گسترش این بیماری، در انفعال کامل فرو رفتند و نتوانستند برای خود در چنین بحرانی نقشی مفید و اثر گذار تعریف نمایند. هر چند بهانه این طیف از روحانیت همراهی با وضعیت قرنطینه بوده است اما انتظار و توقع جامعه از ظرفیت و جایگاه اجتماعی این طیف، اقتضا می نمود که بتوانند نقشی فعال در این شرایط ایفا نمایند. مصادیق این طیف را می توان در کسانی یافت که در شرایط عادی، میدان‌دار و تریبون داری می کردند اما در شرایط بحران، اسم‌شان از زبان رسانه‌ها افتاد و به ناگه در سکوت و غیبت فرو رفتند. می‌توان گفت این طیف از روحانیت نیز نقشی خنثی و حتی منفی در شرایط بحرانی جامعه ایفا نمودند. طیفی که نباید در شرایط بحرانی به هیچ وجه روی آنها حساب کرد و یا امید داشت پا به میدان بگذارند و میدان داری کنند. 🔹 و اما در این میان، طیف سومی نیز بودند که از روزهای نخست شیوع این بیماری، ضمن درک شرایط واقعی جامعه و همراهی با نهادهای مسئول و تصمیم‌گیر، تلاش نمودند نقش و کنشگری فعال برای خود، مجموعه روحانیت و حوزه‌های علمیه تعریف نمایند. این طیف از روحانیت که می‌توان از آنها به عنوان «روحانیت مسئولیت پذیر» و آماده پذیرش مسئولیت اجتماعی نام برد توانست با تحلیل واقع بینانه شرایط، ضمن ارتباط با سایر نهادها و مجموعه‌های درگیر بحران، برای خود وظیفه و مسئولیت تعریف نماید. مولفه‌های شناخت این طیف را می توان در صدور فتاوایی مبنی بر حجیت همراهی و توجه به دستورات ستاد بحران، تشکیل ستاد بحران حوزوی، ارائه مساعدتهای مختلف به ستاد مدیریت بحران، مشارکت در فعالیت‌های جهادی، استفاده از تریبون‌های حوزوی در تبیین شرایط بحران، و تلاش برای اتحاد و هبستگی نهادهای مذهبی و دینی بین‌المللی در مواجهه همدلانه با این بحران اشاره کرد. تجربه ثابت کرده است که این طیف از روحانیت توانایی و ظرفیت بی‌نظیری در کمک به جامعه جهت عبور از شرایط بحرانی را دارند و به همین دلیل نیز می‌توان این طیف را به عنوان طیفی با نقش‌آفرینی مثبت در بحرانها قلمداد کرد. http://mobahesat.ir/22880 🔻🔻🔻 @mobahesat
⚡️پاسخ وارده: 🖋سیدمحمود مظلومی با سلام و احترام مطالبی در رابطه با پاسخ به مقاله دفاع بی دردسر و هجمه بی خاصیت عرض می شود: 🔹 جوابهای ناشی از عجله وبدون تأمل (که حتی اسم مبارک را هم ذکر نفرمودید) بیشتر شائبه حزب گرائی را مطرح می کند تا جواب علمی. (کل حزب بلما لدیهم فرحون). 🔹لقب صوفی لقبی است که خودشان به آن تمسک می کنند هر چند سابقا موضع می گرفتند. ای کاش واضح منظور خود را از صوفی بیان می کردند تا به قول شما متهم به تفاسیر خلاف تقوی نشویم. هر چند به نظر بسیاری از اساتید کمی هم از همان صوفی اصطلاحی ندارند. 🔹 ای کاش از اشکالات علمی و قول به تشریع و تحلیل حرام الهی و تحریم حلال الهی توسط اقطاب ایشان هم جوابی می فرمودید وعلت تبدیل امامت و نبوت شناسی را به راهنما شناسی بدون تعارف برای جوانان بیان می کردید. 🔹 ادعا فرمودید روایات اهل بیت را با فلسفه می فهمیم، ولابد وبعد از فهم به نسل جوان تحویل می دهیم. سؤال این است که شما فقط چند نمونه روایت را که از ظاهرش منحرف نکرده باشید و به قول شیخ اعظم رض (در مکاسب محرمه) خلق الله را در دام اضلال نینداخته باشید ذکر کنید ممنون میشم. علاوه بر اینکه مگر شما نمی گوئید فهم فلسفه نیاز به 20 سال استخوان خورد کردن و استاد دیدن دارد. آنگاه چطور با این دوره های فشرده می خواهید مفاهیم صعب و سخت برگرفته از فلسفه را به جوانانی نوپا و خالی الذهن تحویل دهید؟ عجبا! مگر اتهام تجهیل نسبت به مخالفین فلسفه و معرفی آنان به عنوان منبری و درس نخوانده از غیر مکتب شما برخواسته؟ با اینکه اینان خود تمام دوره های فلسفی شما را هم طی کرده اند ولی چون خلاف فهم شما فهمیده اند جاهلانند. 🔹 آیا به راستی در زمان ائمه علیه السلام هشام ها و دیگران با فهم فلسفی روایات و آیات به مبارزه با مخالفین می رفتند که حال حضرات ادعا دارید بدون خواندن فلسفه میسور نیست؟! این حرفها خیلی قدیمی شده و خواهشا دیگر در جایی تکرار نکنید که خریدار ندارد. 🔹 اینکه فرمودید اگر راست می گوئید شما تلاشی بکنید، عرض می کنم اولا: مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان. ثانیا: اتفاقا آن مقاله برای برانگیختن اصحاب قلم و معارف فهم های راستین برای اقدام در مقابل توطئه خطرناک حضرات بود. همان چیزی که شما برای آن دلسوزی کردید. واستاد عقائد ناب چند نفر می خواهید تا محضرتان معرفی کنم (که صد البته با حضرات شما حدود 180 درجه اختلاف نظر دارند). 🔹 دوست داشتم یک مورد از توهین ها و افترائاتی که حقیر به زبان آوردم را متذکر می شدید تا بقیه قضاوت کنند. آیا استفاده کردن از عناوین دهان پر کن و بدون مورد بی تقوایی نیست!!! 🔹 اما قصه حضرت آیة الله سبحانی را هم که همه خبردار شدند نیاز به اطاله نمی بینم. به راستی که امیدی به هدایت آنان نیست مگر به تعبیر یکی از اساتید( که کلام ایشان مستدل به آیات مبارکه است که از باب ادب ذکر نمی کنم) تولدی دوباره حاصل گردد انشاء الله. هدانا الله و ایاکم. 🔸پاسخ‌های منتشر شده دیدگاه مباحثات نبوده و برای آگاهی مخاطبان منتشر می‌شود 🔻🔻🔻 @mobahesat
⚡زوایه‌ی متفاوت از ماجرای سیدحسن آقامیری «نظارت استصوابی مردمی بر روحانیون» ✏ محمد لیاقت/حوزه علمیه قم 🔹 سوره ی بقره وَ مِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لا يَعْلَمُونَ الْكِتابَ إِلاَّ أَمانِيَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَظُنُّونَ (78) فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ (79) برخی از یهودی ها، بی سوادهایی اند که تصور می کنند، معارف کتاب خدا در حدّ آرزوهای پوچ آنهاست و آنها فقط پيرو گمان و خیالات خویش اند [نه تحقيق و علم‏](78) [ولی] وای بر عالمانشان که دست نوشته هایی آماده می کنند و آن وقت می گویند:«این نوشته ها از طرف خداست!» تا با فروختنش مبلغ ناچیزی به جیب بزنند. پس وای بر آن ها با این دست نوشته هایشان و وای بر آنها با چیزی که از این راه به دست می آورند! (79) 🔹 در تفسیر آیات مذکور حديثى از امام صادق علیه السلام نقل شده است كه داراى نكات بسیار قابل ملاحظه است: " مردى به امام صادق علیه السلام عرض كرد با اينكه عوام يهود اطلاعى از كتاب آسمانى خود جز از طريق علمايشان نداشتند، چگونه خداوند آنها را نسبت به تقليد از علماء و پذيرش از آنان مذمت مى‏كند؟!آيا عوام يهود با عوام ما كه از علماى خود تقليد مى‏كنند تفاوت دارند؟ ... امام فرمود: بين عوام ما و عوام يهود از يك جهت فرق و از يك جهت مساوات است، از آن جهت كه مساوى هستند خداوند عوام ما را نيز مذمت كرده همانگونه كه عوام يهود را نكوهش فرموده. 🔹 اما از آن جهت كه با هم تفاوت دارند اين است كه عوام يهود از وضع علماى خود آگاه بودند، مى‏دانستند آنها صريحا دروغ مى‏گويند، حرام و رشوه مى‏خورند و احكام خدا را تغيير مى‏دهند، آنها با فطرت(؛معارف قلوبشان) خود اين حقيقت را دريافته بودند كه چنين اشخاصى فاسقند و جايز نيست سخنان آنها را در باره خدا و احكام او بپذيرند، و سزاوار نيست شهادت آنها را در باره پيامبران قبول كنند، به اين دليل خداوند آنها را نكوهش كرده است (ولى عوام ما پيرو چنين علمايى نيستند). و اگر عوام ما از علماى خود فسق آشكار و تعصب شديد و حرص بر دنيا و اموال حرام ببينند هر كس از آنها پيروى كند مثل يهود است كه خداوند آنان را به خاطر پيروى از علماى فاسق نكوهش كرده است، فاما من كان من الفقهاء صائنا لنفسه، حافظا لدينه، مخالفا على هواه، مطيعا لامر مولاه فللعوام ان يقلدوه. 🔹 نسبت و مناسبات نظارتی بین مردم و روحانیون به عنوان علمای دین، مطلبی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. دیدگاه ها و مطالب منتشر شده در رابطه با نسبت سنجی میان وظایف متقابل روحانیت و مردم، بیشتر در جهت تبیینِ وظایف و رسالات روحانیون نسبت به هدایت مردم بوده است تا وظایف مردم نسبت به روحانیون و علما. 🔹 مسئله ی بسیاری مهمی که به نوعی در لایه و افقی، ضامنِ صیانت دین و به تبع آن حفظِ عالمان و جامعه ی دینی از اوهام و انحرافات است، مسئله ی تعاملِ مسئولانه ی مردم با روحانیون و نهاد روحانیت است. 🔹 مواجهه ی مسئولانه ی نظارتی مردم با سازمان روحانیت و روحانیون، تعاملی است که بر معیارِ تقوا و خداترسی مردم(پاکی و صداقت در عمل و گرایشات) و ثانیا مبتنی بر فهم مردم از محکمات و اصول قطعی دین می باشد و این حدّ از فهم و درک، می تواند معلول درک قطعی عقلی و فطری(معارف قلوب) خود مردم یا معلولِ رجوع به گفتار و رفتار اولیاء و علمای راستین دین باشد. 🔹 باتوجه به آیه ی مذکور و حدیثی که در ذیل آن وارد شده است به علاوه ی احادیث دیگری که در ارتباط با این موضوع است، می توان مدعی شد که در لایه و سطحی از تعامل و ارتباط مردم با روحانیون، مردم به عنوان مخاطب تبلیغی روحانیون، موظف به داشتن رویکردی نه صرفا تقلیدی و چشم بسته بلکه رویکردی تحقیقی برای احراز تقوا و عدم مخالفت رفتار و دیدگاه علما و روحانیون، با اصول و معارف فطری و عقلی قطعی هستند؛ رویکردی که نهایتا به انتقاد و انکار روحانیونی منجر شود که در مقام عمل و نظر نافی محکمات دینی هستند. 🔸 مشاهده متن کامل یادداشت: http://mobahesat.ir/22884 🔻🔻🔻 @mobahesat
