eitaa logo
ره توشه مبلغین
3.7هزار دنبال‌کننده
450 عکس
22 ویدیو
351 فایل
📋📄کانال مخصوص محتوای تخصصی تبلیغ 🎤✔ 🎤سخنرانی های کوتاه⌛⏰ 📕 محتوای مناسبتی... سبکی متفاوت در ارائه ی محتوای تبلیغی... مدیر کانال جهت نظرات و پیشنهادات و تبادل و ... @abdolmahdi70 👆👈👈لطفا قبل از ترک کانال علت ترک را به مدیر بگویید🌟⭐
مشاهده در ایتا
دانلود
از جمله کسانی که بسیار به امر ورزش اهمیت می دادند و خود به آن عمل می کردند، رهبر کبیر انقلاب بودند. ایشان تأکید زیادی بر ورزش سالم داشتند و می فرمودند: عقل سالم در بدن سالم است. ورزش همان طور که بدن را تربیت می کند... عقل را هم سالم می کند و اگر عقل سالم شد، تهذیب نفس هم دنبال او باید باشد. شما همان طور که ورزش می کنید و اعصاب خودتان را قوی می کنید، و ان شاء الله برای مملکت و آتیه مملکت مفید خواهید شد، لازم است که همه ابعاد وجودی خودتان را تحت تربیت ورزشی درآورید.[31] و در جای دیگر می فرمایند: آن ها که جنبه ورزشکاری و مادی را دارند، آنها جوانهایی هستند که قوای جسمی شان به خاطر همین ورزش نشاط و آمادگی پیدا می کند، آن وقت روح آنها معنویات و ایمان را زودتر قبول می کند.[32] امام خمینی (س) به بسیاری از رشته های ورزشی علاقمند بودند ولی رشته خاصی را ترجیح نمی دادند. از جمله ورزشهایی که حضرت امام، خود بیشتر به آن اشتغال داشتند، می توان به کوهنوردی، فوتبال در سنین نوجوانی، شنا، ژیمناستیک، پرش طول و ارتفاع و ورزشهای باستانی و کشتی در سنین جوانی اشاره کرد. اما وقتی پا به سن گذاشتند، بیشتر به کوهنوردی و پیاده روی می پرداختند و هیچ گاه به خاطر برنامه ای، از ورزش نمی گذشتند و در توصیه هایشان به فرزندان و نوه های خود می فرمودند: «در ساعت تفریح، درس نخوانید و در ساعت درس خواندن، تفریح نکنید؛ هر کدام در جای خود».[33] و نیز می فرمودند: «من، نه یک  ساعت تفریحم را گذاشتم برای درس و نه یک ساعت وقت درسم را برای تفریح گذاشتم».[34] حجت الاسلام علی دوانی می گوید: حجت الاسلام سید احمد خمینی، در زمان حیات امام، در یک مصاحبه خصوصی که درباره زندگی خود می گفت، اظهار کرد: «امام ما را در انتخاب کارمان آزاد می گذاشت؛ مثلاً من علاقه زیادی به فوتبال داشتم و بر سر آن چندین بار دستهایم شکست که هنوز آثار آن هست». آن موقع ها ما هم در قم اطلاع داشتیم که ایشان بهترین فوتبالیست دبیرستان خود است. پدری که برای سلامتی خود، دهها سال پیش، این ورزش مهم را، با حفظ لباس روحانیت معمول می داشت، طبیعی است که کاری به انجام آن توسط فرزند دبیرستانی خود نداشته باشد و آن را جهت ورزیدگی بدن برای او لازم بداند، به خصوص که مورد علاقه او هم بوده است.[35] از جمله ورزشهایی که امام به آن اشتغال داشتند، کوهنوردی و پیاده روی بود. ایشان بعضی از تابستانها به «درکه» تهران می رفتند و یک ماه با خانواده، در منزل یک پیرزن، به سر می بردند. امام، عصرها با همان لباس روحانیت به کوه تشریف می بردند. این عمل امام تا سن پنجاه سالگی ادامه داشت. [36] امام طی یک برنامه منظم، روزانه یک ساعت و نیم پیاده روی می کردند. و علاوه بر آن، حرکاتی را که پزشکان برای ایشان تجویز کرده بودند، در حین انجام کارهای دیگر، انجام می دادند. ایشان در هر موقعیت مکانی (حتی زندان انفرادی و یا خانه 45 متری نجف) یا در هر برهه زمانی (حکومت نظامی) برنامه قدم زدنشان را رها نمی کردند. مرحوم حاج سید احمد خمینی نقل می کنند: امام تا همین اواخر، روزی یک ساعت و نیم پیاده روی می کردند و حرکت های ورزشی را به راحتی انجام می دادند و مرتب حرکاتی که پزشکان برای کمردرد و پادرد ایشان تجویز کرده بودند، انجام می دادند. [37] 5ـ بهداشت، آراستگی ظاهر و آرامش خاطر پیامبر اکرم (ص) فرموده اند: «إنَّ اللهَ جَمیلٌ یُحِبُّ الجَمال».[38] زیبایی و جمال، یکی از ابعاد  وجودی انسان است که به آن بسیار توجه شده است. در این مجال، نمونه هایی از توجه حضرت امام، به بهداشت و آراستگی ظاهر بیان می شود: ایشان هیچ گاه با ظاهری نامرتب در جامعه و حتی در میان افراد خانواده ظاهر نمی شدند و اسوه یک مسلمان واقعی بودند که نکته به نکته کارهایشان درس عملی برای مسلمانی و نمونه شدن است. 1. آیت الله جعفر سبحانی:امام مقید بودند که کفش تمیز و جوراب مرتبی بپوشند. عمامه خود را مرتب و حتی گاه و بیگاه پیراهن خود را لاجورد بزنند. خلاصه آن که در جامعه، به صورت یک انسان پاک و منزه ظاهر می شدند.