eitaa logo
کانال رسمی پاسخ به شبهات و شایعات
24.6هزار دنبال‌کننده
12.1هزار عکس
8.8هزار ویدیو
222 فایل
پاسخگویی به شبهات وشایعات ومباحث دینی مدعیان دروغین وعرفانهای کاذب مدیر کانال👇 @sollemassama ادمین کانال👇 @Morteza_Kahromi کانال خبری ما @news_revolution 👇 ادمین تبادل وتبلیغ @F_Gh14 👇کانال پرسمان‌دینی ما @porseman_onlin
مشاهده در ایتا
دانلود
❓ آخرین تلاش پیامبر(ص) براى تعیین جانشین؟ آیا پیامبر اکرم(ص) تا آخرین لحظه های عمر خویش هیچ تدبیری برای آینده اسلام نکرد؟! ✍️ پاسخ اجمالي: پیامبر(ص) در مناسبت هاى مختلف، در باره رهبرى آینده امّت اسلامی، سخن می گفت و علی(ع) را به عنوان جانشین برگزیده خدا معرفی می کرد، اوج این معرّفى و ابلاغ، در «حَجّة البلاغ» و به تعبیر دیگر «حَجّة الوداع» در «غدیر خم» بوده است و آخرین تدبیر ایشان، درخواست دوات و کاغد، برای املای وصیت مکتوب در مسئله خلافت، جهت جلوگیرى از انحراف امّت بود. ✍️ پاسخ تفصیلی: #غدیر_خم #دوات #قلم #کاغذ #جانشین #حکومت #حضرت_علی #رسول_خدا #پیامبر_اسلام #خلافت #امام_علی #حجة_البلاغ #حجة_الوداع _______________________ @mobahesegroup
✅ پاسخ تفصیلی: 👇👇👇 پیامبر خدا (صل الله علیه وآله) در مناسبت هاى مختلف، در باره رهبرى آینده امّت اسلامی، سخن می گفت و علی (علیه السلام) را به عنوان جانشین برگزیده خدا معرفی می کرد، اوج این معرّفى و ابلاغ، در «حَجّة البلاغ» و به تعبیر دیگر «حَجّة الوداع» در «غدیر خم» بوده است. آخرین تدبیر ایشان، درخواست دوات و کاغد، برای املای وصیت مکتوب، در مسئله خلافت، جهت جلوگیرى از انحراف امّت بود. بخارى به نقل از زُهْرى از عبید اللّه بن عبد اللّه از ابن عباس می نویسد: چون پیامبر خدا به حال احتضار افتاد - و مردانى از جمله عمر بن خطّاب هم در خانه بودند - فرمود : «هَلُمَّ أکتُب لَکُم کِتابا لا تَضِلّوا بَعدَهُ»؛ (بشتابید تا برایتان نوشته اى بنویسم که پس از آن، گم راه نشوید). عمر گفت: «إن النبی قد غلب علیه الوجع و عندکم القرآن، حسبنا کتاب الله»!!! ؛ (همانا بیمارى بر پیامبر، چیره شده است!!! قرآن، نزد شما هست و کتاب خدا ما را بس است)!!! پس، حاضرانِ در خانه با هم اختلاف و دعوا کردند. برخى از آنها مى گفتند: کاغذ بیاورید تا پیامبر (صلى الله علیه و آله) برایتان نوشته اى بنویسد که پس از آن، گم راه نشوید. برخى از آنها نیز همان گفته عمر را مى گفتند. چون یاوه گویى و اختلاف در نزد پیامبر (صلى الله علیه و آله) بالا گرفت، پیامبر خدا فرمود: «قوموا»؛ (برخیزید). ابن عباس همیشه می گفت: مصیبت حقیقى، مصیبت ممانعت از نوشتن پیامبر صلى الله علیه و آله ، آن هم با اختلاف و داد و فریاد است. در نقل دیگر صحیح بخارى آمده است: «قوموا عنّی ، ولا ینبغی عندی التنازع»؛ (از پیش من برخیزید، که دعوا و اختلاف در نزد من شایسته نیست).(1) بخاری در حدیثی دیگر ـ به نقل از ابن عبّاس ـ چنین روایت می کند: روز پنج شنبه و چه روز پنج شنبه اى! بیمارى پیامبر خدا شدّت گرفت. پس فرمود: « ایتونی أکتب لکم کتابا لن تضلّوا بعده أبدا»؛ ( کاغذ و قلمى نزد من بیاورید تا برایتان نوشته اى بنویسم که دیگر پس از آن، هرگز گم راه نشوید). پس با هم دعوا کردند، در حالى که دعوا در نزد هیچ پیامبرى، شایسته نیست و مى گفتند: «ما شأنه؟ أهجر؟(2) استفهموه»؛ (او را چه شده است؟ آیا هذیان مى گوید؟ از او بپرسید). پس خواستند که از او بپرسند و معناى حرفش را جویا شوند که فرمود: « دعونی ؛ فالذی أنا فیه خیر مما تدعوننی إلیه»؛ (مرا وا گذارید، که آنچه در آنم، از آنچه مرا به آن مى خوانید، بهتر است).(3) مسلم نیز در صحیح خود ـ به نقل از سعید بن جُبَیر، از ابن عبّاس ـ چنین روایت می کند: روز پنج شنبه و چه روز پنج شنبه اى! ( سعید مى گوید: سپس اشک هاى ابن عبّاس فرو ریخت، تا آن جا که آنها را همچون رشته مروارید، بر گونه هایش دیدم). پیامبر خدا فرمود: «ایتونی بالکتف و الدواة أکتب لکم کتابا لن تضلوا بعده أبدا»؛ (برایم استخوان(4) و دوات بیاورید تا برایتان نوشته اى بنویسم که پس از آن، هرگز گمراه نشوید). پس گفتند: «إن رسول الله یهجر» (بى گمان، پیامبر خدا هذیان مى گوید).(5) احمد بن حنبل هم در مسند خویش این حدیث را از جابر این گونه نقل می کند: «إن النبی (صلى الله علیه وآله) دعا عند موته بصحیفة لیکتب فیها کتابا لا یضلون بعده ، فخالف علیها عمر بن الخطاب حتى رفضها»؛ (پیامبر (صلى الله علیه و آله) هنگام وفاتش کاغذى خواست تا در آن، نوشته اى بنویسد که پس از آن، گم راه نشوند. پس عمر بن خطّاب، آن قدر با آن مخالفت کرد که پیامبر (صلى الله علیه و آله) آن [درخواست] را رها کرد).