eitaa logo
کانال رسمی پاسخ به شبهات و شایعات
24.7هزار دنبال‌کننده
12.1هزار عکس
8.8هزار ویدیو
223 فایل
پاسخگویی به شبهات وشایعات ومباحث دینی مدعیان دروغین وعرفانهای کاذب مدیر کانال👇 @sollemassama ادمین کانال👇 @Morteza_Kahromi کانال خبری ما @news_revolution 👇 ادمین تبادل وتبلیغ @F_Gh14 👇کانال پرسمان‌دینی ما @porseman_onlin
مشاهده در ایتا
دانلود
ادامه پاسخ بالا 👆👆 👇👇👇 از طرف دیگر نیز شهادت شهید برای کسانی که او را از دست داده و از فیض وجود او محروم مانده اند ، تأثر انگیز است ، در حالی که انسان ها می توانستند از برکت وجود وی، در همان عصر و در دوران آینده بهره مند گردند. در واقع این گریه بر خود ما است و نه بر شهیدی چون امام حسین که با شهادت به مقام قرب الهی نائل شد. همچنین تأثر و تأسف برای مردمانی که قدر عظمت وجود او را ندانستند و او را به شهادت رسانده و از فیض وجود حضرت بی بهره ماندند. بنابراین عمل مسیحیان قابل توجیه نخواهد بود ؛ زیرا ما بر شخص امام که با شهادت به بالاترین مرتبه نائل شد، نمی‌گرییم . علاوه بر این که عمل مسیحیان (گریه و شادی)می تواند برخاسته از تفکر نادرستی باشد که خون مسیح را فدیه ای برای کفاره گناهان خود می دانند که با کشته شدن مسیح ، پاک گشتن فرزندان آدم از گناه تضمین شد. عزاداری و سوگواری برای سالار شهیدان از جهات دیگر نیز قابل توجه وشایسته است که به شرح آنها می پردازیم: ✅أ) تولی و تبری : تولی به معنای دوست داشتن دوستان خدا و تبری به معنای بیزاری جستن از دشمنان خدا است. در تولی دوستی پیامبر و خاندانش و در تبری دشمنی با دشمنان پیامبر و خاندانش قرار دارد. عزاداری، نیز لعن و نفرین بر قاتلان ، ادای تکلیف تولی و تبری است که از فروع دین و تکالیف شیعه است. اشک ریختن نوعی بیعت و امضا کردن پیمان و قرارداد دوستی با سید الشّهدا، نیز ابراز انزجار و تنفّر از قاتلان حضرت است. هم چنین نشانه پیوند قلبی با اهل بیت و سیدالشّهدا(ع) است. اشک، دل را سیراب میکند، عطش روح را برطرف میسازد، و نتیجه محبتی است که نسبت به اهل بیت حاصل میشود. نیز نشانه همدلی و هماهنگی روحی با ائمه اطهار است. قلبی که مهر حسین(ع) داشته باشد، بی شک به یاد مظلومیت و شهادت او میگرید. در آموزه‌های اسلامی دوستی خاندان پیامبر(ص) جایگاه ویژه‌ای دارد، تا جایی که قرآن آن را مزد رسالت معرفی کرده است «قل لا أسئلکم علیه اجراً الاً المودة فی القربی»(4) در روایات نبوی نیز به دوستی پیامبر و اهل بیتش بسیار سفارش شده است،‌از جمله در منابع اهل سنت (ص) روایت شده است که پیامبر فرمود: «مسلمان می‌بایست رسول اسلام را از همه مردم و حتی از خود و پدر و مادرش، بیشتر دوست داشته باشد «لا یؤمن أحدکم حتی أکون أحبّ إلیه مِن وُلده و والده و الناس اجمعین».(5) نیز فرمود: «فرد مسلمان می‌بایست به عترت علاقه داشته باشد،‌به گونه‌ای که آنان را از همه عزیزانش بیشتر دوست داشته باشد «لا یؤمن عبد حتی أکون أحبّ إلیه مِن نفسه و تکون عترتی إلیه أعَزّ مِن عترته و یکون أهلی أحبّ إلیه مِن أهله و تکون ذاتی أحبّ إلیه مِن ذاته».(6) حال که باید مسلمان دوستدار پیامبر و خاندان مطهرش باشد، دوستی می‌بایست صادقانه باشد و دوستی صادقانه شرایطی دارد. نیز دوستدار پیامبر و آلش می‌بایست نسبت به دشمنان آن خاندان تبری و بیزاری بجوید. در روایات متعددی به این امر سفارش شده است. ابن عباس از رسول خدا روایت می‌کند: «هر که بخواهد که خداوند همة‌ خیرها را برایش گرد آورد،‌ می‌بایست پس از من به علی(ع) بپیوندد و دوستانش را دوست دارد و دشمنان او را دشمنی بدارد».(7) امام صادق فرمود: «آن کس که دوست دارد بین او و خداوند حجاب نباشد، به صورتی که او به خداوند و خدا به او نظر کند، باید آل محمد را دوست داشته باشد و دشمنان آنها را دشمن بدارد».(8) کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز http://telegram.me/mobahesegroup 👇👇 https://eitaa.com/mobahesegroup 👇👇 http://sapp.ir/mobahesegroup ادامه در پست بعدی👇👇👇
ادامه پاسخ بالا 👆👆 👇👇👇 بر این اساس عزاداری نوعی تولی و تبری است که در آموزه‌های دینی سخت مورد توجه قرار گرفته است. همدلی و همدردی با دوستان، در زمان سوگ و اظهار سرور در شادى آنان است(9) در روایات، بر برپایى جشن و سرور در ایام شادی اهل بیت(ع) و ابراز حزن و اندوه در اوقات سوگ آنان، تأکید شده است. حضرت على(ع) مى فرماید: «یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا و یبذلون اموالهم و انفسهم فینا،اولئک منّا و الینا؛(10) پیروان ما در شادى و حزن ما شریکند و دارایی و جان خویش را در راه ما بذل می کنند.آنان از ما هستند و بازگشتشان به سوی ما است» . امام صادق(ع) فرمود: «شیعتنا جزء منا خلقوا من فضل طینتنا یسوؤهم ما یسؤنا و یسرّهم ما یسرّنا؛(11) شیعیان ما پاره اى از وجود ما هستند واز زیادى گِل ما آفریده شده اند؛ آن چه که ما را بدحال یا خوش‌حال مى سازد، آنان را بدحال و خوشحال مى گرداند». بر این اساس وظیفه عقلانى و شرعى، ایجاب مى کند که در ایام عزادارى اهل بیت(ع)، محزون و غمگین بود و حزن خود را به «زبان حال» یعنى با اشک و زارى، مانند افراد غم زده اظهار نماییم. ب) رشد فردی، اجتماعی و فرهنگی از جمله حکمت و اثار بهشت عزاداری برای سرور شهیدان حسین بن علی و یاران مظلومش، این است که وسیله‌ای می‌باشد برای رشد و شکوفایی،‌ چرا که هر عزاداری پیش از آن که در غم و ماتم اهل‌بیت به سوگ بنشیند،‌می‌بایست نسبت به مصیبت دیدگان شناخت داشته باشد. در مجالس عزاداری که در آنها زندگانی و اهداف آنان یاد می‌شود. به عزادار شناخت می‌دهد. شناخت در فرد تأثیر می‌گذارد و موجب می‌شود به امام عشق بورزد و او را اسوه و الگوی خود قرار دهد. بر این اساس عزاداری برای اهل‌بیت و به ویژه سید شهیدان و یارانش در شکوفایی فرد تأثیر می‌گذارد و در او تغییر درونی ایجاد می‌کند. تغییر درونی و تأثیر گذاری مثبت، در اجتماع نمود پیدا می‌کند و باعث رشد جامعه می‌گردد. کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز http://telegram.me/mobahesegroup 👇👇 https://eitaa.com/mobahesegroup 👇👇 http://sapp.ir/mobahesegroup ادامه در پست بعدی👇👇👇
