زندگی به سبک مقربین.pdf
1.44M
💠مناسبت: ماه رمضان
سخنرانی «سلسله ای و چند جلسه ای»👆👆
🌀عنوان: "زندگی به سبک مقربین"
✅کانال تخصصی محتوایی مبلغان(طلاب)
@moballeghan
تنها مسیر_30 جلسه سخنرانی.rar
11.01M
💠مناسبت: ماه رمضان
💢30 جلسه سخنرانی موثر | حاصل بیش از 30 سال تبلیغ در 30 سخنرانی
🌀عنوان: "تنها مسیر" _ علیرضا پناهیان
🌐 منبع: «سایت بیان معنوی»
http://bayanmanavi.ir/post/1460
#فیش_منبر
✅کانال تخصصی محتوایی مبلغان(طلاب)
https://eitaa.com/moballeghan
✍فهرست مطالب منتشر شده در هفته گذشته: «درس: #اصول_و_مبانی_تبلیغ»
🔰آیا «تبلیغ دین» نیاز به دانش دارد⁉️
📚https://eitaa.com/Daneshetabliqedin/11
🔰آیا «ادبیات رایج» در درسهای حوزۀ علمیه، برای تبلیغ دین کافی و کارآمد است⁉️
📚https://eitaa.com/Daneshetabliqedin/20
🔰چرا آگاهی مبلغ، از معارف دینی، باید از مجتهد گسترده تر باشد⁉️
📚https://eitaa.com/Daneshetabliqedin/27
🔰چگونه با سخنرانی، ویژگی های شخصیتی مبلغ منتقل می شود⁉️
📚https://eitaa.com/Daneshetabliqedin/30
🔰آسیب نگاه غیر نظام مند به دین چیست⁉️
📚https://eitaa.com/Daneshetabliqedin/36
🔰رمز موفقیت مبلغ چیست⁉️
📚https://eitaa.com/Daneshetabliqedin/39
#تبلیغ_عالمانه_دین #دانش_تبلیغ
🌐منبع: کانال تخصصی «دانش تبلیغ دین»
🆔https://eitaa.com/Daneshetabliqedin
✅https://eitaa.com/moballeghan
چگونه برای ماه رمضان آماده شویم؟.pdf
388.7K
💠مناسبت: قبل از ماه رمضان
🌀عنوان: "چگونه برای ماه رمضان آماده شویم؟ "
#فیش_منبر
✅کانال تخصصی محتوایی مبلغان(طلاب)
https://eitaa.com/moballeghan
نیاز به حامی_ وفات حضرت خدیجه س _ حمایت از کالای ایرانی.pdf
383.1K
💠مناسبت: ویژه ماه رمضان _ #وفات_حضرت_خدیجه_س
🌀عنوان: "نیاز به حامی"
⭕️پیام: حمایت از کالای ایرانی
#فیش_منبر
✅کانال تخصصی محتوایی مبلغان(طلاب)
https://eitaa.com/moballeghan
#نرم افزار_مبلغان
نرم افزار مبلغان جهت بهره برداری منتشر شد .
در این نرم افزار محتوا با موضوعات مختلف جمع آوری شده که بصورت آفلاین امکان دسترسی موجود میباشد .
با توجه به نزدیکی ماه مبارک رمضان این نسخه منتشر شده که با عنایت خداوند متعال و لطف امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف در حال محتوا نویسی و تکمیل تر شدن نرم افزار هستیم .
در این نسخه فیش ها بارگزاری نشده ولی در بروزرسانی بعدی ان شاءالله موضوعات و فیش های منبر اضافه خواهد شد .
مبلغ بسیار ناچیزی جهت کار فرهنگی و خیر برای نرم افزار تعیین شده که به هیچ قصد انتفاع مالی نیست .
عزیزان برای دریافت نرم افزار به لینک ذیل مراجعه نمایند .
لطفا با دادن ستاره از مجموع عملکرد چندساله ما حمایت کنید
لینک دریافت 👇
http://cafebazaar.ir/app/?id=m.oballegha.n&ref=share
✳️ وقتی سید بحرالعلوم نماز شب را برای طلاب اجباری می کند؟!
💠آیه: و الذين يبيتون لربهم سجدا و قياما فرقان/64
آنانكه در حال سجود و قيام، براى خدا شب زندهدارى ميكنند.
💠حکایت؛ ملا زین العابدین سلماسی که از شاگردان برجسته مرحوم سید مهدی بحرالعلوم بود، نقل کرده که بحر العلوم هر شب در میان کوچه های نجف می گشت و برای فقرا نان و غذا می برد.
