هدایت شده از مسیر مؤمنانه
AUD-20210210-WA0031.mp3
9.26M
برایِخواسٺنظھورتۆ
بہدرگاهخدامےآیم
باهمۀداشتہهایم
بادلےپراُمید
باچشمانےپراشك
وَبازبانےدُعاخوانِفرج^_^🦋
🦋اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفآءُ...
#شبتون_مهدوی
اَللّهُمَّعَجِّـلْلِوَلیِّکَالفـَرَج
╔═.🍃.════╗
@mobarz2
╚════.🍃.═╝
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
گاهی مرا نگاه کنی "رد شوی" بس است
آنان که بیکَسند، به یک "در زدن" خوشند.
#نوای_دلتنگی💔
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#صبحتون_مهدوے 🌼 🍃
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
❇️ امروز ⬇️
⚜ دوشنبه ⚜
🌞 ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ خورشيدی
🌙 ۵ شوال ۱۴۴۲ قمری
🎄 ۱۷ مه ۲۰۲۱ میلادی
💯 #ذکر_روز :
📿 یـا قــاضــی الــحاجـات 📿
#حدیث_روز 🍃
💠 امیرالمؤمنین علیعلیهالسلام میفرمایند:
💐 بزرگترین #تکلیف الهی،
#نیکیکردن به پدر و مادر است.
📚غررالحکم، ۴۰۷ 🍂
🦋 اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وعَجِّل فَرَجَه 🦋
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
4_5796230761644310927.mp3
1.65M
⁉️در آخرالزمان وظیفه مومنین در مقابل تمسخرات دیگران چیست ؟وصبر در اخرالزمان چه تاثیری دارد ؟
#ابراهیم_افشاری
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
🦋وقتی هر چیزی که دوست داشتی رو خوردی و مراقب تغذیه خودت نباشی
دچار اضافه وزن میشی
اون وقته که خیلی از کارهای روزانتو با سختی انجام میدی دچار زانو درد و دیابت و چربی و فشار خون میشی و به خاطر هر کدوم از این بیماری ها سختی های بیشتری رو مجبوری تحمل کنی.
دوست مهربانم 🌺🌿
روح به مراتب لطیف تر و حساس تر از جسم هست، دیدن و شنیدن و گفتن و انتخاب هر چیزی و هر مدل سبک زندگی، به شدت روح رو بیمار میکنه و دچار یک سری عوارض منجمله استرس، افسردگی، خشم، ناامیدی و... میکنه.
خداوند بارها در قرآن میفرماید
🦋منِ خدا کسانی رو که برای روحشون احترام قائل هستند و نسبت به کارهایی که انجام میدن رژیم افکار گفتار و رفتاری دارند رو دوست دارم.
کسانی که هر چیزی نمیبینن، هر چیزی گوش نمیدن، هر جایی نمیرن. با هر کسی دوست نمیشن....
چون خوب میدونن روحِ سنگین و دچار سوء تغذیه نمیتونه به خوبی در راه خدا حرکت کنه.
زندگیتون سرشار از بهترین انتخابها 🌿🌺
🦋 إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ
🌺🌿 ﺧﺪﺍ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ .(٤)
سوره توبه🌿
#آرامش_با_قرآن
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
نهج البلاغه 16.mp3
7.25M
🍃 درس نهج البلاغه ۱۶
🌾🌾 شیرین و دلکش
🎄🎄🎄 ساده و آسان #نهج_البلاغه_خطبه_اول_قسمت_ پانزدهم
🌷 محمدرضا رنجبر
زیبا و دلنشین
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
فهرست اصوات نهجالبلاغه
✍ استاد فاطمی نیا :
عمده چیزی که برزخ را تاریک می کند ، حرف زدن پشت سر مردم است ، غیبت است.