ادامه پاسخ بالا 👆👆👆 👇👇👇👇 بنابراین می‌توان ادعا کرد: یکی از فواید عزاداری، ساختن جامعه براساس الگوهای ارائه شده از سوی امامان است. در عزاداری آرمان‌های با ارزش پیشوایان مظلوم بیان می‌گردد و جان‌های تشنة حقیقت پذیرای آن می‌شود، که قدم بسیار با ارزشی است در راه حفظ ارزش‌ها و آرمان‌های اسلامی و فرهنگ‌سازی. بدون تردید همین امر نسل جدید را که در مجالس عزاداری شرکت می‌کند و با فرهنگ اهل بیت آشنا می‌گردد، از لحاظ فرهنگی، دگرگون می‌کند. آنان با شرکت در مراسم (هم در بُعد شناختی و هم در بُعد عاطفی) به اهل بیت پیامبر وابسته می‌گردند؛ بدین وسیله فرهنگ اهل بیت و مذهب شیعه با شناخت و عاطفه به نسل جدید منتقل می‌گردد، که بهترین راه برای حیات فرهنگی مکتب اهل بیت به شمار می‌آید. پ) زنده نگه داشتن و ترویج دائمی مکتب: زنده داشتن نهضت عاشورا موجب زنده نگه داشتن و ترویج دائمی مکتب قیام و انقلاب در برابر طاغوت‌ها و تربیت کننده و پرورش دهندة روح حماسه و ایثار است.گریه بر مصائب سالار شهیدان باعث زنده نگه داشتن نهضت حسینی است. چنان که به اسارت رفتن خاندان امام باعث پایمال نشدن خون شهیدان کربلا شد. در اثر رساندن پیام امام به مردم کوفه و شام توسط امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) نهضت عاشورا به ثمر نشست. برپایی مجالس عزا نیز ادامه دادن رسالت پیام رسانان عاشورا است. گریستن در سوگ شهدای کربلا، تجدید بیعت با عاشورا و فرهنگ شهادت و تغذیه فکری و روحی با این مکتب است. از این رو ائمه(ع) به گریستن بر مظلومیت شهدای کربلا تأکید کرده اند. برای گریه بر مصیبت های امام حسین(ع) ثواب ها و فضیلت های فراوان ذکر کرده و فرموده اند که چشم گریان بر کربلائیان، چشمه فیض خدا است.(14) فضیلت ها و ثواب های زیادی که برای گریه بر امام حسین(ع) در روایات ذکر شده، در صورتی است که گناه و فسق و آلودگی انسان در حدی نباشد که مانع رسیدن فیض الهی گردد. گریه در فرهنگ عاشورائیان سلاح همیشه برّانی است که فریاد اعتراض به ستمگران را دارد. اشک زبان دل است و گریه فریاد مظلومیت. رسالت اشک پاسداری از خون شهید است. به تعبیر حضرت امام خمینی(ره) «گریه کردن در عزای امام حسین، زنده نگه داشتن نهضت است. گریه بر مظلوم، فریاد مقابل ظالم است».(15) کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز http://telegram.me/mobahesegroup 👇👇 https://eitaa.com/mobahesegroup 👇👇 http://sapp.ir/mobahesegroup
پی نوشت‌ها: 1. شهید مرتضی مطهری ، شهید (ضمیمه قیام و انقلاب مهدی) ص 117- 118 . 2.نهج البلاغه ، نامه 23. 3. مرتضی مطهری، شهید (ضمیمه قیام و انقلاب مهدی) ص 124. 4. شورى (42) آیه 23. 5. کنزالعمال، متقی هند، 1، ص 37. 6. شیخ صدوق،‌ علل‌الشرایع،‌ج1، ص 140. 7. بحار،‌ج27، ص 55. 8. حمیری، قرب الاسناد، ص 351. 9. المحبة فى الکتاب والسنه، ص 169 - 170 و 181 - 182. 10. بحارالانوار، ج 44، ص 287. 11. همان،ج65 ، ص 24. 12. سفینةالبحار ،ج3 ،ص497 ماده عشر. 13. امالی صدوق ، ص 112،مجلس27،حدیث5. 14. بحارالأنوار، ج 44، ص 286. 15. صحیفه نور، ج 8، ص 70 . کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز http://telegram.me/mobahesegroup 👇👇 https://eitaa.com/mobahesegroup 👇👇 http://sapp.ir/mobahesegroup
⁉️ متن سوال 👇👇👇 چرا مراسم عزاداری امام حسین(ع) پیش از شهادت ایشان صورت می‌گیرد؟ ✅ پاسخ : 👇👇👇👇 عشق و محبّت به حضرت باعث شده که دوستداران امام ، پیش از عاشورا خود را آماده کنند و لباس‌ سیاه بپوشند، نیز مساجد، تکایا و حسینیه ها را سیاهپوش کنند. عزادارى براى اباعبدالله(ع) عزادارى معمولى نیست؛ بلکه تبدیل به فرهنگ فراگیر شده است. وقتى تبدیل به فرهنگ شد، دیگر زمان و مکان نمى شناسد، از این رو تا نسیم محرّم به مشام جان می‌وزد، پوشیدن لباس عزا و سیاهپوش کردن کوچه و خیابان ها و مساجد و تکیه ها شروع می‌‌ شود. البته بعد از عاشورا و حتی تا ماه صفر و در غیر محرم نیز عزادارى در فرصت هاى مناسب برگزار می‌‌ شود، شیعیان به دستور اولیاى دین مخصوصاً به دستور امامان بعد از امام حسین(ع) براى زنده نگه داشتن اهداف امام و فرهنگ عاشورا تلاش و کوشش می‌‌کنند. امام باقر(ع) در زمینة برپایى عزا در خانه‌ها برای امام حسین می‌فرماید: «باید بر حسین(ع) عزادارى و گریه کنید و به اهل خانة خود دستور دهید که بر او بگریند . با اظهار گریه و ناله بر حسین(ع) مراسم عزادارى بر پا کنید و یکدیگر را با گریه و تعزیت در سوگ حسین (ع) ملاقات کنید».(1) یکی از یاران امام صادق(ع) نقل می کند که در محضر امام بودیم، از حسین یاد کردیم و بر قاتلانش لعن نمودیم، امام گریست، ما نیز گریه کردیم، سپس حضرت گفت: «حسین(ع) فرمود:‌ من کشتة اشکم! هیچ مؤمنی به یاد من نمی‌افتد مگر اینکه اشک می ریزد.(2) رمز جاودانگى نهضت حسینى، زنده نگه داشتن و بزرگداشت آن بوده است. امام خمینی فرمود: «الآن هزار و چهارصد سال است که با این منبرها با این روضه ها و با این مصیبت ها و با این سینه زنى ها (دین اسلام) را حفظ کرده اند».