🔰🔰🔰
✴️«گنــــــــــاه» به طور کلی [انفجـــــــــــــار است]، چون از مسیر "فطرت" خارج شدن است.
🔹انسان اگر درمسیر فطرت عمل کند، اگر حقوق و حدود بدن و نفس را روی اعتدال رعایت کند به گناه نمی افتد.
ولی وقتی که از شرایط اعتدال خارج می شود این گناهان مثل یک حالت انفجاری [رخ می دهد]..
-نگاه گناه آمیز می کند نوعی انفجـــــــــــــار است..
-حرف گناه آمیز می زند، همین طور.
❌مثلاً انسان به یک عللی درونش پر از عقده و پراز حقد و کینه و حسادت و امثال اینها می شود، بعد دریک جایی یک حرفی را که عقل یک بچه هم میفهمد که نباید بگوید و اگر بگوید به ضرر خودش است-درست مثل یک کوه آتشفشان که بی اختیار از درونش آتش بیرون می ریزد-می گوید؛
🚫یک وقت می بینی که از درون این آدم این حرفها یا به صورت فحش یا به صورت غیبت و یا به صورت دیگر بیرون آمد که بعدها چقدر خودش را ملامت می کند که این چه کاری بود کردم؛ولی اگر حساب کنی می بینی اگر آن عقده ها در درون او نمی بود، اگر آن حقدهاوکینه ها و حسادت ها در درونش نمی بود و اگر این تنورهای پرآتش دردرونش نمی بود، این حرفها از دهانش بیرون نمی آمد.
🛑بنابراین معمولاً چنین است: صفات رذیله، ملکات رذیله، کینه ها، حقدها، جحودها، عداوتها،... در درون انسان جمع می شود و جمع می شود، آنهاست که انسان را وادار به یک عمل غیرمعتدلی میکند.
♨️وقتی که انسان خودش را از این #عقده ها و از این #حقدها، #کینه ها و #حسادت ها، از این امور درونی #پاک میکند بعد روشن می بیند که فلان حرف را نباید گفت، فلان حرف را باید گفت و از این قبیل..
♨️❌♨️ولی وقتی که پراز این همه عقده ها باشد همیشه #گنــــــــاه از او مانند یک #انفجـــــــــــــار سرمی زند.
✴️می بینید اینجا قرآن گناهها را به صورت «فجــــــور» ذکر کرده است.
(... ادامه دارد)