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
هدایت شده از مسیر مؤمنانه
AUD-20210210-WA0031.mp3
9.26M
برایِخواسٺنظھورتۆ
بہدرگاهخدامےآیم
باهمۀداشتہهایم
بادلےپراُمید
باچشمانےپراشك
وَبازبانےدُعاخوانِفرج^_^🦋
🦋اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفآءُ...
#شبتون_مهدوی
اَللّهُمَّعَجِّـلْلِوَلیِّکَالفـَرَج
╔═.🍃.════╗
@mobarz2
╚════.🍃.═╝
#سلام_مولا_جانم❤️
💗ای مطلع تمام غزلهای ناب شعر
🤍همگام با طلیعهیِ صبحِ سحر بیا
💗درد است باشی و زهمه رخ نهان کنی
🤍جانها به لب رسیده دگر، زودتر بیا
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
#صبحتــون_مهدوی🌤
#التماس_دعای_فرج 🤲
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
❇️ امروز ⬇️
⚜ سهشنبه ⚜
🌞 ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ خورشيدی
🌙 ۶ شوال ۱۴۴۲ قمری
🎄 ۱۸ مه ۲۰۲۱ میلادی
💯 #ذکر_روز :
📿 یـا ارحــم الــراحمیــن 📿
#حدیث_روز 🍃
✍ امامباقر(علیهالسلام) به جابرجُعفی فرمودند:
⬅️ "خوشبهحال افرادی که در #زمانغیبت
بر اعتقادبهما استواربمانند، جابرگفت :
#بهترینچیزی که مومن میتواند،
در آن زمان #استفادهکند چیست؟
امام فرمودند: « نگهداریزبان »
📕 بحارالانوار ج۵۲ ص۱۴۵ ح۶۶
✅ دوستدار اهلبیت وَ امامزمانعلیهالسلام
با زبانش #دل کسیرو نمیشکنه..
دروغ نمیگه...بهکسی طعنه نمیزنه...
#حواسمونهست؟؟
🦋 اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وعَجِّل فَرَجَه 🦋
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
4_5818655898293249330.mp3
1.12M
⁉️حلقه دوم سپاهیان حضرت که بعد از ۳۱۳ نفر به حضرت ملحق میشوند چه کسانی هستند ؟
#ابراهیم_افشاری
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
🦋علت بسیاری از دعاهای بی تاثیر ما، ناشی از عدم اطمینانی هست که به خدا داریم 😔
دعا میکنیم اما ته دلمون میگیم
یعنی خدا میتونه!!!! 😏
دعا میکنیم
اما چشم امیدمون به قرص و دکتر و فلان شخص بانفوذ و فلان پارتیه 😐
دعا میکنیم
اما باور نداریم که خدا جز خیر واسمون نمیخواد و هر اتفاقی هم که بیافته در جهت پیشرفت و رشد ما طراحی شده و دائما غر میزنیم 😢
دعا کنیم😍
با عشق، با یقین با امید با ایمان
یقینا خداوند به بهترین شکل ممکن اجابت میکنه ❤️🌿
🦋أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَإِلَٰهٌ مَّعَ اللَّهِ قَلِيلًا مَّا تَذَكَّرُونَ
🌺🌿[ ﺁﻳﺎ ﺁﻥ ﺷﺮﻳﻜﺎﻥ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﻲ ﺷﻤﺎ ﺑﻬﺘﺮﻧﺪ ] ﻳﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﻭﻗﺘﻲ ﺩﺭﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻱ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺁﺳﻴﺐ ﻭ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﻳﺶ ﺭﺍ ﺩﻓﻊ ﻣﻰ ﻧﻤﺎﻳﺪ ، ﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺟﺎﻧﺸﻴﻨﺎﻥ [ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺭﻭﻱ ] ﺯﻣﻴﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ؟ ﺁﻳﺎ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﻣﻌﺒﻮﺩﻱ ﺩﻳﮕﺮ ﻫﺴﺖ [ ﻛﻪ ﺷﺮﻳﻚ ﺩﺭ ﻗﺪﺭﺕ ﻭ ﺭﺑﻮﺑﻴﺖ ﺍﻭ ﺑﺎﺷﺪ ؟ ! ] ﺍﻧﺪﻛﻲ ﻣﺘﺬﻛّﺮ ﻭ ﻫﻮﺷﻴﺎﺭ ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ .(٦٢)
سوره نمل🌿
#آرامش_با_قرآن
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
مسیر مؤمنانه
قسمت :1⃣5⃣1⃣ شینا وقتی حال و روز مرا می دید، غصه می خورد. می گفت: «این همه شیر غم و غصه به این بچه ن
کند. بیا ببین چی شده.»