(3) عزاداری، احیاى خط شهادت و رساندن صداى مظلومیت آل على به گوش جهانیان است. این موضوع زمان و مکان ندارد و هر زمان که زمینه آماده است ، می توان مجالس عزا را بر پا کرد. عزاداران حسینى پروانگان شیفتة نورند که شمع محفل خویش را یافته، آمادة جان باختن و فدا شدن اند. نقش عزادارى در حفظ فرهنگ عاشورا مهم است و آثار و برکات خوبى براى بشر داشته و خواهد داشت. افزون بر این‌، کاروان امام حسین روز دوم محرّم سال 61هجرى وارد کربلا شد، پس از آن سپاه کوفیان به تدریج وارد شدند و عزا و مصیبت خاندان اهل بیت(ع) از همان زمان آغاز شد. روز نهم (تاسوعا) کاروان امام را محاصره کامل کرده،روز دهم (عاشورا) آن بزرگوار و یارانش را به شهادت رساندند. بنابراین چون اصل گرفتارى حضرت از دهۀ اوّل محرم آغاز شده است، پیروان حضرت از اوّل محرم عزادارى مى‌کنند. عزاداری از ابتدای محرم سابقه تاریخی دارد. آغاز عزاداری در دهه اوّل محرم آن هم به صورت فراگیر همانند عزاداری امروزه را می‌توان از عصر معزالدوله دیلمى ازسلسله آل بویه دانست .(4) معزالدّوله اولین کسى است که فرمان داد مردم شیعهء بغداد در دههء اوّل محرم براى حضرت امام حسین (ع) سیاه بپوشند و بازار را سیاهپوش کنند و در روز عاشورا دکّان ها را ببندند و از طباخى جلوگیرى کنند وتعطیل عمومى نمایند. این مراسم در تمام کشورهاى اسلامى از جمله ایران تا اوایل سلطنت سلجوقیان معمول بود،که تا به امروز ادامه دارد.(5) ---------------- پی‌نوشت‌‌ها: 1. جواد محدثى ، فرهنگ عاشورا، ص 312، به نقل از کامل الزیارات ، ص 175. 2. «... أنا قتیل العبرة، لا یذکرنی مؤمن إلاّ بکى» بحار الانوار، ج 44، ص 279. 3. همان، ص 313.. 4. مرتضى مطهرى ، مجموعه آثار، ج 17، ص 94 5. جواد محدّثى ، فرهنگ عاشورا، ص 313. کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز http://telegram.me/mobahesegroup 👇👇 https://eitaa.com/mobahesegroup 👇👇 http://sapp.ir/mobahesegroup
⁉️ متن سوال ؟؟ 👇👇👇 امام حسین(ع) چند همسر داشت واسامی آنان چه بود؟ آیا در کربلا حضور داشتند و اهل چه شهری بودند؟ ✅ پاسخ : 👇👇👇👇👇 مورخان در مورد همسران امام نوشته‌اند: حضرت چند همسر داشت ،بدین شرح: 1ـ لیلی دختر ابی مره بن عروه بن مسعود ثقفی، مادر حضرت علی اکبر، شهید کربلا، 2ـ شهر‌بانو(شاه زنان) دختر کسری یزدگرد سوم، پادشاه ایران، مادر امام سجاد(ع)، 3ـ رباب دختر امریء القیس بن عدی، مادر حضرت سکینه و عبدالله رضیع، 4ـ ام اسحاق دختر طلحه بن عبدالله، مادر فاطمه بنت الحسین. 5- قضاعه ، که از او فرزندی به نام جعفر داشت.(1) اوّلی از قبیلة ثقیف (طایفه ای در طائف)، دومی ایرانی، سومی از قبیله کلبیه و چهارمی از تیم بود.(2) در مورد این که شهربانو جزء همسران امام بوده، اختلاف است.(3) در مورد این که همسران در کربلا بودند، یا نه، برخی از مورخان نوشته اند: تنها رباب در کربلا حضور داشت. او به همراه دیگر زنان و فرزندان به کوفه و سپس به شام به عنوان اسیر برده شد و بعداً به همراه کاروان به مدینه بازگشتند. وی پس از شهادت امام حسین(ع) وقتی به مدینه آمد، بزرگان مدینه از او خواستگاری و درخواست ازدواج کردند اما در پاسخ آنان فرمود: «بعد از آن که افتخار وصلت با خاندان پیامبر نصیبم شد، با فرد دیگری وصلت نخواهم کرد». در مدینه یک سال عزاداری کرد و در این مدت روزها زیر سقفی نمی‌رفت و مدام در مظلومیت حسین(ع) می‌گریست تا جان به جان آفرین تسلیم نمود.(4) در مورد شهربانو افسانه های نقل شده که صحت ندارد . از جمله این که پس از عاشورا از دست دشمن فرار کرد و چون دشمن در تعقیب او بود ، در بین راه به کوه معروف بی بی شهربانو رسید و کوه شکافته شد و او را در خود جای داد. کسانی که نام یکی از همسران امام را شهربانو و دختر یزدگرد ثبت کرده اند ، اذعان دارند پس ازتولد امام سجاد با فاصله اندکی از دنیا رفت.(5) ------------ پی نوشت‌ها: 1- ارشاد مفید،ج2 ،ص135؛ اعیان الشیعه ،ج2 ،ص389. 2- سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج 2، ص 389. 3-استاد مطهری ، خدمات متقابل اسلام و ایران ، ص131-132 4- ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج 4، ص 88؛ ابن جوزی، المنتظم، ج 6، ص 9. 5- زندگانی علی بن الحسین، سید جعفر شهیدی، ص 11. کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز http://telegram.me/mobahesegroup 👇👇 https://eitaa.com/mobahesegroup 👇👇 http://sapp.ir/mobahesegroup
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 سخنان شنیدنی علی علیزاده در برنامه دیشب منوتو از ربع پهلوی تا مسیح علی‌نژاد @mobahesegroup
حتما ببینید و منتشر کنید👆👆👆👆 دفاع علی علیزاده از ایران در تلویزیون من و تو خدا خیرت بده برادر همه چیزت شرف داره به بعضی داخلیااااااااااااا @mobahesegroup
کانال رسمی پاسخ به شبهات و شایعات
🔴 در مقابل یزیدیان زمانه ات سکوت مکن برخیز! روزنامه درست در سوم محرم، روز منتسب به حضرت رقیه، عکس اصلی صفحه اول خود را به موضوعی به نام تغییر جنسیت اختصاص داد و نوشت: "رقیه بعد از ۲۲ سال مهدی شد!" ❌آیا خبر تغییرجنسیت یک فرد مهم بود که در صفحه اول بهش پرداخته بشه؟! و اتفاقی هم اسم او رقیه بود؟ آن هم در سوم محرم منتسب به حضرت رقیه؟ آری مردم، این صدای اصلاحات! است، مگر نبود که پس از کربلا، در کوی هر شهر، توهین کردند و برای شنیده نشدن ندای راستین گفتند بر بام ها هلهله کنند، امروز روز حضرت رقیه س است و امام ما حی و حاضر و یزیدیان بر کوی و برزن مشغول هلهله هستند، کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا به والله که نتیجه سکوت در سقیفه، سر بریده آقا بر نیزه شد و نتیجه سکوت ما چه خواهد شد... اگر قوه قضائیه با فتنه گری برخورد میکرد قطعاً امروز شاهد این قبح شکنی نبودیم ... @mobahesegroup
کانال رسمی پاسخ به شبهات و شایعات
