💠شرح صحیفه مبارکه سجادیه نکاتی طلایی در خصوص صحیفه سجادیه(۳) 🎙استاد فاضلیان ◽️نوع نگاه ما به دعا ▪️دو نکته مهم در باب دعا ◽️اکثر ما از این نعمت... غافلیم ▪️بادعاازخداوندمتعال چه بخواهیم 🏷مقدمه اول 🏷مقدمه دوم #صحیفه_سجادیه فهرست شرح صحیفه سجادیه

#حضرت_زهرا س: 7⃣ کسی که خوش رفتار ترین شخص نسبت به مردم، و مهربان ترین مرد نسبت به همسرش باشد، بهترین انسان است خياركم ألينكم مناكبه، و أكرمهم لنسائهم‌ عوالم العلوم و المعارف ج‌۱۱؛ ص۹۰۹ #فاطمیه #ایام_فاطمیه

#فاطمیه ( قسمت ۳) حضرت علی(ع) می فرمایند: 🌺رحمت خدا بر کسی که سه مرحله خود را بشناسد(از کجا آمده،،الان کجاست،،به کجا میرود) 💢استاد حاجیه خانم رستمی فر #حضرت_زهرا س #ایام_فاطمیه

💠انسانِ «پنجم» در جهانِ تضادها زندگی نمی کند. او در وجود خویش به یکتایی رسیده است. شرّی وجود ندارد. آنچه هست خیر است و صلح است و سلام. ﴿سَلاماً سَلاماً﴾ ▫️تضادها همه مربوط به مراحلِ پائین ترِ وجودند. اینجا وحدت و یکپارچگی و نقطه آرامش و بهشت جاوید است. با بهشت های مراحل پائین تر که موقتند متفاوت است. اینجا را «دار السّلام» گفته اند. چنین کسی دیگر با خودش «درگیر» نیست در سرش چندین نفر حرف نمی زنند. «یک» سخن دارد. «یک» گو، «یک» بین و «یگانه» پرست است. او به «صلح کامل» رسیده، چنین انسانی دیگر مراکز غریزی و عاطفی و ذهنی اش هر کدام ساز خود را نمی زنند. و همگی تسلیمِ روح پاک و یگانهٔ اویند. جهانِ انسان شماره پنج کم و کسری ندارد. ▫️او بی آرزوست زیرا زمانی که پای آرزو به میان آید یعنی باید چیزی بشوم که الآن نیستم! این فاصلهٔ بین آنچه هست و آنچه باید باشد موجب دوگانگی می گردد! او از آنچه که هست راضی است. دارای قلب مطمئن و روح پاکیزه است. آگاهی ای که دریافت می کند از منبعِ اصلی است. اینان همان «مخلَصین» اند که به گفتهٔ قرآن مورد بازخواست قرار نمی گیرند. سورهٔ اینان سوره «صافات» است. سه آیهٔ آخرِ سوره، شعارشان است! ▫️انسان پنجم در دوران ما بندرت یافت می شود. ﴿قَليلٌ مِن الاخرین﴾ اند. اما هرجا که باشند منبع برکات اند. از میان آنان تعداد انگشت شماری به عشقِ کشف عمیق ترِ حقیقت باز خود را به ناشناخته پرتاب می کنند! اینان انسان شماره «شش» هستند.. 🏷ادامه دارد... •علامه حسن زاده• 🔻مطلب مرتبط: 🔅انسان شماره چهار

