#داستان_ظهور قسمت بیست و سوم 2⃣
مدتى میگذرد
امام به #قدس میرسد و چندروز در آن شهر اقامت میكند تا روز #جمعه فرا برسد
در آن روز، عده زيادى از #مسيحيان در اين شهر جمع خواهند شد قرار است اتفاق مهمى روى بدهد
آسمان را ببين!
☁️ آيا آن ابر سفيد را می بينى؟ آن جوان كيست كه بر فراز آن ابر قرار گرفته است؟🤔
آيا آن دو فرشته را میبينى كه در کنار او ايستادهاند؟
آن ابر به سوى زمين مىآيد در #بيت_المقدس غوغايى برپا شده است! شورى در ميان مسيحيان برپا میشود
شايد آن جوان عيسى علیهالسلام باشد!
آن ابرسفيد كنار قدس قرار میگيرد و #عيسى علیهالسلام از آن پياده میشود
مسيحيان كه از شادى در پوست خود نمىگنجند به طرف او میروند و میگويند كه ما همه ياران و انصار تو هستيم
عيسى علیهالسلام مىفرمايد: «شما ياران من نيستيد»
❗️همه مسيحيان تعجب میكنند عيسى علیهالسلام بدون توجه به آنان حركت میكند
امام زمان در محراب #مسجد_الأقصى ايستاده و همه يارانش پشت سر او به صف نشستهاند و منتظرند تا وقت نماز شود
عيسى علیهالسلام به سوى محراب میرود به امام سلام میكند و با او دست میدهد🤝
امام زمان به او رو كرده و مىفرمايد: «اى عيسى! جلو بايست و امام جماعت ما باش»
عيسى علیهالسلام میگويد: «من به زمين آمدهام تا وزير تو باشم نيامدهام تافرمانده باشم من نماز خود را پشت سر شما میخوانم»
عيسى علیهالسلام درصف نماز مسلمانان حاضر شده و با آنها نماز میخواند🤲🏻
اينجاست كه بسيارى از مسیحیان مسلمان شده و به جمع ياران امام زمان مىپيوندند
خلاصهای از کتاب داستان ظهور/آقای مهدی خدامیان آرانی
@mobasheran_ir
🌤 #مبشران_غدیر