بسم الله الرحمن الرحیم ماه خدا از راه می‌رسد و رایحه رحمت الهی در فضای ویروسی منیت‌ها می‌وزد. رمضان المبارک را بهار «قرآن» نیز می‌نامند زیرا کتاب خدا دراین ماه چنان بذری بر قلب پیامبر فرود آمد و به تدریج جوانه زد؛ رویید و ساق و برگ گرفت و تنومند گشت و 1400 سال بعد، انقلابی جهانی را در ایران ایجاد کرد. انقلاب اسلامی در عصری که از مرگ خدا سخن گفته می‌شد، کلام خدا را سرِدست گرفت و بارانی از معارف گوارای قرآن را برای بشریت عرضه کرد. امام خمینی(ره) به عنوان یک فقیه اسلام شناس و عارف حقیقی و یکی از فلاسفه و مفسران بزرگ قرآن، موجی از خیزش اسلامی به‌راه انداخت که قابل توقف نبود.. رهبر معظم انقلاب، آیت الله العظمی خامنه ای، نیز که در سال 1354 یادداشت های «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» را نگاشت، بعدها مباحث قرآنی خویش را در قالب جلسات تفسیر قرآن ادامه داد و علاوه بر الگوسازی برای تثبیت نظام، تمدن سازی بر اساس قرآن را نیز به خوبی تبیین کرد. پیشینه حدودا 45ساله رهبرانقلاب در تفسیر قرآن، نگرش تمدنی و افق دید بلند ایشان و جایگاه ولایت و زعامت وی بر مسلمانان جهان، ظرفیت عظیمی برای تبیین الگوی «رهبری قرآنی»، «جامعه قرآنی» و «تمدن قرآنی» ایجاد کرده است. در بهار قرآن و در شرایط ویژه کرونایی که فرصت دیدارهای عمومی با رهبرحکیم انقلاب مهیا نیست، بهترین فرصت برای بهره‌مندی از تبیین های قرآنی معظم له می‌باشد. و لذا جمعی از حوزویان اعم از اساتید طلاب و فضلای حوزه‌های علمیه قم و تشکل‌های حوزوی و مجمع حوزویان رسانه ای جبهه انقلاب از رهبر فرزانه انقلاب اسلامی تقاضا کردند که در اولین سال از گام دوم انقلاب و در روزهایی که از دیدارهای عمومی و مراسمات افطاری ایشان محروم هستیم، نسبت به تبیین معارف قرآن در رسانه ملی اقدام نمایند. مردم عزیز ما مستحضرند این درخواست ما نه تنها ایجاد زحمت جانبی بر رهبر معظم انقلاب نیست بلکه برآمده از رسالت رهبران الهی در هدایت امت و تبیین الگوهای قرآنی برای مردم است و همچنین فصل جدیدی از پرداختن به مبانی، اصول و الگوهای قرآنی را در طلیعه گام دوم انقلاب خواهد گشود و الگوئی برای حوزه‌های علمیه است آنهم در شرایطی که متاسفانه جایگاه قرآن و مسائل تفسیری در مراکز علمی ما رضایتبخش نیست و إظهار طلب و عطش تعلّم معارف الهی وظیفه امتهاست و با این اقبال قلوب امید آن می‌رود که «إن قومی اتخذوا هذا القرآن مهجورا» شامل حال ما نگردد. والسلام علیکم و رحمت الله @mobahesat
🔸به مناسبت درگذشت آیت الله ابراهیم امینی رحلت فقیه مصلح و انقلابی (سیری در زندگی براساس کتاب خاطرات) 🔹آیت‌الله ابراهیم (حاجی) امینی متولد 1304ش در نجف آباد اصفهان است. آنطور که آیت‌الله امینی در خاطراتش اشاره می‌کند، نجف آباد شهری مذهبی و طلبه پرور بوده است و همین فضا باعث علاقه ایشان به تحصیل دروس حوزوی شد. در آغاز راه طلبگی در فروردین 1321 به قم آمد(ص52) اما به دلیل فشار اقتصادی و قحطی شدیدی که در آن سال‌ها به دلیل اشغال ایران توسط متفقین ایجاد شده بود(ص54) تصمیم به ادامه تحصیل در حوزه اصفهان گرفت. 🔹با ارتحال آیت‌الله العظمی بروجردی و بالا گرفتن آتش اعتراضات به حکومت پهلوی، در سال‌های 41-42 جمعی از فضلای روشنفکر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از جمله را تشکیل دادند که آیت‌الله امینی نیز در بین این افراد حضور داشت(ص209). تبعید امام به ترکیه(سال 43) زمینه را برای حضور فعال‌تر روحانیون انقلابی آماده کرده بود و جامعه مدرسین در این دوره «نه به صورت یک تشکّل خاص، بلکه به عنوان جزئی از مجموعه غالبا از دیگران فعال‌تر بودند»(ص210). پس از پیروزی انقلاب اسلامی آیت‌الله امینی از اعضای فعال و منظم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بود که مسئولیت‌هایی همچون ریاست، نایب رئیس، سخنگو و... را در این جامعه بر عهده داشته است(ص225). 🔹یکی از برهه‌های مهم زندگی سیاسی آیت‌الله امینی، از نصب تا عزل آیت‌الله منتظری توسط خبرگان رهبری است. آیت‌الله امینی در دوره‌های اول، دوم و سوم مجلس خبرگان حضور داشت و خود بشخصه شاهد مهم‌ترین وقایعی بود که در مجلس خبرگان تا به امروز رقم خورده است. 🔹در آبان سال 1364 بحث قائم مقامی آیت‌الله منتظری که سابقه مبارزاتی‌اش برای پیروزی انقلاب برای هیچ‌کدام از اعضای خبرگان پوشیده نبود، به تصویب اکثریت خبرگان رسید. به گفته‌ آیت‌الله امینی این تصمیم پس از مباحث مقدماتی و چهار جلسه چهار ساعته و یک اجلاس فوق العاده(ص258) به نتیجه رسید. اما در عین حال فضای حاکم بر روند بحث، فضایی احساسی بود که به نظر آیت‌الله امینی مخالفت با آن نتیجه‌ای نداشت. آیت‌الله امینی می‌گوید: «ناگفته نماند در بین خبرگان هم در آن زمان افراد معدودی از علاقه‌مندان ایشان بودند که به دلایلی با این شیوه انتخاب موافق نبودند ولی در اثر جو احساساتی غالب، جرأت اظهار نظر صریح نداشتند و اگر هم اظهار نظر می‌کردند نتیجه نداشت.»(ص259) البته ایشان تصریح نمی‌کند که منظور از «بعضی از علاقه‌مندان ایشان» چه کسانی بودند و آیا خود ایشان نیز بین این علاقه‌مندان بوده‌اند یا نه؟ 🔹آیت‌الله امینی ضمن اشاره به عدم همراهی امام با این تصمیم می‌گوید: «در آن زمان که خبرگان در اجلاس فوق العاده در رابطه با انتخاب آقای منتظری به قائم مقامی در حال مذاکره بودند، آقای محمدی گیلانی در بیخ گوش من گفت: «من در جماران بودم، در بیت امام گفته می‌شد که امام با انتخاب آقای منتظری به قائم مقامی موافق نیست. من نیز همین مطلب را به آقای هاشمی رفسنجانی گفتم، ایشان گفتند امام که نهی نکرده، به علاوه در شرایط فعلی طرح این مطلب به مصلحت نیست، تا ببینیم چه پیش می‌آید»(ص260). 🔹روایت آیت‌الله امینی از روند چهار ساله پس از این تصمیم خبرگان و اختلافات بین امام و آیت‌الله منتظری، روایتی است در میانه دو جریان حامیان امام و حامیان آیت‌الله منتظری. آیت‌الله امینی می‌گوید: «جریان تعدیل آقای منتظری و آماده ساختن او برای تصدّی مقام رهبری از طریق اصلاح دفتر و اعضای بیت مدتی ادامه داشت، و امام همچنان امیدوار بود به هر طریق ممکن در افکار و رفتار او تأثیر بگذارد و عملا شاهد صلاحیت او برای تصدی مقام رهبری باشد ولی متأسفانه نه تنها به نتیجه مطلوب نرسید، بلکه با گذشت زمان و تکرار حوادث، تردید امام بیشتر می‌شد تا اینکه جریان بازداشت و محاکمه سید مهدی هاشمی و موضع‌گیری‌های سخت آقای منتظری در برابر این اقدام پیش آمد.»(ص262). 🔹ایشان که چند روز گذشته در "بیمارستان شهید بهشتی قم" بستری بود شامگاه امروز جمعه 5 اردیبهشت 1399 و همزمان با شب اول ماه مبارک رمضان 1441 دار فانی را وداع گفت. مشاهده متن کامل گزارش: http://mobahesat.ir/22890 🔻🔻🔻 @mobahesat
⚡️کرونا و بازهم چالش رفتار سنجیده حوزویان 🔹ادامه‌ی ممنوعیت تشرف به اماکن و حرم‌های مقدس و برگزاری تجمعات مذهبی در ماه مبارک رمضان باعث افزایش نگرانی‌ بسیاری از مردم و متدینین شد. در این بین برخی از چهره‌های مطرح تبلیغی و دینی نیز هر یک به سهم خود تلاش کردند این مشکل را برطرف کنند. اما روز گذشته حجت‌الاسلام والمسلمین رفعتی که عنوان سخنگوی مدیریت حوزه‌های علمیه را هم دارد نامه‌ای صریح و عتاب‌آمیزی خطاب به مسئولان عالی تصمیم‌گیر در مدیریت بحران کرونا نوشت. 🔹مباحثات پیش از این، زمانی که تغسیل شرعی فوت شدگان کرونا آغاز شد نسبت به تصمیم عجولانه برخی از بزرگان گلایه کرده بود. در بخشی از این متن آمده است؛«اگرچه عمل کردن به توصیه‌های بهداشتی امری بدیهی بود و قاطبه‌ی مراجع و علما تبعیت از نظرات پزشکان و مسئولان بهداشتی را لازم دانستند، اما در این مورد هم مانند مدیریت بحران، شاهد دستپاچگی بودیم. تبعیت مطلق از نظرات پزشکی و مسئولان دقیقا همان بخش دست‌پاچگی است. به نظر می‌رسد در امور شرعی باید یک همفکری و هم‌افزایی بین فقها و پزشکان صورت می‌گرفت و از «سپردن مطلق» این امور به نظر پزشکان خودداری می‌شد. برای نمونه تدفین فوت‌شدگان تا روز گذشته بدون غسل و به صورت تیمم صورت می‌گرفت و علت آن عمل به توصیه‌های پزشکی و فراهم نبودن زیرساخت‌ها اعلام شد. اما نکته‌ی اصلی همان عملکرد منفعلانه فقهاست. لازم بود در تمامی تصمیم‌گیری‌ها فقها نیز وجوب تشریفات دینی را تبیین و بر آن اصرار می‌کردند. چرا که همان تحیر در مواجهه با بحران که دامن‌گیر جامعه پزشکی شده بود به تشخیص ضرورت‌های امور شرعی نیز تسری پیدا کرد» 🔹حال به نظر می‌رسد پس از آن رفتار منفعلانه، به گونه‌ای دیگر دچار اشتباه برای درخواست بازگشایی اماکن مقدسه شده‌ایم. ادبیات برخی از این درخواست‌ها به جای آنکه تعاملی و خیرخواهانه باشد عملا تحکم‌آمیز و توبیخی است که در نتیجه باعث می‌شود حواشی رسانه‌ای و سیاسی برای بهانه‌جویان فراهم شود. 🔹شاید اقدام سنجیده مدیر محترم حوزه‌های علمیه که همراه با حضور موثر و نقش‌آفرین در جلسه رسمی با ریاست جمهور و طرح درخواست بازگشایی اماکن مقدسه بود بهترین الگو برای این‌گونه رفتارها باشد. 🔹امیدواریم همیشه شاهد عقلانیت و رفتار سنجیده سطوح مختلف حوزویان در همه‌ی مسائل از جمله بحران‌های اجتماعی و فرهنگی باشیم. 🔻🔻🔻 @mobahesat