(6) اعتراف عمر و توجیه این عمل زشت: ابن ابی الحدید شارح نهج البلاغة از ابن عبّاس نقل می کند که: در یکى از سفرهاى عمر به شام، همراهش رفتم. روزى به تنهایى بر شترش راه مى پیمود که دنبالش کردم. پس به من گفت : «اى ابن عبّاس! من از پسرعمویت، گله دارم. از او خواستم که با من بیاید؛ ولى نیامد و پیوسته او را ناراحتِ چیزى مى بینم. تو گمان مى کنى دنبال چیست؟» گفتم: اى امیر مؤمنان! تو که خودت مى دانی. (عمر) گفت: «گمان دارم او همواره در اندوهِ از دست رفتن خلافت است». گفتم: چنین است. او معتقد است که پیامبر خدا خلافت را براى او خواست. (عمر) گفت: «اى ابن عبّاس! پیامبر خدا خلافت را براى او خواست و این گونه بود؛ امّا چه مى توان کرد که خداى متعال، آن را نخواست! پیامبر خدا چیزى خواست و خدا چیز دیگرى خواست. پس، اراده خدا محقّق شد و اراده پیامبر او محقّق نشد. آیا هر چه پیامبر خدا خواست، شد؟ ...». کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز در تلگرام، ایتا و سروش http://telegram.me/mobahesegroup https://eitaa.com/mobahesegroup http://sapp.ir/mobahesegroup
ادامه پاسخ بالا👆👆🔻👇👇👇 این مضمون، با الفاظ دیگرى هم نقل شده است و آن، همان گفته عمر است که: پیامبر خدا در زمان بیمارى اش خواست که او (على علیه السلام ) را جانشین خود کند؛ امّا من از ترس وقوع فتنه و براى نشر اسلام، مانع شدم. پس، پیامبر خدا مقصود قلبى ام را دانست و خوددارى کرد و خداوند، جز از اجراى آنچه خود مقدّر و حتمى کرده، امتناع دارد.(7) ابن ابی الحدید روایت دیگری از ابن عباس نقل می کند که وی می گوید: در آغاز حکمرانى عمر نزد او رفتم. یک مَن خرما در زنبیلى حصیرى برایش نهاده بودند. مرا به خوردن دعوت کرد. من یک خرما خوردم و او نیز شروع به خوردن کرد تا این که خرماها تمام شد. سپس از کوزه اى که نزدش بود، آب خورد و به پشت، بر متّکایش دراز کشید و به حمد و سپاس خدا و تکرار آن پرداخت. و گفت: «اى عبد اللّه ! از کجا مى آیى؟». گفتم: از مسجد. گفت: «پسرعمویت را چگونه دیدى؟». من گمان کردم که عبد اللّه بن جعفر را مى گوید. گفتم : وقتى مى آمدم او با همسالان خود، مشغول بازى بود. گفت: «مقصودم او نبود. منظورم بزرگ شما اهل بیت است». گفتم: او را دیدم، در حالى که براى درختان خرماى فلان قبیله، آب از چاه مى کشید و قرآن مى خواند. گفت: «اى عبد اللّه ! قربانى کردن شتران به گردنت، اگر آن را از من کتمان کنى! آیا هنوز در دل، خیال خلافت دارد؟». گفتم : آرى. گفت : «آیا مى پندارد که پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله) به او تصریح کرده است؟». گفتم: آرى و برایت مى افزایم که از پدرم درباره ادّعاى على پرسیدم. و او گفت: (على) راست مى گوید. عمر گفت: «پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله) گفتار ناتمامى درباره على داشت که چیزى را اثبات نمى کند و دستاویزى به دست نمى دهد و بى گمان، مدّتى در کارش درنگ و تأمّل کرد و در بیماری اش مى خواست به نام على تصریح کند؛ امّا من از بیم (فتنه) و به خاطر حفظ اسلام، مانع شدم و به پروردگار کعبه سوگند، قریش، هرگز بر او گِرد نمى آمدند و اگر خلافت را به دست مى گرفت، اعراب از همه سو بر او مى شوریدند. چون پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله) فهمید که من منظورش را مى دانم، پس خوددارى ورزید و خداوند، جز از وقوع آنچه خود ، مقدّر و حتمى کرده، ابا دارد».(8) بسیار جالب است که عمر به این عمل زشت اعتراف و با بیان مغالطه هایی توجیهاتی برای آن می آورد که با علم، عصمت و حکمت الهی پیامبر اکرم(صل الله علیه وآله) منافات دارد؛ گویی که عمر به مصالح اسلام و مسلمین بیشتر از رسول خدا(صل الله علیه وآله) آگاه است و پیامبر اراده ای جز اراده خدا خواسته است و این اراده عمر است که مطابق اراده خداست. همین اعتراف، و تقسیم قدرتی که مخالفان جانشینی علی (علیه السلام) در دوره حاکمیت خویش کردند نشان می دهد که آنها برای تصاحب حکومت زمینه چینی کرده بودند و اوّلین شورشیان احتمالی بر علیه خلافت علی (علیه السلام) - در صورت تحقق اراده پیامبر - خود آنها می بودند. کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز در تلگرام، ایتا و سروش http://telegram.me/mobahesegroup https://eitaa.com/mobahesegroup http://sapp.ir/mobahesegroup
🔰نقد و بررسى جلوگیرى از نوشتن وصیّت: ✅ماجراى تصمیم پیامبر (صل الله علیه وآله) برای کتابت وصیّت و منع عمر بن خطّاب، ماجرایى تکان دهنده و شگفت آور است. پیامبر گرامى اسلام که «مَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَا وَحْىٌ یُوحَى»، (سوره نجم ، آیات 3 و 4) تصمیم دارد در آخرین لحظات زندگى دنیوى خود، نکاتى را براى امّت اسلامى بیان کند. حتّى اگر پیامبر (صل الله علیه وآله)، انسانى عادى هم تلقّى شود، مى باید به این خواسته او جامه عمل پوشیده شود. به علاوه، پیامبر (صل الله علیه وآله) هدف از نوشتن وصیّت را «گمراه نشدنِ ابدى امّت اسلام» اعلام مى کند؛ هدفى که هر کس به دنبال آن است. شگفت این جاست که عمر، با این خواسته کوچک ـ که نتیجه اى بزرگ در بر دارد ـ مخالفت مى کند!!! دلایل مخالفت عمر در توجیهاتی که ارائه کرده، کاملا هویداست؛ گروه آنها با علم به نظر پیامبر(صل الله علیه وآله) درباره خلافت، از اقدام ایشان (تثبیت حاکمیت