این غزل را سال نود و چهار بعد از حمله آل سعود خبیث برای یمن عزیز گفتم.
وعدهٔ خدا همچنان و تا همیشه همان است.
.
#فتح_خون
بوی خداست میوزد از جانبِ یمن
از یُمنِ عشق رایحهاش میرسد به من
از هم گسست سلسلۀ غربتِ نسیم
پُر شد مشامِ جانِ من از بوی پیرهن
«بیداری» است روشنیِ چشمِ عاشقان
آیید پیشواز که آمد سوی وطن
در جوی خونِ خویش بغلتید عاشقان!
پاکیزه باد جامۀ جان از غبارِ تن
خون نیست این که ریخته هر گوشه و کنار
از آسمان بشارتِ سرخیست بر چمن
دارد بهار میرسد از راه، بنگرید!
جنّاتِ عدن جلوهگری کرده در عَدَن
گوشم خوشِ روایتِ فتحی دوباره است
آیاتِ نصر میشنوم گوش کن به من
دل خانۀ خداست نه جای نفاق و شرک
فرخنده باد موسمِ از بت تهی شدن
چون روز روشن است که نزدیک شد طلوع
آمد زمانِ از پسِ ظلمت برآمدن
آنگاه باز بانگِ أنا العشق میزند
در آسمانِ شبزده، خورشیدِ شبشکن
.
إنّی أشُمُّ رائِحَةَ العشق، بشنوید!
بوی خداست میوزد از جانبِ یمن
#مبین_اردستانی
@Mobin_Ardestani