[39] 2. رهبر معظم انقلاب؛ آیت الله خامنه ای: در منزل امام، آینه ای به دیوار بود که هرگاه امام بلند می شدند، خود را در آن می دیدند و خود را مرتب می کردند. من آن جا به نظم امام پی بردم. در آن زمان طلبه ها مقید به آینه و این کارها نبودند؛ علمای پیرمرد که ابداً توجه به این امور نداشتند. لیکن امام خیلی مرتب بودند.[40] 3. خانم زهرا مصطفوی (دختر امام (س)) نقل می کردند: لباس ملاقات امام جدا بود. اگر روزی سه الی چهار مرتبه برای ملاقات به حسینیه می آمدند، وقتی به اتاق برمی گشتند، با آن لباس در اتاق نمی نشستند؛ بلکه لباسهایشان را در می آوردند و تا می کردند، عمامه را رویش می گذاشتند و یک پارچه سفید هم رویش می کشیدند و بعد می آمدند، می نشستند. امکان داشت روزی سه الی چهار دفعه به ایشان می گ
فتند که جمعیت برای ملاقات آمده، بفرمایید، باز بلند می شدند و لباس خانه را در می آوردند و لباس ملاقات را می پوشیدند؛ یعنی هر چیز به جای خود.[41] 4. آقای کفاش زاده نقل می کنند که: از دختر امام شنیدم که امام پیژامه و زیر پیراهنی و حتی دستمال خود را اتو می کردند؛ بیش تر هماهنگ و همرنگ می پوشیدند، لباس رو را هم اتو می کردند.[42] 5. نقل شده است: امام، هفته خود را به دو قسمت کرده بودند و در هفته، دو بار استحمام می کردند. یکی صبح جمعه همراه با غسل جمعه و صبح سه شنبه وسط هفته. در این دو روز اصلاح سر و صورت را هم انجام می دادند و برای اصلاح سر از فرزندان و یا خانم کمک می گرفتند و لباسهای خود را تعویض می کردند و لباس پاکیزه می پوشیدند. [43] 6. خانم زهرا اشراقی (نوه دختری امام (س)):همیشه از چند متری اتاق امام، بوی عطر به مشام می رسید. آقا همیشه یک شانه و آینه کوچک کنار دست خود داشتند و از دو شیشه عطر که یکی در جانماز و دیگری در طاقچه بود، استفاده می کردند. [44] 7. خانم زهرا مصطفوی (دختر امام (س)): امام هر روز هفت بار عطر یا ادکلن می زدند. چون بین دو نماز مستحب است عطر بزنند و ریش خود را شانه کنند، لذا هم عطر، هم شانه در سجاده شان بود. و حتی در نوع گذاشتن تسبیح به مستحبات و نظم اهمیت می دادند و تسبیح را به صورت خاصی بالای سجاده قرار می دادند. [45] 8. مرحوم حاج سید احمد خمینی (فرزند امام): شبی که قرار بود فردایش عراق را ترک کنیم، دیدنی بود. مادرم و خواهرم و حسین برادرزاده ام و همسرم و همسر برادرم، همگی حالت غیرعادی داشتند. تمام حواس من متوجه امام بود؛ ایشان چون شب های قبل سر ساعت خوابیدند، و چون همیشه یک ساعت و نیم به اذان صبح، برای نماز شب برخاستند. [46]   9. آقای قائدی (روزنامه نگار فرانسوی) می گوید: دو تن از همکارانم در گزارشی که برای مجلهژون افریک تهیه کرده اند، نوشته اند: در  هواپیمایی که امام را به تهران می برد، همه نگران بودند که آیا می توانند در تهران فرود بیایند؟ یا این که مورد حمله هواپیماهای شکاری رژیم شاه قرار می گیرند. هیچ کس از این نگرانی نتوانست بخوابد جز یک نفر که آن هم شخص امام خمینی بود که به طبقه بالای هواپیما رفتند و روی زمین دراز کشیدند و تا صبح خوابیدند. [47] 6 ـ شجاعت شجاعت، در لغت، به معنای استواری و استحکام قلب و اراده در شرایط سخت و درگیری های طاقت فرسا است. [48] شجاعت، امری  قلبی است و در فارسی، به معنای دلاوری و دلیری [49] و ضد ترسویی و اضطراب است که از  ناتوانی نفس و ضعف یقین، سرچشمه می گیرد. چنانچه حضرت علی (ع) فرمود: «شِدَةُ الجُبنِِ مِن عَجزِِ النّفسِِ وَضَعفِ الیَقین»؛ [50] ترس زیاد  از ناتوانی نفس و ضعف یقین است. در قرآن، واژه شجاعت صراحتاً نیامده است اما تعابیر دیگری؛ نظیر شدت، استقامت، صبر، مقاومت و ثبات قدم، آمده است. بنابراین، شجاعت و صبر رابطه تنگاتنگی با هم دارند. امیرمؤمنان؛ علی (ع) در این رابطه می فرمایند:«الصَّبرُ شُجاعَة»؛[51] صبر شجاعت  است. نمونه ها صلابت محض حجت الاسلام غیوری نقل می کند:هیچ گاه در برابر هیچ یک از مخالفین داخلی و خارجی، کوچکترین ضعفی را از خود نشان ندادند. و هر قدر مخالف قوی تر بود، ایشان سختتر و طبق تشخیصشان، با تمام قدرت برخورد می کردند. آن روزی که ایادی طاغوت به مدرسه فیضیه یورش آوردند و بنا این بود که بعد از اتمام جنایاتشان در فیضیه، به منزل امام حمله ور شوند، حضرت راضی نشدند درب خانه را ببندند.