eitaa logo
مبلغان
5.3هزار دنبال‌کننده
83 عکس
38 ویدیو
558 فایل
☑ کانال تخصصی محتوایی مبلغان 🔹ارسال محتوای بین الصلاتین روزانه و مناسبتی 🔹ارسال فیش منبر روشمند مناسبتی و اقتضایی ✍️ انتقاد و پیشنهاد به محتوای کانال @Habib_shahid_hadi 🤝تبادل (فقط کانال طلاب ) و تبلیغ کانال @efefefef
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ خاطره‌ای عبرت‌آموز از دوران کودکی سعدی برخی افراد اعمال نیک بسیاری در این دنیا انجام می‌دهند و توشه‌ای پر از اعمال نیکو دارند اما باید دقت کنند ممکن است با گناهان بعدی مانند دروغ، غیبت، عیب‌جویی و گاها سرزنش دیگران اعمال خوبشان حبط شود. 💠 آیه: وَيْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ همزه/1 وای بر هر عیب جوی بدگوی! 💠حکایت؛ سعدی در کتاب گلستان، خاطرات زیبایی از دوران جوانی و کودکی خود نقل می کند که نکته آموز و دل انگیز است . در یکی از این خاطرات می‌گوید: به یاد دارم در ایام کودکی، اهل عبادت بودم و شب‌ها برمی‌خاستم و نماز می خواندم و به زهد و تقوا، رغبت بسیار داشتم. شبی خدمت پدرم رحمة الله علیه نشسته بودم و تمام شب چشم بر هم نگذاشتم و قرآن را بر بغل گرفته و می‌خواندم. در آن حال دیدم همه آنان که گرد ما هستند، خوابیده اند. پدر را گفتم: از اینان کسی سر برنمی‌دارد که نمازی بخواند؟! خواب غفلت، چنان اینان را برده است که گویی نخفته‌اند، بلکه مرده اند . پدر گفت : تو نیز اگر می‌خفتی، بهتر از آن بود که در پوستین خلق افتی و عیب آنان گویی و بر خود ببالی!1 تو حساب خویشتن کن نه حساب خلق سعدی که بضاعت قیامت عمل تباه داری2 📚پی نوشت : ۱. با اقتباس و ویراست از کتاب حکایت پارسایان ۲. سعدی منبع : خبرگزاری حوزه @moballeghan
✳️چرا شهید بهشتی در برابر اتهامات از خود دفاع نکرد!؟ 💠آیه: إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا حج/38 خدا از کسانی که ايمان آورده اند دفاع می کند 💠حکایت؛ همین که پایمان به شهر رسید با انبوه دیوار نوشته‌هایی مواجه شدم که علیه دکتر بهشتی بود، الاغ سر راهمان سر بردیدند و مرگ بر بهشتی و بهشتی بهشتی طالقانی را تو کشتی گفتند، به همین دلیل در اخلال سخنرانی‌ام به گوشه‌ای از جنبه‌های شخصیتی ایشان اشاره کردم، بعد از جلسه بیش از ۲۲ نامه به دستم رسید که تماما حرفهای رکیک و فحش و ناسزا بود، مرا متهم کرده بودند که از یک آمریکایی حمایت کرده‌ام و با او همدست هستم، نوشته بودند خانه ۱۵ طبقه دارد‌، زن اروپایی دارد و… یک روز در مجلس خبرگان به دکتر گفتم شما چرا در مقابل این همه توهین از خودتان دفاع نمی‌کنید؟ در جواب آیه‌ای خواند و گفت فلانی من نباید از خودم دفاع کنم، بلکه باید آنقدر ایمان خودم را قوی کنم که خداوند از من دفاع کند و جواب اینها را بدهد و چون وعده خدا حق است من به این وعده اعتقاد دارم، بعد هم افزود دفاع خد ا را نمی توان با دفاع ما مقایسه کرد. 📚پی نوشت: با اقتباس و ویراست از کتاب نگاهی به زندگی و مبارزات شهید بهشتی
✳️کمونیستی که مرید آیت الله دستغیب شد! 💠آیه: وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا بقرة/83 با مردم با زبانِ خوش سخن بگوييد 💠حکایت؛حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی امام جمارانی نقل میکند: یک نفر از کمونیستها برایم گفت من از میان شما روحانیون فقط به یک نفر ارادت فوق العاده دارم، آن هم آقای دستغیب شیرازی است، پرسیدم:چرا؟ گفت: در زندان که بودم شبی روی سکوی مخصوص استراحت زندان، خوابیده بودم، نیمههای شب ناگهان درب زندان باز شد، سید پیرمردی کوتاه قد و لاغر اندام را وارد کردند، فهمیدم عمامه بسر دارد، سرم را زیر لحاف کرده و دوباره خوابیدم. نزدیک طلوع آفتاب بود حس کردم دستی به آرامی مرا نوازش میدهد، تا چشم باز کردم سید پیرمرد سلام کرد وبا زبانی خوش گفت : آقای عزیز نزدیک طلوع آفتاب است ممکن است نمازتان قضا شود، من با تندی و پرخاش گفتم؛ من یک کمونیستم نماز نمیخوانم. آن بزرگوار فرمود: پس خیلی ببخشید من معذرت میخواهم که شما را بدخواب کردم مرا عفو کنید. دوباره خوابیدم، پس از بیدار شدن ایشان مجدداً از من عذر خواهی کرد طوری که من ازآن تندی وپرخاشی که کرده بودم پشیمان شدم. عرض کردم، آقا مانعی ندارد حالا چون شما پیرمرد هستید تشریف بیاورید روی سکو بنشینید و من پائین مینشینم، ایشان نپذیرفت و فرمود؛ نه شما قبل از من اینجا بوده اید و حق شما است آنجا بمانید، خلاصه جای بهتررا قبول نکرد و مدتی که باهم در یک سلول بودیم، من شیفته اخلاق این مرد شدم و ارادت خاصی به ایشان پیدا کردم. 📚 پی نوشت : با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل
💠خداشناسى در كشاورزى انسان به خوبى مىتواند از طريق درختكارى و باغبانى و كشاورزى علم و قدرت خداوند متعال را بشناسد، زيرا: 1. اوست كه بادها را مىفرستد و ابر را ايجاد مىكند. 2. اوست كه بهوسيله باران زمين مرده را زنده مىكند؛ (وَاللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَاباً فَسُقْنَاهُ إِلَى بَلَدٍ مَّيِّتٍ فَأَحْيَيْنَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا كَذلِكَ النُّشُورُ). «1» 3. اوست كه بهوسيله نزول باران ميوهها را از دل زمين خارج مىكند؛ (اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقاً لَّكُمْ). «2» 4. اوست كه ميوههاى رنگارنگ مىآفريند؛ (مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهَا). «3» 5. اوست كه بهوسيله آب باران زراعت و زيتون و خرما و انگور را براى شما مىروياند؛ (يُنبِتُ لَكُم بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّيْتُونَ وَ النَّخِيلَ وَ الْأَعْنَابَ وَ مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ). «4» 6. اوست كه زارع حقيقى است، نه انسان؛ (ءَأَنتُمْ تَزرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ). «5» 7. اوست كه آب را به سرزمين خشك مىفرستد؛ (أَنَّا نَسُوقُ الْمَاءَ إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ). «6» 8. اوست كه خورشيد را وسيله زنده شدن طبيعت قرار مىدهد؛ (سَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ). «7» 9. اوست كه زمين را براى شما رام قرار داد تا كشاورزى كنيد؛ (جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا). «8» 10. اوست كه زمين را بهوسيله درختان مزين و زيبا قرار داد؛ (إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَّهَا). «9» در برابر اينهمه لطف، اولًا استفاده بكنيد و طغيان نكنيد؛ (كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَ لَا تَطْغَوْا فِيهِ) «10» ، ثانياً استفاده كنيد و اسراف نكنيد، ثالثاً حق محرومان را نيز بدهيد؛ (وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَ لَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَايُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ). «11» 📚منابع : (1). فاطر 9 (2). ابراهيم 32 (3). فاطر 27 (4). نحل 11 (5). واقعه 64 (6). سجده 27 (7). ابراهيم 33 (8). ملك 15 (9). كهف 7 (10). طه 81 (11). انعام 141
💠عدم قدرت انسان بر انتخاب پسر يا دختر از نظر قرآن كريم هيچكس از خود چيزى ندارد و هر چه هست از ناحيه خداوند است به هر كس اراده كند دختر مى بخشد و به هر كس بخواهد پسر. يا اگر بخواهد پسر و دختر هر دو را به آنها مى دهد و هر كس را بخواهد عقيم و بى فرزند مى گذارد (يهب لمن يشاء اناثا و يهب لمن يشاء الذكوراو يزوجهم ذكراناً و اناثا و يجعل من يشاء عقيما) «1». و به اين ترتيب مردم به چهار گروه تقسيم مى شوند: آنهايى كه تنها پسر دارند و در آرزوى دخترى هستند و آنها كه دختر دارند و در آرزوى پسرى و آنها كه هر دو را دارند و گروهى كه فاقد هر گونه فرزند اند و قلبشان در آرزوى آن پر مى كشد و عجب اينكه هيچكس نه در زمانهاى گذشته و نه امروز كه علوم و دانشها پيشرفت فراوان كرده قدرت انتخاب در اين مسئله را ندارد و على رغم تمام تلاشها و كوششها هنوز كسى نتوانسته است عقيمان واقعى را فرزند ببخشد و يا نوع فرزند را طبق تمايل انسان تعيين كند. گر چه نقش بعضى از غذاها و داروها را در افزايش احتمال تولد پسر يا دختر نمى توان انكار كرد ولى بايد دانست كه اينها فقط احتمال را افزايش مى دهد و نتيجه هيچيك قطعى نيست. و اين يك نمونه بارز از عدم توانايى انسان از يك سو و نشانه روشن از مالكيت و خالقيت خداوند از سوى ديگر است؟ جالب اينكه در آيات مذكور اناث (دختران) را بر ذكور (پسران) مقدم داشته تا از يكسو بيانگر اهميتى باشد كه اسلام به احياى شخصيت زن مى دهد و از سوى ديگر به آنها كه به خاطر پندارهاى غلط از تولد دختر كراهت داشتند بگويد او بر خلاف خواسته شما آنچه را كه به آن تمايل نداريد مى دهد و اين دليل بر اين است كه انتخاب به دست شما نيست. تعبير به (يهب) (مى بخشد) دليل روشنى است كه هم دختران هديه الهى هستند و هم پسران و فرق گذاشتن ميان اين دو از ديدگاه يك مسلمان راستين صحيح نيست هر دو هبه او مى باشند. 📚(1)- 50/ شورى
