eitaa logo
مسیر مؤمنانه
2.1هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
4.3هزار ویدیو
105 فایل
🍃نگاه ڪن به جان من،در انتظار #جمعه اے ستـــ 🍂ڪه روز وعده باشد و طلوع آن ظـهـور توستـــ 🌷اللّهمّـ عجّل لولیّڪ الفرج کپی مطالب آزاد با ذکر صلوات برای شادی روح مدیر عزیز مسیر مؤمنانه تبادل::: @begzareemm
مشاهده در ایتا
دانلود
کربلایی‌جواد مقدمCQACAgQAAx0CVc35HwABAWXTaPUgLiRHjuSj0wv3YU3HcorxgF4AAskTAAKVn8FTBWWZNOXzpYU2BA.mp3
زمان: حجم: 8.3M
💔دورت بگردم آقا... 🎙جواد مقدم عصر صلوات ابولحسن اصفهانی و دعای سمات را حتما بخوانید التماس دعای فرج .
41.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان ابوالحسن ضراب اصفهانی 🔺🔺🔺🔺 🌱🌱🌱🌱
salavat256.ir_.pdf
حجم: 1.1M
📔 «کتاب گنج پنهان» برکات و فضایل صلوات ابوالحسن اصفهانی + متن صلوات و ترجمه آن سيد بن طاووس می‌فرمايد: اگراز هرعملی در غافل شدي از صلوات ابوالحسن ضرّاب اصفهاني غافل نشو چراكه دراين دعا سري است كه خدا مارا بر آن آگاه كرده است. 📌 این دعا در ابتدای مفاتیح‌الجنان در اعمال روز جمعه آمده است...
؛✨؛ "انسان کامل" جام جهان نمای بزرگ و آیینه گیتی نمای اعظم است. چه موجودات بر وی ختم می شود و او ختمِ موجودات است که خلیفه الله و قطب عالَم امکان است که بزرگ تر از او در ما سوى الله نبود. و از مُلک تا ملکوت همه مراتبِ این انسان کامل است. و هیچ عصری، عالَم، خالی از وی نبود و بیش از یکی نباشد. ؛ ✨؛ امام شناسی از دیدگاه علامه حسن زاده ره قسمت سوم
@Aminikhaah12 Jahad ba Nafs 1395 Ghom.MP3
زمان: حجم: 6.8M
🔈 📚 2⃣1⃣ ▪️خط قرمز خدا ▫️مقدمه فعل حرام ▪️حق زیردستان ▫️حق شاگرد فهرست جهاد با نفس
مسیر مؤمنانه
*داستان شماره ۸ * *در بیان قصه ادریس (ع)* 🌺🌸🌾🌺🌸🌾 بسم الله الرحمن الرحیم خدا وحی فرمود به ادریس که ا
*داستان شماره ۹* *در بیان قصه ادریس (ع)* 🌺🌸🌾🌺🌸🌾 بسم الله الرحمن الرحیم پس ادریس از جای خود فرود آمد که طلب خوردنی بکند برای رفع گرسنگی و چون به نزدیک شهر رسید دودی دید که از بعضی خانه ها بالا می رود پس بسوی آن خانه رفت و داخل شد و دید پیر زالی (پیر زن) را که دو نان را تنک (نازک، کم حجم، مثل نان لواش) کرده است و بر آتش انداخته است. گفت ای زن مرا طعام بده که از گرسنگی بی طاقت شده ام. زن گفت ای بنده خدا نفرین ادریس برای ما زیادتی نگذاشته است که به دیگری بخورانیم و سوگند یاد کرد که مالک چیزی به غیر این دو گرده نان نیستم و گفت برو و طلب معاش از غیر مردم این شهر بکن. ادریس گفت: آنقدر طعام به من بده که جان خود را به آن نگاه دارم و در پایم قوت رفتار بهم رسد که به طلب معاش بروم. زن گفت این دو گرده نان است یکی از من است و دیگری از پسر من است. اگر قوت خود را به تو دهم می میرم و اگر قوت پسر خود را به تو دهم او می میرد و در اینجا زیادتی نیست که به تو دهم. ادریس گفت پسر تو طفل است و نیم قرص برای زندگی او کافی است و نیم قرص برای من کافی است که به آن زنده بمانم و من و او هر دو به این یک گرده نان اکتفا می توانیم نمود. پس زن گرده نان خود را خورد و گرده دیگر را میان ادریس و پسر خود قسمت