[52] اصلاً نمی دانم ترس چیست؟ دکتر پور مقدس؛ از پزشکان مراقب و معالج امام، نقل می کند: از اهل بیت امام شنیدم که ایشان در جلسات خصوصی شان گفته بودند: من اصلاً به چیزی مثل پدیده ترس خو نگرفته ام و نمی دانم ترس چیست؛ یعنی وقتی آدمی می ترسد چطور می شود و ما از نظر پزشکی این قضیه را لمس کردیم که اصلاً ترس در تن امام وجود نداشت؛ چرا که از نظر فیزیولوژی و پزشکی، کسی که بترسد، ماده ای در بدنش ترشح می شود به نام «آدرنالین» و این ماده در ضمن ترسیدن، مسئول تظاهرات ترس است؛ یعنی باعث افزایش تعداد ضربان قلب می شود، رنگ انسان سفید می شود، بدن به لرزش و ارتعاش درمی آید، فشار خون بالا می رود و حالت نامطلوبی در شخص ایجاد می شود و ما که دقیقاً هشت نه سال نبض امام در دستمان ... بود و حتی این اواخر که قلب ایشان به طریقه «تله مانیتور»... کنترل می شد... و در این مدت ناملایمات زیادی رخ داده بود... هرگز ندیدیم ضربان قلب امام بالا رود. [53] 7ـ هنرمندی و هنرپروری امام (س) گر در سرت هوای وصال است حافظا               باید که خاک درگه اهل هنر شوی   حضرت امام در زمینه هنرهای گوناگون، یک هنرمند به تمام معنا و برجسته بودند. هنری که از فطرت پاک و متعالی او سرچشمه گرفته و در بستر تعلیم و تربیت اسلامی شکوفا شده و با زیباترین قالب ها و مفاهیم متعالی الهی به ثمر نشسته و همواره در خدمت نشر و ترویج
مفاهیم وحی به جامعه اسلامی و انسانی بوده است. هنرهایی مانند: سخنوری، نویسندگی، خط و... که سخن گفتن پیرامون هر یک، فصل جداگانه ای می طلبد. ذکر چند نمونه از هنردوستی و هنرپروری امام، خالی از لطف نیست. 1. در جماران نیز گاهی افتخار پاک نویس یا زیبانویسی برخی از نوشته ها نصیب اینجانب می شد. یک روز، مطلبی را بر حسب فرازهای آن با سه نوع خط نسخ، نستعلیق و ثلث نوشته بودم، تقدیم امام کردم. ایشان بعد از ملاحظه، با همان ملاطفت و مهربانی و معهود با تبسم، فرمودند: «شما هر دو خطتان خوب است.» نکته ظریف در این جمله این بود که با توجه به شناخت دقیق حضرت امام نسبت به انواع خط و این که در نوشته مزبور، سه نوع خط با زیبایی یکسان آمده بود، چرا معظم له فرمودند: دو خط؟! که برخی از دوستان حاضر در جمع، چنین به نظرشان آمد که شاید منظور آن حضرت از دو خط یکی خط نوشتن بود با هر چند نوع آن و دیگری خط فکری. [54] حضرت امام، هم نسبت به انواع خط شناخت داشتند و هم از خط شکسته بسیار زیبایی برخوردار بودند. علاقمندی ایشان به خط و نقاشی و به طور کلی جنبه های مختلف هنر، از برجستگی های یک رهبر فرزانه و تک بعدی نبودن ایشان به حساب می آمد. 2. روزی یک تابلوی نقاشی از چهره منسوب به نوجوانی پیامبر اسلام (ص)، به دفتر امام آوردند. مدتی نسبتاً طولانی در دفتر ماند و ما تردید داشتیم که خدمت امام ببریم یا نه؟ به تصور قیاس با عکس هایی که از ائمه (ع) نقاشی شده و مورد توجه اهل معنا قرار نمی گیرد، لذا ما هم در تردید به سر می بردیم. ولی به هر حال برای ادای امانت، تصمیم گرفتیم آن را نزد معظم له ببریم؛ هنگام تشرف، تابلو دست این جانب ـ رحیمیان ـ بود. متوجه شدم که ایشان به آن خیره شدند و متوقع بودیم که بفرمایند: «ببرید...» ولی بی تأمل فرمودند: «بگذارید اینجا» و به طرف بالای اتاق اشاره کردند. تابلو را در کنار دیوار اتاق گذاشتم. فردای آن روز که خدمت امام رفتیم آن عکس را در اتاق ندیدیم و دیگر اطلاعی درباره آن نداشتیم که چه شد تا این که امام دچار بیماری قلبی جدیدی شدند و طبعاً برای مدتی به اتاقی که با ایشان ملاقات می کردیم، نیامدند. و به همین جهت، برای اولین بار برای انجام کارهایمان به اتاق اصلی که محل زندگی شخصی معظم له بود، مشرف شدیم. اولین چیزی که توجه مرا به خود جلب کرد، همان تابلو بود که در آن جا قرار داده شده بود. در نقطه ای درست روبروی تختی که روی آن می نشستند. این عکس، سال ها و تا آخر زندگی شان در آن جا بود. همچنین شنیده شده بود که غزل «من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم...» را حضرت امام تحت تأثیر شمایل این عکس سروده اند. گر چه عامل