💠وظايف ده گانه ى فرزند نسبت به پدر و مادر 1- احسان 2- اهانت نكردن 3- آزار نرساندن 4- كريمانه سخن گفتن 5- تواضع داشتن 6- دعا كردن (طلب رحمت) (و قضى ربّك الا تعبدوا الّا ايّاه و بالوالدين احساناً اما يبلغنّ عندك الكبر احدهما أو كلاهما فلا تقل لهما أف و لا تنهر هما و قل لهما قولًا كريماً و اخفض لهما جناح الذّل من الرحمة و قل ربّ ارحمهما كماربّيانى صغيراً) «1» 7- از زحمات آنها تشكر كردن: (ان أشكر لى و لوالديك الىّ المصير) «2» 8- انفاق كردن: (يسئلونك ما ذا ينفقون قل ما انفقتم من خير فللوالدين) «3» 9- طلب مغفرت كردن: (ربّنا اغفر لى ولوالدىّ و للمؤمنين يوم يقوم الحساب) «4» 10- اطاعت كردن: (وان جاهداك على ان تشرك بى ما ليس لك به علم فلا تطعهما) «5» فقط در صورت فرمان به گناه نبايد اطاعت كرد و الّا بايد در همه ى زمينه ها اطاعت كرد. 📚(1)- اسراء/ 23- 24 (2)- لقمان/ 14 (3)- بقره/ 215 (4)- ابراهيم/ 41 (5)- لقمان/ 15
💠 توصيف خداوند متناسب با درخواست انبياى الهى وقتى درخواستى را از خداوند داشتند، وصفى از اوصاف الهى را كه متناسب با درخواست بود مطرح مىكردند، مثلًا: الف. حضرت عيسى (ع) كه درخواست غذا و مائده مىكند چنين مىگويد: (اللّهُمَّ رَبَّنَا أَنْزِلْ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ تَكُونَ لَنَا عِيداً لِأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا وَآيَةً مِنكَ وَارْزُقْنَا وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ). «1» ب. حضرت نوح (ع) براى پياده شدن در جايگاه مناسب اينگونه دعا مىكند: (وَ قُل رَبِّ أَنزِلْنِي مُنزَلًا مُّبَارَكاً وَ أَنتَ خَيْرُ الْمُنزِلِينَ). «2» ج. حضرت زكريا وقتى از خداوند فرزند طلب مىكند مىگويد: (رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْداً وَ أَنتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ). «3» بنابراين وقتى ما مىخواهيم كارى را با نام خدا شروع كنيم و نياز مبرمى به اعانت او داريم، خداوند را به رحمت عام و خاص او ياد مىكنيم كه از جامعترين اوصاف الهى است؛ (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ). 📚منابع : (1). مائده 114 (2). مؤمنون 29 (3). انبياء 89
✳️ وقتی سید بحرالعلوم نماز شب را برای طلاب اجباری می کند؟! 💠آیه: و الذين يبيتون لربهم سجدا و قياما فرقان/64 آنانكه در حال سجود و قيام، براى خدا شب زندهدارى مي‌كنند. 💠حکایت؛ ملا زین العابدین سلماسی که از شاگردان برجسته مرحوم سید مهدی بحرالعلوم بود، نقل کرده که بحر العلوم هر شب در میان کوچه های نجف می گشت و برای فقرا نان و غذا می برد. پس از مدتی درس خود را تعطیل کرد وگفت؛ دیگر درس برگزار نمی گردد. طلاب مرا شفیع و واسطه قرار دادند، خدمت آن جناب رفتم و عرضه داشتم، چرا درس را تعطیل کرده اید؟! فرموده اید؟ فرمود: دیگر درس نمی گویم. بعد از چند روزی دوباره طلاب اصرار کردند سبب تعطیلی درس را بدانند، بار دیگر خدمت ایشان رسیده و سوال طلاب را عرضه داشتم، سید بحر العلوم فرمود: من در اکثر شبها در کوچه های نجف می گردم، ولی هرگز نشنیدم این طلاب در نصف شب به تضرع و زاری و مناجات صدایشان بلند شود، چنین طالب علمی را استحقاق نیست که برایشان درس بگویم . چون طلاب این سخن را شنیدند همه به خود آمدند وبه تضرع و زاری دردل شب روی آوردند و آن عالم زاهد دیگر بار به تدریس مشغول گردید.1 شب خیز که عاشقان به شب راز کنند گرد در و بام دوست پرواز کنند2 1. با اقتباس و ویراست از کتاب داستانهائی از علماء 2. ابوسعید ابوالخیر
✳️ حتی گیاهان را آتش نزنیم! اسلام برای هر موجود زنده‌ای حرمت و حقی قرار داده است و به آزار نرساندن به آن‌ها سفارش کرده است، لذا نباید از روی هوس و خوش‌گذرانی جان حیوانات را گرفت و این شیوه که بعضی برای تفریح به آزار و اذیت آن‌ها می‌پردازند، مذموم است. 💠آیه: فَلَيُبَتِّکُنَ‌ آذَانَ‌ الْأَنْعَامِ‌ نساء/119 (شیطان می گوید) به آنان دستور می‌دهم که گوش چهارپایان را بشکافند 💠حکایت؛ شیوه مرحوم نجم‌آبادی مهربانی و محبت با هرکسی بود، راه آدمیت را چنین می‌دانست که به همه نیکی رساند و خدمت کند. موبد بیدگلی گوید: روزی بر روی یک گیاه آتشی افکندم، شیخ به من اعتراض کرد و گفت: این گیاه روح نباتی دارد و از آتش متألم می‌شود چرا چنین کردی؟! گاهی اتفاق می‌افتاد که گربه‌ای در دامن پوستین ایشان می‌خفت، چون در حال خواب یا چرت بود آقا صبر می‌کرد تا بیدار شود و اگر بیدار نمی‌شد پوستین را می‌گذاشت و خود می‌رفت. همچنین نقل کرده‌اند: سگ ولگردی در گوشه باغچه خانه ایشان، زاییده بود، یکی از هم صحبت‌های آقا توله سگ‌ها را برده بود و به جای دوری انداخته بود، سگ ماده از دوری توله سگ‌ها بیتابی می‌کرد و شیخ بارها به آن شخص گفت: کار خوبی نکردی که بچه‌ها را از مادر جدا کردی و کسی را فرستاد تا توله سگ‌ها را پیداکرده و آورد و در دامن مادرشان رها کرد. 📚 با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل (خبرگزاری حوزه) https://eitaa.com/moballeghan
