eitaa logo
مبلغان
5.3هزار دنبال‌کننده
83 عکس
38 ویدیو
558 فایل
☑ کانال تخصصی محتوایی مبلغان 🔹ارسال محتوای بین الصلاتین روزانه و مناسبتی 🔹ارسال فیش منبر روشمند مناسبتی و اقتضایی ✍️ انتقاد و پیشنهاد به محتوای کانال @Habib_shahid_hadi 🤝تبادل (فقط کانال طلاب ) و تبلیغ کانال @efefefef
مشاهده در ایتا
دانلود
فیش منبر شهادت امام هادی .pdf
242.6K
🔰 فیش منبر مکتوب شهادت امام هادی علیه السلام 🔹 مبارزات سیاسی و فرهنگی امام هادی علیه السلام ✅ کانال تخصصی محتوایی مبلغان ؛ منبعی برای نشر معارف برای مبلغان دین https://eitaa.com/joinchat/3974103040C32f1c734a5
منبر مکتوب شهادت امام هادی علیه السلام.pdf
185.9K
🔰 فیش منبر مکتوب شهادت امام هادی علیه السلام 🔹 منبر مکتوب حجت الاسلام و المسلمین انصاریان ✅ کانال تخصصی محتوایی مبلغان ؛ منبعی برای نشر معارف برای مبلغان دین https://eitaa.com/joinchat/3974103040C32f1c734a5
منبر مکتوب شهادت امام هادی علیه السلام.pdf
185.9K
🔰 فیش منبر مکتوب شهادت امام هادی علیه السلام 🔹 منبر مکتوب حجت الاسلام و المسلمین انصاریان ✅ کانال تخصصی محتوایی مبلغان ؛ منبعی برای نشر معارف برای مبلغان دین https://eitaa.com/joinchat/3974103040C32f1c734a5
زندگی جمعی ماموریت دیگر امام هادی ع.pdf
241.7K
🌀 سامان دهی زندگی جمعی ماموریت دیگر امام هادی(ع) 🏴مناسبت: شهادت امام هادی (ع) ⏰زمان منبر: حدود30 دقیقه ✅ کانال حکمت بیان @hekmatebayan 💠 کانال تخصصی محتوایی مبلغان ؛منبعی برای نشر معارف تبلیغی https://eitaa.com/joinchat/3974103040C32f1c734a5
💠 دعای امام هادی علیه السلام در حق اصفهانی در عصر (علیه السلام) شخصی بنام عبدالرحمن ساکن اصفهان و پیرو مذهب تشیع بود (با توجه به اینکه در آن زمان ، شیعه در اصفهان کم بود) از عبدالرحمن پرسیدند چرا تو امامت امام هادی (علیه السلام) را پذیرفتی نه غیر او را. در پاسخ گفت : من فقیر بودم ولی در جرات و سخن گفتن قوی؛ در سالی همراه جمعی از اصفهانی ها به عنوان اینکه به ما ظلم می شود برای شکایت به شهر سامره نزد متوکل (دهمین خلیفه عباسی) رفتیم ، کنار در قلعه متوکل منتظر اجازه ورود بودیم ، ناگهان شنیدم که متوکل دستور احضار امام هادی (علیه السلام) را داده تا او را به قتل برساند. من به یکی از حاضران گفتم :این کیست که فرمان به احضار او و سپس ‍ اعدام او داده شده است ؟ در جواب گفت :این کسی است که رافضی ها (شیعه ها) او را امام خود می دانند، من تصمیم گرفتم در آنجا بمانم تا ببینم کار به کجا می کشد. بعد از ساعتی دیدم امام هادی سوار بر اسب آمدند، مردم تا او را دیدند در طرف راست و چپ اسب او به راه افتادند، همین که چشمم به امام هادی خورد محبتش بر دلم جای گرفت ، دعا کردم که خداوند وجود نازنینشرا از شر متوکل حفظ کند، همچنان ناراحت و نگران بودم و دعا می کردم که امام در میان جمعیت به من رسید و فرمود: خداوند دعایت را مستجاب می کند، و مال و فرزند و عمرت زیاد خواهد شد. من از اینکه امام چنین از نهان خبر داد متحیر شدم بطوری که رنگم تغییر کرد . حاضران گفتند چه شده ؟ چرا چنین حیرت زده ای ؟ گفتم :خیر است ولی اصل ، ماجرا را به کسی نگفتم . بعدا که به اصفهان برگشتم کم کم بر مال و فرزندم افزوده شد و غنی شدم ، و اکنون بیش از هفتاد سال دارم این بود علت تشیع من که این گونه به حقیقت رسیدم. [ الثاقب فی المناقب: صفحه ۵۴۹،؛ کشف الغمه: جلد ۲، صفحه ۳۸۹ ؛ بحار، جلد ۵۰، صفحه ۱۴۱، حدیث ۲۶ و …] 🔹نکته اینجاست که ، اگر کسی برای امامش دعا کند ، امام برای او دعا می کنند 🌐کانال تخصصی محتوایی مبلغان ؛ منبعی برای نشر معارف تبلیغی https://eitaa.com/joinchat/3974103040C32f1c734a5
