سلام خدمت همراهان عزیز #مسیر_مومنانه در کانال #مسیر_مومنانه تبلیغات نداریم و هیچ پولی بابت تبلیغات نمیگیریم . فقط تبادل داریم برای اینکه کانال مون را به دیگران معرفی کنیم . اگر کانالی هم سطح #مسیر_مومنانه باشد باهاشون تبادل میکنیم . و اگر کانالی تازه تاسیس باشد #شب_جمعه ها بصورت صلواتی به نیت هدیه به عزیزانمان کانالشون را در #مسیر_مومنانه معرفی می‌کنیم. ممنون از همراهی شما عزیزان 🌹🌷🌹 جهت ارسال بنرهاتون به آیدی زیر پیام بفرستین.👇👇👇 @begzareemm

ظلم به سر میرسد ای یار از او خبر میرسد ای یار او می آید تکیه به دیوار حرم میزند او می آید قدم به چشمان ترم میزند او می آید او می آید👌🤲 حتما با هندفری گوش کن👌👌 سلامتی و تعجیل در ظهور مولا صاحب الزمان ۵ صلوات هدیه بفرمایید🙏🙏🌺 #سه_شنبه_های_آل_یاسین #امام_زمان

مهمان امیرالمومنین همیشه وضو داشت. یه روز گفتم: رضا چرا وقتی که پای سفره میشینی... وقتی میخوابی... وقتی از خونه بیرون میری اول وضو میگیری؟ گفت: وقتی کنار سفره میشینم مهمان امیرالمومنینم شرم میکنم بدون وضو باشم... وقتی میخوابم یا بیرون میرم ممکنه از خواب بیدار نشم یا برنگردم، هر کسی هم با وضو از این دنیا بره اجر شهید را داره میخوام از اجر شهید محروم نشم... شهید رضا پور خسرانی

؛✨؛ انسان در میان موجودات نظام هستی دارای قابلیت و نیرویی خدادادی بنام خِرد و اندیشه است که او را از سایرین متمایز می نماید. او با مَرکب عقلِ خویش همیشه در پی یافتن به بهترین هاست. در این راه آنچه می تواند افسار مرکب خرد انسانی را از بیابان تاریکِ ابهاماتِ جهالت و ضلالت به طریق سعادت یعنی نورِ بینش و بصیرت، هدایت نموده و آب حیاتِ جاودانی را به کامش بچشاند؛ کسانی اند از جنس خورشید فروزان ناخدای کشتی دریای پر طوفان عقول مملو از خرد و میزان و قلوب سرشار از محبت و ایمان یعنی: حجج الهی و امامان حقیقت انسانی و رهبران هدایت بشری. ؛ ✨؛ امام شناسی از دیدگاه علامه حسن زاده ره #قسمت_اول

💠عالم ملکوت داستان شنیدنی از تصرف حاج شیخ حسنعلی نخودکی در عالم دنیا در بیان استاد عالی سوال ❓❗️❌ با این ابزارآلات جنگی پیشرفته امام زمان عج با یک شمشیر و اسب چطور پیروز می‌شود؟! جواب را از جناب حسنعلی نخودکی بشنویم.

🔈 #جهاد_با_نفس 📚 #وسائل_الشیعه 🔖 جلسه 0⃣1⃣ ▪️حق چشم ▫️حق شکم ▪️حق نماز ▫️حرم عمومی خدا ▪️حضور قلب در نماز ⏰ مدت زمان: ۲۲:۰۴ #نماز ‌فهرست جهاد با نفس