✳️ خدمت به خلق عبادت در دین اسلام هم جنبه فردی دارد و هم جنبه اجتماعی، شاید مهم‌ترین عبادت اجتماعی، خدمت‌رسانی به مسلمین و باز کردن گره از زندگی آنان باشد بر همین اساس است که ائمه (ع) همواره به دنبال خدمت به جامعه و تزریق آسایش به مؤمنین بودند. 💠 آیه:تَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى مائده/2 در هر كار خير و تقوا يكديگر را يارى دهيد 💠 حکایت؛ پسر مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی می‌گوید: پدرم در کلیه ساعات روز و شب برای رفع حوائج حاجتمندان و درماندگان آماده بودند، روزی عرضه داشتم خوب است برای مراجعه مردم وقتی مقرر شود تا بی‌وقت مزاحمتان نشوند، فرمود پسرم: «لیس عند ربنا صباح و لا مساء» (آن کس که برای رضای خدا به خلق خدمت می‌کند، نباید که وقتی معین کند) مرحوم پدرم در ابتدای شب‌ها پس از اتمام فریضه به نگارش پاسخ‌نامه‌ها و انجام خواسته‌های مراجعان مشغول و سپس مدتی به مطالعه می‌پرداختند. از نیمه‌های شب تا طلوع آفتاب به نماز و ذکر و نوافل و تعقیبات سرگرم بودند، پس از طلوع خورشید اندکی استراحت می‌کردند و بعد از آن تا ظهر به ملاقات و گفتگو با مراجعان و تهیه و ساخت دارو برای بیماران می‌نشستند و عصرها برای تدریس به مدرسه می‌رفتند و پس از آن نیز به پاسخ گوئی و رفع نیازمندی‌های محتاجان و گرفتاران مشغول بودند و در تمام سال پس از طلوع آفتاب و یا ساعتی در بعدازظهر استراحتی کوتاه می‌فرمودند. روزی یکی از سادات محترم مشهد برای ایشان سجاده و رختخوابی هدیه فرستاد، در جواب فرموده بودند: سجاده را به خاطر سیادت شما که رعایت حرمتش را بر خود واجب می‌دانم، می‌پذیرم ولی به رختخواب نیازم نیست، زیرا که بیست و پنج سال است که پشت و پهلو بر بستر استراحت ننهاده‌ام. 1 چو غنچه گرچه فروبستگی است کار جهان تو همچو باد بهاری گِره گشا می باش 2 📚پی نوشت : 1. با اقتباس و ویراست از کتاب نشان از بی نشانها 2. حافظ (خبرگزاری حوزه) https://eitaa.com/moballeghan
✳️ چرا آیت الله بهجت نماز شب را ترک کردند!؟ ارزش و اهمیت جایگاه پدر و مادر در اسلام به گونه ای است که غیر از واجبات و محرمات، امر و دستور پدر در باقی اعمال لازم الاجراست و آه مادر زندگی فرزند را به تباهی می کشاند و سراغ نداریم کسی را که بدون احترام گذاشتن به والدین خود به مراتب رفیع رسیده باشد. 💠 آیه:وَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا احقاف/15 انسان را به نیکی کردن به پدر و مادر سفارش کردیم 💠 حکایت؛ زمانی‌که آیت الله بهجت(ره) در نجف مشغول تحصیل و تهذیب نفس بودند عده ای که مطالب عرفانی را قبول نداشتند نامه ای برای پدر آقای بهجت می فرستند و در مورد ایشان بدگویی می کنند و می گویند ممکن است فرزندت از درس و بحث، خارج شود. پدر بزرگوار ایشان نامه ای برای آقای بهجت می نویسد که من راضی نیستم جز واجبات، عمل دیگری انجام دهی، حتی راضی نیستم نماز شب بخوانی، آقای بهجت می فرماید: وقتی نامه ی پدرم به دستم رسید، خدمت آقای قاضی رسیدم و نامه را به ایشان نشان دادم، ایشان فرمودند: شما مقلد چه کسی هستید؟ گفتم : من مقلد آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی (ره) هستم، فرمودند: باید بروید از مرجع تقلیدتان بپرسید. آقای بهجت می فرماید: من نزد آقا سید ابوالحسن اصفهانی (ره) رفتم و از ایشان کسب تکلیف کردم، ایشان فرمودند: باید حرف پدرت را اطاعت کنی، از آن موقع به بعد آقای بهجت سکوت می کنند و چیزی نمی گویند. در سکوت مطلق فرو می روند و حتی برای خرید، از خادم مدرسه تقاضا می کنند تا این کار را برای ایشان انجام دهد؛ چرا که سخن گفتن از واجبات نیست و کار و فعل مباحی می باشد حتی ایشان خیلی کم در کوچه و خیابان رفت و آمد می کردند و تمام این کارها به خاطر این بود که می خواستند از دستور پدرشان اطاعت کنند1 هرآن پسر که پدر، زان پسر بود خشنود نه روز او بد باشد، نه عیش او دشوار 2 📚 پی نوشت : 1. با اقتباس و ویراست از کتاب پرده نشین 2. فرخی (خبرگزاری حوزه) https://eitaa.com/moballeghan
