eitaa logo
مبین
133 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
199 فایل
دسترسی به مطالب محتوایی از سایت : Www.serajnet.org Www.monirnet.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ بسیار زیبا جبهه مقاومت به رهبری علیه السلام در مقابل جبهه دجال به رهبری
صدای پای رمضان به گوش می‌رسد و من یقین دارم سر سفره مهمانی خدا بهترین‌ها نصیب کسی خواهد شد که دلش، ظهور شما را آرزو کند ... داروندارم شمایی از زندگی اللهـم عجـل لولیک الفـرج ❤️ ╔═══ #ঊঈ⚘🕊 ═══╗ 🥀 🥀 ╚═══ #ঊ ঊঈ═══‌‌‌‌‌╝
4_1047391082947543072.mp3
5.94M
🌷ما همه میریم هستن .. 🌷قرآنمون میگه شهید 💔 دلتنگ شهدا😔🇮🇷🇮🇷🇮🇷🕊🕊🕊🕊🕊🌹🌹🌹🌹 شهدا برایمان دعا بفرمایید🤲
🌹✨🌹✨🌹 هر انسانی لبخندی از خداوند است... بی شک زیباترین لبخند خدایند... 🥀✨🥀زیباترین لبخند خدا امسال روز ولادت حضرت ارباب جای شما خالی بود. 🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹
🚩🌼🚩🌼🚩🌼🚩🌼🚩🌼🚩🌼 آقاجان! ما گرفتار ، خدا شاهدِ ماست... تا ابد یارِ حسینیم، خدا شاهدِ ماست... کِی دگر دوران سرِ بازار شود... «نگذاریم دگر واقعه تکرار شود»... مَردِ میدان عمل، پای ولی می‌ماند... در رکابِ سپهِ می‌ماند... پشت بر راه امام و شهدا باشد، ننگ... نهَراسیم ز تهدید و ز تحریم و ز جنگ.... ما سخن را ز لسان میگوئیم... «نَـه» به هر لایحهٔ بی سر و پا. میگوئیم.... با شما دوست و با دشمن تان در ... آگه از بَد دلی و توطئه های .... مُزدِ ما را سفر کرب و بلا خواهد داد... اربعین پاسخِ هر توطئه را خواهد داد... ما ز ، غیر تو را هیچ نخواهیم بیا... جز توَلای شما هیچ نخواهیم بیا....
🌹🌹🌹 🌀پرواز کن... بگذر ازاین 🌀همه را بسپار به... وقتی گذشتی... 🌀دستت را می‌گیرند... 🌀درست مثل... 🤲خدایا! شهیدم کن... روز پنجشنبه ست... هدیه به روح شهدای دشت کربلا و همه شهدای اسلام صلوات بر محمد (ص)و آل محمد(ص)...
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 زنده اند و عندربهم یرزقونند... 🌹خواب شهید سلیمانی: هیجان‌زده پرسیدم: «آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟همین چند وقت پیش،‌ توی جاده‌ی سردشت...» حرفم را نیمه‌تمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانی‌اش افتاد. بعد باخنده گفت: «من توی جلسه‌هاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زنده‌ن.» عجله داشت. می‌خواست برود. یك باردیگر چهره‌ی درخشانش را كاویدم. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا كه می‌خوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمنده‌ها برسونم.» رویم را زمین نزد. 🌹« قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی می‌گم زود بنویس.» هول‌هولكی گشتم دنبال كاغذ. یك برگه‌‌ی كوچك پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم.» 🌹🌹بنویس: 🕊 «سلام، ‌من در جمع شما هستم»🕊 همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم:‌ «بی‌زحمت زیر نوشته رو امضا كن.» برگه را گرفت و امضا كرد. كنارش نوشت: 💫«سیدمهدی زین‌الدین» نگاهی بهت‌زده به امضا و نوشته‌ی زیرش كردم. باتعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی!» گفت:«اینجا بهم مقام سیادت دادن.» 🌺از خواب پریدم. موج صدای آقامهدی هنوز توی گوشم بود؛ 🌺«سلام، من در جمع شما هستم...»🌺 📚برشی از کتاب "تنها؛ زیر باران" روایتی از حاج قاسم سلیمانی درباره شهید مهدی زین الدین...
💠امام صادق علیه السلام فرمودند: مرده بخاطر طلب رحمت و آمرزشی که برای او می‌شود ، شادمان می‌گردد ، همانگونه که زنده با هدیه خوشحال می گردد. 📚الفقیه، ج۱،ص۱۱۷ پنج شنبه است ... شادی روح پدران و مادران آسمانی و همه در گذشتگان بخوانیم فاتحه مع الصلوات...
🌷 خط نشانند که ره گم نکنیم... 🌷 شهید سید مرتضی آوینی: 🚩«خون» با حسین، پیمان «ریختن» بسته است و «سر» با حسین، پیمان «باختن». 🌷 شهید محمد ابراهیم همت: 🚩«حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن را دوست می‌دارم». 🌷 شهید سلیمانی: 🚩«امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم ها می‌مانند».