✅ شلاق اصلاحات بر تن رقیه(ع) 🔻روزنامه «صدای اصلاحات» درست در سوم محرم، روز منتسب به حضرت رقیه، عکس اصلی صفحه اول خود را به موضوعی به نام تغییر جنسیت اختصاص داد و نوشت: "رقیه بعد از ۲۲ سال مهدی شد!" 🔻آیا خبر تغییر جنسیت یک فرد آنقدر مهم بود که در صفحه اول روزنامه به آن پرداخته شود؟! و اتفاقا اسم فرد هم رقیه باشد؟! آن هم درست در روز سوم محرم، که منتسب به حضرت رقیه است؟! 🔻آری از کوزه آن تراود که در اوست. غربگرایان عاشورای سراسر معنا و گرفتاری‌های مردم در دولت مطبوعه خود را رها کرده اند و یک مسئله بی‌ارزش را در صفحه اول خود کار کرده اند. 🔻 و یک سوال مهم آیا غربگرایان پس از تحقیر زندگی مردم به دنبال تحقیر عقاید آن‌ها هستند؟! @mobahesegroup کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز http://telegram.me/mobahesegroup 👇👇 https://eitaa.com/mobahesegroup 👇👇 http://sapp.ir/mobahesegroup
کانال رسمی پاسخ به شبهات و شایعات
✅نامه ی یک دختر سه ساله که به مادرش گفته به حضرت رقیه(س) بنویسه که در فضای مجازی در حال انتشار است. 🔻کاش شعور و بصیرت جریان غربگرای خودباخته، به اندازه این دخترک سه ساله بود، که با تیترهای عمدی و توهین آمیز علیه اعتقادات مردم هجمه وارد نمی کردند!! 🔻هرجا این تفکر غربزده وارد شد، اصول را لگدمال کرد و استقلال کشور را بر باد داد. از استقلال اقتصادی و سیاسی گرفته تا مقدسات دینی و مذهبی. @mobahesegroup
⁉️ متن سوال : 👇👇👇👇 تاسوعا و عاشورا به چه معنا است وآیا قبل از شهادت امام حسین (ع)تاسوعا و عاشورا وجود داشت؟ ✅ پاسخ : 👇👇👇👇 عاشورا از ریشة عشر به معنای ده و دهم و تاسوعا از ریشه تسع به معنای نه و نهم است . این لفظ فقط بر نهمین و دهمین روز محرم اطلاق شده است. به لحاظ آن که حوادث مهم کربلا در روز نهم و دهم ماه محرم الحرام اتفاق افتاد، این دو روز را برجسته تر نموده و به نام تاسوعا و عاشورا یعنی روز نهم و دهم محرم الحرام در فرهنگ مسلمانان به ویژه شیعیان از جایگاه خاصی بهره مند شد. ابن اثیر در کتاب «نهایه» میگوید: «عاشورا یک اسم اسلامی است» .(1) همین مطلب را طریحی در «مجمع البحرین» گفته است. (2) البته پیش از واقعه کربلا ، هم پیامبر اسلام(ص) و هم حضرت علی(ع) شهادت امام حسین(ع) را در کربلا پیشگویی کرده بودند. امام حسین(ع) نیز شهادت خود را پیشگویی کرده، به برخی از پیامبران پیشین نیز شهادت آن حضرت وحی شده بود. (3). پس از آن که حضرت امام در کربلا به شهادت رسید، روز عاشورا میان مردم به روز حزن و اندوه شناخته شد و شیعیان علی(ع) آن روز را روز عزا و عزاداری قرار دادند . از این رو به نام عاشورای حسینی شهرت یافت. امام صادق(ع) فرمود: و أمّا یوم عاشورا فیوم أصیب فیه الحسین(ع) صریعاً بین أصحابه و أصحابه حوله صرعی عراة؛(4) عاشورا روزی است که حسین(ع) میان یارانش کشته شد و بر زمین افتاد. یاران او نیز پیرامون او به خاک افتاده و عریان بودند. روز نهم محرّم، تاسوعای سال 61 هجری امام حسین و یارانش در محاصرة نیروهای دشمن بودند. در این روز دشمن آب را به روی اهل بیت امام حسین(ع) و یاران او بسته بود. این روز به دلیل این که بر اهل بیت سخت گذشت و شاید یکی از روزهای بسیار سخت و مصیبت‌بار برای خاندان پیامبر بود،به عنوان تاسوعای حسینی، مورد توجه شیعیان قرار گرفت. امام صادق(ع) فرمود: «تاسوعا روزی است که حسین(ع) و اصحاب او در کربلا محاصره شدند و سپاه شامیان بر ضد آنان گرد آمد. ابن زیاد و عمر سعد از فراهم آمدن آن همه سوار خوشحال شدند و آن روز، حسین(ع) و یارانش را ناتوان شمردند و یقین کردند دیگر برای او یاوری نخواهد آمد و عراقیان او را پشتیبانی نخواهند کرد».(5) در مقابل شیعیان، بنی امیه و پیروانشان روز عاشورا را روز جشن و سرور قرار دادند. به تدریج دشمنان درباره عاشورا احادیثی ساختند تا آن روز را با فضیلت نشان بدهند، در حالی که آن روز، روز غم و اندوه و مصیبت است. روزی است که بهترین انسان را کشتند، جگر رسول خدا را پاره کردند و زنان و کودکان پیامبر را به اسارت بردند، آیا این روز میتواند روز مبارکی باشد؟! امام صادق(ع) در همین‌ باره می‌فرماید: بنی امیه و همراهان آنان از شامیان، نذر کردند که اگر امام حسین کشته شد و به سپاهیان (بنی‌امیه) آسیبی نرسید و حکومت در خاندان ابی سفیان تثبیت شد، روز عاشورا را‌ عید قرار دهند و به شکرانه پیروزی خود، روزه بگیرند. این عمل، به صورت روش و سنتی میان مردم تاکنون ادامه دارد، که ریشه آن از خاندان ابوسفیان است. در این روز، مردم روزه می‌گیرند و با شادی، با خویشان و بستگان خود،‌رفتار می‌کنند.(6) از این رو در زیارت عاشورا آمده است: «اللّهم ان هذا یوم تبرّکت به بنو امیّة وابن آکلة الاکباد».(7) از جمله روایتی که در متون روایی و تاریخی راه یافته آن است که گفته اند: علت نامگذارى روز دهم محرّم به عاشورا آن است که ده نفر از پیامبران به ده کرامت در این روز مورد گرامیداشت الهى قرار گرفته اند.(8) ، در حالی که این سخن صحیح نیست . ابن درید میگوید: «عاشورا یک اسم اسلامی» است و در دوره جاهلیت به این نام معروف نبود. (9) کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز http://telegram.me/mobahesegroup 👇👇 https://eitaa.com/mobahesegroup 👇👇 http://sapp.ir/mobahesegroup ادامه در پست بعدی👇👇👇👇👇
