eitaa logo
پخش لوازم‌ جانبی موبایل مهدی
1.3هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
3.6هزار ویدیو
300 فایل
•|پخش لوازم جانبی گوشی 🛍 •|موبایل مهدی •|ارسال به تهران ،کرج •| ارسال به تمام شهرها📦 💖خریدوفروش کارکرده 👌 مهدی تختی۰۹۳۶۴۶۵۴۵۶۱ @Nimaa11551362 @ya_mahdy_aj لینک کانال👇 @mobailmehdikaraj https://eitaa.com/joinchat/2402025472Ceb82682f9d
مشاهده در ایتا
دانلود
پخش لوازم‌ جانبی موبایل مهدی
┄┄┅┅✿❀🌍♥️🌍❀✿┅┅┄┄ ❣﷽❣ ☀️🕊🕋 #داستان_ظهور 🕋🕊☀️ #قسمت5⃣ شب عاشوراست و فر
┄┄┅┅✿❀🌍♥️🌍❀✿┅┅┄┄ ❣﷽❣ ☀️🕊🕋 🕋🕊☀️ ⃣ مى دانم كه مى خواهى بدانى معناى "بَقيّة الله" چيست. حتماً ديده اى بعضى افراد، وسايل قيمتى تهيّه كرده، آن را در جايى مطمئن قرار مى دهند. آن وسايل، ذخيره هاى آنها هستند. خدا هم براى خود ذخيره اى دارد. او پيامبران زيادى براى هدايت بشر فرستاد. پيامبران همه تلاش خود را انجام دادند. ولى آنها موفق نشدند كه حكومت الهى را تشكيل بدهند; زيرا هنوز مردم آمادگى آن را نداشتند. امام زمان ذخيره خداست تا امروز حكومت عدل الهى را در همه جهان برپا كند. آرى، امام بَقيّةُ الله است، او ذخيره خداست. او يادگار همه پيامبران است. چه جمع زيبايى، يك شمع و سيصد و سيزده پروانه ! آيا آن ستون نور را مى بينى؟ يك ستون نور از بالاى سر ياران امام زمان به آسمان رفته است. اين ستون خيلى نورانى است. همه مى توانند اين نور را ببينند. اين معجزه خدا و نشانه ظهور است. همه مردم دنيا، اين نور را مى بينند و دلشان شاد مى شود.46 ياران امام دور شمع وجود او حلقه زده اند، من در اين ميان نگاهم را از محبوبم برنمى دارم. نگاه كن ! آستينِ چپ پيراهن امام را ببين، آيا آن لكه سرخ را روى آن مى بينى؟ به راستى چرا لباسِ امام، خون آلود است؟ آيا به بدن او صدمه اى وارد شده است؟ نه، اين خونِ سرخى كه تو مى بينى يك تاريخ است، يك نماد است. اين خون، بسيار قديمى است و يك دنيا حرف دارد، تو را به جنگ اُحُد و زمان پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) مى برد. اين سرخى خون، ميراث ساليان دراز است، اين خون، خون لب و دندان پيامبر است. در جنگ اُحُد وقتى كه لب و دندان پيامبر زخمى شد، قطراتى از آن خون بر آستين پيراهن او چكيد. نزديك اذان صبح است و همه ياران امام زمان، براى خواندن نماز آماده مى شوند. نماز برپا مى شود. نسيم میوزد. وقت مناجات با خداى مهربان است. بعد از نماز، ياران مى خواهند با ايشان بيعت كنند و پيمان ببندند. امام كنار درِ كعبه مى ايستد و دست راست خود را باز مى كند. آيا آن نور سفيد را مى بينى كه در دست راست امام مى درخشد؟ اين نور بسيار زيبا و خيره كننده است، ولى با اين حال هيچ چشمى را آزار نمى دهد.47 دقّت كن ! در دست ديگر امام چه مى بينى؟ گويا يك نامه در دست امام است. آرى، اين عهد و پيمانى است كه پيامبر براى امام زمان نوشته است. پيامبر اين پيمان را به حضرت على(ع) داده است. سپس اين پيمان نامه را امام حسن(ع) به ارث برده است و همين طور از امامى به امام ديگر و اكنون به امام زمان عج رسيده است.48 امام در حالى كه دست راست خود را باز كرده است مى فرمايد: اين دست خداست. آيا مى دانى كه منظور امام از اين سخن چيست؟ امام اين آيه را مى خواند:(إنَّ الذينَ يُبايِعُونَكَ إنَّما يُبايِعُونَ اللهَ) ; "و هر آن كس كه با تو دست بيعت بدهد با خدا بيعت كرده است".49 آرى، دست امام، دست خداست. خوب نگاه كن آيا مى توانى اوّلين كسى را كه با امام دست مى دهد بشناسى؟ اين جبرئيل است كه خم مى شود و دست مبارك امام را مى بوسد و با او بيعت مى كند و بعد از آن همه فرشتگان با امام بيعت مى كنند.50 .... 📚 : دکتر مهدی خدامیان ✨🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🌤✨ @imamzaman_aj ❤️کانال شناخت امام زمان عج❤️ ┄┄┅┅✿❀🌍♥️🌍❀✿┅┅┄┄
پخش لوازم‌ جانبی موبایل مهدی
┄┄┅┅✿❀🌍♥️🌍❀✿┅┅┄┄ ❣﷽❣ ☀️🕊🕋 #داستان_ظهور 🕋🕊☀️ #قسمت5⃣1⃣ ما هنوز از شهر
┄┄┅┅✿❀🌍♥️🌍❀✿┅┅┄┄ ❣﷽❣ ☀️🕊🕋 🕋🕊☀️ ⃣1⃣ لشكر امام زمان به مدينه، شهر پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نزديك مى شود. اگر چه تعداد زيادى از سپاه سفيانى، در سرزمين "بَيْدا" هلاك شدند; امّا هنوز گروهى از آنان شهر مدينه را در تصرّف دارند. آنان در شهر مدينه جنايت هاى زيادى كرده اند و مسجد و حرم پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) را ويران كرده اند. لشكر امام وارد مدينه مى شود و شهر به تصرّف امام در مى آيد. امام وارد مسجد و حرم پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) مى شود و دستور تعمير آنجا را مى دهد. آرى، اينجا، مدينه است، شهر حزن و اندوه ! در مدينه بود كه گروهى جمع شدند و درب خانه وحى را آتش زدند، هنوز صداى گريه فاطمه(س) در شهر طنين انداز است، قدم به قدم اين شهر، شاهد مظلوميّت فاطمه(س) است. امام مى خواهد تا از دشمنان مادر مظلومش انتقام بگيرد. اگر ديروز نامردهايى، درِ خانه فاطمه را آتش زدند، امروز به امر خدا، آنان زنده مى شوند تا محاكمه شوند و در آتشى بس بزرگ سوزانده شوند.129 و اينجاست كه دل هر شيعه اى شاد و مسرور مى شود. آرى، امروز دشمنانِ فاطمه(س) در آتش مى سوزند و به سزاىِ عمل ننگين خود مى رسند و همه دوستان خدا شاد مى شوند. امام بعد از اينكه برنامه هاى خود را در شهر مدينه انجام داد به سوى شهر كوفه حركت مى كند; زيرا خداوند چنين خواسته است که مرکز حکومت کوفه باشد. .... 📚 : دکتر مهدی خدامیان ✨🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🌤✨ @imamzaman_aj ❤️کانال شناخت امام زمان عج❤️ ┄┄┅┅✿❀🌍♥️🌍❀✿┅┅┄┄
پخش لوازم‌ جانبی موبایل مهدی
🌴🌴🌴🕊🌺🕊🌴🌴🌴 ❣️﷽❣️ 🌴🌹#حوادت_فاطمیه 🌹🌴 #قسمت5️⃣ هفته غصب خلافت، روز اول تا 5 ربيع الاول سال 11
🌴🌴🌴🕊🌺🕊🌴🌴🌴 ❣️﷽❣️ 🌴🌹 🌹🌴 ️⃣ 32- نقشه بیعت از علی (علیه السلام) : اول ربیع الاول، چهارشنبه عݥر به خلیفه چنین میگوید:"ای خلیفه پیامبر! تا زمانی که علی بیعت نکند بیعت مردم به درد نمی خورد، هر چه زودتر کسی را به دنبال علی بفرست تا او را به اينجا بياورد و او با تو بيعت كند".49 33 ـ هجوم اوّل: اوّل ربيع الاول، چهارشنبه ابوبكر، قُنفُذ را به حضور مى طلبد و به او مى گويد: "نزد على(ع)برو و به او بگو كه خليفه رسول خدا تو را مى طلبد".50 او مردى بسيار خشن و سياه دل مى باشد و براى همين در اين روزها براى اهداف خليفه، خيلى مفيد است.51 قنفذ همراه با عدّه اى به سوى خانه على(ع)حركت مى كند و مى گويد: "اى على! هر چه زودتر به مسجد بيا كه خليفه پيامبر تو را مى خواند". على در جواب مى گويد: "آيا فراموش كرده ايد كه پيامبر مرا خليفه و جانشين خود قرار داده است؟". قنفذ نمى داند چه جواب بگويد، براى همين به سوى مسجد باز مى گردد.52 34 ـ هجوم دوم: اوّل ربيع الاول، چهارشنبه ابوبكر مى بيند كه قُنفُذ تنها آمده است، او به فكر فرو مى رود، عُمَر مى گويد: "به خدا قسم، اين فتنه فقط با كشتن على تمام مى شود. آيا به من اجازه مى دهى كه بروم و سرِ او را براى تو بياورم؟" 53 ابوبكر رو به قُنفُذ مى كند و مى گويد: "برو به على بگو كه ابوبكر تو را مى طلبد، همه مسلمانان با ابوبكر بيعت كرده اند و تو هم يكى از آنها هستى و بايد براى بيعت به مسجد بيايى".54 قنفذ اين بار همراه با گروهى به سوى خانه على(ع) مى رود و مى گويد: ــ اى على! ابوبكر تو را مى طلبد، تو بايد براى بيعت با او به مسجد بيايى. ــ پيامبر به من وصيّت كرده است كه وقتى او را دفن نمودم از خانه خود خارج نشوم تا اين كه قرآن را به صورت كامل بنويسم.55 35 ـ عرضه قرآن: روز دوم ربيع الاول، پنج شنبه مردم براى خواندن نماز در مسجد جمع شده اند. على(ع) وارد مسجد مى شود. همه تعجّب مى كنند، او كه قسم خورده بود تا قرآن را ننويسد از خانه خود خارج نشود. على(ع) قرآن را نوشته است و به مسجد آورده است. او با صداى بلند با مردم سخن مى گويد: "اى مردم، من در اين مدّت، مشغول نوشتن قرآن بودم، نگاه كنيد، اين قرآنى است كه من نوشته ام، من به تفسير همه آيه هاى قرآن آگاه هستم چرا كه از پيامبر در مورد همه آنها سؤال كرده ام".56 عُمَر از جا بلند مى شود و مى گويد: "ما نياز به قرآن تو نداريم".57 وقتى كه عُمَر اين سخن را مى گويد على(ع)قرآنى را كه نوشته است به خانه خود مى برد. در اين قرآن به شان نزول آيات و تفسير صحيح آن اشاره شده بود. اگر مردم اين قرآن را مى پذيرفتند هرگز در فهم كلام خدا دچار انحراف نمى شدند. 36 ـ نقشه تطميع عباس: شبِ سوم ربيع الاول، شب جمعه شب فرا مى رسد (پنج شنبه شب) ابوبكر و عُمَر با گروهى به خانه عباس مى روند، ابوبكر چنين مى گويد: "بعد از مرگ پيامبر، مردم مرا به عنوان خليفه انتخاب كردند و من هم اين مقام را قبول كردم، شنيده ام كه يك نفر مى خواهد ميان مسلمانان اختلاف بياندازد. اى عبّاس! چقدر خوب است تو هم مانند بقيّه مردم با من بيعت كنى. اگر تو اين كار را انجام دهى، من قول مى دهم كه بعد از خود، تو را به عنوان جانشين معرّفى كنم".58 عُمَر چنين مى گويد: "اى عبّاس، ما نمى خواهيم در ميان مسلمانان اختلاف بيفتد، ما نمى خواهيم كسى تو را به عنوان شخص تفرقه انگيز بشناسد".59 عبّاس چنين سخن مى گويد: "اگر مردم تو را انتخاب كردند آيا ما بنى هاشم از اين مردم نبوديم؟ آيا ما حق رأى دادن نداشتيم؟ اى ابوبكر! مگر اين خلافت ارث پدر توست كه به هر كس مى خواهى مى بخشى؟".60 خليفه همراه با دوستانش بدون خداحافظى از خانه بيرون مى روند. 37 ـ هجوم سوم: روز سوم ربيع الاول، جمعه عده اى از ياران واقعى على(ع) در خانه او جمع شده اند (تحصن)، سلمان، مقداد، عمّار، ابوذر، در اين ميان طلحه و زبير هم هستند.61 ابوبكر دستور حمله به خانه على(ع) را مى دهد.62 عُمَر از جاى خود برمى خيزد و همراه با گروه زيادى به سوى خانه على(ع) حركت مى كند. عُمَر با هواداران خود آمده است. درِ خانه به شدّت كوبيده مى شود. عُمَر مى گويد: "اى كسانى كه در اين خانه هستيد هر چه سريع تر بيرون بياييد، اگر اين كار را نكنيد اين خانه را آتش مى زنم".63 ..... 🌤 أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌤 @imamzaman_aj ❤️کانال شناخت امام زمان عج❤️ 🌴🌴🌴🕊🌺🕊🌴🌴🌴
پخش لوازم‌ جانبی موبایل مهدی
🌴🌴🌴🕊🌺🕊🌴🌴🌴 ❣️﷽❣️ 🌴🌹#حوادث_فاطمیه 🌹🌴 #قسمت5️⃣1️⃣ شب آخر، شب سيزدهم جَمادى الاُولى سال 11
🌴🌴🌴🕊🌺🕊🌴🌴🌴 ❣️﷽❣️ 🌴🌹 🌹🌴 ️⃣1️⃣ 90 ـ تنهايم بگذار! فاطمه(س) رو به قبله مى خوابد و چادر خود را بر سر مى كشد. او به سَلمى مى گويد: "مرا تنها بگذار و بعد از لحظاتى، صدايم بزن، اگر جواب تو را ندادم بدان كه من نزد پدر خويش رفته ام". فاطمه(س) دست خود را زير گونه خود مى گذارد و چادر خود را بر سر مى كشد. سَلمى از اتاق بيرون مى رود. صدايى به گوش فاطمه(س)مى رسد، كسى او را صدا مى كند: "دخترم! فاطمه جانم! نزد من بيا كه منتظرت هستم...".155 91 ـ صداى اذان صداى اذان ظهر به گوش مى رسد، سَلمى مى آيد و فاطمه(س) را صدا مى زند، امّا جوابى نمى شنود: "اى دختر پيامبر!"، باز هم جوابى نمى آيد، او نزديك مى آيد، چادر را از روى صورت فاطمه(س) كنار مى زند. فاطمه(س) از دنيا رفته است. او صورت فاطمه(س) را مى بوسد و مى گويد: "سلام مرا به پيامبر برسان".156 سَلمى شروع به گريه كردن مى كند. در اين هنگام، حسن و حسين (عليهما السلام)از راه مى رسند. آنها سراغ مادر را مى گيرند. سَلمى جوابى نمى دهد، آنها به سوى مادر مى روند. آنها هر چه مادر را صدا مى زنند جوابى نمى شنوند. حسن(ع)كنار مادر مى آيد و مى گويد: "مادر، با من سخن بگو قبل از اين كه جان بدهم". او روى مادر را مى بوسد، امّا مادر جوابى نمى دهد. حسين(ع) جلو مى آيد و مادر را مى بوسد و مى گويد: "مادر! من پسرت حسين هستم با من سخن بگو". سَلمى، حسن و حسين (عليهما السلام) را دلدارى مى دهد و از آنها مى خواهد تا به مسجد بروند و به پدر خبر دهند.157 92 ـ خبر به على(عليه السلام) مى رسد حسن و حسين (عليهما السلام) در حالى كه گريه مى كنند به سوى مسجد مى دوند. آنها نزد پدر مى آيند و خبر شهادت مادر را به پدر مى دهند.158 وقتى على(ع) اين خبر را مى شنود، بى قرار مى شود و از هوش مى رود. عدّه اى بر صورت على(ع) آب مى ريزند. على(ع) به هوش مى آيد و مى گويد: "اى دختر پيامبر، بعد از تو چه كسى مايه آرامش من خواهد بود؟" على(ع) همراه با فرزندان خود به سوى خانه حركت مى كند. مردم خبردار مى شوند... غوغايى در شهر به پا مى شود.159 93 ـ عايشه مى آيد عايشه مى آيد، او مى خواهد وارد خانه على(ع) شود، امّا سَلمى، مانع او مى شود: ــ تو نمى توانى وارد اين خانه شوى. ــ براى چه؟ ــ فاطمه(س) وصيّت كرده است كه بعد از مرگ، به هيچ كس اجازه ندهيم كنار پيكر او بيايد.160 94 ـ مردم جمع مى شوند مردم به سوى خانه على(ع) مى آيند. على(ع) از خانه بيرون مى آيد، حسن و حسين (عليهما السلام) هم همراه او هستند، آنها گريه مى كنند. مردم با ديدن گريه حسن و حسين (عليهما السلام)به گريه مى افتند.161 95 ـ ابوذر سخن مى گويد على(ع) سخنى به ابوذر مى گويد و از او مى خواهد تا براى همه بگويد. ابوذر رو به مردم مى كند و با صداى بلند مى گويد: "اى مردم، تشييع جنازه فاطمه (س) به تاخیر افتاده است، خواهش می کنم به خانه های خود بروید. 162 ..... 🌤 أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌤 @imamzaman_aj ❤️کانال شناخت امام زمان عج❤️ 🌴🌴🌴🕊🌺🕊🌴🌴🌴
پخش لوازم‌ جانبی موبایل مهدی
🌺🍃🎉🎊‌∝∝🎀∝∝🎊🎀 🍃🌸✨ 🎉✨🌺 🎊 🎀 ❣﷽❣ 🌹🌴 #آخرین_عروس 🌴🌹 #حضرت_نرجس_س