❇️انقلابی ماندن به سبک شیخ عبدالکریم جزائری مسلمانان باید همواره اقتدار و عظمت اسلام را حفظ کنند و به این دستور فقهی و سیاسی اسلام که تسلط کفار بر مومنین را حرام می داند، جامه عمل بپوشانند ومانع هر گونه تفوذ و سلطه اجانب و اغیار به جامعه اسلامی گردند. 💠آیه: و لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرينَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً النساء/141 خداوند هرگز كافران را بر مؤمنان تسلّطى نداده است 💠حکایت؛ مرحوم شیخ عبدالکریم جزائری با یکی از شیوخ بزرگ عرب رفاقت و دوستی داشت و همه ساله بر منزل آن شیخ وارد می شد و مورد احترام و اکرام قرار می گرفت، شیخ عرب نیز کمک مالی شایانی به آن مرحوم می کرد بطوری که تا مدت یک سال مرحوم جزائری و شاگردانش از کمک او استفاده می کردند. زمانی که انگلیس به کشور عراق تجاوز کرد، آن شخص عرب جهت مصلحت شخصی خود موافقت کرد انگلیس در عراق بماند. مرحوم جزائری همینکه از جریان آگاه شد، دیگر به خانه او نرفت تا آنکه شیخ برای مرحوم جزائری نامه نوشت و علت نیامدن او را جویا شد. مرحوم جزائری در جواب نوشت: فرق بین من و تو همان اسلام و کفر است و دیگر ارتباطش را با آن شیخ قطع کرد مرحوم جزائری به خاطر دین از آن همه منافع صرف نظر کرد تا آنکه عاقبت انگلیس ها آن شیخ عرب را در زندان پهلوی در ایران به قتل رساندند.1 📚 پی نوشت : 1.با اقتباس و ویراست از کتاب داستانهائی از علماء https://eitaa.com/moballeghan
❇️ وقتی آخوند خراسانی بدون پیراهن کلاس می رود مرحوم آخوند خراسانى در زمان تحصیل یک پیراهن بیشتر نداشت و روزى یگانه پیراهنش را شسته بود و منتظر بود تا خشک شود،... 💠 آیه: هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ زمر/9 آیا دانایان با نادانان مساویند؟ 💠 حکایت؛ مرحوم آخوند خراسانى در زمان تحصیل یک پیراهن بیشتر نداشت و روزى یگانه پیراهنش را شسته بود و منتظر بود تا خشک شود، هنگامی که موقع درس فرا رسید، هنوز پیراهنش خشک نشده بود، او که برای درس اهمیت زیادی قائل بود، بخاطر آنکه از درس استاد محروم نگردد قباى خود را پوشید و مچهاى آستین را بست و در حالیکه عبا را به دور خود پیچیده بود وارد مجلس درس شیخ اعظم شد و در گوشه اى نشست و به سخنان استاد گوش داد و پس از اتمام درس به سرعت به سوى منزل خود رفت زیرا نمى خواست کسى متوجه آن وضع گردد. ظهر آن روز کسى درب حجره را زد، وقتى آخوند محمد کاظم در را باز کرد شیخ مرتضى انصارى را دم در دید، استاد به شاگرد خود سلام کرد و بقچه اى از زیر عباى خود بیرون آورد و آن را به دست او داد و با قیافه و لحنى که سرشار را از محبت بود گفت : از اینکه در این وقت مزاحم شده ام معذرت مى خواهم، من مى توانستم برای شما پیراهن نویى تهیه کنم اما دلم مى خواهد پیراهن خود را به شما بدهم و امیدوارم با قبول آن مرا خوشحال کنید. شیخ آنگاه به سرعت از حجره شاگرد خود دور شد بطورى که آخوند نتوانست از لطف استاد خود سپاسگزارى کند و وقتى بقچه را باز کرد، دید که شیخ دو دست از پیراهنهاى خود را براى او آورده است. 1 هرکه از آموختن ندارد ننگ گل برآرد ز خار و لعل از سنگ2 📚پی نوشت : 1. با اقتباس و ویراست از کتاب داستانهای علماء 2. نظامی https://eitaa.com/moballeghan
✳️درخواست سید هاشم خطاب از نادر شاه چه بود؟ 💠آیه: وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ طلاق هر کس بر خدا اعتماد کند، خداوند برای او بس است 💠حکایت؛ یکی دیگر از علمای معروف در علم، زهد و تقوا مرحوم سید هشام حطاب است و او را با نادرشاه افشار حکایتی شنیدنی دارد که بر شدت زهد او دلالت می‌کند. وقتی که نادرشاه به قصد زیارت حضرت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) وارد نجف اشرف شد، پس از زیارت مرقد شریف آن حضرت، به قصد زیارت علمای مشهور نجف به خانه آنان می‌رفت و چون به خانه سید هاشم حطاب آمد، دید سید بر روی حصیری نشسته و زندگی بسیار ساده و بی آلایشی دارد. شاه وقتی خواست از خدمت سید مرخص شود، عرض کرد: من نادرشاهم و قدرت در دست من است، هر نیازی دارید امر کنید تا انجام دهم و به این خدمت مرجوعه افتخار کنم، سید در جواب گفت: بلی، من از شاه می‌خواهم که جلو این پشه‌ها را بگیرد که مرا اذیت نکنند، چون این‌ها نمی‌گذارند من راحت بخوابم. شاه گفت: من به دفع آن‌ها قادر نیستم چیزی از من بخواهید که من قادر به آن باشم، مانند مال دنیا و پول که برای شما نفعی داشته باشد، سید در جواب فرمود: من آن‌ها را از کسی می‌خواهم که بر همه چیز قدرت دارد نه آنکه فقط بر اموال فانی دنیا تسلط دارد، پس شاه حرکت کرد و رفت. (۱) ای برادر کن توکل بر خدا کو نباشد هرگز از بنده جدا (۲) 📚 پی نوشت : 1. با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در دنیای عمل 2. فتح‌الله آقاجانی (خبرگزاری حوزه) https://eitaa.com/moballeghan
