خودم را هفت بار سرزنش کردم :
مرتبه نخست ، وقتی که سعی کردم از راه دورویی به بزرگی برسم .
مرتبه دوم ، وقتی در مقابل افلیجان لنگیدم .
مرتبه سوم ، وقتی که میان سخت و آسان ، آسان را انتخاب کردم .
مرتبه چهارم ، وقتی که اشتباه کردم و خودم را با اشتباه دیگران دلداری دادم .
مرتبه پنجم ، وقتی که از ترس و ضعف سست شده بودم و سستی خود را به توانمندی وانمود کردم .
مرتبه ششم ، وقتی که جامه هایم را بالا نگه داشته بودم تا با خاک زندگی برخورد پیدا نکند .
مرتبه هفتم ، وقتی که در مقابل خداوند به مناجات و راز و نیاز ایستادم و فکر کردم که دعا فضیلتی درخور اوست .
جبران خليل جبران
✨﷽✨
💖 #لبخند_امام_زمان
🌸چگونه لبخند امام زمان را بخریم؟
✨ تهذیب نفس و کسب فضایل اخلاقی
✔️ یکی از عوامل اصلی کسب رضایت امام مهدی(عج) و توفیق دیدار ایشان، تهذیب نفس و آراستن خود به اخلاق نیکو است.
📿 در روایتی از امام صادق(ع) آمده است:
" من سره ان یکون من اصحاب القائم، فینتظر ولیعمل بالورع ومحاسن الخلاق..."
💖(هرکس دوست می دارد از یاران حضرت قائم باشد و آن حضرت از او راضی باشد،باید که منتظر باشد و در این حال به پرهیزکاری و اخلاق نیکو رفتار نماید)
🍃 موضوع تهذیب نفس و دوری گزیدن از گناهان و اعمال ناشایست در عصر غیبت از چنان اهمیتی برخوردار است
که در توفیق شریفی ک از ناحیه مقدسه،حضرت صاحب الامر(عج) ، به مرحوم #شیخ_مفید(ره) صادر گردیده؛
آن حضرت میفرماید:
💖" تنهاچیزی ک رابطه ما را با #شیعیان قطع نموده و از آنان پوشیده می دارد،
همان چیزهای ناخوشایندی است که از شیعیان به ما می رسد و خوشایند ما نیست و از آنها انتظار نمی رود "😔
📚منابع:👇🏻
📗 ۱. ابراهیم شفیعی، در انتظار موعود(ع) در سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول ۱۳۷۶
📕 ۲. محمدبن ابراهیم نعمانی، کتاب الغیبة، مکتبة الصدوق ،ص۲۰۰
📙 ۳. محمد باقر مجلسی، بحار النوار، مکتبة اسلامية، ج۵۳، ص۱۷۷
#العجل_یامولای_یاصاحب_الزمان
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
#زوجین_بدانند
✅همسرتان یک درخت نیست🌴
پس وقتی در مورد او صحبت می کنید از اسامی اشاره مثل"این" یا "اون" به کار نبرید‼️
یک اسم یا لقب زیبا انتخاب کنید که فقط مختص همسرتان باشد...
👈ما را نشر دهید
مسیر مؤمنانه
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 بسم الله الرحمان الرحیم💚💚 #عبور_از_سیم_خار_دار_نفس #پارت1 جلو در دانشگاه با بچه
🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸
#عبور_از_سیم_خار_دار_نفس
#پارت2
بایدبرای خانه، خرید می کردم مادر برای شام، برادرم و همسرش را دعوت کرده بود. کلی هم خرید برایم اس ام اس داده بود، تا انجام بدهم. ماشین را جلوی تره بار پارک کردم. گوشیام را از جیبم درآوردم و پیام مادر را خواندم و یکی یکی خریدها را انجام دادم.
بعد همه را داخل ماشین گذاشتم و راه افتادم. با صدای گوشیام از روی صندلی برداشتمش و جواب دادم.ــ جانم مامان.ــ نون هم گرفتی آرش؟–آره گرفتم، تا یه ربع دیگه می رسم.