💔برای دیدنت دلم تنگه متی ترانا و نراک آقا... 🎙مجتبی رمضانی #فاطمیه

‌ پیرمردی تمام عمرش را بین بازار و کوچه سر می کرد هرکسی بار در دکانش داشت پیر افتاده را خبر می کرد او که عمری برای نان حلال گاری اش را به هر طرف می برد قول داده که رایگان ببرد بار روضه اگر به تورش خورد روزی از کوچه که به خانه رسید همسرش گفت: درد نان داریم از بد حادثه همین امشب نان نداریم و میهمان داریم سال ها با غم تهی دستی در خفایت اگرچه سر کردی می رود آبروی‌مان امشب دست خالی اگر تو برگردی باز هم راهی خیابان شد حجره ها را یکی یکی می دید هیچ باری نمانده روی زمین از نگاهش عذاب می بارید گوشه ای بین کوچه و بازار با خودش گفت کاش می مُردم خسته ام دیگر از همه از بس حسرت عمر رفته را خوردم در همین حال بر زمین خوابید ناگهان کودکی صدایش کرد پیر مرد خمیده حیران شد گیوه را تا به تا که پایش کرد گفت جانم مرا صدا کردی؟! زودتر عرضه کن که کارت چیست؟ مس، ملافه، گلیم یا قالی حاضرم من بگو که بارَت چیست پسرک گفت پیش آن کوچه روضهٔ هفتگی شده برپا دیگ را از حیاط خانه ما می‌توانی بیاوری آقا؟ پیرمرد از جواب او جا خورد دیگ نذری روضه را میدید گاری اش را جلو عقب کرد و به سیه روزی خودش خندید یادش افتاد عهد دیرین را روز اول که گاری اش را برد قول داده که رایگان ببرد بار روضه اگر به تورش خورد پیر مردی که در دوراهی بود این طرف دیگ نذری بی مزد آن طرف خانواده اش محتاج مرگ بر روزگار شادی دزد دیگ را برد عقل او می گفت مزد زحمت بگیر و عاقل باش که در این روزگار جایز نیست تنگدستی و کار بی پاداش دل ولی حرف دیگری می‌زد عهد دیرین بهانه دل بود پیرمرد از دلش حمایت کرد بس که این پیر خسته عاقل بود دیگ را برد مبلغی نگرفت دست خالی به خانه بر می گشت پیرمرد شکسته و تنها از گذشته شکسته تر می گشت تا به خانه رسید از بازار ناگهان مضطرب شد و حیران پشت در کفش های بسیار و داخل خانه مملو از مهمان از لب پنجره نگاه انداخت میوه های عجیب و رنگارنگ عطر ناب برنج ایرانی نالهٔ زعفران در هاونگ همسرش که ز خانه بیرون رفت دید مردش نشسته با حیرت گفت از دست پر رسیدن تو متحیر شدم خدا قوت تا تو از خانه‌مان برون رفتی پیرمردی شریف و گاری کش دم در آمد و صدایم زد گفتم از پشت نرده فرمایش؟ بیقرار و شکسته چون مرغی که پر و بال بر قفس می زد عطش از چهره‌اش نمایان بود تشنه بود و نفس نفس می زد گفت این خوار و بار را داده ست مادری قد کمان و آزرده ما بدهکار همسرت هستیم دیگ نذری برایمان برده هرکسی که ندارد عشق تورا تازه فهمیده که نداری چیست قصه‌ی کل عاشقانِ حسین قصه‌ی پیرمرد گاری‌چی ست😭 #فاطمیه #حضرت_زهرا س #ایام_فاطمیه

🔈 #جهاد_با_نفس 📚 #وسائل_الشیعه 🔖 جلسه پنجم ▪️واجبات پا و صورت ▫️ملاقات با خدا در عالی‌ترین مرتبه ایمان ▪️ایمان کامل چگونه حاصل می‌شود؟ ▫️سوال پرسیدن از اعضای بدن ▪️دروغ در قیامت ▫️باور، ایمان و عمل ▪️تعریف مسلمان و مومن ⏰ مدت زمان: ۱۴:۵۳ ‌‌فهرست جهاد با نفس

✦✧✾═✾🔷✾═✾✧✦ ♦*﷽*♦ #شرح_حکمت_۷ ✨الصَّدَقَةُ دَوَاءٌ مُنْجِحٌ صدقه (کمک به نیازمندان) داروى شفابخشى است ✍🏻تعبیر به «دواء» (دارو) و «منجح» (مؤثر و شفابخش) به طور مطلق نشان مى دهد که این کار هم درمان کننده بیمارى هاى فردى و هم بیمارى هاى اجتماعى است. 🔶 صدقه به هرگونه بخشش گفته نمى شود، بلکه بخشش هایى است که قصد قربت در آن باشد; خواه واجب باشند مانند زکات یا مستحب مانند انفاق فى سبیل الله و خواه جنبه شخصى داشته باشد مانند کمک به یتیم یا محروم یا بیمارى یا جنبه عام داشته باشد مانند بناى بیمارستان و دارالایتام که از آن تعبیر به صدقات جاریه نیز مى شود  🔶پیامبر(ص) می فرماید: دَاوُوا مَرْضَاکُمْ بِالصَّدَقَةِ وَرُدُّوا أَبْوَابَ الْبَلاَءِ بِالدُّعَاءِ; بیماران خود را با صدقه درمان کنید و درهاى بلا را با دعا ببندید». 🔶امام کاظم(ع) فرمود: شخصى خدمت آن حضرت آمد و عرض کرد: فرزندان و همسر من ده نفرند که همه بیمارند. فرمود: «داوِهِمْ بِالصَّدَقَةِ فَلَیْسَ شَیْءٌ أَسْرَعَ إِجَابَةً مِنَ الصَّدَقَةِ وَلاَ أَجْدَى مَنْفَعَةً عَلَى الْمَرِیضِ مِنَ الصَّدَقَة; آنها را با صدقه درمان کن، زیرا چیزى سریع الاجابه تر و چیزى مفیدتر براى درمان بیماران از صدقه نیست » 📚ادامه دارد... ✦✧✾═✾🔷✾═✾✧✦ #نهج_البلاغه