ادامه پاسخ بالا 👆👆 👇👇👇👇 شیخ عباس قمی با اشاره به همین حدیث به نقل از نویسنده «شفاء الصدور» میگوید: بنی امیه روز عاشورا را مبارک میدانستند. در این روز برای خود خرید میکردند و خرید را در آن روز سنّت کرده بودند.آنان در این روز مراسم عید بر پا میکردند، آن روز را روزه میگرفتند و در آن روز طلب حوائج را مستحب میدانستند، برای همین درباره روز عاشورا فضایل و مناقبی ساخته اند و حتی دعائی هم درباره آن درست کرده اند که اولش این است: «یا قابل توبة آدم یوم عاشورا، یا رافع ادریس الی السماء یوم عاشورا، یا مسکّن السفینة یوم عاشورا یا غیاث ابراهیم من النار یوم عاشورا». اینها را ساخته اند تا امر مشتبه شود. آنان در سخنرانی های خود میگویند: هر نبیّ وسیله و شرفی دارد و در روز عاشورا این شرف زیاد میشود، مانند خاموش کردن آتش نمرود برای ابراهیم، قرار گرفتن سفینه نوح کوه جودی، غرق ساختن فرعون در دریا و نجات حضرت موسی از دست فرعون، نجات حضرت عیسی از دست یهودیان. شیخ عباس قمی در ادامه میگوید: شیخ صدوق از میثم تمار نقل کرده امت پیامبر، فرزند پیامبر را میکشند و روز عاشورا که فرزند پیامبر را کشته اند، روز مبارک قرار میدهند! راوی میگوید: به میثم گفتم: چگونه آن روز را روز مبارک قرار میدهند؟ گفت: آنان در فضیلت آن حدیث جعل میکنند و میگویند: روز عاشورا روزی است که خداوند توبه آدم را پذیرفته با اینکه توبه آدم در ذی حجه پذیرفته شده است.آنان میگویند: در عاشورا، یونس از شکم ماهی نجات یافته، در حالی که در ذی قعده از شکم ماهی نجات یافته است. میگویند: روز عاشورا روزی است که کشتی نوح کنار کوه جودی قرار گرفت در حالی که روز هیجدهم ذی حجه قرار گرفت. آنان میگویند: روز عاشورا دریا برای موسی شکافته شد در حالی که در ربیع الاول شکافته شده بود (10). حضرت امام رضا(ع) می‌فرماید: «کسی که در روز عاشورا از انجام کارهای مورد نیاز خویش پرهیز نماید، خداوند، حوائج دنیا و آخرت او را برآورده کند و کسی که روز عاشورا را، روز حزن و اندوه و مصیبت و گریه خود قرار دهد، خداوند روز قیامت را، روز شادی و سرور او گرداند و چشمش با دیدن ما در بهشت، روشن گردد.(11) ----------------- پی نوشت‌ها: 1- ابن اثیر ، النهایه فی غریب الحدیث ، ج3 ، ص240 2- طریحی، مجمع البحرین ، ماده عشر ، ج3 ، ص186 3- بحارالانوار، ج 44، ص 223 و ص 250. 4- کافی ،ج4، ص147؛بحار، ج45 ، ص 95 . 5 – سفینه البحار، ج 1، ص 312 (ماده تسع). 6- بحارالانوار ، ج45 ، ص 95 – 96. 7- همان، ج 98، ص 295. 8- حیاة الامام الحسین، ج 3، ‌ص 179. 9- الصحیح من سیرة النبی، ج 4، ص 306 . 10- مفاتیح الجنان، ص 476، اعمال روز عاشورا. 11. سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ص 578، اعمال روز عاشورا. کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز http://telegram.me/mobahesegroup 👇👇 https://eitaa.com/mobahesegroup 👇👇 http://sapp.ir/mobahesegroup
⁉️ سوال : 👇👇👇👇 حضرت زینب تا چه مدت در اسارت بود و چه زمانی آزاد شد؟ زندگانی ایشان پس از آزادی چگونه بود؟ ✅ پاسخ : 👇👇👇👇👇 پس از حادثه کربلا حضرت زینب (س)، حدود یک سال و شش ماه زندگى کرد. حضرت در کاروان اسیران، همراه دیگر بازماندگان قافله کربلا به کوفه و سپس به شام برده شد. اگر چه رهبرى بازماندگان بر عهده امام سجاد بود، زینب کبرى (س) نیز سرپرستی را برعهده داشت. سخنرانى قهرمانانه زینب (س) در کوفه، موجب دگرگونی افکار عمومى شد. وى در برابر نعره مستانه عبیدالله بن زیاد، آن گاه که به پیروزیش مى نازید و مى گفت: "کار خدا را با خاندانت چگونه دیدى؟!" با شهامت و شجاعت و صف ناپذیرى گفت: جز زیبایى چیزى ندیده ام. شهادت براى آنان مقدر شده بود. آنان به سوى قربانگاه خویش رفتند به زودى خداوند آنان و تو را مى آورد تا در پیشگاه خویش داورى کند».(1) آن گاه که ابن زیاد دستور قتل امام سجاد را صادر کرد، زینب (س) با شهامت تمام، برادر زاده اش را در آغوش گرفت و گفت: اگر خواستى او را بکشى مرا هم بکش. به دنبال اعتراض زینب (س)، ابن زیاد از کشتن امام پشیمان شد.(2) کاروان آزادگان به دمشق رفت. در شام نیز زینب (س) توانست افکار عمومى را دگرگون نماید. جلسه اى یزید به عنوان پیروزى ترتیب داده بود و در حضور بازماندگان واقعه کربلا، سربریدة حسین (ع) را در تشت نهاد و با چوب‌د‌ستى به صورتش مى زد، زینب کبرى (س) با سخنرانى خویش غرور یزید را در هم کوفت و او را از کرده خویش پشیمان کرد. سرانجام یزید مجبور شد کاروان را با احترام به مدینه برگرداند. در مدینه نیز زینب (س)، پیام آور شهیدان، ساکت ننشست. او با فریادش مردم مدینه را بر ضد حکومت یزید شوراند. حاکم مدینه در پى تبعید حضرت زینب (س) برآمد. به نوشته برخى حضرت به شام سفر نمود و در همان جا درگذشت. برخى دیگر گفته اند: حضرت به مصر هجرت نمود و در تاریخ پانزدهم رجب سال 62 هجرى درگذشت.(3) برخی معتقدند بعد از ورود کاروان اهل بیت(ع) به مدینه، دلیل روشنی نداریم که حضرت زینب از مدینه بیرون رفته باشد، بنابر این در مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع دفن شد، اما مکان دفن او در بقیع مشخص نیست، همان طور که شخصیت‌های بزرگ دیگری از اهل بیت(ع) در بقیع مدفون هستند و مکان قبر آنان مشخص نمی‌باشد.(4) دربارة مدت اسارت مدت اسارت حضرت زینب و حرکت آنان از شام به مدینه، مرحوم دکتر آیتی بر این باور است که تاریخ حرکت اهل بیت به شام، هنگام رسیدن آنان به دمشق، مدت توقف اسیران در مرکز حکومت یزید، تاریخ حرکت آنان از دمشق به مدینه و هنگام ورود آنان به مدینه، به درستی معلوم نیست.(5) برخی نوشته‌اند که سر مطهر امام حسین(ع) روز اوّل صفر به شام رسید و چند روز بعد اسیران وارد شام شدند.(6) روز هشتم ورود اهل بیت(ع) به شام یزید آنان را احضار کرد و بین ماندن در شام یا رفتن به مدینه آزاد گذاشت، که آنان رفتن به مدینه را انتخاب کردند.(7) ---------------- پی‌نوشت‌ها: 1ـ لهوف، ص 218؛ مقرم،‌ مقتل الحسین، ص 324؛ ارشاد، ج2، ص 144. 2ـ ارشاد، ص 116 117؛ بحار الانوار، ج 45، ص 117. 3ـ زینب پیام‌آور عاشورا، سید عطاءالله مهاجرانى، ص 287، 347 348 352. 4ـ اعیان الشیعه، ج 7، ص 140. 5 – علی نجاتی، قطعه‌ای از بهشت، ج2، ص 607. 6 – علامه شعرانی، دمع السّجوم، ترجمه نفس المهموم، ص 287 – 289. 7 – همان، ص 534. کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز http://telegram.me/mobahesegroup 👇👇 https://eitaa.com/mobahesegroup 👇👇 http://sapp.ir/mobahesegroup