✅ نذر فرد نصرانی به علیه السلام و آثار محبت به اهلبیت علیهم السلام ▪️«هبة الله بن ابی منصور» نقل می کند که مردی بود به نام «یوسف بن یعقوب» اهل فلسطین، روستای «کفرتوثا» که بین او و پدرم رفاقت و دوستی بود. روزی یوسف به دیدار پدرم به «موصل» آمد و چنین گفت: متوکل مرا به «سامره» احضار نموده و من برای نجات از شرِّ او یکصد دینار طلا برای امام هادی علیه السلام نذر کرده ام. پدرم نیز کار و نذر او را تحسین کرد. آن گاه به سوی سامرا حرکت کرد. 🔻یوسف که مردی نصرانی (مسیحی) بود، با خود گفت: اوّل پول نذری را به علی بن محمد الهادی علیه السلام برسانم، آن گاه نزد متوکل روم. اما مشکلش این بود که آدرس منزل حضرت را نمی دانست و از سراغ گرفتن نشانی خانه آن حضرت نیز می ترسید؛ چون احساس می کرد اگر متوکل از این امر باخبر شود، او را بیشتر آزار می دهد. ناگهان بر دلش گذشت که مرکب خود را آزاد گذارد، شاید به خانه آن حضرت دست یابد. 🔻مرکب او همین طور در کوچه های سامرا می رفت تا سرانجام در کنار خانه ای ایستاد. هر کاری کرد حیوان حرکت کند، از جایش تکان نخورد! در این میان، جوانی سیاه پوست از داخل خانه خارج شده، خطاب به او گفت: تو یوسف بن یعقوب هستی؟ او با تعجب به غلام نگاه کرد و گفت: بلی! آن گاه غلام به درون خانه برگشت. یوسف می گوید: من با خود گفتم که دو نشانه به دست آمد: یکی اینکه مرکب، مرا به خانه این مرد خدا راهنمایی کرد و دیگر اینکه در این شهر غربت آن غلام با نام مرا صدا زد. 🔻در همین فکر بودم که غلام دوباره در را باز کرد و گفت: یکصد دینار را در کاغذی در آستینت قرار داده ای؟ با تعجب گفتم: بلی! با خود گفتم: این هم نشانه سوم. پول را به آن جوان داده، با اجازه امام هادی علیه السلام وارد خانه شدم و راز آمدنم را به سامرا و خدمت آن حضرت بیان کردم و اضافه کردم که مولای من! تمام نشانه ها برای من ثابت گردیده و حجت بر من تمام شده و حقیقت آشکار گشته است. 🔸حضرت هادی علیه السلام فرمود: «ای یوسف! [با این حال] تو مسلمان نمی شوی! ولی از تو پسری به دنیا می آید که او از شیعیان ما می باشد! و این را بدان که ولایت و دوستی ما به شما سودی می رساند... تو از متوکل نگران مباش، او دیگر نمی تواند به تو ضرری برساند... .» ▫️یوسف نزد متوکل رفت و بدون کوچک ترین آسیبی از نزد متوکل برگشت، و طبق خبر حضرت هادی علیه السلام بدون ایمان از دنیا رفت، ولی خداوند پسری به او داد که از دوستان اهل بیت علیهم السلام بود، و همیشه افتخار می کرد که مولایم امام هادی علیه السلام از تولد و آمدن من خبر و بشارت داده است. 📚اثبات الهداة، ج 3، ص 371، ح 37؛ محجة البیضاء، ح 4، ص 313. 💠 کانال تخصصی محتوایی مبلغان ؛ منبعی برای نشر معارف تبلیغی https://eitaa.com/joinchat/3974103040C32f1c734a5
ماموریت ویژه امام هادی ع.pdf
145.4K
✔️فیش منبر شهادت امام هادی 📜عنوان: ماموریت ویژه امام هادی علیه‌السلام چه بود؟ ⏰زمان منبر: حدود ۳۰ دقیقه علیه‌السلام علیه‌السلام ✅ مبلغان https://eitaa.com/joinchat/3974103040C32f1c734a5