#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهادت
#غزل
دلشوره داشتی و برادر نداشتی
بعد از حسین(ع) سایۂ بر سر نداشتی
داغت عظیم بود و دل کوه را شکست
صبرت جمیل بود و برابر نداشتی
در کربلا، بلا به سرت آمد آنچنان
جز تیر و نیزه خاطره دیگر نداشتی
گفتی میانِ گریه که ای شمرِ(لع) بی حیا
در قتلگاه...کاش که خنجر نداشتی
می سوختی از اینکه؛ از آن دستِ بی عقیق
وقتِ وداع؛ بوسه چرا برنداشتی
میسوخت خیمه ها و به کوریِ چشم بد
جلباب بود! اگر چه که معجر نداشتی
دور و برَت نگاهِ علی اکبری نبود
عباس ِ غیرتی و دلاور نداشتی
مرهم نداشت داغِ دلت! بغض کردی و...
غم داشتی؛ نوازش ِ مادر نداشتی
جانت به لب رسید! که دنیایِ بیوفا
ماندن نداشت! چونکه برادر نداشتی!
#مرضیه_عاطفی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
جگر با زهر شد درگیر و آه از سینه ات برخواست
از این غم باز هم در سینه ام بزم عزا برپاست
نفس میسوزد و دارد دو چشمت تار می بیند
دوباره روی خاکِ سردِ حجره یک حسن(ع) تنهاست
خودت را رو به قبله کرده ای با زحمت بسیار
اجل نزدیک شد! از سردی دستان تو پیداست
شدی دوم-حسن(ع) که باز خرجِ کینه ات کردند
به دستِ زهرِ مسمومی که قصدِ کشتنش بالاست
رسید آخر به لب جانت؛ امام ِ عسکری(ع)جانم
ملائک آمدند آقا به دورِ پیکرت غوغاست
سپس مهدی(عج) رسید و جعفر کذاب ها دیدند
که این صاحب-عزا با سنّ کم هم سرور و آقاست
یتیمانه پدر را دفن کرد و تازه شد داغش
به یادِ پیکری زخمی، دلش آوارهٔ صحراست
لبش آهسته با خود گفت غرقِ آه یا جداه
لبانت از عطش خشک و کنارت پهنهٔ دریاست
بمیرد کاش آن خنجر که دارد چشم بر حنجر
إلهی بشکند دستی که بر قتل تو بی پرواست
پریشان آمد و حالِ تو را دید و «بنیّ» گفت
پریشان-حالی اش از پیکرِ عریانِ تو پیداست
میانِ ازدحامی سخت شد پیراهنت پاره
عزادارِ شبانه روزِ این غم مادرم زهراست(س)!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*