🌺🍃🎉🎊‌∝∝🎀∝∝🎊🎀 🍃🌸✨ 🎉✨🌺 🎊 🎀 ❣﷽❣ 🌹🌴 🌴🌹 😘 ⃣ فكر مى كنم ديگر فهميدى كه چرا مليكا نمى خواهد با پسر عمويش ازدواج كند. او از جنس اين مردم نيست. خدا به او چيزى داده كه به خيلى ها نداده است. خدا به مليكا، قدرت فكر كردن داده است. گويا تنها عيب او اين است كه فكر مى كند!! امروز كسى نبايد خودش فكر كند. روحانيّونى كه نانِ حكومت مى خورند به جاى همه فكر مى كنند. وظيفه مردم فقط اطاعت بدون چون و چرا از آنهاست. آنها مى گويند كه رضايت خدا و مسيح فقط در اين اطاعت است. در اين روزگار هر كس كه مى فهمد بايد سكوت كند وگرنه سزايش مرگ است. آخر چگونه ممكن است خدا كليد بهشت را به كسانى بدهد كه دم از خدا مى زنند و از سفره حكومت قيصر نان مى خورند؟ * * * چند روز مى گذرد و مليكا خبردار مى شود كه بايد خود را براى مراسم عروسى آماده كند. پدربزرگ او، قيصر دستور داده است تا اين عروسى هر چه زودتر برگزار شود. حتماً مى دانى در روم به پادشاهى كه كشور را اداره مى كند "قيصر" مى گويند. مليكا، نوه قيصر روم است. او دستور داده است تا سران و بزرگان از سراسر كشور در پايتخت جمع بشوند. پيش بينى مى شود كه تعداد آنها به چهار هزار نفر برسد. سيصد نفر از روحانيّون كليسا هم دعوت شده اند تا در اين مراسم حضور داشته باشند. قصر بزرگ و زيبايى براى اين مراسم در نظر گرفته شده است. قيصر مى خواهد براى ملكه آينده روم جشن بزرگى بگيرد، جشنى كه نشانه اقتدار و عظمت خاندانش باشد. مليكا هيچ چاره اى ندارد، بايد به اين عروسى رضايت بدهد.18 اكنون، تمام قصر غرق نور است، عدّه اى مى رقصند و گروهى هم مى نوازند. همه مهمانان آمده اند و قيصر بر روى تخت خود نشسته است. درِ قصر باز مى شود، داماد در حالى كه گروهى او را همراهى مى كنند وارد مى شود. او به سوى قيصر مى آيد، خم مى شود و دست قيصر را مى بوسد و به سوى تخت دامادى مى رود تا بر روى آن بنشيند. همه كف مى زنند و سوت مى كشند، داماد افتخار مى كند كه امشب زيباترين دختر روم، همسر او مى شود. او مى خواهد بر روى تخت بنشيند كه ناگهان همه چيز مى لرزد! زلزله اى سهمگين، همه را به وحشت مى اندازد. آن قدر سريع كه فرصت فرار يا ماندن را به هيچ كس نمى دهد. همه چيز در يك لحظه اتفاق مى افتد، گرد و غبار همه جا را فرا مى گيرد. پايه هاى تخت داماد شكسته و داماد بى هوش بر روى زمين افتاده است! هيچ كس حرفى نمى زند، همه مات و مبهوت به هم نگاه مى كنند، آيا عذابى نازل شده است؟ عروسى به هم مى خورد، قيصر بسيار ناراحت مى شود، چه راز و رمزى در كار است؟ هيچ كس نمى داند.19 * * * شب از نيمه گذشته و سكوت همه جا را فرا گرفته است. نورِ مهتاب از پنجره بر اتاق مليكا مى تابد. اكنون مليكا خواب مى بيند: عيسى(ع) به اين قصر آمده است. همه ياران او نيز آمده اند. آيا شمعون را مى شناسى؟ او وصىّ و جانشين حضرت عيسى(ع) است و مليكا هم از نسل اوست. شَمعُون، پدربزرگِ مادرى مليكا است.20 هر جا را نگاه مى كنى فرشتگان ايستاده اند. در وسط قصر منبرى از نور گذاشته اند. گويا همه، منتظر آمدن كسى هستند. ملكيا در شگفتى مى ماند، به راستى چه كسى قرار است به اينجا بيايد كه عيسى(رحمهم الله) در انتظارش، سراپا ايستاده است. ناگهان در قصر باز مى شود. مردانى نورانى وارد مى شوند. بوى گل محمّدى به مشام مى رسد. بانويى جوان و نورانى هم همراه آنها آمده است. عيسى(ع) به استقبال آنها مى رود، سلام مى كند و خوش آمد مى گويد: "سلام و درود خدا بر تو اى آخرين پيامبر! اى محمّد!". عيسى(ع) محمّد(ص) را در آغوش مى گيرد و از او مى خواهد به قسمت پذيرايى قصر بروند. همه مى نشينند. چهره عيسى(ع) همچون گل شكفته شده و سكوت بر فضاى قصر سايه افكنده است. مليكا فقط نگاه مى كند. به راستى در اينجا چه خبر است؟ بعد از لحظاتى، محمّد(ص) رو به عيسى(ع) مى كند و مى گويد: "اى عيسى! جانشين تو، شمعون دخترى به نام مليكا دارد، من آمده ام او را براى يكى از فرزندانم خواستگارى كنم". محمّد(ص) با دست اشاره به جوانى مى كند كه در كنارش نشسته است. مليكا نگاه مى كند جوانى را مى بيند كه صورتش چون ماه مى درخشد. اين جوان، امام يازدهم شيعيان و نام او "حسن" است. محمّد(ص) منتظر جواب است. در اين هنگام عيسى(ع) رو به شمعون، پدربزرگ مليكا مى كند و مى گويد: "اى شمعون! سعادت و خوشبختى به سوى تو آمده است. آيا دخترت مليكا را به عقد ازدواج فرزند محمّد در مى آورى؟". ... ✨🌺الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌺✨ @imamzaman_aj ❤️کانال شناخت امام زمان عج❤️ 🎀 🎊 🎉✨🌺 🍃🌸✨ 🌺🍃🎉🎊∝∝🎀∝∝🎊🎀
پخش لوازم‌ جانبی موبایل مهدی
🌺🍃🎉🎊‌∝∝🎀∝∝🎊🎀 🍃🌸✨ 🎉✨🌺 🎊 🎀 ❣﷽❣ 🌹🌴 #آخرین_عروس 🌴🌹 #حضرت_نرجس_س