⚡️با مهدی نصیری چه باید کرد؟ 🖋مصطفی قناعتگر 🔹رسانه‌ای‌های قَدَر، بهره‌ای از جامعه‌شناسی نیز دارند. وقتی جامعه‌شناس شوی، یا دین را به کناری می‌اندازی و یا آن را در چارچوب واقعیات اجتماعی و نه بیشتر، قابل جریان می‌دانی. نمی‌توان گفت «مهدی نصیریِ» پسا«صبح»، ناامید از اصلاح است؛ اما می‌توان دید که دیگر با هیجان مطالبه‌گری نمی‌کند. نمی‌توان گفت نویسنده «عصر حیرت»، نسبت به برداشتش از متون روایی مدافع نیست؛ اما می توان دید که دیگر با ذوق زدگی از آن برداشتها دم نمی‌زند. او مدتی است که در مرزبندی‌های سیاسی و اعتقادیش، ملایم‌تر و دوست‌داشتنی‌تر شده‌است. 🔹«حیرتی» که نصیریِ کمتر روادار را به نصیریِ خیلی روادار تبدیل کرد، مولودِ همه آرزوها، همه امیدها، همه تلاش‌ها، همه بن‌بست‌ها،همه پیروزی‌ها و همه شکست‌های یک حکومت دینی است. 🔹او وقتی با مراجعه به متون مقدس شیعی، مفاهیمی چون تقیه و مدارا را به خصوص در عصر غیبت لمس کرد، صدای شکسته‌شدن استخوان‌های تک‌صدایی را بیشتر شنید. 🔹این کیهانیِ دیروز و توییتریِ امروز، بر آن است که برچسب‌هایی مانند التقاطی، سکولار، واداده، حجتی، اخباری و نه چندان انقلابی را از خویش بکَنَد؛ چه آشفتن و نیاسودنی. 🔹او می‌گوید من آنچه را از ظلمت آخرالزمان و قدرت محدود اصلاح‌گری در آن را در روایات خوانده بودم، در دو چیز به عیان مکاشفه کردم: سال‌ها کوشش کم اثر فسادستیزانه‌ام؛ سال‌ها تعمق در تمدن تاریک و نوین جهانی و مطالعات انتقادی‌ام. 🔹البته او پیوسته در شرح اینکه چه مقدار از پسوندهای اسلامی در دوره پیشاظهور امکان بروز دارند، پریشان سخن رانده است؛ کمتر از پنجاه درصد، چهل درصد، سی درصد. شاید این پریشانیِ نصیری، ریشه در این دارد که هنوز نتوانسته است به دقت، گستره شریعت را به شکلی کمّی تصویر کند تا اینکه پس از آن بداند چه درصدی از آن، قابلیت پیاده سازی دارد. 🔹اما او امروز به این آگاهی رسیده که رسانه‌ها، کمک شایانی به خروج بشریت از استضعاف دینی نکرده‌اند. باید بیشترِ کافران عصر انفجار اطلاعات را جاهلانی بی گناه و گیج شده قلمداد کرد. به واقع، رسانه‌ها به حیرت ذاتی عصر غیبت دامن زده‌اند؛ از شانتاژ دنیاگرایی تا آمیختن حق و باطل و ناامید کردن توده‌ها از درک حقیقت در پسِ ارائه مذاهب متکثر. 🔹نصیری، اهل روستای «ایستا»ی طالقان نیست؛ اما آن سامان را خیلی هم دور از آبادی نمی‌داند. او «مهندس و بازرگان» نیست؛ اما به تازگی آن‌ها را بیشتر درک می‌کند. نمی‌گویم نظریات این پژوهشگر حوزه دین، در میان پژوهشگران بی‌سابقه است؛ اما عقیده دارم شنای در دریای متون مقدس و دویدن در جنگل تاریک تجدد، از او یک ضد فلسفه انقلابیِ اخبارگرایِ آوینی‌گون ساخته‌است. 🔹انسان‌های چند بُعدی، همیشه خلّاق بوده‌اند و البته هیچ کس کامل نیست. 🔻🔻🔻 @mobahesat
دوست عزیز و فرهیخته گرامی حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ علی ورسه ای دامت توفیقاته با خبر شدیم والده گرامی حضرت عالی که مادر بزرگوار شهید بود، به رحمت خدا رفته است. درگذشت آن بانوی گرامی را که موفق به تربیت فرزندانی چون حضرت عالی شدند که طی چند ده سال، سهم بسزایی در توسعه فرهگ حج و زیارت داشته اید، خدمت شما، اخوی گرام تان جناب آقای مظفر ورسه ای، و دیگر اعضای محترم خانواده تسلیت عرض کرده، در این ماه قرآن و عبادت، برای آن مرحوم طلب مغفرت و آمرزش می کنیم. ان شاءالله خداوند متعال، روح آن شهید و مادر عزیزتان را با حضرت امام مجتبی (ع) که ایام ولادتش به خاک سپرده شد، محشور گرداناد. سید محمدرضا حسینی جلالی، سید علی قاضی عسکر، سید عبدالفتاح نواب، احمد عابدی، هادی فلاح زاده، محمد قاینی، عبدالرضا ایزد پناه، محمد مهدی معراجی، مهدی مهریزی، محمدعلی مهدوی راد، محمدعلی مقدادی، محمد حسین فلاح زاده، حسین رضوانی، رسول جعفریان، عبدالرحیم اباذری، سید جواد ورعی، رضا مختاری، محمدرضا هدایت پناه، جواد محدثی، علی اکبر فصیحی، محمد رحمانی، عبدالرحیم حجتی، رضا فلاح زاده، عباس ظهیری، علی اکبر ضیایی، اکبر رضایی، منصور مظاهری، امیری قزوینی، سید احمد سجادی، سید احمد علوی، حسینی اطهر، حسین واثقی، حمید احمدی، محمود شریفی اقدم، حجت الله بیات، مسلم درگاهی، سید جواد مظلومی، محمد تقی سبحانی، نور الدین صالحی، مجتبی کلباسی. سید کاظم شمس، برکت رضایی، احمد نجمی 🔻🔻🔻 @mobahesat
⚡ مصائب مدیریت مالی حوزه و چند پیشنهاد ✏ داود احمدی علیایی طلبه سطح عالی 🔹 «مدعیان تمدن نوین اسلامی،آن‌هم با گستره‌ی قلمرو جهانی، در ساده‌ترین مسائل اداری_مالی خود درمانده‌اند» این جمله ای است که یکی از رسانه‌های ضدانقلاب در توضیح تصویری از صف شهریه‌ی طلاب قم نوشته بود. یکی از بزرگترین مشکلات موجود در نهاد حوزه، روحانیت و مرجعیت، مسئله اداری _ مالی است. مساله‌ای به ظاهر ساده اما در واقع مهم، حساس و تا حدودی پیچیده است. نحوه‌ی پرداخت‌ها اعم از شهریه، افطاری، مرحمتی و... توسط بزرگان، بهترین شاهد مثال برای اثبات ضعف مدیریت مالی حوزه است. 🔹 لکن برای وضوح بیشتر به چند نمونه از نتیجه‌ی این مدیریت ناکارآمد اشاره می‌شود: ۱.مبلغی به عنوان افطاری مقام معظم رهبری (حفظه‌الله) به حساب مبلغین حوزوی واریز میشود ،اما به حسابی که ربطی به برنامه تبلیغی حوزیان ندارد.یعنی به حساب خدمات کارت. البته ناگفته نماند که همین مَبلغ هم به حساب همه‌ی مبلغین واریز نمی شود که در نهایت می‌بینیم ، برخی از مبلغین از این برکت بی‌نصیب مانده، مبتلا به خستگی روانی و سر درگمی می‌شوند و شاید هم، کمی از کوره در رفته، ابراز ناراحتی کنند. ۲.چندی پیش مبلغی به عنوان هدیه از محل فروش اموال آیت‌الله‌العظمی اراکی (رحمه‌الله) واریز می‌شود. اما این بار هم، برعکس همه‌ی واریزی‌های حوزه، مبلغ مذکور به حساب کارت هوشمند(صادرات) طلاب واریز میگردد. کارت هوشمندی که شاید هنوز برخی از طلاب رنگش را ندیده باشند. که نتیجه‌اش می‌شود: صف کشیدن برخی از طلاب در مقابل شعب بانکی در سطح شهر و آن جنجال‌هایی که پیش آمد... ۳. صفهای طولانی شهریه و تقسیمی هم که نیازی به توضیح نداشته، معرف حضور همگان است. نکته‌ی جالب راجع به پرداخت شهریه این است که یک شهریه‌ی ساده، به اشکال مختلف دستی امضایی ، دستی با کارت دفتر شهریه ی مرجع تقلید معظم، دستی با کارت ملی ، واریز به حساب بانکی و... که این همه‌ی ماجرا نیست و چالش‌های دیگری هم دارد که بماند... ۴. شهریه‌ی پرداختی در حوزه را می توان به دو قسم رسمی(شهریه‌ی مرسوم مراجع تقلید) و غیر رسمی(شهریه اساتید و علمای بلاد به شاگردان و طلاب شهر خود) تقسیم کرد که این امر نیز به تشدید پدیده‌ی نا مطلوب اختلاف طبقاتی میان طلاب کمک میکند. ۵.طلبه را حوزه پذیرش میکند، اما به مرحله‌ی شهریه که می‌رسد، خصوصا هنگام ایجاد مشکل، میگوید که شهریه به ما ربطی ندارد و ما فقط معرفی می‌کینم تا اگه دفاتر شهریه مراجع عظام،صلاح دانستند اقدام کنند و اسم شما را در لیست شهریه درج کنند و در صورت عدم اقدام ایشان، کاری از دست ما ساخته نیست و... 🔹 به نظر می‌رسد، تنها راه موفقیت و بهره‌گیری بیشتر، از وضعیت موجود؛ این است که همه‌ی بزرگان حوزه و روحانیت (اعم از مراجع عزیز و کسانی که وجوهات پرداختی به طلاب را تامین می‌کنند) مدیران کلان حوزه (مرکز مدیریت و مرکز خدمات و...) و طلاب دست به دست هم داده و در اقدامی جهادی، با هم وحدت کرده، اقدامات زیر را انجام دهند: 1. هرچند مرکز خدمات، کامل ترین بانک اطلاعاتی طلاب را دارد، لکن در ساختار بانکی خود اصلاحاتی انجام دهد تا بانک موجود کامل‌تر شده و به اصطلاح مو لای درزش نرود. نتیجه‌ی این بانک باید چنین باشد که طلاب با توجه به مشخصات تعیین شده، رتبه‌بندی شوند و که در این صورت ،رتبه‌بندی صرفا بر اساس سطح تحصیلات نخواهد بود. به طوری که اگر فردی گفت: من میخواهم به طلاب متاهل پایه 7 و دارای ۳ فرزند و ممتاز پژوهشی هدیه‌ای بدهم، مرکز خدمات در طی ۱ روز لیست این افراد را آماده کند. انجام این کار بسیار راحت بوده و صرفا کمی خلاقیت و پشتکار می‌خواهد تا با تدوین پروتکل طراحی بانک و اجرای آن(طراحی و اجرای این بانک مقاله ای مجزا می‌طلبد)، نتیجه‌ی مطلوب به راحتی در دسترس قرار گیرد که البته مرکز خدمات بیشتر راه را رفته و کافی است کمی در راستای تکمیل آن اقدام کند. 2. طلاب عزیز با مراجعه به سامانه‌ی سخا و تکمیل اطلاعات خود، ضلع دیگر این طرح را تکمیل نمایند. 3. مراجع عزیز و سایر عزیزانی که در صدد دستگیری از جامعه طلاب هستند (اعم از اساتید بنام، علمای بلاد، مجمع طلاب شهر‌های مختلف، دفتر تبلیغات اسلامی، سازمان اوقاف و.....) لطف کرده، و این کارت‌های مختلف بانکی ، دستی و امضایی و.... را جمع کرده و واریزی های خود را صرفا از طریق خدمات کارت انجام دهند. 🔹 لازم است، طلاب محترم به صحنه آمده و از طرق مختلفی این امر مهم را با ارسال نامه ، نماینده و... از مدیران کلان حوزه و مرجعیت عزیز مطالبه نمایند. لذا پیشنهاد می‌گردد، کارگروهی تشکیل شود تا با بررسی طرق ابراز مطالبه‌ی مذکور این امر مهم را دنبال کند. مشاهده متن کامل یادداشت: http://mobahesat.ir/22903 🔻🔻🔻 @mobahesat
⚡ سنجه‌ای برای جریان ولائی در حوزه 🔹 در روزهای اخیر بخشی از سخنان حجت‌الاسلام حامد کاشانی در برنامه تلویزیونی مورد توجه افراد مختلف قرار گرفت. بخشی که در تبیین جایگاه توحید و ولایت بود و تلاش می‌کرد توضیح دهد در دیدگاه شیعه شناخت توحید هم باید از مسیر ولایت و اهل‌بیت باشد. 🔹 سبق لسان یا سوء تفاهم و یا هر دلیل دیگر وجود دارد که گوینده منظور خود را نتواند به خوبی بیان کند یا اینکه به دلایل مختلفی سخنان به صورت گزینشی در شبکه‌های اجتماعی منتشرشود – همانطور که متاسفانه مصادیق زیادی وجود دارد- اما واکنش‌ها و نوع مواجهه جریان‌های مختلف از جهتی برای بنده جالب بود. بدیهی است که هر فردی ممکن است اشتباهاتی داشته باشد و مطلب پش رو به منزله حمایت مطلق از حجت‌الاسلام کاشانی نیست. 🔹 قریب به اتفاق کسانی که سخنان حجت‌الاسلام کاشانی را مورد انتقاد قرار داده و فراتر از آن وی را تخریب کردند کسانی بودند که اساسا باورهای دینی را قبول ندارند و به هر بهانه تلاش می‌کنند بنیان‌های دینی و اعتقادی جامعه را متزلزل کنند. انتقاد این افراد در ماجری اخیر ظاهرا غلو جایگاه اهل‌بیت و تحت‌الشعاع قرار گرفتن توحید بود، اما نگاهی به سابقه آنان نشان می‌دهد که توحید و تعبد در امور شرعی هم نقش پررنگ و محوری در اعتقادات و سبک زندگی آنان ندارد. 🔹 به نظر می‌رسد اساسا مشکل این افراد نه نگرانی برای باورهای دینی بلکه بیشتر هجمه به هرآنچه که مربوط به ارتباط فکری یا سیاسی با نظام اسلامی است. اما در این بین نوع واکنش و مواجهه‌ی یکی از جریان‌های موجود در حوزه جالب توجه بود و چه بسا می‌توان گفت آزمونی بود برای رفتار این جریان. 