اصلی علاقه امام به این عکس، انتساب این عکس به پیامبر (ص) بر حسب نقل می باشد، اما هنر فرینی نقاشی که توانسته است چهره ای را با آن زیبایی و ملاحت و با حالتی معصومانه به تصویر کشد، صاحبان ذوق و هنردوستان و عاشقان جمال جمیل محبوب را به وجد می آورد. [55] 3. یکی از دوستان، پس از آن که همراه خانواده به دست بوسی امام نائل شدند، به حقیر مراجعه کرده و گفت: «پسرم که کلاس پنجم است، دفتر نقاشی اش را برای تقدیم به امام آورده بود که محافظان مانع آوردن آن به خدمت امام شدند. برای همین، پسرم خیلی ناراحت شده است». دفتر نقاشی را گرفتم و روز بعد با پاره ای توضیحات به امام تقدیم کردم. حضرت امام با دقت تمام اوراق دفتر را ملاحظه کرد و با رؤیت تصویر پشت دفتر که عبارت بود از تانکی که چرخهایش مدادتراش و تنه اش کتاب و لوله شلیک آن یک مداد و سرنشین آن یک طفل بود، متبسم شدند. سپس دستور دادند که به آن دانش آموز خردسال و طراح روی جلد دفتر جایزه ای مناسب پرداخت شود که جایزه همراه با نامه از سوی دفتر به ایشان تقدیم شد. [56] امام حقاً یک هنرمند و هنرشناس به ویژه در رشته نگارش و رسم الخط بودند. ایشان خط نستعلیق را در دوران نوجوانی نزد برادر بزرگشان آیت الله پسندیده مشق می کردند و به اندازه ای پیشرفت کرده بودند که خط ایشان به خط آیت الله پسندیده شبیه بود و قابل تشخیص نبود.[57] اما هنرمندی امام در این رشته خلاصه نمی شد؛ بلکه ایشان در رشته های دیگری هم اهل فن بودند؛ از جمله: طبع شعری ایشان بود. ایشان شعرهایی با مضامین بسیار عالی می سرودند که اغلب فی البداهه بود. حضرت امام، دیوان شعری دارند که البته شامل همه شعرهای ایشان نیست؛ بلکه دیوان اشعار ایشان، به علت نامعلومی مفقود گردیده و دیوان موجود، ماحصل محفوظاتی است که بعدها توسط عروس و فرزند ایشان، جمع آوری شده است. از شعر سرودن امام، خاطراتی نقل شده است که ذکرش خالی از لطف نیست. حجت الاسلام برهانی نقل می کند: روزی با آقای واعظ زاده خوانساری که از علما و بزرگان عرفان و اهل منبر و با امام نیز خیلی مأنوس بود، به محضر امام رفتیم. با توجه به سوابق رفاقتی که این دو با هم داشتند، امام به ایشان فرمودند: آقای واعظ زاده، ما به خاطر رفاقت با شما
همواره از مباحث علمی و اشعار ادبی بهره می بردیم. تا امام این را فرمودند، مرحوم واعظ زاده شروع به خواندن یک رباعی کرد: [58] گیرد همه کس کمند و من گیسویت         در دایــــره دوازده بــــرج تــمــام   جوید همه کس هلال و من ابرویت        یـک مـاه مبـارک است آن هم رویت   امام هم فی البداهه در جواب فرمودند:   گشود چشم نگارم ز خواب ناز از هم      تو در نماز جماعت نرو که مـی ترسـم   نظر کنیـد درِ فتنـه گشت باز از هم       کُشی امام و بپاشی صـف نماز از هـم   بعد مرحوم واعظ زاده شعر مولوی را خواند که:   بشنو از نی چون حکایت می کند       وز جدایی ها شکایـت می کـنـد   امام در پاسخ فرمودند:   نشنو از نی کان نوای بی نواست        نــی بـسوزد تـلّ خـاکستـر شـود بشنو از دل کان حریم کبریات       دل بـسـوزد خـانـه دلـبــر شـود اشعار امام برگرفته از روح بلند عرفانی و نشانه ای از وسعت اندیشه و نگاه ایشان به جهان و آفرینش الهی بود. اشعار امام در واقع تصویرگر والایی روح و سجایای اخلاقی سراینده و خالق آن است و معنویت، در اشعار امام به جهت روحیه معنوی خود امام، حضوری زنده و بالنده دارد. منبع: رفتار شناسی امام خمینی (س)، گردآوری و تنظیم: مرضیه مطهری، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، ص 32-65 (با تلخیص) [1]. میزان الحکمه، ج 1، ص 55. [2]. ر.ک:برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)، ج2، ص 4. [3]. ر.ک: همان، ص 9. [4]. ر.ک: پا به پای آفتاب، ج 3، ص 263 ـ 264؛ برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)، ج 2، ص 21. [5]. ر.ک: سیره اخلاقی ـ تربیتی امام خمینی، ص 236. [6].سرگذشتهای ویژه از زندگی حضرت امام خمینی (س)، ج 4، ص 49. [7]. ر.ک: زندگی موفق، ص 38 ـ 39. [8].عیون الحکم والمواعظ، ص 28. [9]. ر.ک: گوهر وقت، ص 185. [10]. ر.ک: همان.[11].برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج 2، ص 348. [12]. ایشان در دفتر امام خدمت می‌کردند. [13].برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج 2، ص 347. [14]. درسهایی از اخلاق، ص 158. [15]. قلم (68): 4. [16]. آل عمران (3): 159. [17]. صحیفه امام، ج 17، ص 79. [18]. همان، به نقل از: مرآة العقول، ج 10، ص 146.[19]. ر.ک: مهر و قهر، ص 222. [20]. ر.ک:سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی، ج 5، ص 31. [21]. ر.ک: مهر و قهر، ص 81 و 84 و 89 . [22]. آموزه‌های اخلاقی ـ رفتاری امامان شیعه، ص 448. [23]. الکافی، ج 2، ص140، ح 2. [24]. ر.ک: برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج 2، ص 53. [25]. ر.ک: همان، ج 1، ص 129. [26].سرگذشتهای ویژه از زندگی حضرت امام خمینی، ج 1، ص 111. [27]. روزنامه کیهان، ش 17183، مصاحبه با فریده مصطفوی. [28]. از اعضای دفتر امام که در برخی امور فنی و امنیتی و قرار ملاقات‌ها شرکت داشتند. [29]. حدیث نور، ص 28 ـ 29. [30]. میزان الحکمه، ج 3، ص 2704، ح 17652. [31]. صحیفه امام، ج 7، ص 261. [32]. همان، ص 345. [33]. پا به پای آفتاب، ج 1، ص 213. [34]. برداشتهایی از سیره امامخمینی، ج 2، ص 31. [35]. مهر و قهر، ص 173. [36]. ر.ک:مهر و قهر، ص 177. [37]. پا به پای آفتاب، ج 1، ص 82. [38]. میزان الحکمه، ج 1، ص 414، ح 2463. [39]. برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج 2، ص 153. [40]. ر.ک: همان، ص 154. [41]. ر.ک: همان، ص 156. [42]. ر.ک:برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج 2، ص 157. [43]. ر.ک: همان، ص 154 ـ 155. [44]. همان، ص 160.[45]. ر.ک: همان، ص 162. [46]. همان، ج 3، ص 121. [47]. همان، ج 2، ص 256.[48].آموزه‌های اخلاقی ـ رفتاری امامان شیعه، ص 196. [49]. فرهنگ عمید، ص 765. [50].بحار الانوار، ج 66، ص 409، ح 120؛ میزان الحکمه، ج 2، ص 1556. [51]. نهج البلاغه، حکمت 2. [52]. صحیفه دل، ج 1، ص 110. [53].برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج 2، ص 279.[54]. ر.ک: در سایه آفتاب، ص 233 ـ 235. [55]. ر.ک: همان، ص 235ـ 237. [56]. ر.ک: همان، ص 237 ـ 238. [57]. ر.ک: مهر و قهر، ص 202.[58]. ر.ک: همان، ص 205 ـ 206
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
منبرک نماز کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
🇮🇷 ﷽؛ 🕋 زمین زدن شیطان یا زمین خوردن از شیطان؟ 🕋 ✨ رسول اللَّه صلى الله عليه و آله: لا يَزالُ الشَّيطانُ ذَعِرًا مِنَ المُؤمِنِ ما حافَظَ عَلَى الصَّلواتِ الخَمسِ، فَإِذا ضَيَّعَهُنَّ تَجَرَّأَ عَلَيهِ فَأَدخَلَهُ فِي العَظائِمِ. 💍 پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: همواره شيطان از انسانِ با ايمان، هراسان است تا هنگامى كه بر نمازهاى پنجگانه مواظبت ورزد. پس هر گاه آنها را تباه كند، بر او جرئت مى ‏يابد و او را در گناهان بزرگ وارد مى‏ كند. 📚 بحار الأنوار: ج 83 ص 14 💖 کانال ره توشه مبلغین 💖 @mobaleqin20 @namazmt
🇮🇷 ﷽؛ 🕋 نماز خوب صاحبش را دعا می کند 🕋 💍 رسول اللَّه صلى الله عليه و آله: إذا صُلِّيَتِ الصَّلاةُ لِوَقتِها، صَعِدَت ولَها نورٌ شَعشَعانيٌّ تُفتَحُ لَها أبوابُ السَّماءِ حَتّى‏ تَنتَهِيَ إلَى العَرشِ، فَتَشفَعَ لِصاحِبِها وتَقولُ: «حَفِظَكَ اللَّهُ كَما حَفِظتَني»، وإذا صُلِّيَت في غَيرِ وَقتِها صَعِدَت مُظلِمَةً تُغلَقُ دونَها أبوابُ السَّماءِ، ثُمَّ تُلَفُّ كَما يُلَفُّ الثَّوبُ الخَلَقُ، ويُضرَبُ بِها وَجهُ صاحِبِها، فَتَقولُ: «ضَيَّعَكَ اللَّهُ كَما ضَيَّعتَني». 💍 پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هنگامى كه نماز در وقتش خوانده شود، درخشان و كامل بالا مى ‏رود و درهاى آسمان به رويش گشوده مى‏ شوند تا به عرش مى ‏رسد و براى صاحبش شفاعت مى‏ كند و مى‏ گويد: «خدا حفظت كند، آن گونه كه مرا حفظ كردى!» 💍 و هنگامى كه نماز در غير وقتش خوانده شود، تاريك بالا مى ‏رود و درهاى آسمان به رويش بسته مى‏ شوند و سپس مانند پارچه كهنه در هم پيچيده مى ‏شود و به صورت صاحبش زده مى ‏شود و مى‏ گويد: «خدا تو را ضايع كند، آن گونه كه مرا ضايع كردى!». 📚 إرشاد القلوب: ص 190 💖 کانال ره توشه مبلغین 💖 @mobaleqin20 @namazmt