✳️عروسی که از امام قول شفاعت گرفت 💠آیه: وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى انبیا/28 آنان، جز کسانی که خداوند از آنها رضایت دارد، شفاعت نمی کنند 💠حکایت؛ آقای مصطفی زمانی نقل میکند هر روز تعداد زیادی از مردم برای اجرای صیغه نکاح بدست امام خمینی نوبت میگرفتند، حضرت امام هم با کمال ملاطفت و مهربانی با آنها برخورد میکرد و در پایان نصیحت میفرمود که باهم بسازید و باهم خوب باشید، معمولاً در جریان خطبه یکی از آقایون طرف قبول و وکیل از جانب مرد می شد و امام هم از طرف دختر وکیل می شد. روزی جریان جالبی در این ارتباط پیش آمد، هنگامی که از دختری سوال کردند که آیا به بنده وکالت می دهید تا شما را به ازدواج این مرد درآورم؟ دختر در جواب امام عرض کرد: من شما را وکیل کردم در دنیا بشرط آنکه شما در آخرت از من شفاعت کنید، امام مقداری مکث و تأمل کرده و آنگاه فرمودند: معلوم نیست که من در آخرت بتوانم شفاعت کنم ولی اگر خداوند متعال به من اجازه شفاعت داد، از تو شفاعت خواهم کرد. مسلما این توفیق جالبی بود برای آن دختر خانم که توانست از حضرت امام قول شفاعت در آخرت را بگیرد. 📚 پی نوشت : با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل (خبرگزاری حوزه) https://eitaa.com/moballeghan
✳️ سید کاظم یزدی اهل نجف را از شر بیگانگان نجات داد 💠آیه: مَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا مائده/32 هر كه شخصى را از مرگ نجات دهد گويى همه مردم را زنده كرده است. 💠حکایت؛ زمانیکه که نیروهای ارتش انگلستان وارد عراق شدند، با مقاومت مردم مسلمان عراق مواجه شدند ازجمله کسانی که با آنان مقابله کردند مردم نجف اشرف بودند. زمانی که انگلیس به عراق تسلط کامل یافت در مقام انتقام‌جوئی از اهالی نجف اشرف برآمد و در این رابطه حاکم انگلیس به حضور مرحوم سید محمدکاظم یزدی قدس سره آمده و عرض کرد دولت از شما خواهش می‌کند که نجف اشرف را ترک گوئید و به کوفه بروید زیرا دولت می‌خواهد اهالی نجف را تأدیب نماید، مرحوم سید فرمودند: من به تنهائی خارج شوم یا با اهل‌بیتم؟! حاکم گفت با اهل‌بیت، آن مرحوم فرمودند: اهل نجف همه اهل‌بیت من هستند پس من خارج نمی‌شوم، بگذار آنچه به اهل‌بیت من می‌رسد به من هم برسد و به برکت این استقامت و پا برجائی مرحوم سید، اهل نجف از شر انگلیس در امان ماندند. این عالم بزرگوار قلباً مردم را دوست داشتند و متقابلاً مردم نیز او را دوست داشته و به او عشق می‌ورزیدند و مردم نجف او را پدر می‌خواندند و اعراب صحرانشین از خاک پای او برداشته و در کیسه می‌کردند و به چادر خود برده و به هنگام سوگند خوردن می‌گفتند: بحق تراب قدم السید و این حاکی از مردم خواهی و حسن سلوک ایشان با هم نوعان و پیروان خود بوده است. مرحوم سید طبع شعر نیز داشت که رباعی زیر نمونه‌ای از اشعار زیبای ایشان است: الهی دلی ده در آن دل تو باشی به راهی بدارم که منزل تو باشی بدریای فکرت فروبرده‌ام سر الهی چنان کن که ساحل تو باشی 1 📚 پی نوشت : 1. با اقتباس و ویراست از کتاب داستانهائی از علماء https://eitaa.com/moballeghan
❇️ همسرداری به سبک میرزا جواد آقا تهرانی(ره) هیچکدام از ما از حضرت علی (ع) بالاتر نیستیم؛ این حضرت در کار خانه بسیار به حضرت زهرا (س) کمک می کردند و ما نیز اگر می خواهیم علی وار زندگی کنیم باید سیره آن حضرت را در زندگی پیاده کنیم. 💠 آیه: وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ نساء/19 و با آنان (زنان) به نیکویی رفتار کنید 💠حکایت؛ همسر میرزا جواد آقای تهرانی از سادات علویه بود، علاوه بر احترام زیادی که آقا برای ایشان قائل بود، با ایشان به نیکی رفتار می کرد و هر وقت هم که فرصت یاری می نمود در خانه یار و کمک کار ایشان بودند، اساسا ایشان به کسی زحمت نمی داد مخصوصا در امور شخصی خویش تا آنجائی که می توانستند و قدرت و توان داشتند خودشان انجام می دادند، تا آنجا که از همسر خود نمی خواستند که مثلا لباسهایشان را بشویند، بلکه این همسر شان بود که با توجه به اخلاق مرحوم میرزا جواد آقا از ایشان می خواستند که لباسهایشان را برای شستن در اختیار ایشان بگذارند. و باز هم به سادگی حاضر نمی شدند که لباس ها را برای شستشو به همسرشان بدهند ، گاهی نیز دیده می شد که جارو به دست گرفته و حیاط منزل را تمیز می کردنند و این در حالی بود که حتی راه رفتن با عصا هم برایشان مشکل بود! 1 📚 پی نوشت : با اقتباس و ویراست از کتاب خاطراتی از ایینه اخلاق https://eitaa.com/moballeghan