جانشین مورد نظرش)، با تنش آفرینی غیر اخلاقی جلوگیری کردند. حتّى اگر هیچ گزارشى درباره مقصود عمر بن خطّاب وجود نداشته باشد، هر انسان محقّق و غیر متعصّبى، با کنار هم قرار دادن اتفاقات این حادثه و اتفاقات سقیفه و نیز حادثه به حکومت رسیدن خود وى، حقیقت را درمى یابد. شگفت آنکه برخى به توجیه کار عمر پرداخته اند و براى آن که درستى عمل او را اثبات کنند، به خُرده گیرى از پیامبر (صل الله علیه وآله) پرداخته اند. گاه مى گویند: رفتار عمر، از نشانه هاى فهم و دقّت و فضیلت او است؛ چرا که عمر ترسید پیامبر (صلى الله علیه و آله) چیزهاى صریحى بنویسد که نه بتوانند بدان عمل کنند و نه راهى براى تفسیر و تأویل آنها باقى بماند و در نتیجه گرفتار عقوبت شوند.(9) پیامبر (صل الله علیه وآله) مى فرماید: «مى خواهم چیزى برایتان بنویسم که تا ابد، گم راه نشوید» و اینان مى گویند: نوشته پیامبر، موجب عقاب مى شد و مخالفت عمر، دلیلى بر فقه و فضیلت و دقّت نظر اوست. با توجّه به تقابل صریح نظر پیامبر (صل الله علیه وآله) با نظر عمر، این گونه ستودن از عمر، چه توجیهى دارد؟ عجیب تر از این، توجیهى است که قاضى عیّاض، درباره همه واقعه بیان کرده است و آن را تحریف نموده و از صورت اصلى خود، به شکل دیگرى در آورده است. او مى گوید: «آیا پیامبر خدا هذیان مى گوید؟». این است آنچه در صحیح مسلم و غیر آن است؛ یعنى به شکل استفهام. و آن از نقل غیر استفهامى، چه به صیغه ماضى و چه مضارع ، درست تر است؛ زیرا هیچ یک صحیح نیست. گوینده این سخن، این سخن را گفت تا کسى را که گفت «ننویسید»، انکار کند؛ [منظورِ صاحب این سخن، این بوده که] فرمان پیامبر خدا را وا ننهید و آن را هذیان مپندارید؛ زیرا او هذیان نمى گوید. [نیز] این که عمر گفت : «کتاب خدا براى ما بس است»، ردّ بر نزاع کننده است، نه بر پیامبر (صلى الله علیه و آله).(10) آیا مى توان تحریفى بارزتر از این پیدا کرد؟! مسلّما اگر این متن، در کتاب هاى صحیح بخارى و صحیح مسلم نبود، به همین حالتِ تحریف شده به دست ما مى رسید؛ هرچند بخارى هم در کتاب خود، متن را دو گونه نقل کرده است. او در جایى که گوینده را ذکر کرده است، لفظ «وجع» را مى آورد که اهانت کم ترى دارد و در جایى که نامى از گوینده نمى برد، واژه زشت «أ هَجَرَ؟» را آورده است، که ظاهرا واژه اصلىِ به کار رفته در آن مجلس است. شاید هم این تفاوت نقل، مربوط به خود ابن عبّاس باشد؛ یعنى: او با تدبیرى ویژه، همه ماجرا را بیان کرده است؛ امّا در دو گزارش. در اینجا باید از قاضی عیاض پرسید، کسی که می خواهد فرمان پیامبرخدا (صل الله علیه وآله) - برای کتابت وصیت - جدی گرفته شود، چرا می گوید: « کتاب خدا برای ما بس است»؟! حقیقت اینست که گروه ابوبکر و عمر - با هماهنگی های عایشه - از همراهى با سپاه اسامه سر باز زدند و با تمسّک به بهانه هایى بازگشتند و با «اجتهادِ» ناروا در برابر «نصّ» صریحِ سخن پیامبر خدا، از همراهى با سپاه، خوددارى کردند؛ پیامبر خدا را که سخن، جز به حق نمى گفت و لب، جز به آموزه «وحى» نمى گشود،(11) به «هذیان گویى» متهم کردند! تا بدین گونه کتابت وصیّت، و آخرین تلاش پیامبر (صل الله علیه وآله) براى تحکیم «خلافت علی (علیه السلام)»، عقیم بماند.(12) کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز در تلگرام، ایتا و سروش http://telegram.me/mobahesegroup https://eitaa.com/mobahesegroup http://sapp.ir/mobahesegroup
⁉️ آیا مى توان تحریفى بارزتر از این پیدا کرد؟! ✅ مسلّما اگر این متن، در کتاب هاى صحیح بخارى و صحیح مسلم نبود، به همین حالتِ تحریف شده به دست ما مى رسید؛ هرچند بخارى هم در کتاب خود، متن را دو گونه نقل کرده است. او در جایى که گوینده را ذکر کرده است، لفظ «وجع» را مى آورد که اهانت کم ترى دارد و در جایى که نامى از گوینده نمى برد، واژه زشت «أ هَجَرَ؟» را آورده است، که ظاهرا واژه اصلىِ به کار رفته در آن مجلس است. شاید هم این تفاوت نقل، مربوط به خود ابن عبّاس باشد؛ یعنى: او با تدبیرى ویژه، همه ماجرا را بیان کرده است؛ امّا در دو گزارش. در اینجا باید از قاضی عیاض پرسید، کسی که می خواهد فرمان پیامبرخدا (صل الله علیه وآله) - برای کتابت وصیت - جدی گرفته شود، چرا می گوید: « کتاب خدا برای ما بس است»؟! حقیقت اینست که گروه ابوبکر و عمر - با هماهنگی های عایشه - از همراهى با سپاه اسامه سر باز زدند و با تمسّک به بهانه هایى بازگشتند و با «اجتهادِ» ناروا در برابر «نصّ» صریحِ سخن پیامبر خدا، از همراهى با سپاه، خوددارى کردند؛ پیامبر خدا را که سخن، جز به حق نمى گفت و لب، جز به آموزه «وحى» نمى گشود،(11) به «هذیان گویى» متهم کردند! تا بدین گونه کتابت وصیّت، و آخرین تلاش پیامبر (صل الله علیه وآله) براى تحکیم «خلافت علی (علیه السلام)»، عقیم بماند.(12) کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز در تلگرام، ایتا و سروش http://telegram.me/mobahesegroup https://eitaa.com/mobahesegroup http://sapp.ir/mobahesegroup