🇮🇷 ﷽؛ 🕋 خطرات ضایع کردن نماز 🕋 💠 رسول اللَّه صلى الله عليه و آله: لا تُضَيِّعوا صَلاتَكُم، فَإِنَّ مَن ضَيَّعَ صَلاتَهُ حُشِرَ مَعَ قارونَ وهامانَ، وكانَ حَقًّا عَلَى اللَّهِ أن يُدخِلَهُ النّارَ مَعَ المُنافِقينَ، فَالوَيلُ لِمَن لَم يُحافِظ عَلى‏ صَلاتِهِ وأداءِ سُنَّةِ نَبيِّهِ. 💠 پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: نمازتان را تباه مكنيد، كه هر كس نمازش را تباه كند، با قارون و هامان محشور مى ‏شود و سزاوار است كه خداوند، او را همراه با منافقان وارد آتش كند. پس واى بر كسى كه بر نمازش و انجام سنّت پيامبرش مواظبت نورزيده است! 📚 بحار الأنوار: ج 83 ص 14 💖 کانال ره توشه مبلغین 💖 @mobaleqin20 @namazmt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌امام زمان «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه‌الشريف» هنگام ظهور به چه زبانی صحبت می‌کنند؟ 🔸برای نوع گویش امام مهدی «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه‌الشريف» دلیل و مدرک خاصی نداریم، اما براساس روایات مربوطه، امام معصوم به همۀ زبان‌ها آگاه است و با هرکس به زبان خودش سخن می‌گوید؛ مقتضای امامت نیز همین است. ضمن آن‌که حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه‌الشريف» در زمان غیبت و در تشرفات نیز به زبان شخص مخاطب سخن گفته است؛ زیرا مقتضای ایجاد ارتباط کلامی نیز همین است. 🔸آری، شاید با توجه به این‌که زبان قرآن و سنت (زبان اسلام)، عربی است، در حکومت جهانی حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه‌الشريف» نیز زبان رسمی زبان عربی باشد (همان‌گونه که در دنیای امروز انگلیسی، زبان بین‌المللی است) و همۀ مردم یا غالب آن‌ها به زبان عربی آشنا خواهند شد. ✅ کانال مسجد مقدس جمکران:👇 @jamkaran_ir
📌چرا حضرت مهدى علیه السلام را در دعاى ندبه، «ابن طه» مى‌نامند؟ پاسخ : 🔸در دعاى ندبه به حضرت مهدی علیه السلام،«یابن طه و المحکمات» خطاب مى کنیم. امام صادق(علیه السلام) مى فرمایند: و امّا طه فاسمٌ من اسماء النبى(صلى الله علیه وآله) و معناه: یا طالب الحق الهادى إلیه؛[1] و امّا طه، پس اسمى است از اسم هاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و معنى آن، این است: اى طالب حق که راهنماى به آن هستى. مرحوم فیض کاشانى، در تفسیر آیه ى (هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ)،[2] نقل مى کند که امام صادق(علیه السلام) مى فرمایند: «انّ المحکمات أمیرالمؤمنین و الائمه(علیهم السلام)؛[3] محکمات، امیرمومنان و ائمه(علیهم السلام) هستند.»البته، منظور، مصداقى از مصادیق آیات محکمات است. به همین دلیل، در دعاى ندبه، به حضرت مهدى(علیه السلام) «یا ابن طه و المحکمات» خطاب مى شود. در نهایت، باید توجّه داشت که هر یک از کلماتى که در دعاى ندبه مطرح شده است، یقیناً، ارتباطى با مقام امام زمان(علیه السلام) داشته و ریشه در عقاید و معارف اسلامى دارد. پی نوشت‌ها: 📚[1]. فیضى کاشانى، تفسیر صافى، ج 2، ص 59. 💠💠💠 ✅ کانال مسجد مقدس جمکران:👇 @jamkaran_ir
📌چرا امام مهدى علیه السلام در زمان غیبت کبری نایب خاص ندارد؟ پاسخ : 🔸در پاسخ این سوال، باید گفت اوّلا، غیبت صغری مقدمه اى براى آغاز غیبت کبری بود و در این دوره، نایبان خاص، وظیفه داشتند تا شیعیان را آماده ى غیبت امام(علیه السلام) کنند. در همین مدّت غیبت صغری، شیعیان توانستند خود را براى ورود به مرحله ى جدید آماده کنند؛ بنابراین، هدف اصلى از تعیین نواب خاص، تحقق یافته بود و دیگر نیازى به تعیین نایب خاص نبود؛ چون، با آغاز غیبت کبری ـ که هدف از آن، حفظ جان امام، آزمایش مردم، آماده سازى مردم جهان براى قیام امام (علیه السلام) در آخرالزمان و... بود ـ تعیین نایب خاص، با اهداف و فلسفه ى غیبت تعارض پیدا مى کرد. ثانیاً، در صورت استمرار تعیین نایب خاص، امکان داشت فرصت مناسبى ایجاد شود تا هر کس ادعاى نیابت امام زمان (علیه السلام) را بکند و صادق و کاذب مشتبه شود و البته این هم امکان نداشت که خود حضرت هر بار ظاهر شود و اوّلا، معجزه اى بیاورد که خود امام است و ثانیاً، براى هر عصرى، کسى را معرّفى کند.[1] ثالثاً، شاید دلیل عدم تعیین نائب خاص، این بوده که اگر نائب خاص تعیین مى شدند، دشمنان، آنان را آزاد نمى گذاشتند، بلکه آنان را شکنجه و زجر مى دادند. 📚[1]. ابراهیم امینى، دادگستر جهان، ص 153. 💠💠💠 ✅ کانال مسجد مقدس جمکران:👇 @jamkaran_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