بلوزش را بالا زدم. دلم کباب شد. پشتش به اندازة یک پنج تومانی سیاه و کبود شده بود. یادم افتاد ممکن است بقایای ترکش های آن نارنجک باشد؛ وقتی که با منافق ها درگیر شده بود.
گفتم: «ترکش نارنجک است
مسیر مؤمنانه
کند. بیا ببین چی شده.» بلوزش را بالا زدم. دلم کباب شد. پشتش به اندازة یک پنج تومانی سیاه و کبود شده
ک هم تا ظهر شیشه ها را تمیز کردیم و کف آشپزخانه و هال و اتاق ها را جارو کردیم.
عصر آقا شمس الله و خانمش هم آمدند. صمد رفت و با کمک چند نفر از دوست هایش اسباب و اثاثیة مختصری را که داشتیم آوردند و ریختند وسط هال. تا نصف شب وسایل را چیدیم.
✨ قسمت 5⃣5⃣1⃣
این خانه از خانه های قبلی بزرگ تر بود. مانده بودم تنها فرشمان را کجا بیندازیم. صمد گفت: «ناراحت نباش. فردا همة خانه را موکت می کنم.»
فردا صبح زود، بلند شدم و شروع کردم به تمیز کردن و مرتب کردن خانه. خانم آقا شمس الله هم کمکم بود. تا عصر کارها تمام شده بود و همه چیز سر جایش چیده شده بود.
عصر سماور را روشن کردم. چای را دم کردم و با یک سینی چای رفتم توی حیاط. صمد داشت حیاط را آب و جارو می کرد. موکت کوچکی انداخته بودیم کنار باغچه. بچه ها توی حیاط بازی می کردند. نشستیم به تعریف و چای خوردن. کمی که گذشت، صمد بلند شد رفت توی اتاق لباس پوشید و آمد و گفت: «من دیگر باید بروم.» پرسیدم: «کجا؟!»
گفت: «منطقه.»
با ناراحتی گفتم: «به این زودی.» خندید و گفت: «خانم! خوش گذشته. یک هفته است آمده ام. من آمده بودم یکی، دو روزه برگردم. فقط به خاطر این خانه ماندم. الحمدلله خیالم از طرف خانه هم راحت شد. اگر برنگشتم، سقفی بالای سرتان هست.»
خواستم حرف را عوض کنم، گفتم: «کی برمی گردی؟!»
سرش را رو به آسمان گرفت و گفت: «کی اش را خدا می داند. اگر خدا خواست، برمی گردم. اگر هم برنگشتم، جان تو و جان بچه ها.»
قسمت : 6⃣5⃣1⃣
داشت بند پوتین هایش را می بست. مثل همیشه بالای سرش ایستاده بودم. زن برادرش را صدا کرد و گفت: «خانم! شما هم حلال کنید. این چندروزه خیلی زحمت ما را کشیدید.»
تا سر کوچه با او رفتم. شب شده بود. کوچه تاریک و سوت و کور بود. کمی که رفت، دیگر توی تاریکی ندیدمش.