🔹 در حوزه خرده جریانی در دل جریان سنتی وجود دارد که ولایت و اهل‌بیت مشخصه‌ی اصلی آنان است. این جریان فکری «اهل‌بیت» و «ولایت» را پرچم فعالیت‌های خود و شاخص و مرز اصلی با دیگران قرار داده‌اند. ناگفته پیداست در اعتقادات شیعه و باورهای همه‌ی حوزویان در سطوح مختلف ارادت عقلی و قلبی به اهل‌بیت امری بدیهی است، اما این جریان – به زعم خود- پررنگ‌تر از دیگران به این موضوع می‌پردازند. هرجا که به نوعی دفاع از ساحت اهل‌بیت باشد بلافاصله با تمام وجود ورود پیدا می‌کنند. برای نمونه زمانی که یکی از چهره‌های ورزشی در شادی پس از گل نوشته‌ای در روی پیراهن خود را نشان داد که باعث بحث‌های مختلف مذهبی شد، این جریان تمام‌قد از او حمایت کردند. اما چرا این جریان در ماجرای حمله به حجت‌الاسلام کاشانی سکوت مطلق داشتند؟ مگر نه‌این است که او هم بخاطر تعظیم جایگاه اهل‌بیت سخنانی گفته بود؟ 🔹 سکوت مطلق این جریان در ماجرای اخیر نشان می‌دهد متاسفانه رفتارهای حزبی و باندی که در فضای سیاسی کشور رایج است به نوعی در همین جریان‌ها – احتمالا ناخواسته یا نادانسته- حاکم است. رفتار سیاسی می‌گوید ما حامی کسی هستیم که فراتر از ایدئولوژی، از هرجهت در تیم و باند خودمان باشد و الا حتی اگر دقیقا همان افکار ما را داشته باشد ولی در گروه و باند خودمان نباشد برایمان مهم نیست. 🔹 برآیند رفتار اخیر این جریان حوزوی به عبارت ساده این شد که: « ما برای اهل‌بیت از فردی حمایت می‌کنیم که از جهات مختلف از جمله نسبت سیاسی با نظام در تیم خودمان باشد!» 🔹 چگونه است که هجمه به یک ورزشکار بخاطر اهل‌بیت او را به جایگاهی می‌رساند که به دیدار برخی از مراجع و بزرگان این جریان برود، صفحات اینستاگرام این جریان همگی شعار « ما همه شایان مصلح هستیم» شود اما هیچ‌گاه هجمه به یک حوزوی نه دیده شود و نه ذره‌ای مورد توجه این جریان قرار گیرد؟ آیا هجمه به حجت‌الاسلام کاشانی بخاطر تعظیم جایگاه اهل‌بیت در اعتقادات شیعه نبود؟ 🔹 اگرچه در حسن نیت قاطبه‌ی این جریان و بزرگان آنان در ارادت به اهل‌بیت و ولایت شکی نیست اما رفتارها و واکنش‌ها نیز به اندازه اعتقادات در سنجش دیگران مهم است و این افراد نباید انتظار داشته باشند رفتار آنان سلیقه‌ای و براساس نسبت‌های اجتماعی و سیاسی برآورد نشود! http://mobahesat.ir/22906 🔻🔻🔻 @mobahesat
🔹مباحثات ضمن تقدیر از خدمات جناب آقای استادیان، انتخاب فاضل ارجمند آقای علیرضا داوودی را به عنوان سردبیر خبرگزاری رسا به ایشان و سایر همکاران رسانه‌ای در این خبرگزاری تبریک عرض کرده و امیدوار است این رسانه‌ی حوزوی در فصل جدید از فعالیت‌های خود بیش از گذشته موفق باشد. 🔻🔻🔻 @mobahesat
⚡دو پاسخ وارده به مطلب «سنجه‌ای برای جریان ولائی در حوزه» 🔹 خواجه پندارد که طاعت میکند با سلام و قبولی طاعات .سخنان کارشناس برنامه سحری شبکه ۳ را از منظری دیگری نیز ببینیم ؛ رسانه صدا و سیما رسانه ای عام و فراگیر است لذا موضوعی که در آن مطرح میشود باید عام و فراگیر باشد ماه رمضان و روزه، حکم شرعی و عمومی همه مسلمانان است ولی متاسفانه این برنامه گویا در انحصار یک فکر خاص و یک مذهب خاص است ثانیا ملاحظه عام بینندگان اعم از شیعه و اهل سنت در آن نشده است .ضمن رد نظریه عدالت کل صحابه، که از سوی عامه با اغراض مختلف صورت گرفته ، به بهانه فضیلت گویی امام علی ع سایر اصحاب پیغمبر از طعن و کنایه گوینده هرگز در امان نیستند. اثبات خدمات علی ع به زعم گوینده مساوی با طرد سایر اصحاب است.ثالثا در فضیلت گویی توسط گوینده چه ملاکی حاکم است گویا یک برنامه عمومی تلویزیونی را گوینده با منبر در جمع شیعه شدیدا ولایی اشتباه گرفته و گویا بر اسب سرکشی نشسته که بر جاده یک طرفه می کوبد و میرود و مجری برنامه نیز منفعلانه جز به به گفتن چیزی ندارد که ابراز کند . باید توجه داشت که تفسیر تاریخ مبتنی بر اصول و ضوابطی است و نیز شأن نزول آیات. آیا علامه طباطبایی و مفسرین دیگر، قرآن را فقط بر مدار فضیلت گویی تنظیم کرده اند؟ که گوینده هیچ امر دیگری را نمی داند یا نمی تواند بیان کند . مطمئنا این روش انحصاری کردن مفاد دین و قرآن و تاریخ هیچ خدمتی به شیعه و دین نمی کند . نکته دیگر اینکه تأثیر اینگونه سخن گفتن در فضای امروز جامعه به چه مقدار است؟ آیا بررسی جامعه شناختی و روانشناختی از نیاز مخاطب صورت گرفته یا خیر؟ آیا جامعه پرسش هایی را در این زمینه ها طرح کرده که ما در صدد پاسخ به آن هستیم ؟یا خیر آیا این شیوه گفتن از تاریخ نیاز مخاطب امروزی حتی از جامعه شیعه است یا آنکه سلیقه گوینده فعلا این را می پسندد. مفتی عقل در این مسئله لایعقل بود… کارشناس محترم ومجری گرامی برنامه! لطفا به شعور و فهم مخاطب عمومی رسانه تلویزیون احترام بگذارند و از یک سو نگری در بیان مفاهیم دینی دست بکشند که این خدمت به شیعه و دین نیست. ✏ رزاقی ، پژوهشگر کلام اسلامی مراکز تخصصی از حوزه علمیه قم، //////////////////////////////////// ⚡اتفاقا در حسن نیت بزرگان این جریان که مدعی ولایت اهلبیت علیهم الصلاةوالسلام هستن شک و شبهه است زیرا رکن اول ایمان برائت از دشمنان اسلام است و برائت یعنی دشمنی با دشمنان لکن این جریان برائت را به رقص و فحاشی و…تنزل داده و مع الاسف با انگستان خبیث و جنایتکار رابطه خوبی دارن و به سیدحسن نصرالله توهین میکنن ولی به سعودی های کودک کش و داعشی های پلید هرگز اعتراضی نمیکنند… http://mobahesat.ir/22906 🔻🔻🔻 @mobahesat
⚡پاسخ وارده به مطلب «مصائب مدیریت مالی حوزه و چند پیشنهاد» 🔹چند پیش فرض عجیب در متن مقاله فوق وجود دارد اول اینکه کامل ترین بانک اطلاعاتی طلاب وجود خارجی ندارد و تعداد طلاب هیچ گاه معلوم نبوده و نیست دلیل آن از نگرانی برخی طلاب از مسائل امنیتی و خلع لباس شدن طلاب گرفته تا این مساله است که مراکزی مثل دانشگاه امام صادق و یا دانشگاه … طبق قراردادی با حوزه به دانشجویان خود اجازه معمم شدن می دهند بطوریکه الان برخی از اساتید درس خارج یا اعضای مجلس خبرگان رهبری بطور کلی معمم نیستند و تحصیلات دانشگاهی دکتری دارند دوم در زمانی که شهریه طلاب در بدوی ترین شکل ممکن پرداخت می شد یعنی تمامی شهریه به شکل دستی در صحن فیضیه داده می شد و هیچ سیستم کامیپوتری مطلقاً وجود نداشت یعنی تقریباً شاید ده یا پانزده سال پیش مقدار شهریه بسیار بیشتر از زمان فعلی بود بطوریکه شهریه یک طلبه پایه هفتم متأهل دویست هزار تومان بود (آن زمان سکه طلا نیز دویست هزار تومان بود) به عبارت دیگر یک طلبه پایه هفتم متأهل در حدود ده پانزده سال پیش معادل هفت میلیون و دویست هزار تومان الان شهریه می گرفته است. این احتمال را می توان داد که واریز شدن شهریه ها به حساب های بانکی ، تشکیل بانکهای اطلاعاتی از طلاب و اختصاص بودجه دولتی به طلاب … در کاهش یافتن شهریه بی تأثیر نبوده باشد سوم از حدود بیست سال قبل مدارس تخصصی فقهی در قم تأسیس شدند که شهریه طلاب آنها تقریباً دو برابر شهریه طلاب عادی بوده است (یعنی با در نظر گرفتن سفرهای زیارتی تغذیه رایگان کمک هزینه خرید کتاب … ) نتیجه این مدارس تخصصی الان چه بوده است؟ هر دوره اگر پنجاه نفر در کل قم پذیرفته شده باشند الان نزدیک دویست وپنجاه طلبه در قم داریم که پانزده سال است در مدارس تخصصی فقهی شهریه کلان به دلیل نخبگی دریافت می کنند ، این دویست و پنجاه نخبه به چه کاری آمده اند؟ اگر فقط در حال تدریس هستند که خوب هزار استاد دیگر هم در قم مشغول تدریس هستند دیگر چه نیازی به این همه تشکیلات وجود داشت شما در نظر بگیرید وقتی به طلاب این مدارس دو برابر طلاب عادی شهریه پرداخت می شده است به اساتید این مدارس چه مبلغی به عنوان حق التدریس داده می شده است خوب بعد از گذشت بیست سال چه نتیجه ای به دست آمده است که اکنون می خواهیم با عناوینی نظیر طلاب ممتاز پژوهشی به برخی طلاب شهریه بیشتری بدهیم؟ این اساتید که بیست سال است حق التدریس کلان می گیرند و با اتوموبیل های آژانس به محل تدریس آورده می شوند و کمک هزینه های مختلفی از سوی محل تدریس می گیرند و … الان به چه کاری آمده اند؟ فقط تدریس می کنند؟ خوب صدها نفر دیگر هم همین کار را انجام می دادند. http://mobahesat.ir/22903 🔻🔻🔻 @mobahesat
استاد محترم جناب حجت الاسلام و المسلمین دکتر الویری در ماه غفران و رحمت و در آستان لیالی قدر والد ماجد حضرت عالی زندگی را بدرود گفت. بی‌گمان فرزندان فاضل و خدمتگذار و کوشندگان در تشیید مبانی دین و تبلیغ آیین مبین، ثمره گرانقدری است از نیک‌اندیشی و آرمان پاک آن بزرگوار . از خداوند سبحان غفران و رضوان و رحمت الهی برای آن بزرگوار و صبر جمیل و اجر جزیل برای خانواده، ،به ویژه فرزندان فاضل آن عزیز از دست رفته خواهانیم. تحریریه مباحثات 🔻🔻🔻 @mobahesat
⚡ فقر معرفتی در عدالت و ولایت ✏ سیدفرید حاجی‌سیدجوادی/ استاد حوزه 🔹 بحث‌هایی که این سالها بر سر نسبت میان حکومت ولایی و عدالت بر سر منابر و نیز در رسانه‌ها پیدا شده، اگر چه جذابیت رسانه‌ای بالایی دارد، اما غالبا فاقد محتوای معرفتی درخور توجه است. حامیان سویه ولایت، معمولا با استناد به مطلقه بودن ولایت‌فقیه، هرگونه کنش و جنبش اجتماعی و سیاسی را در چارچوب و امتداد پذیرش ولایت رهبری می‌پسندند و هرگونه تکاپوی کنشگران را که نشانه‌های واضحی از همسویی و تایید در بیانات رهبری نداشته باشد، انحراف در ولایت‌پذیری قلمداد می‌نمایند. 🔹 در سوی مقابل عدالت‌طلبان، فلسفه برپایی حکومت اسلامی و یکی از مهمترین اهداف آن را اقامه قسط در جامعه می‌دانند و بر این باورند که کارنامه جمهوری اسلامی در زمینه عدالت نیازمند بازخوانی و نقد اساسی است تا راهی برای اصلاح روندهای حکمرانی به سوی عدالت گشوده شود. مطالبه گران عدالت طیف گسترده‌ای را از دلدادگان انقلاب تا دلبستگان به اندیشه‌های نومارکسیستی در بر می‌گیرند. با وجود گستردگی دامنه، جمعیت کنشگران آنها چندان پرشمار نیست و محدودیت حضور خود در رسانه‌های جمعی را با تلاش و تکاپو در رسانه‌های اجتماعی جبران می کنند. 