⁉️ متن سوال : 👇👇👇👇 اولین کسانی که درباره واقعه کربلا،‌کتاب نوشتند چه کسانی بودند؟ ✅ پاسخ : 👇👇👇👇 به جهت عظمت ، عمق تأثیرگذاری و گستردگی بازتاب حادثه کربلا ، از سده های نخستین ، حتی در قرن اوّل هجری (که نوشتن تاریخ و سیره به جهت سیاست خلیفه دوم، عمر ممنوع بود) بسیاری از نویسندگان تاریخ و سیره در این باره کتاب نوشته اند . آنان با نگارش آثاری نگذاشته‌اند این رویداد مهم به فراموشی سپرده شود ، یا تنها در نقل ها باقی بماند. اولین تاریخ نگاران واقعه کربلا : 1 – اصبغ بن نباته مجاشعی از برخی اسناد به دست می‌آید‌ نخستین کسی که اقدام به ثبت واقعه کربلا کرد، اصبغ بن نباته مجاشعی است . اوکتابی نوشت به نام «مقتل الحسین(ع)».(1) وی از یاران خاص و فداکار امیرمؤمنان علی(ع) به حساب می‌آمد و از شجاعان عرب بود که که با امام تا مرز کشته شدن بیعت کرد.(2) درگذشت وی را برخی بعد از قرن اوّل هجری(3) و برخی سال 64هـ به بعد نوشته‌اند.(4) 2- جابر بن یزید جعفی دومین کسی که در مورد حادثه کربلا کتاب نوشته جابر بن یزید جعفی است .کتاب او نیز به نام «مقتل الحسین» است.(5) روایات زیادی از واقعه کربلا از جابر نقل شده که نوزده روایت آن در کامل الزیارات می‌باشد.(6) جابر از محدثان سرشناس کوفه و از مراجع علوم دینی زمان خویش در کوفه در اواخر دوره اموی و اوائل دوره عباسی و شاگرد امام باقر است که بیشتر دانش خود را در مدت هیجده سال شاگردی از آن حضرت فراگرفته و محضر امام صادق(ع) را نیز درک کرده است. او در سال 128هـ درگذشته است.(7) 3 - ابو مخنف( لوط بن یحیى) کسی که به صورت مفصل واقعه کربلا را با عنوان «مقتل الحسین» به نگارش در آورد ابو مخنف لوط بن یحیى بن سعید بن مخنف بن سلیم ازدی غامدی کوفی است. این کتاب مرجع بیشتر مورخان قرار گرفت. وی که در قرن دوم (متوفای 158هـ) می‌زیست (8) از خاندانی عراقی و از شیعیان و محدثان بزرگ کوفه به شمار می‌آید.(9) جدش مخنف بن سلیم از یاران امام علی(ع) بود. کتاب «مقتل الحسین» ابو مخنف وجود ندارد، و آن چه از مطالب آن به دست ما رسیده، گزارش‌هایی است که در تاریخ طبری، ارشاد شیخ مفید و مقاتل الطالبیین ابو الفرج اصفهانی آمده است. طبری، مطالب کتاب ابو مخنف را به روایت هشام بن محمد بن سائب کلبی کوفی (متوفای 206هـ) از شاگردان ابو مخنف آورده باشد، ولی محتمل است که مطالب را تلخیص یا ناقص نقل کرده و یا برخی را نیاورده باشد. طبری گزارش کاملی از واقعه کربلا نمی‌دهد. مطالب زیادی دربارة واقعه کربلا از ابن مخنف نقل شده که منحصر به فرد و با اهمیت است. مجموع روایاتی که طبری از ابی مخنف نقل کرده 586 روایت می‌باشد.(10) شیخ مفید نیز بیشترین مطالب ابو مخنف را در ارشاد از طریق هشام بن محمد کلبی نقل کرده است، چون تشابه زیادی با طبری دارد. هر چند تفاوت‌هایی دیده می‌شود که می‌تواند ناشی از استفادة شیخ مفید از متن اصلی مقتل ابو مخنف باشد، همچنان که احتمال می‌رود شیخ مفید با استفاده از منابع دیگر، جملاتی را بر متن روایات ابو مخنف افزوده باشد. ابوالفرج اصفهانی نیز در کتاب مقاتل الطالبیین مطالب بسیاری از ابو مخنف آورده است. علاوه مطالبی از این سوی و آن سوی و روایاتی از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بر آن افزوده که در منابع دیگر نیامده است.(11) کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز http://telegram.me/mobahesegroup 👇👇 https://eitaa.com/mobahesegroup 👇👇 http://sapp.ir/mobahesegroup ادامه در پست بعدی👇👇👇👇
ادامه پاسخ بالا 👆👆 👇👇👇👇 مقتل الحسین ابومخنف دارای اهمیت است و می‌تواند صحیح‌ترین گزارش دربارة رخداد کربلا باشد که به واقع نزدیک است. بسیاری از اخبار ابو مخنف توسط کسانی گزارش شده که در کربلا حضور داشته و یا با یک یا دو واسطه نقل شده است. به عنوان «مقتل ابو مخنف» مقاتل گوناگونی چاپ و منتشر شده که هیچ کدام «مقتل الحسین» ابو مخنف نیست. تنها مأخذی که روایات ابو مخنف را مبسوط نقل کرده تاریخ طبری است که دانشمند فرزانه، جناب آقای شیخ هادی یوسفی غروی، آن ها را استخراج و به عنوان «وقعة الطف لابی مخنف» منتشر کرده است. 4- ابو منذر، هشام بن محمد بن سائب کلبی کوفی وی از دانشمندان بزرگ قرن دوم و اوائل قرن سوم، نیز از بزرگانی است که درباره واقعه کربلا، کتاب نوشته است. او، در علم انساب ( نَسَب شناسی) سرآمد عالمان عصر خویش به حساب می‌آمد. جد وی «بشر» همراه سه فرزندش: سائب، عبید و عبدالرحمن در جنگ جمل و صفین جزو سپاهیان علی(ع) بودند. بیشتر خاندان او اهل دین و دانش و ادب و هوادار خاندان علی(ع) و مخالف بنی امیه بودند. پدر هشام، محمد بن سائب، نیز از عالمان به نام زمان خویش بود. محمد در بصره، تفسیر می‌گفت. هشام و پدرش به دلیل گرایش های شیعی، مورد طعن فراوان قرار گرفتتد . هشام کتاب‌های زیادی تألیف کرد که تعداد آن ها از یک صد و پنجاه عنوان، بیشتر است. ابن سعد در طبقات الکبری ، مسعودی در مروج الذهب و طبری در تاریخ الامم و الملوک مطالب زیادی از هشام کلبی نقل کرده و او را موثق دانسته‌اند. از مأخذ مهم یعقوبی در نقد تاریخ، نوشته‌های هشام است. هشام، درباره اخبار اسلام تألیفات زیاد داشته(12) همان طور که از تاریخ طبری استفاده می‌شود، وی راوی اخبار ابو مخنف شیعی می‌باشد. هشام، کتابی دارد که در بارة وقایع کربلا نوشته، آن چه از استادش ابو مخنف در این رابطه شنیده، همچنین مطالبی که از استاد دیگرش عوانة بن حکم( متوفی 158) فرا گرفته، در آن جمع‌آوری کرده است. قدیمی ترین نقل ها دربارة واقعه کربلا، در تاریخ طبری از طریق هشام کلبی نقل شده است . طبری آن ها را در ضمن حوادث سال 60 و 61،‌ در کتاب تاریخ خود نقل می‌کند. بعد از طبری، از جمله کسانی که بدون واسطه دربارة واقعه کربلا، از هشام کلبی، مطالبی نقل می‌کند، شیخ مفید در ارشاد است که به نظر می‌رسد عمده مطالب مربوط به کربلا را، از هشام کلبی نقل می‌کند، (13) همچنین از مهم‌ترین مصادر بلاذری، در «جمل من انساب الاشراف» نوشته‌های هشام کلبی می‌باشد.