⁉️ رسیدگی به امور جامعه توسط پيامبر اسلام(ص) با وجود همسران متعدّد!؟ چرا پيامبر اسلام (ص) با زنان زيادی ازدواج می کرد؟ مگر با اين همه زن می توان برای اداره جامعه وقت داشت؟! ✍️ پاسخ اجمالي: اولا: حکمتهای مختلفی ازدواجهای متعدّد پیامبر اسلام را ضروری می کرد؛ مثلا این ازدواجها براى حل يك سلسله مشكلات اجتماعى و سياسى در زندگى ایشان بوده است. ثانیا: این ازدواجها به دلایل مختلفی خللی در مدیریت پیامبر بوجود نمی آوردند؛ چرا که تعداد زیادی از زنان ایشان بیوه های پیری بودند که انتظارات زیادی از پیامبر نداشتند. ضمن اینکه بیشتر زنانی که گزارش ازدواج آنها با پیامبر در تاریخ آمده است، وارد زندگی پیامبر نشدند. از طرفی پیامبر اهل مشورت و تقسیم کار و همچنین اهل برنامه ریزی در امور بودند. ✍️ پاسخ تفصیلی: #پيامبر_اسلام #رسول_خدا #ازدواج #تعدد_زوجه #مدیریت #مشورت #تقسیم_کار _______________________ @mobahesegroup
✅ پاسخ تفصیلی: 👇👇 خداوند در آیه 50 سوره احزاب خطاب به رسول خود چنین می فرماید: «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَن يَسْتَنكِحَهَا خَالِصَةً لَّكَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا»؛ (اى پيامبر! ما همسران تو را كه مهرشان را پرداخته‏ اى براى تو حلال كرديم، و همچنين كنيزانى كه از طريق غنايمى كه خدا به تو بخشيده است مالك شده‏ اى و دختران عموى تو، و دختران عمّه‏ ها، و دختران دايى تو، و دختران خاله‏ ها كه با تو مهاجرت كردند [ازدواج با آنها براى تو حلال است] و هر گاه زن با ايمانى خود را به پيامبر ببخشد [و مهرى براى خود نخواهد] چنانچه پيامبر بخواهد مى‏ تواند او را به همسرى برگزيند امّا چنين ازدواجى تنها براى تو مجاز است نه ديگر مؤمنان ما مى ‏دانيم براى آنان در مورد همسرانشان و كنيزانشان چه حكمى مقرّر داشته‏ ايم [و مصلحت آنان چه حكمى را ايجاب مى ‏كند] اين بخاطر آن است كه مشكلى [در اداى رسالت] بر تو نباشد [و از اين راه حاميان فزونترى فراهم سازى] و خداوند آمرزنده و مهربان است). طبق ایه فوق پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) حق داشت که با زنان متعدّدی ازدواج کند. در اینجا دو سوال پیش می آید که؛ اولا: حکمت این ازدواجهای متعدّد پيامبر(ص) چه بوده و چه ثمره ای داشت؟! ثانیا: ایشان با وجود اين تعداد همسر، چگونه به اداره جامعه پر آشوب و مشکل دار آن دوره می پرداختند؟! کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز در تلگرام، ایتا و سروش http://telegram.me/mobahesegroup https://eitaa.com/mobahesegroup http://sapp.ir/mobahesegroup ادامه👇👇👇
در پاسخ به سوالات فوق باید گفت که: 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 🔰اولا: حکمتهای مختلفی وجود داشت که ازدواجهای متعدّد پیامبر اسلام را ضروری می کرد: چنانکه آيه فوق خود اشاره به فلسفه احكام مخصوص پيامبر گرامى اسلام دارد و می گوید: «ازدواجهای متعدد برای تو جایز شمرده شد تا «مشكلى [در اداى رسالت] بر تو نباشد [و از اين راه حاميان فزونترى فراهم سازى] و خداوند آمرزنده و مهربان است». یعنی پيامبر(صلی الله علیه و آله) شرايطى دارد كه ديگران ندارند و همين تفاوت سبب تفاوت در احكام شده است؛ به تعبير روشنتر هدف اين بوده كه قسمتى از محدوديتها و مشكلات از دوش پيامبر(صلی الله علیه و آله) از طريق اين احكام برداشته شود. ازدواج پيامبر(صلی الله علیه و آله) با زنان متعدد نیز براى حل يك سلسله مشكلات اجتماعى و سياسى در زندگى او بوده است. زيرا مى ‏دانيم هنگامى كه پيامبر(صلی الله علیه و آله) نداى اسلام را بلند كرد تك و تنها بود، و تا مدتها جز عده محدود و كمى به او ايمان نياوردند، او بر ضد تمام معتقدات خرافى عصر و محيط خود قيام كرد. طبيعى است كه همه اقوام و قبائل آن محيط بر ضد او بسيج شوند. بايد ایشان از تمام وسائل براى شكستن اتحاد نامقدس دشمنان استفاده كند كه يكى از آنها ايجاد رابطه خويشاوندى از طريق ازدواج با قبائل مختلف بود، زيرا محكمترين رابطه در ميان عرب جاهلى رابطه خويشاوندى محسوب مى ‏شد، و داماد قبيله را همواره از خود مى ‏دانستند، و دفاع از او را لازم، و تنها گذاشتن او را گناه مى ‏شمردند. قرائن زيادى در دست داريم كه نشان مى‏ دهد ازدواجهاى پيامبر لااقل در بسيارى از موارد جنبه سياسى داشته است.(1) بعضى ازدواجهاى ایشان نیز مانند ازدواج با «زينب»، براى شكستن سنت جاهلى بوده است.(2) چون او نخست همسر زيد بن حارثه [پسر خوانده رسول خدا(صلی الله علیه و آله)] بود و زيد او را طلاق داد و از نظر رسوم جاهليت ازدواج با همسر پسر خوانده ممنوع بود، چون پسر خوانده در نظر عرب جاهلى حكم پسر داشت، همانطور كه يك مرد نمى ‏تواند همسر پسر صلبى خود را بگيرد، از نظر اعراب ازدواج با همسر پسر خوانده نيز ممنوع بود، رسول خدا(صلی الله علیه و آله) با زينب ازدواج كرد تا اين رسم غلط را بر اندازد.(3) به گفته علامه طباطبایی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با بعضى ديگر به اين انگيزه ازدواج كرد كه هزينه زندگيشان را تكفل نمايد و به ديگران بياموزد كه در حفظ پير زنان از فقر و مسكنت و بى كسى كوشا باشند، و مؤمنين رفتار آن جناب را در بين خود سنتى قرار دهند.(4) کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز در تلگرام، ایتا و سروش http://telegram.me/mobahesegroup https://eitaa.com/mobahesegroup http://sapp.ir/mobahesegroup