🔹 فراسوی منازعات رسانه‌ای، شیعیان، «ولایت» و «عدالت» را به عنوان دو اصل مذهبی متمایز خود از عامه مسلمانان می‌شناسند. طبعا برای اجتناب از تقابل میان این دو اصل بنیادین مذهب، لازم است تبیین و تقریر نظری مناسبی از آنها ارائه شود که همسازی اصول مذهب را اثبات و تثبیت نماید. شوربختانه باید گفت منازعاتی این چنین، که عالمان دینی می‌توانند با حضور موثر خود، افکار و اندیشه‌های آحاد جامعه را به سرچشمه‌های هدایت رهنمون شوند، در بازار مجادلات قدرت و سیاست به تهدیدی برای باور دینی تبدیل شده‌است. واقعیت غیرقابل انکار آن است که ادبیات معرفت دینی ما در بنیادهای نظریِ چنین موضوعاتی رشدی متناسب با پیدایش مسائل و ابهام‎ها نداشته و در سالیان اخیر بیشتر به میوه‌چینی از تبیین‌ها دلخوش کرده‌‌ایم که در دهه‌های گذشته ارائه شده‌اند. 🔹 در سالهای پس از انقلاب، درباره عدالت چه در معنای الهیاتی آن و چه در ساحت اجتماعی آن محصول علمی درخور توجهی نداشته‌ایم، که پسندیده اصحاب اندیشه باشد. هنوز هم خوشه‌چین آثار شهید مطهری مانده‎ایم که عدل الهی را در پاسخ به پرسش‌ها و نیازهای فکری آن سالها ارائه شده بود. امتداد حکومتی مباحث ولایت نیز که امام خمینی – ره – ۵۰ سال قبل در ۱۳ جلسه تدریس فرمودند در سالیان پس از آن چندان بسط و تفصیل نیافت. آنچه امام تدریس فرمودند در اثبات اصل تشکیل حکومت به دست فقیه جامع‌الشرایط در عصر غیبت بود، اما بسیاری از مسائل و فروعات آن باقی ماند که در سالیان پس از انقلاب با کم‌مهری حوزه‌های علمیه مواجه شد. شاید مهتمرین و مبسوط‌ترین مباحث حکومت در اسلام همان درس‌های آیت‌ﷲ منتظری در دهه ۶۰ باشد که با تغییر مناسبات ایشان با نظام مهجور ماند. 🔹 تا زمانی که ولایت و عدالت را در تراز فروعات فقهی و با مراجعه به شواهد تاریخی درنظر آوریم راهی برای تبیین نسبت میان این دو بنیاد مذهب تشیع گشوده نمی‌شود، چنانکه توحید و نبوت نیز با روش‌های فقهی و تاریخی قابل شناخت و تبیین نیستند. استناد به برخی شواهد تاریخی برای تقدم عدالت بر ولایت یا بالعکس، مناسب جدال‌های رسانه‌ای و سیاسی است، اما نیاز جامعه امروز ما بازشناسی نسبت میان این دو در حوزه اندیشه و معرفت است. جالب آنکه در سلسله نشست‌های «اندیشه‎های راهبردی» که در محضر رهبر انقلاب برگزار می‌شد، یک جلسه به عدالت اختصاص یافت و آنجا نیز معلوم بود، نظریه ای درباره عدالت در چنته نداریم. 🔹 امید آنکه، در پایان این منازعات که نشانه‌ای بود بر مساله خیز بودن عدالت در حکومت اسلامی، از رخوت فکری گذشته در این عرصه به نشاط و تکاپویی معرفتی برآییم. http://mobahesat.ir/22915 🔻🔻🔻 @mobahesat
⚡ مروری بر تدبیر شیخ عبدالکریم حائری درباره مسأله فلسطین 🔸 مؤسس حوزه؛ پایه‌گذار مبارزه با اسرائیل ✏احمد نجمی 🔹 در کارنامه سیاسی آیت‌ﷲ شیخ عبدالکریم حائری یزدی، مؤسس حوزه عملیه قم، نقاط درخشانی وجود دارد که با بررسی دقیق آنها، علاوه بر شناخت بیشتر بینش والا و صحیح وی در رخدادهای مهم، تأثیرات شگرف تصمیمات آیت‌ﷲ حائری نمایان می‌شود. یکی از این مسائل، واکنش آیت‌ﷲ حائری یزدی به تصمیم دولت انگلیس در الحاق کشور فلسطین به مستمرات خود و اعطای این سرزمین به یهودیان و دولت صهیونیست است. 🔹 در بحبوحه جنگ جهانی اول، دولت استعمارگر انگلیس با دولت فرانسه، در سال ۱۹۱۶ (۱۲۹۵) قراردادی را امضا کردند که به «موجب آن، این دو کشور پیش از پایان جنگ، میراث امپراتوری عثمانی را در خاورمیانه میان خود تقسیم کردند. به موجب این قرارداد، سوریه و لبنان و بخشی از جنوب ترکیه به عنوان سهم فرانسه و فلسطین و مناطق اطراف خلیج فارس و سرزمین کنونی عراق تا بغداد سهم انگلستان شناخته شد» 🔹 بعد از رسمی کردن تسلط انگلیس بر فلسطین، به علت پیوندی که دولت استعماری انگلیس با یهودیان داشت، در سال ۱۹۲۲ با تنظیم لایحه سرپرستی فلسطین و ارسال آن به جامعه ملل به اهداف و تعهدات خود با صهیونیست‌ها جامه عمل پوشاند. هنگامی که تعهد بین این دو فاش شد، همواره در میان ساکنان مسلمان و اعراب مناطق اشغالی با دولت انگلستان و صهیونیست‌ها نبردها و مبارزاتی خونین به وقوع پیوست. در سال ۱۹۳۳ (۱۳۱۲) استعمار انگلیس با حمایت از صهیونیست‌ها و سرکوب مسلمانان، زمین‌های فلسطینیان را از دست آنان خارج و به یهودیان مهاجر واگذار می‌کرد. در حقیقت انگلستان با غصب زمین‌های فلسطینیان و ساکنان اصلی آن، در فراهم آوردن مهاجرت یهودیان نقش اصلی را ایفا کرد. در همین زمان بود که آیت‌ﷲ شیخ عبدالکریم حائری و به تبع وی سایر روحانیون ایران برای دفاع از مردم فلسطین دست به کار شدند. 🔹 حرکت اصلی مؤسس حوزه در این زمان، ارسال نامه‌ای به رضاشاه بود. آیت‌ﷲ حائری در دی‌ماه ۱۳۱۲ این نامه را توسط آیت‌ﷲ سید محمد بهبهانی به رضاشاه ارسال کرد. چرا که «وی فرزند سیدعبدﷲ بهبهانی رهبر مشروطیت بود و به علت روابطی که با رضاخان داشت، میان علما و شاه و دربار نقش واسطه را ایفا کرده و مورد احترام شاه بود» 🔹 متن تلگراف آیت‌ﷲ شیخ عبدالکریم حائری یزدی به رضاخان چنین است: «حضور مبارک اعلی‌حضرت شاهنشاهی خلدﷲ ملکه. بعد از دعاگویی صمیمی، امروزه مسلمین در این هجوم یهود به فلسطین و بیت‌المقدس مستغیث به آن یگانه حامی است و چشم همگی به الطاف خاصه ملوکانه است. امید به اعانت پروردگار جل و علا این غایله مهم با توجهات خاصه مرتفع، موجب مزید دعاگویی این ضعیف و عامه مسلمین گردد. الاحقر عبدالکریم حائری» 🔹 البته آیت‌ﷲ شیخ عبدالکریم شرط کرده بود که این نامه در جراید نیز درج شود که به تفصیل بدان خواهیم پرداخت.موضوع تلگراف آیت‌ﷲ حائری توسط آیت‌ﷲ بهبهانی در تاریخ ۷ دی ۱۳۱۲یعنی آخرین روزهای ۱۹۳۳ به اطلاع نخست‌وزیری می‌رسد. متن آن چنین است:«به عرض می‌رساند با تقدیم عرض دعاگویی مصدع است از طرف حضرت آیت‌ﷲ آقای حاج شیخ عبدالکریم و جمله‌‌ای از وجوه علمای اعلام قم دامت برکاتهم، تلگرافاً راجع به فلسطین، تظلماتی به حضور مبارک اقدس شاهنشاهی خلدﷲ سلطانه شده است و صورتشان را سرکار آیت‌ﷲ معظم برای حقیر فرستاده‌اند اینک تقدیم می‌شود و در صورتی که مقتضی بدانند مقرر فرمایید در جراید نشر شود. شاید این چند روزه از سایر ولایات هم قریب به همین مضامین مخابراتی شود. به نظر قاصر حقیر درج آنها در جراید بی‌مناسبت نیست. دیگر موکول به تصویب حضرت اشرف عالی است. الاحقر محمد موسوی بهبهانی» 🔹 شخصیت بی‌بدیل آیت‌ﷲ شیخ عبدالکریم حائری یزدی از هر جهت الگوی علمای بعد از خود است. محوریت و قدرت او بود که پایه‌گذاری شد و به ید توانای او گردبادهای مخوف را یک به یک پشت سر نهاد و مستحکم شد. از این رو می‌توان نتیجه گرفت که سنگ بنای آگاهی و مخالفت علمای شیعی در ایران با اشغال سرزمین‌های فلسطین و ماهیت رژیم صهیونیستی را آیت‌ﷲ شیخ عبدالکریم حائری بنا نهاد. علمای حوزه عملیه و متدینان و روشن‌فکران متعهد، بعد از وی با تأسی از حرکت آیت‌ﷲ حائری، خطر رژیم صهیونیستی را احساس کرده و همواره به طرق مختلف به مخالفت و مبارزه با آن پرداختند. 🔸 مشاهده متن کامل یادداشت: http://mobahesat.ir/683 🔻🔻🔻 @mobahesat
⚡ رؤیت هلال،از اختلاف تا واکنش‌ها 🔹 اختلاف مبنا در رؤیت هلال و در نتیجه اثبات حلول ماه در بین مراجع اگرچه امری کاملا فقهی و ریشه‌ای تاریخی دارد اما در برخی از ایام سال مانند روزعید فطر مورد توجه جدی جامعه قرار می‌گیرد. 🔹 آنگونه که در برگ‌های تاریخ موجود است این اختلاف نظر بین مراجع تقلید که به مبنای فقهی آنان برمی‌گردد همیشه بوده و خواهد بود. چه آنکه رهبر معظم انقلاب نیز در یکی از سخنرانی‌های خود این اختلاف را طبیعی دانسته و توصیه نمودند نباید این اختلاف را بزرگ کنیم. اما نوع واکنش‌ها به این اختلاف‌نظر می‌تواند از جهات مختلف مهم باشد. 🔸 بخش عمده‌ای از متدینین که مقلد چند تن از مراجع تقلید هستند، اگرچه در ابتدا دچار تحیر می‌شوند اما براساس اعتقاداتی که دارند و پس از تحقیق و سوال به وظایف خود عمل می‌کنند. برخی احتیاط کرده و در یوم‌الشک با خروج از شهر افطار می‌کنند . برخی دیگر ممکن است نظر حاکم را حجت بدانند و بدان عمل کنند. عده‌ای نیز براساس نظر مرجع تقلید خود همچنان امساک کرده و روز سی‌ام را آخرین روز ماه مبارک رمضان می‌دانند. همه‌ی این افراد بخاطر ریشه‌ی دینی و اعتقادی که دارند به وظیفه خود عمل می‌کنند و همه‌گی ماجور هستند. 🔸 عده‌ای قلیل از فعالان مذهبی یا سیاسی که در هر اتفاق یا چالشی، تلاش می‌کنند مردم و جامعه را در مقابل نظام قرار دهند در این موضوع نیز فرصت را مغتنم شمرده و اساسا اختلاف مراجع را سیاسی عنوان می‌کنند. برخی این دیدگاه را ترویج می‌کنند که حوزه‌های علمیه و مراجعی که در رویت و اثبات هلال اختلاف نظر دارند چگونه می‌توانند پاسخ‌گوی نیازهای روز جامعه باشند! ایرادات این افراد به قدری مضحک و بی‌اساس است که هیچ‌گاه مورد توجه اهل فهم حتی جریان اپوزوسیون هم قرار نمی‌گیرد. 🔸 بخش سوم واکنش‌ها مربوط می‌شود به طیفی از افرادی که وابستگی و تعلق خاطر خاصی به انقلاب دارند و بخاطر عدم اطلاع کافی از مسائل فقهی، تصور می‌کنند این اختلاف نظر تضعیف جایگاه حاکم و ولی‌فقیه است و برخی سخنان نسجیده ابراز می کنند. اما عده‌ای دیگر از افراد خبره و اهل فن حوزوی و فقهی نیز در واکنش‌هایی هرگونه نظر متفاوت از ولی فقیه و حاکم را غیرموجه و عمل بدان نظرات را حرام عنوان کرده‌اند. ناگفته پیداست که ارائه نظریه فقهی امری بدیهی است و این عده چنانچه نظرات خود را در فضایی کاملا علمی ارائه دهند باعث رشد علمی خواهد بود اما بیان آن در قالب بیانیه نه‌تنها کمکی به رشد علمی حوزویان نمی‌کند بلکه باعث تشویش فضای جامعه می‌شود. 🔹خالی از لطف نیست در پایان به اتفاق خوبی که در سال‌های اخیر بین مراجع تقلید و دفتر رهبر معظم انقلاب رخ داده اشاره‌ای کنیم. براساس رویه‌ی چهل ساله‌ی اخیر، نظر ولی فقیه در اعلام روز عید فطر مبنای مراکز رسمی و صداوسیما بوده و اغلب مردم نیز بدان عمل می‌کنند. اما در برخی سال‌ها که برخلاف رهبری برخی مراجع ماه مبارک را 29 روزه دانسته و اقدام به برگزاری نماز عید می‌کردند و دفتر نیز تلاش زیادی برای اطلاع‌رسانی انجام می‌داد که باعث تشویش خاطر بسیاری از مردم بود. اما در ده سال اخیر و به همت برخی از فضلا از جمله حجت‌الاسلام والمسلمین فلاح‌زاده و بزرگواری و همراهی مراجع عظام تقلید بنا براین شد که در صورت اختلاف نظر مراجع با رهبری، دفاتر مراجع در قم یا شهرستان‌ها اقدام به برگزاری نماز ننمایند و تنها در پاسخ به سوال مقلدین، نظر مراجع تقلید را بیان نمایند. 