#داستان_ظهور قسمت دوم 1⃣
🥀 سیدمحمد شهید میشود.
امروز، روز بیست و پنجم ذیالحجه است. ما تا زمان ظهور، پانزده روز فرصت داریم.
همسفر خوبم! آیا موافقی که با هم به اطراف کوه ذیطوی برویم؟⛰
نگاه کن! ده نفر از یاران امام، در بالای این کوه جمع شدهاند.
شاید بگویی: مگر امام سیصد و سیزده یار ندارد، پس چرا آنها فقط ده نفرند؟🤔
این ده نفر یاران مخصوص او هستند که زودتر از همه خدمت امام رسیدهاند؛
اما آن سیصدوسیزده نفر، حدود چهارده روز دیگر به مکه خواهند آمد.🕋
#امام_زمان بر فراز کوه ذیطوی ایستاده است و منتظر است تا خدا به او اجازه ظهور بدهد.
گوش کن! امام به یاران خود میگوید: میخواهم یک نفر را به سوی مردم مکه بفرستم.
اکنون امام یکی از پسر عموهای خود را برای این کار مهم انتخاب میکند. نام او #سیدمحمد است.
امام به او دستور میدهد که به سوی مردم مکه برود و پیامی را به آنها برساند.
📜 پیام امام این است:
« من از خاندانی مهربان و از نسل پیامبر هستم و شما را به یاری دین خدا دعوت میکنم. ای مردم مکه، مرا یاری کنید».
خلاصهای از کتاب داستان ظهور/دکتر مهدی خدامیان آرانی
@mobasheran_ir
🌤 #مبشران_غدیر
#داستان_ظهور قسمت دوم 2⃣
🔹تو خود میدانی که امام زمان، نیازی به کمک مردم مکه ندارد؛ زیرا روزگار #ظهور نزدیک است، و به زودی وعده خدا فرا میرسد و هزاران فرشته به یاری او میآیند.
پس چرا امام از مردم مکه تقاضای کمک میکند؟🤔
✨امام آنان را دعوت میکند تا به راه راست هدایت شوند و در این صورت، در این شهر هیچ خونی ریخته نخواهد شد.
ﺁﺭﻯ، ﺍﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻰ ﻫﺎﺳﺖ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﻫﻤﻴﻦ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺻﺪﺍﻗﺖ، ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻜّﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻳﺎﺭﻯ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ.
نگاه کن! #سیّدمحمد آماده حرکت شده و از خوشحالی در پوست خود نمیگنجد؛ زیرا مأموریتی مهم به او داده شده است.
⏰ ساعتی میگذرد، خبری از سیدمحمد نمیشود.
لحظاتی بعد یک نفر در حالی که خیلی پریشان است نزد امام میآید. او به امام خبر میدهد که سیّد محمد وارد مسجدالحرام شد و پیام شما را به مردم مکه رساند؛ اما مردم مکه به او حمله کردند و او را کنار کعبه شهید کردند.🥀
او همان شهیدی است که در احادیث ما به عنوان #نفس_زَکیِّه از او نام برده شده است.
نفس زکیه یعنی: فردی بیگناه و پاک که مظلومانه کشته میشود.
خلاصهای از کتاب داستان ظهور/دکتر مهدی خدامیان آرانی
@mobasheran_ir
🌤 #مبشران_غدیر