مادر همیشه می گوید تو دست راست من هستی. بیشتر خریدهایش و کارهای بیرون را من برایش انجام می دهم.بعد از فوت پدرم در این سه سال سعی کردم، همیشه کمک حال مادرم باشم.بارها بیرون رفتن با دوست هایم یا حتی کارهای خودم را تعطیل کردم تا در خدمت مادرم باشم. چون اولین اولویت زندگیم است. به خانه رسیدم و خریدها را تحویل مادر دادم. او هم با لبخند یک چایی روی میزگذاشت و گفت:–بخور گرم شی.پالتوام را از تنم درآوردم و روی مبل انداختم و فنجان را برداشتم و گفتم:
–مامان اگه با من کاری نداری برم یه کم درس بخونم.– برو پسرم دستت درد نکنه.
چایی را خوردم و به اتاقم رفتم. لباس هایم را عوض کردم و لباس راحتی پوشیدم.
جزوهام راباز کردم و از آخر شروع به خواندن کردم. دو درس آخر زیر بعضی ازمطالب با مداد سیاه، خط کشیده شده بود. بعضی ازقسمتها هم علامت ستاره یاپرانتزگذاشته شده بود. البته کم رنگ، کنجکاو شدم، بقیه درس هارا هم مرور کردم خبری نبود فقط همین دو درس علامت گذاری شده بود.
برایم سوال ایجاد شد، البته مسئله ی مهمی نبود ولی می خواستم بدانم کار سارا بوده یا رفیقش.
نمی دانم چرا، ولی گوشی را برداشتم و شماره ی سارا را گرفتم.
ــ بله آرش.
ــ سلام کردن بلد نیستی؟ــ خب سلام، خوبی؟ــ سلام، ممنون، سارا یه سوال، تو با مداد رو جزوهام علامت زدی؟ــ علامت؟ نه چه علامتی؟
–یکی با مداد روی جزهام بعضی مطالبش رو علامت و پرانتز و از این جور چیزا گذاشته، انگار مطالب مهم تر رو...از صدای سارا تعجب مشخص بود که گفت:
– نه من نذاشتم، شاید کار راحیله، حالا مگه مهمه؟مهمها رو برات مشخص کرده راحت تر بخونی دیگه.
پوفی کردم و گفتم:–دفعه ی دیگه خواستی جزوهام رو به این و اون بدی لطفا بگو خط خطیش نکنن.ــ آرش!تو چته، حساس شدیا!
بی مقدمه خداحافظی کردم.
سارا راست می گفت اصلا این علامت ها برایم مهم نبود، فقط می خواستم بدانم اگر کار راحیله، جوری از این که این کاررا انجام داده خجالتش بدهم، تا کمی از آن خود شیفتگی اش پایین بیاد.
***
وارد کلاس که شدم چشم چرخاندم تا راحیل را پیدا کنم، دیدم انتهای کلاس با دوتا از دخترها خیلی آرام مشغول حرف زدن است.
آهان پس همیشه انتهای کلاس می نشیند و آرام حرف میزند، من چون همیشه ردیف جلو مینشستم و با بچه هامدام در حال شوخی و مسخره بازی بودیم هیچ وقت متوجه اش نمی شدم.
امروز رنگ روسریاش فرق داشت، روشن تر بود با گل های ریز رنگی، خیلی به صورتش می آمد.
انگار نگاهم را روی خودش حس کرد. برگشت نگاهی کرد و با دیدنم سرش را پایین انداخت و قیافه ی جدی به خودش گرفت.
"این چرا اینجوریه؟جوری برخورد می کنه که آدم دیگر جرات نمی کنه طرفش بره."
✍ #به_قلم_لیلا_فتحی_پور
#ادامهدارد...
🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸
4_5848415610723109631.mp3
6.38M
🔉 #کنترل_ذهن در مسیر تقرّب(6)
#سير_مطالعاتي_استاد_پناهیان
فوق العاده عالی برای رسیدن به زندگی سرشار از آرامش👌👌
#سير_مطالعاتي_استاد_پناهیان
🔆امروز 405662 روز از غیبت بهارانسانیت گذشت😔
💐معرفت مهدوی💐
🌿افزونى عشق و يقين🌿
💠 «لَوْ تَطَاوَلَتِ الدُّهُورُ وَ تَمَادَّتِ الْأَعْمَارُ لَمْ أَزْدَدْ فِیكَ إِلَّا یقِیناً وَ لَكَ إِلَّا حُبّاً»
«اگر تا رسیدن من به دوران وصال روزگاری طولانی در پیش باشد، گردش ایام تنها موجب فزونی یقین و محبت من نسبت به تو میشود.»
🔺 انسانى كه زندگى خود را در حریم ولایت امام عصر عجلاللهتعالیفرجه سپرى كند مهر و شوقى روز افزون دارد.
🔺در گذر ايام عاشقتر،راسختر و ثابت قدمتر مىگردد و حتى زمانى كه توجه ظاهرى امام عجلاللهتعالیفرجه نسبت به او با تأخير صورت گيرد،دچار شك و ترديد نمىشود.
🔺اگر در گذر زمان محبتمان نسبت به حضرت افزون نشده و ترديد بر وجودمان حاكم گردد، عاشق صادق نيستيم.
✨ گر بَركنَم دل از تو و بر دارم از تو، مهر
✨ آن مهر، بر كه افكنم و دل كجا برم...
📗 زيارت سرداب، المزار، ص ٢٠٦
#دعای_فرج_راه_رهایی_از_بلایای_آخرالزمان
#تا_نیایی_گره_از_کار_بشر_وا_نشود🙏🏻
┄┅══✼🌼✼══┅┄
مسیر مؤمنانه
🔆امروز 405662 روز از غیبت بهارانسانیت گذشت😔 💐معرفت مهدوی💐 🌿افزونى عشق و يقين🌿 💠 «لَوْ تَطَاوَلَ
┄┅══✼🌼✼══┅┄
#سلاااام_یابن_الزهرا_مولاجااانم
🔸به حقِ ذکر لبانت ،به ربّنای خودت...
🔸بخوان دعای فرج را، خودت برای خودت...🙏😭
#اللهمعجللولیڪالفرج🙏🏻
دیر اگر رٰاه بیُفتیم
به یوسـُف نرسیم !
سَرِ بازار
کِه او
مُنتظِرِ مٰا نشوَد ...
#اماممهدی 💙
ـ﷽ـ
💌نامه حجر/بند ۴۹
نَبِّئْ عِبَادِيٓ أَنِّيٓ أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ
ازخالق آسمانے به بنده زمینے😍🌱
بنده ی من شاید الان که داری این نامه رو میخونی
نا امید باشی،خسته ازهرج و مرج این دنیا
و شایدم خیلی ناراحت...
قبل ازاینکه کسی از این ناراحتی
خبردار باشه،حتی قبل ازاینکه این
ناراحتی به قلب وجانت برسه،من باخبرم؛
من از آشوب های درونیت آگاهم...
چرا آشوبی؟!
مگه هنوز حضور من رو تو تک تک لحظه های
این دنیا حس نمی کنی؟!
من به عشق تو، عزیزترین فرستادم رو واسطه
قراردادم تا پیغامم رو به تو برسونه.
پیغام من برای تو اینکه:
من ازهمه به تو مهربان ترم،
حتی یک لحظه ام شک نکن نازنینم..♡
مگه میشه تو تنهایی رهات کنم؟!
مگه میشه کسی رو که خودم آفریدم به
دیگری واگذار کنم؟!
غمگین نباش،من کنارتم.
من یعنی(خدایی که همه چیز رو برای تو
آفرید و تنها تو رو آفرید برای خودش)
پس به سمت خودم بگرد
درحالی که به تو امیدوارم وتو
از رحمت ومهربانی من آگاهی🌱
دوستدارهمیشگی تو #خدآ ♥️
📬فرستنده:خدا
📖گیرنده:انسان
#از_آسمان 🌌