🔹 رهبرمعظم انقلاب نیز در سخنان خود در سال 1388 به این نکته اشاره کرده و فرمودند:«ما این اختلاف را خیلی بزرگ نکنیم؛ چه اهمیتی دارد؟ چه اشکالی دارد؟ یک نفری است، فتوائی دارد یا مقلدینی هم دارد، یا ندارد و طبق فتوای خودش عمل میکند. منتها البته امسال هم مشاهده کردید، با اینکه بعضی از آقایان بزرگ و محترم و مراجع عظام نظرشان نظر دیگری بود، هیچ تظاهری به این نظر مخالف انجام نگرفت؛ شما ملاحظه کردید. این خیلی چیز مهمی است؛ این خیلی چیز عظیمی است؛ خیلی باید قدردانی کرد. اینجور نبود که حالا یک نماز عید روز یکشنبه تشکیل بشود مثلاً در اصفهان یا در مشهد یا در تهران یا جای دیگر، یک نماز عید هم روز دوشنبه. همچین کاری اتفاق نیفتاد؛ این خیلی مهم است. خوب، بزرگان انصافاً - همینطور که همیشه‌‌ی عقیده‌‌ی ما بوده و الان هم هست - به مصالح نظام، به مبانی نظام خیلی پایبندند، خیلی معتقدند؛ انسان اینها را میبیند؛ و واقعاً باید قدردانی کرد، شکرگزاری کرد. بنده خیلی از آقایان محترم و بزرگی که فتوایشان هم غیر از آن چیزی بود که مبنای حکم ما بود، متشکرم، اما در عین حال، به مخالفت تظاهری نکردند؛ این خیلی چیز مهمی است» این همراهی و همدلی مراجع عظام تقلید برای آنانی که در فضای حوزه حضور دارند پیام بزرگی دارد و جا دارد ما نیز از این اقدام سپاسگزاری کنیم. 🔻🔻🔻 @mobahesat
⚡ حوزویان و پدیده‌ی هم جنس گرائی ✏یادداشت وارده 🔹 در روزهای گذشته انتشار پوستری که در آن تصویری از «هم‌جنس ‌گرائی» به عنوان یکی از روش‌های ارتباطی در کنار ازدواج نشان داده می‌شد مورد اعتراض بخشی از حوزویان و دغدغه‌مندان قرار گرفت. علت اصلی این اعتراض انتشار پوستر فوق توسط یکی از بانوان نزدیک به رئیس‌جمهور بود. کسی که پیش از این مسئولیت امور زنان و خانواده در دولت را نیز برعهده داشت. اگر چه بعدا منتشر کننده تصاویر، اعلام کرد تصویر به صورت سهوی منتشر شده‌است اما موضوع پرداختن به «هم‌جنس گرائی» مجددا مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت. 🔹 براساس دستورات دینی و باور فرهنگی ایرانیان اساسا «هم‌جنس گرائی» اقدامی خلاف شرع و عرف بوده و یکی از وقیح‌ترین رفتارهایی است که در جامعه دینی ما ممکن است رخ دهد. واکنش دغدغه‌مندان و حوزویان به هرگونه تبلیغ یا عادی‌سازی این موضوع کاملا طبیعی و قابل ستایش است. 🔹 اما نکه مورد توجه این یادداشت نوع واکنش به مسئله فوق است. 🔹 متاسفانه در سال‌های اخیر بخاطر گسترش شبکه‌های اجتماعی و تغییر مذاق و هویت جوانان، مسئله‌ی «هم‌جنس‌ گرائی» از اقدامی بسیار شنیع و قبیح به یک «تمایل روانی طبیعی» در بین برخی افراد تغییر یافته است. آنچه که در رسانه‌های مختلف تبلیغ شده‌است و در واقع نگاه و باور غربی است، این است که «هم‌جنس‌ گرایی» یک اختلال و تفاوت! روانی در بین برخی از افراد است که به جای انکار یا مقابله با آن باید به رسمیت شناخت و تلاش کرد این نیاز را برآورده ساخت. 🔹 در بررسی‌ها و تحقیقاتی که از مشاوران خانواده و جنسی داشته‌ام این موضوع تا حدودی در کشور ما نیز تبدیل به یک هنجار طبیعی شده‌است. بویژه در بین جوانان که بیشتر تحت تاثیر رسانه‌ها هستند. باید توجه داشته باشیم که مدافعان و مبلغان نظریه رسمیت شناختن «هم‌جنس ‌گرائی» استدلال‌های مختلف علمی و روانش‌شناختی و اجتماعی و تاریخی برای خود دارند و با این استدلال‌ها مخاطبان خود را با خود همراه می‌سازند. این تبلیغات تا جایی پیش رفت که چند سال پیش یک فرد به ظاهر طلبه با لباس روحانیت خود را یک «همجنس‌گرا» معرفی کرد و در فیلمی که در یکی از کشورهای همسایه تهیه شده‌بود تلاش می‌کرد «هم‌جنس گرائی» را امری طبیعی جلوه دهد! 🔹 حال با این شرایط باید دید مواجهه‌ی دین‌مداران و حوزویان با چنین پدیده‌ای چگونه باید باشد؟ آیا بیان آیات و روایات مبنی بر قبیح و شنیع و حرام بودن این فعل مخاطبان را اقناع می‌کند؟ جوانان و نوجوانانی که کمترین نسبت را با آموزه‌های دینی دارند و متاسفانه در جامعه ما تعداد قابل توجهی نیز هستند با این روش قانع خواهند شد؟ 🔹 به نظر می‌رسد نوع مواجهه حوزویان با برخی مسائل مخصوصا ماجرای فوق ساده‌ترین روش و حداقل‌ترین کاری است که انجام داده‌اند و پس از محکوم کردن واقعه، موضوع به فراموشی سپرده خواهد شد. جا دارد برخی از فضلا و پژوهشگران حوزوی تلاش کنند در مورد اخیر و سایر موارد مشابه ابتدا فضای فکری و منطق تبلیغ مبلغین و مدافعین ناهنجاری‌ها را بررسی کرده و سپس با توجه به منطق و استدلا‌ل‌های طرف مقابل پاسخ‌های اقناعی نسبت به مسائل فوق ارائه دهند. 🔹 خوشبختانه در حوزه علمیه مراکز علمی و موسسات و پژوهشگاه‌های مختلف وجود دارد که انتظار می‌رود این پیشنهاد را مورد توجه قرار دهند و فراتر از فضای رسانه‌ای تلاش کنند پاسخ‌های اقناعی نسبت به شبهات یا ایجاد وسوسه‌ها و تفکرات شیطانی ارائه دهند. 🔻🔻🔻 @mobahesat
⚡️پاسخ وارده/ 🖋محمد رجبی کارشناس ارشد مهندسی برق دانشگاه شهید بهشتی اخیرا مطلبی درباره آقای نصیری در کانال مباحثات درج شد که در برخی موارد قابل نقد به نظر میرسد. 🔹آقای نصیری از کیهان به یادداشتهای توئیتری و عصر حیرت رسیدند. اما به نظر میرسد این سیر نه نوعی گشودگی بلکه نوعی بازگشت به مرزهای تشیع سنتی است. به عنوان کسی که تجربیاتی از برخورد با حوزویان دارم هر چه فرد سنتی تر باشد کمتر با واژگانی مثل سکولار و غیرانقلابی و خودی و غیرخودی سر و کار دارد و در عوض زبانش مملو میشود از واژگانی چون اهل کتاب و صوفیه و فلسفه مصطلح و ابن عربی و اهل عامه. 🔹آقای نصیری در تجربه سیاسی خود از پیاده کردن اسلام شکست خوردند. باالهام از نظریات لاکتوش در فلسفه علم میتوان گفت وقتی یک قرائت از مکتبی شکست بخورد انسان علاقه مند به آن مکتب در وهله اول آن مکتب را طرد نمیکند.بلکه به سراغ دیگر قرائتها از آن میرود. آقای نصیری هم به سراغ قرائتهای دیگر تشیع رفتند و لازمه اش این شد که کلا تجدد بشود مادیگری و مساله مهمشان هم بشود عصر حیرت. 🔹شاید نویسنده محترم از این غافل اند که نصیری که دیگر زیاد اهل تک صدایی نیست چرا وقتی به مولوی و بقیه عرفا میرسد زبانش همان زبان کیهان است و هیچ فرقی در منشش حاصل نشده است؟ و چرا وقتی نوبت به صوفیه میرسد اتفاقا خیلی هم برداشت خود از روایات را صحیح میدانند و دیگر خبری از تسامح نیست؟ جز اینکه این سخت گیری بر صوفیه و تساهل در امر حکومت رویه غالب شیعه سنتی در طول تاریخ بوده که همیشه دشمن خود را اهل سنت و صوفیه دیده اند؟ البته آقای نصیری کتاب در نقد تجدد نوشته اند. اما در همان کتاب هم بازگشتشان به نگاه غالب شیعه سنتی است و حتی نوع معرفت شناسی ایشان هم همان نگاه شیعه سنتی است که اگر امام نباشد بشر هیچ چیز نمیتواند بفهمد. 🔹مورد آقای نصیری یکی از جالب ترین سرگذشتهای شیعیان در دوران مدرن است. شیعیانی که با توکل به خدا و امید به امداد الهی وارد مبارزه شدند. اما پس از شکست و مواجه شدن با نهیلیسم آشکار از فهم دقیق صحنه ناتوان شدند و به دامان نهیلیسم پنهان مستتر در کلام اسلامی و شیعه سنتی شدند. 🔻🔻🔻 @mobahesat
⚡پاسخ وارده:ضمن عرض سلام و ادب و احترام؛ آرزوی قبولی طاعات ؛ از توجه شما سپاسگزارم و در مقام پاسخ، چند نکته را بیان میکنم 1.نکته ی اول شما صحیح نیست؛ چرا که... • اگر مرجع آمار، مراکز دیگری باشد ممکن است اطلاعات دقیقی موجود نباشد. اما مرجع ما مرکز خدمات حوزه خواهد بود و آن مرکز محترم هم به لطف خدماتی که ارائه میدهد، کامل ترین آمار ممکن را دارد . علاوه بر آن؛ با توجه به اهرم هایی که دارد، میتواند در راستای تکمیل این بانک سرعت و دقت عمل بالایی داشته باشد. لذا بدیهی است؛ اطلاعات طلاب اعم از تعداد ، وضعیت معیشتی و... برای مرکز خدمات حوزه کاملا سهل و آسان خواهد بود. • تعداد آن دسته از طلاب محترم هم که به دلایل امنیتی و... از ارائه اطلاعات خود امتناع می ورزند، خیلی خیلی کم است و به حکم النادر کالعدم؛ عدم حضور این افراد در بانک اطلاعاتی مرکز خدمات حوزه، ایرادی ندارد. نکته ی دیگر اینکه، مشکل این دسته از افراد؛ عموما ناشی از خود ایشان و رفتار آنها است. و در یک جمله باید گفت: آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه پاک است؟؟!! • دانشجویان معمم و.... هم اساسا مشمول دریافت شهریه و... نمیشوند و لذا عدم حضور این افراد هم در بانک اطلاعاتی مرکز خدمات حوزه، ایرادی ندارد. هرچند میتوان به آن قرارداد هایی که بیان کردید؛ یک بند با این مضمون اضافه کرد که این افراد به شرطی میتوانند از مزایای حوزوی استفاده کنند که در تکمیل بانک اطلاعات شرکت نمایند. نکته اساسی و بنیادین این است که، نهاد حوزه و مرجعیت، نسبت به پرداخت شهریه و... به همه ی طلاب، الزامی ندارد و این مزایا صرفا متعلق به طلابی است که به عنوان مثال: مشکلات امنیتی و اخلاقی و... ندارند و ضمن اینکه مشغول به فعالیت در عرصه های مرتبط با شئون طلبگی هستند؛ درآمدی هم ندارند. و یکی از اهدف این طرح نیز همین است که افراد غیر مستحق را از دایره ی خدمات دهی خارج کرده، تا به طلاب مستحق، خدمات بیشتری تعلق گیرد. 2. ضمن اینکه باید توجه داشت ملاک محاسبه ی تورم، سکه ی طلا نیست؛ لازم است بدانیم که براي تبديل ارزش ريالی مبلغی در يک مقطع زمانی نسبت به مقطع زمانی ديگر (در گذشته) از شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی (CPI) به شرح فرمول ذیل استفاده می شود: مبلغ ريالی × عدد شاخص در مقطع زمانی مورد نظر = ارزش ريالي مبلغ در مقطع زمانی مورد نظر عدد شاخص در مقطع زمانی اول که برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به سایت بانک مرکزی مراجعه فرمایید. لکن جهت استحضار میرساند معادل ارزش 2.000.000 ریال در سال 1380 ش ، در سال 1398 حدودا 40.000.000 ریال است. البته ناگفته نماند که، در سالهای اخیر، مشکلات اقتصادی و کمبود اعتبار متوجه عموم کشور بوده و حوزه از این امر نه تنها مستثنی نبوده بلکه ضربات بیشتری را نسبت به دیگران تحمل کرده است. همچنین افزایش تعداد طلاب و سایر هزینه ها را نیز باید در نظر داشت. بنابراین باید گفت: تغییر سیستم پرداخت شهریه تلازمی با کم شدن ارزش ریالی شهریه ندارد و چه بسا که با پرداخت سیستمی قطعا برخی پرداخت های اشتباه قطع شده و وجوهات حاصله از آن بین سایر طلاب تقسیم میگردد. نکته ی دیگر اینکه، در طرح حقیر، اختصاص بودجه ی دولتی ذکر نشده و شخصا معتقدم که اتفاقا با راه اندازی این طرح، صرفه جویی هایی پدید خواهد آمد که محصول آن عدم نیاز به کمک مالی دیگران است. 3. اتفاقا یکی از برکات طرح حقیر، کمک به کارآمدی تحصیلات حوزوی است.