🌺🍃🎉🎊‌∝∝🎀∝∝🎊🎀 🍃🌸✨ 🎉✨🌺 🎊 🎀 ❣﷽❣ 🌹🌴 🌴🌹 😘 ⃣1⃣ من با خودم فكر مى كنم شايد اين خليفه جديد، آدم خوبى باشد، او كه اهل نماز و طاعت است; شايد ديگر به امام عسكرى(ع)سخت گيرى نكند. شايد او به تبعيد امام پايان بدهد و اجازه دهد كه به شهر خودش، مدينه برود. شايد او به فشارهايى كه ساليان سال شيعيان را به ستوه آورده، پايان بدهد. ولى تعجّب مى كنم وقتى مى بينم كه خليفه جديد نه تنها امام را آزاد نمى كند بلكه فشارها را زيادتر مى كند. او دستور مى دهد تا بر تعداد مأمورانى كه خانه امام را زير نظر داشتند افزوده شود. گويا همه اين روزه ها و نمازهاى خليفه، بازى است، بازىِ خواب كردن مردم!! اين بهترين راه براى عوام فريبى است. درست است خليفه عوض شد و خيلى از سياست ها هم تغيير كرد; امّا سياست اصلى آنها، هرگز تغيير نمى كند. آيا مى دانى آن سياست چيست؟ نبايد مردم با امامِ عسكرى(ع) آشنا شوند. نبايد جوانان با او ارتباط برقرار كنند. بايد او در گمنامى كامل بماند. رفتن به خانه او جرم است، نامه نوشتن به او جرم است. هر چيزى ممكن است با عوض شدن خليفه ها عوض شود; امّا اين سياست هرگز تغيير نخواهد كرد. امروز روز چهاردهم شعبان است و ما مدّتى است كه در اين شهر هستيم. آرامش دوباره به شهر باز گشته است و مردم به زندگى عادى خود مشغولند. مى دانم خيلى دلت مى خواهد امام را ببينى. امّا نمى دانى چه كنى؟ با خود مى گويى حالا كه نمى شود به خانه امام برويم چقدر خوب است كه ما به خانه حكيمه (عمّه امام عسكرى(ع)) برويم و از او در مورد امام سوال كنيم. رو به من مى كنى و مى گويى: ــ يادت هست سال قبل كه به اينجا آمديم، چه ساعتى در كوچه با حكيمه برخورد كرديم؟ ــ فكر مى كنم ساعت چهار عصر بود. ــ خوب است امروز عصر به همان كوچه برويم و به بهانه كمك كردن به او به خانه اش برويم. ــ چه فكر خوبى! آن وقت مى توانيم از او در مورد امام عسكرى(ع) و بانو نرجس سؤال كنيم. ما منتظر هستيم تا عصر فرا برسد. خدا را شكر مى كنيم كه دوباره در خانه حكيمه هستيم. روى تخت وسط حياط نشسته ايم و مهمان خواهر آفتاب شده ايم. امروز حكيمه هم روزه است. همه دوستانِ خوب خدا در ماه شعبان روزه مى گيرند; امّا من و تو مسافر هستيم، و مسافر نمى تواند روزه بگيرد. حكيمه براى ما سخن مى گويد: "سن زيادى از من گذشته است، نمى دانم زنده خواهم بود تا فرزند امام عسكرى(ع) را ببينم يا نه؟". بعد آهى مى كشد و مى گويد: "من هر وقت به خانه آن حضرت مى روم از خدا مى خواهم به او پسرى عنايت كند".41 در اين هنگام، صداىِ در خانه به گوش مى رسد. چه كسى در مى زند؟ حكيمه از جاى خود بلند مى شود و به سمت در مى رود. بعد از لحظاتى برمى گردد. حكيمه لبخند مى زند و خوشحال است. من از علّت خوشحالى او مى پرسم. پاسخ مى دهد: "امام عسكرى(ع) از من دعوت كرده است تا امشب افطار به خانه او بروم".42 امشب شب جمعه است، شب نيمه شعبان كه با شب يازدهم مرداد ماه مصادف شده است. شايد امشب امام عسكرى(ع) دلتنگ عمّه اش، حكيمه شده است. آخر امام در اين شهر غريب است. هيچ آشناى ديگرى ندارد. شيعيان هم كه نمى توانند به خانه آن حضرت بروند. حكيمه براى رفتن آماده مى شود. كاش مى شد ما هم همراه او به خانه امام مى رفتيم! خداوند دشمنان را لعنت كند كه ما را از اين فيض بزرگ محروم كرده اند. حكيمه، اشكِ حسرت را در چشمان ما مى بيند، دلش مى سوزد. فكرى به ذهنش مى رسد. بعد از مدّتى حكيمه ما را صدا مى زند. نگاه ما به دو كيسه بزرگ مى افتد: ــ مادر! اين ها را كجا مى خواهى ببرى؟ ــ اين دو كيسه را مى خواهم به خانه امام عسكرى(ع) ببرم، شما بايد اين ها را بياوريد. ــ چشم. ــ مأموران در بين راه، جلوى شما را مى گيرند و داخل كيسه ها را مى بينند، شما با كمال خونسردى بايستيد تا آنها به كار خودشان بپردازند. شما اصلاً به آنها كارى نداشته باشيد. اكنون تو خيلى خوشحال هستى. به اين بهانه مى توانى امام خود را ببينى. با هم حركت مى كنيم. از خانه بيرون مى آييم. كيسه ها قدرى سنگين است; امّا تو سنگينى آن را حس نمى كنى. چند مأمور جلوى راه ما را مى گيرند. كيسه ها را زمين مى گذاريم. آنها با دقّت كيسه ها را بازرسى مى كنند. وقتى مطمئن مى شوند كه نامه اى داخل آن نيست به ما اجازه مى دهند كه عبور كنيم. من تعجّب مى كنم، چگونه اين مأموران به ما اجازه عبور دادند، فكر مى كنم اين كار بانو حكيمه است. حتماً دعايى خوانده است كه مأموران بيش از اين مانع ما نشدند. چند قدم جلو مى رويم. اينجاخانه امام است، باور مى كنى تا لحظه اى ديگر مهمان آفتاب خواهى بود؟ ... ✨🌺الّلهُـمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـرَج🌺✨ @imamzaman_aj ❤️کانال شناخت امام زمان عج❤️
پخش لوازم‌ جانبی موبایل مهدی
🌺🍃🎉🎊‌∝∝🎀∝∝🎊🎀 🍃🌸✨ 🎉✨🌺 🎊 🎀 ❣﷽❣ 🌹🌴 #آخرین_عروس 🌴🌹 #حضرت_نرجس_س