*داستان شماره ۲* *در بیان هبوط حضرت آدم و حوا (ع) به زمین و کیفیت توبه ایشان * 🌺🌸🌾🌺🌸🌾 بسم الله الرحمن الرحیم از حضرت رسول خدا (ص) منقولست که چون آدم نافرمانی پروردگار خود کرد منادی او را ندا کرد از نزد عرش ای آدم بیرون رو از جوار من، بدرستیکه در جوار من نمی باشد کسی که نافرمانی من کند. پس آدم گریست و ملائکه گریستند پس حقتعالی جبرئیل را بسوی او فرستاد و او را به زمین فرو فرستاد سیاه شده. پس چون ملائکه او را به این حال مشاهده کردند فریاد برآوردند و گریستند و صدای گریه ایشان بلند شد و گفتند پروردگارا خلقی آفریدی و از روح برگزیده خود در او دمیدی و ملائکه را به سجده او در آوردی و به یک گناه سفیدی او را به سیاهی مبدل کردی. پس ندا کرد منادی از آسمان که امروز برای پروردگار روزه بدار. پس روزه داشت و آن روز سیزدهم ماه بود. ثلث سیاهی برطرف شد و روز چهاردهم ماه ندا به او رسید که روزه بدار امروز برای پروردگار خود، پس روزه داشت دو ثلث آن سیاهی برطرف شد و روز پانزدهم نیز به او ندا رسید و روزه داشت پس همه سیاهی از بدنش زایل شد و به این سبب این روزها را ایام البیض گفتند پس از آسمان منادی ندا کرد ای آدم این سه روز را برای تو و فرزندان تو مقرر کردم هر که در هر ماه این سه روز را روزه دارد چنان باشد که تمام عمر را روزه گرفته باشد. پس آدم از روی اندوه نشست و سر در میان دو زانو گذاشت اندوهگین و غمناک. پس حقتعالی جبرئیل را بسوی او فرستاد و گفت ای آدم چرا تو را اندوهناک و محزون می بینم؟ گفت پیوسته چنین غمگین خواهم بود تا امر خدا برسد. جبرئیل گفت من رسول خدایم بسوی تو و تو را سلام می رساند و می گوید ای آدم (حیاک الله و بیاک) گفت معنی حیاک الله را دانستم یعنی خدا تو را زنده بدارد پس بیاک چه معنی دارد؟ جبرئیل گفت یعنی خدا تو را خندان گرداند. پس آدم به سجده رفت و چون سر از سجده برداشت سر بسوی آسمان بلند کرد و گفت خداوندا حسن و جمال مرا زیاده گردان. چون صبح شد ریش سیاهی بر روی او‌ روئید و دست بر آن زد و گفت: پروردگارا! این چیست؟ فرمود این لحیه است. زینت دادم تو‌ را به این و فرزندان تو را تا روز قیامت. از حضرت امام صادق (ع) منقولست که چون آدم از بهشت فرود آمد خط سیاهی در بدن او بهم رسید از سر تا پا. پس آدم بسیار گریست و محزون گردید بر آنچه ظاهر شده بود در او. پس جبرییل به نزد او آمد و گفت چه باعث شده است گریه تو را. گفت این سیاهی که در بدنم ظاهر گردیده است. جبرئیل گفت برخیز و نماز کن که این وقت نماز اول(عصر) است چون نماز کرد سیاهی آمد تا سینه اش. پس در وقت نماز دوم آمد و گفت ای آدم برخیز و نماز کن این وقت نماز دوم(مغرب) است چون نماز کرد سیاهی فرود آمد تا نافش. پس آمد به نزد او در وقت نماز سوم و گفت برخیز و نماز کت که وقت نماز سوم(عشاء) است چون نماز کرد سیاهی فرود آمد تا زانوهایش پس در وقت نماز چهارم آمد و گفت ای آدم برخیز و نماز کن که این وقت نماز چهارم(صبح) است چون نماز کرد سیاهی آمد تا پاهایش. پس در وقت نماز پنجم آمد و گفت ای آدم برخیز و نماز کن که این وقت نماز پنجم(ظهر)است. چون نماز کرد همه سیاهی از بدنش برطرف شد پس آدم حمد خدا کرد و ثنا گفت او را. پس جبرئیل گفت ای آدم مثل فرزندان تو در این نماز مانند تو است در این سیاهی. هر که از فرزندان تو در هر روز و شب پنج نماز بکند بیرون می آید از گناهانش چنانچه تو از این سیاهی بیرون آمدی. ان شاء الله ادامه داستان شبی دیگر... منبع:حیوة القلوب جلد اول( در قصص پیامبران و اوصیاء ایشان) نوشته علامه محمد باقر مجلسی رحمة الله علیه 🌸نشر پیام صدقه جاریه هست🌸 **اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم* 🌾🌺🌸 *التماس دعای فرج*

هر چه گفتم از تو مولا دیدگانم تر شده عشق من بهر تو #منجی از همه بیشتر شده سالها گفتم به راهت تا بیابم یک اثر شوق گفتار تو مولا از دو دیده سر شده با دعای عهد تسلّی می دهم این دل را ان قدر گفتم که در ذهنم همه از بر شده یار دیگر من نمیخواهم که گردم مبتلا ارزش با تو بودن بیشتر از دلبر شده در قنوتم خواهشی کردم ببینم من ظهور روز و شب راز و نیایش در برِ داور شده دیگران نامیده اند گر چه مرا مجنون تو زین صفتهایی که دادند حسّ من بهتر شده نادمم زیرا نبردم طاعتش از کودکی همچو #حرِّ سر به زیر شرمنده دادگر شده #سلام_امام_زمانم ❤️