*داستان شماره ۷ * *در بیان قصه ادریس(ع)* 🌺🌸🌾🌺🌸🌾 بسم الله الرحمن الرحیم از حضرت امام محمد باقر(ع) منقولست که ابتدای پیغمبری ادربس (ع) آن بود که در زمان او پادشاه جباری بود. روزی سوار شد به عزم سیر، پس گذشت به زمین سبز خوشاینده ای که مُلک یکی از رافضیان بود یعنی مؤمنان خالص که ترک دین باطل کرده و بیزاری از اهل آن می کردند. پس آن زمین او را خوش آمد و از وزیران خود پرسید: از کیست این زمین؟ گفتند از بنده ای است از بندگان پادشاه که فلان رافضی است. پادشاه او را طلبید و زمین را از او خواست. او گفت عیال من به این زمین محتاج ترند از تو. پادشاه گفت به من بفروش من قیمت می دهم آن را. گفت نمی بخشم و نمی فروشم. ترک کن ذکر این زمین را! پادشاه در غضب شد و متغیر گردید و غمناک و متفکر به اهل خود برگشت و او زنی داشت از ازارقه و او را بسیار دوست می داشت و در کارها با او مشورت می کرد. چون در مجلس خود قرار گرفت زن را طلبید که با او مشورت کند. چون زن او را در نهایت غضب دید از او پرسید که ای پادشاه چه داهیه(حادثه، سانحه، مصیبت) تو را عارض شده است که چنین غضب از روی تو ظاهر گردیده است. پادشاه قصه زمین را به او نقل کرد و آنچه او به صاحب زمین گفته بود. زن گفت: ای پادشاه کسی غم می خورد و‌‌ به غضب می آید که قدرت بر تغییر و انتقام نداشته باشد و اگر نمی خواهی که او را بی حجتی بکشی من تدبیری در باب کشتن او می کنم که زمین به دست تو در آید و تو را نزد اهل مملکت خود در این باب عذری بوده باشد. پادشاه گفت: آن تدبیر چیست؟ زن گفت: جماعتی از ازارقه را که اصحاب منند می فرستم به نزد او که او را بیاورند و نزد تو شهادت بدهند که او بیزاری جسته است از دین تو، پس جایز می شود تو را که او را بکشی و زمین را بگیری. پادشاه گفت: پس بکن این کار را و آن زن اصحابی چند داشت از ازارقه که بر دین آن زن بودند و حلال می دانستند کشتن رافضیان از مؤمنان را. پس آن جماعت را طلبید و ایشان نزد پادشاه شهادت دادند که آن رافضی بیزار شد از دین پادشاه و به این سبب پادشاه او را کشت و زمین او را گرفت. پس حقتعالی در این وقت برای آن مؤمن غضب کرد بر ایشان و وحی فرمود به ادریس که برو به نزد آن جبار و به او بگو راضی نشدی به اینکه بنده مرا بی سبب کشتی تا آنکه زمین او را نیز برای خود گرفتی و عیال او را محتاج و گرسنه گذاشتی؟ به عزت خود سوگند می خورم که در قیامت از برای او از تو انتقام بکشم و در دنیا پادشاهی را از تو سلب کنم و شهر تو را خراب کنم و عزتت را به مذلت بدل کنم و به خورد سگان بدهم گوشت زن تو‌ را. آیا تو را مغرور کرد ای امتحان شده حلم من! پس حضرت ادریس ع بر پادشاه داخل شد در وقتیکه در مجلس نشسته و اصحابش دورش بودند و گفت: ای جبار من رسول خدایم بسوی تو و رسالت را تمام ادا کرد. آن جبار گفت که بیرون رو‌‌ از مجلس من ای ادریس که از دست من جان نخواهی برد. پس زنش را طلبید و رسالت ادریس را به او نقل کرد. زن گفت مترس از رسالت خدای ادریس که من کسی را می فرستم که ادریس را بکشد و باطل شود رسالت خدای او و آنچه پیغام برای تو آورده بود. پادشاه گفت پس بکن و ادریس اصحابی چند داشت از رافضیان مؤمنان که جمع می شدند در مجلس او و انس می گرفتند به او. پس ادریس خبر داد به ایشان به آنچه خدا به او وحی کرد و رسالتی که به آن جبار رسانید. پس ایشان ترسیدند بر ادریس و اصحاب او و ترسیدند که او را بکشند و آن زن چهل تن از ارازقه را فرستاد که ادریس را بکشند. چون آمدند به آن محلی که در آنجا ادریس با اصحاب خود می نشست او را در آنجا نیافتند و برگشتند و چون اصحاب ادریس یافتند که ایشان به قصد کشتن او آمده بودند متفرق شدند و ادریس را یافتند و به او گفتند که ای ادریس در حذر باش که این جبار اراده کشتن تو را دارد و امروز چهل نفر از ارازقه برای کشتن تو فرستاده بود. پس از این شهر بیرون رو. ادریس در همان روز با جماعتی از اصحاب خود از آن شهر بیرون رفت و چون سحر شد مناجات کرد و گفت پروردگارا مرا فرستادی بسوی جباری و رسالت تو‌ را به او رسانیدم و مرا تهدید به کشتن کرد و اکنون در مقام کشتن من است اگر مرا بیابد. ان شاء الله ادامه داستان شبی دیگر... منبع:حیوة القلوب جلد اول( در قصص پیامبران و اوصیاء ایشان) نوشته علامه محمد باقر مجلسی رحمة الله علیه 🌸نشر پیام صدقه جاریه هست🌸 **اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم* 🌾🌺🌸 *التماس دعای فرج*

؛✨؛ اللّٰهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ  یَا اللّهُ، یا رَحْمٰنُ،  یَا رَحِیمُ، یا کَریمُ،  یَامُقِیمُ، یا عَظِیمُ،  یَا قَدِیمُ، یَا عَلِیمُ،  یَا حَلِیمُ، یا حَکِیمُ،  سُبْحانَکَ یا لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ، خَلِّصْنا مِنَ النَّارِ یا رَبِّ.  خداوندا ! از تو به نامت خواهانم ای خدا، ای بخشایشگر ای با رحمت، ای بخشنده ای پاینده، ای بزرگ ای دیرینه، ای دانا ای بردبار، ای حکیم پاکی سزاوار توست، ای که هیچ خدایی جز تو نیست. فریاد، فریاد، یاربّ! ما را از این آتش، رهائی بخش قسمت اول ؛ ✨✨✨؛ جوشن کبیر زره بزرگ ؛