❇️ دعایی که پیامبر(ص) نپسندید 💠 آیه: رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ / بقره/201 پروردگارا به ما در دنیا (نیکی) عطا کن و در آخرت نیز (نیکی) مرحمت فرما! و ما را از عذابِ آتش نگاه‌دار 💠 حکایت؛ پیامبر مهربان صلی‌الله‌علیه‌وآله که همواره جویای حال یاران خود می‌شد، دریافت که یکی از یارانش بیمار و بستری‌شده است. به عیادت او رفت و بر بالینش نشست. پس از احوال‌پرسی، بیمار گفت: یا رسول‌الله! نماز مغرب را با شما به جماعت خواندم، شما سوره قارعه را در نماز خواندید، من آن‌چنان تحت تأثیر قرار گرفتم که به خدا عرض کردم اگر در نزد تو گناهکارم، طاقت عذاب آخرت را ندارم، در همین دنیا مرا عذاب کن. اکنون ای رسول خدا می‌بینی که دعایم اجابت شده و بیمار شده‌ام. پیامبر فرمود: دعای درستی نکرده‌ای، می‌بایست در دعا به پیروی از قرآن کریم بگویی: ربَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ بقره/201 «پروردگارا به ما در دنیا نیکی عطا کن و در آخرت نیز نیکی مرحمت فرما! و ما را از عذابِ آتش نگاه‌دار).1 📚1. با اقتباس و ویراست از کتاب هزار و یک حکایت قرآنی https://eitaa.com/moballeghan
❇️ دیگ فروشی شهید مدرس برای کمک به فقیر یکی از وظایف مهم افراد در جامعه اسلامی، دستگیری از نیازمندان است و هر کس به اندازه توان خویش وظیفه دارد که خلاء های موجود در زندگی افراد را جبران کند؛ خداوند همانگونه که نیازمند را با فقر امتحان می‌کند، ثروتمندان را نیز با ثروتشان می‌آزماید. 💠 آیه : لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ آل عمران/92 هرگز به نیکی نمیرسید مگر از آنچه دوست دارید انفاق کنید 💠 حکایت؛ همسر شهید مدرس میگفت: خیلی از روزها که آقا از مجلس به خانه میآمد، یکی از لباسهایش کم میشد و وقتی علتش را میپرسیدم، میگفت: در راه به سائل دادم. روزی فرد مستمندى به در خانه شهید مدرس در تهران آمد و تقاضاى كمكى نمود، در آن روز مرحوم مدرس چيزى نداشت كه به آن فقير بدهد، از سوى ديگر راضى نبود كه به فرد سائل جواب منفى بدهد و او را با دست خالى باز بگرداند، از اين جهت به دخترش گفت: ديگ آشپزخانه را بگذار دم مغازه مشهدى عبدالكريم (بقال محل ) و پول آن را گرفته و به فقير بدهيد، وقتى در جواب وى گفته شد، جز اين ديگ ظرفى براى پختن غذا نداريم ، این عالم مردم دار گفت: اشكالى ندارد. (1) نه خواهنده ای بر در دیگران به شکرانه، خواهنده از در مران(2) 📚پی نوشت : 1. با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در دنیای عمل 2. سعدی https://eitaa.com/moballeghan
❇️ مانند شیخ انصاری نیکی کنیم یکی از زیبایی های زندگی، کمک کردن به نیازمندان و افراد آبرومند است، قطعا آن کمکی نزد خداوند متعال ارزشمندتر است که آدمی در حین نیازمندی، از خود گذشتگی کند و ببخشد. 💠 آیه: أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ بقره/195 نیکی کنید که خدا نیکوکاران را دوست می دارد 💠 حکایت ؛ یکی از علمای بزرگ می‌گوید: روزی خدمت شیخ انصاری رفتم و عرض کردم، یکی از طلاب سید که از فضلای حوزه است، از لحاظ مالی به مشکل خورده و بسیار مضطر شده و همسرش در حال وضع حمل است، اگر می توانید، کمکی به او بفرمایید. شیخ فرمود: فعلاً چیزی ندارم به جز مقداری پول که برای روزه و نماز استیجاری است، خوب است دو سال نماز و روزه به او بدهم؟ عرض کردم آقا جان! این سید آقازاده است و وضع زندگی خوبی داشته، اهل نماز و روزه استیجاری نیست، به علاوه اهل درس است و این نماز و روزه استیجاری مانع درس او می‌شود. شیخ مرتضی انصاری تأملی نموده و فرمود: پس من دو سال عبادت را خودم به جا می‌آورم و شما پولش را برای آن سید فاضل ببرید، این در حالی بود که مرحوم شیخ از لحاظ درسی و برطرف کردن مشکلات مردم مشغله زیادی داشتند اما با این عمل نیک به دیگران درس ایثار دادند. 1 نباشد همی نیک و بد پایدار همان به که نیکی بود یادگار 2 📚 پی نوشت : 1. با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل 2. فردوسی https://eitaa.com/moballeghan
✳️وقتی شیخ مرتضی انصاری(ره) خود را سرزنش می کند؟! 💠آیه: فَاتَّقُواْ اللّهَ يَا أُوْلِي الأَلْبَابِ مائده/100 پس ای خردمندان ، از خدای بترسيد 💠حکایت ؛ روزی همسر شیخ مرتضی انصاری (ره) از او خواهش کرد چادر شبی برای پوشانیدن رختخواب های منزل خریداری نماید، اما شیخ قبول نمی کرد و این خرج را اضافه می دانست. همسر شیخ که از نمایان بودن رختخوابها در گوشه اطاق در برابر دوستان ناراحت بود، پس از نا امید شدن از جلب موافقت شیخ، در خرید گوشت صرفهجوئی کرد و به جای سه سیر گوشت تا مدّتی دو سیر و نیم گوشت خریداری کرد و از ما به التفاوتی که از این راه ذخیره شد چادر شبی خرید. شیخ چادر شب را دید و از نحوه خرید سوال کرد، وقتی متوجه عمل همسرش شد با ناراحتی گفت: شما از خدا نمی ترسید!؟ ای وای بر من که تا به حال مقداری از وجوه بیتالمال بیجهت مصرف شده و من خیال میکردم سه سیر گوشت حدّاقلّی است که ما میتوانیم با آن زندگی کنیم آنگاه شیخ دستور داد چادر شب را پس بدهند و بعد از آن به جای سه سیر گوشت دو سیر و نیم خریداری کنند. 1 📚 پی نوشت : 1. با اقتباس و ویراست از کتاب داستانهایی از علما https://eitaa.com/moballeghan