🌹 هنر مردان خداست...تلاش کنیم تا مثل بشیم یه کاری کنیم آخر عمرمون به تموم نشه... آخه پایان .. ببینید رو... خدایا! مارا نمیران،عاقبت مارا ختم به کن..
شاید این جمعه بیاید... قرائت دعای پرفیض ندبه 🤲 با صدای حجت الاسلام والمسلمین یزد همراه با پیاده روی صبحگاهی🌄 حرکت از مسجد ابوالفضل علیه السلام به سمت گلزار شهدای چهار صد دستگاه 📆 زمان : جمعه ۹۹/۱۰/۲۶ ساعت ۶:۴۵
🌹شهیداحمدمحمدمشلب🌹 ✨او اعتقاد داشت زمان عجل الله تعالی فرجه سربازانی است که ظهورش باشند و خود را همیشه مدیون می‌دانست و می‌گفت: 🌷 و تن سالم ما کسانی است که سرمایه خود یعنی را تقدیم کردند. 🔺️گاهی با حیرت و تعجب می‌گفت: کار شهدا چیست؟ حالا ما باید با افسوسی جانکاه از خود بپرسیم: راز کار احمد، چه بود؟؟ 📚 برگفته از کتاب ملاقات در ملکوت
برگزاری نمایشگاه کتاب ۱۲۰_حضرت_آسیه
🥀🥀 بسم رب الشهدا و الصدیقین 🥀🥀 شرکت در تشییع پیکر مادر شهیدان پناهی توسط خواهران بسیجی پایگاه شهیدان پناهی چهارشنبه ۱۴۰۰/۵/۲۰ آستان مقدس امام زاده محمد ۱۲۰_حضرت
✴💠حاجی احمدی💠✴ براساس خاطره واقعی چندین روز بود که به نهاد ریاست جمهوری می رفت اما موفق نمی شدکه بره داخل میگفتن معاونت مردمی گفته باید معرفی نامه بیاری تابه درخواستت رسیدگی شود ، حاجی هم میگفت آخه از کی معرفی بیارم؟ کی میاد به من معرفی نامه بده... ده دوازده روزی میشد که آقای رجایی رئیس جمهور شده بود حاجی ناامید انه وقتی رسید جلوی درب ورودی نهاد، ماشین رئیس جمهورهم داشت وارد می شد، حاجی به نشونه احترام دستی برای تکان دادو نگاهی به آسمون کرد صلواتی فرستاد. چند دقیقه ای ایستاد تا ورودی خلوت بشه ناامیدانه رفت جلوی گیت پذیرش تا اومد چیزی بگه مسئول پذیرش ازپشت میزش بلند شد و گفت حاج آقا احمدی خوش آمدید برگه نیاز نیست بفرمایبد داخل وبلافاصله برادری از نیروی حفاظت را صدا کرد و گفت حاج آقا راببر دفترریاست. حاجی احمدی متعجب کارت شناساییش تو دستش خشک شد وآرام آرام گذاشت توجیبش اصلاوسایل و لباساشو هم نگشتن... فقط دنبال مامور راه افتاد، یکباره با تعجب دید توی دفتر ریاست جمهوره ... آقایی با لبخند جلو آمد و با حاجی دست دادو گفت خوش آمدید آقای رئیس جمهورمنتظر شماست. حاج احمدی هنوز گبچ بودلباسشو صاف کردو وارد اتاق شد باور نمی کرد آره خود آقای رجائی بود که از پشت میزش بلند شد به استقبالش آمد.بعداز تعارفات اولیه هم گفت حاج آقا احمدی درخواستت چیه؟ برای چی جلودرب ایستاده بودی؟ حاجی هم همانطور که درخواستشواز جیبش بیرون آورد گفت میخام اگر خدا قبول کنه خیریه درست کنم یک جایی درست کنم بشه چارتا بچه یتیم را زیر پوشش بگیریم. رجائی هم همانطور که روی درخواست حاجی چیزهایی مینوشت گفت خدا خیرت بده بفرمایید دستورشو دادم هم محیطی مناسب دراختیارت بگذارند هم کمک مالی برات نوشتم که از صندوق دولت بهت بدهند فقط زحمت بکش مرحله به مرحله به من خبر بده میخام همچین کاری که میکنی را درهر استان اجرا کنیم اما شما فعلا تهران را کلید بزن . حاج احمدی باتعجب گفت آقای رجایی نمیپرسید من کی هستم آیا دارم درست میگم؟ این درخواستم واقعیه یا نه ؟ که یکباره رجایی بالبخندی گفت بگیر برو حاجی جون میشناسمت بررسی کردم میدونم دقیقا کی هستی برو وقتمو نگیرکار دارم . رجائی تا دم درب آمد بدرقه و همانطور که دستگیره درب خروج را می گرفت گفت حاج احمدی جان میدونم که سالهاست غذا درست می کنی می بری برای حلبی آبادها، میدونم دم عید لباس نو می بری برای بچه هاشون میوه می بری دارو می بری و...