#فاطمیه ؛✨؛ کعبهٔ امید؛ «امام زمان (عج)» ای شاهد دل آرا در بزم آفرینش  وی شاهدان عالم مشتاق دید رویت آیا شود که روزی این عاشق وصالت دستی رساند اندر دامان مُشکبویت ؛........ ؛ ✨✨✨؛ شبت بخیر امام زمانم عج #به_امید_طلوع_فجر_ظهور_منجی

#سلام_امام_زمانم فـــداے غـربتــش یـاور ندارد بہ‌این غربٺ ڪسی‌باور ندارد بہ‌غیبٺ سوزواشڪ و آه دارد چو جدخویش سر درچاه دارد توگویی خاردرچشمش نشستہ دلش از غفلٺ شیـعہ شڪستہ #تعجیل_در_فرج_5_صلوات #اللهم_عجل_لولیک_الفرج

🟩مهدی شناسی 🔷دعای عهد 🌹و باسْمِكَ الَّذِي يَصْلُحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ /خداوندا! قسمت مي‌دهم به آن «اسم»ات كه امر اولين و آخرين به واسطه‌ي او به صلاح مي‌رسد. ملاصدارا مي‌فرمايد: «صلاح» يعني «پر منفعت بودن»، و در مقابلش كلمه‌ي «فساد» است به معناي «غير نافع بودن».                                              حضرت بقية الله الاعظم(عجل الله فرجه) وجود مقدسي است كه در زندگي هر فردي حضور داشته باشد، او را از فساد دور كرده و به صلاح مي‌رساند. نقش «ولي» در زندگي اين است كه انسان را از فساد نجات داده و او را به وجودي پر منفعت تبديل مي‌كند. در زيارت جامعه مي‌خوانيم: « أَصْلَحَ مَا كَانَ فَسَدَ مِنْ دُنْيَانَا » «خداوند به واسطه‌ي ولايت شما، آن بخشي از دنياي ما را كه فاسد و بي ‌فايده بود، اصلاح كرده و قابل استفاده نمود». بر اين باوريم كه هر كس صالح و نافع باشد، به واسطه‌ي «ولي الله» به اين نعمت رسيده است. مهم اين است حقيقت نفع را بشناسيم و بدانيم در چه زمانهائي نافعيم. اولين مورد نافع بودن، شاكر بودن است. شاكر فردي است كه نعمت‌هاي خدا در زندگي به چشمش مي آيد، لطف‌هاي الهي را نسبت به خودش پر و پيمان مي‌بيند، و از طريق شكر قلبي، زباني و عملي از ولي نعمتش سپاس گزاري مي‌كند. شكر زمينه ساز نفع بنده‌ي سپاس گذار است. چرا كه طبق وعده‌ي خداوند، شكر موجب زيادت می‌شود. « لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ » خداوندا! تو نامي داري كه صالحان به واسطه‌ي او به صلاح رسيده‌اند، و هر شاكري كه توفيق شكرگزاري نصيبش شده، به وساطت اين نام مقدس – وجود مبارك ولي عصر(علیه السلام) – است. در غير اين صورت«ضار» (ضرر کننده) هستيم، زيرا خلاف جهت موجودات عالم حركت مي‌كنيم و با همه‌ي هستي تزاحم داريم. پس، از حضرت حجت طلب مي‌كنيم ما را در زمره‌ي اهل طاعت در آوردند تا به نفعي عالي و متعالي برسيم. صلاح بندگان خدا، در مطيع بودنشان است. به ميزاني كه مطيع باشيم، نافعيم. زيرا با تمام هستي هماهنگيم و در طريق بندگي خداي متعال سير مي‌كنيم. نماد اوج صلاح، اين است كه در دوره‌ي كوتاه عمرمان، بتوانيم به سودي فراوان دست يابيم. بالاترين نفع در عالم، راهيابي در حريم عشق‌هاي آسماني است. زماني كه به وادي محبت راه يابيم، هم عاشق خواهيم بود و هم معشوق. آنگاه كه محبوب خداي سبحان و اوليائش گرديم، مشمول فضل‌هاي بي انتها و لطف‌هاي بي‌شمار خواهيم شد. عاشق كه شد كه يار به حالش نظر نكرد        اي خواجه درد نيست، و گرنه طبيب هست زماني كه عاشق شويم، قطعاً مورد نظر معشوق قرار مي‌گيريم. محبوب هاي آسماني اي كه درياي بي‌كران لطف و كرامت‌اند، ما را مورد عنايت‌ها و حمايت‌هاي خاص خود قرار مي‌دهند، و از اين رهگذر، نفع و سودي عايدمان مي‌شود كه فراتر از حد تصور ماست. مولاي من! شما آن اسم خداي سبحا‌نيد كه واسطه‌ي تمامي سود‌هاي زندگي‌ام هستيد، و هرچه صلاح و اصلاح برايم رخ مي‌دهد به كرامت و عنايت شماست. سوز دل، اشك روان، آه سحر، ناله‌ي شب                             اين همه از نظر لطف شما مي‌بينم آقاي من! ياريم كنید به وادي عشق شما راه يابم و براي هميشه مقيم حريم دوست بمانم. تا حياتم با عظيم‌ترين صلاح و بزرگترين سود عالم، قرين باشد. #مهدی_شناسی #دعای_عهد #استاد_بروجردی