❇️ خدایا من یاغی نیستم! یکی از مقدمات دین، این است انسان در باطن خود به یاد خدا باشد و دینداری او فقط در ظاهر نباشد و اگر انسان خداوند را فراموش نکند گر چه لغزشهایی داشته باشد، بالاخره در مسیر هدایت قرار می گیرد وبه سعادت می رسد. 💠آیه : وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ /حشر19 از آن کسان مباشيد که خدا را فراموش کردند 💠 حکایت ؛ روزی مرحوم آخوند کاشی مشغول وضو گرفتن بودند، شخصی باعجله آمد، وضو گرفت و داخل مسجد شد و به نمازایستاد، چون مرحوم کاشی خیلی مؤدّب وضو می‌گرفت و همه آداب و ادعیه ی وضو را به جا می‌آورد؛ تا وضوی آخوند تمام شود، آن فرد نماز ظهر و عصر خود را هم خوانده بود و هنگام خروج با ایشان رو به رو شد، مرحوم کاشی پرسیدند : - چه کاری انجام دادی!؟ -گفت : هیچی، - فرمود : تو هیچ کار نمی‌کردی!؟ - نه! -آقا فرمود: مگر نماز نمی‌خواندی!؟ -نه! - مرحوم آخوند فرمود: من خودم دیدم داشتی نماز می‌خواندی. -نه -آقا اشتباه دیدی! - پس چه کار می‌کردی!؟ - آن شخص یک جمله گفت که تأثیر عجیبی بر مرحوم آخوند کاشی گذاشت. گفت : فقط آمده بودم بگویم خدایا من یاغی نیستم و بیاد شما هستم، همین... این جمله در مرحوم آخوند خیلی تأثیر گذاشت، بطوریکه تا مدّت ها هر وقت از احوال آخوند می‌پرسیدند، ایشان با حال خاصی می‌فرمود: من یاغی نیستم، خدایا من و دوستانم یاغی نیستیم! بنده ایم و اگر اشتباهی کردیم به لحاظ جهل بوده، لطفا همین جمله را از ما قبول کن.1 📚 پی نوشت 1. با اقتباس و ویراست از کتاب حدیث دل سپردن https://eitaa.com/moballeghan
❇️ وقتی آخوند همدانی بزم اراذل را عرفانی می کند 💠 آیه: فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ (طه/44) با او به نرمی سخن گوييد ، شايد پند گيرد 💠 حکایت ؛ نقل است مرحوم آخوند همدانی در یکی از سفرهای خود با جمعی از شاگردانش به عتبات عالیات می رفت در بین راه به قهوه خانه ای رسیدند که جمعی از دنیا پرستان میخواندند و پایکوبی می کردند، آخوند به شاگردانش فرمود: یکی برود و آنان را نهی از منکر کند بعضی از شاگردان گفتند اینها به نهی از منکر توجه نخواهند کرد و کار ما بیهوده است. ایشان فرمود: حالا که شما نمی روید، خودم می روم وقتی که نزدیک شد به رئیسشان گفت: اجازه می فرمایید من هم بخوانم و شما بنوازید؟! رییس گفت: مگر شما بلدی بخوانی؟ فرمود: اگر شما جازه بدهید بلی. گفت: بخوان. آخوند نیز شروع به خواندن اشعار ناقوسیه حضرت امیر علیه السلام کردند: لا اله الا الله حقاً حقا صدقاً صدقا إن الدنیا قد غرتنا و أشتغلتنا و استهوتنا ... آن عده وقتی این اشعار را شنیدند از آن حال در آمدند و به گریه افتادند توبه کردند. یکی از شاگردان آخوند نقل کرده: وقتی ما از آنجا دور می شدیم هنوز صدای گریه شان به گوش می رسید. 📚 پی نوشت : با اقتباس و ویراست از کتاب چلچراغ سالکان https://eitaa.com/moballeghan
✳️ نام مرا از لیست فقرا خط نزنید؟! يکى از عوامل اساسى سربلندی انسان در اجتماع، قناعت است زیرا انسان دنیا پرست برای بدست آوردن آن دست به ذلت و خواری می زند و این حرص و طمع پایانی ندارد مگر اینکه انسان قناعت پیشه کند. 💠آیه: وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ حدید/20 و زندگانى اين جهان جز متاعى فريبنده نيست. 💠حکایت ؛ شیخ مرتضی انصاری با آن همه وجوهات شرعیه که در اختیارش بود با کمال فقر و قناعت زندگی میکرد و نمونه بارز دنیا گریزی بود. روزی تجار شهر بغداد مبلغ زیادی پول تهیه کرده خدمت شیخ اعظم آورده و عرض کردند این پول از وجوه شرعیه نیست که شما در صرف کردن آن احتیاط کنید، بلکه از مال حلال کسب و کار ماست که با رضایت خاطر به شما تقدیم می کنیم تا شما در زندگی خود توسعه بدهید و مقداری در رفاه باشید و دغدغه ای جزء تربیت طلاب علوم دینی نداشته باشید. اما شیخ بازهم قبول نکرد و فرمود: حیف است، عمری را به فقر گذرانیدهام در این اواخر خود را غنی کنم و نام من از طومار فقرا محو و در آخرت از مقام آنها باز بمانم.1 خلعت دنیا زیاد از خویشتن درد سر است آنچه می آید زیاد از آستین، چین می شود2 📚 پی نوشت : 1با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل 2عطار https://eitaa.com/moballeghan