🌺🍃🎉🎊‌∝∝🎀∝∝🎊🎀 🍃🌸✨ 🎉✨🌺 🎊 🎀 ❣﷽❣ 🌹🌴 🌴🌹 😘 ⃣2⃣ در زبان عربى به آن كسى كه تازه با او آشنا شده ايم، مى گوييم: "اَهلاً و سَهلاً"; امّا به دوست عزيزى كه براى ديدارش اشك شوق مى ريزيم، مى گوييم: "مَرحَباً بِكَ". جمله اوّل براى كسى است كه تازه با او آشنا شده اى. تو مى خواهى به او بگويى: " غريبى نكن! تو مهمان ما هستى". امّا جمله دوّم فقط براى كسى است كه با تمام وجود به او عشق میورزيم و او را دوست داريم. در واقع ما مى خواهيم به او بگوييم: "عزيزم! اين خانه، خانه خودت است، همه زندگىِ من از آنِ توست. تو به خانه خودت آمده اى".103 ميزبان وقتى به مهمان خود اين كلمه را مى گويد، مى خواهد به او اعلام كند كه تو در خانه من راحت باش، گويى كه همه چيز از آن خودت است، اينجا خانه خودت است.104 همسفرم! خدا در صبح روز نيمه شعبان مهدى(عج) را به عرش برده و به او گفته است: "مَرحَباً بكَ". در واقع خدا با اين سخن مى خواسته چنين بگويد: مهدىِ من! تو به عرش من آمدى. تو مهمان من هستى. بدان كه همه هستى، از آنِ توست! و عرش من خانه توست. آسمان ها و زمين، عرش و فرش، همه از براى توست. مهدى من! در اينجا غريبى نكنى! قدم بگذار كه خانه، خانه توست. ما بايد به اين نكته توجّه كنيم كه چرا خداوند به مهدى(عج) نگفت: "اَهلاً و سَهلاً". اين جمله را به غريبى مى گويند كه تازه با او آشنا شده اند، امّا مهدى(عج) كه غريبه نيست! خدا به مهدى مى گويد: "مَرحَباً بِكَ"، تا فرشتگان خيال نكنند مهدى(عج) غريبه است، نه، نور مهدى(عج) هزاران سال پيش در عرش خدا بوده است. هنوز هيچ فرشته اى خلق نشده بود كه اين نور اينجا بود. خدا همه محبّتى را كه به مهدى(عج) دارد با اين جمله نشان مى دهد، خدا مهدى را دوست دارد و چه بسيار هم او را دوست دارد! اكنون همه فرشتگان منتظرند تا ادامه سخن خدا را بشنوند. تا اين لحظه خدا فقط به مهدى(عج) خوش آمد گفته است. بِكَ اُعطى اين دوّمين جمله اى است كه از ملكوت اعلى به گوش مى رسد. فرض كن يك نفر را خيلى دوست دارى، وقتى او را مى بينى به او مى گويى: "به خاطر تو زنده ام". امّا يك وقت است كه تو عاشق او شده اى، در اينجا يك واژه "فقط" را در اوّل جمله ات مى آورى و مى گويى: "فقط به خاطر تو زنده ام". اضافه كردن واژه "فقط"، معناى جمله را تغيير مى دهد. آيا مى دانى براى مفهوم واژه "فقط" در زبان عربى از چه واژه اى استفاده مى شود؟ عرب ها كار را خيلى راحت كرده اند، آنها به جاى اين كه واژه مخصوصى براى مفهوم "فقط" درست كنند، با پيش انداختن قسمتى از جمله، اين كار را مى كنند.105 اُعطى بِكَ : به واسطه تو عطا مى كنم. بِكَ اُعطى : فقط به واسطه تو عطا مى كنم. در اين جمله، واژه "بِكَ" بر واژه "اعطى" مقدّم شده است. * * * خدا به مهدى(عج) مى گويد: بِكَ اُعطى فقط تو محور عطا و بخشش من مى باشى! همه هستى و جهان را به طفيل وجود تو خلق كرده ام. تويى گل سرسبد عالم هستى! من به هر كس، هر چه بدهم به خاطر تو مى دهم. گوش كن! سخن خدا ادامه دارد: بِكَ اَغْفِرُ به واسطه تو گناهان بندگانم را مى بخشم. هر كس كه بخواهد توبه كند و به سوى من بازگردد به واسطه تو، مهربانى خود را به او نازل مى كنم. تو تنها راه ارتباطى بندگانم با من مى باشى. هر كس كه محتاج رحمت من است بايد سراغ تو بيايد. همسفرم! اين جمله هايى است كه خدا با مهدى(عج) مى گويد. خدا به مهدى(عج) حكومت بر تمام جهان را مى دهد و تمامى رحمت هاى خود را به او عطا مى كند. از اين لحظه به بعد هر خيرى و بركتى به كسى برسد از راه مهدى(عج) مى رسد. اگر جبرئيل كه بزرگ ترين فرشته خداست حاجتى داشته باشد بايد بداند كه خدا حاجت او را به واسطه مهدى(عج) مى دهد. روزى همه بندگان به واسطه مهدى(عج)مى رسد. يادم باشد كه اگر حاجت مهمّى دارم بايد دست توسّل به مهدى(عج) بزنم، زيرا او بعد از خدا و به اذن خدا، همه كاره اين عالم است. اگر يك وقت شيطان مرا فريب داد و گناهى كردم، بايد خدا را به حقّ مهدى(عج)قسم بدهم كه گناهم را ببخشد، زيرا همه عفو و بخشش خدا به دست اوست.106 💠نویسنده: مهدی خدامیان آرانی ... ✨🌺الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌺✨ @imamzaman_aj ❤️کانال شناخت امام زمان عج❤️ 🎀 🎊 🎉✨🌺 🍃🌸✨ 🌺🍃🎉🎊∝∝🎀∝∝🎊🎀
4_196006905636717713.mp3
5.72M
#شهر_مه_گرفته صداى موسيقى گوشخراشى مي آيد، موسيقى عجيبيست!!! صداى ما را از جهنم آخرالزمان ميشنويد... #قسمت6⃣ @imamzaman_aj ❤️کانال شناخت امام زمان عج❤️
4_196006905636717723.mp3
2.63M
#شهر_مه_گرفته صداى موسيقى گوشخراشى مي آيد، موسيقى عجيبيست!!! صداى ما را از جهنم آخرالزمان ميشنويد... #قسمت6⃣1⃣ @imamzaman_aj ❤️کانال شناخت امام زمان عج❤️
پخش لوازم‌ جانبی موبایل مهدی
🎶🔴🎶🔴🎶🔴🎶🔴🎶 ❣﷽❣ ✨ #سلوک_مهدوی #قسمت 5⃣2⃣ ☝️بعضی ها می گویند کارهای مستحبی نشاط م