یک ماهی می شد رفته بود. من با خانة جدید و مهدی سرگرم بودم. خانه های توی کوچه یکی یکی از دست کارگر و بنا در می آمد و همسایه ها ی جدیدتری پیدا می کردیم. آن روز رفته بودم خانه همسایه ای که تازه خانه شان را تحویل گرفته بودند، برای منزل مبارکی، که خدیجه آمد سراغم و گفت: «مامان بیا عمو تلفن زده کارت دارد.» مهدی را بغل گرفتم و نفهمیدم چطور خداحافظی کردم و رفتم خانة همسایة دیوار به دیوارمان. آن ها تنها کسانی بودند که در آن کوچه تلفن داشتند. برادرشوهرم پشت تلفن بود. گفت: «من و صمد داریم عصر می آییم همدان. می خواستم خبر داده باشم.» خیلی عجیب بود. هیچ وقت صمد قبل از آمدنش به ما خبر نمی داد. دل شورة بدی گرفته بودم. آمدم خانه. دست و دلم به کار نمی رفت. یک لحظه خودم را دلداری می دادم و می گفتم: « اگر صمد طوری شده بود، ستار به من می گفت.» لحظة دیگر می گفتم: «نه، حتماً طوری شده. آقا ستار می خواسته مرا آماده کند.» تا عصر از دل شوره مردم و زنده شدم.
قسمت:7⃣5⃣1⃣
به زور بلند شدم و غذایی بار گذاشتم و خانه را مرتب کردم. کم کم داشت هوا تاریک می شد. دم به دقیقه بچه ها را می فرستادم سر کوچه تا ببینند بابایشان آمده یا نه. خودم هم پشت در نشسته بودم و گاه گاهی توی کوچه سرک می کشیدم.
وقتی دیدم این طور نمی شود، بچه ها را برداشتم و رفتم نشستم جلوی در. صدای زلال اذان مغرب توی شهر می پیچید. اشک از چشمانم سرازیر شده بود. به خدا التماس کردم: «خدایا به این وقت عزیز قسم، بچه هایم را یتیم نکن. مهدی هنوز درست و حسابی پدرش را نمی شناسد. خدیجه و معصومه بدجوری بابایی شده اند. ببین چطور بی قرار و منتظرند بابایشان از راه برسد. خدایا! شوهرم را صحیح و سالم از تو می خواهم.»
این ها را می گفتم و اشک می ریختم، یک دفعه دیدم دو نفر از سر کوچه دارند توی تاریکی جلو می آیند. یکی از آن ها دستش را گذاشته بود روی شانة آن یکی و لنگان لنگان راه می آمد. کمی که جلوتر آمدند، شناختمشان. آقا ستار و صمد بودند. گفتم: «بچه ها بابا آمد.» و با شادی تندتند اشک هایم را پاک کردم.
خدیجه و معصومه جیغ و دادکنان دویدند جلوی راه صمد و از سر و کولش بالا رفتند. صدای خنده بچه ها و بابا بابا گفتنشان به گریه ام انداخت. دویدم جلوی راهشان. صمد مجروح شده بود. این را آقا ستار گفت. پایش ترکش خورده بود.
قسمت :8⃣5⃣1⃣
چند روزی هم در بیمارستان قم بستری و تازه امروز مرخص شده بود. دویدم توی خانه. مهدی را توی گهواره اش گذاشتم و برای صمد رختخوابی آماده کردم. بعد برگشتم و کمک کردم صمد را آوردیم و توی رختخواب خواباندیم. بچه ها یک لحظه رهایش نمی کردند. معصومه دست و صورتش را می بوسید و خدیجه پای مجروحش را نوازش می کرد. آقا ستار داروهای صمد را داد به من و برایم توضیح داد هر کدام را باید چه ساعتی بخورد. چند تا هم آمپول داشت که باید روزی یکی می زد. آن شب آقا ستار ماند و تا صبح خودش از صمد پرستاری کرد؛ اما فردا صبح رفت. نزدیکی های ظهر بود. داشتم غذا می پختم، صمد صدایم کرد. معلوم بود حالش خوب نیست. گفت: «قدم! کتفم بدجوری درد می
هدایت شده از مسیر مؤمنانه
AUD-20210210-WA0031.mp3
9.26M
برایِخواسٺنظھورتۆ
بہدرگاهخدامےآیم
باهمۀداشتہهایم
بادلےپراُمید
باچشمانےپراشك
وَبازبانےدُعاخوانِفرج^_^🦋
🦋اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفآءُ...