منبر ۱۵ شوال شهادت حمزه سید الشهدا و رحلت حضرت عبدالعظیم حسنی(علیهما السلام) کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
بسم الله الرحمن الرحیم ♦️قسمت اول: شهادت حمزه سیدالشهدا(ع) رسالت پیامبر اسلام (ص) از ابتدا مورد خشم و مخالفت مشرکان و کفار قرار گرفت و همیشه برای اینکه بر سر راه ایشان و اسلام سد راه‌هایی ایجاد کنند اقدام به آزار و اذیت پیامبر (ص) و یارانشان می‌کردند یکی از بزرگترین حامیان پیامبر(ص) حضرت حمزه سیدالشهدا (ع) بود و تا آن زمانی که ایشان در حیات بودند کسی جرات آسیب رساندن به پیامبر (ص) را نداشت و به خاطر همین موضوع، حضرت حمزه (ع) در یک توطئه به طرز فجیعی به شهادت رسید؛ بر اساس روایات بسیار هند همسر ابوسفیان دستور به قتل رساندن حضرت حمزه سیدالشهدا را به غلام حبشی داد و بدن آن حضرت (ع) را مثله کرد و تکه‌ای از جگر حضرت حمزه (ع) را بر دهان گذاشت‌.او را مثله کرد و از اعضای بریده او، برای خود گوشواره، دست بند و خلخال درست کرد و آن‌ها را با جگر حمزه به مکه برد پیامبر فرمودند: هیچ موقفی تلخ‌تر از این موقف برای من نبود که بر سر بدن مثله شده عموی گرامی ام حضرت حمزه سیدالشهدا (ع) حاضر شدم؛ ایشان در لحظه بسیار گریست و روایت است پیامبر(ص) هیچگاه چنین گریه نکرد. ♦️این جاست که جمله ی تاریخ تکرار می شود را باید معنا کرد. دشمنان اسلام وقتی توان و شهامت رویارویی با سربازان اسلام ندارند،سربازانی همچون حضرت حمزه که بار رو یاور رسول خدا بود.ناجوانمردانه و از آسمان او را هدف قرار داده و پیکر مطهرش قطعه قطعه شد. این داغ هنوز در دل رهبرمان تازه هست و دیدیم در اکثر سخنرانی ها و صحبت هایشان با صدایی پر از بغض و چشمانی اشک بار از این شهید بزرگ یاد می کنند. جالب این جاست که یک عده هنوز سنگ این کفار و مشرکین را به سینه می زنند. کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
بسم الله الرحمن الرحیم ♦️قسمت دوم:حضرت عبدالعظیم حسنی 1- صاحب بن عباد در رساله خود گفته: ابو حماد رازی گوید: خدمت حضرت هادی علیه السّلام رسیدم و از آن جناب مسائلی پرسیدم، هنگامی که اراده کردم از محضر مقدّسش بیرون شوم فرمود: هرگاه مشکلاتی برایت پیش آمد کرد، آنها را از عبد العظیم حسنی بپرس، و سلام مرا هم به او برسان. 2- در امالی صدوق در ضمن حدیث «عرض دین» آمده وقتی که حضرت عبد العظیم خدمت امام هادی علیه السّلام مشرّف شد و عقاید خود را اظهار نمود، امام فرمود: تو از دوستان حقیقی ما هستی. 3- ابو نصر بخاری ضمن حالات فرزندان امام مجتبی علیه السّلام از ابوعلی محمّد بن همام از حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام روایت کرده که در نزد آن جناب از عبد العظیم حسنی صحبت به میان آمد، فرمود: اگر عبد العظیم نبود می گفتیم علی بن حسن بن زید بن حسن فرزندی از خود باقی نگذاشته. 4- ابن قولویه در کامل الزّیارات(باب 107 صفحه 324) از علیّ ابن حسین ابن موسی بن بابویه و او از محمّد ابن یحیی اشعری عطار قمی روایت کرده یکی از اهالی ری گفت بر حضرت ابوالحسن العسکری امام هادی علیه السّلام وارد شدم آن جناب از من پرسید کجا بودی؟ عرض کردم به زیارت سیّد الشهدا علیه السّلام رفته بودم آن حضرت فرمود بدان و آگاه باش اگر قبر عبدالعظیم حسنی علیه السّلام را که در نزد شماست زیارت کرده بودی مثل آنست که حضرت حسین ابن علی را در کربلا زیارت کرده باشی کراماتی از حضرت عبد العظیم حسنی هفته چهلم از منبع موثّقی نقل است یکی از تّجار بازار تهران را مشکلی پیش آمد، روزی با یکی از همکارانش مشکل خود را در میان گذاشت، همکار او گفت برای حلّ گرفتاری خود به حضرت عبد العظیم علیه السّلام متوسّل شو، وی گفت به آن حضرت نیز متوسّل گردیدم و مشکل برطرف نشد، همکار او گفت مشکل توسّط حضرت عبد العظیم علیه السّلام  حلّ شدنی است؛ ولی تو با اخلاص متوسّل نگردیده ای. حال بنشین تا سرگذشت خود را که تا کنون برای کسی نگفته ام برایت باز گو نمایم. من سال های گذشته ورشکسته شدم، بطوری که جهت معاش روزانه خود با تنگنا روبرو گردیدم و تصمیم گرفتم جهت رفع گرفتاری به حضرت عبد