همان طور که قبلا عرض کردم، در طرح مذکور رتبه بندی طلاب صرفا با ملاک پایه ی تحصیلی نخواهد بود و امور مختلفی را میتوان مدنظر داشت و در رتبه بندی شهریه دخالت داد تا هر طلبه ای با توجه به امتیازی که کسب میکند شهریه بگیرد که یقینا نتیجه ی آن رفع اجحاف نسبت به طلاب مستعد است. البته کیفیت رتبه بندی و خصوصیات آن قطعا نیازمند یک مقاله ی مجزا و کارگروهی و فنی است. لکن به عنوان مثال موارد زیر میتواند ملاک رتبه بندی قرار گیرد: پایه تحصیلی/ تاهل/ سیادات / مقالات علمی کاربردی و فعالیت های پژوهشی/ فعالیت ها، سنوات و کارآمدی تبلیغی/ چاپ کتب / تحصیل در مراکز تخصصی / معدل / تعداد فرزند / مستاجری / استادی / حضور منظم د کلاس ها و..... مجدد متذکر میگردد که کیفیت رتبه بندی و امتیاز دهی باید بررسی و به اصطلاح چکش کاری شود. بدیهی است با این روند؛ صرفِ حضور در مرکز فقهی موجب افزایش شهریه نخواهد بود و ممکن است طلبه ای در مرکز فقهی حضور نداشه باشد لکن شهریه ی مناسبی را دریافت کند( مثلا مبلغ فعال و اهل پژوهش باشد) در پایان معروض میدارد: تلاش شد با بیانی مفصل، پاسخی جامع داده شود تا علاوه بر تنویر زوایای پنهان طرح، به سوالات احتمالی نیز پاسخ داده شده باشد . سپاس فراوان از توجه شما ارادتمند داود احمدی علیایی 🔻🔻🔻 @mobahesat
⚡ هشتمین دوره شورای عالی حوزه و مطالبات حوزویان / ۱ اعضای شورای عالی حوزه 🔹 به زودی با پایان یافتن دوره هفتم شواری عالی حوزه، جامعه مدرسین اعضای هشتمین دوره این شورا را انتخاب و برای تایید نظر مراجع عظام تقلید معرفی خواهد کرد. 🔹 شورای عالی حوزه به عنوان عالی ترین نهاد سیاست‌گذاری و اتخاذ تصمیم‌های کلان حوزه‌های علمیه مهمترین نقش را در حرکت این نهاد مقدس دارد. از این رو اعضای شورای عالی نیز وظیفه‌ای بس خطیر بر عهده دارند و این انتخاب می‌تواند مسیر سال‌های آینده حوزه‌های علمیه را حداقل از جهات ساختاری و مدیریتی ترسیم کند. 🔹 «مباحثات» با بررسی‌های مختلف درباره عملکرد گذشته و راه‌پیش‌رو سلسله‌ مطالبی را منتشر خواهد نمود. همان‌گونه که مطالب پیشین مباحثات – که تلاش شده‌است نگاهی منصفانه با ادبیاتی خیرخواهانه باشد- مورد توجه جدی دبیر، اعضای شورای عالی و سایر همکاران این شورا قرار گرفته است، امید است این نکات و نظرات نیز در انتخاب اعضای جدید شورا و حرکت آینده مورد عنایت قرار گیرد. به صورت کلی شواری عالی را می‌توان از دو جهت بررسی نمود: 1- اعضای محترم شورا 2- ساختار و تشکیلات در نخستین بخش، به بررسی و ارائه پیشنهاداتی پیرامون اعضای شورای عالی حوزه می‌پردازیم. 🔹 شورای عالی حوزه علمیه قم براساس پیشنهاداتی در ابتدای دهه هفتاد شکل گرفت تا ضمن «انتخاب مدیر حوزه‌های علمیه»، بر « برنامه‌ریزی و اجرای مصوبات شورا» در اداره‌ی حوزه‌های علمیه نظارت داشته باشد. 🔹 براین اساس به نظر می‌رسد تک‌تک اعضای شورای عالی دارای جایگاه ویژه و خاصی هستند. طبیعتا تنوع در نگاه و نمایندگی سطوح مختلف می‌تواند تصمیمات شورا را بسیار جامع‌تر و دقیق‌تر سازد. اعضای شورای عالی از دو جهت قابل توجه هستند. نخست «تعداد اعضا» و دوم «ماهیت و سلایق فکری» آنان 🔹 تعداد اعضای شورای عالی حوزه در دوره‌های مختلف متنوع بوده‌است. نه نفر ( دو دوره)، هشت نفر (‌یک دوره) و هفت نفر (سه دوره از جمله دو دوره اخیر) و شش نفر( یک دوره/ دور اول) براساس آئین‌نامه داخلی شورای عالی حوزه اعضای این شورا حداقل هفت نفر می‌تواند باشند، اما به دلایل مختلف از جمله طرح این موضوع که «تعداد بالای اعضا اجماع و تصمیم‌گیری در خصوص مصوبات را مشکل ساخته است» در دو دوره اخیر عملا تعداد اعضا از نه نفر به هفت نفر تقلیل یافت. 🔹 به نظر می‌رسد در گام نخست جامعه مدرسین می‌تواند در انتخابات آتی خود تعداد اعضای انتخابی را طبق روال پیشین و آئین‌نامه داخلی، 9 نفر قرار دهد. قطعا اضافه شدن دونفر به اعضای این شورا تاحدودی می‌تواند به تنوع نگاه و سلایق اعضا کمک کند. 🔹 از سوی دیگر در سال‌های اخیر پیشنهادات و انتقاداتی در خصوص اعضای شورای عالی حوزه مطرح شده‌است که چرا این اعضا فقط از بین اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه انتخاب می‌شوند و جا دارد در یک سازوکار مشخص و قانونی برخی دیگر از افراد حقیقی یا حقوقی نیز به این شورا اضافه شوند. 🔹 پیشنهاد بعدی تغییر ساختار اعضای شورای عالی است. براساس نقل‌قول‌هایی از دیدار اعضای شورای عالی حوزه با رهبر معظم انقلاب در ابتدای دهه هفتاد، ایشان بر افزایش تعداد اعضا تا دوازده نفر نیز تاکید کردند. بنابراین پیشنهاد دقیق‌تر آن است که می‌توان چندنفر از اعضای شورای عالی را از مدیران سایر نهادهای حوزوی انتخاب نمود. 🔹 برای نمونه مدیر مرکز خدمات حوزه‌های علمیه، رئیس مجمع نمایندگان طلاب و رئیس دفتر تبلیغات اسلامی گزینه‌هایی هستند که حضور آنان در بین اعضای شورای عالی به جامعیت نگاه و تصمیم‌گیری این شورا کمک کند. هریک از این افراد با بخش‌های مختلف و مهمی از حوزه ارتباط نزدیک و مستقیم دارند. مدیریت امور معیشیتی طلاب، ارتباط با بدنه طلاب سراسر کشور و همچنین نمایندگی بخش قابل توجهی از پژوهشگران و مبلغان از جمله امتیازات سه گزینه پیشنهادی است. 🔹 با نگاهی به اعضای چند دوره اخیر شورای عالی می توان گفت اکثریت این اعضا دارای گرایش‌های هم‌سان در خصوص مسائل حوزوی بودند و اختلاف در مسائل سیاسی هم نتوانست این اشتراک‌نظر را تغییر دهد. حوزه‌های علمیه هم‌اکنون دارای لایه‌ها و سطوح مختلف فکری هستند. از طیف سنتی گرفته تا طلاب جوان تحول خواه. از نواندیشان تا عدالت‌خواهان همگی در این حوزه حضور دارند . اگرچه تنوع فکری اعضای شورا و همچنین تعداد بالای آنان ظاهرا مدیریت این شورا را برای دبیر آن سخت‌ می‌کند اما از سوی دیگر می‌تواند نشان ‌دهنده‌ی توانمندی و جامعیت دبیر شورای عالی و در نهایت جایگاه والای شورای عالی حوزه باشد. 🔹 در مطالب بعدی تلاش خواهیم کرد به جوانب دیگر شورای عالی حوزه بپردازیم. http://mobahesat.ir/22937 🔻🔻🔻 @mobahesat
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨 مستند «به نام عدالت به کام دشمن» ♨️ ناگفته هایی از ماجرای مهدی صدرالساداتی و هزینه سازی وی برای انقلاب و جریان اصیل عدالتخواه @HowzehSN
⚡ هشتمین دوره شورای عالی حوزه و مطالبات حوزویان / ۲ ساختار و تشکیلات 🔸 در قسمت نخست مباحث مربوط به انتخاب هشتمین دوره شورای عالی حوزه به «اعضای شورای عالی حوزه» و تعداد و ویژگی‌های فکری آنان پرداختیم. در قسمت دوم از این پرونده به ساختار و تشکیلات شورای عالی حوزه می‌پردازیم: 🔹 طرح و برنامه اعتبار و قوام اصلی شورای عالی حوزه به اعضای اصلی آن است و تعداد هفت یا نه نفر از مدرسان عالی حوزه که اغلب تجربه مدیریت مسائل حوزوی نیز داشته‌اند، عالی‌ترین نهاد تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری در حوزه‌های علمیه را تشکیل می‌دهند. اما آیا این تعداد به تنهائی می‌توانند در جلسات هفتگی خود طرح‌هایی که نیاز به مطالعات و پشتوانه کارشناسی دارد را تدوین و تنظیم و بررسی کنند؟ قطعا این شورا نیازمند پشتوانه‌ی کارشناسی قوی و خبره است. روال سایر نهادها و شوراها هم همیشه مبتنی بر کمیسیون‌ها و تیم‌های کارشناسی بوده است. مانند مجمع تشخیص مصلحت نظام با پشتوانه کمیسیون‌های تخصصی یا شورای نگهبان که با تکیه بر«شورای فقهی» موضوعات را بررسی می‌کند. «شورای عالی حوزه» نیز اگرچه در ساختار خود بخشی با عنوان «طرح و برنامه» در نظر گرفته‌است اما با بررسی‌های صورت گرفته متاسفانه این بخش با ضعف در اجرای وظایف خود عملا سطح طرح‌ها و برنامه‌های این شورا را تنزل داده است. اگرچه در تعداد اصلی اعضای شورای عالی حوزه محدودیت‌های مختلفی وجود دارد اما واحد طرح‌وبرنامه می‌تواند با گسترش ارتباط با طیف‌های مختلف حوزویان آنان را در تصمیم‌سازی و ارائه طرح‌ها و پیشنهادات سهیم سازد. به نظر می‌رسد یکی از اولویت‌های اصلی شورای عالی حوزه دور هشتم تغییر جدی در واحد طرح و برنامه و ارتقای سطح آن از یک بخش «تک‌نفره‌ی بدون خروجی» به شورای مشورتی با عضویت ده‌ها نفر از اساتید و صاحب‌نظران است. یکی از انتقادات جدی حوزویان عدم بهره‌مندی و استفاده شورای عالی حوزه از نظرات سطوح و بخش‌های مختلف حوزویان است. اگر چه پیش از این در جلسات مختلفی از تعدادی از اساتید برای تبادل نظر دعوت شده‌بود اما «جلسات مقطعی» متداول و تکراری در نهادها با «عضویت اساتید و صاحب‌نظران در کمیسیون‌ها و کمیته‌های مختلف شورای عالی» بسیار متفاوت است. 