#شبتون_مهدوی
اَللّهُمَّعَجِّـلْلِوَلیِّکَالفـَرَج
╔═.🍃.════╗
@mobarz2
╚════.🍃.═╝
#یااباصالح_المهدے ❤️
🍃 شیعه از هجرِ رُخت جامِ بلا مےنوشد
💓 خرّم آن سینه که در وصلِ شما مےکوشد
🍃 بار الها ... همه یِ عمر سلامت دارش
💓 کوثری را که از آن آبِ بقا مےجوشد.
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
#صبحتـون_مهـدوے 🌤
#التماس_دعای_فـرج 🤲
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
❇️ امروز ⬇️
⚜ چهارشنبه ⚜
🌞 ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ خورشيدی
🌙 ۷ شوال ۱۴۴۲ قمری
🎄 ۲۰۲۱ میلادی
💯 #ذکر_روز :
📿 یــا حــــیُّ ویــا قیـــوم 📿
#حدیث_روز 🌐
🌹امام صادق علیه السلام :
🔸از نـــامـــوس دیگــــران چشـــم پـــوشـــے کنیـــــد
تــــا دیگــــران از نـــامـــوس شمـــا چشـــم پــــوشـــے کننــــد.
📚وسائل الشیعه، ج۱۴ص۷۹
🦋 اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وعَجِّل فَرَجَه 🦋
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
4_6037487909408344062.mp3
1.36M
#صوتمهدوی 🔔
⁉️ افراد درچه شرایطی به اضطرار به ولی میرسند ؟
وایا افراد مرفه جامعه هم به اضطرار میرسند ؟
#ابراهیم_افشاری 🎙
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ •
.
🦋ایمان و توکل به خداوند زمانی معنا پیدا میکند که همه چیز به هم ریخته ست، و انسان سرگردان و حیران میان مصیبت ها و مشکلات احساس تنهایی و بی پناهی میکند.
و دقیقا همین جاست تو به خداوند نشان میدهی که او را چقدر باور داری
و به او اعتماد کرده ای.
🌺🌿صبر همان چیزی است که میتواند در این مسیر انسان را رشد دهد و مانند یک ریسمان نجات او را از ته جهنم مشکلات بالا بکشد.
و مهمترین رابطه ای که انسان را به خوشبختی و سعادت میرساند، رابطه با خداوند است و آرامشش وابسته به میزان این رابطه است.
به خاطر بسپاریم عمق اضطرابهایمان، فاصله امان را با خداوند به ما نشان میدهد.
🦋يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ.
🌺🌿ای کسانی که ایمان آورده اید! ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺣﻮﺍﺩﺙ ﺷﻜﻴﺒﺎﻳﻲ ﻛﻨﻴﺪ، ﻭ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺷﻜﻴﺒﺎﻳﻲ ﻭﺍﺩﺍﺭﻳﺪ ، ﻭ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﭼﻪ ﺩﺭ ﺁﺳﺎﻳﺶ ﭼﻪ ﺩﺭ ﺑﻠﺎ ﻭ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﻱ ﭘﻴﻮﻧﺪ ﻭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﭘﺮﻭﺍ ﻧﻤﺎﻳﻴﺪ ﺗﺎ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭ ﺷﻮﻳﺪ.
#سوره_آل_عمران | آیه ۲۰۰
#آرامش_با_قرآن
╭┅═ঊঈ🌿🦋🌿ঊঈ═┅╮
🆔 @mobarz2
╰┅═ঊঈ✨🕊✨ঊঈ═┅╯