کرد. چون پسر دید که ادریس از گرده نان او می خورد اضطراب کرد تا مرد. مادرش گفت ای بنده خدا فرزند مرا کشتی. ادریس گفت جزع مکن که من او را به اذن خدا زنده می گردانم. پس ادریس دو بازوی طفل را به دو دست خود گرفت و گفت ای روحی که بیرون رفته ای از بدن این پسر به اذن خدا، برگرد بسوی بدن او به اذن خدا و منم ادریس پیغمبر. پس روح طفل برگشت بسوی او به اذن خدا. پس چون آن زن سخن ادریس را شنید و پسرش را دید که بعد از مردن زنده شد گفت گواهی می دهم که تو ادریس پیغمبری و بیرون آمد و به صدای بلند فریاد زد در میان شهر که بشارت باد شما را به فرج که ادریس به شهر شما در آمده است و ادریس رفت و نشست بر موضعی که شهر آن جبار اول در آنجا بود و آن بر بالای تلی بود. پس به گرد او آمدند نزد او گروهی از اهل شهر او و گفتند ای ادریس آیا بر ما رحم نکردی در این بیست سال که ما در مشقت و تعب و گرسنگی بودیم؟ پس دعا کن که خدا بر ما ببارد. ادریس گفت: دعا نمی کنم تا بیاید این پادشاه جبار شما و جمیع اهل شهر شما همگی پیاده با پاهای برهنه و از من سوال کنند تا من دعا کنم. چون آن جبار این سخن را شنید چهل کس فرستاد که ادریس را نزد او حاضر گردانند. چون به نزد او آمدند و گفتند جبار ما را فرستاده است که تو را به نزد او بریم. پس آن حضرت نفرین کرد بر ایشان و همگی مردند. چون این خبر به آن جبار رسید پانصد نفر فرستاد که او را بیاورند چون آمدند و گفتند که ما آمده ایم تو را به نزد جبار بریم. آن حضرت گفت نظر کنید بسوی آن چهل نفر که چگونه مرده اند. اگر برنگردید شما را نیز چنین کنم گفتند ای ادریس ما را به گرسنگی کشتی در مدت بیست سال و الحال نفرین مرگ بر ما می کنی آیا تو را رحم نیست؟ ادریس گفت من به نزد آن جبار نمی آیم و دعای باران نمی کنم تا جبار شما با جمیع اهل شهر پیاده و پا برهنه بیایند به نزد من. پس آن گروه برگشتند بسوی آن جبار و سخن آن حضرت را به او نقل کردند و از او التماس کردند که با اهل شهر پیاده و پا برهنه به نزد ادریس برود. پس به این حال آمدند و به نزد آن حضرت ایستادند با خضوع و شکستگی و استدعا کردند که دعا کند تا خدا بر ایشان ببارد. پس قبول فرمود و از خدا طلبید که باران بر آن شهر و نواحی آن بفرستد. پس ابری بر بالای سر ایشان بلند شد و رعد و برق از آن ظاهر شد و در همان ساعت بر ایشان باران بارید به حدی که گمان کردند غرق خواهند شد و به زودی خود را به خانه های خود رسانیدند. ان شاء الله ادامه داستان شبی دیگر... منبع:حیوة القلوب جلد اول( در قصص پیامبران و اوصیاء ایشان) نوشته علامه محمد باقر مجلسی رحمة الله علیه 🌸نشر پیام صدقه جاریه هست🌸 **اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم* 🌾🌺🌸 *التماس دعای فرج*
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام مولای من ، مهدی جان خوش آن صبحی که با یاد شما آغاز می گردد. خوشبخت آن دلی که لبریز از هوای شماست . خرم آن چشمی که اشکبارِ فراق شماست ... چه سربلندند منتظران امیدوار که عمری در انتظار رویت خورشید ، در قلب ها بذر مهر شما را کاشته اند ... بیچاره آن که دری غیر از سرای مهر شما را کوبید ...