(14) درگذشت او را سال 204 ذکر کرده‌اند.(15) کتاب‌های معتبری که بعدها مورخان، درباره واقعه کربلا نوشته‌اند، بیشتر مطالب خود را از افرادی که ذکرشد، گرفته‌اند. ----------------- پی‌نوشت‌ها: 1ـ‌ عبرات المصطفین فی مقتل الحسین،‌ محمدباقر محمودی، ج 1، ص 6؛ الذریعة الى تصاینف الشیعه، ج 22، ص 23 24. 2ـ قاموس الرجال،‌محمدتقی تستری، ج 2، ص 166. 3ـ الذریعه الى تصانیف الشیعه، آغا بزرگ طهرانی، ج 22، ص 23. 4ـ عبرات المصطفین، ج 1، ص 6. 5ـ رجال نجاشی، ج 1، ص313 و 315، شماره 330. 6ـ میراث مکتوب شیعه از سه قرن نخستین هجری، دکتر سید حسین مدرسی طباطبایی، ترجمه سید علی قرائی و رسول جعفریان، ص124، 125،‌141و 142. 7ـ رجال نجاشی، ج1، ص 314. 8ـ وقعة الطف، ص 8. 9ـ رجال نجاشی، ج 2، ص 191، شماره 873. 10ـ تاریخ سیاسی اسلام - سیره رسول خدا، جعفریان، ص 86. 11ـ تأملی در نهضت عاشورا، رسول جعفریان، ص 20. 12ـ هشام ابو منذر، هشام بن محمد کلبی، الاصنام، ترجمه سید محمدرضا جلالی نایینی، ص 31، 35 و43 . 13ـ وقعة الطف، ص 8. 14 – مقدمه جمل من انساب الاشراف، ج1، ص 1. 15- وفیات الاعیان، ج 6، ص 82 و 84 . کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز http://telegram.me/mobahesegroup 👇👇 https://eitaa.com/mobahesegroup 👇👇 http://sapp.ir/mobahesegroup
⁉️ متن سوال : 👇👇👇👇 شهادت امام حسین علیه السلام عمل اختیاری بود یا مقدر شده بود؟ ✅ پاسخ : 👇👇👇👇👇 قبل از پاسخ، ابتدا لازم است معنای قضا و قدر را بیان کنیم. قََدَر یعنی اندازه و اندازه گیری و تعیین حدّ و حدود چیزی. تقدیر در اصطلاح به این معنا است که خداوند برای هر چیزی اندازه ای قرار داده، آن را بر اساس اندازه گیری و محاسبه و سنجش قرار داده است. قضا یعنی حکم و حتمیت. در نظام آفرینش،‌ موجودات از چندین راه ممکن است به وجود بیایند، مثلاً اگر به خانة شما از چند کوچه راه باشد، ورود به آن جا از چند راه ممکن است. حال اگر از میان چندین راه ممکن، علل و اسباب یکی از آن‌ها فراهم شد و تنها همان تحقق یافت،‌ این مرحله را قضا می نامند. خداوند برای هر موجودی، اسباب هایی قرار داده که هستی و ویژگی‌های موجود بستگی به آن علت‌‌ها دارد. هر چه در جهان پدید می آید، بدون رابطه با قبل و بعد و فقط اتفاقی و بی حساب نیست. همان گونه که در بارش برف و باران عواملی دخالت دارد و هرگز چنین کاری بی علل و اسباب انجام نمی پذیرد، کارهای بشر از روی تصادف و اتفاق سر نمی زند، بلکه نخست چیزی را تصور می کند، سپس به آن می اندیشد و پس از آن که فایدة واقعی یا پنداری آن را پذیرفت،‌ به انجام آن می کوشد. پس هر حادثه ای در جهان علت و سببی دارد و این نظامی است تخلف ناپذیر و خداوند چنین مقرّر کرده است. این مسئله با اصل آزادی و اختیار انسان ناهمگونی ندارد،‌زیرا اختیار و آزادی یکی از اسباب و علل جهان است؛ یعنی خداوند خواسته و مقدّر کرده که بشر کارهای خود را به اراده و انتخاب خود انجام دهد، و سرنوشت خویش را رقم زند. این که می گوییم کارهای انسان هم به اختیار او است و هم قضا و قدر الهی دخالت دارد، به همین معنی است که خدا اراده فرموده و مقدّر کرده که بشر در تعیین سرنوشت خود مؤثر باشد. خداوند برای حوادث جهان، علل و اسبابی مقدّر کرده،‌در مورد افعال انسانی،‌عقل و اراده و اختیار از جملة آن اسباب است اما آنچه که انسان با اختیار خود از میان تقدیرهای مختلف برگزیند، قضای الهی است. بشر در کارهای ارادی خود مانند سنگ نیست که او را از بالا به پایین رها کرده باشند و تحت تأثیر جاذبة زمین خواه نا خواه به طرف زمین سقوط کند. نیز مانند گیاه نیست که فقط یک راه دارد و همین که در وضع رشد و نمو قرار گرفت، خواه ناخواه مواد غذایی را جذب و راه رشد و نمو را طی ‌کند. هم چنین مانند حیوان نیست که به حکم غریزه کارهایی انجام دهد. بشر همیشه خود را بر سر چهار راه هایی می بیند و هیچ گونه اجباری که فقط یکی از آن‌ها را انتخاب کند ندارد و سایر راه ها بر او بسته نیست. انتخاب یکی از آن‌ها به نظر و فکر و ارادة او مربوط است؛ یعنی طرز فکر و انتخاب او است که یک راه خاص را معیّن می‌کند، و این همان قضا و قدر الهی خواهد بود،(1) در این جا شخصیت و صفات اخلاقی و روحی و پیشینة تربیتی و موروثی و میزان عقل و دور اندیشی بشر به میان می آید و معلوم می‌شود که آیندة سعادت بخش یا شقاوت بار هر کس تا چه اندازه مربوط به شخصیت و صفات روحی و ملکات اخلاقی و قدرت عقلی و علمی او است،‌ و بالاخره به راهی که انتخاب می‌کند. تفاوتی که میان بشر و آتش که می سوزاند و‌آب که غرق می‌کند و گیاه که می روید و حیوان که راه می رود وجود دارد، این است که انسان انتخاب می‌کند. او همیشه در برابر چند کار و چند راه قرار گرفته، در قطعیت یافتن یک راه و یک کار، خواست او مؤثر است. کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز http://telegram.me/mobahesegroup 👇👇 https://eitaa.com/mobahesegroup 👇👇 http://sapp.ir/mobahesegroup