🔰ثانیا: این ازدواجها به دلایل مختلفی خللی در مدیریت اجتماعی و حکومتی پیامبر به وجود نمی آوردند: 1- پیامبر در این ازدواجها فقط انگیزه جنسی نداشت که بیشتر وقت خود را به زناشویی صرف کند! از طرفی تعداد زیادی از این زنان بیوه های پیری بودند که توقع مؤانست و زناشویی معمول را از پیامبر نداشتند. در تواريخ آمده است پيامبر (صلی الله علیه وآله) تنها با يك زن باكره ازدواج كرد و او عايشه بود، بقيه همسران او همه زنان بيوه بودند ... همچنین بیشتر زنانی که گزارش ازدواج آنها با پیامبر در تاریخ آمده است، وارد خانه و زندگی پیامبر نشدند.(5) در بعضى از تواريخ نیز مى‏ خوانيم كه پيامبر با زنان متعددى ازدواج كرد و جز مراسم عقد انجام نشد، و هرگز با آنها آميزش نكرد، حتى در مواردى تنها به خواستگارى بعضى از زنان قبائل قناعت كرد(6) و آنها به همين قدر خوشحال بودند و مباهات مى‏ كردند كه زنى از قبيله آنان به نام همسر پيامبر(صلی الله علیه و آله) ناميده شده، و اين افتخار براى آنها حاصل گشته است... .(7) 2- پیامبر در امر حکومت داری و امور اجتماعی و مشترک جامعه، اهل مشورت و تقسیم کار بود و این گونه نبود که همه کارهای حکومت داری را شخصا انجام دهد، بلکه مانند دیگر حکومت ها کارگزارانی داشتند که طبق تقسیم کاری که صورت گرفته بود وظایف محوله را انجام می دادند. کارگزاران لایقی مانند امام علی(علیه السلام) داشت که وقتی کاری را به ایشان واگذار می کرد دیگر هیچ دغدغه ای نسبت به انجام آن نداشت، به عنوان مثال وقتی پیامبر(صلی الله علیه وآله) با تعداد فراوانی از مسلمانان عازم جنگ تبوک شد، اداره حکومت را به امام علی(علیه السلام) سپرد و درباره ایشان فرمود: «امَا تَرْضى‏ انْ تَكُونَ مِنّى‏ بِمَنْزِلَةِ هارُونَ‏ مِنْ‏ مُوسى‏ الّا انَّهُ لا نَبِىَّ بَعْدي‏»(8)؛ (آیا راضی نمی شوی به این که جایگاه تو نسبت به من مانند جایگاه هارون به موسی باشد الا این که بعد از من پیامبری نیست). در همین جنگ تبوک هنگامى كه روميان مطّلع شدند كه لشكر سى هزار نفرى مسلمانان راه طولانى مدينه تا تبوك را با كمترين امكانات و به صورت پياده طى كرده، و با قلب مملوّ از عشق و ايمان به استقبال نبرد با دشمن خدا آمده است، تصميم به عقب نشينى گرفتند. پيامبر(صلى الله عليه و آله) در مورد اين كه از همانجا بازگرداند و يا به تعقيب دشمن بپردازند و در شامات با آنها درگير شوند، با مسلمانان به مشورت‏ پرداخت، نتيجه شورى اين شد كه از همانجا بازگردند؛ زيرا اسلام هنوز جوان بود و براى فتح و تسخير كشورهاى ديگر تجربه كافى نداشت و با اين اوصاف اقدام به چنين كارى، خطر بزرگى براى نهال نوپاى اسلام بود.(9) نمونه های فراوان دیگری نیز در مورد سپردن کارهای مهم به کارگزاران شایسته و نیز مشورت و تقسیم کار توسط پیامبر(صلی الله علیه وآله) در منابع مختلف ذکر شده است و حتی برخی از ازدواج های ایشان نیز در راستای جلب نظر رؤسای قبایل و حمایت اجتماعی و سیاسی آنها و سپردن برخی از امور حکومت به آنها بوده است.(10) 3- ایشان در امور زندگیشان دارای برنامه بودند. زمانی را برای اداره جامعه، زمانی را برای عبادت و زمانی را برای زندگی شخصی و ارتباط با خانواده قرار می دادند و روشن است که هر کس در زندگی خود دارای برنامه منظم باشد، فرصت انجام کارهای زیادی پیدا خواهد کرد. بر همین اساس پیامبر(صلی الله علیه وآله) در همه امور الگو برای دیگران قرار گرفت؛ بطوریکه در آیه 21 سوره أحزاب می خوانیم: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»؛ (براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيكويى بود). پیامبر(صلی الله علیه وآله) با وجود تعدد همسر هیچگاه در کارهای خود اخلال و کم کاری نداشتند و در جنگ های فراوانی که به ایشان تحمیل می شد هیچگاه بی نظمی نداشتند و مراقب نظم سپاه نیز بودند.(11) حتی وقتی به خاطر شرائط طوفانى و بحراني زندگى پیامبر(صلی الله علیه وآله)، مخصوصا در زمانى كه در مدينه بود و در هر ماه تقريبا يك جنگ بر او تحميل مى شد و در همين زمان همسران متعدد داشت، رعايت حق قسم به حكم آيه 51 سوره أحزاب از او ساقط بود(12)، و مى توانست هر گونه اوقات خود را تقسيم كند، با وجود این پیامبر(صلی الله علیه وآله) با برنامه ریزی دقیق نوبت همسران خود را ترک نمی کرد و حتى الامكان مساوات و عدالت را رعايت مى كرد.(13) کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز در تلگرام، ایتا و سروش http://telegram.me/mobahesegroup https://eitaa.com/mobahesegroup http://sapp.ir/mobahesegroup