خیلی کارهای دیگه میکنی ،من نشناخته درخواستتو موافقت نکردم. رجایی دستی به صورتش کشید و نگاهی به زمین انداخت و ادامه داد که حاجی احمدی یادت هست اونوقتاکه با یک وانت وسپای سه چرخ دیگ غذارو برمیداشتی و میبردی تو زاغه نشینها گاهی یه جوانکی می پرید پشت وانت وسپات و پا به پات میومد کمکت میکرد؟ حاجی گفت آره آره یادمه خدا خیرش بده چه جوونک خوبی بود کاش میدونستم کجاست و چه میکنه؟هرجا هست خدانگهدارش باشه . رجایی همانطور که دستگیره درو باز میکرد گفت احمدی عزیز اون جوانک من هستم من میشناسمت. حاجی احمدی مات مبهوت مانده بودنمیدانست چی بگه اشک تو چشاش جمع شده بود، تنها کاری که کرد دست وصورت رجایی را بوسید‌، رجایی هم گفت برو حاجی برو خجالتم نده فقط منو بی خبر نگذار. حدوددوهفته از آن ملاقات گذشته بود کارهای ثبت و تاسیس خیربه تقریبا آماده شده بود و ساختمان اهدایی رئیس جمهور تحویل حاجی گردید و مقداری لوازم و تجهیزات نیزخریداری شده بود و آماده انتقال برای شروع رسمی کار. حاجی احمدی تصمیم گرفت طبق قرار نزد آقای رجایی رفته و گزارش کارو به اطلاع ایشان برساند.... زندگی به سبک شهدا ناصر کاوه
اگر انسان خود را در خدا فانی کند، آنگاه این خداست که در آثار او جلوه‌گر می‌شود. 🌹 شهید سید مرتضی آوینی ولادت: ۲۱شهریور ۱۳۲۶شهرری شهادت: ۲۰فروردین ۱۳۷۲ فکه 🔸 کارگردان فیلم مستند و روزنامه‌نگار حوزهٔ فرهنگی بود و مجموعه فیلم‌های مستند تلویزیونیِ او دربارهٔ جنگ ایران و عراق با نام «روایت فتح» شناخته ‌شده‌ است. ✅ شهید آوینی دربارهٔ جوانیش می‌گوید: تصور نکنید که من با زندگی به سبک و سیاق متظاهران به روشنفکری ناآشنا هستم. خیر. من از یک راه طی شده با شما حرف می‌زنم. من هم سال‌های سال در یکی از دانشکده‌های هنری درس خوانده‌ام، به شب‌های شعر و گالری‌های نقاشی رفته‌ام. موسیقی کلاسیک گوش داده‌ام، ساعت‌ها از وقتم را به مباحثات بیهوده درباره‌ی چیزهایی که نمی‌دانسته‌ام گذرانده‌ام. من هم سال‌ها با جلوه فروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیسته‌ام،...اما بعد خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشانده است که ناچار شده‌ام رودربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم. با شروع انقلاب، حقیر تمام نوشته‌های خویش را (اعم از تراوشات فلسفی، داستان‌های کوتاه، اشعار و …) در چند گونی ریختم و سوزاندم و تصمیم گرفتم که دیگر چیزی که حدیث نفس باشد ننویسم و دیگر از خودم سخنی به میان نیاورم… «اگر انسان خود را در خدا فانی کند، آنگاه این خداست که در آثار او جلوه‌گر می‌شود.»
📍بعد از نماز با دستش تسبیحات فاطمه زهرا (س) را می گفت. هنگام ذکر هم انگشت هایش را فشار می داد و در جواب چرایی این کار می گفت بندهای انگشت هایم را فشار می دهم تا یادشان بماند در قیامت گواهی دهند که با این دست ذکر خدا را گفته ام. 🔅 از غیبت بیزار بود و اگر در مجلسی غیبت می شد سعی می کرد مجلس را ترک کند. همیشه به من می گفت: «دلم می خواهد در منزل ما غیبت نباشد تا خدا و ائمه اطهار به خانه و زندگی ما جور دیگری نگاه کنند.»
🍂 هیچ تیری بر پیکر شهید اصابت نمی کند، مگر آنکه اول از قلب مادرش گذشته باشد... یعنی اول💔 مادر شهید، "شهیـــــد" می‌شود.. 🌷ویژه برنامه وفات حضرت ام البنین(س)و یادواره مادران و همسران شهدا.. 🎤راوی: حاجیه خانم سلگی 🎤مداح:حاجیه خانم آزادی 📸برپایی نمایشگاه عکس دوران دفاع مقدس و حضور مادران و همسران شهداو... ع ع (س)