🎶🔴🎶🔴🎶🔴🎶🔴🎶 ❣﷽❣ ✨ ⃣2⃣ 👌کسانی که خدمت امام زمان (عج) مشرف و به دیدار ایشان نائل شدند وجمال نورانی حضرت (عج)☀️رادیدند این راه را باریاضت کشیدن و مقامات معنوی طی کردند. ⭕️دیدار باامام زمان (عج)به دو حالت است; 1⃣ کمال معنوی انسان 2⃣ حالت اضطرار آن کسی که در حالت اضطرار امام زمان (عج)را می بیند ممکن است خیلی انسان معنوی نباشد, در حالت اضطرار گیر کرده ,آقا راصدا زده و آقا به دادش رسیده است. ⚠ مهم آن کسی است که از لحاظ معنوی به دیدار امام زمان (عج) مشرف شده باشد, باید ببینیم آن چه کارها واعمالی را انجام داد تا به محضر امام زمان (عج)مشرف شد. وچه توصیه هایی برای دیگران دارد تا آنها به محضر امام زمان (عج) مشرف بشوند . ◀️ یعنی این طور نیست که بگوییم فقط آیت الله بهجت یا سید علی قاضی به دیدار امام زمان (عج) نائل شد و بس, این ها انسان هایی نبودند که از غیب بیایند همین آدم هایی مثل من وشما بودند, تنها فرق شان این بود که 👈حرف خدا را در تمام مراحل زندگی یشان گوش دادند. ⛔️ انسان های عادی متأسفانه در یک برهه ای حرف خدا را گوش می دهند و بعد با یک گناه لغزش می کنند وپایین می آیند ,دوباره توبه می کنند و جلو می آیند و بعد بایک گناه دوباره پایین می آیند و این سیر ادامه پیدا می کند وبرای همین است که می گویند فردای قیامت ,این هااز روی پل صراط رد می شوند نه اینکه خدای نکرده بیفتند‼️ چون اصل عمرشان در راه خدا بودند ولی آن زمان هایی که گناه کرده اند به خاطر آن کارهایشان در سر پل صراط تکانی می خورند ولی باز با این حال نمی افتند چون اهل بیت دستشان رامی گیرند, خلاصه سریع نمی توانند رد بشوند چون یک عمر در یک طراط نبودند, یک ذره در این راه بودند و دوباره برمی گشتند و...! 💠 راه توبه همیشه باز است، امام باقر(ع) دریک روایتی حرف قشنگی زدند , اگرانسانی توبه کرد بعد از مدتی توبه اش راشکست دیگر آن گناهان قبلی بر نمی گردد ,گناهان قبل از توبه اش بخشیده شد, باید برای گناهان بعد از شکستن توبه,توبه بکند. بعد راویی از امام باقر (ع)سوال می کندکه هر بار توبه راشکست و بعد توبه کرد و این سیر ادامه پیدا بکند چه⁉️ امام باقر فرمود;هر زمانی که به سمت خدا برود, خدا توبه اش را می بخشد... 💥اصلا این توفیق توبه را چه کسی می دهد، جزء امام زمان (عج) ..!! چرا انسان ها این همه گناه می کنند حتی ممکن است سینه زن امام حسین (ع)هم باشند ولی توبه نمی کنند، چرا توفیق توبه را پیدا نمی کنند؟ این توفیق توبه راچه کسی در ذهن من وشما می اندازد؟! ☝️ به همین خاطر است که عرفا وبزرگان می گویند کسی که توبه می کند باید برای دو چیز شکر بکند; 1⃣. شکر برای اینکه خدا توبه اش راقبول می کند. 2⃣. اما شکر دیگر به این خاطر است که ،خدای متعال و امام زمان (عج) این توفیق را به او دادند که بتواند توبه کند. 📙در زیارات صحیفه سجادیه یامناجات های خمس عشر باید باشد در یکی از این دعاهاست,که می گوید خدایا تو راشکر می کنم برای اینکه توفیق توبه به من دادی. درروایت هم داریم هر کس خدا به او توفیق توبه داد, یعنی توبه اش را قبول می کند این طور نیست که بنده ای بیاید وتوبه بکند و گریه و زاری در خانه خدا بکند و خدا او را نبخشد, اصلا چنین چیزی امکان ندارد چون خود خدا گفته 👈توبه کنید من می بخشم ولی شرطش هم این است که دیگر سمت آن گناه نروید. 💽 برگرفته از فایل سلوک مهدوی شماره 4 🎤 استاد عبادی .... 💥 مباحث قبلی را در کانال ⤵️ دنبال کنیدودرثواب نشرش سهیم شوید و قدمی برای کسب معرفت امام زمان (عج) بردارید🙏کپی با ذکر صلوات به نیت تعجیل درفرج حلال میباشد 🌤 أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌤 @imamzaman_aj ❤️کانال شناخت امام زمان عج❤️ 🎶🔴🎶🔴🎶🔴🎶🔴🎶
پخش لوازم‌ جانبی موبایل مهدی
🎶🔴🎶🔴🎶🔴🎶🔴🎶 ❣﷽❣ ✨ #سلوک_مهدوی #قسمت5⃣3⃣ 👌 در رابطه با میرزا جواد آقاملکی تبریزی
🎶🔴🎶🔴🎶🔴🎶🔴🎶 ❣﷽❣ ✨ ⃣3⃣ 👌در رابطه با میرزا جواد آقا ملکی تبریزی 📚 از میرزا جوادآقا 3کتاب به دست ما رسیده است که یکی از یکی بهتر است؛ 1⃣ کتاب المراقبات, هر ماه قمری دستور عمل های خاص خودش را دارد ماه ذیقعده, ماه شوال...میرزا جواد آقا در این کتاب اعمال مخصوص هر ماه را آورده با توضیحات کامل که چه کاری انجام بدهیم . 2⃣ کتاب اسرار الصلاة، اگر کسی این کتاب را بخواند و خوب توجه بکند شیوه نماز خواندنش تغییر می کند، ایشان در این کتاب مفهوم رکوع, تشهد و ...تفسیر نماز و اذکار نماز را کامل توضیح می دهد. 3⃣ کتاب رساله لقاءالله، رساله رسیدن به دیدار خدا، میرزا جواد آقا در این کتاب راه هایی که انسان به خدا می رسد را توضیح داده است که انسان باید طهارتش چه طور باشد؟ غذا خوردنش چه طور باشد؟! در رساله لقاء الله توضیح داده تا برای رسیدن به خدا هم از لحاظ فیزیکی هم از لحاظ روحی انسان باید چه کارهایی را بکند،همچنین راه خالص شدن از گناه را توضیح داده است. 🤔 خیلی ها سوال می کنند چه طور از گناه خالص بشویم ؟ چه طور گناهی که درقلب رسوب کرده را رسوب زدایی بکنیم⁉️ ایشان گفته اند; راهش تقوا، تضرع در نیمه های شب است،استغفار بکند. 