العظیم علیه السّلام متوسّل شوم، برای این کار نذر کردم چهل هفته پی در پی سحر پنج شنبه پیاده به زیارت آن حضرت بروم، 39 هفته سپری شد، هفته چهلم فرارسید که مواجه با زمستان بود و روز چهارشنبه بعد از ظهر برف شدیدی باریدن گرفت، غروب که به منزل رسیدم برف تبدیل به کولاک شده بود و زمین تا زانوهایم پر از برف بود، عیالم که از قضیه با خبر بود پرسید مگر امشب به زیارت نمی روی، آخر هفته است، گفتم در این برف و بوران خود آقا هم راضی نیست، انشا ا... هفته دیگر. آن شب زود به خواب رفتم، در عالم رویا دیدم بر روی ریل ماشین دودی به طرف شهر ری می روم، به مقبره شیخ صدوق (ره) رسیدم آنجا وضو گرفته و دو رکعت نماز خواندم و به سمت حرم حضرت عبد العظیم علیه السّلام حرکت کردم، از خواب برخواستم شب از نیمه گذشته بود تصمیم خود را گرفته آماده حرکت شدم، عیالم گفت: چطور شد سر شب نرفتی و حالا که نیمه شب است و برف هم شدید تر شده! خواب را تعریف نموده و گفتم باید بروم حتیّ اگر به قیمت جانم باشد. به راه افتادم مسیر حرکتم همان بود که در خواب دیدم روی ریل ماشین دودی، بعد ها به این نکته رسیدم که آن شب تنها راه رسیدن به شهر ری خط آهن بوده و الا رسیدن به حرم حضرت عبد العظیم علیه السّلام میسر نبود. راه را برروی ریل ادامه دادم تا به ابن باویه رسیدم، به تأسیّ از صحنه خواب وضو گرفتم دو رکعت نماز خواندم و بی درنگ به سمت حضرت عبد العظیم علیه السّلام حرکت کردم به حرم که رسیدم درب ها را تازه گشوده بودند و زمانی تا اذان صبح مانده بود، سرما و خستگی راه رمقم را گرفته و در گوشه حرم از هوش رفتم، در عالم خواب آقا سیّد الکریم علیه السّلام را دیدم کنار صندوق ایستاده، روی مبارک خود را به سمت من کرد و پرسید، چه مشکلی پریشانت ساخته؟ قصّه خود را عرض کردم دست به میان شال کمرش برد و دستمال گره زده ای را به کف دستم نهاد و فرمود این را سرمایه کسب حلال کن انشا ا... مشکلت حلّ شود دستمال را گرفتم به یکباره همه چیز محو شد. صدای موذن مرا از خواب بیدار کرد. و تنها چیزی که از آن رؤیا باقی مانده بود دستمال گره زده در دستم بود، باز کردم دوازده عدد سکّه یک قرانی داخل آن بود برخواستم وضو گرفتم نماز صبح را بجا آورده، با خوشحالی به سمت تهران براه افتادم. آن دوازده سکّه را به این کسب زدم و به سرنوشتی که توشاهد آن هستی رسیدم. کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
منبرک تمثیلی
💠 مثل بازار! كاسب‌ها هرگز دل به مشتري‌هاي عبوري و گذري نمي بندند بلكه هواي مشتري‌هاي ثابت را دارند و در ميان جنس‌ها هر چه خوب تر باشد براي مشتري‌هاي ثابت خود مي‌گذارند. و خدا مشتري ثابت و دائم است. و دنيا همان بازار است. الدُنيا سُوقٌ... و ما هم قرار است در اين بازار به كسب فضيلت‌ها پرداخته و طهارت و پاكي بخريم؛ پس چه بهتر كه هواي مشتري ثابت خود را كه خداست داشته باشيم و فضيلت‌ها را براي او انجام دهيم و نه خوش آمد ديگران. درست همان كاري كه حافظ مي‌كرد و تنها هواي همان مشتري دائم خود را داشت. «بنده ي پير مغانم كه لطفش دائم است ورنه لطف شيخ و زاهد گاه هست و گاه نيست» و بالاتر از حافظ، يوسف بود. يوسف چرا يوسف شد؟ چون هواي مشتري ثابت خود را داشت، نه زليخا را، چون او مشتري موقت بود. 📚 مثل شاخه های گیلاس - محمد رضا رنجبر کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
💠 مثل خاك! در فصل بهار يك سنگ پيدا نمي كني كه سبز شده باشد، چرا؟ چون سنگ خودش را گرفته است. اما خاك را ببين چه گل‌هاي رنگارنگي كه از دل آن بر مي‌دمد، چرا؟ چون خودش را نگرفته است. «در بهاران كي شود سر سبز رنگ خاك شو تا گل برويي رنگ رنگ سال‌ها تو سنگ بودي دلخراش آزمون را يك زماني خاك باش» تو سال‌ها خود را گرفتي و به جايي نرسيدي. حالا يك مدتي بيا و خاكي باش، افتاده باش، وگرنه، اگر خودت را بگيري هيچ نسيمي و هيچ بهاري نمي تواند تو را سبز و شكوفا كند؛ نه خدا، نه پيامبران او، و نه اولياي حق، و نه كتاب‌هاي آسماني. اين است كه اهل جهنم در قيامت مي‌نالند كه: اي كاش ما خاك بوديم! يعني اي كاش انسان‌هاي خاكي و افتاده اي بوديم. اي كاش ما هم تواضع پيشه مي‌كرديم. 📚 مثل شاخه های گیلاس - محمد رضا رنجبر کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20