پس از مدتی درس خود را تعطیل کرد وگفت؛ دیگر درس برگزار نمی گردد. طلاب مرا شفیع و واسطه قرار دادند، خدمت آن جناب رفتم و عرضه داشتم، چرا درس را تعطیل کرده اید؟!
فرموده اید؟ فرمود: دیگر درس نمی گویم. بعد از چند روزی دوباره طلاب اصرار کردند سبب تعطیلی درس را بدانند، بار دیگر خدمت ایشان رسیده و سوال طلاب را عرضه داشتم، سید بحر العلوم فرمود: من در اکثر شبها در کوچه های نجف می گردم، ولی هرگز نشنیدم این طلاب در نصف شب به تضرع و زاری و مناجات صدایشان بلند شود، چنین طالب علمی را استحقاق نیست که برایشان درس بگویم .
چون طلاب این سخن را شنیدند همه به خود آمدند وبه تضرع و زاری دردل شب روی آوردند و آن عالم زاهد دیگر بار به تدریس مشغول گردید.1
شب خیز که عاشقان به شب راز کنند
گرد در و بام دوست پرواز کنند2
1. با اقتباس و ویراست از کتاب داستانهائی از علماء
2. ابوسعید ابوالخیر
#کلام_وحی #نماز_شب
💠مرد ناشناس
زن بیچاره مشك آب را به دوش كشیده بود و نفس نفس زنان به سوی خانه اش می رفت. مردی ناشناس به او برخورد و مشك را از او گرفت و خودش به دوش كشید. كودكان خردسال زن چشم به در دوخته منتظر آمدن مادر بودند. در خانه باز شد. كودكان معصوم دیدند مرد ناشناسی همراه مادرشان به خانه آمد و مشك آب را به عوض مادرشان به دوش گرفته است. مرد ناشناس مشك را به زمین گذاشت و از زن پرسید: «خوب، معلوم است كه مردی نداری كه خودت آبكشی می كنی، چطور شده كه بی كس مانده ای؟» .
- شوهرم سرباز بود. علی بن ابی طالب او را به یكی از مرزها فرستاد و در آنجا كشته شد. اكنون منم و چند طفل خردسال.
مرد ناشناس بیش از این حرفی نزد، سر را به زیر انداخت و خداحافظی كرد و رفت، ولی در آن روز آنی از فكر آن زن و بچه هایش بیرون نمی رفت. شب را نتوانست راحت بخوابد. صبح زود زنبیلی برداشت و مقداری آذوقه از گوشت و آرد و خرما در آن ریخت و یكسره به طرف خانه ی دیروزی رفت و در زد.
- كیستی؟ .
- همان بنده ی خدای دیروزی هستم كه مشك آب را آوردم، حالا مقداری غذا برای بچه ها آورده ام.
- خدا از تو راضی شود و بین ما و علی بن ابی طالب هم خدا خودش حكم كند.
در باز گشت و مرد ناشناس داخل خانه شد. بعد گفت: «دلم می خواهد ثوابی كرده باشم. اگر اجازه بدهی، خمیر كردن و پختن نان یا نگهداری اطفال را من به عهده بگیرم».
- بسیار خوب، ولی من بهتر می توانم خمیر كنم و نان بپزم. تو بچه ها را نگاه دار تا من از پختن نان فارغ شوم.
زن رفت دنبال خمیر كردن. مرد ناشناس فورا مقداری گوشت كه خود آورده بود كباب كرد و با خرما با دست خود به بچه ها خورانید. به دهان هر كدام كه لقمه ای می گذاشت می گفت: «فرزندم! علی بن ابی طالب را حلال كن اگر در كار شما كوتاهی كرده است».
خمیر آماده شد. زن صدا زد: «بنده ی خدا همان تنور را آتش كن».
مرد ناشناس رفت و تنور را آتش كرد. شعله های آتش زبانه كشید. چهره ی خویش را نزدیك آتش آورد و با خود می گفت: «حرارت آتش را بچش، این است كیفر آن كس كه در كار یتیمان و بیوه زنان كوتاهی می كند».
در همین حال بود كه زنی از همسایگان به آن خانه سر كشید و مرد ناشناس را شناخت. به زن صاحبخانه گفت: «وای به حالت! این مرد را كه كمك گرفته ای نمی شناسی؟ ! این امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب است».
زن بیچاره جلو آمد و گفت: «ای هزار خجلت و شرمساری از برای من! من از تو معذرت می خواهم».
- نه، من از تو معذرت می خواهم كه در كار تو كوتاهی كردم [1]
[1] .📚 بحارالانوار ، جلد 7، باب 103، صفحه ی 597.
📚منبع: داستان راستان،شهید مطهری،جلد اول.
#محضر_اهل_بیت