مسیر مؤمنانه
🟩مهدی شناسی 🔷دعای عهد 🌹 اللَّهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَبِيحَةِ يَوْمِي هَذَا وَ مَا عِشْتُ
🟩مهدی شناسی 🔷دعای عهد 🌹‌ وَ الْمُحَامِينَ عَنْهُ/مرا از حامیان امام عصر قرار ده می‌خواهم هر حمایتی از دستم بر می‌آید انجام دهم، و ابهامات فکری و شبهات اعتقادی نسبت به حضرت را بر طرف کنم. 🌹وَ السَّابِقِينَ إِلَى إِرَادَتِهِ/می‌خواهم برای تحقق اراده‌اش، مشتاقانه از دیگران سبقت گیرم از خدا طلب می‌کنم در شمار کسانی باشم که برای انجام اموری که مربوط به حضرت است، تأخیر و مسامحه‌ای نداشته باشم، و در میدان خدمت به امام(ع) هم طراز دیگران نباشم، و برای تحقق اراده‌اش از بقیه عاشقان و خادمان سبقت بگیرم. و الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْهِ/مرا از کسانی قرار ده که در حضور حضرتش به درجه‌ی رفیع شهادت نائل می‌شوند. ائمه در قالب دعا، به ما آموخته‌اند که درخواست‌های متعالی داشته باشیم. اگر بخواهیم بنا به لیاقت‌ها و قابلیت‌هایمان دعا کنیم، هیچ‌گاه به خود اجازه نمی‌دهیم طالب شهادت در محضر امام زمان(عجل الله فرجه) باشیم. اما در دعای عهد یاد می‌گیریم که ما هم می‌توانیم در شمار عاقبت به خیران عالم قرار بگیریم و جزء شهدائی باشیم که ولی عصر(علیه السلام) بر بالینمان حاضر می‌شود. در این فراز از دعا « الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْهِ » اصالتاً در مورد افرادی است که زمان ظهور در خدمت امام عصر(عج) هستند و در رکاب حضرت به شهادت می‌رسند. بر این باوریم که هر کس در زمان غیبت، در صف عاشقان حضرت و منتظران فرج باشد، و عمرش را در راه خدمت به امام زمانش سپری کند، مرگش شهادت در محضر مولاست. بسیاری از علما، تمام طول حیاتشان را در خدمت «ولی خدا» بودند. امام زمان (عج) در توقیعی که به شیخ مفید داشتند او را به عنوان «ملحم الحق و دلیله» خطاب می‌کنند: «خداوند حق را به توالهام کرده و تو همه را به سوی حق راهنمایی می‌کنی.» کسی که تا این حد مورد قبول امامش قرار گیرد و مورد تأییدات حضرت باشد، در بستر هم بمیرد، در زمره‌ی «الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْهِ » خواهد بود. مهمتر از شهید شدن، این است که شهید به چشم فرمانده‌اش بیاید، تا آنجا که هنگام مرگ بر سر بالینش حاضر شود. لازم نیست آن شهید، درجه دار و رتبه دار باشد و حتماً عنوان‌هایی همچون عالم و عارف بر او بار شود. حتی اگر سرباز صفر هم باشد، کرامت حضرت اقتضاء می‌‌کند که در مراسم شهادت او حاضر شود. از سوی دیگر آن سرباز صفر هم حتماً روحی پاک،قلبی مصفا و نیاتی خالص دارد که حیات و مماتش را ارزشمند می‌کند و او را به جایی می‌رساند که به چشم امام معصومش بیاید. آیت الله انصاری همدانی می‌فرماید: «زمانی می‌توانی خدمت امام زمانت برسی که حضور و غیبت حضرت برایت فرقی نکند.» اگر در دوره‌ی غیبت به گونه‌ای زندگی کنیم که گوئی در زمان ظهور امام(عج) و تحت حکومت او به سر می‌بریم، به حدی از رشد و کمال می‌رسیم که می‌توانیم مشمول الطاف بی‌کران حضرت شده و به چشمش بیائیم، چه در طول حیات و چه در هنگامه‌ی مرگ. مولای من: هر گاه از گذر گاه دلم عبور می‌کنی، در هر حضوری و با هر نگاهی، صدایم را می‌شنوی: یک عمر به صحرای فراق تو دویدم آخر سخنی از لب لعلت نچشیدم آن روز که من عقد محبت به تو بستم از خلق جهان رشته‌ی پیوند بریدم بر دامن لطف تو زدم دست تولا بر دست عطای تو بود چشم امیدم آقای من: خود دانی و این عاشق! .... خود دانی و این سر مست! ....
15.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بی تردید در آفرینش آسمان ها و زمین و رفت و آمد شب و روز و کشتی هایی که در دریاها [با جابجا کردن مسافر و کالا] به سود مردم روانند و بارانی که خدا از آسمان نازل کرده و به وسیله آن زمین را پس از مردگی اش زنده ساخته و در آن از هر نوع جنبنده ای پراکنده کرده و گرداندن بادها و ابرِ مسخّر میان آسمان و زمین، نشانه هایی است [از توحید، ربوبیّت و قدرت خدا] برای گروهی که می اندیشند. آیه ۱۶۴ سوره بقره
Audio_239532.m4a
زمان: حجم: 19.9M
سلسله جلسات قلب سالم قسمت : پنجم 🌱 موضوع : نشانه های قلب سالم 🌾 خانم رستمی فر مطالب خوب با ما، نشرش با شما فهرست سخنرانی های استاد رستمی فر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