🔹 ارتباطات و روابط عمومی به جرأت می توان گفت که «شورای عالی حوزه» تقریبا تنها نهادی است که در ساختار و تشکیلات خود واحد «روابط عمومی و ارتباطات» را ندارد! حتی اگر در چارت تشکیلاتی هم این بخش در نظر گرفته شده باشد مهم آن است که تاکنون چنین بخشی فعال نبوده است. شاید علت اصلی بی‌اطلاعی حوزویان از جلسات و حضور اعضای شورای عالی در اغلب شهرستان‌ها و سایر فعالیت‌ها ، عدم اطلاع‌رسانی دقیق و کامل است. نتیجه‌ی بی اطلاعی حوزویان هم انتقاد از ضعف عملکرد شورای عالی است و اعضای شورا هم بخاطر منطقی نبودن این اعتراضات به آن‌ها توجه نمی‌کنند و نتیجه امر تنش جدی بین شورای عالی حوزه و بدنه‌ی حوزیان است! قطعا وجود روابط عمومی فعال می‌تواند ارتباط دوسویه‌ی قوی بین شورای عالی و حوزویان ایجاد کند. وظیفه و حق طبیعی شورای عالی است که از خدمات خود اطلاع‌رسانی کند و از سوی دیگر سازوکاری برای رفع سوالات و شائبه‌ی حوزویان در خصوص عملکرد خود ایجاد کند. 🔹 دبیرخانه پس از خدمات درخشان حجت الاسلام والمسلمین عبدالفتاح نواب در ده‌سال مدیریت دبیرخانه شورای عالی حوزه، انتظار جدی حوزویان این بود که فردی جایگزین ایشان شود که بتواند پویایی لازم برای حرکت‌های جدید را رقم زند. مباحثات در زمان انتخاب مسئول دبیرخانه شورای عالی حوزه این مهم را به صورت مشروح ( http://mobahesat.ir/22937 ) یادآوری کرده بود. اما به هردلیلی این اتفاق روی نداد و فردی برای این مسئولیت انتخاب شد که انگیزه‌ی لازم جهت تحول و ایجاد فضای فعال در این شورا را نداشت. نگاهی به عملکرد یک سال اخیر به خوبی نشان می‌دهد که نمودار فعالیت‌های مسئول دبیرخانه بسیار کند و بدون تحول بوده‌است. قطعا مسئول دبیرخانه‌ی فعال، پرانگیزه و جوان(از جهت روحیه و توانمندی) می‌تواند سایر بخش‌‌های دبیرخانه را دچار تغییر و تحول اساسی سازد. تحولی در راستای ارتقای سطح شورای عالی حوزه که قطعا مورد انتظار رهبر معظم انقلاب، مراجع تقلید و عموم حوزویان است. انتخاب دور هشتم اعضای شورای عالی حوزه فرصت و بهانه‌ی مناسبی است تا در بخش‌های مختلف شورای عالی از جمله مسئولیت دبیرخانه تغییر و تحول جدی روی دهد. http://mobahesat.ir/22942 🔻🔻🔻 @mobahesat
⚡ جمهوری اسلامی؛ امام خمینی و شارحانش ✏ دکتر عبدالوهاب فراتی 🔹 مفهوم جمهوری در آراء امام خمینی، نخستین بار در ۲۲ مهر ماه ۱۳۵۷ به هنگام ورود به پاریس مطرح شد. وی در پاسخ به این پرسش که «عمل شما داراي چه جهتي است و چه رژيمي را مي‌خواهيد جانشين رژيم شاه كنيد؟»، جمهوري اسلامي را به عنوان الگوي نظام سياسي آينده معرفي كرد. امام خمینی در تبیین مراد خویش از جمهوری اسلامی به صراحت تأکید کرد: «جمهوري اسلامي به همان معنا كه در هر جا جمهوري است، جمهوري اسلامي، جمهوري است مثل ساير جمهوري‌ها.» 🔹 در یک سو می‌توان از جریانی سخن گفت که واضعین آن یعنی آیت‌ﷲ منتظری و قبل از او آیت‌ﷲ صالحی نجف آبادی در راستای حل تعارضات برآمده میان جمهوریت و اسلامیت، تلاش کردند تا با طرح نظریه ولایت [انشائی] انتخابی فقیه، تعبیری سازگار از ولایت با جمهوریت ارائه و از غلتیدن آن به سمت دولتی غیر دموکراتیک جلوگیری به عمل آورند. از نظر آنها، ولایت به معنی حکومت، عقد و قراردادی طرفینی است که می‌تواند به شرایط ضمن عقد نظیر قانون اساسی مقید شود. 🔹 در آن سو، جریان دیگری به رهبری آیت‌ﷲ مصباح یزدی می‌کوشند با متشابه و عرضی خواندن جمهوریت، هم‌نهادی آن با اسلام را حذف و بر جنبه ولایی آن تأکید بیشتری بنمایند. این دو قرائت که به زعم صاحبانشان قرائتی هم‌دلانه از نظریه سیاسی امام خمینی به حساب می‌آیند، مهم‌ترین و در عین حال متقابل‌ترین تفسیر از میان تفاسیر موجود به حساب می‌آیند که البته تفسیرهای میانه‌تری از نظریه سیاسی امام خمینی نیز وجود دارد و در آراء متفکرینی همانند آیت ‌ﷲ محمد هادی معرفت (۱۳۰۹_۱۳۸۶ ش) بازتاب یافته است. وی می‌کوشد با تمایز نهادن بین دو گونه تعیین ولی امر از سوی شارع مقدس، یعنی: ۱) تعیین بالتنصیص و ۲) تعیین بالتوصیف، انتخاب ولی فقیه را از نوع دوم دانسته و بر نقش مردم در تعیین فرد اصلح تأکید کند. از آن زمان تا کنون، نظریه ولایت فقیه، بحث‌های گسترده‌ای در میان روحانیت برانگیخت و خود عاملی در طیف‌بندی آنان گردید. 🔹 گذشته از مجادلات نظری که بین شاگردان امام خمینی در باب حکومت دینی و نحوه هم‌نهادی آن با مفاهیم مدرن در گرفت، گروهی از مجتهدان سنتی که دل درگرو امر سیاست و حکومت نداشتند دوران با انزوایی را تجربه کردند. آنان با تقیید ولایت فقیهان بر امور حسبیه و یا امور سیاسی را از باب واجبات کفایی و نه امور حسبه دانستن (همانند آنچه آیت‌ﷲ سیدیوسف مدنی تبریزی در کتاب الإرشاد إلی ولایة الفقیه معتقد است) ادله و دلالت حامیان ولایت سیاسی فقیهان را تام ندانستند، حتی آیت‌ﷲ صدیقین اصفهانی، اثبات ولایت فقیه بر امور حسبیه از باب قدر متقین را نپذیرفت و بدین گونه، مفروض همه مجتهدان در مباحثات ولایت فقیه را زیر سؤال برد. البته مجتهدان سنتی مثل آیت‌ﷲ شریعتمداری بودند که بیشتر به اجرای مواد معطل‌مانده قانون اساسی مشروطیت می‌اندیشیدند تا تغییر حکومت، اما در آخر به این نتیجه رسیدند که باید نظام عادلانه اسلامی را جایگزین سلطنت مطلقه کرد. ولی هیچ‌گاه در ابعاد این نظام سخن نگفتند. آیت‌ﷲ گلپایگانی نیز به تبع آیت‌اله بروجردی فقها را حکام منصوب از ناحیه امامان معصوم در عصر غیبت می‌دانست، نظام اسلامی تحت نظارت فقیه را پذیرفت اما تأکید کرد که فقیه نمی‌تواند از چهارچوب احکام شرعیه تخطی کند. 🔹 بعدها نیز به‌ویژه پس از رحلت آن فقید، مراجع سنتی اقتدار در حوزه را باز ستاندند و با نپرداختن تعمدی و آگاهانه حوزه به پاره‌ای از مسائل اجتماعی از جمله حدود و اختیارات ولی فقیه، و حساس شدن به پاره‌ای از مناسک شیعی، که معمولا امام آنها را به دلیل حساسیت‌های عصر جدید به خطوط قرمز نظام مبدل ساخته بود، مثل عید الزهراء، حوزه علمیه قم را بر مدار دغدغه‌های خود چرخاندند و بدین گونه بر جدایی سیاست از الهیات صحه نهادند. 🔹 با این همه، عده‌ای همانند اعضای فرهنگستان علوم اسلامی نیز در درون حوزه از ایده‌های نخستین امام خمینی فراتر رفته و معتقد به تداوم گستاخی انقلاب در حوزه‌های معرفتی بشر شدند. از نظر آنها انقلاب اسلامی، رخدادی سیاسی بود که در فرآیند آن، تنها نظامی سرنگون و دولت بدیلی به قدرت رسید. در حالی‌ که برای مواجهه تمام عیار با دنیای جدید، نیاز به انقلابی دیگر در کلیه عرصه‌های فکری و عملی هستیم تا تمدن اسلامی سر برآورد. متن کامل مقاله http://mobahesat.ir/2289 🔻🔻🔻 @mobahesat
⚡️به‌مناسبت سالگرد ارتحال منظومه اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) ✒️علی اکبری معلم 🔹امام خمینی(ره) اسلام را به سه بُعد عقاید، اخلاق و اعمال تقسیم می‌­کند‏[۱]‎ و این تقسیم سه‌بُعدی اسلام مبتنی و متناسب با احتیاجات بشر و مقامات سه‌گانه‌ی انسانی (نشئه آخرت، برزخ و دنیا) و تقسیم سه‌گانه علوم نافعه بشری (کمالات عقلیه، اعمال قلبیه و اعمال قالبیه و ظاهره نفس) است.‏[۲]‎ علاوه بر امام خمینی(ره)، دانشمندان اسلامی دیگری مثل علامه طباطبایی، جوادی آملی، مرتضی مطهری، شلتوت و سید محمدباقر صدر، ضمن تأیید طبقه‌بندی سه‌گانه اسلام به عقاید، اخلاق و اعمال، نظام فکری خویش را بر آن مبتنی ساختند.‏[۳]‎ 🔹حضرت امام به صراحت از این تقسیم‌بندی برای تربیت انسان بهره جستند و به نمایندگان انجمن­‌های اسلامی دانش‌آموزان سراسر کشور فرمودند اسلامی‌بودن، مشروط به داشتن عقاید، اخلاق و اعمال اسلامی است.‏[۴]‎ 🔹امام راحل معتقد است بین این سه قسم رابطه معناداری وجود دارد و آثار هر یک به دیگری سرایت می­‌کند؛ چه در جانب کمال یا از طرف نقص. پس تهذیب خلق، تحکیم عقاید و موافقت ظاهر شریعت به تنهایی کفایت نمی‌­کند و اتکای به یکی بدون دیگری انحراف است و موجب حرمان از سعادت مطلقه است و از دام‌­های ابلیس است؛ بلکه وجود هر سه آن ضروری است.‏[۵]‎ 🔹بر اساس الگوی مذکور، اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) به سه قسم فلسفه سیاسی، اخلاق سیاسی و فقه سیاسی تقسیم می‌شود. در نگاه منظومه­‌ای حضرت امام، بین سه قسم مذکور پیوستگی وجود دارد؛ به عبارت دیگر، اندیشه سیاسی کامل، تنها فلسفه سیاسی، اخلاق سیاسی یا فقه سیاسی نیست؛ هر یک از ابعاد مذکور به تنهایی امر ناقصی است و از اندیشه سیاسی متعالی اسلامی بی‌بهره است. 🔹بلکه اندیشه سیاسی کامل از مجموع سه قسم یادشده به دست می­‌آید؛ بنابراین، اندیشه سیاسی کامل از نگاه امام آن است که بتواند به نحو منطقی و مستدل هم به پرسش­‌های اساسی انسان درباره علت نیاز به حکومت، اهداف حکومت، ولایت فقها و پیوند دین و سیاست پاسخ دهد و هم ویژگی‌ها و شاخص­‌های لازم را برای انسان کامل و حاکم اسلامی در دو بُعد فضایل و رذایل تعیین و معرفی کند و هم باید به پرسش­‌های نوپدید مکلفان و شهروندان جامعه اسلامی در حوزه زندگی سیاسی مثل نوع و شکل حکومت پاسخ گوید؛ در غیر این صورت، نقص اندیشه سیاسی در هر یک از سه قسم مذکور، موجبات نقص اندیشه سیاسی اسلامی را درپی دارد و نظام سیاسی متعالی مورد نظر اسلام تحقق نخواهد یافت. 🔹 بنابراین، اندیشه سیاسی کامل از دیدگاه اسلام مدنظر حضرت امام، همه‌جانبه و نظام‌واره است؛ یعنی تحقق سیستم سیاسی سالم و کامل، منوط به رعایت شاخص­‌های هر سه قسم می‌باشد. امید است پیروان امام راحل و جمهوری اسلامی ایران بتوانند بیش از پیش در تحقق منظومه اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) و الگوی مردم‌سالاری دینی برآمده از آن اندیشه ناب اسلامی موفق شوند. 🔸پانوشت‌ها: صحیفه امام، مجموعه آثار امام خمینی(ره)، ۱۳۷۸، ج۱۴، ص۲۴۳ تا ۲۴۴ امام خمینی(ره)، شرح حدیث جنود عقل و جهل،۱۳۹۱، ص۶۹. ابراهیم برزگر، اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)؛ سیاست به مثابه صراط، ۱۳۹۰، ص۲۹۸. صحیفه امام، ۱۳۷۸، ج۱۴، صص۲۴۳ تا ۲۴۴. امام خمینی(ره)، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ۱۳۹۱، ص۶۹. http://mobahesat.ir/16302 🔻🔻🔻 @mobahesat