ادامه پاسخ بالا 👆👆 👇👇👇👇 انسان، عملی را که با غریزه طبیعی و حیوانی او هماهنگ است و هیچ مانعی برای آن وجود ندارد، به حکم تشخیص و مصلحت اندیشی قادر است ترک کند (مانند ترک گناهان) همچنین کاری را که مخالف خواسته‌های او است و هیچ گونه عامل اجبار کنندة بیرونی وجود ندارد، به حکم مصلحت اندیشی و نیروی خرد می‌تواند انجام دهد مانند خوردن دارو و حاضر شدن برای عمل جراحی. پس تقدیر خداوندی این است که بشر افعال خود را از روی اختیار انجام دهد، نه این که تقدیر او را مجبور سازد. انسان فقط یک سرنوشت حتمی ندارد، بلکه سرنوشت های گوناگونی در پیش دارد که ممکن است هر کدام از آن‌ها جانشین دیگری گردد. در تعیین و حتمی شدن یکی از آنها، ارادة شخص تأثیر جدی دارد، مثلاً اگر بیمار شود، سرنوشت او بستگی به درمان دارد. اگر اقدام کند، ممکن است معالجه شود و اگر اقدام نکند، از بین می‌رود. حتمی شدن یکی از آن دو، به اختیار خودش می‌باشد. امام علی(ع) از پای دیوار کجی برخاست و کنار دیوار دیگری نشست. گفتند: آیا از قضای الهی فرار می کنی؟ پاسخ داد: "از قضای خدا به قَدَر وی و قضای دیگری فرار می کنم".(2) یعنی قضا و قدر معیّن کرده که هر چیزی اثر خود را داشته باشد و من با آگاهی که دارم، راهی را انتخاب می کنم که اثر خوب داشته باشد. اما امام حسین(ع)، با علم و آگاهی و به خاطر رسوا کردن بنی‌امیه و عمل به دستور جدّ بزرگوارش (که سکوت در مقابل حاکم ستمگرِ بدعت‌گذار را جایز ندانسته بود)(3) حاضر نشد با یزید بیعت کند و به جوار خانة خدا پناهنده شد. در آن جا نامه‌های بی‌شمار کوفیان را دریافت کرد و وقتی مکه را نا امن دید، در جواب دعوت مردم کوفه، به سوی آن شهر رهسپار شد، ولی سپاه «عبیدالله» مانع ورود ایشان به کوفه گشت و به اجبار ایشان را به کربلا برد. در آن جا امام را بین دو راه آزاد گذاشت: بیعت ذلیلانه با یزید، یا رو به رو شدن با شمشیرهای سپاه عبیداالله. امام راه دوم را انتخاب کرد.(4) بنابراین راهی که امام برمی‌گزیند، هم اختیاری است و هم تقدیر الهی است و میان تقدیر الهی و انتخاب او نه تنها تضادی نیست، بلکه همخوانی دارند. حضرت می‌فرماید: «قد شاءالله أن یرانی مقتولاً مذبوحاً ظلماً و عدواناً؛ خداوند می‌خواهد مرا کشتة‌سربریده، بناحق و ستمدیده ببیند».(5) کلام حضرت بیانگر اراده و مشیت خداوند در مورد بندگان اوست. خداوند می‌خواهد همه بندگان رهرو صراط مستقیم باشند. خدا آنان را به پیمودن این راه امر کرده، از آنها پیمان گرفته که رهرو این راه باشید،(6) ولی انسان‌ها را آزاد گذارده که به خواست خدا عمل کنند یا عصیان کرده و راه دیگری در پیش گیرند. در مورد امام حسین(ع) هم خداوند می‌خواست بهترین راه را برگزیند که نتیجه و عاقبت آن کشته شدن مظلومانه بود، ولی امام حسین در انتخاب آن راه مجبور نبود. حضرت خود را آزاد می‌دانست، ولی فقط اراده و خواست خدا را می‌پسندید، زیرا خواست خدا را بهترین سرنوشت و عاقبت می‌دانست. متأسفانه کافران و مشرکان هستند که با استناد به تقدیر و جبر می‌خواهند گمراهی خود را توجیه کنند و می‌گویند: «لو شاء الله ما أشرکنا و لا آباؤنا...؛ اگر خدا می‌خواست، ما و پدرانمان مشرک نمی‌شدیم»!(7) منظور آنان این است که مشرک شدن ما به تقدیر الهی و بدون اختیار بوده است،‌هم چنان که قرآن از آنان نقل می‌‌کند: «لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شیء نحن و لا آباؤنا و لا حرّمنا من دونه من شیء؛ اگر خدا می‌خواست، ما و پدرانمان غیر از خدا را عبادت نمی‌کردیم و بدون اجازة او چیزی را حرام نمی‌شمردیم»(8)، یعنی عبادت بت‌ها توسط ما تقدیر و قضای حتمی بوده، قدرت سرپیچی نداشته‌ایم، ولی خداوند چنین اراده و مشیتی را از خود نفی کرده و می‌فرماید: «لو شاء الله لهداکم اجمعین؛ اگر خدا می‌خواست، همه شما را هدایت می‌کرد».(9) اگر خداوند بخواهد به صورت اجبار انسان‌ها را به راهی ببرد،‌ مطمئناً به راه ایمان و بندگی اجبار می‌کرد، نه به سوی کفر و گمراهی در عین حال خدا ایمان اجباری را نمی‌پسندد و ایمانی را می‌خواهد که از روی اراده و انتخاب باشد و این ارزشمند است،‌نه ایمان اجباری. پس خداوند وقتی ایمان جبری نخواهد و ارادة قطعی و تخلف ناپذیرش بر هدایت شدن اجباری مردم تعلق نگیرد، ارادة قطعی او بر کفر کافران و شرک مشرکان تعلق نخواهد گرفت، زیرا چنین اراده‌ای علاوه بر آن که جبر را حاکم می‌کند و مخالف دستور الهی است (که به ایمان امر کرده است) و فرستادن پیامبران را بی فایده می‌کند و...، ظلم می‌باشد اما خداوند از ظلم و ستم پیراسته است. پس نه کفر کافران به تقدیر حتمی است (که اراده انسان در آن نباشد) و نه ایمان مؤمنان، چون در این صورت نه کفر کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز http://telegram.me/mobahesegroup 👇👇 https://eitaa.com/mobahesegroup 👇👇 http://sapp.ir/mobahesegroup
پی‌نوشت‌ها: 1. مرتضی مطهری، مجموعه آثار (انسان و سرنوشت) ص 385؛ مؤسسه در راه حق، بیست پاسخ، (8) ص 17. 2. توحید صدوق، ص 369. 3. بحارالانوار،‌ج44، ص 382. 4. موسوعة کلمات الامام الحسین(ع)، ص 425. 5. همان،‌ص 293. 6. مائده (5) آیه 6؛ یس (36) آیه 60. 7. انعام(6) آیه 148. 8. نحل (16) ، آیه 35. 9. انعام،‌ آیه149. کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز http://telegram.me/mobahesegroup 👇👇 https://eitaa.com/mobahesegroup 👇👇 http://sapp.ir/mobahesegroup
اینم دستور جدید مبلغان پنهانی بهایی👇👇 یکسال هیات مفصل بگیرید سال بعد به بهانه کمک به محرومین هیات را تعطیل کنید @mobahesegroup
🔴کریمی قدوسی: صدور حکم مشاور برای سیف از سوی روحانی قطعا به منزله مقابله با اقدام صریح قوه قضائیه است ⛔ @mobahesegroup
🔴وقتی درهیچ یک از روزنامه‌های امروز اصلاح‌طلبان خبری از مراسم تشییع پیکر شهدا و شیرخوارگان حسینی یافت نمی‌شود، نباید از قبح شکنی‌های امثال روزنامه‌ی صدای اصلاحات زیاد هم تعجب کرد!! ⛔ @mobahesegroup