eitaa logo
'مُـــبتلــابــه‌اَللّٰـه'
298 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
990 ویدیو
7 فایل
وَلــاتُعَنِّنــی‌بِطَلَـبِ‌مالَــمْ‌تُقَـدِّرْلــی‌فیــهِ‌رِزْقــاً #رشت / 📷🎨
مشاهده در ایتا
دانلود
حواسَت به من باشد...‼️ +دخترِ شیعه زاده ای هستم که را از مادرم به ارث بردم؛ صبوری را از عمه ام و شجاعت را از دختری سه ساله من سلاح هایی دارم که با شنیدنش جانت به لرزه می اُفتد⚠️ ،(س)،فرمانِ سید علی و... من منتظرِ هستم!✊🏻 گر نگاهِ چپ کنی به جانت را با خونم میخرم⭕️ این را بدان که تنها نمیماند و به کوریِ چشمتان؛رهبرم پرچمِ این انقلاب و این کشور را به دستِ مهدیِ فاطمه میرساند!🇮🇷 ✨ 《منتشر کنید!》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❁↫💔 ┈••〖من! حاج قاسم به شما میگویم... داستان ... دوباره در عصر ما تکرار شد! محور تکه تکه شد تاولی امرش آسیب نبیند! علمدار رفت تا بماند، علمدار رفت تا ایرانی بماند، "علمدار رفت تا حفظ شود."〗••┈ ❁↫✨ ❁↫اینجا "مُـبٺَلا بِھ‌ اَللّٰـه" است💬 ❁join➘ @mobtala_be_allah
❁↫💔 ┈••〖داعشی ها محاصره اش کردن، تا تیر داشت مقاومت کرد و جنگید؛ تیرش که تموم شد، داعشی ها نیت کرده بودن زنده بگیرنش... همون موقع حاج قاسم هم توی منطقه بود :) خلاصه اینقدری این بچه رو زدن تا دیگه بدنش هم کم آورد و اسیر شد! ولی یک لحظه هم سرشو از ترس پایین نیاورد... تشنه بود آب جلوش می ریختن رو‌ی زمین! فهمیدن توی منطقه اس، برای خراب کردن روحیه حاج قاسم بیسیم اسماعیلی رو گرفتن جلو دهن رضا و چاقو رو گذاشتن زیر گردنش... کم کم برا این که زجر کشش کنن، آروم آروم شروع کردن به بریدن سرش و بهش می گفتن به فحش بده پشت بیسیم... اینقدر یواش یواش بریدن که ۴۵ دقییییقه طول کشید... ولی از اولش تا لحظه ای که صدای خِر خِر گلو آمد این پسر فقط چند تا کلمه گفت: +اصلا من آمدم جون بدم برای دختر مظلوم ... +اصلا من آمدم فدا بشم برای حضرت ... + اصلا من آمدم سرم رو بدم... علی ... میگن حاج قاسم عین این ۴۵ دقیقه رو گریه می کرد😭 بعدم سر رضا رو گذاشتن جعبه و فرستادن ‌برای حاج قاسم... ‼️〗••┈ ❁↫✨ ❁↫اینجا "مُـبٺَلا بِھ‌ اَللّٰـه" است💬 ❁join➘ @mobtala_be_allah
امیدِ غریبانِ تنها؛ کجایی؟ چراغ سرِ قبر ؛ کجایی؟ تجلی طاها... گل اشک ... دل آشفته داغِ آن کوچه غم... گرفتارِ خونین... دل افکار غم های ... سیه پوش ... عزادار ، گل باغ لیلا، پریشان دستِ علم گیرِ نفس های ... نواهای ... دعاهای ... کس بی کسی های شب های ، حبیب و انیس غریب الائمه، تمنای ... عزیزِ دلِ ، پس نگارا بفرما کجایی؟ کجایی...؟
'مُـــبتلــابــه‌اَللّٰـه'
آخه وقتی میرم جلو در خرابه، دخترا رو میبینم که با باباهاشون میرن و منو با دست نشون میدن... میگن یتی
وقتی اون نانجیبا سر آقا رو براش بردن؛ یه وقت بی بی دیدن سر رو برداشته داره میره جلوی در خرابه... بی بی دلیلو پرسیدن...؟ گفت میخوام برم به همه نشون بدم که منم بابا دارم💔
هیچکی نباشه اما سایه تو بالاسرم باشه برا همین بود تا کوفه؛ سرِ بالای محمل بود :)))
امیدِ غریبانِ تنها؛ کجایی؟ چراغ سرِ قبر ؛ کجایی؟ تجلی طاها... گل اشک ... دل آشفته داغِ آن کوچه غم... گرفتارِ خونین... دل افکار غم های ... سیه پوش ... عزادار ، گل باغ لیلا، پریشان دستِ علم گیرِ نفس های ... نواهای ... دعاهای ... کس بی کسی های شب های ، حبیب و انیس غریب الائمه، تمنای ... عزیزِ دلِ ، پس نگارا بفرما کجایی؟ کجایی...؟
وقتی اون نانجیبا سر آقا رو براش بردن؛ یه وقت بی بی دیدن سر رو برداشته داره میره جلوی در خرابه... بی بی دلیلو پرسیدن...؟ گفت میخوام برم به همه نشون بدم که منم بابا دارم💔