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای اولین بار در مصر روز اربعین حسینی دسته عزاداری در القاهره پایتخت مصر منطقه راس الحسین علیه السلام واقعا در عالم چه خبره و چه اتفاقی داره میفته؟ 👆🔽👆🔽👆🔽👆🔽👆🔽 @mobahesegroup
⭕️خبر خوبی که شنیده نشد! متخصصان کشورمون برای اولین بار در تاریخ صنعت کشور، تونستن حفاری ۱۵۲۹۰ متر تونل انتقال آب در کشور سریلانکا رو با موفقیت به پایان برسونن. متاسفانه فضای مجازی در کشور ما فقط خبرهای نا امید کننده به مردم می‌رسونه و این اخبار غرور آفرین گفته نمیشه. @mobahesegroup
✍توییت 👤 💢اکران پس از ۱۰سال ، روایتی از کشتن و زنده به گور کردن دختر خانواده توسط پدر و برادر متعصب است با هدف تشدید حقوق زنان در جامعه برای به حاشیه بردن مطالبات معیشتی مردم از لیبرال هاست دختر آبی ، سحر تبر و حالا خانه پدری همه برای کسب کرسی های مجلس توسط بنفش هاست @mobahesegroup
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مدتی است فیلمی از شهید بهشتی توسط برخی رسانه‌های معاند در فضای مجازی بازنشر می‌شود که در آن، این یار امام امت، درباره لزوم آزادی‌ زنان، حجاب اختیاری و حتی استخرهای مختلط سخن می‌گوید! هر کس که این شهید مظلوم را بشناسد، در اینکه فیلم مذکور تقطیع و تحریف شده شکی نمی‌کند. شهید بهشتی بعد از بیان نظر کسانی که به چنین موضوعی اعتقاد دارند، در چند ثانیه پایانی فیلم، این نگاه را رد می‌کند. تقطیع فقط چند ثانیه، تحریف اشکالی را به وجود آورده است. دقیقا شبیه این اقدام توسط برخی رسانه‌های همسو با دولت و خبرگزاری ایلنا در روزهای اخیر در خصوص مصاحبه‌ام درباره اعتقاد بر و مهندسی انتخابات صورت گرفته است. تقطیع و تحریف، شیوه جریان نفاق برای رسیدن به اهدافش بوده و خواهد بود. @mobahesegroup
✡ پیامبری كه صاحب خلق عظیم و رحمة للعالمین بود، از مأموران رسانه‌ای جنگ نرم یهود نگذشت و آن‌ها را مجازات كرد. @mobahesegroup
💠💠 نمونه‌هایی از برخورد پیامبر با مزدوران جنگ نرم یهود 1⃣ ابوعفک ؛ عصماء بنت مروان ؛ کعب بن اشرف یکی از برخوردهای پیامبر (ص) دستور قتل ابوعفک، ، است که پیامبر را هجو نموده بود و سالم بن عمیر این دستور را در سال دوم هجری اجرا کرد. 2️⃣ دیگری دستور قتل عصماء بنت مروان، ، است که اشعاری علیه پیامبر و اسلام سرود و آن حضرت دستور قتل او را صادر کرد. بنا به قول مشهور، عمیر بن عدی در 24 رمضان سال دوم هجری این حکم را اجرا کرد و او را به قتل رساند. ❎ علت اصلی برخورد پیامبر با این دو نفر، بر ضد اسلام و و دشمنان برای مبارزه با دولت نوپای اسلامی بود. (نکته قابل توجه آن‌كه در زمان قدیم شعر و مجالس شعر و شاعری کار رسانه‌های تبلیغاتی امروز را می‌كرد. و گاه یک شعر سالیان سال بر روی زبان‌ها می‌گشت. بقول آیت‌الله فاطمی‌نیا گاه با یک بیت شعر جنگ برپا می‌شد و گاه بایک بیت شعر جنگی كه سال‌ها ادامه داشت، به صلح می‌انجامید!) ابوعفک در اشعاری می‌گفت: ✍️ مدت‌ها زندگی کردم و جمعی را باوفاتر از اوس و خزرج ندیدم که کوه‌ها را به لرزه درآوردند و سستی در آنان راه ندارد؛ اما سواری [پیامبر (ص)] نزد آنان آمد و به اسم حلال و حرام، میان آنان جدایی افکند. ای قوم من! اگر خواهان عزّت و پادشاهی بودید، بهتر بود از «تُبّع» پیروی می‌کردید. 3⃣ کعب بن اشرف، که در میان یهودیان جایگاه بلندی داشت، دائم به علیه مسلمانان دست می‌زد و پیامبر همواره تحمل می‌نمود، تا این‌که او از حد گذشت. به همین دلیل، پیامبر فرمود: کیست که شرّ او را کم کند؟ محمد بن مسلمه داوطلب شد و به همراه ابونائله و سه تن دیگر از اوسیان، شبانه او را به قتل رساندند. 4⃣ أبورافع سلّام بن أبی‌حقیق ابورافع سلّام بن ابی حقیق یکی از عناصر خطرناک و از قبیله بود و همراه آنان به کوچ کرد. این‌بار خزرجیان از پیامبر دستور قتل ابورافع، این عنصر خطرناک و فتنه‌انگیز، را گرفتند. آن حضرت دستور صادر نمود، مشروط بر این‌که معترّض زن و فرزندانش نشوند. پنج تن از آنان به نام‌های عبداللّه بن عتیک، عبداللّه بن انیس، مسعود بن سنان، ابوقتاده و خزاعی بن اسود به راه افتاده، شبانه به خانه ابورافع رفتند و با ترفندی او را به قتل رساندند. ❎ مهم‌ترین جرمی که علت قتل او به شمار می‌آید، مشرکان و یهودیان برای برپایی جنگ «احزاب» و همراهی با حیی بن اخطب، کنانة بن ربیع بن ابی‌حقیق و برخی دیگر از یهودیان بود. به طور مسلّم، او از آن به بعد نیز آرام نمی‌نشست. 🔺 ضرورت مقابله با شخصی مانند ابورافع زمانی بیشتر روشن می‌شود که بدانیم او با وجود یقین و اعتراف به پیامبری رسول اکرم (ص) چنین می‌کرد. واقدی گزارش کرده است: ✍️ سلّام بن ابی حقیق می‌گفت: ما به محمد می‌ورزیدیم؛ چون پیامبری از میان فرزندان هارون بیرون رفت، و حال آن‌که او فرستاده خداست.، کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز در تلگرام، ایتا و سروش http://telegram.me/mobahesegroup https://eitaa.com/mobahesegroup http://sapp.ir/mobahesegroup