📃 روایت داریم چند چیز است که دل انسان را پاک می کند ،نیمه های شب قبل از اذان صبح قرآن خواندن, استغفار زیاد، چه طور یک انسان وقتی برایش مشکلی پیش می آید می رود پیش فلان ریس، فلان مسئول استغاثه می کند،اصرار می کند که آقا مشکل من را حل کن ، پیگیری می کند و زنگ می زند، همین را میرزا جواد آقا می گوید;👇👇 این پیگیری ها را هم نسبت به خدای متعال برای گناهان خودت داشته باش یعنی به سمت خانه خدا برو ،نه یک بار,نه دو بار، اصرار کن و بگو خدایا گناهان من را ببخش می خواهم😔 خوب بشوم ،مسیر خدا را طی کنم می خواهم به امام زمان(ع) نزدیکتر بشوم ⬅️ حتی روایت داریم که گریه کنیم و اگر اشک نیامد خودتان را به حالت گریه انداختن بیاندازید که به آن در مباحث دینی تباکی می گویند، خدا حتی در این حالت تباکی هم به انسان رحم می کند. 👌یک مورد هم درباره اخلاص میرزا جواد آقا ملکی تبریزی عرض کنیم; ایشان یک کتاب اخلاقی نوشت و می خواست کتابش را چاپ بکند و بعد بیرون بدهد،فهمید که مرحوم فیض کاشانی هم کتابی با همین موضوع نوشته است تردید پیدا کرد که کتابش را چاپ بکند یانه‼️توسل کرد به محضر امام صادق (ع),امام را درعالم رویا دید از ایشان سوال کرد من چه کار بکنم کتاب را چاپ بکنم یا فیض❓امام سکوت کرد، میرزا جواد آقابه ایشان گفت از کریم و بزرگواری چون شما بعید است سائل یا فقیری مثل من را رد کنید خواهشا جواب من را بدهید⁉️ امام صادق (ع)گفت ;کتاب فیض از کتاب تو بهتر است و میرزا جواد آقا وقتی دید کتاب فیض بالاتر است کتاب خودش را محو کرد،به این می گویند اخلاص ،اگر ما بودیم این کار را نمی کردیم. 🌟 یکی از بزرگان در مساجد بزرگ تهران یا قم پیش نماز بود،آیت الله بروجردی و دیگر عزیزان که از نجف آمده بودند به مسجد ایشان رفتند این بزرگوار هم از روی تواضع جایش را به آیت الله بروجردی داد و گفت ایشان از این به بعد باید پیش نماز شوند چون از من اعلم تر است، 👈 گذشت و گذشت همین آقایی که ایثار کرد به نجف حرم حضرت علی (ع) رفت آن جا هم پیش نماز مسجد نجف گفت; شما مقامت از من بالاتر است شما باید پیش نماز بشوید ⏪ بعد که رفت در محراب بایستد صدایی در گوشش گفت؛ جا دادی جایت دادیم،یعنی آنجا تواضع کردی ما هم این جا برایت جبران کردیم. 💠 نکته ی بعدی دباره ی میرزا جواد آقا،ایشان حتی بعضی از کرامت های خودش را می گفت،میرزاجواد آقا می گفت; من به عینه ،به چشم خودم دیدم که در وادی السلام (نجف آن قبرستان بسیار بزرگ کنار حرم امیرالمومنین) ارواح مومنین شب های جمعه کنار همدیگر حلقه می زنند. 🚫 میرزا جوادآقا خیلی به بحث گناه حساس بود،دریک جلسه ای نشسته بود که در آن جا غیبت شد، ایشان فقط غیبت را شنید با عصبانیت به طرف آن کسی که غیبت می کرد گفت 40 روز الان من را با این غیبت کردنت به زحمت انداختی ، 👈 ایشان با گناه نکردن به این مقام رسیدند که ارواح مومنین را می دید صدای ملائکه را می شنید این طوری به این مقام رسیدند❌ نه اینکه هر گناهی (غیبت, تهمت, دروغ... )را انجام بدهیم و بعد به راحتی بگوییم، خدا ما را می بخشد و بعد ادعای مسلمان بودن هم بکنیم اگر می خواهیم به مقامات بالا برسیم از بعضی چیز ها باید بگذریم. 💽بر گرفته از فایل سلوک مهدوی شماره 5 🎤 استاد عبادی .... کپی آزاد 🌤 أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌤 @imamzaman_aj ❤️کانال شناخت امام زمان عج❤️ 🎶🔴🎶🔴🎶🔴🎶🔴🎶
پخش لوازم‌ جانبی موبایل مهدی
⚙⚙⚙⚙⚙⚙⚙⚙⚙⚙⚙ ❣﷽❣ #جلوه_های_پنهانی_امام_عصر #قسمت 5⃣ ꙮꙮ༴༅༴༅༴༴༴༴༴༴༴༅༴༅༴༴༴༴༴༴༴༅༴༅
⚙⚙⚙⚙⚙⚙⚙⚙⚙⚙ ❣﷽❣ ⃣ ꙮꙮ༴༅༴༅༴༴༴༴༴༴༴༅༴༅༴༴༴༴༴༴༴༅༴༅༴༴༴༴༴༴༅༴༅ꙮ ◽️2. هدایت تشریعی ✍🏻هدایت تشریعی عبارت از آن است که خداوند برای موجوداتی که از نعمت عقل و شعور برخوردارند - مانند انسان - برنامه و قانون قرار داده و آنان را موظّف به اجرا و عمل به آن نموده است؛ لکن باید دانست که خداوند، هدایت تشریعی خود را به واسطه نزول وحی و فرستادن پیامبران به مردم ابلاغ می کند و پیامبران را از میان مردم انتخاب می فرماید؛ چنانکه آیات بسیاری در قرآن کریم شاهد و گواه این مطلب است. به عنوان نمونه، یک آیه را با توجه به شأن نزول آن، که مناسبت بیشتری با بحث دارد، ذکر می کنیم: «وَجَعَلْنا مِنْهُمْ أئمَّهً یَهْدُونَ بِأمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَکَانُوا بِآیاتِنَا یُوقِنُونَ» سجده، آیه(24)؛ و از آنان امامان و پیشوایانی قرار دادیم که مردم را به امر ما هدایت کنند. زیرا که آنان در راه هدایت به حق، صبر و شکیبایی کردند و به آیات ما یقین داشتند. اꙮ༴༅༴༅༴༅༴༅༴༅༴༅༴༅༴༅༴༅༴༅༴༅༴༅༴༅༴༅༴༅༴༅ꙮꙮ .... @imamzaman_aj ❤️کانال شناخت امام زمان عج❤️ ⚙⚙⚙⚙⚙⚙⚙⚙⚙⚙