👤توییت استاد رائفی پور درمورد ترور فرماندهان مقاومت در عراق طرح عملیاتی جوش چیست؟ @mobahesegroup
🔺 این اصلاح طلبان سعی می‌کنند خطا و انحراف را به معصومین ع وصله کنند تا بتوانند اشتباهات خودشان را عادی جلوه دهند. ❌استفاده از مردم در حرفهایشان #بهانه است. 🚨ویژه نامه #سرطان_اصلاحات @mobahesegroup
بدعت و اهالی بدعت را چگونه بشناسیم⁉️ پاسخ امام حسن مجبتی علیه‌السلام👆👆 #احادیث #اللهم_عجل_لولیک_الفرج @mobahesegroup
محرمانه 🔴 جزئیاتی از دستگیری زم: بیش از ۶ماه توسط سازمان اطلاعات سپاه، تحت فریب اطلاعاتی قرار گرفت. زم برای تمام ملاقات‌های خود، با سرویس فرانسه هماهنگ می‌کرد و فقط وقتی که آن قرار توسط آنها تأیید می‌شد، ملاقات را انجام می‌داد. در طرح فریب سپاه، افرادی در داخل کشور که هدایت شده نیروهای اطلاعاتی بودند، با زم ارتباط داشتند و قرار شد با این افراد در یک کشور ثالث دیدار کند با نزدیک شدن اربعین، افراد هدایت شده به زم گفتند که ما به دلایل (...) فقط در ایام اربعین می‌توانیم از ایران خارج شویم تا کسی شک نکند زم تحت هدایت سرویس فرانسه، فریب خورد و روانه اردن شد و سپس وارد فرودگاه بغداد شد. همزمان مأمور پرونده او در سرویس جاسوسی فرانسه، در بغداد حاضر شد و با یکدیگر ملاقات کردند. زم پس از توجیه توسط افسر اطلاعاتی، جهت ملاقات با منابع مورد نظر عازم اربیل می‌شود. نیروهای اطلاعات سپاه در فرصت مناسب، با آرامش او را محاصره و دستگیر می‌کنند زم تا چند ساعت در شوک کامل بوده و باور این‌که با وجود حمایت سه سرویس جاسوسی مدعی ابرقدرتی، به تله فریب نیروهای سپاه بیفتد برایش سخت بوده و حتی گمان کرده که این یک نوع مانور آمادگی می‌باشد. وقتی مطمئن می‌شود که توسط سپاه دستگیر شده، به غلط کردن می‌افتد و می‌گوید: «پشیمانم، اشتباه کردم»! در اصل این صرفاً زم نیست که توسط سپاه ضربه خورده است، بلکه سه سرویس جاسوسی آمریکا، رژیم صهیونیستی و فرانسه ضربه سخت اطلاعاتی خورده‌اند. ✍ یاسر ظریفی کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز در تلگرام، ایتا و سروش http://telegram.me/mobahesegroup https://eitaa.com/mobahesegroup http://sapp.ir/mobahesegroup
🔴اتمام حجت بر #باستانگرایان 🔺از کوروش به جز این منشور گلی ، که آنهم فتح نامه بابل است چیزدیگری بجای نمانده 🔹با مطالعه آن مشخص میشود که هیچ کدام از حرفهای حقوق بشری که به کوروش نسبت میدهند صحت ندارد @mobahesegroup
❓ ماجرای شهادت امام حسن(ع) در تاریخ؟ ✍️ پاسخ اجمالي: از منظر تاریخ نگاران کوچکترین تردیدی وجود ندارد که معاویه با ترتیب دادن توطئه ای، امام حسن(ع) را به دست همسرش جعده، دختر اشعث بن قیس به شهادت رساند. همچنین «ام بکر» دختر «مسور» گوید: «بارها به امام سم خورانده شد. هر بار از آن رهایی می یافت تا آن که مرتبه آخر، سم به قدری شدید بود که پاره های جگر امام از گلویشان خارج می شد». پس از شهادت امام، طبق وصیت آن حضرت خواستند او را در کنار قبر رسول خدا(ص) دفن کنند؛ اما «عایشه» با استناد به این که «بَیْتِی لَا آذَنُ فِیهِ»، مانع از این کار شد. ✍️ پاسخ تفصیلی: https://eitaa.com/mobahesegroup/13251 ___________________ @mobahesegroup
✅ پاسخ تفصیلی:👇👇👇 🔰از جنایات غیر قابل بخشایش معاویه، به شهادت رساندن امام حسن(علیه السّلام) ریحانه رسول اللّه(صلّی اللّه علیه و آله) است. از نظر تاریخی کوچکترین تردیدی وجود ندارد که معاویه با ترتیب دادن توطئه‌ ای که اساس کارش بر همان پایه بود، امام را به دست همسرش «جعده» دختر «اشعث بن قیس» لعنت شده، به شهادت رساند. زمانی که در سال 63 هجری در واقعه «حَرّه»، «مدینه» غارت شد، خانه این زن ملعون نیز به تاراج رفت؛ اما به پاس خوش خدمتی او در به شهادت رساندن شویش، اموالش را به او بازگرداندند. منابع بیشماری خبر به شهادت رساندن امام را توسط «جعده» و با توطئه معاویه گزارش کرده‌ اند.(1) «هیثم بن عدی» گفته است که: «مسمومیت [امام] حسن(علیه السّلام) به تحریک معاویه و توسط دختر «سهیل بن عمرو» صورت گرفته است».(2) آن حضرت چهل روز پس از مسمومیت بیمار بود تا آن که به شهادت رسید.(3) «ام بکر» دختر «مسور» گوید: «بارها به امام سم خورانده شد. هر بار از آن رهایی می‌ یافت تا آن که مرتبه آخر، سم به قدری شدید بود که پاره‌ های جگر امام از گلویشان خارج می‌ شد».(4) 🔰 پس از شهادت امام، طبق وصیت آن حضرت خواستند او را در کنار قبر رسول خدا(صلّی اللّه علیه و آله) دفن کنند؛ اما عایشه با استناد به این که «بَیْتِی لَا آذَنُ فِیهِ»(5) مانع از این کار شد. «مروان» هم که آن زمان حکومت «مدینه» را داشت اعلام کرد که اجازه چنین کاری را نخواهد داد. امام حسن(علیه السّلام) سفارش کرده بودند که اگر مشکلی پیش آمد آن حضرت را در کنار مادرشان در بقیع دفن کنند.(6) عایشه، برای یک بار دیگر کینه خود را نسبت به حضرت زهرا(علیها السّلام) و فرزند آن حضرت نشان داد. زمانی که امام را برای دفن نزدیک قبر پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله) آوردند، عایشه گفت: «هَذَا الْأَمْرُ لَایَکُونُ أَبَداً»(7)؛ (چنین چیزی هرگز انجام نخواهد شد). «ابو سعید خدری» و «ابو هریره» به «مروان» گفتند: «آیا از دفن حسن(عليه السلام) در کنار جدش ممانعت می‌ کنی در حالی که رسول خدا(صلّی اللّه علیه و آله) او را سید جوانان بهشت نامید». «مروان» به تمسخر به آنها گفت: «اگر امثال شما حدیث پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله) را روایت نمی‌ كردند، ضایع شده بود».(8) 🔰 «محمد بن حنفیه» می‌ گوید: «زمانی که امام حسن(علیه السّلام) وفات کرد، مدینه یکپارچه عزادار شده و همه گریه می‌ کردند. مروان خبر وفات حضرت را به معاویه داده و می‌ گفت: آنها می‌ خواهند حسن(عليه السلام) را در کنار پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله) دفن کنند؛ اما تا من زنده هستم به این مقصود خود نخواهند رسید. امام حسین(علیه السّلام) به کنار قبر پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله) رسید و فرمود: «اینجا را حفر کنید، سعید بن عاص که حاکم مدینه بود خود را کنار کشید، اما مروان بنی امیه را آماده کرده و مسلح شدند. مروان گفت: چنین چیزی هرگز نخواهد شد. امام حسین(علیه السّلام) فرمودند: به تو چه ارتباطی دارد، مگر تو والی شهر هستی؟ مروان گفت: نه، اما تا من زنده هستم اجازه این کار را نخواهم داد. امام حسین(علیه السّلام) از کسانی که در حلف الفضول همراه بنی هاشم بودند کمک خواست. 🔰 اینجا بود که کسانی از «بنی تیم»، «بنی زهره»، «بنی اسد» و «بنی جعوبه» مسلح شدند. امام حسین(علیه السّلام) پرچمی داشت و مروان نیز، و میان آنها تیراندازی نیز شد. به هر روی شماری از مردم از امام خواستند تا به خاطر وصیت خود امام حسن(علیه السّلام) که فرموده بود اگر قرار است خونی ریخته شود، در همان بقیع کنار مادرش دفن شود، امام حسین(عليه السلام) را راضی کردند تا از اصرار خود دست بردارد.(9) در نقلی آمده است: «مروان» که این زمان معزول شده بود، با این اقدامِ خود، قصد داشت تا معاویه را از خود راضی کند.(10) «مروان» پس از آن که از دفن امام در كنار قبر پيامبر جلوگیری کرد، این خبر را با آب و تاب برای معاویه نوشت.(11) او می‌ گفت: چگونه فرزند قاتل عثمان، در کنار پیغمبر(صلّی اللّه علیه و آله) دفن شود؛ اما عثمان در بقیع؟(12) بی‌ شبهه «مروان» یکی از کثیف‌ ترین چهره‌ های بنی امیه است که در تمام مدتی که حاکم مدینه بود، با زبان تند خود، امام علي(علیه السّلام) و بنی هاشم را دشنام می‌ داد. کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز در تلگرام، ایتا و سروش http://telegram.me/mobahesegroup https://eitaa.com/mobahesegroup http://sapp.ir/mobahesegroup ادامه پست بعدی👇👇👇
ادامه مطلب بالا👆👆🔻👇👇👇 🔰 شهادت امام در یک روایت، در ربیع الاول سال 49 و در نقلی دیگر، ربیع الاول سال 50 هجری دانسته شده است.(13) اما آنچه به نظر درست می‌ آید، همان سال 49 هجری است. زمانی که امام به شهادت رسید، بنی هاشم کسانی را به نقاط مختلف مدینه و اطراف فرستادند تا این خبر را به گوش انصار برسانند. گفته شده که هیچ کس در خانه خود نماند.(14) زنان بنی هاشم برای [مدت] یک ماه روز برای وی مجلس عزا داشتند.(15) «طبری» به نقل از امام باقر(علیه السّلام) آورده است که مردم «مدینه» هفت روز به مناسبت درگذشت فرزند پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله) در ماتم نشسته و بازار را بستند.(16) او می‌ گوید که: «در مراسم دفن امام در بقیع، به قدری جمعیت اجتماع کرده بودند که جای انداختن سوزن نبود».(17) خبر شهادت امام در «بصره» نیز شیعیان آن شهر را به عزا نشاند.(18) 🔰 پس از وفات امام مجتبی(علیه السّلام) شیعیان «کوفه»، نامه تسلیتی به امام حسین(علیه السّلام) نوشتند. در آن نامه آمده بود که درگذشت امام از یک سوی برای «تمامی امت» و از سوی دیگر برای تو «و هذه الشیعة خاصة» مصیبت است. این تعبیر نشان شکل‌ گیری «شیعه» و حتی کاربرد کلمه «شیعه» به عنوان یک اصطلاح در حوالی پنجاه هجری است. آنان در این نامه با این القاب از امام مجتبی(علیه السّلام) یاد کردند: «علم الهدی و نور البلاد» کسی که به او امید اقامه دین و اعاده سیره صالحان می‌بود. آنان اظهار امیدواری كرده بودند که خداوند حق امام حسین(علیه السّلام) را به او باز گرداند.(19) این نامه باید یکی از اسناد تشکل شیعه اعتقادی و امامتی در کوفه تلقی شود. همچنین «عمرو بن بعجه» می‌ گوید: «نخستین ذلّتی که بر عرب وارد شد، وفات امام مجتبی(علیه السّلام) بود».(20)،(21) کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز در تلگرام، ایتا و سروش http://telegram.me/mobahesegroup https://eitaa.com/mobahesegroup http://sapp.ir/mobahesegroup
☀️ امام رضا(علیه السلام): 💠 کسی که از خدا موفقیت بخواهد اما تلاش نکند،‌خود را مسخره کرده است. 📚 معدن الجواهر،ج۱،ص ۵۹ شهادت امام الرئوف تسلیت باد @mobahesegroup